هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

۱۳۹۰ تیر ۹, پنجشنبه

برگی از تاریخ رجال نشتیفان


نشتیفان قدمتی هزاران ساله دارد اما بنا بدلایلی که همیشه مقابل زورگویان حکومتی ویا اشغالگران خارجی ایستادگی نموده کمتر بدان پرداخته شده و همیشه مغضوب حاکمان بوده است در همین صده گذشته نسبت به زمان خودش از همین حالا پیشرفته تر و به تمام ابزار و امکانات روزمره دسترسی و از آنها بهره میبرده است که در حال حاضر از آنها محروم و حفظ و جایگزین وبروز نشده است که در این زمینه علاوه بر حکام خود میراث داران نیز بی تقصیر نبوده اند من بارها برآن شده تحقیقاتی نموده تا شاید نسل امروزی را هوشیار نموده به تاریخ نیاکان توجه نموده پند و اندرز گرفته با غیرتی که در آنها سراغ دارم طوری عمل نموده که لااقل اگر از پیشینیان پیشی نگرفته حد اقل در حد آنان تلاش و مشاغل قدیمی را بروز و مشاغل جدید جایگزین تا خود باوری و خودکفایی در حد گذشتگان ومیراث های آنان حفظ وارتقاء یابد قدمت تاریخی و مبارزاتی این سامان ازخود خواف و دیگر بلاد همجوارهم بیشتر بوده تا آنجا که همین مبارزان با تلاش و درایت ومقاومتی که  داشته سالها مبارزه نموده و بخش های وسیعی از مملکت ایران را از دست اشغالگران آزاد ساخته و در آن فرمانروایی میکرده اند که من شمه ای از آنرا بصورت سروده ای ناقص تقدیم میدارم امید است سرآغاز نوینی برای پژوهشگران و تحصیلکردگان و فرهنگیان امروزی باشد تا با توجه به ریشه های تاریخی به آینده روشن این سامان امید بسته تلاش وافری مبذول نمایند.                             ***  رخش   ***


چنین سرود “”رخش “”ازغیور مردان معاصر نشتیفان
به سده هفت قمری هجوم چنگیز خان از بیگانگان
مغولان  فزون بودند به نیروی ابزار”احشام و خادمان
زهر سو چو صاعقه  فرود آمدندبا حیله وهجمه فراوان
با مشوره سران مقابله ای جانانه نمودند پیر وجوان
تا بدین گونه باشند از چنگ بیگانگان در امان
مقابل خصم  با بدرالدین،مبارزالدین،و شجاع الدین
امیر غیاث الدین حاجی جلای وطن گشت باخاندان
به کوههای دور یزد و میبد و شیراز و کرمان
عقب نشسته سنگرگرفته  و مقیم شده کل خاندان
بعد از استقرار هر یک نهادند شروع کار و زار
هماوردی  با دزدان و راهزنانرا نماندش  قرار
دلیران  رشید  مولود  غیاث الدین  نشتیفانی
به اندک زمانی فراهم آورده آرامش وزندگانی
به امر علاءالدوله اتابک یزد که نمود پا درمیان
روانه شد بدرالدین  وهلاکو به بغداد با سیصدجوان
سرانجام باتوطیة اعراب بنی خفاجه به قتل رسید بدرالدین
تا درگذشت در یزد تحت نظر اتابک بود امیر مبارزالدین
شجاع‏ الدین ، فرزند سوم امیر غیاث الدین در میبد
بادرایت و زیرکی و لیاقتی که داشت شد امین الدین
امان نامه گرفت بامبارزالدین، زین الدین و شرف الدین
آنگونه ابناء و پایگاه بساختند  در بلاد برای بقاء  دین
یقین دید اتابک یوسف شاه بن علاءالدوله فرمانروای یزد
حکومت میبد و ندوشن بداد به شرف الدین مظفر و خاندان
بعدها شرف‏الدین و اتابک یوسف شاه روانه سیستان
در اثناء و ابتداءهمین سفر بود که شروع شد این داستان
جو آگاه شد امیر مظفر از پایان کار اتابک یوسف شاه
نظری افکنده به اوضاع سر به تدبیر فروکرده ناگاه
رها نید زن و خاندان سرداران که بودند  درزندان
بهمراه آنان به یزد رفت و زآنجافرستاد نزد سلطان
حمد سلطان خدابنده  از او  بدلیل عمل خدا پسندانه
روان کرد با شکوه و جلال  به  دربار ارغون  خان
عزت  و مرتبت یافت  درخورشاهان  به  اشارت ایلخان
گرفت نشان مخصوص ، شمشیر ودرفش  و طبل از ارغون
با مرگ ارغون خان، امیر مظفر در آمد به اردوی غازان   (691 ق1292م)
اولجایتو پس  از غازان  جانشین  شد بر تخت پادشاهی     (703ق/ 1303م )
بیش از پیش امیر مظفر را گرامی داشته شد ازجانب ایلخان
از حدود اردستان و ابرقوه، هرات و مرو تا تبریزوکرمانشاهان
افزون برمیبد بدو سپرده شد بعدهاامیر مظفر به همراه پسرش مبارز الدین محمد به شیراز رفت پس از چندی در 713 ق/ 1314 م بر اثر بیماری دار فانی را وداع گفت. فرمانروایان آل مظفر از آل مظفر 7 تن به شرح زیر به فرمانروایی رسیدند که برخی از آنان بر یک شهر و برخی دیگر بر بخش‏هایی از ایران فرمانروایی داشتند: مبارزالدین محمد مظفر 759 718 ق/ 1358 1318 جلال الدین شاه شجاع مظفر 786 759 ق / 1384 1358 قطب الدین شاه محمود 776 759 ق/ 1375 1358 نصرت الدین شاه یحیی 795 764 ق/ 1393 1363 زین العابدین بن شاه شجاع 789 786 ق/ 1387 1384 عماد الدین احمد مظفر 795 786 ق/ 1393 1384 شاه منصور مظفر 795 790 ق/1393 1388

۱۳۹۰ تیر ۸, چهارشنبه

دیکته انگلیس بنیان گذار تشیع جهت دفاع از نوچه هایش از زبان یک آخوندزاده مقیم لندن


مهدی هاشمی
در این چند سالی که با ایرانیان مقیم اروپا نشست و برخاست داشته ام، حرفها و گرایشات ضد عربی آنها امری بود که همیشه با آن مواجه می شدم. این اشخاص که معمولا در حلقه هایی متشکل از معدودی اشخاص حضور دارند و فقط با آنها نشست و برخاست می کنند ادعاهایی می کنند که گاه تا حد خیالبافی میرسد.

یکی از این ادعاها که من از این اشخاص ضد عرب شنیده ام این است که آخوندها عرب هستند و ایران توسط اعراب اداره می شود و در نتیجه تمام فلاکتی که در حال حاضر بر سر ایران نازل شده کار اعراب است و بنابراین عرب های اقلیم اهواز نه تنها از آنها سلب حقوق نشده که خود مسبب بدبختی های ایرانیان هستند.

من در این مقاله، به جای پرداختن به استنتاجات اخذ شده از اینکه آخوندها عرب هستند به نکته اصلی می پردازم و نشان می دهم که آخوندها عرب نیستند و همانند مخالفان خود ضد عرب هستند.

آخوندها خود مردمانی هستند اهل قم, کاشان, اصفهان, تبریز, مشهد, شیراز و ... . آنها از نژادهای فارس, ترک و دیگر نژادهای ایرانی هستند. پوپولیست های مخالف نظام حاکم در ایران ادعا می کنند که آخوندها از نسل عرب هستند و در اینباره لفظ "تخم عرب" را بکار می برند.

در اینباره باید گفت اولا اثبات اینکه آخوندها از لحاظ ژنتیکی عرب هستند کار ساده ای نیست و فقط عرب ها نبودند که برای مدتی بر ایران حکومت کردند مثلا تاریخ بهیچ وجه حضور وحشیانه و ویرانگر مغولها را فراموش نمی کند، به علاوه ترکها نیز برای مدتی حکومت ایران را در دست داشتند. ثانیا به فرض محال که آخوندها از نسل عرب باشند آیا عملکرد آنها در طول چهارصد سال اخیر حکایت از عرب مداری آنها داشته است یا عرب ستیزی؟ در اینباره معتقدم که نژاد و خون افراد بهیچ وجه بیانگر عملکرد و گرایش های آنها نیست و اساسا ربط دادن این دو به همدیگر دیدگاهی است نژادپرستانه و غیر انسانی.

لذا به جای کاوش در نژاد آخوندها بهتر است افکار و اندیشه های آنان بررسی شود. بدین منظور باید دید که آخوندها از چه زمانی به صورت یک سیستم سیاسی اجتماعی وارد عرصه سیاسی ایران شدند، چه کسانی زمینه ساز ورود آنها به این عرصه شدند و خلاصه چگونه به قدرت رسیدند و رویکرد آنها در تعامل با اعراب همسایه چگونه بوده و هست. با پرداختن به این سوالها مشخص خواهد شد که آیا عربها بودند که آخوندها را به قدرت رساندند و یا دست هایی ایرانی پشت پرده بوده است وآیا به قدرت رسیدن آخوندها در قالب طرحها و برنامه های عرب مدار بوده یا برنامه های ایران مدار و عرب ستیز.

پاسخ به این سوالها نیازمند بررسی تاریخ چهارصد ساله اخیر از زمان رسیدن صفویان به قدرت تا به امروز است. تا قبل از صفویان آخوندها هیچگونه حضوری در صحنه سیاسی ایران و منطقه نداشتند.

در دوره صفویان، همسایه غربی حکومت صفویان همانا امپراطوری عثمانی بود که با دست زدن به تحریکات مذهبی و سود جستن از گرایشات مذهبی اهل سنت در آذربایجان و کردستان و دیگر مناطق سنی مذهب تحت سیطره صفویان، قلمرو این سلسله را با تهدید مواجه ساخته بود.

این امر صفویان را بر آن داشت تا از حربه عثمانی ها بر ضد خود آنها استفاده کنند. آنها فرقه گرایی را راه حل این بحران یافتند. از این رو به حمایت گسترده ازعلمای شیعه مذهب ایرانی پرداختند و به زور شمشیر شاه اسماعیل صفوی خون هزاران بیگناه ریخته شد تا تمام قلمرو صفویه به مذهب تشیع درآید.

به علاوه علمای مذهب شیعه نوین شهادت حسین بن علی را در چارچوب جدیدی تعریف کردند و به گونه ای از این واقعه تاریخی استفاده بردند که دشمنی با اهل سنت و عرب را به سرحد خود رساندند. در همین راستا آنها به فکر احیای این واقعه تاریخی برآمدند و انواع عزاداری ها را در رثای حسین بن علی باب کردند و محرم را پاس داشتند. اهمیت مراسم شبیه خوانی و عزاداری ها نزد شیعه صفوی از همین منظر نیز قابل بررسی است. همچنین در این زمینه می توان دعای معروف زیارت عاشورا که در آن تقریبا همه شخصیت های مقدس مهم تاریخ عرب طی صد لعنت در این دعا مورد اهانت قرار می گیرند، را مثال آورد که درمذهب نوین تشیع شدیدا مورد توجه قرار گرفت.

بعلاوه وفات دیگر ائمه از نسل علی بن ابی طالب شهادت برشمرده شد و در بزرگداشت آنها چه مبالغاتی که صورت نگرفت. بمنظور علنی کردن تفاوت میان شیعیان و اهل سنت حتی اصول دین نیز تغییر یافت.

خلاصه آنکه صفویان موفق شدند که با همکاری علمای شیعه مذهبی را طراحی کنند که در آن تاریخ مسلمانان رد می شود و اکثریت 95 درصدی مسلمانان تکفیر می شوند و عادات و رسومات غیرعربی و غیر اسلامی شیوه ای شد برای اعلام برائت هر ساله شیعیان از اهل سنت و عمیق ترساختن شکاف میان مسلمانان تا آنجا که بعد از سه قرن خمینی گفت: "این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگاه داشته است" !

وضعیت جدید وضعیتی ایده آل برای صفویان و نیز علمای شیعه بود. این وضعیت صفویان را در حفظ قلمرو خود در مقابل امپراطوری عثمانی توانا ساخت و علمای شیعه را از فلاکت و دربدری به نان و نوایی رساند و راه را برای گسترش نفوذ آنها باز کرد. در پایان دوره صفویه آخوندها برای مدتی کوتاه نفوذ خود را از دست دادند اما با سرکار آمدن دولت قاجاریه و استمرار تهدیدات عثمانی ها در مرزهای غربی قلمرو قاجاریه و همچنین جنگهای قاجاریه و روسیه و نیاز حکام به همراهی رعیت برای حضور در جنگ، آنها دوباره از سوی حکمرانان فراخوانده شدند و از مقربان به حکام شدند و نفوذ سابق را باز یافتند. از این دوره به بعد گرچه پادشاهان قاجار رهبران سیاسی کشور بودند اما می توان آخوندها را رهبران اصلی توده های مردم بحساب آورد. در حقیقت آخوندها نفوذ ژرفی در میان مردم داشتند و کلید حفظ انسجام داخلی برای دفع تهدیدات خارجی را از دست حاکمان خارج کرده بودند و رهبری آن را بعهده داشتند.

در اواخر قرن نوزدهم زمانی که روشنفکران ایرانی از پیشرفت اروپائیان با خبر شدند و در بازدید از ممالک اروپایی حیرتنامه ها نوشتند و به فکر ایجاد تحول در کشور خود برآمدند، گروهی از این روشنفکران از قبیل ملکم خان لائیک نیز از در دوستی با آخوندها برآمدند تا از نفوذ آنها میان مردم بهره جسته و چرخ تغییر و تحول را در کشور به حرکت درآورند.

آنها سعی کردند تا اصول جهان نوین را از طریق مفاهیم شریعت و مذهب به اثبات رسانند و آنها را گسترش دهند. مشروطه خواهان نیز از این قاعده مستثنی نبودند، آنها نیز سعی کردند تا با کسب حمایت آخوندها و تجار حامی آنان، مردم را علیه ناصر الدین شاه بشورانند. در جنبش مشروطه نقش محوری علمای برجسته شیعه از قبیل آیت الله طباطبائی انکارپذیر نیست که خود نشانگر قدرت وسیع آخوندها در میان توده های مردمی است.

پس از قاجاریه، رضاخان قلدر نیز با توسل جستن به عوام فریبی و زیارت عتبات عالیات بود که توانست به منصب قدرت برسد گرچه بعدها در راه اجرای برنامه های مدرنیزه سازی ایران عملا با آخوندها در افتاد. همین حمایت علمای شیعه از رضا خان بود که سبب متفرق ساختن قبائل عربی اهوازی از گرد شیخ خزعل شد تا رضاخان با دستگیری وی سیستم حکومتی غیرمتمرکز را در ایران برچیند و دولت ملت ایران نوین را تاسیس کند. پس از وی محمدرضا پهلوی سعی کرد تا با آخوندها درگیر نشود اما تبعید خمینی و حمله خونین به حوزه علمیه سبب شد تا آخوندها دست بکار شوند تا پس از حدود یک دهه، در بهمن 1357 هجری شمسی، قدرت را عملا در دست بگیرند.

یک سال پس از انقلاب سال 57 و در روز چهار شنبه نهم خرداد سال 59 ژنرال مدنی به دستور آیت الله خمینی دست به کشتار وحشیانه مردم عرب محمره زد و در ظرف یک روز دهها عرب بی گناه را کشت. این روز بعدها در میان ملت عرب اهواز به چهارشنبه سیاه معرف شد.

علاوه بر این، خمینی بلافاصله پس از به دست گیری قدرت برنامه صدور انقلاب اسلامی ایران به کشور های عربی را اعلام کرد و جنگ خونینی را با عراق رهبری کرد. وی اعلام کرد که قم ام القری اسلام است نه مکه و راه قدس از کربلا می گذرد. یک میلیون ایرانی و نیم میلیون عراقی کشته شدند تا این آیت الله شیعه با "خوردن جام زهر" تن به آتش بس با "دشمنان اسلام" ،به زعم خود، داد. بدین ترتیب آخوندها پس از استعمارگران فرانسوی که بیش از یک میلیون عرب الجزائری را کشته بودند، رتبه دوم در کشتن بیشترین تعداد از مردم عرب را به نام خود ثبت کردند.

در دهه اخیر و با بالاگرفتن اختلاف میان نظام جمهوری اسلامی و آمریکا و بحرانی شدن پرونده هسته ای، آخوندها که رهبری رژیمی قدرتمند در خاورمیانه را در دست دارند با صرف هزینه های چند صد میلیون دلاری و دخالت در امور کشورهای عربی چون عراق، لبنان، فلسطین، مصر، سودان، یمن و بحرین توانستند تا با استفاده از حربه کلاسیک اختلافات مذهبی در این کشورها بحران بیافرینند و برای برنامه های هسته ای ایران از غربی ها امتیاز و زمان کسب کنند. در همین راستا، با کشتن هزاران عرب در عراق آمریکا را به عقب نشینی از این کشور وادار ساختند و در لبنان و غزه با تهدید امنیت اسراییل جان هزاران عرب را نثار پرونده هسته ای کردند.

نتیجه ای که می توان از این بحث برداشت کرد این است که آخوندها ساخته و پرداخته دستهای ایرانی هستند که توانستند با استفاده از اختلافات عقیدتی شیعه و سنی نسخه ای ایرانی از مذهب تشیع ابداع کنند که ضامن قدرت ایران در برابر همسایگان عرب و مسلمان خود باشد و همبستگی ملی را تضمین کند. آخوندها همچون مخالفان خود ایران مدار هستند نه عرب مدار و دشمنی با عرب را وارد عقیده و مذهب ساختند، اما آخوندها برخلاف مخالفانشان توانستند با زیرکی اسلام را برای خدمت به خود و ایران در تسخیر خود درآورند.

۱۳۹۰ خرداد ۳۱, سه‌شنبه

گزارشی تکاندهنده از مرگ تدريجی ۷۰ معلول در يک روستا


روزنامه خراسان: «ضامنجان» نام روستايي است در ۱۵کيلومتري شهر اراک مرکز استان مرکزي. همان جايي که آن را قطب دوم صنعتي کشور خوانده اند گزارش ميداني گزارشگر خراسان از روستاي ضامنجان حاوي نکات تکان دهنده اي از زندگي يا به عبارتي مرگ تدريجي ۷۰ معلول در اين روستا است که بدون ابتدايي ترين امکانات و بي هيچ حمايتي روزگار سپري مي کنند آن ها دردمند و نيازمندند، کم توقع و شاکر و چشم انتظار کمک و حمايت، هرچند دستگاه ها و نهادهاي مسئول دست رد به سينه آنها زده اند.
نعمت 46 ساله با 8 سال معلوليت جسمي و حرکتي ،‌اکبر 34 ساله ، زهرا 18 ساله ، مرضيه 37 ساله و احمد 27 ساله همه معلول ذهني از يک خانواده ، ايمان 30 ساله معلول گفتاري و ذهني ، معصومه 31 ساله معلول ذهني ، مريم و محبوبه و علي هر سه معلول ذهني با مشکلات روحي و رواني 19 ، 16 و 40 ساله از يک خانواده ، عقيل ، خديجه ، مهدي ،‌ اکرم ، ابوالفضل ، مريم و هادي از 40 تا 10 سال معلولان ذهني با مشکلات گفتاري و شنوايي و کم‌خوني و ضعف در بينايي فرزندان اعظم که از پوکي استخوان، آسم و مشکل قلبي رنج مي‌برد و آب مرواريد سوي چشمانش را گرفته است ، محسن ، خداداد و خدا رحم معلولان ذهني با مشکلات روحي رواني پيشرفته و ... عذرا نابيناي مطلق که آبله از چشمانش دو حفره گود رفته در صورت پرچين و چروک ساخته همراه با 60 معلول جسمي ، حرکتي ، کم‌توان ذهني ، روحي – رواني ، نابينا ، ناشنوا و ناتوان گفتاري در شرايطي سخت و دشوار در آلونک‌هايي خشت و گلي فاقد آب لوله‌کشي ، دست‌شويي و حمام و محروم از حمايت‌هاي درماني و خدمات دفترچه بيمه ، با اندک فاصله از يکديگر زندگي که نه گذران عمر مي‌کنند . نعمت وعذرا و 68 معلول ديگر نه در يک آسايشگاه يا مرکز نگهداري معلولان که در روستايي در 15 کيلومتري شهر اراک که در قطب دوم صنعتي کشور، ‌واقع شده است زندگي مي‌کنند. آسمان غبارگرفته و غرق در دود شهر اراک را در کمربندي شمالي که پشت سر بگذاري ودر ضلع شرقي جاده به سرازيري شهر سنجان که يکسالي است با تغيير در تقسيمات کشوري نام شهر را يدک مي‌کشد و از مواهب شهر فقط افزايش تعداد خودروها و تخريب باغات را به غنيمت برده بپيچي ، دامن غرق در شقايق و گل‌هاي وحشي ، در باغهاي مخروبه که آماده شده‌اند براي انبوه‌سازان مسکن مهر ، روحت را مي‌نوازد . از سنجان تا «ضامنجان» ، مقصد ما ، روستايي چسبيده به اين مکان تازه شهر شده راهي نيست . اصلا خيال مي‌کني جزئي است از سنجان مسير سراشيبي است با شيبي تند که تصور عبورش در زمستان و تن يخ زده زمين دلهره در دل مي‌آورد اما تماشاي زيبائي‌هاي طبيعي‌اش که هنوز رنگ شهري شدن نگرفته سرخوشت مي کند. از دور ورودي ضامنجان ، 7 پل متصل به هم با طاق‌هاي يکنواخت و سنگ‌چين‌هاي قديمي‌اش که هنر معماري هاي قديم را يادآوري مي کند که پيدا مي‌شود مي‌تواني نشانه‌هايي از روستا بيابي ، 5 دهانه پل بر روي رودخانه‌اي زده شده که چند سالي است خشک شده اما بر روي لجن‌هاي مرطوبش که آب باريکه‌اي از زير آن در جريان است علف‌هاي خودرو و گل‌هاي زرد وحشي و شقايق جاخوش کرده‌اند . شيب تند با سطحي صاف يکباره مي‌شکند و باقي‌مانده مخروبه کوره پزخانه آجر به چشم مي‌آيد در ميان خاک رس قرمز و ستون کوتاه آجرهاي با نظم برهم چيده شده مي‌توان ردپاي پير و جوان و خرد و کلان که پاي در گل سرد مي‌کوبيدند، ‌خشت مي زدند و در کوره داغ مي‌چيدند را تجسم کني . با آن که نزديک به ميانه روز است اما از هياهو و شور زندگي جز چند زن و مرد کهنسال نشسته در آفتاب بر آستانه خانه‌هاي روکار سنگي نوساز ، آجري قديمي و خشت و گلي فرسوده که با چشم ورود غريبه‌اي را کنجکاوانه دنبال مي‌کنند نشاني نمي‌بيني . نه صداي بع‌بع گوسفندان و نه شيطنت و بازيگوشي بزغاله‌هاي چموش، تنها پيرمردي الاغ سوار آرام عبور مي کند.
روستا هم محله غني و فقير دارد !
مقصد ما خانه کوهپايه‌نشينان بالانشين روستاست اما پائين‌نشين‌هاي فقير در روستاي ضامنجان در بالادست زندگي مي‌کنند 70 معلول شناخته شده در ليست « اعظم حسينجاني» مجري طرح CBR ، دختري ساده از جنس همين روستا ، که در جمع‌آوري اطلاعات معلولان به ارتباط تلخ تنگ‌دستي و فقر با معلوليت خانواده‌هايي که هر کدام از حداقل 2 تا 7 معلول در کلبه‌هاي فقيرانه خود دارند ، پي‌برده است . خانم حسينجاني که به نظر خودش بيشتر معلولان روستا را شناسايي کرده مي‌گويد : از جمعيت هزار و850 نفري ضامنجان تاکنون 70 معلول را در محله فقيرنشين شناسايي کرده که اکثر آنان در خانه‌هاي فرسوده خشت و گلي فاقد آب لوله‌کشي با حداقل امکانات زندگي مي‌کنند و از هر گونه خدمات حمايتي و بيمه‌اي محرومند او مي‌گويد : روستا هم محله بالا و پائين دارد مثل شهر.
وعده حمايت و ديگر هيچ
او که اطلاعات جمع‌آوري شده را از دي‌ماه سال 89 به بهزيستي براي پيگيري تحويل داده است با توجه به اين که برخي از معلولان شناسايي شده‌اش ظاهرا تحت پوشش کميته امداد و بهزيستي هستند اما به دليل ناتواني در مراجعه و پيگيري مدتهاست پرونده‌هايشان بسته ورها شده است،‌ مي‌گويد : با ديدن فقر و محروميت و تنگدستي از يک سو و به فراموشي سپرده شدن اين انسانهاي دردمند، بر آن شدم به گونه‌اي شور زندگي را با مهارت آموزي و ايجاد خودباوري در آنها ايجاد کنم اما با دستان خالي و به تنهايي نمي‌توانستم به همين دليل از تنها متولي معلولان « بهزيستي» درخواست کمک کردم اما کارشناس توان‌بخشي اداره شهرستان اراک گفت فعلا که اعتبار نداريم اگر برسد مي‌توانيم 800 هزار تومان وام بدون برگشت بدهيم . خانم حسينجاني که از وعده تحقق نيافته بهزيستي مأيوس شده به استانداري مراجعه مي‌کند اما آن جا هم وعده اعتبار مي‌شنود و او را به صندوق مهررضا حواله مي‌دهند مسئولان صندوق مهررضا هم از نبود هرگونه اعتبار در اين خصوص مي‌گويند . به جهاد کشاورزي سر‌مي‌زند مي‌گويند چون طرح مرتبط با جهاد نيست کمکي نمي‌توانند بکنند، به ميراث فرهنگي و صنايع دستي مراجعه مي‌کند آنها ارايه آموزش و آموزش بازاريابي را منوط به سرمايه اوليه مي کنند. خانم حسينجاني که خود بومي ضامنجان است و افراد متمکن بسياري را در بازار که اهل اين روستا و ساکن اراک هستند مي‌شناسد لاجرم به سراغ آنها مي‌رود اما به قول خودش حتي از هم وطنانش هم خيري نمي‌بيند .
24 معلول سرپرست خانوار
او مي‌گويد : اين معلولان افرادي آبرودار و مظلومند که هيچکس آنها را نمي‌شناسد ، 24 نفر از آنها سرپرست خانوارند و در فقر مطلق زندگي مي‌کنند از اين تعداد 5 خانواده همگي معلول از انواع معلوليت‌هاي ذهني و حرکتي و جسمي هستند و آنها که سالمند حتي مکاني براي سکونت ندارند و براي زنده ماندن چشم به دست ساکنان محروم چون خود دوخته‌اند .
در ليست 70 نفره خانم حسينجاني فقط 6 نفر شاغل – کارگر فصلي – هستند و يکي هم کارگر صفر بازنشسته است وضعيت مسکن همه آنها بسيار نامناسب و حداقل شرايط زندگي ندارد برخي حتي از داشتن دستشويي و حمام و آشپزخانه نيز محرومند ،‌زندگي در يک اتاق گلي بدون امکانات. 7 نفر از آنان مطلقه و بيوه ، 14 نفر داراي چند نوع معلوليت با هم ، 4 طفل معلول حرکتي ،‌2 کودک سرطاني و کليوي با عارضه پيشرفته قلبي ( سوراخ دريچه ميترال ) ، 7 نفر بي‌سرپرست و 13 معلول مسن بدون حامي . از اين معلولان 17 نفر معلول ذهني ،‌13 نفر روحي رواني ،‌9 نفر بيمار صرع ،‌4 نفر نابينا ، 11 نفر کر و لال و 14 نفر مشکل حرکتي دارند که 7 نفر آنها در مقطع ابتدايي با عارضه صرع مشغول تحصيلند .
فقر علت پيشرفت معلوليت معلولان
از سربالايي تند که بالا مي‌رويم سرپيچ خانه نعمت است معلول سرپرست خانوار اگر چه ظاهرا تحت حمايت کميته امداد است اما همسرش مي‌گويد : جز ساخت اين اتاق که در حياط خانه مادر شوهرش است مستمري هر سه ماه يکبار ، 60 هزار تومان و گاهي لباس‌هاي نيمدار و مندرس چيزي از کميته امداد دريافت نمي‌کنند. همسر نعمت که 8 سال است پس از معلوليت همسرش در خانه ديگران کار مي‌کند تا چرخ زندگي را بچرخاند محروم بودن از آب لوله‌کشي ،‌آشپزخانه ، دستشويي و حمام را درد مضاعفي در کنار ديگر دردها و محروميت‌هايش عنوان کرده و مي‌گويد : نعمت کارگر کوره‌پزخانه آجر بود آن قدر در گل خيس پازد که روماتيسم گرفت اما چون هزينه درمان نداشتيم دست و پاهايش تغيير حالت داد و خشک شد و پس از يک سکته مغزي به کلي حرکت را از دست داد . به گفته او نعمت الان دو سال است که ديگر دارو هم مصرف نمي‌کند چون نمي‌تواند هزينه‌هاي آن را تامين کند. دختر نعمت پس از دوره ابتدايي چون هزينه رفت و آمد به سنجان را براي ادامه تحصيل نداشته ترک تحصيل کرده اما مادر پسرش را به اميد آن که کسي شود و بار درد را از شانه‌هاي او بردارد با هر جان کندني هست تا دبيرستان رسانده است .
کودکي يکساله با عارضه کليوي بدون سرپرست
سمانه کودک يکساله بدون سرپرست را که مادرش بيمار رواني و فراري است و پدرش زنداني ، پدربزرگ فقيرش سرپرستي مي‌کند او مبتلا به عارضه کليوي است اما چون کسي نيست تا هزينه‌هاي درمانش را متقبل شود پدربزرگ و مادر بزرگ مغموم هر لحظه با پيشرفت بيماري مرگش را انتظار مي‌کشند !؟
عباس نوزادي با قلب سوراخ
عباس نوزاد 4 ماهه که با حفره‌اي در قلب متولد شده يک بيمار است نه معلول ، او نيز در فقر مطلق در خانه‌اي کوچک و حقيرانه ماندن را در گرسنگي و درد تجربه مي‌کند !؟
مادر بيمار ، 7 فرزند معلول و 2 نوه عقب مانده ذهني‌
اعظم که از کودکي فقر را آزموده و در پشت‌دار قالي با خون دل و درد اندام نقش ماندگار غم را تصوير کرده ، در سن 13 سالگي با اجبار نامادري به عقد مردي 48 ساله معلول ذهني درآمده حاصل زندگي اجباري مشترک او 9 فرزند که 7 تا از آنها داراي معلوليت‌هاي مختلف ذهني ،‌روحي رواني ، کم‌خوني ،‌کر و لال و کم بينا هستند مي‌باشد او دو نوه کوچک نيز با معلوليت ذهني دارد . اعظم در تک اتاقي تميز و مرتب که تنها پوشش آن روفرشي سرمه‌اي رنگي است دو دختر کرو لال ، پسري با عارضه کم‌خوني پيشرفته و دختري کم بينا را تنها با مستمري هر سه ماه يکبار ، 70 هزار تومان ، کميته امداد سرپرستي مي‌کند به گفته اعظم ‌منيژه دختر کم بيناي او از 5 سالگي کمک خرج او بوده و با کار توان فرساي کارگري ساختمان ، کارگر آجر و خاک ،‌کارگر خانه و ... تا امروز او را ياري کرده است اعظم و فرزندان معلولش با دهها پرونده پزشکي که ناتوان در پرداخت هزينه‌هاي درمانش هستند از نبود حامي گلايه مي‌کنند !؟
بهزيستي : اعتبار نرسيده اگر برسد شايد 100 هزار تومان سهميه ضامنجان باشد
احمدلو کارشناس توان بخشي اداره شهرستان اراک ضمن تاييد موضوع پيگيري خانم حسينجاني با اشاره به اين که هنوز اعتباري براي اجراي طرح CBR به استان اختصاص نداده‌اند با اطمينان اندک مي‌گويد : اگر اعتبار برسد با توجه به تعداد بالاي روستاها در شهرستان ، 100 هزار تومان شايد بتوانيم به ضامنجان اختصاص دهيم !؟ اما وفايي معاون توان بخشي بهزيستي استان مرکزي که پرداخت هزينه دفترچه بيمه 19 هزار و 500 تومان و خدمات بيمه تکميلي تا 11 هزار و 500 تومان را براي هر معلول ، معرفي نامه براي استفاده از خدمات رايگان درمان ، پرداخت 30 تا 60 هزار تومان کمک هزينه نگهداري معلول به خانواده‌هايشان ، اشتغال معلولان بر اساس قانون ماده 7 اشتغال معلولان و معرفي به صندوق مهر رضا براي دريافت تسهيلات تا سقف 15 ميليون‌تومان را از جمله اقدامات حمايتي بهزيستي از معلولان عنوان مي‌کند اطلاعي از وضعيت معلولان ضامنجان و طرح CBR در آن جا ندارد او که از طريق خبرنگار ما از موضوع ، پس از گذشت 5 ماه از ارائه فهرست آنها به بهزيستي ، مطلع شده کمبود اعتبارات را مشکل اصلي در خدمات رساني به 210 هزار معلول استان مي‌داند به گفته وفايي براي معلولاني که داراي دفترچه بيمه روستايي هستند بهزيستي نمي‌تواند در قالب حمايت‌هاي درماني مداخله نمايد !!
جهادکشاورزي : در بحث زمين و تسهيلات کمک مي‌کنيم
نصراللهي معاون برنامه‌ريزي و اشتغال سازمان جهادکشاورزي از موضوع مراجعه مجري طرح CBR اظهار بي‌اطلاعي مي‌کند اما به خبرنگار ما قول مي‌دهد در صورت مراجعه مجري طرح به دفترش در زمينه اعطاي زمين و ارائه تسهيلات بر حسب توانايي‌هاي هر معلول به لحاظ اقدامات انسان دوستانه حمايت مي‌کند.
استانداري : اگر بودجه‌اي از سال قبل مانده باشد پرداخت مي‌کنيم
فرخي مديرکل دفتر روستايي استانداري مرکزي که از اصل موضوع اظهار بي‌اطلاعي مي‌کرد با بيان اين که امسال هنوز اعتباري در بحث کمک به روستاها و دهداريها نرسيده مي‌گويد : به مسئولين طرح CBR بگوئيد مراجعه کنند اگر از سال گذشته چيزي اعتبار مانده باشد سعي مي‌کنيم حمايت کنيم او درباره اعتبار سال گذشته و مصوب امسال چيزي نمي گويد!
صندوق مهرامام رضا
سوسن‌آبادي مسئول صندوق مهر امام رضا در شهرستان اراک که اين موضوع را متوجه بهزيستي مي‌داند مي‌گويد : هر کجا مسئولان مي‌مانند به صندوق پاس مي‌دهند ما هيچ اعتباري نداريم .
خانه بهداشت : تنها 10 معلول ويزيت مي‌شوندو هزينه دارو با خودشان است
اکرم السادات رضايي يکي از سه نفر کارکنان خانه بهداشت ضامنجان که خود از افراد بومي روستاست با توجه به شناختي که از خانواده معلولان دارد مشکلات هزينه درماني و معيشتي آنان را تاييد کرده و مي‌گويد : از اين تعداد فقط حدود 10 معلول رواني تحت درمان قراردارند که مراجعه‌ مي‌کنند و ماهي يکبار توسط پزشک ويزيت رايگان مي‌شوند اما هزينه‌هاي دارو با خودشان است . به گفته او تا چند سال قبل بيماران نيازمند از دريافت داروي رايگان بهره‌مند بوده‌اند که بيش از يکسال است اين سهميه قطع شده است . خانم رضايي مي‌گويد : چون در روستاي ضامنجان داروخانه‌اي وجود ندارد معلولان ناچارند براي تهيه داروهايي که پزشک همراه ندارد و در نسخه آنها آمده به اراک مراجعه و با نسخه آزاد دارو بگيرند او تعداد خانواده‌هاي معلول بهره‌مند از دفترچه بيمه روستايي را اندک عنوان کرده و مي‌گويد : دفترچه چندان برايشان کارآمد نيست و ناتواني در پرداخت هزينه‌هاي درماني سبب وخامت حال آنان و يا قطع درمان شده است .
رئيس شوراي روستا : تا به حال سري به معلولان نزده‌ايم و برنامه‌اي براي حمايت نداريم
عبداله ابوالقاسمي رئيس شوراي روستاي ضامنجان با توجه به شناختي که از اهالي روستا دارد و همه معلولان را به نوعي مي‌شناسد وضعيت نامناسب زندگي و گذران در شرايط بسيار سخت آنان را تاييد کرده و مي‌گويد : وضعيت بسياري از آنان طوري است که اگر کمک‌هاي مردم نبود تا حالا مرده بودند او درباره برنامه‌هاي شورا براي شناسايي و کمک به آنان مي‌گويد : شورا تا به حال اقدامي درباره آنها انجام نداده و چون در حوزه وظايفي که فرمانداري براي شوراها تعريف کرده چنين موضوعي نيامده است حتي در زمينه شناسايي و اعلام اسامي آنها نيز اقدامي انجام نداده‌ايم . رئيس شوراي روستاي ضامنجان در خصوص خانواده‌هاي تحت پوشش کميته و محروميت برخي از خانواده‌هاي معلولان از حداقل امکانات رفاهي و بهداشتي مثل آب لوله‌کشي و حمام و دستشويي مي‌گويد : در اين مدت ( 4 سال ) شورا 6 نيازمند را شناسايي و به کميته معرفي کرده و تاکنون کميته 4 واحد 4 ديواري (اتاق) براي آنان احداث کرده اما خدماتي چون لوله‌کشي آب و ساخت حمام و دستشويي را به خودشان واگذار کرده تا پس از ساخت با تحويل فاکتور هزينه آن را از کميته دريافت کنند که البته انجام اين کار در توان اين خانواده‌ها با توجه به اين که بدون شغل و درآمد هستند نيست او از اين که کميته امداد آيا سري به معلولان مي‌زند يا نه و چه حمايتي مي‌کند بي‌خبر است اما مي‌گويد : ما خودمان از کميته گله‌ داريم امسال در سفر مشهد هيچ يک از اين معلولان نيازمند در فهرست سفر نبودند و کساني در ليست بودند که غالبا توان مالي خوبي دارند!
مراجعه مجدد مسئول طرح CBR و امروز و فرداي مسئولين
تلاش‌هاي مجري طرح CBR ضامنجان که پس از تماس تلفني خبرنگار ما با مسئولان استانداري ، جهاد و بهزيستي مجدد پيگير موضوع شده بود با امروز و فردا کردن و پاس دادن او بدون نتيجه ماند . معلولان محروم ضامنجان زندگي توأم با رنج و درد را با اميد به فردا سپري مي‌کنند.

درسی از بودا



می گويند بودا هر گاه با بی احترامی يا بد رفتاری کسی مواجه ميشده...از او تشکر می کرده !

وقتی علت را می پرسيدند.. بودا می گفته : زندگی آينه ای است که ما خود را در آن می بينيم. نوع رفتار ديگران با ما نشانه وجود منشاء آن نوع رفتار در خود ماست که بعنوان همسان جذب شده است.

و بدینگونه می توان عیوب خود را یافت. اگر مخالفان خود را به‌ پای چوبه‌ی اعدام می کشانی ! بدان‌ صاحب عقلی هستی بسان طناب .

و اگر مخالفان خود را به‌ زندان می فرستی! بدان صاحب عقلی هستی بسان قفس .

و اگر با مخالفان خود به‌ جنگ درمی افتی! بدان صاحب عقلی هستی بسان چاقو .

و اما اگر با مخالفان خود به‌ بحث و گفتگو می پردازی و آنها را متقاعد می سازی و به‌ سخنان حق آنها قناعت می کنی!

بدان صاحب عقلی هستی‌ بسان عقل !!

کدام یک را سوار می کنید ؟
يك شركت بزرگ قصد استخدام تنها يك نفر را داشت. بدين منظور آزموني برگزار كرد كه تنها يك پرسش داشت. پرسش اين بود :

شما در يك شب طوفاني سرد در حال رانندگي از خياباني هستيد. از جلوي يك ايستگاه اتوبوس در حال عبور كردن هستيد. سه نفر داخل ايستگاه منتظر اتوبوس هستند.

يك پيرزن كه در حال مرگ است. يك پزشك كه قبلاً جان شما را نجات داده است. يك خانم/آقا كه در روياهايتان خيال ازدواج با او را داريد. شما مي‌توانيد تنها يكي از اين سه نفر را براي سوار نمودن بر گزينيد. كداميك را انتخابخواهيد كرد؟ دليل خود را بطور كامل شرح دهيد
:

پيش از اينكه ادامه حكايت را بخوانيد شما نيز كمي فكر كنيد ....

...........

..........

........

.......

......

.....

.....

...

..

.

قاعدتاً اين آزمون نمي‌تواند نوعي تست شخصيت باشد زيرا هر پاسخي دليل خاص خودش را دارد.

پيرزن در حال مرگ است، شما بايد ابتدا او رانجات دهيد. هر چند او خيلي پير است و به هرحال خواهد مرد.
شما بايد پزشك را سوار كنيد. زيرا قبلاً او جان شما را نجات داده و اين فرصتي است كه مي‌توانيد جبران كنيد. اما شايد هم بتوانيد بعداً جبران كنيد.
شما بايد شخص مورد علاقه‌تان را سوار كنيد زيرا اگر اين فرصت را از دست دهيد ممكن است هرگز قادر نباشيد مثل او را پيدا كنيد.

از دويست نفري كه در اين آزمون شركت كردند،
تنها شخصي كه استخدام شد دليلي براي پاسخ
خود نداد. او نوشته بود :
سوئيچ ماشين را به پزشك مي‌دهم تا پيرزن را
به بيمارستان برساند و خودم به همراه همسر
روياهايم متحمل طوفان شده و منتظر اتوبوس
مي‌مانيم.

پاسخي زيبا و سرشار از متانتي كه ارائه شد
گوياي بهترين پاسخ است و مسلما همه
مي‌پذيرند
كه پاسخ فوق بهترين پاسخ است، اما هيچكس در
ابتدا به اين پاسخ فكر نمي‌كند. چرا؟

زيرا ما هرگز نمي‌خواهيم داشته‌ها و
مزيت‌هاي خودمان را (ماشين) (قدرت) (موقعيت)
از دست بدهيم. اگر قادر باشيم خودخواهي‌ها،
محدوديت ها و مزيت‌هاي خود را از خود دور
كرده يا ببخشيم گاهي اوقات مي‌توانيم
چيزهاي بهتري بدست بياوريم.

تحليل فوق را مي‌توانيم در يك چارچوب علمي‌تر نيز شرح دهيم: در انواع رويكردهاي
تفكر، يكي از انواع تفكر خلاق، تفكر جانبي است كه در مقابل تفكر عمودي يا سنتي قرار مي‌گيرد.

در تفكر سنتي، فرد عمدتاً از منطق، در
چارچوب مفروضات و محدوديت‌هاي محيطي خود،
استفاده مي‌كند و قادر نمي‌گردد از زواياي
ديگر محيط و اوضاع اطراف خود را تحليل كند.

تفكر جانبي سعي مي‌كند به افراد ياد دهد كه
در تفكر و حل مسائل، سنت شكني كرده، مفروضات
و محدوديت ها را كنار گذاشته، و از زواياي
ديگري و با ابزاري به غير از منطق عددي و
حسابي به مسائل نگاه كنند.

در تحليل فوق اشاره شد اگر قادر باشيم
مزيت‌هاي خود را ببخشيم مي‌توانيم چيزهاي
بهتري بدست بياوريم.

شايد خيلي از پاسخ‌دهندگان به اين پرسش،
قلباً رضايت داشته باشند كه ماشين خود را
ببخشند تا همسر روياهاي خود
را به دست آورند. بنابراين چه چيزي باعث
مي‌شود نتوانند آن پاسخ خاص را ارائه كنند.

دليل آن اين است كه به صورت جانبي تفكر نمي‌كنند. يعني محدوديت ها و مفروضات معمول را كنار نمي‌گذارند. اكثريت شركت‌كنندگان خود را در اين چارچوب مي‌بينند كه بايد يك نفر را سوار كنند و از اين زاويه كه مي‌توانند خود راننده نبوده و بيرون ماشين
باشند، درباره پاسخ فكر نكرده‌اند.

۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه

مشاهير شعر ايران


بيدل
نسیم شانه‌کند زلف موج دریا را             غبار سرمه دهد چشم‌کوه و صحرا را
ز زخم ارهٔ دندان موج ایمن نیست           گهر به دامن راحت چسان‌کشد پا را
لبش به حلقهٔ آغوش خط بدان ماند            که خضرتنگ به برمی‌کشد مسیحا را
عدمسرای دلم کنج عزلتی دارد               که راه نیست در او وهم بال عنقا را
حدیث نرم نمی‌آید از زبان درشت            شرار خیز بود طبع سنگ خارا را
همیشه‌تشنه‌لب‌خون مابودبیدل                 چوشیشه هرکه به دست آورد دل ما را
حافظ
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما          چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون          روی سوی خانه خمار دارد پیر ما
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم          کاین چنین رفته‌ست در عهد ازل تقدیر ما
عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است          عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد       زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیرما
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی          آه آتشناک و سوز سینه شبگیر ما
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش          رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
اميرخسرو دهلوى
دلم در عاشقی آواره شد آواره تر بادا          تنم از بی‌دلی بیچاره شد بیچاره تر بادا
به تاراج عزیزان زلف تو عیاریی دارد          به خونریز غریبان چشم تو عیاره تر بادا
رخت تازه است و بهر مردن خود تازه تر خواهم     دلت خاره‌ست و بهر کشتن من خاره تربادا
گرای زاهد دعای خیر میگویی مرا این گو          که آن آوارهٔ از کوی بتان آواره تر بادا
همه گویند کز خون‌خواریش خلقی بجان آمد        من این گویم که بهرجان من خون خواره تر بادا
دل من پاره گشت از غم نه زان گونه که به گردد      و گر جانان بدین شادست یا رب پاره تر بادا
چو با تردامنی خو کرد خسرو با دو چشم تر        به آب چشم پاکان دامنش همواره تر بادا
عمر خيام
برخیز و بیا بتا برای دل ما            حل کن به جمال خویشتن مشکل ما
یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم          زان پیش که کوزه‌ها کنند از گل ما


چون عهده نمی‌شود کسی فردا را          حالی خوش دار این دل پر سودا را
می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه                      بسیار بتابد و نیابد ما را


قرآن که مهین کلام خوانند آن را            گه گاه نه بر دوام خوانند آن را
بر گرد پیاله آیتی هست مقیم                کاندر همه جا مدام خوانند آن را
سعدى شيرازى
امشب سبکتر می‌زنند این طبل بی‌هنگام را          یا وقت بیداری غلط بودست مرغ بام را
یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد          ما همچنان لب بر لبی نابرگرفته کام را
هم تازه رویم هم خجل هم شادمان هم تنگ دل          کز عهده بیرون آمدن نتوانم این انعام را
گر پای بر فرقم نهی تشریف قربت می‌دهی          جز سر نمی‌دانم نهادن عذر این اقدام را
چون بخت نیک انجام را با ما به کلی صلح شد          بگذار تا جان می‌دهد بدگوی بدفرجام را
سعدی علم شد در جهان صوفی و عامی گو بدان     ما بت پرستی می‌کنیم آن گه چنین اصنام را
فروغ فرخزاد
چون سنگها صدای مرا گوش می کنی           سنگی و ناشنیده فراموش می کنی
رگبار نو بهاری و خواب دریچه را           از ضربه های وسوسه مغشوش می کنی
دست مرا که ساقهٔ سبز نوازش است           با بر گ های مرده هم آغوش می کنی
گمراه تر از روح شرابی و دیده را           در شعله می نشانی و مدهوش می کنی
ای ماهی طلایی مرداب خون من           خوش باد مستیَت ، که مرا نوش می کنی
تو درهٔ بنفش غروبی که روز را           بر سینه می فشاری و خاموش می کنی
در سایه ها ، فروغ تو بنشست و رنگ باخت           او را به سایه از چه سیه پوش می کنی ؟
زنی شب تا سحر گریید خاموش.          زنی شب تا سحر نالید، تا من
سحرگاهی بر آرم دست و گردم          چراغی خُرد و آویزم به برزن.
زنی شب تا سحر نالید و ــ افسوس! ــ          مرا آن ناله‌ی خامُش نیفروخت:
حریقِ قلعه‌ی خاموشِ مردم                  شبم دامن گرفت و صبحدم سوخت.
حریقِ قلعه‌ی خاموش و مدفون          به خاکستر فرو دهلیز و درگاه
حریقِ قلعه‌ی خاموش ــ آری ــ          نه شب گرییدنِ زن تا سحرگاه.
جامى
باشد اندر صورت هر قصه‌ای          خرده‌بینان را ز معنی حصه‌ای
صورت این قصه چون اتمام یافت          بایدت از معنی آن کام یافت
کیست از شاه و حکیم او را مراد؟          و آن سلامان چون ز شه بی‌جفت زاد؟
کیست ابسال از سلامان کامیاب؟          چیست کوه آتش و دریای آب؟
چیست ملکی کآن سلامان را رسید؟          چون وی از ابسال دامان را کشید؟
چیست زهره کآخر از وی دل ربود؟          زنگ ابسال‌اش ز آیینه زدود؟
چیست زهره کآخر از وی دل ربود؟          زنگ ابسال‌اش ز آیینه زدود؟
فردوسى
چراغست مر تیره شب را بسیچ          به بد تا توانی تو هرگز مپیچ
چو سی روز گردش بپیمایدا          شود تیره گیتی بدو روشنا
پدید آید آنگاه باریک و زرد          چو پشت کسی کو غم عشق خورد
چو بیننده دیدارش از دور دید          هم اندر زمان او شود ناپدید
دگر شب نمایش کند بیشتر          ترا روشنایی دهد بیشتر
به دو هفته گردد تمام و درست          بدان باز گردد که بود از نخست
بود هر شبانگاه باریکتر          به خورشید تابنده نزدیکتر
بدینسان نهادش خداوند داد          بود تا بود هم بدین یک نهاد
رهى
بر خاطر آزاده غباری ز کسم نیست          سرو چمنم شکوه ای از خار و خسم نیست
از کوی تو بی ناله و فریاد گذشتم          چون قافله عمر نوای جرسم نیست
افسرده ترم از نفس باد خزانی                کآن تو گل خندان نفسی هم نفسم نیست
صیاد ز پیش آید و گرگ اجل از پی          آن صید ضعیفم که ره پیش و پسم نیست
بی خاصلی و خواری من بین که در این باغ          چون خار بهدامان گلی دسترسم نیست
از تنگدلی پاس دل تنگ ندارم                      چندان کشم اندوه که اندوه کسم نیست
امشب رهی از میکده بیرون ننهم پای          آزرده دردم دو سه پیمانه بسم نیست
رودکى
از دوست بهر چیز چرا بایدت آزرد؟          کین عیش چنین باشد گه شادی و گه درد
گر خوار کند مهتر، خواری نکند عیب          چون بازنوازد، شود آن داغ جفا سرد
صد نیک به یک بد نتوان کرد فراموش          گر خار بر اندیشی خرمانتوان خورد
او خشم همی گیرد، تو عذر همی خواه          هر روز به نو یار دگر می‌نتوان کرد
سنايى
چون درد عاشقی به جهان هیچ درد نیست          تا درد عاشقی نچشد مرد مرد نیست
آغاز عشق یک نظرش با حلاوتست              انجام عشق جز غم و جز آه سرد نیست
عشق آتشی ست در دل و آبی ست در دو چشم       با هر که عشق جفت ست زین هر دو فرد نیست
عشق آتشی ست در دل و آبی ست در دو چشم      با هر که عشق جفت ست زین هر دو فرد نیست
شهدیست با شرنگ و نشاطی‌ست با تعب          داروی دردناکست آنرا که درد نیست
آنکس که عشق بازد و جهان بازد و جهان          بنمای عاشقی که رخ از عشق زرد نیست
عطار
ره میخانه و مسجد کدام است          که هر دو بر من مسکین حرام است
نه در مسجد گذارندم که رند است          نه در میخانه کین خمار خام است
میان مسجد و میخانه راهی است          بجوئید ای عزیزان کین کدام است
به میخانه امامی مست خفته است          نمی‌دانم که آن بت را چه نام است
مرا کعبه خرابات است امروز          حریفم قاضی و ساقی امام است
برو عطار کو خود می‌شناسد          که سرور کیست سرگردان کدام است

۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه

سرباز جنگ سایبری!



ایالات متحده آمریکا رشته درسی جدیدی را در دانشگاه‌های خود عرضه می‌کند: "تخصص در جنگ سایبری". دانش‌آموختگان این رشته سربازان ارتشی خواهند بود که در جبهه مجازی به جنگ با دشمن سایبری خواهند رفت.

افزایش حمله‌های سایبری آمریکا را به فکر ایجاد رشته‌ای جدید در دانشگاه انداخته است. قرار است "ارتش سایبری" در آینده محافظ نهادهای نظامی، مالی و اقتصادی و هم‌چنین شرکت‌های خصوصی در مقابل حملات هکرها باشد.
با توجه به داغ بودن جنگ در دنیای مجازی، شغل‌هایی این چنین آینده درخشانی دارند و پیش‌بینی می‌شود که حدود ۳۰ هزار شغل جدید در این زمینه ایجاد گردد.

حفاظت سایبری، وظیفه‌ای ملی

دولت آمریکا دفاع در برابر حملات سایبری را یکی از مهم‌ترین اهداف دفاع ملی اعلام کرده است. متخصصان این رشته در آمریکا امکان "فاجعه سایبری" را منتفی نمی‌دانند؛ فاجعه‌ای که هنوز رخ نداده است، ولی به باور آن‌ها ایجاد یک سپر دفاعی مطمئن در مقابل آن ضروری است.

دست‌کم پس از حملات سایبری متعدد اخیر و نمونه ویروس "استاکس‌نت"، ضرورت ایجاد چنین سپر دفاعی به مسئله روز بسیاری از کشورها تبدیل شده است.

ایران اولین کشوری بود که هدف کرم اینترنتی استاکس‌نت قرار گرفت. این ویروس به گفته متخصصان «نوعی اسلحه است» که ویژه برنامه هسته‌ای ایران ساخته شد. طراحی و ساخت چنین "اسلحه"‌ای تنها از عهده دولت‌هایی بر‌می‌آید که دارای امکانات برای سازمان‌دهی باشند. بسیاری از کارشناسان انگشت اتهام را به سوی دولت آمریکا نشانه رفته‌اند.

حملات سایبری مدام هدف‌ها و روش‌های جدیدی را آزمایش می‌کنند و همین کار مقابله با آن‌ها را سخت می‌کند. به عنوان مثال قرار است در آینده نزدیک شبکه‌های برق‌رسانی هوشمندی راه‌اندازی شوند که به کمک آنها میان دستگاه‌های برقی نوعی تبادل اطلاعات صورت ‌گیرد تا به عنوان مثال میزان مصرف برق در طول روز بهتر توزیع شود و فشار بر نیروگاه‌های برق کاهش یابد. اما کارشناسان می‌گویند این تکنیک جدید می‌تواند در را به روی حمله‌های سایبری بگشاید.

در آلمان نیز خطر حمله‌های سایبری به زیرساخت‌های حساس این کشور موضوعی است که به شدت جدی گرفته می‌شود. ۵۹ درصد از شرکت‌های آب، گاز و برق‌رسانی اعلام کرده‌اند که ویروس استاکس‌نت را در سیستم‌های خود یافته‌اند.

نمونه‌ای دیگر، حمله هکرها به سایت وزارت امور خارجه ایران در روزهای اخیر بود که سروصدای بسیاری به پا کرد و گروهی که خود را از مخالفان جمهوری اسلامی می‌دانستند مسئولیت آن را بر عهده گرفتند.

«حمله تروریستی بعدی سایبری است»

تقاضا برای سربازانی که در جبهه جنگ سایبری بجنگند بسیار بالاست. ادارات دولتی، شرکت‌های خصوصی و مراکز پژوهشی همه به دنبال مکانیسم‌های حفاظتی و دفاعی هستند.

کالج کارزول (Carswell College) در ایالت مریلند آمریکا یکی از مهمترین مراکز آموزش این رشته تحصیلی است. آموزش "امنیت سایبری" در این کالج پاییز گذشته با ۲۰۰۰ دانشجو شروع شد. این دانشجویان ظرف دوسال این رشته را به پایان می‌برند. در بسیاری از دانشگاه‌های دیگر آمریکا نیز این رشته تدریس می‌شود. به گفته گردانندگان کالج کارزول، «ایالات متحده ارتش سایبری خود را سازمان می‌دهد».

لئون پانتا، رئيس سازمان سیا، نیز چند روز پیش اعلام کرد که به احتمال قوی حمله تروریستی بعدی به آمریکا در فضای مجازی صورت خواهد گرفت.

"تله‌های سایبری"

آمریکا هم اکنون هم دارای یک ارتش سایبری است که در صورت لزوم در کنار ارتش کلاسیک آن وارد عمل می‌شود.
مقام‌های آمریکایی اطمینان می‌دهند که این ارتش تنها برای دفاع سازماندهی شده است و نه حمله. آمریکا اتهام دست داشتن در حمله کرم استاکس‌نت به برنامه هسته‌ای ایران را رد می‌کند.

البته کالج کارزول تاکید می‌کند که این دفاع بسیار "خشن" است و در آن از "تله‌های سایبری" هم برای به دام انداختن هکرها استفاده خواهد شد.

۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه

فناوري هارد ديسك هاي اكسترنال

مطمئنا براي هر شخصي سالم ماندن اطلاعات موجود در حافظه رايانه بسيار باارزش است در واقع براي بسياري از اطلاعات شخصي نمي توان قيمتي تعيين كرد در بعضي مواقع افراد براي به دست آوردن اطلاعات از دست رفته بايد مبالغي بيش از چند برابر قيمت يك هارد ديسك بپردازند.
حتما تا به حال براي شما هم پيش آمده كه پيش از انجام تغييرات اساسي سخت افزاري يا تحويل رايانه تان به تعمير كار به فكر ذخيره اطلاعات مهم موجود در رايانه در جايي مطمئن افتاده باشيد اسان ترين روش براي اين كار در حال حاضر استفاده از يك دستگاه سي دي رايتر است.
با اين وسيله اطلاعات شما روي سي دي هايي ذخيره مي شوند كه هر كدام تنها 700 مگابايت حجم دارند از معايبي كه مي توان براي اين روش نام برد وقتيگير بودن آن است براي پر كردن هر كدام از اين سي دي ها با اطلاعات مختلف شمابه طور متوسط به 15 دقيقه وقت نيازداريد از ديگر مشكلات اين روش امكان از ميان رفتن اطلاعات از روي اين سي دي ها بسادگي هر چه تمامتر است . 
با استفاده از يك هارد درايو اكسترنال شما با صرف كمترين وقت ممكن مي توانيد كل اطلاعات موجود در حافظه رايانه خود را پيش از هر عملياتي حفظ كنيد ، همچنين با استفاده از اين روش شما اطمينان داريد كه اطلاعات مهم شما بسادگي از ميان نخواهد رفت درواقع كار با اين هارد درايوها بسيار ساده است براي شروع به كار اين دستگاه ، شما فقط3 كار ساده را بايد انجام دهيد.
ابتدا برنامه نرم افزاري را نصب و سپس دستگاه را به رايانه متصل كنيد ودر پايان دكمه اي را كه روي دستگاه قرار گرفته ، يكبار فشار دهيد با اين كار تمام اطلاعات موجود در رايانه شما به اين دستگاه منتقل و ذخيره سازي مي شود در واقع نام اين هادرهاي اكسترنال نيز به خاطر همين سادگي كار با آنها one touch در نظر گرفته شده است البته اين تنها كاربرد اين دستگاه ها نيست اين دستگاه ها در واقع مي توانند به عنوان هارد اضافي براي دستگاه لپتاپ يا رايانه منزل و محل كارتان نيز مورد استفاده قرار گيرند.
اين هارد درايوها با گنجايش هاي متفاوت ومتنوعي به بازار عرضه ده اند كه عبارتند از ظرفيت هاي 80، 120، 200، 160، 250 و 300 گيگابايتي به اين ترتيب شما مي توانيد تمام اطلاعات موجود در رايانه هاي شركت خود را در يكي از اين دستگاهها كه حجم مناسبي دارد ذخيره كنيد بد نيست بدانيد كه يك هارد از اين نوع با ظرفيت gb 40 مي تواند بيش از 40 ساعت از فيلمهاي mpeg يا 10000 فايلmp3يا 40000 عكس را در خود جاي دهد در واقع مي توان اين هارد درايوها را وسايلي مناسب براي استفاده هاي شخصي و اداري به حساب آورد.
اين هاردها داراي يك هد 13.5 اينچي هستند كه قابليت چرخش 7200 دور در دقيقه را دارد البته اين قابليت در مدل 300 گيگابايتي به 5200 دور در دقيقه تنزل مي يابد.
براي هاردهاي 250 و 200 گيگابايتي mb8 به عنوان cache در نظر گرفته شده كه اين مقدار براي مدلهاي ديگر mb2 است . 
خروجي هاي اين دستگاه به صورت پورت usb2 و 11 و همچنين firewire است سرعت انتقال اطلاعات اين دستگاه با پورت usb2 در حدود mb/sec 480 است و متوسط زمان مرده اين هاردهاي اكسترنال در حدود ms9.3 است موتور اين هادرها سيستمي دارد كه با استفاده از آن كمترين صداي ممكن توليد مي شود در واقع بورلبرينگي كه براي اين موتور در نظر گرفته حاوي مايعي خاص است كه به اين وسيله صداي موتور به طرز قابل قابل ملاحظه اي كاهش مي يابد و به ادعاي شركت سازنده صداي اين دستگاه در حد صداي پچ پچ كردن است . 
اين هاردهاي قابل حمل همچنين ظاهري بسيار زيبا دارند سطح خارجي اين هادرها از آلومينيوم ساختهخ شده است از مشخصات جالب اين دستگاه ها وزن كم آنهاست كه حمل آنها را بسيار آسان مي كند وزن آنها در حدود 1.38 كيلوگرم است همچنين اين دستگاه ها طوري طراحي شده اند كه مي توان آنها را هم به صورت افقي و هم به صورت عمودي مورد استفاده قرار داد با طراحي صورت گرفته در هيچ يك از اين دو حالت فشاري به موتور دستگاه وارد نمي شود ود ستگاه در موقعيتي كاملا مناسب كار خواهد كرد.
براي دستگاه پايه اي نيز براي عمودي قرار دادن آن در نظر گرفته شده كه همراه ديگر لوازم جانبي ارائه مي شود با عمودي قرار دادن دستگاه اين وسيله كمترين جاي ممكن را اشغال خواهد كرد براي اين دستگاه يك كليد به منظور انجام عمليات ذخيره سازي و كليد ديگري براي خاموش و روشن كردن در نظر گرفته شده است شما مي توانيد به وسيله نرم افزاري كه با دستگاه ارائه مي شود نيز كارهاي مختلفي انجام دهيد.

با استفاده از يك هارد درايو اكسترنال شما با صرف كمترين وقت ممكن مي توانيد كل اطلاعات موجود در حافظه رايانه خود را پيش از هر عملياتي حفظ كنيد
براي مثل شما مي توانيد بااستفاده از اين نرم افزر، كاربري كليد اصلي دستگاه را تغيير دهيد.
با استفاده از اين دستگاه شما مي توانيد در صورت نياز با صرف كمترين زمان و بدون هيچ دردسري تماماطلاعات موجود در رايانه هاي يك شركت را به شركتي ديگر منتقل كنيد.

۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه

۱۵ نكته درباره ويتامين ث



1) اسيد اسكوربيك يا ويتامين C يكي از محبوب‌ترين و مشهورترين داروهايي است كه افراد سالم و بيمار هر دو به يك اندازه از مصرف آن لذت مي‌برند.

۲) ويتامين C در گروه ويتامين‌ها قرار دارد و به شكل قرص‌هاي ۱۰۰ و ۲۵۰ ميلي‌گرمي و قرص جوشان ۱۰۰۰ ميلي‌گرمي، پودر ۵۰۰ ميلي‌گرمي و آمپول ۵۰۰ ميلي‌گرمي در داروخانه‌هاي كشور موجود است. اما قرص جوشان آن به ويژه در فصول سرد سال طرفدار بيشتري پيدا مي‌كند.

۳) ويتامين C، ويتامين محلول در آب است كه از اجزاي ضروري براي ساخت و نگهداري كلاژن و بافت محيطي بين سلولي است. مصرف اين دارو سبب تقويت دستگاه ايمني و افزايش سرعت بهبود زخم مي‌شود، همچنين از تشكيل نيتروزآمين‌ها و نيتروز اوره‌هاي سرطان‌زا جلوگيري مي‌كند.
۴) موارد مصرف ويتامين C در پيشگيري و درمان بيماري اسكوروي، كمك به درمان سوختگي‌هاي شديد، بهبود شكستگي يا زخم بيماري‌هاي مزمن است.

كشف ويتامينC داستان جالبي دارد . در قرن 19 ، دريانوردان انگليسي براي رهايي از نوعي بيماري كه در دريا به آن مبتلا مي شدند و بعداً اسكروي * نام گرفت ، مقدار زيادي ليمو در كشتي خود حمل مي كردند . براي همين به آنها" ملوان ليمويي" مي گفتند. اسكروي بيماري مهلكي بود كه كاشفان سرزمين هاي دور پس از مدت طولاني كه بر روي آب سفر مي كردند به آن مبتلا مي شدند و بسياري از آنها در اثر اين بيماري مي مردند. اسكروي كمبود طولاني مدت ويتامينC است.
اين مطلب انگيزه اي شد براي جستجوي عامل درمان اسكروي در پرتقال ، كه منجربه كشف ويتامينC در سال 1928 شد و اسيد اسكوربيك ** نام گرفت. انسان و بعضي حيوانات فاقد آنزيم لازم براي توليد ويتامينC در بدن هستند از اينرو نيازمند دريافت آن از طريق غذا مي باشند.
ويتامينC از نظر غذايي بسيار حساس است و به راحتي در اثر حرارت و تاثير مواد قليايي از دست مي رود . حرارت پخت نيزموجب كاهش اين ويتامين در سبزيجات مي شود .
شما از ويتامينC زياد شنيده ايد و از تأثير آن بر سرماخوردگي آگاهيد ، دليل اين همه فوائد ويتامينCدر بدن چيست؟ اين ويتامين چه اعمال ديگري در بدن انجام مي دهد؟
ويتامينC در واكنشهاي شيميايي بدن به عنوان يك حمل كننده الكترون عمل مي كند ، اين ويتامين مهمترين آنتي اكسيدان*** محلول در آب است . آنتي اكسيدان به موادي گفته مي شود كه با حركت در خون ، مواد شيميايي را كه به بافتها لطمه مي رسانند را خنثي مي كنند.  به اين دليل است كه ويتامينCدر جلوگيري از بروز يا بهبود بسياري از بيماري هاي مزمن دوران كهنسالي مؤثر است .
اين ويتامين نقش زيادي  در بدن ايفا مي كند كه دانستن آن براي شما بي فايده نيست :
ويتامين
C ، در سلامت پوست و لايه هاي محافظتي بدن مؤثر است. پوست انسان را با طراوت نگاه مي دارد و موجب جواني پوست مي شود ؛  به همين دليل است كه به مخلوط  يك قاشق آب ليموي تازه و يك قاشق عسل در يك ليوان آب سرد كه صبحگاه خورده شود، اكسير جواني گويند. ويتامينC موجب حفظ پوست در برابر اشعه ماوراء بنفش خورشيد مي شود از اينروكساني كه در معرض نور مستقيم خورشيد هستند بهتر است براي حفاظت از پوستشان ويتامينC بيشتري مصرف كنند .
·با كمبود مصرف ويتامين Cپوست خشك مي شود و در زير آن ،خون مردگي هايي به صورت دانه دانه مشاهده مي شود .لثه زخم شده و دهان خشك مي شود ، در واقع يكي از بارزترين علائم كمبود ويتامينC اين است كه اگر بازو يا ران فرد را لمس كنيدپوست او دانه دانه و بر جسته احساس مي شود .
ويتامينC ، موجب
افزايش ايمني بدن در برابر بيماري ها مي شود،  به فعاليت مناسب هورموني بدن كمك مي كند . يكي از نكاتي كه در مورد اين ويتامين قابل ذكر مي باشد ، اين است كه طي تحقيقاتي كه آخرين آنها در سال 92 صورت گرفت مصرف ويتامين Cاز بروز سرماخوردگي جلوگيري نمي كند بلكه به تخفيف عوارض آن كمك مي نمايد از اينرو توصيه مي شوددرطول مدت سرماخوردگي ، مواد غني ازويتامينC به وفور مصرف شود. از تأثيرات ديگر اين ويتامين، افزايش جذب آهن موجود در غذا است ؛ از اينرو توصيه مي شود ، به عنوان پيش غذا سالادهاي حاوي سبزيجات خورده شود تا ويتامينC موجود درآن جذب آهن غذا را افزايش دهد . كساني كه مبتلا به كم خوني هستند و رژيم غني از آهن و اسيد فوليك دارند، مصرف ويتامينC به استفاده بيشتر بدن آنها از آهن خورده شده كمك خواهد كرد .
عوارض كمبود ويتامينC، زماني ظاهر مي شود كه بيش از يكماه ويتامين بسيار كم دريافت شود ؛ دراين زمان بيماري اسكروي با عوارضي كه گفته شد ظاهر شده و در اثر عدم درمان منجر به مرگ فرد مي شود . كمبود اين ويتامين حتي در نوزادان هم ديده مي شود ، كودكاني كه از شير مادر تغذيه نمي كنند و اين ويتامين را از منابع ديگر نيز دريافت نمي كنند ، لثه هاي زخمي و خون آلود دارند كه علامت كمبود ويتامين است .
ميزان ويتامين C مورد نياز بدن در يك فرد بالغ روزانه 60 ميلي گرم است كه در بارداري و شير دهي نياز بدن به آن افزايش مي يابد.

منابع غذايي ويتامينC كدام ها هستند؟

ويتامينC ، هم در بافتهاي گياهي و هم دربعضي محصولات حيواني موجود است . غني ترين منابع C ، ميوه ها و سبزي ها هستند ، آب مركبات نيز داراي ميزان زيادي ويتامينC است.

74 ميلي گرم vit C دارد هر كيوي 341 ميلي گرم vit C دارد هر فلفل سبز 74 ميلي گرم vit C دارد هر پرتقال 68 ميلي گرم vit C دارد يك برش بزرگ طالبي 124 ميلي گرم vit C دارد 1 ليوان آب پرتقال تازه
توت فرنگي، كلم بروكلي، گريپ فروت، گوجه فرنگي، انبه، ليمو، گل كلم، سيب زميني، هندوانه، اسفناج، كلم، نارنگي و ديگر ميوه ها و سبزي ها ، منابع گياهي داراي ويتامينC و جگر ، منبع حيواني داراي ويتامينC است.
سيگاري ها و زناني كه از قرصهاي جلوگيري از بارداري استفاده مي كنند نياز به VitC بيشتري دارند.
مصرف مكملVitC نبايد خود سرانه باشد خصوصاً در افرادي كه مبتلا به ديابت هستند ، چرا كه كليه آنها سنگ ساز است ؛ همچنين افرادي كه به آنها رژيم غذايي كم نمك توصيه شده با مشورت پزشكVitC تكميلي دريافت كنند ، زنان باردار و شيرده نيز بايد با توصيه پزشكVitC دريافت كنند.


۵) ميزان مصرف اين دارو بر اساس نوع بيماري تعيين مي‌شود. به‌طور مثال، در درمان بيماري اسكوروي روزانه ۱۰۰ ميلي گرم تا ۲ گرم از راه خوراكي يا تزريقي مصرف مي‌شود يا در سوختگي‌هاي شديد روزانه ۲۰۰ تا ۵۰۰ ميلي‌گرم به وسيله پزشكان توصيه مي‌شود.

۶) اسيداسكوربيك نيز مانند داروهاي ديگر عوارضي از خود نشان مي‌دهد كه اغلب دستگاه عصبي، پوست، گوارش و ادراري را درگير مي‌كند. شايع‌ترين اين علايم شامل سرگيجه، درد در محل تزريق، اسهال، سوزش سردل، افزايش دفع ادرار يا تخريب دندان‌ها با مصرف طولاني مدت قرص‌هاي جويدني است.

۷) افراد دچار كمبود آنزيم G۶PD بايد از مصرف زياد اين دارو بپرهيزند زيرا احتمال بروز كم‌خوني در اين افراد با مصرف اسيداسكوربيك محتمل است.

۸) ويتامين C تزريقي در معرض نور به تدريج تيره مي‌شود اما تغيير رنگ جزيي تاثيري در اثر درماني آن ندارد.
۹) ويتامين C تزريقي را مي‌توان به صورت رقيق شده يا رقيق نشده استفاده كرد.
۱۰) از محلول خوراكي ويتامين C مي‌توان همراه غذا استفاده كرد.
۱۱) قرص‌هاي جوشان اين ويتامين را بايد در يك ليوان‌ آب حل و بلافاصله مصرف كرد.
۱۲) ويتامين C را در ظروف غيرفلزي مقاوم در برابر هوا، دور از حرارت و نور خورشيد در دماي ۱۵ تا ۳۰ درجه سانتي‌گراد نگهداري كنيد.
۱۳) مصرف زياد اين دارو در دوران بارداري توصيه نمي‌شود. همچنين سيگاري‌ها و افرادي كه قرص ضدبارداري مصرف مي‌كنند، نياز به مصرف ويتامين بيشتري به صورت مكمل دارند.
۱۴) درباره اين ويتامين، مهم‌ترين توصيه‌اي كه‌ به خانواده‌ها گفته مي‌شود، اين است كه براي تامين ويتامين C لازم به منابع غذايي طبيعي توجه بيشتري نشان دهند تا دارو.
۱۵) ويتامين C مي‌تواند سبب افزايش توان جذب آهن شود.


نامه ی بی نقطه



میرزا محمدالویری به احمدخان امیر حسینی سیف الممالک فرمانده فوج قاهر خلج؛ نامه ای نوشته که آغاز و پایان آن همه از حروف بی نقطه الفبا انتخاب شده است و در نوع خود از شاهکارهای ادب زبان پارسی به شمار می آید. انگیزه نامه و موضوع آن کمی در آمد و زیادی عائله و تنگی معیشت بوده است. این نامه در زمان ناصرالدین شاه نوشته شده است.

بسمه تعالی  سر سلسله امرا را کردگار احد، امر و عمر سرمد دهاد. دعا گومحمد ساوه ای در کلک و مداد ساحرم و در علم و سواد ماهر. ملک الملوک کلامم و معلم مسائل حلال و حرام. در کل ممالک محروسه اسم و رسم دارم. درهرعلم معلم و در هراصل موسسم .در کلک عماد دومم درعالم، درعلم و حکم مسلم کل امم سرسلسله اهل کمالم اما کو طالع کامکار و کو مرد کرم؟  دلمرده آلام دهرم.کوه کوه دردها در دل دارم. مدام در دام وام، و علی الدوام در ورطه آلام دهرم هر سحر و مسا در واهمه و وسواس که مداح که گردم و کرا واسطه کار آرم که مهامم را اصلاح دهد و دو سه ماهم آسوده دارد. مکرر داد کمال دادم و درهر مورد مدح معرکه ها کردم. همه گوهر همه دُر، همه لاله همه گل، همه عطار روح همه سرور دل، اما لال را مکالمه و کررا سامعه و کور را مطالعه آمد.همه را طلا سوده در محک ادراک آورده احساس مس کردم و لامساس گو آمدم. اما علامه دهرم، ملولم و محسود و عوام کالحمار محمود و مسرور ... لا اله الاالله وحده وحده دلا در گله مسدود دار در همه حال که کارهای همه عکس مدعا آمد علاوه همه دردها و سرآمد کل معرکه ها عروس مهر در آرامگاه حمل در آمد.عالم و عام لام و کرام، صالح و طالح، صادر و وارد، کودک و سالدار، گدا ومالدار، همه در اصلاح اهل و اولاد و هر کس هر هوس در معامله و سودا دارد آماده و اطعمه و هر سماط گرد آورده، حلوا و کاک، سرکه و ساک، کره و عسل،سمک و حمل، گرمک و کاهو، دلمه و کوکو، امرود و آلو، الی کلم کدو، همه در راه، مکر دعاگو که در کل محرومم و در حکم کاالمعدوم. اگر موهوم و معلولم عدل سه صاع و دو درم ارده گردد حامد و مسرورم. مگر کرم سر کار اعلی که سرالولد و سرالوالد در او طلوع کرده و دادرس آمده، درد ها دوا، وامها ادا و کامها روا گردد.  له طول عمر کطول المطر سواء له الدرهم، و که المدر دهد مرد را کام دل کردگار همه عمر آسوده و کامکار دل آرا همه کار و کردار او ملک در سما مادح کار او طول الله عمره و دمره حاسده، هلک اعدائه، اعطهماله، اصلح احواله و اسعد اولاده مدام السماء