هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

۱۳۸۸ اسفند ۱۰, دوشنبه

ورزش زنان پس از انقلاب 57

تونیا ولی‌اوغلی در سی و یک سال پیش یکی از قهرمانان شنای زنان ایران بود
Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: تونیا ولی‌اوغلی در سی و یک سال پیش یکی از قهرمانان شنای زنان ایران بود
تغییرات بوجود آمده در عرصه ورزش زنان بعد از ۲۲ بهمن ۵۷ بیش از همه رشته‌ها متوجه شنای زنان بود. تونیا ولی‌اوغلی، یکی از اعضای تیم ملی شنای زنان ایران در پیش از انقلاب، از این دگرگونی و وضعیت فعلی ورزشکاران زن می‌گوید.


دویچه وله: خانم ولی‌اوغلی، سابقه ورزشی شما به چه زمانی باز‌می‌گردد؟



تونیا ولی‌اوغلی: سابقه‏ی ورزشی من به ۳۱ سال پیش برمی‏گردد. در دهه‏ی ۱۳۵۰ عضو تیم شنای تهران شدم و بعد از آن بلافاصله با رکورد‏دار شدن در شنای ۱۰۰ متر و ۲۰۰ متر قورباغه‏ی ایران، عضو تیم ملی شدم و تا پیش از انقلاب همراه تیم ملی در کلیه‏ی مسابقات کشوری و بین‏المللی شرکت می‏کردم.



وقوع انقلاب چه تاثیری روی رشد و کار شما گذاشت و چطور شد که کارتان را قطع کردید؟



انقلاب دگرگونی‏ای در همه‏ی عرصه‌ها به وجود آورد و متاسفانه ضربه‏ی خود را بیش از هر چیز به ورزش زنان وارد کرد و در ورزش زنان، این ضربه بخصوص متوجه ورزش‏هایی بود مانند شنا که لباس ورزشی‏‌شان با معیارهای اسلامی آن دوره متناسب نبود.



از همان فردای پیروزی انقلاب "جداسازی" در این رشته صورت گرفت و ماندن ما در رشته‏ی شنا را مشروط به جداسازی کردند. آن زمان من دختری ۱۸ ساله بودم. مشخصا با این هدف که این ورزش نخوابد، به همراه چند تن دیگر دست به‌کار شدیم تا مسابقات را برگزار کنیم. چون می‏دانستیم در غیر این‌صورت اگر از دختران جوان شناگری که داشتیم، استفاده نکنیم ورزش شنا می‏تواند به طرف خاموشی برود.



خوشبختانه برنامه‏های ما همان زمان پیش رفت و این را امروز می‏توانم با افتخار بگویم که در تاریخ ورزش زنان ایران ثبت شد که در تابستان ۵۸، تنها رشته‏ی ورزشی‏ای که مسابقات قهرمانی کشورش از سال ۵۷ (پیش از انقلاب) تا تابستان ۵۸ برگزار شد، مسابقات شنای کشور بود. با کمک دو تن از زنانی که در دانشکده‏ی تربیت بدنی و علوم ورزشی آن تاریخ متخصص شنا بودند و دو شناگر ملی، من و خانم هلن خوش‏نویس، همین‏طور با کمک اعضای متخصص فدراسیون شنای ایران، یعنی مردان، توانستیم این کار را انجام دهیم.

پیش از انقلاب تونیا ولی اوغلی در رشته شنای قورباغه مدال برنز را در مسابقات بین‌ا‌لمللی شنا برای تیم ملی ایران کسب کردBildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: پیش از انقلاب تونیا ولی اوغلی در رشته شنای قورباغه مدال برنز را در مسابقات بین‌ا‌لمللی شنا برای تیم ملی ایران کسب کرد

تأثیرات انقلاب روی ورزش زنان را شما به‌طور عموم چطور تجربه کردید؟



وقوع انقلاب در مجموع، برای ورزش زنان پس‏رفت عظیمی به‏بار آورد. چون ابتدا ورزش به حالت تعطیل درآمد و تازه در تابستان ۵۹ هیأت‏های ورزشی زنان شروع به کار کردند.



در سال ۶۰ و ۶۱ چند "کمیته‏ی خواهران" تشکیل شد که زیر پوشش فدراسیون مردها کار می‏کردند و همین‏طور به مراتب از سال‏های ۶۳ و ۶۴ به بعد، دیگر تقریبا هیأت‏های ورزشی زنان تشکیل شده بود و تربیت متخصصان و برگزاری کلاس‏های آموزشی را برعهده گرفته بود. این هیأ‏ت‏ها دیدارهای ورزشی شهرستان‏ها را نیز با کیفیتی پایین سازمان می‏دادند.

چون بیشترین امکانات کل ورزش ایران برای زنان و دختران جوان در تهران متمرکز بود و این امکانات برای شهرستان‏ها به مراتب کم‏تر می‏شد و در اکثریت شهرستان‏های ایران به خاطر جداسازی‏ای که وجود داشت، به صفر و به تعطیلی می‏رسید.



اگر بخواهم بعد از ۳۱ سال، از جایگاهی که امروز ایستاده‏ام به گذشته نگاه کنم، می‏توانم بگویم که ورزش زنان ایران رشد و ترقی نکرده است. این را می‏توان مثلا در پایدار ماندن رکوردها مشاهده کرد، برای نمونه در رکورد ۲۰۰ متر قورباغه من، که بیش از ۲۵ سال نشکسته شد. یا در دو و میدانی رکوردهایی داریم که مربوط به پیش از انقلاب است و بعد از ۳۱ سال هنوز این رکورد‏ها توسط دختران دونده‏ی ما شکسته نشده‏اند.



این دلیل بر آن نیست که کسی که ۳۱ سال پیش رکورد را شکسته است، فردی فوق‏العاده بوده و این رکورد، رکوردی خارق‏العاده است، بلکه این نشان می‏دهد که ورزش زنان امروز در سطح قهرمانی به گونه‏ای است که نمی‏توان این توانایی‏ها را با توانایی‏های ۳۰ سال پیش مقایسه کرد.



آیا مشکلات ورزش زنان ایران فقط به محدودیت‏ نوع لباس، نوع برخورد یا بازی در سالن‏های بسته و در میان خود زنان برمی‏گردد؟ یا مسائل دیگری نیز وجود دارند؟ شما علل عدم پیشرفت ورزشی زنان را چه می‌دانید؟



برای بررسی پیشرفت ورزشی یک ورزشکار عوامل مختلفی را می‏توان در نظر گرفت؛ اول توانایی‏های فردی شخص و امکاناتی است که شما به عنوان مسئول در اختیار ورزشکاری که می‏خواهد در سطح حرفه‏ای و قهرمانی کار کند، قرار می‏دهید.

ولی‌اوغلی: استاندارد لباس ورزش زنان در ایران به صورتی است که خود‏به‏خود امکان شرکت در بسیاری از مسابقات ورزشی بین‏المللی را از آنان سلب می‌کندBildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: ولی‌اوغلی: استاندارد لباس ورزش زنان در ایران به صورتی است که خود‏به‏خود امکان شرکت در بسیاری از مسابقات ورزشی بین‏المللی را از آنان سلب می‌کند

اما ما برای ورزشکاران دخترمان امکانات لازم ورزشی را نداریم، یعنی استادیوم‏، سالن ورزشی و ابزار ورزشی‏ای که باید داشته باشند و هم‏چنین مربی، در سطح فوق‏العاده محدودی وجود دارد. وقتی هم از امکانات صحبت می‏کنم، به تهران و چند شهر بزرگ ایران محدود می‏شود. بقیه‏ی شهرها از این حد امکان هم محروم هستند. این محرومیت برای اکثریت زنان برای ورزش کردن در ایران وجود دارد. این مشکلاتی است که در سطح قهرمانی وجود دارد.



اگر بخواهیم پشت قضیه را هم نگاه کنیم، شما برای این که اصلاً قهرمان داشته باشید، باید یک ورزش پایه داشته باشید، آموزش داده باشید و از این ورزش پایه بتوانید قهرمان‏ها و افراد با استعداد را جدا کنید و آنها را برای رسیدن به سطحی بالاتر پرورش بدهید. در مورد تربیت مربی نیز چنین است؛ باید سطح ورزش را در سطح همگانی بالا برده باشید که ورزشکارانی که دوره ورزش حرفه‏ای خود را تمام می‏کنند و به مربی‏گری روی می‏آورند، از امکانات علمی و دانشگاهی‏ لازم برخوردار شوند.



روی کاغذ و آن‌گونه که گزارش داده می‌شود، همه‏ی این کارها در ایران از نظر کمی و ظاهری دارد صورت می‏گیرد. ولی اگر بخواهیم به کیفیت کار توجه کنیم، آن وقت نمی‏توان وجود این کلاس‏ها، توانایی آموزشی و امکاناتی که در این کلاس‏ها به کار گرفته می‏شود را با ورزش در سطح جهان مقایسه کرد.

این مشکلات به طور عام در ایران برای ورزش وجود دارد. اما وقتی بخواهیم همین امکانات را بین مردان و زنان مقایسه کنیم، نسبت این امکانات برای ورزش زنان در ایران از ۱۰۰ ، تنها بین ۵ تا ۱۰ است.



شما از امکانات گفتید؛ مسایل اجتماعی تا چه حد توانست برای ورزش زنان محدودیت به‏وجود بیاورد؟



علاوه بر کمبود امکانات برای ورزش زنان در ایران، مسئله‏ی جداسازی و حجاب اسلامی نیز مشکل‏ساز است. الان حدود ۱۰ سال است که زنان ایرانی جسته و گریخته در بعضی از رشته‏های ورزشی در سطح بین‏المللی اجازه‏ی شرکت دارند. برای مثال کاروان ورزشی ایران در المپیک زمستانی کانادا چهار ورزشکار دارد. سه ورزشکار مرد در رشته‏های مختلف اسکی و یک ورزشکار زن نیز همراه کاروان است. یعنی خانم شمشکی امروز پرچم‏دار کاروان ایران در المپیک کانادا است.

علت حضور این خانم در مسابقات المپیک جهانی به این مسئله برمی‏گردد که ورزش اسکی از همه‏ی رشته‏ها مشکل کم‏تری در رابطه با حجاب اجباری دارد. چون خودبه‏خود نوع پوشش در ورزش اسکی طوری است که از نظر استانداردهای جمهوری اسلامی برای شرکت در مسابقات کافی است.



اما وقتی دختر دونده‏ی ایرانی در مسابقات دو ومیدانی جهانی شرکت می‏کند، لباس فقط پوشیده ندارد. چون از نظر جمهوری اسلامی کافی نیست که تمام اعضای بدن پوشانده شود، بلکه پوشش باید به قدری گشاد باشد که مثلا برجستگی ساق پای شما نیز مشخص نباشد.

در این ارتباط مایل‏ام آن‏چه را اتفاق افتاده است تعریف کنم؛ دختر دونده‏ی ایرانی که در مسابقات چند‏گانه‏ی دو و میدانی جهانی شرکت کرده است، شلوار بلند و گشادی در پا دارد. در مسابقات پرش با مانع که باید از روی چاله‏ی آب دوید. ورزشکار چند کیلومتر می‏دود و هربار در فواصل مختلف چاله‏ی آبی هست که باید از روی آن پرید و هرچه دورتر بپرد، توی آب نمی‏افتد.



دختر ورزشکار ایرانی شلواری به پا دارد که گشادی پاچه‏ی آن بیش از ۳۰ سانت است و هربار که توی آب می‏رود، این شلوار آب را به خودش می‏کشد. در دورهای نهایی وقتی این دختر می‏دوید، دو پاچه‏ی شلوارش تا بالای زانوهای‏اش آب جمع کرده بود، طوری که از آن آب می‏چکید و وقتی می‏دوید رد آب به جا می‏گذاشت. بعد هم خم می‏شد، با دست‏اش شلوارش را می‏چلاند که آب شلوار سنگینی نکند.



وقتی این صحنه را دیدم، اشک در چشمانم جمع شد. چون این دونده‏ی ایرانی هم تحقیر می‏شد و هم نسبت به ورزشکاران دیگر شرایط ناعادلانه‏ای داشت. خیلی تاسف‏آور است که این دختر ورزشکار که زحمت کشیده، با چه انگیزه‏ای تمرین کرده و آمده تا توانایی‏های خود را با بقیه محک بزند، در شرایط عادلانه‏ای قرار نمی‏گیرد و نمی‏تواند به طور واقعی محک بخورد.

تونیا ولی‌اوغلی در آلمان مسئول باشگاه ورزشی و مربی شناستBildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: تونیا ولی‌اوغلی در آلمان مسئول باشگاه ورزشی و مربی شناست

این مشکلات ورزش‏هایی است که با استانداردهای رژیم اسلامی ایران می‏توانند در مسابقات بیرون از ایران شرکت کنند. اما در یک سری از ورزش‏های دیگر برای زنان ورزشکار اصلا شانس حضور در خارج از ایران وجود ندارد. از جمله در رشته‏های شنا و ژیمناستیک، استاندارد لباس به صورتی است که خود‏به‏خود امکان شرکت در مسابقات بین‏المللی برای زنان ایرانی وجود ندارد.

یا این که تیم ملی والیبال دختران ایران در مسابقات آسیایی شرکت می‏کند و نه فقط مقنعه که شلواری بلند و بلوزی گشاد و بلند بر تن دارند که خود این نوع پوشش باعث می‏شود توانایی واقعی تیم فوق‏العاده پایین بیاید.



فعالیت ورزشی خود به خود در بدن گرما تولید می‏کند و وقتی به خاطر پوشش اسلامی گرمایی دوبرابر در بدن ورزشکار ایجاد ‏شود، مانع از بروز توانایی واقعی او به بیرون می‏شود و کیفیت سطح ورزش دختران ورزشکار ما را پایین می‏آورد.



خانم ولی‏اوغلی، با توجه به اشاره‏ای که به پیشینه کردید و وضعیتی که اکنون ورزش زنان دارد‌، می‏توان گفت که حضور ورزشکاران زن همواره کم‏رنگ‏تر شده است و به همین نحو و با این شرایط موجود این روند ادامه خواهد داشت؟



امیدوارم این‏طور نباشد. ولی آن‏چه ما پیش روی‏مان داریم، سیاست جمهوری اسلامی برای ورزش زنان این است. گفتم در طی این ۳۱ سال، ابتدا ورزش زنان با تعطیل روبرو شد. بعد خود زنان دست به کار شدند، آستین بالا زدند، متخصصانی که از سابق داشتیم، شروع به کار کردند و کمک کردند کمیته‏های ورزشی زنان پا بگیرد.



مسئله‏ی دیگر این است که امکانات آموزش کم است، سطح بودجه برای زنان در بیشتر عرصه‏‏‏ها، به خصوص در عرصه‏ی ورزش بسیار پایین است. بنابراین کارهای خیلی جدی و محکم نمی‏توانند انجام بدهند و محدودیت‏ها زیاد است.



در عرصه‏های دیگر هم خودبه‏خود حمایت نمی‏شود. مثلا در ورزش قهرمانی، مشوق یک ورزشکار محک زدن توانایی‏های ورزشی او است؛ یعنی مسابقات بیشتر، دیدارهای بین‏المللی، معرفی‏ کردن این ورزشکاران به اسپانسرها و حمایت از آنان است.



آخرین پرسشم در مورد خود شماست؛ در حال حاضر چکار می‏کنید؟



بیش از ۲۰ سال است که از کشور خارج شده‏ام و الان در آلمان اقامت دارم. در آلمان دوباره در رشته‏ی ورزش ادامه تحصیل دادم و الان فوق‏لیسانس ورزش هستم. بلافاصله پس از فارغ‏التحصیل شدن در باشگاه ورزشی شروع به کار کردم و الان مسئول باشگاه هستم که هم تیم قهرمانی را تمرین می‏دهم، هم کلاس‏های آموزشی تحت نظر من است.

در واقع به کار خودم ادامه می‏دهم و دستی هم از دور بر آتش دارم. متاسفانه تنها راه ارتباطی که با ایران دارم، مطبوعات و اینترنت است و ورزش زنان ایران را نیز با علاقه دنبال می‏کنم.

هیچ نظری موجود نیست: