هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

۱۳۸۹ بهمن ۶, چهارشنبه

علل فتنه انگیزی در تایباد چیست؟


جمعی از نخبگان علمی و فرهنگی اهل سنت ایران
ویژۀ سنی نیوز: جمعی از نخبگان علمی و فرهنگی اهل سنت ایران با ارسال پیامی به ادارۀ سایت سنی نیوز علل فتنه انگیزی رژیم صفوی ایران در تایباد و دیگر مناطق اهل سنت ایران را بیان نموده اند که اینک متن این پیام خدمت برادران و خواهران گرامی تقدیم می گردد.
در حمايت از مردم غيور تايباد:
 علل فتنه انگیزی در تایباد چیست؟
تاریخ ایران زمین بدون اهل سنت نه تنها ناقص که غیر قابل تصور است, عکس آنرا می توان تصور کرد چون که وجود شیعیان اثناعشری در تاریخ ایران یک پدیده نو ظهور است که آغاز تاریخ اسلام در ایران را بدون شیعه و تشیع می توان خواند و کامل و سالم خواند.
البته اگر بخواهیم تمام فراز و نشیب تاریخ اسلام در کشور عزیزمان را ملاحظه کنیم و علاوه بر سفیدی و رنگارنگی آن سیاهی و نکبت و ظلم و ستم و شرک و بدعت موجود در کشور را نیز بخوانیم و بفهمیم ناگزیر باید تاریخ شیعه اثناعشری را نیز به تاریخ ایران آزاد و آزاده و دارای اسلام خالص و عقیدة پاک اهل سنت اضافه کنیم.
شاید بعضی ها تعجب کنند که اهل سنت که همواره از وحدت و اتحاد و انسجام دینی و ملی و فرهنگی سخن می گویند چرا اینبار  اینگونه شروع کردند! علت دارد:تخریب مدارس اهل سنت ایران
علتش این است که می خواهیم بعضی متعصبان و افراطیان صفوی منش بدانند که ایران زمین تنها ارث پدری آنها نیست این کشور عزیز و رنگارنگ که از هر دین و مذهب و فرهنگ و قومیتی در آن گل و شگوفه وجود دارد در انحصار متعصبان جاهل و افراطیان خشونت طلب نیست این کشور با همین تنوع زیباست و هر روزی که دشمنانش بخواهند مذهب و نظام خاصی را بر آن مسلط کنند باید بدانند که خود شان محکوم به فنا و نابودی خواهند گردید.
تاریخ اهل سنت در ایران یعنی تاریخ اسلام و تاریخ اسلام در ایران یعنی عشق و صداقت و فرهنگ و دانش و بینش و انتخاب ملت ایران که با درک و پویایی کامل فهمیدند که در چه زمانی چه دین و فرهنگ و عقیده ای را انتخاب کنند.
اما اینکه فرصت طلبان و افراطیان و غالیان جاهل صفوی به زور مردم را مجبور کردند به مذهب شیعه اثناعشری تن بدهند ظلم و ستم نابخشودنی است که آینده تاریخ ما قضاوت خواهد کرد آنان جهل خودشان را که دانش می پنداشتند و شرک و بدعت خود را که دین خالص می انگاشتند بر مردمی مسلط کردند که اینک از آن دین و مذهب و عقیده تحمیلی گریزان هستند.
آری ملت ایران امروز از اسلام به رنگ تشیع دروغین و تحمیلی کاملا بیزار و متنفر است آنکه اختیار دارد با اختیار خود اسلام خالص و بی شائبه و عقیده پاک و سالم و توحیدی اهل سنت را می پذیرد.
اینکه غالیان و افراطیان جرأت ندارند به مردم آزادی انتخاب مذهب و عقیده را بدهند خود روشن ترتن دلیل است که می ترسند ساختمان دروغین شرک و بدعتی که نام تشیع بر آن نهاده اند فرو پاشد و تمام رشته های چند صد ساله شان پنبه شود.
اینکه از مخالفان دینی و مذهبی و فرهنگی شان هراس دارند و با نظام پلیسی مردم را به زور به خیابانها و حسینیه ها و پای رسانه های دروغ افکن و تفرقه انگیز می کشند از ترس این است که اگر مردم آزاد گذاشته شوند قطعاً این خرافات بی ریشه را نخواهند پذیرفت.
اینکه به قول خودشان از یک اقلیت ناچیز اهل سنت در ایران می ترسند چون می دانند که مردم ایران با فکر و هوش و سلیقه زیبا و فطرت سالمی که دارند اگر مختار گذاشته شوند هرگز مذهب شیعه اثناعشری را به عنوان گزینه برتر نخواهند پذیرفت.
به همین دلیل است که فشارها بر ملت ایران روز افزون می شود تهدیدها و فشارها بر اهل سنت هر روز شدیدتر می شود, دائره محاصره اهل سنت و علماء و حوزه ها و نخبگان و فرهنگیان هر روز تنگ تر می شود.
ظلم و ستم و خشونت افراطگرایان و غالیان صفوی منش هر روز شکل دیگری به خود می گیرد از تحریمها و فشارهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و دینی و حقوقی و قومی و مذهبی گرفته تا حذف فیزیکی و  اعدام صدها عالم و روشنفکر و جوان و متدین اهل سنت,  از زندان و شکنجه و آدم ربایی و ترور گرفته تا انواع و اقسام آزار و شکنجه روحی عمومی و تبلیغات ضد عقیده و مذهب و توهین به تمام مقدسات اهل سنت که در واقع توهین به اسلام و یک و نیم میلیار مسلمان جهان است از دخالت در تمام مسائل دینی و اجتماعی گرفته  تا دخالت در حوزه ها و مساجد و حتی زندگی شخصی علمای اهل سنت!.
علت العلل تمام این فشارها عقده ترکانی افراطیان غالی است که عقده های انباشته  قرنهای متمادی را امروز که فرصت یافته اند خالی می کنند, و این روند تنها در داخل کشور نیست در عراق و افغانستان و فلسطین و پاکستان و هر جایی که دستشان برسد عقده خالی می کنند و انتقام می گیرند.
پرواضح است که حساب عموم ملت ایران و شیعیان داخل و خارج ایران از این گروه غالی و افراطی کاملا جداست, تنها این گروه  یا مجموعه گروههای غالی و افراطی است که نقطه مشترک آن فقط نام شیعه اثناعشری و انتقام از اهل سنت است و هر کس با میل و توان و سلیقه خود  در هر جا هر چه توانست انجام می دهد.
حتی در داخل نظام و حاکمیت جز بخشی از اصلاح طلبان, بقیه تقریبا تمام جناحهای درون حاکمیت در برخورد با اهل سنت و اینکه  اهل سنت شهروند درجه سه هستند! اتفاق نظر وجود دارد!.
بنا بر این هر کدام از ارگانهای درون هر جناح  و تمام حناحهای درون حاکمیت هرگونه سلیقه ای که خواسته باشند علیه اهل سنت اعمالی می کنند و در این باره هیچ جناح و ارگان و شخیصت و آمر و عاملی در برابر کسی پاسخ گو نیست و طبعا در این زمینه به اصطلاح علماء و مراجع تقلیدی هم هستند که در صورت نیاز هر کس می تواند برای تسکین وجدان و احیانا تضمین بهشت! و ثواب! در قبال جهادش علیه اهل سنت! به آنان مراجعه کند و تأیید بگیرد!.
لذا تقریبا حدود 32 سالی که از آغاز انقلاب تا کنون می گذرد در  هیچ گوشه ای از کشور و در هیچ موردی هیچ فرد سنی جرأت و جسارت مراجعه به دوائر قضایی نکرده و نخواهد کرد.
چون پیشاپیش می داند که اولا شکایتی به ثبت نخواهد رسید و ثانیا کدام قاضی می خواهد به نفع یک سنی حکم خواهد کرد, چون مجموع جناحها و ارگانهای حاکمیت دیدشان نسبت به اهل سنت دید غیر خودی و شهروند درجه سه و غیر شایسته و محکوم است.
بی تردید کسانی ممکن است پیدا شوند که با حرافی و دروغ پرداری و تلبیس و مغلطه این واقیعیت را انکار کنند اما آنچه قابل انکار نیست این است که در تمام قضایایی که علیه اهل سنت بدستور آمران و اجرای مباشران انجام گرفته تا کنون حتی یک مورد شکایت وجود ندارد؟.
تمام اعدامها و ترورهایی که شده  یک مورد شکایت ثبت نشده بلکه  از پیکری اینگونه قضایا توسط مالکان کشور منع شده است! و گاهی وارثان و اولیای قتل با تهدید و ارعاب از پیگیری باز داشته شده اند.
باز می گردیم به جریان اخیر تایباد و بر کناری امام جمعه آن شهر جناب مولانا فاضلی آنهم نه با حکم رسمی  بلکه از طریق اهرمهای فشار معهود و شناخته شده طی سه سال گذشته دادگاه ویژه روحانیت ایشان را بر کنار می کنند و چندین فقره جرم هوایی! علیه ایشان اعلام می شود و از ایشان خواسته می شود که خود در جمع اعلان کند که عوض من امام جمعه شهر فلانی و مدیر حوزه فلانی خواهد بود!!
کدام نظام پلیسی در جهان با این وقاحت بر خورد می کند, آن هم چه جرمهای خطرناکی!: همکاری با جماعت تبلیع! همکاری با جماعت اخوان! تشکیل شورای علمای اهل سنت! تشکیل انجمن فرهنگی سلمان فارسی!و.....
در کدام جنگل چنین قانونی حاکم است؟! آنوقت انتظار هم دارند که چون آقایان مالک و ارباب کشور و ملت ایران هستند لذا  باید سمعا و طاعتا بدون چون و چرا  بشنوند و اطاعت کنند!.
طبیعی است که  مردم  به این حکم جائرانه و غیر قانونی اعتراض کنند! و طبیعی است که کسانی خود را همه کاره مردم می دانند در برابر این ندانم کاری ها پاسخگو باشند! آخر به چه جرمی و با کدام دلیل و توجیه یک امام جمعه و مدیر حوزه بدستور یک تیم فشار بر کنار میشود و هیچکس نیست که به 150 هزار نماز گذار شهر پاسخ بدهد که دلیل و علت و انگیزه این برکناری چیست؟ و برکنار کننده کیست؟!.
آخه چه ربطی به دیگران دارد که مردم داری یک مذهب غیر از مذهب حاکمیت دوست دارند پشت سر چه کسی نماز بخوانند؟! همین باقی مانده که تکلیف ازدواج دختران مردم را هم آقان تعیین کنند کما اینکه در بعضی جاها دارند می کنند! اهل سنت ایران گفتند ما نظام سیاسی را قبول داریم اما نگفتند که اختیار مسجد و حوزه و زن و بچه خود را هم به شما می دهیم.
همین که شما که خود را همه کاره این مملکت بی در و پیکر تعیین کرده اید و در مسائل سیاسی مطلق العنان هستید از سر شما هم اضافه است.
کاری نکنید که مردم مجبور شوند یقه شما را بگیرند, و در هر موردی از شما حساب پس بگیرند, این استراتیژی ثابت اهل سنت است که با وضع موجود و نظام موجود اولویت کارشان فقط فعالیت مذهبی و اجتماعی و فرهنگی است که حوزه ها و مساجد مرکز فعالیت و علماء و نخبگان دینی و فرهنگی رهبران جامعه اهل سنت هستند.
و اهل سنت با تمام  طیفهای مذهبی و فکری که در سراسر کشور پیرو آن هستند نه به کسی توهین می کنند و نه از کسی توهین می پذیرند.
پس چه بهتر که از بر خوردهای سیلقه ای با اهل سنت اجتناب شود تا خدای نکرده شاهد پیامدهای غیر حساب شده ای نباشیم که به شیرازه وحدت ما لطمه وارد کند و آنگاه پشیمانی چاره و درمان نباشد.
بعید نیست که بعضی بخواهند در بر خورد با واکنش طبیعی جوانان اهل سنت تایباد روز جمعه گذشته به گمان خودشان زهر چشم نشان دهند و تعدادی را ادب کنند! اما چنین کاری هرگز به صلاح کشور و شیعه و سنی نخواهد بود و ممکن است
واکنش تندتری بدنبال داشته باشد.

۱۳۸۹ بهمن ۱, جمعه

مانور ثدرت ملاهاي صفوي و تحميل پيشنماز درباري به مردم تايباد با عقب نشيني خفت بار تاكتيكي


ویژۀ سنی نیوز: به گزارش خبرنگار سنی نیوز در مشهد، مردم شهرستان تایباد در اعتراض به حکم برکناری امام جمعه محبوب این شهرستان جناب مولانا محمد فاضلی موحد در نماز جمعه امروز  1 بهمن 89 حضور چشمگیری داشته و شعارهایی همچون «مرگ بر منافق» و  «یا مرگ یا فاضلی»  سردادند.
ابتدا واعظ معروف و محبوب جناب حافظ جي سخنراني كرد بعد از ايشان  وقتي امام جمعه انتصابی دولت مولوي .......... سر منبر رفت و خواست خطبه بخواند مردم خشمگین که این اقدام تحمیلی را اهانت بزرگی به خود و جامعه اهل سنت تلقی کرده بودند بلافاصله خطیب دولتی را از منبر به زیر کشیدند و حسابی کتک کاری کرده و از مسجد بیرون انداختند.
این مولوی درباری در حالی روی منبر رفت که روز گذشته با سایر علماي شهر و حومه تعهد کرده بود که خیانت نکند اما گویا فشار و تهديد و تطمیع  فتنه انگیزان دولتی او را مجبور به خیانت کرده بود که مردم هم بناچار  او را ادب نمودند تا پندی برای دیگر عالم نماهايي باشد كه حق را زير پا گذاشته رضايت سلطه فاسد و منافق را بر حق و مصلحت اهل سنت ترجيح مي دهند.
از سوی دیگر دوربین هایی را كه نيروهاي اطلاعات رژیم در داخل مسجد کار گذاشته  و دو نفر از نیروهای اطلاعات در داخل  مسجد این دوربین ها را هدایت می کردند توسط مردم شکسته شد و مأموران اطلاعاتي كه مشغول فيلمبرداري در مسجد بودند توسط مردم خشمگینی که به شعور و عواطف دینی شان توهین شده بود مورد ضرب و شتم شدید مردم قرار گرفتند.
در بیرون مسجد نیز مردم با نیروهای رژیم درگیرشده و یک خودروی اداره اطلاعات را آتش زدند که نیروهای بزدل رژیم مجبور به عقب نشینی شدند و مجبور شدند از مولانا فاضلی درخواست کنند تا به مسجد آمده و اوضاع را آرام کند که مولانا هم به مسجد آمده و نماز جمعه را برگزار کردند و اوضاع کمی آرام شد.
اما پس از آرام شدن و اتمام نماز جمعه نیروهای رژیم در شهر وضعيت فوق العاده برقرار کرده و عده زیادی از جوانان را دستگیر نمودند. که تعداد و هويت دستگیر شدگان  خبری در دست نیست.
شهرستان تایباد یکی از شهرستان‌های استان خراسان رضوی در شمال شرقی ایران است. مرکز این شهرستان، شهر تایباد است. کاریز شهر دیگر آن هست. در سال ۱۳۸۵، این شهرستان تعداد ۱۴۵٬۹۹۲ نفر جمعیت داشته است.

۱۳۸۹ دی ۲۲, چهارشنبه

فهرست 20 حوزه علميه برتر ایران تيترمناسبتري است


فهرست 20 دانشگاه برتر ایران زيبنده نيست زيرا هيچ استانداردي اجرا و عملي نيست و صرف مدرك گرايي است در آموزش و پرورش هم همين است شش كلاس هاي سابق از ليسانس هاي فعلي باسوادترند البته  منهاي آموزشهاي جانبي  اينترنت - ماهواره - راديو و تلويزيون و غيره كه جوانان فعلي در حاشيه از آنها بهره ميبرند.

فهرست 20 حوزه علميه برتر ایران تيتر برتري است زيرا ارتقاء دانشگاهها از سي سال پيش كه امام اعلام نمود  تخصص ملاك و لازم نيست تعهد و به ظاهر ته ريش و دكمه ها بصورت آخوندي آراسته مورد قبول است  از مسير اصلي خارج و بدست استادان و متخصصين نبوده و نيست . رتبه بندي را با مقايسه ساير ممالك و ملل قياس ننماييد زيرا آنوقت به  دكانداران  دين و اسلام  بر خواهد خورد !!

در سالهای اخیر رتبه بندی دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی کشورها در راس برنامه های نظام رتبه بندی ملی و بین المللی قرار گرفته است. برای این کار بسیاری از کشورهای جهان نظام ملی رتبه بندی خود را تدوین کرده و هر سال دانشگاهها و موسسات تحقیقاتی کشور مربوط به خود را ارزیابی و رتبه بندی می کنند.
نظامهای رتبه بندی ملی را که معمولا توسط بخش غیردولتی اداره می شوند می توان در بین کشورهای توسعه یافته و هم در بین کشورهای در حال توسعه مشاهده کرد.
در برابر نظامهای ملی رتبه بندی نظام های بین المللی رتبه بندی قرار دارند. تاریخ این نوع رتبه بندی به سال 2003 میلادی بر می گردد که 3 نوع از این نوع نظام های بین المللی تایمز، شانگهای و QSهستند. این نظامها هر سال دانشگاههای جهان را بر اساس معیارها و شاخصهای مربوط رتبه بندی در سال 2 تا 3 سال گذشته رتبه بندی می کنند.
به تازگی نظام دیگری پا به عرصه حیات گذاشته است که دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی را قرار است به صورت منطقه ای رتبه بندی کنند. این نظام عبارت است از نظام رتبه بندی دانشگاههای جهان اسلام. رتبه بندی دانشگاههای جهان اسلام توسط وزارت علوم به پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) واگذار شده است و در مرحله نخست مقرر شده تنها دانشگاهها و موسسات تحقیقاتی ایران مورد بررسی و رتبه بندی قرار گیرند. این رتبه بندی که در فاصله تابستان و پاییز 89 انجام شده و ISC  نتیجه رتبه بندی را در اختیار مقامات وزارت علوم قرار داده است.

20 دانشگاه تراز اول کشور بر اساس رتبه بندی ISC
ردیفنام دانشگاه یا موسسه تحقیقاتیسازمان متبوعامتیاز
1دانشگاه تهرانوزارت علوم، تحقیقات و فناوری100
2دانشگاه علوم پزشکی تهرانوزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی65.29
3دانشگاه صنعتی شریفوزارت علوم، تحقیقات و فناوری65.17
4دانشگاه صنعتی امیرکبیروزارت علوم، تحقیقات و فناوری52.49
5دانشگاه علم و صنعتوزارت علوم، تحقیقات و فناوری44.78
6دانشگاه تربیت مدرسوزارت علوم، تحقیقات و فناوری40.17
7دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیوزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی36.9
8دانشگاه شیرازوزارت علوم، تحقیقات و فناوری32.38
9دانشگاه علوم پزشکی شیرازوزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی24.58
10دانشگاه صنعتی اصفهانوزارت علوم، تحقیقات و فناوری23.69
11دانشگاه فردوسی مشهدوزارت علوم، تحقیقات و فناوری23.56
12دانشگاه تبریزوزارت علوم، تحقیقات و فناوری20.86
13دانشگاه صنعتی خواجه نصیروزارت علوم، تحقیقات و فناوری20.11
14دانشگاه شهید بهشتیوزارت علوم، تحقیقات و فناوری18.08
15دانشگاه علوم پزشکی تبریزوزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی15.98
16دانشگاه اصفهانوزارت علوم، تحقیقات و فناوری14.93
17دانشگاه علوم پزشکی اصفهانوزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی14.31
18دانشگاه مازندرانوزارت علوم، تحقیقات و فناوری12.31
19دانشگاه بوعلی سیناوزارت علوم، تحقیقات و فناوری11.66
20دانشگاه علوم پزشکی مشهدوزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی10.9
به گزارش مهر،‌ همچنین پایگاه استنادی علوم جهان اسلام، در نشست وزرای کشورهای اسلامی در عربستان شرکت می کند این نشست مربوط است به نشست فوق العاده کشورهای اسلامی و در آن بعد از انجام اطلاعات لازم در معیارهای رتبه بندی برای نخستین بار دانشگاهها و پژوهشگاههای جهان اسلام ارزیابی و رتبه بندی خواهند شد.

گويا بدليل اجرا شدن يارانه ها و مشغوليات دولت جيره ومواجب دولت انگليس بموقع بحسابش واريز نشده كه ناو جنگي براي تهديد به خليج فارس فرستاده است !!.


اعزام ناو جنگی انگليس به خليج فارس

سایت عصرايران: انگلیس اعلام کرد که نیروی دریایی این کشور روز دوشنبه یک ناو جنگي را به آب هاي خليج فارس اعزام كرد تا از خطوط حمل و نقل دريايي اين منطقه محافظت كند.
شبكه خبري "بي بي سي" روز گذشته طي گزارشي اعلام كرد كه ناو جنگي بريتانيا "دوك آهني" به منظور حمايت از كشتي هاي تجاري در مقابل تهديدات تروريستي به اين منطقه اعزام شده است. شركت در مانورهاي مشترك با كشورهاي منطقه از ديگر اهداف اين ناو خواهد بود.
براساس اين گزارش، اين نخستين باري است كه بريتانيا ناو نوع 23 به آب هاي خليج فارس می فرستد.

۱۳۸۹ دی ۱۹, یکشنبه

جنايت كاراصلي مديران بيكفايت دولتي ورانت خوران شركتهاي وابسته .....تاوان وبدنامي براي ملت بيدفاع ايران

خودروسازان سالی 9 میلیارد لیتر بنزین می خورند/ هزینه 6300 میلیارد تومانی کیفیت پایین خودرو داخلی

اقتصاد > صنعت  - می‌توانستیم این 9 میلیارد لیتر را صادر کنیم و با ارز حاصل از آن سالانه 450 هزاردستگاه خودرو نو با استاندارد جهانی وارد کشور کنیم.
   رسول شقاقی - مصطفی ممقانی اصل: فعلا شهروندان با دیدن تابلوی بزرگی که رویش نوشته شده «مصرف سرانه انرژی در ایران 4 برابر استاندارد جهانی است» خود را اسراف کار دانسته و با نوعی عذاب وجدان، سعی می‌کنند به هماهنگی روانی با اجرای قانون هدفمند شدن یارانه‌ها برسند. اینکه چه مقدار از مصرف بالا اما به شهروندان و چه مقدار به استانداردها و محصولات تولیدی تعلق دارد موضوع دیگری است که دست کم در این برهه، تبلیغاتی برای آن دیده نمی‌شود. بنزین از جمله این‌ حامل هاست. به طور سنتی صاحبان خودرو متهم به استفاده زیاد از بنزین می‌شوند اما مقایسه مصرف بنزین در ایران و کشورهای دیگر می‌تواند نکات جالب دیگری را مشخص کند.
تفاوت در میانگین مصرف صفر کیلومترها
    مصرف خودروهای تولید داخل از سوی سازمان‌های نظارتی 2 برابر و از سوی خودروسازان وطنی، یک و نیم برابر مصرف جهانی اعلام شده است. استاندارد مصرف سوخت در کشورهای اروپایی 5.6 لیتر در هر صد کیلومتر است. در ایران، خودروهای نو میانگینی در حدود 9 لیتر دارند. در این مقایسه آماری و با ارفاق این عدد 8.6 لیتر در صد کیلومتر یعنی یک و نیم برابر خودروهای خارجی در نظر گرفته می‌شود. این عدد البته با توجه به کیفیت پایین سوخت و استهلاک بالا رویایی بوده و شاید فقط در سال اول استفاده از یک خودرو صفر کیلومتر تحقق یابد. فعلا تا همین جا هر خودرو ایرانی صفر کیلومتر یک و نیم برابر متوسط جهانی بنزین مصرف می‌کند که هیچ ارتباطی به شهروندان نداشته و فقط باعث خالی شدن جیب‌های آنها می‌شود.
   تفاوت 30 میلیون لیتر بنزین در ابتدای کار
    این اما فقط بخش کمی از اسراف بنزین است و با بررسی بیشتر می‌توان به نتایج جالب‌تری رسید. هم اینک در کشور حدود 12 میلیون خودرو وجود دارد. اگر از این تعداد، 10 میلیون خودرو به محصولات پر تیراژ سواری و وانت اختصاص یابد و تمامی این 10 میلیون خودرو، صفر کیلومتر در نظر گرفته شود، به این معنی خواهد بود که این 10 میلیون خودرو در هر صد کیلومتر با توجه به مصرف یک و نیم برابری نسبت به 10 میلیون خودروی خارجی  (سه لیتر اضافه مصرف در هر 100 کیلومتر)، 30 میلیون لیتر بنزین بیشتری مصرف می‌کند. 
خودرو صفر کیلومتر
مصرف استاندارد جهانی (یک دستگاه)
میانگین مصرف داخلی
(یک دستگاه)
اضافه مصرف در 100 کیلومتر
اضافه بها ( بنزین700 تومانی)
دستگاه 1
لیتر 5.6
8.6
لیتر 3
  تومان2100
دستگاه  10میلیون
لیتر 5.6
8.6
30 میلیون لیتر
21 میلیارد تومان
   این عدد در خوشبینانه‌ترین شرایط حاصل شده و اگر آمار بالای خودروهای فرسوده (حدود 2 میلیون) و خودروهایی که پس از یک تا سه سال از تولید‏، مصرفشان افزایش می‌یابد و همچنین کیفیت پایین سوخت را که باعث افزایش مصرف می‌شود‏ محاسبه کنیم عدد به دست آمده فعلی بسیار کوچک‌تر از آن خواهد شد.
   9 میلیارد لیتر بنزین سالانه بیشتر
    در ایالات متحده موسسات اجاره و شرکت‌های لیزینگ خودرو مالیات‌های خود را پس از طی 18 هزار مایل در سال افزایش می‌دهند. اگر بر همین مبنای تجربی، میزان مصرف سالانه یک خودرو را 18 هزار مایل فرض کنیم می‌توان به تفاوت‌های ملموس‌تری در مصرف بنزین سالانه رسید. 18 هزار مایل معادل 28 هزار و 800 کیلومتر است که در این مقایسه آماری به صورت رند با کمی افزایش 30 هزار کیلومتر در نظر می‌شود. این عدد یعنی میانگین مقدار مسیر پیموده شده در یک سال توسط یک خودرو است. با توجه به اینکه این عدد کمی بالاتر در نظر گرفته شد، میزان سوخت خودروهای داخلی نسبت به خارجی نیز نه دو برابر بلکه همان یک و نیم برابر در نظر گرفته می‌شود. (یعنی هر خودرو در هر 100 کیلومتر سه لیتر بیشتر نسبت به خودرو خارجی مصرف می‌کند)
    حال اگر 10 میلیون خودرو ایرانی در یک سال 30 هزار کیلومتر طی کنند و در هر صد کیلومتر 3 لیتر از خودرو مشابه خارجی بیشتر مصرف داشته باشند به این نتیجه خواهیم رسید که هر خودرو با این پیمایش نسبت به نمونه خارجی در یک سال 900 لیتر بیشتر بنزین مصرف خواهد کرد. 10 میلیون خودرو نیز 9 میلیارد لیتر بیشتر از 10 میلیون خودرو مشابه خارجی بنزین خواهند سوزاند.
  اگر این 9 میلیارد لیتر را باقیمت لیتری 700 تومان که قیمت مبنای بنزین فوب خلیج فارس درکشورمان است در نظر بگیریم به رقم نجومی 6300 میلیارد تومان می‌رسیم.
حال اگر فرض کنیم خودروهای داخلی همان استاندارد مصرف خودروهای مشابه خارجی را داشتند و می‌توانستیم این 9 میلیارد لیتر را صادر کنیم با ارز حاصل از آن سالانه 450 هزاردستگاه خودرو نو با استاندارد جهانی وارد کشور می‌شد تا جایگزین خودروهای پر مصرف داخلی و  فرسوده‌هایی که سالهاست خودروسازان کشورمان قادر به جایگزینی آنها نیستند شود و یا با ارز حاصل از آن هرسال یک مجموعه به وسعت و توان تولیدی برابر گروه صنعتی ایران خودرو و البته با تولید محصولاتی به روز در کشور می‌شد ساخت. 
خودرو صفر کیلومتر
اضافه مصرف در 100 کیلومتر
اضافه مصرف سالانه
(30 هزار کیلومتر)
اضافه بها در یک سال (700 تومان)
 1 دستگاه
 لیتر  3
900 لیتر
630 هزار تومان
10 میلیون
30 میلیون لیتر
9 میلیارد لیتر
6300 میلیارد تومان

150 روز بنزین می‌سوزد
    میانگین مصرف روزانه بنزین در کشور پیش از هدفمندسازی یارانه ها به طور میانگین حدود 60 میلیون لیتر بود. 9 میلیارد لیتری که به دلیل مصرف بالای خودروهای داخلی در کشور سالانه اضافه بر استاندارد جهانی می‌سوزد با احتساب 60میلیون لیتر مصرف روزانه، می‌تواند 150 روز بنزین کشور را تامین کند. یعنی در این 150 روز، مصرف کننده داخلی به هیچ وجه مقصر نبوده بلکه به دلیل استانداردهای پایین و مصرف بالای خودروها نسبت به نمونه‌های خارجی‏، هزینه بیشتری نیز پرداخته است.
    در این مقایسه البته باید یک امتیاز کوچک برای خودروساز در نظر گرفت و آن تبخیر سوخت در حمل و نقل و جایگاه‌ها است که به پای خودروساز نوشته شد. اما همزمان باید به این هم اشاره کرد که این اعداد فقط از خودروهای صفر کیلومتر به دست آمده و اگر قرار بر محاسبه مصرف خودروهایی با عمر بالا باشد ارقام فوق به ضرر خودروساز جابجا خواهد شد.
در هر صورت همین مقایسه کوچک نشان می‌دهد در مصرف بیشتری که نسبت به استانداردهای جهانی وجود دارد سهم شهروندان کمتر از تبلیغات فعلی بوده و شاید اگر نفع شهروندان مورد نظر باشد، بیشتر باید به خودروسازان، استانداردها و کیفیت سوخت توجه کرد. 
چرا که در واقع هدر رفتن این حجم از بنزین یارانه پنهانی است که دولت به دلیل حمایت از خودروسازان از جیب مردم به آنها پرداخت می کند.

۱۳۸۹ دی ۱۴, سه‌شنبه

خواسته های مشروع یک همسر خوب



(نامه ای) به شوهر بزرگوارم،،،،
شاید این افکار یا تعدادی از آنها برای مردان ناراحت کننده باشد، اما حقیقت چیز دیگری است و این تنها خلاصه ی درد دلی است که در دل و جان هر زن علاقمند به سعادت و خوشبختی خانواده، می گذرد  که به روابط زناشویی خود  با همسرش که بر پایه ی دوستی ، الفت، صراحت و شفافیت طرفین است، بهای زیادی می دهد .
بنابر این از تو خواهش می کنم که آن را همانگونه که هست از من بپذیری و (خدای ناکرده) هیچ تفسیر غیر واقعی یا معنای دیگری که منظور کلام من نیست را از آن برداشت نفرمایی.
-         قبل از هر چیز می خواهم دوستت داشته باشم و انتظار دارم تو نیز در مقابل ، مرا دوست داشته باشی، آیا  من در مقابل این دوست داشتن تو لیاقت احترام تو را ندارم؟
-         جلوی دیگران از من انتقاد نکن هرچند کارم نادرست و اشتباه باشد، زیرا وقتی که منزلتم را پایین می آوری بسیار دلتنگ  و نا امید می شوم، که خودخواهی من را وادار به مقابله و مقاومت در برابرت می کند. از تو خواهش می کنم که اگر انتقادی داری یا نکته ای منفی را می خواهی در باره ام بیان کنی ، وقتی این کار را بکن که (من و تو) باهم تنها هستیم ، زیرا در چنین شرایطی بدون محافظه کاری، برای پذیرش انتقاد آمادگی بیشتری دارم.
-         وقتی که در مورد چیزی با هم اختلاف نظر داریم، از تو خواهشم این است که نظر من را کوچک و خوار ندانی زیرا لازم نیست که حتماً یکی از ما نظرش درست  و دیگری نظرش غلط باشد.همانگونه که لازم هم نیست برای رسیدن به توافق باهم جنگ و دعوا کنیم زیرا می بینی که در این صورت تمایل به قبول نظر تو پیدا می کنم ، امّا بعد به سرعت پشیمان می شوم.
-         وقتی که دلم تنگ می شود و شروع به گریه کردن می کنم، یا کنترل احساساتم را از دست می دهم، اجازه بده احساساتم را بروز دهم. زیرا اینها احساسات شخصی من هستند و و اگر به من وقت کافی بدهی به مرور زمان بیشتر بر آنها مسلّط خواهم شد. از طرفی اگر به جای پنهان کردن و سرکوب آن از ترس ناراحت کردن یا اذیت تو در این مورد احساس آزادی کنم ، به طور طبیعی رنج کمتری از بابت بروز این احساسات خواهم دید.
-         کار کردن تو در جامعه شأن و منزلت تو را در جامعه، و پیش من بیش از پیش بالا می برد، از تو می خواهم، بدانی که من  این واقعیت را می دانم. بنابر این  اگر اعتراف کنی که تلاش من برای رهایی تو از کارهای منزل ، این امکان را برایت فراهم کرده که بیشتر وقتت را به انجام کارهای بیرون اختصاص دهی، من بیشتر به تو افتخار خواهم کرد و کمتر از کار تو در بیرون ناراحت خواهم شد. اینکه جلوی دیگران  اقرار کنی که من هم به خاطر کار خانه شایسته ی تقدیر  هستم، مرا خوشحال می کند.
-         من به این نیاز دارم که وقت خاصی را با تو بگذرانم. من این را درک می کنم که بیشتر توان تو مصروف کار است ، امّا اگر تمام انرژی و وقت خود را هم صرف کار کنی دیگر سهمی هم برای من باقی نخواهد ماند، از تو خواهش می کنم که مقداری از وقتت را  فقط به ما اختصاص دهی، همچنین این تمنّا را از تو دارم که کارهایی را که من انجام داده ام دوباره انجام ندهی چون در آینده  سعی می کنم که مهارت های لازم برای انجام آنها را کسب نمایم. اگر به جای توبیخ فوری، یا مؤاخذه، اجازه ی آزمایش و خطا را به من بدهی زودتر روش درست کارها را یاد خواهم گرفت. بیشتر کارهایی را که دوباره بعد از من انجام می دهی،به دلیل فراموشی اینگونه انجام شده، با این کار اعتماد به نفس من به کندی فعال می گردد. اجازه ی اشتباه ندادن به من، به این معنی است که تو راه یادگیری کسب موفقیت را بر من می بندی.
-         نوشته هایی را که در نظر من مغایر با مظاهر زنانگی است به من نشان نده، زیرا من بیش از تو در این مورد آسیب پذیر و تأثیر پذیر هستم. من از دوران کودکی بر این باور تربیت یافته ام که اگر من آشکارا خود را از نظر جنسی محرّک نشان دهم ، احترام مرد، نسبت به من کاهش می یابد.   من از تو تعجب می کنم که به تحریک همسرت بسیار اهمّیت می دهی امّا از اینکه ظاهر من محرّک باشد، انتقاد می کنی. به من اعتماد کن ، کافی است در کارهای جنسی با من صریح وشفاف باشی. با این کار الگوی من خواهی شد و من نیز در اینگونه موارد بر تردید خود غلبه خواهم کرد و مانند تو در این مورد صریح وبی تکلف خواهم بود.
-         مسئولیّت کوتاهی در انجام کارهایی را که من محوّل کرده بودی به گردنم نینداز. زیرا انتقاد تند تو بر اعتماد به نفس من به شدّت تأثیر گذار بوده، و باعث می شود تصور کنم که من نمی توان هیچ کاری را به درستی انجام دهم. اگر با هم فکری هر دوی ما، این حق به من داده شود که کارها را به شیوه ی خاصی که خودم در نظر دارم انجام دهم، اعتماد به نفس من آنقدر زیاد می شود که از تصور تو خارج است.
اگر گاهی به دلیل مشغول بودن به کاری یا سختی کار خودم، فوراً خواسته ات را انجام ندادم، آن را به حساب بی توجهی به گفته ی تو یا نافرمانی من نگذار.
وقتی برای انجام کارهای بیرون پیش من، اولویّت ها یی قرار می دهی ، سعی می کنم به خودم بقبولانم وبگویم که حتماً برای این کار دلیل موجهی داری و این کار تو در خانه به معنای بی توجهی به من نیست و دو نفر (عاقل و) بالغ مانند من و تو برای نشان دادن محبّت وعشق به همدیگر نیازی به تأکید پی در پی به دوست داشتن همدیگر و پایبندی به عشق متقابل ندارند.
-         گفتن منظور دقیق (از حرفهایی که می زنی)، بسیار مهم است.پس از عبارتهای ناقصی که مرا اذیت می کند استفاده نکن و بعد از گفتن آنها از من انتظار نداشته باش که فوراً آنها را فراموش کنم ، به من وعده های بزرگ و زیادی نده که بعدها  هرگز نتوانی از عهده اش برآیی.
وقتی دستور به کاری می دهی ،من قبول می کنم و هنگامی که عصبی هستی تو را به حال خود می گذارم. البته منتظر دسته گلی هم هستم که که در زمان خوشی و سرور ، به من وعده داده بودی. من همیشه به خودم می گویم که حقیقت انسانها در هنگام عصبانیت معلوم می شود، و بدون شک  دادن وعده ی دروغ نشانه ی صادق نبودن انسان است. سعی من برای فراموش کردن و از یاد بردن همه ی اینها، بسیار اذیتم می کند، و در اصل رابطه ام با تو سردی ایجاد می کند.
-         یادت باشد که ادای حقوق زن هم از وظایف مردان است.
-         مرا کتک نزن؛ زیرا بهترین مردان کسانی هستند که از کتک در رفتار با همسرانشان استفاده نمی کنند، واین را هم به یاد داشته باش که آنچه را برای خود می پسندی برای برادر مسلمانت هم بپسندی.( آیا دوست داری ببینی  کسی مادرت را اذیت می کند؟)
-         فراموش نکن که من مالک مال خودم هستم و مقداری از اموال تو نیز در مالکیت من است.
-         ضرب المثل عربی است که (استقامة المنجل في اعوجاجه)(خوبی داس به کج بودن آن است.).
-         و این را هم از یاد نبر که من از کج ترین دنده ی تو آفریده شده ام ، و این به معنای این نیست که من موجود بدجنسی هستم، بلکه معنایش آن است که طرز تفکّر و رفتار من زنانه است نه مردانه.
-         یادت باشد که زنی که خوف خدا ندارد و حق الله تعالی را ادا نمی کند، نماز نمی خواند، و معتقد است که زنا حلال است، هرگز قادر به حفظ آبرو و احترام شریک زندگی خود نخواهد بود.
پس شکر  این نعمت خداوندی را به جای آور که همسر تو زنی مسلمان است.

روشهای دهگانه برای ایجاد محبت دائمی پایدار بین زوجین



وسیله ی اول: خود را به استفاده از کلمات محبت آمیز و مثبت مانند دعاهای خوب و کلمات حاوی تعریف وتمجید عادت بده،  به همسرت بگو اگر بار دیگر زمان به عقب بر می گشت باز هم با کسی غیر از تو ازدواج نمی کردم.
صحبت عاشقانه زن را تحریک می کند، همان چیزی که بسیاری از دزدان با آن توانسته اند، قلعه ها و حصارهای بلند را به تصرّف خویش در آورند و محتویات آنها را بدزدند. کلمات زیبا قلب زن را تکان می دهد، پس تو گوینده ی چنین کلماتی باش قبل از اینکه آنها را از دیگران بشنوی.

دوّم: رفتارهای کوچک و ساده امّا پرمعنا
مثلاً: وقتی دیدی همسرت خوابش برده ، پتویی رویش بینداز یا از سر کار با او فقط به خاطر سلام و احوالپرسی تماس بگیر و بگو که فقط به خاطر همین کار با او تماس گرفته ای.
مگر ندیده ای که پیامبر صلی الله علیه وسلم چه فرموده اند: -:"حَتَّى اللُّقْمَةَ تَجْعَلُهَا فِي فِيِّ امْرَأَتِكَ" (حتی لقمه ای را که در دهان همسرت می گذاری برایت صدقه به حساب می آید.)صحيح بخاري (5354)، وصحيح مسلم (1628).
این کار هم یک کار عاطفی است و اگر همسر به آن  عادت داشته باشد، نیازی به تمرین وممارست ندارد. اما کسی که به چنین کاری عادت ندارد، شاید از شنیدن این فرموده خجالت زده شود،و بخواهد به جای ورود در این ماجرای مشکل(!!)روند کارها همانطور که قبلاً بوده باقی بماند. تو نیاز به این داری که عادات و رفتارهای جدیدی را وارد زندگیت کنی، در غیر این صورت، ممکن است با مشکلاتی مواجه شوی.

سوم: اختصاص وقتی به گفتگو با همسرتان
·        گفتگو در باره گذشته و خاطرات زیبایش، زیرا این کار گذشته را تازه می کند و انگار  همین دیروز همه  آن اتفاقات افتاده است.
·        گفتگو درباره حال ونکات مثبت و منفی آن و اینکه چگونه می توانیم بر مشکلات غلبه کنیم
·        گفتگو از آینده و از برنامه ها و وعده ها و فواید خوب آن

چهارم: نزدیکی بدنی
نزدیکی جسمی فقط از طریق معاشرت و با هم بودن به وجود نمی آید، بلکه باید به نزدیک هم بودن عادت پیدا شود، حتی در نشستن و راه رفتن. و بعضی هنوز هم از راه رفتن در کنار همسرشان یا حتی پشت سر او، جلوی مردم خجالت می کشند.
پنجم: در صورت نیاز عاطفی همسرتان حتماً آن را برآورده کنید، چون گاهی زن خانه حامله می شود، یا در دوره ماهانه(قاعدگی) قرار می گیرد، و نیاز به کسی دارد که از نظر معنوی در کنار او باشد، و حالات روحی او را در نظر داشته باشد؛ زیرا دانشمندان پزشکی گفته اند : بیشتر زنان در دوران حاملگی یا قاعدگی از اضطراب و نگرانی روحی رنج می برند،که در اثر آن بعضی از رفتارهایشان نیز ناپایدار و آشفته می گردد از این روست که زن خانواده نیاز به دلگرمی و پشتوانه ی عاطفی پیدا می کند و (بیش از پیش) متوجه نیازخویش به شوهر می گردد و می داند که در چنین شرایطی به او احتیاج دارد.
ششم: نشان دادن مادی و ظاهری عشق و محبت از طریق تقدیم هدیه در مناسبتهای خاص و یا خارج از مناسبتها و غافلگیر کردن همسر با چنین اتفاقی زیبا .
 هدیه ای برایش بخر که نشان دهنده ی عشق تو به همسرت باشد ، پیش همسر قیمت مادّی هدیه زیاد مهم نیست، بلکه این برایش مهم است که شما به مناسبت و احساس او و چیزی که دوست دارد اهمیت می دهید، و نشان می دهید که به یادش هستید و سعی می کنید او را فراموش نکنید.

 هفتم: ترویج روح گذشت و تسامح در خانواده و چشم پوشی از نکانت منفی همدیگر
همیشه از خطاها و اشتباهات به خصوص در مواردی که انسانهای نجیب از آن نباید سؤال کنند، صرف نظر کن.

هشتم: داشتن تفاهم در مسائل مشترک 

نهم:  تجدید عشق و ذوب کردن یخ ها(از روابط زناشویی)
هر انسانی – چه زن، چه مرد- می تواند کتابی را مطالعه کند یا به نواری گوش کند تا با استفاده از اطلاعات جدیدش بتواند زندگی زناشویی خود را تازه نماید! یا معنای بیشتری به آن ببخشد، و در روشهای لباس پوشیدن، خوراک، رفتار و معاشرت تنوعی ایجاد نماید. و با این کار زندگی خود را روانتر و پویاتر نموده ازراه یافتن  دلزدگی و خستگی در آن جلوگیری کند.

دهم: جلوگیری از تأثیر پذیرفتن رابطه زن وشوهری از عوامل منفی مانند مقایسه  همسر خود با همسران دیگران

«هر زنی که بدون دلیل از شوهرش درخواست طلاق نماید، حتی بوی بهشت نیز بر وی حرام است.».


اگر مردی..... طلاقم بده
(اگه مردی همین حالا طلاقم بده)
خانم به این شیوه این بمب مخرب را بر سر شوهرش افکنده، عصبانیت او را منفجر می کند و صبر و برباری او را لبریز می می گرداند... و شوهر نیز جواب او را با  پرتاب بمب بدتر دیگری می دهد و با صدای بلند فریاد می زند: تو طلاقی .
و زن بیچاره متأثر و رسوا از اینکه شوهرش طلاقی را که او خواسته بود به اجرا در آورده است ، بعد از این واقعه به شدّت پشیمان می شود ، اما دیگر پشیمانی سودی ندارد.
همسر گرامی:
از این عبارت دوری گزین و آن را به طور کلی از قاموس زندگیت حذف کن و از زبان خویش دور گردان . اصلاً چنین کلمه ای را بر خود حرام کن، بله آن را بر خود حرام کن زیرا پیامبر صلی الله علیه وسلّم چهارده قرن پیش  تو را از گفتن آن نهی فرموده است : « أيما امرأة سألت زوجها طلاقاً من غير بأس ، فحرام عليها رائحة الجنة » یعنی:«هر زنی که بدون دلیل از شوهرش درخواست طلاق نماید، حتی بوی بهشت نیز بر وی حرام است.».
خواهر عزیزم، همسر مسلمان ، آیا می بینی که گفتن این عبارت چگونه تو را از بهشت محروم و دور خواهد کرد؟ و آیا شایسته نیست که این عبارت را پشت سر رها کنی و فراموش کرده آن را دور بیندازی؟
و شما، شوهر گرامی:
اگر همسرت بر سرت فریاد زد، و به تو گفت : ( اگر مردی طلاقم بده) هر قدر هم که عصبانی باشی، به رویش تبسمی کن و بگو: چرا من مرد هستم .... امّا هرگزطلاقت نمی دهم.
بله ، مرد توانا و قوی کسی است که به هنگام خشم و عصبانیّت نفس خود را کنترل نماید و با پیروی از نبیّ کریم صلی الله علیه وسلّم ، وقتی که همسرش عصبانی می شود، بردباری می کند ، و هنگامی که بر او می شورد،  صبر پیشه می نماید.
حال روبه خواهر عزیزم و همسر گرامی کرده ، می گویم: بگذار داستان زنی را برایت بازگو کنم که هفت سال پیش از شوهرش جدا شده و به من گفت که اکنون تلاشهایی انجام گرفته،تا دوباره پیش همسرش برگردد و باهم دوباره زندگی کنند..... من دلیل جداییشان را پرسیدم ... در جوابم گفت: خطا از من بود از من ، این من بودم که اصرار به طلاق داشتم.. امّا حالا پشیمان هستم ... ای کاش هرگز از او درخواست جدایی نکرده بودم و با این کار هفت سال از سالهای زندگیم را به هدر نداده بودم.
وقتی این زن داشت برایم صحبت می کرد و بغض پشیمانی گلویش را گرفته بود ، آرزو می کردم که ای کاش هر همسری صدای او را می شنید که تا بداند که این زن چقدر از کرده ی خود پشیمان است ...و بداند که گفته هایش با چه درد و غمی همراه است.
خواهر عزیزم ... مواظب خانواده ی خود باش ،... و آن را با دست خود ویران نکن.

سه حالت ناخوشایندی که شوهر نمی خواهد آنها را در همسرش ببیند



تصویر اول: افشای اسرار خانوادگی
بعضی از خانمها را مشاهده می کنیم که به محض اینکه در خانه مشکلی پیدا می کنند، به بهانه ی طلب مشورت و خالی کردن خود  آن را ، بین خانواده پدری و دوستان بازگو می کنند و در این میان هرچه از بدی های شوهر هست– بدون این که محاسن وخوبیهایش را همراه آن بگویند- برملا می سازند. در نتیجه در ذهن اقوام تصویر زشتی از آن شوهر بیچاره درست می کنند که باعث تنفر خانواده و دوستان از او گردیده و بعد از اینکه اوضاع بین او و همسرش به حالت عادی بر گشت ، تصور نادرست و زشت از آن مرد هنوز در ذهن ها می ماند و این همه نظرات گوناگون و مشوره های متفاوت در باره ی مشکلات این زوج ، باعث پیچیده تر شدن آن می گردد، زیرا شخصی که از دور نظر می دهد، عواطف و احساساتی که همسران را به هم پیوند داده ، در نظر نمی گیرد. از طرفی چنین کاری باعث سبک شدن خود آن خانم گردیده و گاهی حتی سبب تمسخر و خنده ی دیگران و سرزنش او در غیابش به خاطر افشای اسرار خانواده  می شود. بعضی از زنان هم  هر حادثه ی بزرگ و کوچکی (به قول معروف از سیر تا پیاز) در خانوده خود را برای مادرشان تعریف می کنند و خود به ماشنی تبدیل می شوند که با کنترل از راه دور مادرشان کار می کنند، که در این حالت زندگی به شیوه ی مادر او جریان می یابد نه با شیوه ی خاص خود او ، و همسر، این نکته ی مهم را فراموش کرده که شوهرش دوست دارد با او و افکار ش زندگی کند نه با  مادر او و طرز فکرش. این مورد یکی از قوی ترین دلایلی است که شوهر را به فرار از خانه وامی دارد بنابر این همسر اندیشمند و عاقل کسی است که اسرار خانواده را محفوظ نگه دارد و خود مشکلات فیما بین را با همسرش حل کند، امّا در صورتی که مشکل صورت حادّی پیدا کند، و راه چاره ای باقی نماند، می تواند به کسی که از نظر دینی و اخلاقی به امانت و کارایی او اطمینان کامل دارد مراجعه و با او مشورت نماید و بهتر است مشکل را پیش اوبه صورت غیر مستقیم مطرح کند که گویا فرد دیگر ناشناسی چنین مشکلی دارد نه خود او.


تصویر دوّم: ریخت و پاش مادّی
شوهر برای بدست آوردن  نان خانوار خسته می شود و سختی ها می بیند و همسر به راحتی و با کم اهمیت دانستن تلاش او ،همه ی آنچه را شوهرش در طول یک سال برای بدست آوردنش زحمت کشده است، در عرض یک ساعت به هدر می دهد چون در خانه خواهرش پارچه رومیزی دیده است که حقوق یک ماه آنان می ارزد،کمد لباس بچه هایش پر از انواع لباسها با مارک های مشهور جهانی است ، مدل های جدیدی آنجا بودند که چشمش را گرفته اند. حال با همه ی این انتظارات شوهر بیچاره وقتی می بیند  درآمد ی را که با هزار زحمت و تحمل بی خوابی  بدست آورده، به راحتی از کفش می رود تا به جیب دیگران سرازیر شود، در حالی که نمی تواند یک کلمه هم اعتراض کند، چون در این صورت، در دریای اشک  و  اندوه همسرش غرق خواهد شد، و اگر احیاناً نظر مخالفی هم بدهد، زبان همسرش به کار افتاده ،فوراً نظرش را رد کرده هر راهی را بر وی می بندد و ای کاش همه ی اینها باعث تسکین قلب همسر میشد  و با کلمه ای تشکر آمیز از شوهرش راضی شده و قدردانی می نمود. امّا نبودن قناعت و حرص خریدن تمام چیزهای تازه به بازار آمده، تخم نگرانی را در درون او کاشته است،چهره اش همیشه گرفته و از سطح زندگی خود گله مند است در حالی که تربیت محمّدی (صلی الله علیه وسلم) نمی خواهد در وجود همسران چنین صفات ناپسندی وجود داشته باشد، بنابراین طبیعت آنان را پاک گردانیده و اخلاقشان را درخشان می کند لذا پیامبر صلی الله علیه وسلّم در جواب کسی که پرسید  که  کدام زن از همه بهتر است فرمودند: « التي تسره إذا نظر وتطيعه إذا أمر ولا تخالفه في نفسها ولا في ماله بما يكره »« بهترین زنان ، آن زنی است که شوهر هنگام دیدن او شاد گردد، و وقتی به او دستوری می دهد از او اطاعت کند، و مال و ناموسش را از غیر او محفوظ می دارد.» ابوداود و حدیث حسن است.

صورت سوّم: غیرت و تندی ابلهانه
غیرت داشتن (از هردو طرف) نسبت به هم در زندگی زناشویی چیز مطلوب و پسندیده ای است، زیرا دلیل دوست داشتن بوده ، طرف مقابل را به درک جایگاه خود قادر می سازد که این کار رابطه زناشویی را تواناتر نموده به رشد آن می انجامد، البته این در شرایطی است که چنین غیرتی در مسیر و مجرای طبیعی و به اندازه باشد. امّا در صورتی که از این حد بگذرد و منجر به محدود  و مقیّد کردن طرف دیگر و محروم نمودن او از رفتارهای فردی و شخصی گردد و به سؤال کردن در باره هر پیشامد خرد و کلانی بینجامد، و تا جایی پیش رود که کار به شک داشتن و تجسس برسد و در این حالت گمانهای زشت و بیمارگونه آغاز شده و فرد را به حالت توهم و فکر باطل و بی اساس سوق دهد، چنین غیرتی ابلهانه و بسیار مذموم است. در بسیاری از موارد همسر به دلیل عشق جوشان خود نسبت به شوهرش گرفتار بیماری غیرت می شود، و به محض اینکه شوهرش اتفاقاً  در بین صحبت هایش نام زن دیگری را بر زبان آورد ، چنین خیال می کند که بین  همسرش و زن صاحب آن اسم ارتباطی وجود دارد. سپس شروع به کنجکاوی در مورد حرکات وسکنات شوهر نموده و آشکارا او را متهم به بی عفّتی می کند، در مقابل این غیرت ناصواب ، شوهر احساس می کند که در حصار تنگی زندانی شده است، در نتیجه تلاش می کند که از آن رهایی یابد واز این جهنّم فرار کند، به این ترتیب خانم ، خانه ی خود را ویران می کند و خود را از خوشبختی که به او می رسید محروم می کند. زنی که قدم به قدم حرکات شوهرش را زیر نظر می گیرد به پندار خود کار خوب و زیرکانه ای می کند، امّا در  حقیقت از این غافل است که وقتی غیرت و بدبینی اش شدت پیدا می کند، زیرکی اولین چیزی است که از وجودش رخت بر بسته است!

بحث امامت و خلافت


نویسنده: 
 حیدر علی قلمدران/ امامت و خلافت

2- ادّعای دوم شیعة امامیه آنست كه اهل البیت پیامبرصلی الله علیه وسلم از هر گونه سهو و خطا و فراموشی معصوم اند و بهیچ وجه اشتباه در آراء ایشان راه ندارد، و لذا مسلمین باید در امور فقهی و تفسیری از ایشان تبعیت كنند و جز به آثار آنها كه در كتب حدیث امامیه آمده بچیز دیگری متمسّك نشوند.
این ادعا نیز از چند جهت خطا است:

اول آنكه پیامبر صلی الله علیه وسلم كه بتصدیق امامیه و دیگران از همة افراد خاندانش مقام بالاتر داشت، از اشتباه و خطا مصون نبودند، چنانچه بنقل قرآن این موضوع ثابت می شود. خدای تعالی خطاب به پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید: (لِمَ أذنت لَهُم) التوبه 43«چرا به ایشان اجازه دادی»؟! باز میفرماید: (یا أَیهَا النَّبِی لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكٌَ) (التحریم:1) یعنی:«ای پیامبر چرا چیزی را كه خدا برای تو حلال كرده است بر خود حرام می كنی و از این راه خشنودی همسرانت را میجویی؟
این قبیل آیات در قرآن مجید نشان میدهند كه پیامبر صلي الله عليه وسلم گاهی دچار اشتباه هم می شده است و به كسانی اجازه میداده كه از جنگ تخلّف كنند یا به خاطر رضای همسرانش خود را به سختی می افكنده است و از امر حلالی خود را محروم می ساخته است.
ولی فرق پیامبر صلي الله عليه وسلم با دیگران در این بود كه خدای سبحان او را از اشتباهش آگاه میفرمود و به اصلاح دستور میداد، ، امّا این نوع ارتباط میان خدا و غیر پیامبر صلي الله عليه وسلم نبود. لذا آنها اشتباه می كردند امّا چون مقام نبوت نداشتند خدا آنها را بوسیله وحی مطلع نمی كرد و خاندان پیامبر صلي الله عليه وسلم هم شامل همین حكم میشدند و اشتباهاتی در تاریخ از آنها نقل شده كه خواهد آمد.
دوّم آنكه آیاتی صریح در قرآنِ الكَریم آمده كه نسبت نسیان و فراموشی به رسول اَلله صَلی الله عَلیه و آله وَ سَلّم میدهد. از قبیل: (وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِیتَ) الكهف:24)
یعنی:«خدایت را یاد كن چون دچار فراموشی شدی». كه در سورة كهف آمده و به اتفاق مفسّران رسول اَلله صَلی الله عَلیه و آله وَ سَلّم به مشركان مكّه كه دربارة أصحاب كهف سؤال كرده بودند، وعده داد فردا پاسخ شما را از پیك وحی میگیرم ولی گفتن (انشأ الله) را از یاد برد، و وحی الهی برای تربیت رسول خد ا صلي الله عليه وسلم مدتی نیامده و پس از تأخیر چنین نازل شد كه:
(وَلا تَقُولَنَّ لِشَیءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِكَ غَداً إلا أن یشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِیت) الكهف:23و24
یعنی:«در هیچ موردی مگو كه من آنرا فردا انجام میدهم مگر آنكه بگوئی: اگر خدا بخواهد و خدای خود را بیاد آور چون فراموش كردی».
در این صورت اهل بیت پیامبر صلي الله عليه وسلم چگونه از همه نوع فراموشی یا اشتباه مصون بودند؟ مگر خدای تعالی به پیامبرش نفرمود: (وَإِمَّا ینْسِینَّكَ الشَّیطَانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ) (الأنعام:68)
یعنی:«اگر شیطان یاد مرا از یاد دل تو فراموش كرد بعد از یاد آوری مجدد من، دیگر با ظالمان منشین».
سوم آنكه آثار تاریخی نشان میدهند كه برای اهل بیت اشتباهاتی پیش می آمده است چه در موضوعات و چه در احكام. به عنوان نمونه در نهج البلاغه نامه ای از علي عليه السلام آمده به فرماندار خود در شیراز یعنی منذر بن جارود عبدی، نوشته است، علی عليه السلام در این نامه می نویسد: (إما بعد، فإن صلاح أبیك غرنی منك و ظننت أنك تتبع هدیه و تسلك سبیله)(نامة شماره‌:71)یعنی:«شایستگی پدرت مرا دربارة تو فریب داد و گمان كردم كه دنبال هدایت او میروی و از طریقی كه پدرت رفت رهسپار می شوی».
ومنذر بن جارود كسی بود كه علی عليه السلام دربارة وی اشتباه كرد او را به حكومت شیراز فرستاد و او هم 4000 درهم از بیت المال را تصرف كرده بنزد معاویه گریخت چنانچه شارحین نهج البلاغه نوشته اند.
می بینید كه اشتباهی رخ داده ولی خداوند فرشته ای نازل نفرمود و به علی رضيي الله عنه وحی نكرد و او را از خیانت منذر بن جارود خبر نداد بلكه پس از گریختن وی علی رضي الله عنه از حال او، به تاراج رفتن اموال مردم آگاه شد.
شاهد دیگر آنست كه در تهذیب الأحكام شیخ طوسی كه از كتب اربعة شیعه است، در جزء سوم صفحة 40 ءچاپ نجف) مینویسد:
(صلى علی عليه السلام على الناس على غیر طهر و كانت الظهر ثم دخل، فخرج منادیه: إن أمیر المؤمنین صلى على غیر طهر فأعیدوا فلیبلغ الشاهد الغائب)
یعنی:«علی عليه السلام نماز ظهر را بدون وضو خواند پس داخل منزل شد، آنگاه منادی آن حضرت بیرون آمد و إعلام كرد كه امیر مؤمنان بدون وضو نماز خوانده و نمازتان را اعاده كنید و حاضر به غائب ابلاغ كند».
بنابر این فراموشی و سهو حتی در أعمال دینی اهل بیت راه داشته است.
محمد بن إدریس حلی از أعلام شیعة امامیه در صفحة 484 از كتاب السرائر از فضل روایت كرده است كه: (ذكرت لأبی عبدالله عليه السلام السّهو فقال و یفلت من ذالك احد؟ ربما أقعدت الخادم خلفی حتى یحفظ علی صلواتی)
یعنی:«نزد ابو عبدالله صادق عليه السلام از سهو سخن گفتم، فرمود: مگر ممكن است كسی از سهو بر كنار ماند؟ بسا میشود كه من خدمتكار خود را پشت سرم می نشانم تا حساب نماز مرا نگاه دارد».
در كتب علماء و تواریخ شیعة امامیه مضبوط است امام حسن با پدر بزرگوارش در مسائل سیاسی و دینی اختلاف داشت، اگر بگوئیم حق با امام حسن بود، در آن صورت پدرش یعنی امام علی عليه السلام اشتباه می كرده و اگر گفتیم حق با پدر بوده، پسر خطا كرده است. اینك به نقل روایت توجه كنید:دینوری (متوفی282هـ ) در كتاب أخبار الطوال بمناسبت حركت علی عليه السلام برای جنگ جمل در صفحة 125 از كتاب خود مینویسد:
(فدنا منه الحسن فقال یا آبت أشرت علیك حین قتل عثمان وراح الناس إلیك وغدوا وسألوك إن تقوم بهذا الامر إلا تقبله حتى تأتیك طاعة جمیع الناس فی الآفاق و أشرت علیك حین بلغك خروج الزبیر و طلحة بعایشة إلى البصرة إن ترجع إلى المدینة فتقیم فی بیتك، و أشرت علیك حین حوصر عثمان إن تخرج من المدینة فإن قتل، قتل و أنت غائب فلم تقبل رأیی فی شیء من ذالك).
یعنی:«امام حسن عليه السلام به علی عليه السلام نزدیك شد و گفت: ای پدر هنگامی كه عثمان كشته شد و مردم صبحگاه بسوی تو آمدند و از تو در خواست كردند كه خلافت را بر عهده بگیری من به سوی تو اشاره كردم كه قبول نكنی تا همة مردم در تمام آفاق از تو اطاعت كنند و نیز هنگامی كه خبر خروج طلحه و زبیر با عائشه بسوی بصره به تو رسید، اشاره كردم كه به مدینه باز گردی و در خانه ات بنشینی، و همچنین هنگامی كه عثمان محاصره شد، به تو اشاره نمودم كه از مدینه خارج شوی پس اگر او كشته شد در حالی كشته شده كه تو در مدینه نبودی و تو در هیچیك از این امور رأی مرا قبول نكردی».
آیا می توان گفت امام حسن عليه السلام از هر خطایی معصوم بوده و با وجود این علی عليه السلام رأی او را نمی پذیرفته است؟ البته خیر! لذا علی عليه السلام به او چنین پاسخ می دهد:
(فقال علی :أما انتظاری طاعة جمیع الناس من جمیع الآفاق، فإن البیعة لا تكون إلا لمن حضر الحرمین من المهاجرین و الأنصار فإذا رضوا و سلموا وجب على جمیع الناس الرضا و التسلیم. و أما رجوعی إلى بیتی و الجلوس فیه فإن رجوعی لو رجعت كان غدراً بالأمة و لم آمن إن تقع الفرقة و تتصدّع عصا هذه الأمة و أما خروجی حین حوصر عثمان فكیف أمننی ذالك؟ و قد كان الناس أحاطوا بعثمان فاكفف یا بنی عما أنا اعلم به منك)
یعنی:«علی عليه السلام پاسخ داد: اما دربارة انتظار من كه همة مردم در تمام آفاق اطاعتم كنند، بیعت تنها حق كسانی است از مهاجرین و انصار كه در حرمین (مكه و مدینه) حضور دارند و چون آنان راضی و تسلیم شدند واجب است كه همة مردم راضی و تسلیم گردند. و امّا بازگشت من بخانه و نشستنم در خانه، اینكار را اگر انجام میدادم، نیرنگ و مكری دربارة این امت انجام داده بودم و آسوده خاطر نبودم از اینكه تفرقه بیفتد و این امّت وحدتشان به پراكندگی تبدیل شود. و اما خروج من از مدینه هنگامی كه عثمان محاصره شده بود چگونه برای من امكان داشت در حالیكه من نیز محاصره بودم ءمانند عثمان رضي الله عنه مورد احاطة مردم قرار گرفته بودم.) پس ای پسر جانم خود را از سخن گفتن دربارة امری كه من به آن از تو دانا ترم باز دار(و اعتراض مكن).
نظیر همین اعتراض و سؤال و جواب در مصادر شیعة امامیه نیز بتصریح آمده چنانكه در كتاب مجالس شیخ مفید و بحارالانوار مجلسیءجلد8 صفحة353) میخوانیم كه: امام حسن عليه السلام به امیر مؤمنان گفت:
(اخرج من المدینة و اعتزل فإن الناس لابد لهم منك و إنهم لیأتونك و لو كنت بصنعاء أخاف أن یقتل هذا الرجل و أنت حاضره) یعنی:«ای پدر از مدینه بیرون برو و از مردم كناره گیری كن، پس مردم ناگزیر از تو هستند و بسراغ تو خواهند آمد، هر چند تو در صنعاء(مركز یمن) باشی و من می ترسم كه این مرد (عثمان رضي الله عنه) كشته شود، در حالیكه تو در مقتل او (مدینه) حاضر باشی». علی عليه السلام در جواب فرمود: (یا بنی أخرج من دار هجرتی؟ و ما أظن أحداً یجترئ علی هذا القول؟!) یعنی:« ای پسر جان آیا من از سرای هجرت خود بیرون روم؟ گمان نمی كنم (كسی جرأت كند چنین تهمتی بمن بزندءكه موجب كشتن عثمان شده ام).
و دیدیم ظن علی عليه السلام در این باره اصابت به واقع نكرد و متأسفانه این تهمت ناروا را به او زدند.
باز شبیه همین اثر را در امالی شیخ طوسی از اساطین امامیه در صفحة 51 می خوانیم و همه دلالت دارند بر اینكه خطا و اشتباه در اهل بیت پیغمبر صلي الله عليه وسلم راه می یافته است.
یكی دیگر از ادلّه ای كه بر این معنا گواه است آثار متناقضی است كه در كتب فقهی شیعة امامیه از ائمّه نقل شده است بطوریكه نتوانسته اند یكی از آنها را حمل بر تقیه بكنند زیرا چیزی نبوده كه مایة بیم و هراس و تقیه از مخالفان باشد، مانند دو خبر متناقض كه یكی از امام جعفر صادق و دیگری از فرزندش امام موسی نقل شده است بشرح زیر:
در كتاب الطهاره از وسائل الشیعه از شیخ حرّ عاملی (صفحة 210 چاپ سنگی) آمده است: محمد بن یعقوب كلینیی از علی بن ابراهیم از پدرش از ابی عمیر از حفص بن البختری از جمیل بن دراج از ابی عبدالله الصادق در زیارت قبور روایت كرده اند كه گفت: (إنهم یأنسون بكم فإذا غبتم عنهم استوحش) روایت دیگر: (محمد بن علی بن حسین ابن بابویه) به اسناد از صفوان ابن یحیی كه گفت: (قلت لأبى الحسن موسى بن الجعفر: بلغنی إن المؤمن إذا أتاه الزائر انس به فإذا انصرف عنه استوحش فقال لا یستوحش)
مفاد روایت اول اینكه امام صادق گفتند كه وقتی شما بزیارت قبور می روید (مراد دیدار قبور مؤمنان است چرا كه از زیارت قبور كفار و دعا برای آنها نهی شده) آنها بشما انس میگیرند و وقتی از آنها غایب شدید بوحشت می افتند!!
ومفاد روایت دوم آنست كه: امام موسی بن جعفر گفتند: چون از زیارت قبور مؤمنین برگشتید آنها بوحشت نمی افتند!
این قبیل روایات مجموعاً میرساند كه ائمه آراى گوناگون و متضادی داشتند پس خواه نا خواه همة آراى آنها نمی تواند صحیح باشد.

داستان اختلاف امام حسین با امام حسن رضی الله عنهما بر سر ماجرای صلح با معاویه در میان شیعه و سنی معروف است ودر كتب فریقین آمده است 2 و بر اشتباهی از آن دو بزرگوار دلالت دارد.
در اینجا شیعة امامیه استدلال میكنند به آیة شریفة تطهیركه:) إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرا) (الأحزاب:33)
و ادّعا دارند كه بدلیل این آیه اهل بیت رسول اَلله صَلی الله عَلیه و آله وَ سَلّم از هر نوع خطا و اشتباه مصون بودند!

جواب آنست كه اولاً خود رسول اَلله صَلی الله عَلیه و آله وَ سَلّم بنص قرآنِ الكَریم گاهی اشتباه می كردند پس چگونه اهل بیتش از او جلو افتاده اند؟
ثانیاً آیة مزبور از رفع پلیدی دربارة اهل بیت سخن میگوید و خطا و اشتباه پلیدی نیست، پلیدی از گناه و معصیت پدید می آید.
ثالثاً آیة مزبور از ارادة تشریعی خدا در رفع پلیدی اهل بیت سخن میگوید نه از ارادة تكوینی حق كه جبر لازم آید. و این نوع اراده برای طهارت دربارة عموم مؤمنان نیز آمده است واختصاص به اهل بیتِ پیامبر صلي الله عليه وسلم ندارد. چنانچه میفرماید: ( وَلَكِنْ یرِیدُ لِیطَهِّرَكُمْ) (المائدة: من الآیة6) یعنی:«اما خدا اراده دارد شما را پاك كند».
و این دلیل نیست كه همة مؤمنان از گناه و سهو و نسیان و خطا بر كنار شده اند.
خلاصه آنكه اهل بیت هم مانند دیگر مردم از سهو و خطا دور نبوده اند. و تمام سخنانشان مانند سخن رسول اَلله صَلی الله عَلیه و آله وَ سَلّم كه در حفظ و عنایت خدا نبوده است:
( فَإِنَّكَ بِأَعْینِنَا ) (الطور: من الآیة48) یعنی:«تو أی رسول منظور نظر مائی».
حجّت نیست، أنبیاء بودند كه چون سهو و غفلت میكردند خدا بیادشان می آورد و حجّت خدا بوسیلة أنبیاء عَلَیهمُ السَلام بر مردم تمام شده است بدلیل آیة شریفة: ( لِئَلَّا یكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ)(النساء: من الآیة165) یعنی«كه پس از فرستادن رسولان مردم را بر خدا حجتی نباشد».

3- در مورد فقه امامیه ادّعای ایشان آنستكه چون رسول اَلله صَلی الله عَلیه و آله وَ سَلّم فرمودند:
(و إنی تاركٌ فیكم الثقلین: كتاب الله و عترتی ما إن تمسّكتم بها لن تضلوا أبدا)
بنابر این فقه اسلامی را تنها از طریق اهل بیت باید گرفت.
جواب این است كه بفرض قبول حدیث، چون در بعضی از روایات (كتاب الله وسنتی) آمده، این حدیث بهیچوجه افاده نمی كند كه فقهِ اسلامی را فقها باید از طریق اهل بیت تنها بگیرند، بخصوص كه می دانیم كه قرآنِ الكَریم فرموده است: (فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ) التوبة:122
یعنی:«چرا از هر فرقه ای دسته ای كوچ نمی كنندءرنج سفر را برای تحصیل فقه و علوم دینی تحمل نمی كنند؟ تا در دین خدا تفقه كنند و سپس برگردند و قوم خود را انذار نمایند». و این آیه بصراحت میرساند كه فقه اسلامی تنها بوسیلة اهل بیت منتقل به مردم نمی شده بلكه از هر طائفه ای عده ای می آمدند ونزد رسول اَلله صَلی الله عَلیه و آله وَ سَلّم تفقه می كردند و سپس بمیان قوم خود بازگشته تعلیم می دادند و آنها را از مخالفت با احكام خدا بر حذر می داشتند.
بعلاوه در تاریخ آمده است كه رسول اَلله صَلی الله عَلیه و آله وَ سَلّم مكرّر اصحابشان را برای تعلیم اقوام بسوی آنها میفرستاد مانند معاذ بن جبل رضي الله عنه و حادثة بئر معونه و رجیع در تاریخ اسلام معروف و مشهور است كه رسول اَلله صَلی الله عَلیه و آله وَ سَلّم عدّه ای را برای تعلیم قرآنِ الكَریم و احكام فرستاد و اعراب آنها را كشتند).

خلاصه آنكه دین خدا تنها بوسیلة اهل بیت تبلیغ نمی شد تا مردم موظف باشند فقه را تنها از ایشان اخذ كنند و كبار صحابه نیز مبلغ دین بودند و رسول اَلله صَلی الله عَلیه و آله وَ سَلّم پس از خطبه هایش گاهی میفرمود: (فلیبلغ الشاهد الغائب)یعنی:«حاضر به غائب برساند».و میفرمود:(نَضَرَ الله عبداً سمع مقالتی فوعاها و أفاها إلی من لم یسمعها فرب حامل لیس بفقیه و رب حامل فقه إلی من هو أفقه منه)

یعنی:«خداوند بنده ای را كه سخن مرا شنید و آنرا حفظ كرد و بكسی كه نشنیده رسانید خرّم گرداند كه چه بسا كسی كه خود فقیه نیست ولی سخن را به فقیه تر از خود می رساند».
بنابر این موظف هستیم برای شناخت فقه اسلامی به آثار صحابه رضي الله عنهم كه در كتب صحاح اهل سنت آمده است نیز مراجعه كنیم و آنها را فقیه بنامیم، چنانچه أحادیث اهل بیت را كه در كتب زیدیه و امامیه آمده لازمست ببینیم و آنها را نقد كنیم و فقه اسلام را بطور جامع الأطراف بررسی نمائیم.
فقه زیدیه و اهل سنت می تواند فقه امامیه را از یك مشكل اساسی بیرون بیاورد، و آن مشكل این است كه در فقه امامیه معمولاً فقهاء معاصر خبر واحد را حجّت می دانند، وحتی قرآنِ الكَریم را با آن تخصیص میزنند و حجیت خبر واحد بقول خودشان در حال انسداد باب علم است، یعنی چون راهی ندارند كه علم به احكام پیدا كنند ناچار به ظنّ روی می آورند. زیرا كه خبر واحد ظنّی است! بدلیل آنكه:
اولاً ما نمی توانیم یقین كنیم راوی دروغ نگفته و بغرض اطمینان كامل براستگویی او یقین نداریم، سهو و نسیان و خطا نكرده باشد بخصوص كه احادیث را ائمه اجازه داده بودند كه نقل به معنا شود ودر طول هزار و چند سال انتقال یك حدیث از چند نفر به یكدیگر به احتمال قوی تغییراتی در مفاد آن ایجاد شده است اما اگر ما به فقه زیدیه و اهل سنت رجوع كردیم و یك روایت از طرق گوناگون و به اسناد متفاوت دیدیم اطمینان و علم بصدور آنها پیدا می كنیم. پس خبر واحد وقتی حجّت می شود كه باب علم بسته باشد. و این راه بحمد الله بسته نیست ولی فقهای امامیه می خواهند از این راه وارد شوند و بهمان روایت ضعیف و ظنّی خود كه اخبار واحده است اكتفا میكنند و به احكام عجیب و غریب می رسند!



بویژه كه ائمة اهل بیت عليه السلام از ترس خلفای بنی امیه و بنی عباس غالباً در تقیه بودند و اظهار نظر صریح در احكام كمتر می كردند. بعلاوه كتب معروفی از ایشان در فقه باقی نمانده است و كتب فقهی و روائی شیعه پس از عصر ائمه تدوین شده و از اخبار صحیح و مستقیم گردآوری گشته است بعكس مذهب زیدی كه كتاب المجموع الفقهی یا المسند را از امام زید در دست دارند كه املاء او و نوشتة ابو خالد واسطی است كه شاگرد امام زید بوده است. و همچنین از فقهای اهل سنت كتبی مانند (الموطأ) از امام مالك رحمه الله، یا (آلاُمّ) اثر امام شافعی رحمه الله، یا (المسند) اثر احمد بن حنبل رحمه الله موجود است ولی از إمامان شیعه كتابی فقهی در دست نیست و روایات متضاد و مختلف آنها را در قرون بعد، دیگران جمع آوری كرده اند، مانند كتب اربعة (كافی، تهذیب، إستبصار، من لا یحضره الفقیه).
بنابر این بر علمای منصف لازم است كه آثار امامیه را با فقه و روایات مذاهب دیگر تطبیق كنند و از راه علمی شركت نمایند كه خدای میفرماید: (وَلا تَقْفُ مَا لَیسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ) الإسراء: من الآیة36 یعنی:«چیزی را كه بدان علم نداری پیروی مكن».وَالسَّلامُ عَلی مَنِ اتَّبَع الهُدی و اجتَنَبَ الهَوای
«سلام و درود بر كسانی باد كه از راه راست اسلامی (راه حضرت محمد صلي الله عليه وسلم و خلفای راشدین رضي الله عنهم ) پیروی كردند و از آرزوها و تعصّبات بیجا دوری گرفتند». 

                                                                                                                           والله اعلم / حیدر علی قلمدران