بغدادنامه
بررسی ریشه های ایرانی کشور عراق
ورود ایرانیان به میانرودان
میانرودان (بین النهرین) که به دلیل قرارگرفتن در میان دو رود بزرگ دجله و فرات به این نام شهرت گرفته است به گفته بیشتر مورخین محل پیدایش بزرگترین تمدنهای بشری است . وجود دو رودخانه پر آب ، آنرا مهد مهمترین تمدنهای رودخانه ای ساخت (همچون مودرایه و تمدن ساحلی رود نیل) و موقعیت ارتباطی بسیار مناسب آن ، موجب تماس با سرزمین های دیگر و در نتیجه پیشرفت و انتشار تمدن گردید. رودهای دجله و فرات هر دو از کوهای پر برف مشرق آسیای صغیر سر چشمه می گیرند و امروز از کشورهای ترکیه٬ عراق٬ سوریه و کویت عبور میکند و پس از پیچ و خم های بسیار با پیمودن صدها کیلومتر به خلیج فارس وارد می شوند.نخستین شهر های مهم تاریخ نیز در همین سرزمین بوجود آمدند و بدنبال خود قواعد زندگی مدنی را پدید آوردند. قانون 282 ماده ای حمورابی(۱۸۱۰-۱۷۵۰پ.م.) که به عنوان نخستین قوانین بشری شناخته شده نیز از همین منطقه برآمد و حدود 1200 سال پس از آن نیز نخستین منشور جهانی حقوق بشر توسط کوروش بزرگ (۵۷۶ تا ۵۳۰ پ.م.) در همین مکان صادرشد. برتری محسوس تمدن بین النهرین باستان ، آن سرزمین را کانون توجه اقوام همجوارش همچون ایرانیان ساخته بود و از این رو٬ رفت و آمد اقوام و درگیری میان آنان، اگر چه از یک سو موجب پر تلاطم شدن تاریخ آن گردید از سوی دیگر موجب تنوع و توسعه فرهنگ نیز می شد.
میانرودان (بین النهرین) که به دلیل قرارگرفتن در میان دو رود بزرگ دجله و فرات به این نام شهرت گرفته است به گفته بیشتر مورخین محل پیدایش بزرگترین تمدنهای بشری است . وجود دو رودخانه پر آب ، آنرا مهد مهمترین تمدنهای رودخانه ای ساخت (همچون مودرایه و تمدن ساحلی رود نیل) و موقعیت ارتباطی بسیار مناسب آن ، موجب تماس با سرزمین های دیگر و در نتیجه پیشرفت و انتشار تمدن گردید. رودهای دجله و فرات هر دو از کوهای پر برف مشرق آسیای صغیر سر چشمه می گیرند و امروز از کشورهای ترکیه٬ عراق٬ سوریه و کویت عبور میکند و پس از پیچ و خم های بسیار با پیمودن صدها کیلومتر به خلیج فارس وارد می شوند.نخستین شهر های مهم تاریخ نیز در همین سرزمین بوجود آمدند و بدنبال خود قواعد زندگی مدنی را پدید آوردند. قانون 282 ماده ای حمورابی(۱۸۱۰-۱۷۵۰پ.م.) که به عنوان نخستین قوانین بشری شناخته شده نیز از همین منطقه برآمد و حدود 1200 سال پس از آن نیز نخستین منشور جهانی حقوق بشر توسط کوروش بزرگ (۵۷۶ تا ۵۳۰ پ.م.) در همین مکان صادرشد. برتری محسوس تمدن بین النهرین باستان ، آن سرزمین را کانون توجه اقوام همجوارش همچون ایرانیان ساخته بود و از این رو٬ رفت و آمد اقوام و درگیری میان آنان، اگر چه از یک سو موجب پر تلاطم شدن تاریخ آن گردید از سوی دیگر موجب تنوع و توسعه فرهنگ نیز می شد.
شمال عراق (کردستان امروزی=شادپیروز کهن) در دوران باستان بخش اصلی امپراتوری آشور را تشکیل میداد. آشور بانیپال در سال ۶۳۳ پ.م در گذشت. شاه ماد در حمایت از بابل به آشور اعلان جنگ داد. هوخشتره در سال ۶۱۴ پ.م از کوههای زاگروس گذشت و ضمن تسخیر آبادیهای آشوری سر راه، شهر اشور پایتخت دولت آشور را در محاصره گرفت. پس از سقوط شهر آشور، نبوپلسر پادشاه بابل به دیدار هوخشتره ماد آمد و در آنجا پیمان دوستی مادها و بابل تجدید شد. در سال ۶۱۳ پ.م شاه آشور در نینوا بود و این شهر نیز در سال ۶۱۲ پ.م تسخیر شد. نبوپلسر رهبر بابلیها به همکاری با ماد روی اورد. پس از انقراض مادها٬ کوروش هخامنشی همه اقوام ایرانی (پارت٬پارس٬ماد) را متحد و بابل را با صلح گشود. در زمان اشکانیان نیز شمال عراق و مناطق کردنشین مرکز دینی و بازرگانی ایران بودند و اشکانیان مهم ترین بنای دینی را در شهری به نام هترا (شمال عراق) ساختند. مجموعه کاخهای هترا امروزه در عراق موجود است و به ثبت میراث جهانی نیز درآمده است . پس از اشکانیان٬ ساسانیان نیز منطقه عراق امروزی را به دلیل اهمیت ویژه آن سورستان یا دل ایرانشهر نامیدند و طبق تقسیمات کشوری ایران آن زمان، سورستان به دوازده استان و شصت تسو (شهرستان) بخش شده بود.(1)
بیشتر بخش خاوری منطقه امروزی کردستان عراق در استان شادپیروز قرار گرفت. شمال غربی کردستان عراق استان بالا نام داشت. شهرهای بزرگ آن دوره در این منطقه، اربیل، گرمیان (کرکوک امروزی) و آشب (عمادیه امروزی) بودند.تمام کردستان تا سال ۱۵۱۴ میلادی یکی از ایالات ایران بود. در جنگ چالدران که بین نیروهای شاه اسماعیل اول صفوی و سلطان سلیم اول عثمانی در سال ۱۵۱۴ میلادی انجام گرفت بر اثر شکست ایران، بخشی از کردستان از ایران جدا شد و به اشغال عثمانی گردید. ابن بلخی مورخ پس از اسلام پیرامون بلاد ایران چنین آورده است: در روزگار ملوک فرس(ایران) پارس دارالملک و اصل ممالک ایشان بود و از حد جیجون (در تاجیکستان امروزی) تا آب فرات (در عراق) بلاد فرس خوانده میشد.یعنی از همه جهان خراج به آنجا میبردند. اما چون اسلام ظاهر شد و همه پارس را گرفتند آنرا از مضافات عراق گردانیدند.(2)
بی شک آغاز دوره جدید تمدنی عراق را ایرانیان رقم زدند. در پی تاریخ پر فراز و نشیب این منطقه در حالیکه بیش از 4000 سال از حیات تمدنی بین النهرین با محوریت تمدنهای سومر٬ اکد٬ بابل٬ آشور و کلدانی و تمدنهای ایرانی عیلام و مادی می گذشت در حدود 500 پ.م حیات سیاسی بین النهرین در نهایت به پایان رسید و تمدن جدیدی را با ورود کوروش بزرگ به بابل تجربه کرد. در تاریخ سیزدهم اكتبرسال 539 پ.م كوروش بزرگ بنیانگذار كشور متحد ایران و نخستین شاه سراسری آن، بابل را با صلح و دوستی متصرف شد كه دولت آن از زمان نبوكدنزر دوم Nebuchadnezzar (بخت النصر) راه ستمگری نسبت به مردم خود و ملل دیگر در پیش گرفته بود. 13 اكتبر را «پروفسور بلیك» به استناد كتب دینی در دایره المعارف كلیسای مسیح درج كرده است و آن را كاملا دقیق می داند و 29 اكتبر سالروز تكمیل تصرف قلمرو امپراتوری بابل (بابیلونBabylon) به دست ارتش ایران است و در همین روز (29 اكتبر 539 پ.م) كه از آن به عنوان نخستین«منشور ملل» نام برده می شود و سفال نبشته آن معروف به استوانه کوروش که هم اکنون در موزه بریتانیا موجود است صادر شد.
بابل شهری در جنوب عراق امروز بود (80 کیلومتری جنوب بغداد امروز و در کنار فرات) و پایتخت دولتی بود كه قلمرو آن تا مدیترانه از جمله فلسطین امروز (جودا Judah) امتداد داشت. شهر بابل بارویی بسیار مستحكم داشت و طبق برخی نوشته ها تصرف آن توسط ارتش ایران، 16 روز به طول كشید. تصرف بابل در بیستمین سال ایجاد دولت مركزی ایران (درسال 559 پیش از میلاد که مبدا تاریخ نیز قرار گرفته بود) مركب از مناطق مسكونی سه طایفه پارس و ماد و پارت صورت گرفت كه هر سه طایفه از قبیله بزرگ آرین ها ( آریایی ها ) بودند كه به فلات ایران مهاجرت كرده بودند و برای خود دولتهای محلی تشكیل داده بودند. باید توجه داشت كه آرین ها تنها گروه انسانی بودند كه در عهد باستان ، به صورت سایر ملل معاصر خود، بت پرست نبودند و از یك مدنیت پیشرفته برخوردار بودند و نسبت به یكدیگر مهر و محبت فراوان داشتند و رعایت قانون و اخلاق از خصوصیات بارز آنان بود. مضمون چند اصل از منشور 29 اكتبر كوروش بزرگ (سایرس ذا گریت) از این قرار است: مردم در رعایت آداب، رسوم و مذهب خود آزادند و قوانین محلی به همان صورت سابق اجرا خواهند شد. استقلال داخلی سرزمین ها محترم و محفوظ خواهد بود. تنها تغییری كه به وجود خواهد آمد این است كه مناطق كه قبلا كشورهای كوچك و ضعیفی بودند و همیشه دغدغه تعرض دیگران و زور گویی حاكمان خود را داشتند از این پس بخشی از یك امپراتوری بزرگ مشترك المنافع (اتحادیه ملل) خواهند بود كه ضامن صلح، ثبات و آرامش آنها است كه در سایه آن هرگونه پیشرفت، به ویژه تجارت میسر و «حكومت قانون» تضمین خواهد بود و خودسری مشاهده نخواهد شد. اسیران جنگی پس از اتمام جنگ باید آزاد و به اوطان خود بازگردانده شوند و فروش آنان و مصادره اموال اكیدا ممنوع خواهد بود. شهربان هر منطقه مسئول جان، مال و حیثیت هر یك از اتباع آن منطقه است.مضمون آن قسمت از منشور كوروش كه در آن اختصاصا مردم بابل مورد خطاب قرار گرفته اند به این شرح است: بابلیان نباید نگران باشند، احدی به اسارت گرفته نمی شود، اموال كسی مصادره نخواهد شد مگر پس از رسیدگی كامل به جرمی كه مرتكب شده و پس از تایید شخص او (كوروش)، سربازان فاتح حق خرید بدون پرداخت عوض و نیزچشمداشتی به مال دیگران نخواهند داشت و بدرفتاری نخواهند كرد و اگر تخلفی دیده شود شخصا رسیدگی خواهد كرد.
كوروش سپس اسیران بنی اسرائیل را كه پاره ای از آنان از سال 586 پیش ازمیلاد در بابل بازداشت بودند آزاد كرد و با هزینه ایران به اوطان خود باز گردانید و هزینه تجدید بنای مساكنشان را از خزانه دولت ایران پرداخت كرد. وی همچنین دستور داد بنادر صور و صیدا در فنیقیه (لبنان امروز) كه توسط بابلی ها ویران شده بودند با هزینه ایران بازسازی شوند. نبوكدنزر دوم امپراتور بابل در حمله سال 586 میلادی به مناطق ساحلی مدیترانه خرابی های فراوان به بار آورده بود و اسراییلی هایی را كه در برابر او مقاومت كرده بودند به بابل منتقل و به عنوان اسیر در این شهر بازداشت كرده بود.
كوروش از بابل به فرعون مصر كه قدرت بزرگی در جهان آن روز بود پیام فرستاد كه اگر بر ضد ایران توطئه نكند و در صدد تعرض بر نیاید اطمینان داشته باشد كه سرزمین او مورد حمله ارتش ایران قرار نخواهد گرفت. كوروش این پیام را پس از آن فرستاد كه شنید فرعون نگران حمله ارتش ایران است و به این ترتیب از او رفع نگرانی کرد.
كوروش هنوز در بابل بود که اعلام داشت که از آن پس شهرهای همدان، شوش و بابل پایتخت نوبتی ایران خواهند بود تا تبعیضی میان شهرها نباشد. از نظر او همه شهرهای ایران هم ارز خواهندبود، ولی پس از مرگ، مایل است او را در «پاسارگاد» دفن كنند و در هر جا كه بمیرد كالبدش باید به پاسارگاد پارس منتقل شود. «تاریخ» نشان داد كه این وصیت دقیقا به اجرا در آمد و آرامگاه او، مردی كه مورد احترام جهانیان است و در کتب دینی از او به نیکی یاد شده است، در پاسارگاد قرار دارد و گذشت زمان هنوز به آن گزند وارد نساخته است.(3) پویایی و عدالت گستری فرهنگ ایرانی برخلاف بسیاری از پادشاهان دوره باستان موجب شد که منطقه بابل و بین النهرین (عراق امروزی) چیزی بالغ بر یکهزار سال کاملا بخشی از ساتراپهای (ایالتها) ایران باشد و توسط پادشاهان ایران با فرهنگ و تمدن ایرانی اداره شود. پس از یورش اعراب شبه جزیره و سرنگونی تیسفون مدائن در بغداد پایتخت ایران در بغداد٬ ایرانیان دویست سال تحت سلطه کامل اعراب درآمدند ولی پس از آن با قدرت گرفتن هریک از حکمرانان لایق ایران تلاش برای تجدید حاکمیت ملی ایران بر بخشهای مرکزی و شمالی عراق تجدید میشد.
پیوندهای ایرانی شهرستانهای عراق
سورستان- کشور عراق امروزی در دورۀ ساسانی ایالت سورستان نام داشته و مرکز آن یعنی بغداد امروزی و تیسفون و حومۀ آن دل ایرانشهر نام داشته است. مرحوم دکتر محمد محمدی ملایری تحقیقات مستندی در باب سورستان و دل ایرانشهر و مرزها و تسوجهای آن نوشته است.به نوشته مورخین از سدة ششم میلادی ، ناحیة سواد عراق را خسرو شادکَواد (فرای، ص121) و نیز سورستان می نامیدند که ترجمة فارسی بیت اَرمایه / بیث ارمایه آرامی ، به معنای سرزمین سریانیان و آرامیان است . مورخان ارمنی آن را آسورستان می نامیدند.(4)
سورستان- کشور عراق امروزی در دورۀ ساسانی ایالت سورستان نام داشته و مرکز آن یعنی بغداد امروزی و تیسفون و حومۀ آن دل ایرانشهر نام داشته است. مرحوم دکتر محمد محمدی ملایری تحقیقات مستندی در باب سورستان و دل ایرانشهر و مرزها و تسوجهای آن نوشته است.به نوشته مورخین از سدة ششم میلادی ، ناحیة سواد عراق را خسرو شادکَواد (فرای، ص121) و نیز سورستان می نامیدند که ترجمة فارسی بیت اَرمایه / بیث ارمایه آرامی ، به معنای سرزمین سریانیان و آرامیان است . مورخان ارمنی آن را آسورستان می نامیدند.(4)
بغداد- نام پایتخت عراق امروزی بَغداد ریشه ای کاملا ایرانی دارد که حکایت از شکوه و عظمت ایرانیان در منطقه بین النهرین دارد. بغداد به معنای "خُداداد" می باشد. این واژه پیش از اینکه بر این شهر گذارده شود در اوستا به گونه صفت آورده شده بود. این واژه در اوستا به ریخت بغوداته bağō-dâta و به همان معنا در بخشهایی از اوستا از آن دسته وندیداد آورده شدهاست .در پارسی میانه این واژه باز به همان معنا و این بار به شکل بَغدات آورده شدهاست. نام های دیگری نیز با همین شکل ساخته شده است مانند خداداد، مهرداد، تیرداد، محمدداد، علی داد و بغ یعنی خدا چنانکه به پادشاهان چین "بغ پور" و به شکل معرب آن فغفور میگفته اند؛ و نامهای دو مکان بجستان و بیستون نیز هردو دگریده بغستان است. قابل اطمینان ترین معنی بغداد موردی است که توافق بیشتری بروی آن گردیده، لفظی است که از ترکیب کردی باستان با نام باگا (بت،خدا)+داتا (معلوم مسلم (بوجود آمده که کلمه فارسی میانه بگدات /بگداد )داده شده توسط خداوند) از آن گرفته شده؛ و سرانجام به کلمه فارسی مدرن بغداد تغییر یافته است. ریشه ایرانی بغداد را در خراسان ایران نیز میتوان دید.در استان خراسان جنوبی، شهرستان سرایان، بخش آیسک، روستایی با نام «بغداده» نیز وجود دارد.(5)
تیسفون- شهری در جنوب شرقی بغداد که حدود یکهزار سال پایتخت دولت ایران بود. در باب نامگذاری تیسفون ، روایاتی تاریخی بسیاری نقل شده است: هوشنگ آن را کِرْدبَنداز(6)، طهمورث آن را گِردآباد، جمشید آن را طیسفون(7) و عرب آن را عتیقه(8) و مداین(9) نامیده اند. به گمان لسترنج(10) نام تیسفون در تورات ، کسفیا/ کاسِفْیا آمده که همان کتیسفون انگلیسی است(11) و نَبَطیان آن را طَیْسَفونج می گفتند(12). در زبان پهلوی به آن تیسپون می گفتند(13). نام فارسی آن توسفون بوده و در عربی به صورت طیسفون و طیسفونج ثبت شده است(14) مصنفان چینی تیسفون را سوپین یا سولی نوشته اند(15). تیسفون و شهرهای مجاور آن را در زبان سریانی ماحوزِه (شهرها)، ماحوزه ملکا (شهرهای پادشاه ) و گاهی نیز مَذیناثا یا مدینه (شهر) می نامیدند که عرب همین واژه را به صورت المداین پذیرفت(16).نخستین بار هرتسفلد از 1321 تا 1330/ 1903ـ1911 تحقیقات باستان شناختی منظمی را در ویرانه های تیسفون انجام داد. با کشف بستر خشک و قدیمی رود دجله در حدود شرق شهر کهن سلوکیه، یک حلقه استحکامات مدور وسیع در مشرق بستر قدیمی این رود نیز کشف شد. این باروی کمابیش مدور تیسفون را، که در دارابگرد و مرو نیز دیده می شود، خاص پارتیان می دانند.(17)
ادامه در دانلود...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر