کوه نور و دریای نور، دو جواهر شناخته شده جهان هستند که فراز و نشیبهای زیادی را طی کردهاند.
یادگارهای تاریخی در هر شکل، اندازه، قدمت و مرتبه ای که باشند همیشه جذابیت دارند. الماس های کوه نور و دریای نور که جزو معروفترین جواهرات سلطنتی دنیا به حساب می آیند، سرگذشت عجیب و پرفراز و نشینی داشته اند. دریای نور سال هاست که در ایران است اما کوه نور بیشتر دستخوش اتفاقات مختلفی بوده، خیلی از کشورها این جواهر را متعلق به خودشان می دانند ولی در حال حاضر انگلستان است که کوه نور را سفت و محکم نگه داشته است. در حال حاضر نه ایران و نه هند نتوانسته اند برای بازگرداندن کوه نور کاری از پیش ببرند.
از کجا به کجا
کوه نور، زوج الماس معروف دریای نور است که هر دوی آنها از معروفترین و قدیمی ترین جواهراتی هستند که در جهان شناخته شده اند. کوه نور برعکس دریای نور که مدتهاست در موزه ملی جواهرات ما در میدان فردوسی جا خوش کرده، کلی دست به دست چرخیده است.
اگر بخواهیم درباره تاریخچه کوه نور صحبت کنیم باید بدانید این الماس در سال 1656 از قلعه باستانی گُلکُنده به دست آمده و نزدیک به 4 هزار سال قدمت تاریخی دارد. گُلکُنده یک شهر ویران شده است که در آن قلعه ای باستانی وجود دارد و در 11 کیلومتری حیدرآباد هند قرار گرفته است.
این شهر که از قدیم الایام به مرکز اصلی تولید و تجارت الماس مشهور بود، جواهرات زیادی را راهی نقاط مختلف دنیا کرده است .این الماس 21/37 گرم وزن داشت که البته در تراش هایی که خورد کمی از وزنش را از دست داد.
این قلعه از اماکن توریستی هند است که به سبک معماری ایرانی - هندی ساخته شده و دیواره های بلند دیده بانی دارد. گلکنده چند دروازه اصلی و راه های ورودی و خروجی مخفی دارد و همین مسأله به زیبایی اش افزوده است. با اینکه در حال حاضر گلکنده هیچ شباهتی به قلعه ندارد و کاملاً از بین رفته اما برای گردشگران هندی که به مکانهای تاریخی علاقه دارند، جزو اولین انتخاب هاست. قلعه گلکنده در زمان سلسله کاکاتیا در سال ۵۳۸ هجری قمری تاسیس و در زمان قطب شاهیان به عنوان پایتخت برگزیده شد.
روایت های متفاوت
درباره الماس کوه نور، روایت های زیادی وجود دارد؛ روایتی در کتاب بابورنامه (که بر اساس خاطرات بابورشاه هندی، موسس امپراتوری مغولی هند نوشته شده است) می گوید الماس کوه نور متعلق به راجای ناشناخته از پادشاهان هند است که در سال 1526 به او رسیده است. بعد از بابور پسرش همایون به سلطنت رسید و الماس هم همینطور دست به دست چرخید تا اینکه میرزا محمد میر که از جمله وزرای مشهور ایران در زمان عبدالله قطب شاه بود، این الماس را به شاه جهان، پادشاه گورکانی هند تقدیم کرد.
این الماس که مدتی بزرگترین الماس جهان شناخته می شد، در هند هم خیلی دوام نیاورد و وقتی نادر شاه افشار در سال 1738 به آنجا قشون کشی کرد، به دست نادرشاه پیروز افتاد.
نادر شاه جواهرات زیادی برای خزانه به ارمغان آورد که در میان این غنائم جنگی، جواهراتی مثل کوه نور، دریای نور، تخت طاووس و کره جواهر نشان به ایران آورده شد و بین همه آنها کوه نور بیشتر از همه مورد توجه قرار گرفت.
کوه نور که به یک جا ماندن عادت ندارد، بعد از مرگ نادر شاه توسط احمد شاه درانی به افغانستان رفت و به دست شاه شجاع رسید. حکومت 20 ساله شاه شجاع زیاد دوام نیاورد و وقتی شیرپنجاب جایش را گرفت، کوه نور به هندوستان فرستاده شد و به دست کمپانی هند شرقی انگلستان افتاد.
در انگلستان بود که سفرهای این الماس برای همیشه به پایان رسید. از سال 1849 میلادی تا همین الان، این الماس بر تاج سلطنتی انگلستان می درخشد.
گذشته از این، نقل قولهای دیگری هم درباره کوه نور وجود دارد. یکی از آنها موضوعی است که در کتاب سیامنتکا (که به زبان سانسکریت نوشته شده است) به آن اشاره می کند. در این کتاب آمده که کوه نور نزد پادشاهی به اسم جمپاونتا خُسُر بوده که دختر او را کریشنا به همسری می گیرد. برادر این زن هم روزی به وسیله شیری در جنگل کشته می شود.
کریشنا هم که از این ماجرا خیلی ناراحت بوده و خانواده پادشاه را مسؤول می دانسته، این الماس را از خانواده خُسُر مى دزدد. بعد از این ماجرا کریشنا هم الماس کوه نور را از دست می دهد وبه «خداوند خورشید» می رسد و او آن را به «ستراجیت» هدیه می دهد. شخصی به اسم «پرسین» این الماس را از «ستراجیت» می دزدد و بعد از کلی ماجرا، دوباره به کریشنا می رسد و او الماس را به خداوند خورشید می سپارد.
کوه نور را نمی دهیم!
در برهه های مختلف تاریخ کشورهایی که ادعا می کردند کوه نور متعلق به آنهاست، از دولت انگلستان درخواست کردند الماس را به کشورشان بازگردانند. اولین بار سال 1976 بود که ذوالفقار علی بوتو، از جیمز کالاهان همتای خود در انگلستان خواست کوه نور را به مالک اصلی آن پس بدهند اما این اتفاق نه برای پاکستان افتاد، نه افغانستان نه هند و نه ایران. کوه نور همچنان در انگلستان ماندنی شده است.
چند ماه قبل روزنامه دیلی تلگراف موضوع جالبی را درباره بازگرداندن الماس گرانبهای کوه نور گزارش کرد. دیوید کامرون- نخست وزیر انگلیس- در جریان مصاحبه های تلویزیونی که با یکی از شبکه های معروف هندی داشت گفت: «درخواست های زیادی درباره بازگرداندن تمام چیزهای گرانبهایی که در موزه انگلیس نگهداری می شوند مطرح است. اگر بخواهیم با تمام آنها موافقت کنیم که موزه خالی می شود.»
دریای نور افسانه ای
برخلاف کوه نور که همه آن را به واقعیت ها ربط می دهند، دریای نور که زوج معروف این الماس به حساب می آید، بیشتر به افسانه های اساطیری مربوط است.
خیلی ها نقل می کنند که این الماس ابتدا به دسته شمشیر افراسیاب نصب بوده و بعد رستم آن را در جنگ تورانیان تصاحب کرده است. سالها بعد هم همانطور که گفتیم نادر شاه هر دوی آنها را به ایران آورده است.
این الماس بعد از قتل نادر به نوه اش شاهرخ میرزا رسید و بعد از دست به دست شدن در سلسله قاجار، در زمان محمد علی شاه به سفارت روسیه برده شد.
مشروطه خواهان هم بیکار ننشستند و برای پس گرفتن کوه نور دست به هر کاری زدند و بالاخره هم موفق شدند.
وزن این الماس هفت مثقال و ۲۰ نخود (درحدود 182قیراط ) و به رنگ صورتی است. زمان قدیم رسم بود که پادشاهان به دستان خود بازوبند می بستند، دریای نور تا زمان ناصرالدین شاه در وسط یکی از بازوبندهای سلطنتی نصب می شد اما بعد از اینکه استفاده از بازوبند از مد افتاد و همه به کلاه گذاشتن روی آوردند، دریای نور هم روی تزئینات کلاه ها قرار گرفت.
نورالعین
الماس نورالعین از معروفترین الماس هایی است که در ایران وجود دارد. ربط نورالعین به کوه نور و دریای نور این است که در سال 1344، وقتی یکی از دانشمندان کانادایی مشغول بررسی جواهرات ملی ایران بود درباره این گوهر نکته بسیار جالبی کشف کرد.
تاورنیه- جواهرشناس معروف فرانسوی که نزدیک به نه مرتبه به ایران سفر کرد- مدتی در اصفهان اقامت داشت. این جواهرشناس که به دربار ایران رفت و آمد داشت و درباریان یکی از پر و پا قرصترین مشتریان او به حساب می آمدند، زمانی که نیم تاج فرح پهلوی را در موزه دید، رازگشایی جالبی انجام داد.
او در کتاب خودش عنوان کرده که دریای نور و نورالعین در اصل یک قطعه الماس بوده که آن را به دو تکه تقسیم کرده اند. یک تکه اش دریای نور است و یک تکه دیگر 60 قیراط وزن دارد که نیم تاج فرح پهلوی را با آن تزئین کرده اند که از زیبایی بی نظیری برخوردار است. نورالعین، درشت ترین برلیان پشت گلی سندگذاری شده جهان است که همراه چند الماس زرد رنگ بزرگ نیم تاج را زینت داده اند. این نیم تاج پلاتین با 324 قطعه الماس ریز و درشت زینت داده شده که در خزانه جواهرات ملی نگهداری می شود.
بدشگون یا میمون؟
تابه حال چیزی درباره بدشگون بودن اشیا شنیده اید؟ مدتی قبل در سرنخ پروندهای درباره این اشیای بدشگون رفتیم. جالب است بدانید افسانه هایی هم درباره کوه نور و بدشگون بودن آن وجود دارد؛ از مصیبت هایی که نصیب شاه شجاع هند شد تا نادرشاه افشاری که با آن دبدبه و کبکبه اش سرنگون شد.
یکی از معتبرترین روایت هایی که بدشگونی این الماس را بیشتر از همیشه نشان می دهد، این است که وقتی قرار بود یک کشتی، کوه نور را به انگلستان حمل کند، دستخوش توفان شد و نزدیک بود غرق شود. البته برای انگلستان این الماس بدشگونی زیادی به بار نیاورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر