هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه

حاکمیت بر جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک در روند سیاست خارجی ایران


معرفی کتاب حاکمیت بر جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک
در روند سیاست خارجی ایران

بدون هیچ مقدمه و تعارفی قبل از هر بررسی و انتقادی باید انتشار کتاب دکتر طبرسا را به عنوان یک حادثه مهم در عرصه پژوهش و نگارش تاریخ دیپلماسی و روابط خارجی ایران تبریک گفت. حتی با یک نگاه اجمالی نیز می توان دریافت که برخلاف بسیاری از کتاب ها و پایان نامه های کنونی فارسی، "حاکمیت بر جزایر ..." برای نویسنده آن چیزی به مراتب فراتر از یک تکلیف آکادمیک و پایان نامه دانشگاهی و یا یک وظیفه اداری بوده است. از ابتدای کتاب چه در بخش های نظری و چه در قسمت های تاریخی و تحلیلی آن می توان دریافت که چه اصل سوژه و چه پژوهش درباره آن، برای یک دوره طولانی، نه تنها فقط یک موضوع پژوهشی که دغدغه دایمی و مساله روزمره و جدانشدنی از ذهن مولف بوده و انس گرفتن مولف با سوژه به همراه این که این موضوع با حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران نیز آمیخته شده، اهمیت این کتاب را دو چندان کرده است.

صرف نظر از منابع اولیه جغرافیای تاریخی، چند کتاب و مقاله پژوهشی نسبتا جدید به زبان فارسی در این باره وجود دارد که از آن میان می توان به این موارد اشاره کرد: «مبانی حقوق حاکمیت ایران بر جزایر تنب و ابوموسی »، تهران 1380 ش اصغر جعفری ولدانی و «نگاهی تاریخی به جزایر ایرانی تنب و ابوموسی» ، تهران 1376 ش ؛ (هر دو نوشته اصغر جعفری ولدانی)، «جغرافیای جزایر ایرانی خلیج فارس : جزایر ابوموسی ، تنب بزرگ و تنب کوچک» ، تهران 1381 ش ؛ پیروز مجتهدزاده ، «تاریخ و جغرافیای سیاسی جزایر تنب و ابوموسی » و «کشورها و مرزها در منطقة ژئوپلیتیک خلیج فارس» ، تهران 1373 ش (هر دو نوشته پیروز مجتهدزاده)؛ «وضعیت حقوقی جزایر ابوموسی ، تنب بزرگ و کوچک »، نوشته جمشید ممتاز، تهران 1376 ش، «مبالغة مستعار: بررسی مدارک مورد استناد شیوخ در ادعا بر جزایر تنب کوچک ، تنب بزرگ ، ابوموسی»، نوشته محمدعلی موحد، تهران 1380 ش، «مبانی تاریخی، سیاسی و حقوقی حاکمیت ایران بر جزایر تنب و ابو موسی» نوشته داود هرمیداس باوند، تهران 1377 و «جغرافیای جزایر ایرانی خلیج فارس، ابومسی، تنب بزرگ و تنب کوچک» نوشته عیسی گلوردی، تهران 1381
این در حالی است که به زبان های انگلیسی و عربی نیز آثار متعددی در این موضوع منتشر شده که تعدادی از این موارد، تحقیقات سفارشی و فرمایشی از سوی مسئولان دولت تازه تاسیس امارات عربی متحده هستند که به منظور هویت سازی و تشکیل پرونده برای اثبات ادعای حقوقی حاکمیت آن دولت بر سه جزایر ایرانی خلیج فارس نوشته شده اند.
یک مقایسه از نظر دامنه زمانی موضوع مورد بررسی، عمق مطالب مطرح شده و حجم اسناد و مدارکی که برای نخستین بار در کتاب آقای طبرسا ارایه شده به علاوه شیوه متدولوژی به کار رفته در نگارش و تدوین این کتاب نشانگر متمایز و ممتاز بودن این اثر نسبت به همه آثار قبلی (چه به زبان فارسی و چه به زبان های دیگر) است. بسیاری از اسناد و نقشه های این کتاب (بیش از هفتاد برگ سند و 15 قطعه نقشه از آرشیوهای داخلی و خارجی) برای نخستین بار است که منتشر و در معرض دید علاقمندان این قبیل مباحث قرار می گیرد که با توجه به عدم دسترسی آسان عمومی به آرشیوهایی چون وزارت خارجه ایران، انتشار این اسناد را نیز می توان فی نفسه حادثه ای مهم و مثبت برای پژوهشگران تلقی کرد.
در این کتاب، که در ابتدا به عنوان پایان نامه دکترای نویسنده تهیه شده، مساله روند حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه و فراز و فرود چگونگی اعمال این حاکمیت از راه های دیپلماتیک، حقوقی، سیاسی و نظامی از نخستین منابع موجود تاریخی تا سال 1384 شمسی هم زمان به دو شکل موضوعی و کرونولوژیک مورد بررسی قرار گرفته است.
چنان که در این کتاب نیز مشاهده می شود، با وجود شبهاتی که در سده های اخیر توسط بریتانیایی ها و سپس در دهه های اخیر توسط شیوخ عرب و دولت های تازه تاسیس عربی منطقه درباره حاکمیت ایران بر این جزایر مطرح شده، و به رغم نوساناتی که اعمال عینی و عملی ملی ایران در این حاکمیت در ادوار مختلف داشته، هیچ دولتی در طول تاریخ ایران نه خواسته و نه توانسته است تردیدی در حاکمیت ایران بر این جزایر داشته باشد.
یک مرور اجمالی بر سیر حوادث مربوط به اعمال حاکمیت بر جزایر سه گانه نشان می دهد که سه حادثه مهم تاریخ ساز بیش از موارد دیگر فراز و نشیب در این مورد قابل اعتنا است: اعمال حاکمیت مستقیم ایران بر جزایر سه گانه در سال 1887 میلادی (1266 شمسی)، اشغال جزایر سه گانه در سال 1903 میلادی (1282 شمسی) توسط نیروهای بریتانیایی بر اثر ضعف و غفلت دولت وقت ایران و بازپس گیری آن جزایر توسط نیروهای مسلح ایرانی در سال 1971 میلادی (1350 شمسی) و در آستانه تاسیس دولت امارات عربی متحده و استقرار مجدد پرچم ایران در آن جزایر.
فصل اول و بخش اصلی از فصل هفتم این کتاب در حجمی حدود 60 صفحه به مباحث تئوریک مربوط به "مبانی نظری حاکمیت" و "اختلافات ارضی و مرزی و رویه قضایی دیوان بین المللی دادگستری" اختصاص یافته است. طرح این موضوعات فنی و دقیق حرفه ای با این تفصیل در یک رساله دکترا امری ضروری است و طرح مختصر آن نیز در کتاب مهم است، ولی با توجه به محدودیت حوصله مخاطبان عمومی تر، شاید می شد در نسخه کتابی این اثر از حجم مباحث اگرچه سودمند و ضروری نظری کاست و با کاستن از مصادیق و مثال های تاریخی متعدد، آن را خلاصه تر کرد.
در فصل های دوم تا چهارم این کتاب با استناد به منابع دست اول و اسناد منتشر نشده به پیشینه تاریخی خلیج فارس، موقعیت جغرافیایی جزایر سه گانه در طول تاریخ و بررسی وضعیت خاندان قواسم در روند قضیه جزایر تا سال 1887 پرداخته شده که به خوبی نشانگر پیش زمینه ها و بسترهای تاریخی و حقوقی تعلق این جزایر به ایران است. طبرسا در این فصول به خوبی نشان داده که شیوخ محلی عرب جزایر خلیج فارس در ادوار مختلف و به خصوص قبل از سیطره بریتانیا بر خلیج فارس تحت الحمایه و مالیات دهنده به دولت های مرکزی ایران بوده اند. (صص 99- 101)
شاه بیت تلاش های طبرسا در این بخش انتشار نقشه مهم رسمی بریتانیایی ترسیم شده در سال 1886 منطقه بنادر و جزایر خلیج فارس است که در سال 1888 و دوران سلطنت ملکه ویکتوریا در بریتانیا و ناصرالدین شاه در ایران از سوی لرد سالزبوری وزیر خارجه وقت بریتانیا به حکومت ایران پیش کش شده و در آن به وضوح و بدون هیچ تردیدی جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی جزو اراضی متعلق به ایران شناخته شده اند.
فصل پنجم این کتاب به دوران اعمال حاکمیت 16 ساله ایران بر جزایر از 1887 تا 1903 اختصاص دارد. دورانی که کمتر کسی تردیدی در ایرانی بودن این جزایر داشت. در فصل بعدی کتاب طبرسا که به دوره 68 ساله اشغال نظامی جزایر توسط بریتانیا از 1903 تا 1971 اختصاص دارد، با استناد به مدارک متعددی ثابت شده که حتی در این دوره اشغال نظامی نیز دولت ایران هرگز این اشغال را به رسمیت نشناخته و در موارد مکرر به این امر اعتراض کرده و مالکیت خود بر جزایر را مورد تاکید قرار داده است. شایان ذکر است که موضوع اعتراض ایران به اشغال جزایر و پافشاری بر ایرانی بودن آن ها، علاوه بر اسناد ارایه شده در این کتاب در ده ها مورد از دیگر مدارک موجود در آرشیوهای مختلف بریتانیایی که مورد استناد این کتاب واقع نشده نیز مورد تایید واقع شده است.
دکتر طبرسا در کتاب خود به تفصیل و در حدود شصت صفحه و در دو فصل (فصل های هشتم و نهم، صص 329 تا 388) به بیت الغزل موضوع بحث و تحولات مربوط به اعاده حاکمیت ایران بر جزایر در سال 1971 (1350 شمسی)، زمینه ها و تبعات آن پرداخته است. بخش اصلی از این بحث به اسناد و متن منتشر نشده مذاکرات دو یا چند جانبه و واکنش های عربی و بین المللی این حادثه مهم اختصاص یافته است. دوره ای که دولت ایران موفق شد در آستانه تاسیس دولت امارات، یک بار دیگر و برای همیشه، پس از چند دهه ضعف و عقب نشینی عملا و رسما حاکمیت ملی را بر این سه جزیره تثبت کند که تا امروز نیز ادامه دارد.
با این همه و در مقایسه با حجم دیگر فصل های این کتاب، شاید بتوان گفت که در این اثر به نفس تحولات سال 1971 کمتر از حد لزوم و اهمیت پرداخته شده و حتی حواشی این ماجرا بیشتز از اصل آن مورد عنایت واقع شده است. به نظر می رسد که علت این مساله کمبود نسبی منابع تاریخی در آرشیوهای داخلی در این باره است که احتمالا انتشار اسناد تازه آزاد شده بریتانیایی می تواند در این باره مفید و مکمل واقع شود.
سه فصل پایانی کتاب که اثر را از ارزش خاصی برخوردار ساخته، تحولات جزایر در سال های پس از 1971 تاکنون و همچنین مستندات حقوقی طرفین درباره مالکیت آن ها است. اگرچه در این قسمت به دلیل نزدیکی تحولات به زمان حاضر و آزاد نشدن اسناد رسمی، بعضا به جای اسناد رسمی به اخبار و گزارش های خبری استناد شده، ولی پی گیری دقیق گام به گام سیر تحول ادعاهای امارات و نشان دادن تلاش آن دولت برای وارد کردن کشورهای ثالث به بحث مالکیت جزایر از نقاط قوت و اهمیت کتاب دکتر طبرسا محسوب می شود.
یکی از نقاط قوت مهم این کتاب طرح منصفانه ادعاهای ارضی مخالف ایران از سوی بریتانیا و امارات است. این موضوع باعث شده تا کتاب از خطر تبدیل شدن به اثری ابزاری و تبلیغاتی مصون مانده و ارزش خود را به عنوان یک تحقیق آکادمیک و جدی حفظ کند.
نویسنده کتاب حاکمیت بر جزایر به خوبی نشان می دهد که منافع ملی ایران امری مشخص است و تغییر دولت ها و حتی نظام های سیاسی تغییری در اراده مردم و مسئولان در دفاع از حاکمیت ملی کشور ایجاد نکرده و نمی کند.
این مساله اتفاقا درباره خود نویسنده (دکتر نقی طبرسا) و اساتید محترم راهنما و مشاور وی در انجام این پروژه (آقایان دکتر داوود هرمیداس باوند و دکتر جمشید ممتاز) نیز صادق است. نویسنده از نسلی متفاوت از اساتید خود و احتمالا با دیدگاهی سیاسی دیگرگون از اساتید خود بوده است، ولی این موارد به هیچ وجه مانع همدلی و همفکری این افراد بر سر دفاع از منافع ملی ایران و واقعیت تاریخی تعلق جزایر سه گانه به ایران نشده است.
در این جا ذکر چند نکته فنی نیز ضروری به نظر می رسد که در صورت تجدید چاپ کتاب می تواند مورد لحاظ واقع شود:
نحوه چاپ و صحافی این کتاب با توجه به اهمیت موضوع و کوشش بی بدیل نویسنده آن از یک سو و امکانات گسترده انتشاراتی وزارت امور خارجه مطلوب نیست و کیفیت چاپ متن و به خصوص شفافیت و وضوح نقشه های کتاب که از اهمیت خاصی برخوردارند رضایت بخش نیست. کتابی در این حجم و با این اهمیت حتما باید دارای فهرست عمومی اعلام باشد. فهرست پیوست ها در ابتدای کتاب شماره صفحه ندارد و فهرست منابع در پایان کتاب نیز دارای اشتباهات و اغتشاشاتی است و بعضا منابع فارسی و لاتین در هم آمیخته شده اند. (مثلا کتاب انگلیسی گیو میرفندرسکی جزو منابع فارسی ذکر شده است. ص 849)
از دیگر موارد دیگری که می تواند در ویرایش دوم کتاب مورد توجه قرار گیرد، توجه به مصاحبه با دیپلمات ها، کارشناسان و دیگر دست اندرکاران داخلی و خارجی مطلع و مرتبط با موضوع و استفاده از خاطرات منتشر نشده آنان در جهت تکمیل مباحث کتاب است. دیگر آن که می توان از تصاویر رجال مرتبط با موضوعات این کتاب و همچنین مناظری تاریخی از صفحات مختلف خلیج فارس به خصوص جزایر سه گانه نیز در جهت غنا و جذابیت کتاب استفاده کرد.
آخرین نکته شاید تاکید دوباره بر اهمیت این اثر چه به لحاظ موضوع و چه از نظر روش تحقیق به عنوان یک پژوهش نمونه مثال زدنی برای نسل جدید محققان در دوران رواج کتاب سازی و پژوهش های کم ارزش و همچنین ضرورت انتشار سریع ترجمه کامل یا خلاصه این کتاب ارزشمند به زبان های انگلیسی و عربی از سوی ناشر است.

نوشته: دکتر نقی طبرسا، شانزده+ 868 صص، چاپ اول، 1000 نسخه، 90000 ریال، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، بهار 1387
مجید تفرشی
پژوهشگر ایرانی مقیم بریتانیا

هیچ نظری موجود نیست: