هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

۱۳۸۹ اسفند ۲۱, شنبه

آخرين گدازه هاي آتشفشاني كه خاموش شد


پیرو انتشار ناقص وگزینشی سخنان هاشمی رفسنجانی در اجلاس دیروز خبرگان رهبری، «آینده» متن كامل سخنرانی حضرت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در افتتاح نهمین اجلاس خبرگان رهبری  را منشر می كند.

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسلام علی رسول الله و آله، انا نحن نزّلنا الذكر و انا له لحافظون
اولاً از برادران عزیزمان كه به موقع به جلسه تشریف آوردند و جلسه به موقع شروع شد. تشكر می‌كنم همچنین از مردم بسیار خوب و هوشیارمان كه در آخرین نمایش حضور در 22 بهمن وفاداری همیشگی و عمیق خودشان را به نظام ابراز كردند تشكر می‌كنیم. دشمنان چشمشان به ایران دوخته شده بود تا ببینند در شرایط فعلی، مردم ایران چه می‌كنند. تقریباً همه اتفاق‌نظر داشتند كه این اعلام وفاداری بسیار بجا و جدّی بود، خداوند به مردم خیر و بركت و سعادت اعطا نماید.

دو سه نكته را در این جلسه عرض كنم. اشاره‌ای به وضع منطقه و جهان خواهم داشت. بالاخره در این تحولات باید مراقب بسیاری از موارد باشیم، خیلی روشن است كه منطقه ما به خصوص جهان اسلام در یك وضع كاملاً جدیدی قرار گرفته كه عموماً چنین حركت وسیعی در این سطح در آن نبوده و قبلاً هم دیده نشده بود. سراسر دنیای اسلام حركت را آغاز كرده‌اند كه نشانی از موج بیداری و هوشیاری مردم و آشنایی به وظایف و مشكلات خودشان است. مجموعه تركیبی از مردم كه در صحنه هستند، اهداف خوبی دارند. منتها با تفاوت‌هایی. چون پیكره امت، اسلام است اكثریت، قائدتاً از مسلمانانی هستند كه برای اسلام با دیدهای مختلف سلیقه‌ای به میدان می‌آیند.

عده زیادی از وابستگی كشورهای خود به خارج و نفوذ استكبار و استعمار و از سلطه استكبار جهانی به تنگ آمده اند، عده زیادی از مردم از فساد حاكم بر حكومت‌هایشان كه از دیكتاتوری سیاسی شدید و فساد اقتصادی و اخلاقی سرچشمه می‌گیرد رنج می‌برند و بعضی‌ها هم با قاعده تغییر، مبارزه را ادامه می‌دهند. اصولاً همه این شعارها شنیده می‌شود و اطلاعاتی كه انسان به دست می‌آورد همین‌گونه است ولی مجموعه مردم، وضع موجود كشورشان را نمی‌خواهند تحمل كنند. حركتی كه آغاز شده به نظر می‌رسد برگشت‌ناپذیر است.

روشن است فراز و نشیب نیز داشته باشد گاهی فشار و آزار كمی اینها را به عقب براند و گاهی آنها موج بلندتری از پیشرفت را تجربه بكنند. یعنی آگاهی عمومی هم دیده می‌شود و معلول تجربه‌های طولانی آنهاست كه قدم به قدم خواسته‌هایشان را مطرح می‌كنند مثلاً شما در تونس، مصر، بحرین و جاهای دیگر می‌بینید. اول خواسته‌های خودشان را عمومی گفتند و بعد از چند قدمی كه پیروز شدند یك دولت جدید تشكیل می‌شود و این چیزی است كه ما هم در ایران در انقلابمان تجربه كردیم كه با وعده‌ و وعیدهای زیاد آنها، مردم باز تحمل نمی‌كنند و خواستار گام بعدی می‌شوند و نهضتشان به این صورت ادامه دارد، در بعضی از كشورها قساوت خیلی زیاد است حتی با- بمباران هوایی هم مردمشان را مورد هدف قرار می‌دهند و برای آنها امری طبیعی است چون هستی و موجودیت خودشان را در خطر می‌بینند. این وضع دیگر برگشت‌ناپذیر است.

اگر مردم در جایی ناموفق بشوند در جای دیگر پیروز می‌شوند و این موج پیروزی دوباره حركت می‌كند و تجدید خواهد شد. البته این سابقه یك بحران جهانی است كه نمی‌شود گفت فقط در خاورمیانه و در میان كشورهای اسلامی، آفریقایی این وجود دارد و بقیه دنیا از آن  فارغ هستند. چرا كه آنها هم قبلاً این بحران را به طریق دیگری پشت سر گذاشتند. به طوری كه در بعضی از كشورها تظاهرات و اعتراضات وسیع میلیونی آغاز و هنوز هم در بعضی كشورها ادامه دارد و به خواسته‌های مردم هنوز جواب داده نشده است و آنها بیشتر خواسته‌هایشان رفاهی، اقتصادی و اشتغال و این‌گونه موارد است.
خیلی به مسائل سیاسی و اعتقادی توجهی ندارند چون از این جهت از یك قماشند ولی این حركتی كه در خاورمیانه به خصوص در مناطق نفت خیز آغاز شده است. آثارش را در جهان به اصطلاح پیشرفته و صنعتی هم خواهد گذاشت. به خاطر اینكه مواد حامل انرژی مشكل پیدا می‌كند یا نگران می‌شوند و همین نگرانی باعث می‌شود كه به فكر ذخیره بیفتند و ذخیره باعث گرانی شده و به مشكلات آنان دامن می‌زند و در حال حاضر مواد غذایی در دنیا این مسئله را پیدا كرده است.

به نظر می‌رسد وضع موجود در دنیا در حال گذر است، تا حدودی می‌توان حدس و پیش‌بینی كرد، چون عوامل اصلی در اختیار ما نیست. فعلاً به نظر می‌رسد كه آن اخطار مبهم است. در كشورهایی كه حكومتشان بسیار نوپاست و با انتخاب خودشان بوده است، مثل عراق به بهانه‌های دیگری می‌بینید مردم نمی‌خواهند از مردم دیگر عقب بمانند، اما می‌گویند آب و برق نداریم، بعضی‌ها می‌گویند چرا اشغالگرها اینجا هستند و به همین دلایل وارد میدان می‌شوند.

این شرایط را باید فرض كنیم كه طولانی و مسری می‌شود ما ایرانی‌ها افتخارمان این است كه قبل از همه اینها 50 سال پیش این راه را شروع كردیم نیم قرن مبارزه مردمی كردیم و بیش از 30 سال است كه با كمترین هزینه پیروز شدیم و هزینه هایی كه بعضی كشورها می‌پردازند، ما نپرداختیم ولی عناصری كه در انقلاب ما بود به آن حد در انقلاب‌های بلاد اسلامی دیگر نیست در انقلاب ما بیش از 90 درصد حركت‌ها معلول خواسته‌های دینی بود و چشم‌ها همه به امام راحل دوخته شده بود و روحانیت نیروی بسیار مناسبی بود.

در حوزه قم زبرالحدیدهایی كه امام تربیت كرده بودند و فقط از راه آگاه كردن مردم كار را پیش می‌بردند. از این تبلیغات مشابهی كه آقایان می‌رفتند شهر و روستا برمی گشتند همه چیز را می‌گفتند و خبرهایی از آنجا می‌آوردند. در طول یك سال دوسه بار ارتباط برقرار می‌گردید و امام بسیار مناسب رهبری كردند آن موقعی كه پشت ابر بودند و در غیبت صغری به سر می‌بردند و حتی زمانی كه در تركیه بودند و خبری از ایشان نداشتیم. در طول یك سال دو الی سه بار ملاقات‌هایی در حد فامیلی انجام می‌شد.

به هر حال امام به خوبی این نهضت را اداره كردند و به نتیجه رساندند و در یك دهه به خوبی حفظ كردند و در مقابل خطرها ایستادند و راهنمایی كردند در اینجا نقش مردم بسیار مهم است.

من در یك بحثی در مجمع تشخیص مصلحت نظام عوامل پیروزی خودمان را بیان نمودم كه هم عوامل محدثه و موجبه بوده و هم عوامل مبتهل ماست.

چند عامل مهم در كشورهای دیگر هم شبیه این بود، اما نه مثل این و تفاوت‌های زیادی دارد. آن چیزی كه مهم بود اول اسلام بود، جامعه ما همانند بند تسبیح دانه‌های متفرقی بود كه اسلام آن را به هم وصل ‌كرد. حتی اهل سنت هم وقتی بحث اسلام بود با ما ا ختلافی نداشتند و آنان را همراه خودمان می‌دیدیم و در همه صحنه‌ها با هم همكاری می‌كردیم و رهبران آنها هم با ما همكاری می‌كردند.
مطلب دوم مكتب اهل بیت(ع) بود كه نقطه تمركز آن تشیع بود و قم مركز اساسی آن به حساب می‌آمد و مرجعیت شیعه كه در آن زمان مرجعیت عام، متعدد بود، ولی امام در طول مبارزه مرجع غالب بودند.

مرجعیت در این زمینه بسیار تأثیرگذار است. تفاوتی را كه بین آیت‌الله كاشانی در زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت در گذشته با زمان خودمان می‌بینیم این است كه این بار رهبری به عهده مرجع تقلیدی مانند حضرت امام(ره) بود و مردم حرف ایشان را برای خودشان به هر نحو حجت می‌دانستند، اما در زمان آیت‌الله كاشانی با توجه به اینكه ایشان شخصیت منزه و عالم و مجاهدی بود این حجیت را برای مردم نداشت. اما اشارات امام برای مردم راهگشا بود.

نیروی عظیم روحانیت در دوران مشروطیت و در زمان نهضت ملی این‌گونه نبود. حوزه‌های علمیه محصول كار مدبرانة مرحوم شیخ عبدالكریم حائری و آیت‌الله العظمی بروجردی بود كه در این دوره بالغ شده و در خدمت انقلاب قرار گرفته بود و زبان گویایی بود كه سالی چندین بار افكار حوزه به همه ایران می‌رفت و به همراه افكار مردم به حوزه برمی گشت و چنین ارتباطی برقرار بود كه هیچ حزبی در دنیا نمی‌تواند چنین ارتباطی را برقرار كند.

پس اسلام، تشیع و روحانیت پایه‌های اصلی و ولایت فقیه كه در آن زمان به طور غیررسمی و غیرقانونی در امام متبلور بود گرچه ما هنوز چنین قانون اساسی نداشتیم، اما مردم واقعاً به حكم ولایی عمل می‌كردند و هر چه امام می‌گفتند مردم به همان عمل می‌كردند. هرچند كه برای آنها گاهی قدری مشكل بود، وقتی دستور شكستن حكم تقیه را دادند، آنهایی كه در میدان بودند واقعاً به هر قیمتی عمل كردند، می‌گفتند تقیه حرام است و لَوْ بلغ ما بلغ و این خیلی موارد را آن موقع برای ما حل كرد.

همه اینها در ظرف حضور مردم بود، اگر تنها مرجعیت و روحانیت بودند ولی مردم نبودند در خلاء چیزی به دست نمی‌آمد تا بتوانیم كاری انجام دهیم. این حرف‌ها همه در كتاب‌های فقه و اصول و كلامی ما بود، اما این بار حقیقتاً مردم بودند. در ابتدا مردم با وسعت در لغو مصوبات دولت، انجمن‌های ایالتی و ولایتی آمدند و حضور مردم بی‌سابقه بود.

15 خرداد هم همین طور بود، بعد خفقان شد در ظاهر نبودند ولی در باطن حقیقتاً بودند، ما این را لمس می‌كردیم كه مردم چقدر مبارزین را دوست ‌دارند. دریای عظیم مردمی ایران باعث شده بود كه نیروهای انقلابی احساس پشتوانه كافی در همه صحنه‌ها داشته باشند. آن روزهایی كه بسیار سخت شده بود مردم نمی‌گذاشتند حتی خانواده‌های زندانی‌ها كه خیلی هم زیاد بودند. مشكل پیدا كنند و به صورت‌های مختلف به آنها رسیدگی می‌كردند.

این عوامل كارساز بود. آن موقع اسم اسلام و شیعه كافی بود. چون مردم بهشت را پشت سر این اسم در زندگیشان مشاهده می‌كردند و واقعاً مردم را به امید یك زندگی كاملاً اسلامی و انسانی جذب می‌كرد. آن موقع مسائل خفقان و سلب آزادی و استكبار را داشتیم و آمریكا در اینجا در همه شئون ارتش، ساواك، سازمان برنامه، نفت، سیاست و دربار و حتی در احزاب نفوذ داشت و اما مسئله اصلی كه مردم را نگاه می‌داشت، مسئله اسلام و امیدی كه مردم به امت و جامعه اسلامی داشتند كه انشاءالله این امید همیشه باقی بماند و عامل آگاه‌بخشی هم به عهده حوزه‌های علمیه و دانشگاهیان بود.

اما امروزه در دنیا این‌گونه نیست و بیشتر از ابزار دیجیتال، اینترنت، سایت‌ها و ماهواره‌ها و مخابراتی استفاده می‌كنند و منبع آگاهی‌رسانی می‌تواند متنوع و گاهی هم منحرف‌كننده باشد. لذا مردم گاهی دجار مشكلاتی شوند، ولی ما دچار این مشكلات فكری نمی‌شدیم. بلكه مشكلات عملی بود و نیروهای مبارز در زندان این مشكلات را نداشتند. پس افتخار ما پیشتازی حركت ضداستكباری و ضداستبدادی است و اجرای اسلام ناب را در تاریخمان ثبت شده داریم.
قطعاً این تجربه در بیداری دنیای اسلام بی‌تأثیر نیست، درخصوص میزان تأثیر آن نیز برای اینكه اغراقی نكنیم. باید بگوییم كه حتماً مؤثر بوده. عوامل زیادی هستند كه هنوز تحت تأثیر همان حركت‌های ایران هستتد.

بدون عواملی كه بیان كردم حركتی به وجود نمی‌آید و برای بقاء و تكامل این انقلاب همه این عوامل باید در صحنه باشند. یعنی اگر ما از اسلام غفلت كنیم اشتباه بزرگی كرده‌ایم. البته اسلامی كه می‌گویم اسلامی لفظی نیست و عمل می‌خواهد. وعده‌هایی كه به نام اسلام و قرآن می‌دادیم، در عمل باید مردم مشاهده كنند كه صدق كرده است و نمی‌توانیم همیشه به آینده واگذار نماییم.

واقعاً باید مقید به اسلام باشیم، اگر احساس كنیم كه باز می‌خواهند با شعار كار را ادامه دهند خدای ناكرده ممكن است انسجام مردم از دست برود. بالاخره باید ببینیم اسلام شامل چه چیزی است مقداری عقاید است كه اساس كار ماست. به عقاید مردم خیلی كمك شده و خیلی چیزها گفته شده است ولی باز می‌بینید كه چقدر با پریشان‌گویی، شیطان‌پرستی، كارهای عجیب و غریب و عرفان‌های كاذب، مردم را منحرف می‌كنند و همه جا هستند عوامل و ریشه‌های اینها چیست؟ برای حفاظت اینها قطعاً باید یك كار بزرگی انجام دهیم.

مسئله احكام و مساجد موجود است مساجد ما الحمدلله بد نیست. مردم حضور دارند و ما باید بیش از اینها مورد توجه قرار دهیم. مسائل جوانان باید مورد توجه بیشتر ما باشد. كسانی كه از نسل ما بودند آنها مثل ما هستند و مشكلی ندارند، ولی ما باید به فكر جوان‌های امروز باشیم. بنا نبود كه در انقلاب ما یك دوره حكومت كنیم و تمام شود. اساس بر این است كه حكومت انقلاب اسلامی به حكومت امام زمان وصل شود. باید مواظب نسل جوان باشیم و همه می‌دانیم كه الان نسل جوان مشكل دارد و نباید از آن غافل باشیم.

اخلاق ركن اساسی جامعه اسلامی است و امروز می‌بینیم اخلاق در جامعه آسیب دیده، دروغ‌ها از سطوح رسمی تا دیگران خیلی وسیع شده، آمار دروغ گفتن، وعده دروغ دادن، تخلف وعده كردن، تهمت زدن، فریب دادن، ریاكاری، شعارهای بی‌محتوا دادن اینها همه برخلاف اسلام است، ما باید فكری برای این معضل بكنیم و اگر كاری نشود تحقیقاً تردید پیش می‌آید و خانواده‌ها آسیب‌پذیرتر می‌شوند.

آمار طلاق افزایش یافته و آمار ازدواج‌ها كم شده است، می‌بینیم بحث دختران فراری یك مسئله جدّی شده و در خیابان‌ها آن چیزی كه باید باشد نیست. آن شرایطی كه بعد از انقلاب سالها هم ادامه داشت و در زمان جنگ به خصوص بیشتر مراعات می‌كردند باید آن‌گونه مراعات بكنیم.

من فكر می‌كنم یكی از كارهای مهم كشور در این‌گونه موارد، البته ترساندن و با زور و زندان رفتن نیست. در اسلام زور، حد، مجازات و تعزیر هست. البته اینها بعد از این است كه ایمان و اعتقاد مردم را تقویت نماییم. البته با انسان‌های یاغی باید برخورد كرد. با پیاده شدن اسلام در جامعه نیازی به این همه پلیس و زندان وجود نخواهد داشت.

لذا من فكر می‌كنم یكی از كارهای مهم این است كه تلاش كنیم آن اسلام واقعی و با محتوا را مردم در عمل ببینند و علاقمند شوند.

در روابط اقتصادی- اجتماعی و معاشرت خانوادگی‌مان، در جلسات و در خیابان‌ها لب دریاها، زیارتگاه‌ها در پارك‌ها همه اینها باید مواظبت‌‌های جدّی شود. البته من بیشتر اینجا به تربیت عقیده و اقناع توجه دارم، ولی نمی‌شود از مجازات هم صرف‌نظر كرد.

خوشبختانه مكتب تشیع در ایران عزیز است و مردم همچنان عاشق اهل بیت هستند. اگر مردم از ما كوتاهی ببینند مردم اهل بیت را هیچ وقت فراموش نمی‌كنند. چون ائمه را مردم می‌شناسند و آن عشق در درون آنها باقی است بعد از آن مسئله ولایت فقیه است. ولایت فقیه آن ركن اصلی بود كه امام آن را با مرجعیت و با آن عظمت ایجاد كردند. مردم در اصل با ولایت فقیه مشكلی ندارند.

یك مشكلی كه ممكن است پیش بیاید و من نمی‌توانم خدمت شما عرض نكنم كه متأسفانه خیلی از افراد و نهادها از رهبری، زیادی خرج و هزینه می‌كنند. هر كاری كه می‌كنند به نحوی متكی می‌كنند به رهبری ولو اشتباه و خلاف كرده باشند. این‌گونه نیست همه وظایف ذاتی داریم، آن وظایف را باید خودمان انجام بدهیم و با الفاظ و القاب مسئله حل نمی‌شود. رهبری همان مقامی كه در اسلام و قانون اساسی درنظر گرفته شده، پدر همه هستند خیلی‌ها دلشان می‌خواهد رهبری را در یك جریان ولو كوچك محبوس كنند. ممكن است آنها سود ببرند اشتباه اساسی ما این است كه در آینده ضرر می‌كنیم. هم به خودشان ضرر می‌رسانند و هم به دیگران، رهبری متعلق به همه مردم است و ما از این جهت الحمدلله دستمان پر است و اگر امروز هم امیدی باشد كه دستی از آستین در بیاورد و وحدتی جدّی در جامعه ایجاد كند باز هم آن مقام رهبری است.

این جمع می‌تواند كمك كند، ولی رهبری می‌توانند مسائل را حل كند.
بنابراین عمل به احكام مهم است. مردم ركن مهم و بستر اقیانوس و تنفس همه عوامل در صحنه هستند و به همین دلیل حفظ مردم بسیار بسیار مهم است.

مردم اگر وفادار باشند كه الحمدلله تا به حال بوده‌اند، البته تا به حال تفرقه جدّی نداشته‌ایم، ولی تفرقه دارد جدّی می‌شود. ما باید خیلی مواظبت و مراقبت كنیم، مردم را باید منسجم نگه داشت. اختلاف در سلیقه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، همیشه هست. بلكه موجب تكامل هم می‌شود. اما نباید این اختلافات به اصول برگردد و باید مواظب باشیم كه همه چیز سر جای خودش باشد. تاكتیك‌ها باید بیشتر مورد بحث و نقد قرار گیرد.

ما به عنوان خبرگان مهمترین وظایفمان حفظ ولایت و شرایط ولایت است. نباید چیزهایی كه به پای رهبری نوشته می‌شود، نوشته شود. خود ایشان هوشیارند و مواظب هستند و نصیحت می‌كنند ولی چند روز دیگر نصایح ایشان شكسته می‌شود. یك چیزهای دیگری پیش می‌آید و ما در خبرگان باید مواظب باشیم نگذاریم عمود خیمه آسیب ببیند. عمود كه شسكته شد دیگر كاری نمی‌توان انجام داد.

لذا همه موظفیم و باید واقعاً از این محوریت حفاظت كنیم. منتها از راه درست و صحیح آن، نه شیوه‌هایی كه مورد پذیرش نیست. اینها عوامل موجبه بوده و عوامل مبقیه هم همین‌ها هستند اگر اینها را از دست بدهیم. اسلام، تشیع، ولایت، رهبری، اركان ما متزلزل می‌شود. لذا باید همه را حفظ كنیم و این كار شدنی است. ما كه عاجز نیستیم، این قدر صلاحیت دارند كه همكاری بكنند.

در اینجا  همدلی روحانیت بسیار مهم است. اگر همدلی نباشد كار روحانیت دشوار می‌شود. مراجع باید از شرایط كشور راضی و قانع باشند. سریعاً حمایت بكنند. آنها كه دارای  فضل، علم و دانش هستند، این همدلی در درون خودش و در بیرون خودش دانشگاه‌های امروز، با دانشگاه 30 سال گذشته فرق می‌كند. نزدیك 3 میلیون و نیم دانشجو و این همه استاد و این همه شرایطی كه شما دارید می‌بینید خانواده‌ها با دانشگاه مرتبط هستند و فرزندان دانشجو دارند نمی‌توانیم از این منبع عظیم غافل باشیم و ورحانیت خودش را در مقابل ببیند و یا آنها خودشان را در مقابل ببیند ما با آنها می‌توانیم مكمل هم باشیم و كار كنیم و قطعاً هم باید این كارانجام شود. وحدت حوزه و دانشگاه كه شعارهای اصلی ما بود آن حدی كه می‌خواستیم نیست. اما باید ایجاد شود.

در عصر غیبت برای اولین بار حكومتی بر معیار تشیع و مكتب اهل بیت به وجود آمده و معتقدیم كه امروز این مكتب می‌تواند راهگشایی برای مردم جهان باشد. ارتباطات جهانی كار تبلیغ ما را آسان كرده ولی نیازمند داشتن الگوی عملی است و نمی‌توان از یك جامعه‌ای كه خودش گرفتار بیكاری، بداخلاقی، تورم و اختلاف است الگو ساخت و باید الگویی بسازیم كه بتوانیم به دنیا ارائه نماییم.
همان‌طور كه گفتم انقلاب ایران الگو شد و اگر دیر نتیجه داد، اما با تمام كارشكنی‌ها و موانعی كه مانند جنگ و مشكلات دیگر ایجاد كردند در حال نتیجه دادن است و اما در دل مردم راهی ایجاد شده است و ما اگر بتوانیم الگوی عملی واقعی اسلامی را در كشورمان ایجاد كنیم. این الگو، امروز در دنیا كارساز خواهد بود.

دنیا در حال حاضر گرفتار بحران است و كشوری مانند ایران اگر با ثروت، موقعیت جغرافیایی ارزشمندش، مردم هوشیار و متدیّن، روحانیت بسیار نیرومند علمی و عملی، با دانشگاه‌های فراوانش و این مردم وفاداری كه دارد اگر نتواند امروز الگو باشد یك نقصی در مدیریت كارهاست، لذا می‌تواند یك الگوی خیلی خوب برای بشریت امروز باشد و باید به فكر برطرف كردن نقص باشیم، بنیان‌ها را محكم كنیم و كارهای بهتری انجام بدهیم.

بخش آخر صحبت‌های من درباره انتخابات خبرگان است كه می‌خواهم عرض كنم، می‌بینید كه در این چند ماه اخیر، چه غوغایی به سر این مسئله به وجود آمده تقریباً القاء این اختلافات همه چیز را تحت تأثیر قرار داده است. اگر این اختلاف از خانه ما باشد تأثیر آن به جاهای دیگر خیلی سریع‌تر است. باید این مسئله را خیلی جدّی گرفت، من از دو سه ماه پیش، احساس كردم كه نوعی سازماندهی برای مسئله ریاست خبرگان شده است. البته از راههای ناصواب.

در اجلاس قبلی یادتان هست دو سال پیش از آقای مهدوی‌كنی خواهش كردم كه بیایند و نامزد شوند. قبل از آن با آیت‌الله طبسی مكرر صحبت كردم گفتم شما این مسئولیت را بپذیرید من به شما كمك می‌كنم اگر در مشهد هستید، ایشان هم نپذیرفتند، حقیقتاً برای این ماندم كه فراجناحی را در این نهاد مقدس كه سایه‌اش باید همه جا مستدام باشد حفظ كنم چون از اینجا باید فراجناحی به جاهای دیگر هم سرایت كند و مردم همه بتوانند به عنوان پشتوانه به آن مراجعه كنند. بیش از 80 مجتهد عادل، با انتخاب مردم دارای صلاحیت هستند. این مجموعه كم سرمایه‌ای نیست. این سرمایه عظیم خیلی می‌تواند الهام بخش و سازنده باشد. تفرقه را اینجا مضر می‌دانم آن هم این نوع تفرقه. دیگر از دست خود افراد روحانی بیرون رفته بود و دست آدم‌های خاص در خیابان‌ها و كوچه‌ها افتاده است و چه كردند كه هنوز هم دارند انجام می‌دهند.

واقعاً احساس خطر كردم. من یك طرف آن هستم و فكر كردم اگر می‌توانم مسئله را حل كنم چرا حل نكنم. همان موقع به آیت‌الله امامی گفتم از طرف من بروید پیش آیت‌الله مهدوی بگویید شما یادتان هست من دو سال پیش گفتم شما ریاست خبرگان را بپذیرید شما نپذیرفتید. ولی الان من پیشنهاد می‌كنم شما تشریف بیاورید و نامزد بشوید.

من هم از شما حمایت می‌كنم. شاید مسئله حل شود. ما از بخش تفرقه در خبرگان فراغت حاصل كنیم، مدیریت و هیأت رئیسه هم اینجا هستند و كمك می‌كنند، اوایل ایشان گفتند: من به علت كهولت سنم یا كسالتم نمی توانم بپذیرم. من گفتم اینها خوب سابقه دارد. آیت‌الله مشكینی هم، دخالتی نمی‌كردند، ولی بودند، دیگران و ماها كمك می‌كردیم و اداره می‌شد ولی جواب روشنی نرسید.

البته ایشان گفته بودند كه مسئله این موانع را دارد آن را هم آیت‌الله كاشانی می‌دانند و می‌توانید از خودشان سؤال كنید چون ایشان ملاقات كردند. من تا همین اواخر منتظر بودم كه جوابی بدهند كه متأسفانه هنوز اعلام نكردند، البته دفترشان اعلام كردند كه تشریف می‌آورند. من هم می‌خواهم عرض كنم كه اگر ایشان حاضر باشند مسئولیت را بپذیرند. مطمئناً بنده نامزد نمی‌شوم. برای اینكه رفع اختلاف بشود از ناحیه اسم من و این نهاد مقدس آسیب نبیند. اگر تشریف نیاوردند هر یك از آقایان دیگر كه می‌پذیرند. همراهی می‌كنم. انشاءالله كه این مسئله درست حل شود.

من سابقه تاریخی را هم بگویم، بد نیست. تا حالا با شما این‌گونه مطرح نكرده بودم. بنده از جانب خودم تاكنون نامزد هیچ پستی نبوده‌ام، از قبل از انقلاب تا به حالا، هر وقت شده یا با تكلیف شده یا با فشار به اینجانب بوده و امثال اینها در انتخابات نهم شرایطی را دیدم كه نمی‌خواهم الان بگویم. چون تجدید اختلاف می‌شود، شرایطی را دیدم كه تصمیم گرفتم دیگر در هیچ انتخاباتی (به عنوان كاندیدا) خودم شركت نكنم.

اما همیشه مردم را جهت شركت در انتخابات تشویق می‌كنم. ولی لازم نیست به علت سن زیاد، كسی از من توقع داشته باشد. هجمه زیادی در انتخابات خبرگان بر من وارد شده است. موقع انتخابات دوره قبل خبرگان كه شد اولین كاری كه كردند، آقایان در جامعه روحانیت مبارز آمدند دفتر ما، آیت‌الله مهدوی‌كنی، آیت‌الله یزدی، نوار مذاكرات را دیشب گوش دادم، آقایان چقدر اصرار كردند اصلاً نیامدن من را مساوی با خیلی خطرها می‌دیدند می‌گفتند باید بیایید.

من گفتم نظر شما را رد نمی‌كنم ولی می‌روم با آقا (مقام معظم رهبری) صحبت می‌كنم رفتم با رهبری صحبت كردم و رهبری گفتند متعّین و واجب است. قبلاً هم از طریق آقای طبسی و آقای روحانی این پیام را به من رسانده بودند، گفتم من كه بر خودم واجب نمی‌دانم. من یك نفر از آن 86 نفر هستم. اینها همه هستند چرا من! یكی باید كاندیدا بشود حال اگر شما واجب می‌دانید مقدمات واجب، بر شما واجب است بر من واجب نیست ایشان گفتند خوب شما این قدر اصرار می‌كنید، من این واجب را انجام می‌دهم.

انتخابات به خاطر اینكه امر بود پذیرفتم. البته باز در انتخابات بداخلاقی‌های زیادی دیدیم ولی مثل گذشته نبود یك مقدار محدودتر بود. به هر حال این طور نیست كه برای پستی شیفته و عاشق موقعیتی باشیم، همه چیز را در این 50 سال 60 سال سابقه‌ام اینها را دیده‌‌ام و اگر اندوخته‌ای دارم، بنویسم و یادداشت كنم و روی نوشته‌های قبلی‌ام كار كنم. من الان دنبال این هستم و عشق من هم همین است.

لازم باشد باز در خدمت انقلاب می‌مانم تا نفس دارم می‌مانم و هر كاری باشد انجام می‌دهم از هیچ كاری هم دریغ نمی‌كنم و در خدمت شما هستم. منتظرم كه آیت‌الله مهدوی رسماً بگویند كه آمادگی دارند تا بعد انتخابات را انجام بدهیم.
والسلام علیكم و رحمه الله

هیچ نظری موجود نیست: