هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه

پس از سی سال سرکوب و ستم بر اهل سنت بلاخره اعتراف به مظلومیت آنان از جانب وزیرارشاد پیشین حکومت آخوندی اعلام گردید این تظلم از اشغال ایران توسط صفویها شروع و هنوز هم ادامه دارد!!؟


سیدعطاالله مهاجرانی
مولوی عبدالحمید بدون شک شاخص ترین عالم دینی اهل سنت در کشور ماست. اسلام شناس و فقیهی دانشمند، اهل نظر و حکیم. سال های طولانی است که با ایشان آشنا هستم. هر گاه توفیق سفر به زاهدان پیدا می کردم و یا ایشان به تهران می آمدند. دیداری صورت می گرفت. همیشه این خاطره در ذهنم می ماند ، مولوی عبدالحمید برای هر موضوعی به خوبی می اندیشد و با تانی و حکمت سخن می گوید.
در دوران مسئولیت وزارت فرهنگ و ارشاد به زاهدان رفتم. ظهر جمعه قرار بود در نماز جمعه رسمی به امامت نماینده محترم رهبری در مسجد جامع صحبت کنم. شب هم پس از نماز مغرب در مسجدمکی.. به نظرم رسید که جمعیت مردم، اهل سنت ، به ویژه جوانان با پیراهن های سپید ده ها برابر جمعیت نماز گزاران مسجد جامع بود. ضمن این که تعداد قابل توجهی از نمازگزاران مسجد جامع سربازان وظیفه بودند. برخی نیز پرسنل نیروی انتظامی به نظر می آمدند.
به گمانم این که درخواست منطقی و موجه مولوی عبدالحمید و اهل سنت ایران برای ساختن مسجدی در تهران متوقف مانده است حکایت از تدبیری است که در درون ترسی  در آن پنهان شده است. اگر اهل سنت ایران در تهران مسجدی داشته باشند، نماز جمعه و یا عید آنان بسیار پر جمعیت و با شکوه خواهد بود به عبارت دیگر نماز جمعه رسمی و حکومتی از رونقش کاسته می شود. و گرنه چگونه می شود شیعیان مدینه برای خودشان در کنار مسجد نبوی مسجدی داشته باشند،آنگاه اهل سنت ایران از داشتن مسجدی در تهران و مشهد و … محروم بمانند هفته وحدت و تقریب بین مذاهب و سمینار ها و کنفرانس های بسیاری که در تهران برگزار می شود و بودجه های هنگفتی که صرف می شود تنها با یک آزمون سنجیده می شود. وقتی اهل سنت اجازه اداره مسجدی را در تهران ندارند. وقتی از شرکت شخصیت های شاخص اهل سنت مثل مولوی عبدالحمید در کنفرانس های بین المللی ممانعت می شود از کدام وحدت و تقریب سخن می گویند؟
تردیدی نیست اهل سنت که اکثریت مسلمانان جهان را تشکیل می دهند در دو کشور ایران و سوریه با مظلومیت به سر می برند. یک وقتی مولوی عبدالحمید با تبسم می گفت: در پادگان ها هم مزاحم نماز خواندن جوانان اهل سنت می شوند. به آن ها می گویند، مگر شما چقدر نماز می خوانید!
دوم: نکته بسیار مهمی در مصاحبه مولوی عبدالحمید ذکر شده است: نقش مردم و سران قبایل و علمای مورد وثوق مردم در امنیت مرزهای شرقی کشور.. بدون توجه و اخترام و حفظ حقوق کامل هموطنان اهل سنت نمی توان شاهد امنیت پایدار در شرق کشور بود. همواره بایست بر استفاده از نیروی نظامی و راهبرد های امنیتی تاکید کرد. خط مشی نارسایی که غیر از فقر و عقب ماندگی برای مردم و منطقه حاصلی نخواهد داشت. آیا برای سخنان مولوی عبدالحمید گوش شنوایی پیدا می شود؟
پیامبر اسلام گوش شنوای امت بود، حتی مشرکان برایش مضمون درست کرده بودند که بیش از حد به سخنان گوش می کند و به اصطلاح گوشی است:
ُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُم
سوره توبه آیه۶۱
روزی در یکی از پادگانها صبح که به یگان  خدمتی رسیدم  تجمع چندین سرباز آموزشی با چشم گریان نظرم را جلب نمود از نگهبان یگان که سؤال نمودم موضوع چیست به من گزارش نمود که اینها سربازان اهل تسننی هستند که بدستور مسؤل عقیدتی و شیخ مسجد که به دژبان اعلام نموده دست آنان را باجبار باز نموده تا فرایض نماز را بسک شیعه برگزار و پشت سر وی باو اقتداء نمایند که با مقاومت آنان روبرو و نهایت بدستور شیخ سربازان را از مسجد بیرون و با تنبیهات دسته جمعی شاید بتواند آنانرا به اطاعت از خویش وا دارد ولی باعنایت باینکه سربازان تازه خدمت و آموزشی بودند همه هم صدا و متحد زیر بار زور و ظلم شیخ نرفته و نا فرمانی مینمایند این ماجرا را که از زبان آنان شنیدم گفتم کی شما را باینجا هدایت نمود گفت افسر جانشین که از قضیه ما با خبر شد در گشت شبانه به یگان یکی از حضار را به بیرون از محوطه یگان با خود برده و گفته عین رفتار امشب را فردا صبح در یگان..... باطلاع.......که خود اهل تسنن با سواد و شجاعی است برسانید فقط تنها اوست که از پی این آخوند بی سواد ما بر میآید گر چه که افسران و درجه داران اهل سنت زیادی در این پادگان هستند و همه انها آگاهی و دلاوری ......را ندارند و لی همه برای او احترام خاصی قا یلند و چنانچه خود هم با مشکلی مواجه شوند بوی مراجعه مینایند و پس از مقداری دلداری بمن گفت از صحبت و راهنمایی من با کسی دیگر صحبت ننمایم این بود که ما از بیدارباش تا حالا انتظار شمارا میکشیم شما را به خدا برای ما کاری کنید.
پس از راهنمایی و دلداری آنان به همراهشان به یگان آموزشی رفته و از ف گد آموزشی و افسر نگهبانش قضیه را جویا و گلایه لازمه را نموده و وادارش نمودم شرح معوقه به مبادی زیربط انعکاس نماید و سپس و به یگان دژبان مراجعه و اصل قضیه را با احضار نگهبانان دژبان از آنان جویا به دفتر ف پادگان رفتم به محض ورود پس از سلام و احوالپرسی به  من گفت شمشیرت را از رو بسته ای با این خشم نظر که نداری گردن مرا بزنی با لبخند موزیانه او و دو افسر حاضر در دفترش  گفتم مرا که خودتان از اوایل دهه60 او حضور در مناطق جنگی میشناسید که زمانی که شما و دیگر همرزمان برای دفاع از کشور به مقابله با اشغالگران مشغول بودید من با کلاش همین طلبه و آخوندچه هایی را که به یگانها اعزام و لی در زمان تک و حملات دشمن یا عملیات یگانهای  خودی از صف رزمندگان جدا و در سوراخ موشهای سنگر عقیدتی  خود را قایم مینمودند به زور اسلحه راهی خط نموده یا از آنان در بخش اورژانس  و یا پشتیبانی وانت و کمپرس های مردمی که به منطقه اعزام ولی از فشار رگبار گلوله های دشمن ماشین قسطی را رها و جان خویش را نجات و حاضر نبودند غذا و دیگر مایحتاج جنگی را بموقع به همکاران برسانندهمراه نموده و میگفتم از محل فلان فرمانده گروهان با من تماس بگیر و گرنه در صورت تعلل یا تمرد مجددآ با همین اسلحه ترا بدرک واصل خواهم کرد من با اینها با همین زبان حرف زده ام و وحشتی هم از هیچیک از بی دینان نداشته و ندارم و با اشاره بوی رساندم که بقیه را مرخص کند. موضوع شیخ را با وی مطرح نمودم که گفت گزارش افسر جانشین را خوانده و دستور لازمه را داده ام  نهایت شیخ شمالی را وادار به عذر خواهی و دژبانها را به یگانهای رزمی تبعید نمود ولی من که ول کن قضیه نبودم  این قضیه را به  تهران کشانده و آنقدر پیگیر شدم تا این آخوند کثیف و متعصب را از این یگان به یکی از یگانهای مستقر در منطقه پدافندی جنوب منتقل نمودم. یادش بخیر روزی که داشتند مراسم معارفه جانشین و بدرقه وی را  در مسجد پادگان انجام میدادند جمله ای گفت که تمام پرسنل پادگان به سمت من برگشته  و تا زمانی که باز نشست شدم بلا تشبیه هر جا پا میگذاشتم میگفتند حضرت عمر آمد که خود تجلی است از شجاعت و دلیری هر یک از اهل تسسنی که پیرو واقعی رهبران آغازین و ده یاران بهشتی اند که پیامبر عظیم الشأن بشارت آنرا از جانب خدا اعلام نمود والسلام.   رخش

وقتی پشم های گربه وحشی پشمالو بریزد یا به اصطلاح گربه گره شود و زیر چتر شامپانزه در امن و امان بود پرونده هم بی پرچه خوانده شود!!


پرونده سعید مرتضوی به دادسرای کارکنان دولت ارسال شد



احمد شفیعی، داستان انتظامی قضات امروز در گفت‌وگو با خبرگزاری ایلنا گفت که پرونده سه قاضی تعلیق شده مرتبط با پرونده بازداشتگاه کهریزک، از جمله سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران، به دادسرای کارکنان دولت ارسال شده است.
پیش از این دادسرای انتظامی قضات برای سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران، حسن حداد و علی‌اکبر حیدری‌فرد، پرونده تشکیل داده و و حکم تعلیق آنها را از کار قضاوت صادر کرده بود.
خبر تعلیق سه قاضی مرتبط با پرونده کهریزک در شهریور ماه امسال منتشر شد و گرچه در خبر منتشر شده نامی از سعید مرتضوی و دیگر همکارانش به میان نیامده بود اما تنها دو هفته پس از آن دادستان تهران از سعید مرتضوی به عنوان «شاخص‌ترین فرد این پرونده» یاد کرد.
در پرونده مربوط به بازداشتگاه کهریزک تا کنون تنها چند مأمور انتظامی دخیل در اتفاقات این بازداشتگاه محاکمه شده‌اند که دو تن از این مأموران به اعدام محکوم شدند اما خانواده‌های سه قربانی اصلی این بازداشتگاه، محسن روح‌الامینی، محمد کامرانی و امیر جوادی‌فر، از خون هر دوی آنها گذشتند.
سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران، از سال گذشته و پس از تعلیق از کار قضاوت، با حکم محمود احمدی‌نژاد به سمت رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب شد.

از مناظره خفاشان خون آشام دیروز و امروز پی به واقعیات پشت پرده ملاها در ایران ببرید !!!



علی شکوری راد، طی مناظره ای پیرامون سیاست خارجی دولت محمود احمدی نژاد گفت “در حالیکه در داخل ایران و با مردم خودمان گفتگو نمی شود، چگونه می توان در سطح بین الملل گفتگو کرد؟ می گوییم کمیته حقیقت یاب برای هولوکاست تشکیل بشود ولی حاضر به تشکیل چنین کمیته ای برای انتخابات ٨٨ که اکثریت یا حداقل بخش بزرگی از مردم به آن اعتراض داشته و دارند نیستیم. حق وتو را در سازمان ملل رد می کنیم ولی برای شورای نگهبان تایید می کنیم.”
این فعال اصلاح طلب همچنین تاکید کرد “البته احمدی نژاد در به در به دنبال مذاکره با امریکاست ولی چون علتش منافع ملی نیست، قابل اعتماد نیست و به او اجازه نمی دهند.”
به گزارش منابع خبری جرس، علی شکوری‌راد، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و سیدنظام‌الدین موسوی، مدیر مسئول روزنامه جوان، روز سه‌شنبه ١٨ آبان ماه ٨٩، با موضوع “بررسی سیاست خارجی دولت‌های نهم و دهم” در دانشگاه عباسپور با یکدیگر به مناظره پرداختند.
معتقدم که سیاست دولت نهم در راستای همان اصول نظام است
موسوی در آغاز سخنان خود ضمن ابراز تاسف از اقدام مسئولین دانشگاه در جلوگیری از ورود خبرنگاران، اظهار عقیده کرد “سیاست داخل و خارج ما در کل یکی است علیرغم دیدگاه های مختلف در دولت های متفاوت چارچوب سیاست کلی ما یکی است. که عموما توسط رهبران نظام اعمال می شود ولی شاید دولت ها دارای عملکردهای متفاوتی باشند. من معتقدم که سیاست دولت نهم در راستای همان اصول نظام است. یکی از اصول نظام نه شرقی و نه غربی است که مفهوم آن استقلال نظام جمهوری اسلامی است و دیگر اصل عزت است دولت نهم و دهم علاوه بر حرکت بر این اصول شجاعت و شهامتی برای تحقق این اصول داشته مثل دفاع از حقوق مسلم ملت و دفاع از محرومین. جریان های سیاسی کشور در حوزه سیاست خارجی عملکرد های متفاوتی داشته اند ولی مواردی که بقیه اکنون به عنوان ماجراجویی و جنجال برانگیزی می دانند قبلا با شعارهای تندتری عمل می شده و به آنها حق مطلق می گفتند.
آنهایی که معتقد بودند سفارت شوروی بایستی تسخیر شود کجا هستند
علی شکوری راد نیز، سخنان خود را با اعلام “استعانت از خداوند و با یاد شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی و جنبش سبز” آغاز کرد و گفت “در مورد ١٣ آبان ۵٨ کسانی که برنامه ریزی کرده بودند اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بودند؛ آقایان میردامادی، بیطرف، اصغرزاده، احمدی نژاد، سید نژاد و سیف اللهی.آمریکا شاه را به سرزمینش پناه داده بود بعد از کودتای ٢٨ مرداد آمریکا تصمیم گیر اصلی سیاست های کلان کشور شده بود و بایستی سر جای خودش می نشست .از میان جمع دانشجویان آقایان احمدی نژاد و سید نژاد با این کار مخالفت کردند و بر این عقیده بودند که به جای اشغال سفارت آمریکا برویم سفارت شوروی را بگیریم و به سفارت آمریکا کاری نداشته باشیم. الان باید ببینیم آنهایی که سفارت آمریکا را تسخیر کرده اند کجایند و آنهایی که معتقد بودند سفارت شوروی بایستی تسخیر شود کجا هستند.
گفتمان انقلاب بر نفی، خشونت و یا حذف بنا می شود و این دوران به سر رسیده است
شکوری راد افزود: امروزه با انباشت تجربه بشر در باره انقلاب و با گسترش تکنولوژی ارتباطات که تبادل تجربه و نظر را براحتی امکان پذیر کرده است دیگر دوران گفتمان انقلاب به سر رسیده و گفتمان اصلاحات جایگزین آن شده است. گفتمان انقلاب بر نفی، خشونت و یا حذف بنا می شود اما گفتمان اصلاحات بر اثبات، گفتگو و مدارا. انقلاب بسیار پر هزینه است و تضمین لازم را نیز برای بهبود اوضاع بدست نمی دهد. برای نمونه در آفریقای جنوبی وقتی مبارزات ضد نژاد پرستی به پیروزی رسید نلسون ماندلا گفت می بخشیم اما فراموش نمی کنیم. این یعنی مدارا. نوع بشر، امروز روش اصلاحات را می پسندد. در سال۵۸ تسخیر لانه جاسوسی از نظر مردم که گفتمانشان انقلابی بود پسندیده بود ولی امروز نیست. این بدان معنا نیست که آن کار در آن زمان بد بود. چیزی که در زمان خودش مورد تأیید مردم قرار بگیرد قابل دفاع است ولی تکرار و تداوم آن ممکن است قابل دفاع نباشد. بنابراین دفاع از آن حرکت انقلابی اگر به معنای تجویز تکرار آن روش در شرایط حاضر که در حال انقلاب نیستیم قابل دفاع نیست. کسی که حاضر نبود در زمان انقلاب حرکت انقلابی بکند حالا می خواهد اقدام انقلابی بکند و این قابل قبول نیست. یک ضرب المثل طنز هست که می گوید:
دو چیز بی مزه و یخ است. یکی پیری که ادای بچه ها در بیاورد و بچه ای که ادای پیر ها را در بیاورد. در آبان ۵٨ و یک سال پس از وقوع انقلاب، دانشجویان یک حرکت انقلابی کرده اند حالا مسئولان و پس از بیش از سی سال از آن تاریخ می خواهند با استناد به آن حرکت، انقلابی عمل کنند.
امام با حرکت مسلحانه مخالف بود
مدیر مسئول روزنامه جوان گفت “قبول دارم که در طی زمان تاکتیک ها باید تغییر کند ولی اصول قابل تغییر نیست قبول دارم که در دهه اول انقلاب گفتمان غالب، گفتمان انقلاب بود ولی گفتمان انقلاب با گفتمان چپ متقاوت بود در انقلاب یک جریان مثل سازمان مجاهدین خلق و چریک های فدایی دارای گفتمان چپ بوده اند و مشی خشونت آمیز و مسلحانه داشته اند دومین مشی، مشی حضرت امام بود که اعتقاد به حرکت چب گرایانه نداشت امام می گفت مطالب مجاهدین خلق مطالبی مارکسیستی است با لعاب اسلام.امام اعتقاد به مبارزه مدنی داشت البته مبارزه مدنی با انقلاب مخملی که اکنون تعریف می شود متفاوت بود. امام با حرکت مسلحانه مخالف بود.من برخلاف شکوری می گویم گفتمان انقلاب گفتمان چب گرایانه نبود انقلاب اسلامی نوعی انقلاب جدید است و اولین انقلاب پست مدرن که اولین اصل آن نه شرقی و نه غربی است که اتفاقات ١٣ آبان بر این مسئله صحه می گذارد آقای شکوری سال ۶٧ عضو تحکیم وحدت بود در بیانه ای از تحکیم وحدت در سال ۶٧ آمده است: حمایت همه جانبه از فلسطین می کنیم و همه دانشجویان را به بسیج عمومی دعوت می کنیم ما آماده حرکت عملی هستیم ما خواهان آن هستیم که همه مسلمین بسیج گردند و توطئه استکبار را معلوم کنند در سال ۶٩ در بیانیه تحکیم وحدت آمده است: به راستی چه چیز عوض شده است آیا ما ماجرای طبس را فراموش کرده ایم ؟ایا امریکا توبه کرده است پس چرا به امریکا چراغ سبز نشان می دهیم؟
چطور شده که زدن این حرف ها آن موقع جنجال آفرینی نبود ولی امروز هست
نظام الدین موسوی ادامه داد : آیا امروز در ماهیت جهان خواری و دشمنی امریکا تغییری رخ داده؟ اگر هست نشان دهید. ما در رابطه با فلسطین همان حرف امام را می زنیم. چطور شده که زدن این حرف ها آن موقع جنجال آفرینی نبود ولی امروز هست.
حق وتو را در سازمان ملل رد می کنیم ولی برای شورای نگهبان تایید می کنیم
علی شکوری راد در ادامه سخنان خود خاطرنشان کرد: “ما اگر بتوانیم در داخل با مردم گفتگو کنیم در جهان هم می توانیم با دیگران گفتگو کنیم. در حالیکه در داخل ایران و با مردم خودمان گفتگو نمی کنیم چگونه می خواهیم در سطح بین الملل گفتگو کنیم. می گوییم کمیته ی حقیقت یاب برای هولوکاست انجام تشکیل بشود ولی حاضر به تشکیل چنین کمیته ای برای انتخابات ٨٨ که اکثریت یا حداقل بخش بزرگی از مردم به آن اعتراض داشته و دارند نیستیم. حق وتو را در سازمان ملل رد می کنیم ولی برای شورای نگهبان تایید می کنیم.
آمریکا به عراق و افغانستان حمله کرد و صدام و طالبان را که دشمن ما بودند ساقط کرد. پس از آن ایران نیز عملاً برای استقرار دموکراسی در این کشورها با امریکا همراهی یا همکاری کرده است. در حقیقت ما منافع مشترکی پیدا کردیم که برای تامین آن با یکدیگر همکاری کردیم. بر همین اساس پس از اشغال نظامی این دو کشور توسط امریکا حکومت هایی در آنجا بر سر کار آمده اند که مورد تأیید ما نیز هستند.
امریکا نسبت به گذشته فرق کرده و قدری عاقل شده است
عضو جبهه مشارکت افزود: در عراق شیعیان مورد قبول ما و در افغانستان هم دولتی که ما با گونی به آنها پول می دهیم و احمدی نژاد پیش از اعلام رسمی و نهایی انتخابات به آنها تبریک گفته است. بنابراین دنیا تغییر کرده است. امریکا می فهمد که دیگر نباید دنبال ایجاد حکومت های دست نشانده برای خود باشد و منافع خود را با منافع مردم کشور های تحت نفوذش نزدیک کرده است. امریکا نسبت به گذشته فرق کرده است و قدری عاقل شده است. البته معنای این حرف تایید اقدامات امریکا نیست. بیان مشاهده رویکرد عقلانی در تامین منافع خودش است. در همین راستا دیدیم امریکا از کاری که در ٢٨ مرداد ٣٢ انجام داد نیز عذر خواهی کرد.امریکا دنبال منافع خودش است. عقلانیت اینگونه به او حکم می کند. ما هم می گوییم در ایران کسی باید عهده دار امور باشد که منافع ملی ما را دنبال کند. ما نه با شخص احمدی نژاد دشمنیم نه عاشق چشم و ابروی موسوی هستیم. هزینه ی سوء تدبیر ما و در نتیجه تحریم ها چرا بر ملت تحمیل می شود؟ در دوران خاتمی کارهای ما روی غلتک توسعه افتاده بود. سند چشم انداز بیست ساله بر واقعیت تنظیم شده است. این سند ملاک و معیاز ارزیابی عملکردهاست و به ما می گوید که چه کسی خدمت یا خیانت کرده و یا می کند.
این که امریکا نتوانست در عراق به اهداف خود برسد تدبیر جمهوری اسلامی بود
موسوی در اینجا گفت “من جواب سوالم را نگرفتم جنگ اول امریکا و عراق (شکوری:لطفا بحث ها را جدید تر کنید و به مسائل روز بپردازید) بعضی ها می گویند هر چه آن خسرو کند شیرین بود. در بیانیه تحکیم وحدت هنگام جنگ با عراق آمده است: حضور نظامی های امریکایی نشانگر خصلت هجومی امریکا است.نوع نگاه آقای شکوری در مقابل مهاجرانی که می گفت باید با امریکا توافق کنیم و او مخالفت می کرد تغییر کرده و شکوری الان به مهاجرانی سال ۶٩ رسیده است. ما موافقیم که امریکا تغییر کرده ولی مسلما به دنبال منافع خودش است. پس جرا به بقیه کشورها همچون عربستان و اردن که هم پیمانان امریکا هستند حمله نکرد و دموکراسی را اجرا نکرد. این که امریکا نتوانست در عراق به اهداف خود برسد تدبیر جمهوری اسلامی بود. بعضی از امریکایی ها می گویند ما عراق را فتح کردیم منافعش به ایران رسید. راجع به پول های تو گونی هم شما بودید که کمک به افغانستان را در اجلاس توکیو و بن را تصویب کردید و احمدی نژاد بر اساس همان مصوبات پرداخت کرد. چگونه است که کار شما خوب ولی کار ما بد است؟ هزینه کردن در افغانستان حق جمهوری اسلامی و بر اساس منافع ملی ماست. شما بگوئید در زمان کدام دولت، جمهوری اسلامی محور شرارت قرار گرفت؟ مگر در زمان خاتمی نبود؟ این تحریم ها سابقه تاریخی دارد. مگر اولین بار است؟ در زمان هاشمی ١۵ کشور سفرایشان را از ایران فراخواندند ولی هاشمی امروز می گوید ما در بحران جهانی هستیم. در زمان هاشمی و خاتمی موشک های امریکا به ایران نشانه رفته بودند.
دنبال انقلاب کردن نیستیم می خواهیم با روش مسالمت آمیز اصلاح کنیم
علی شکوری راد متذکر گردید: من از آقای موسوی می پرسم حالا که شما می گویید آمریکا عبرت گرفت، آیا ما نباید عبرت بگیریم؟ حتماً! ما هم چیزهایی را دریافته ایم فهمیده ایم که با انقلاب به همه اهدافمان نمی رسیم بنابراین حالا دنبال انقلاب کردن نیستیم می خواهیم با روش مسالمت آمیز اصلاح کنیم. مذاکرات بین ایران و آمریکا بر سر عراق تجربه خوبی بود. جهان متحول شده است. ما دیگر نباید با عقل سال ۵۸ امروزمان را مدیریت کنیم. ما باید امروزی باشیم. یعنی از روش گفتگو و مدارا استفاده کنیم چه در داخل و چه در خارج. امروز دیگر جنگ کاربرد ندارد. من منکر وجود برخی دشمنی ها نیستم ولی باید با مدارا آنها را درست کرد.
امروز همه مناسبات بر اساس زور نیست
عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت افزود “مگر اردوغان پیشتاز حمایت از فلسطین نیست؟ امروز اردوغان محبوب تر است در بین فلسطینیان یا احمدی نژاد؟ من قبول دارم که در گذشته آن کارها را کردیم ولی باید عوض شویم. آن کارها آن موقع خوب بود ولی امروز دیگر نباید انجام شود. امروز همه مناسبات بر اساس زور نیست. آمریکا با داشتن این همه تسلیحات نمی تواند حرفش را در جهان پیش ببرد. من معتقدم ارائه بحث گفتگوی تمدن ها منافع ملی را بیش از صد ها موشک تامین کرد. مالزی، برزیل و ترکیه هم همین روش ها را استفاده کرده اند و به موقعیت امروزشان رسیده اند. ما از تحولات عراق و افغانستان که توسط امریکا صورت گرفت سود بردیم.
احمدی نژاد در به در به دنبال مذاکره با امریکاست
شکوری راد با اشاره به عملکرد رئیس دولت طی چند سال اخیر و ضمن انتقاد از کمکهای نقدی ابهام آمیز دولت ایران به برخی مقامات افغانستان گفت “البته احمدی نژاد در به در به دنبال مذاکره با امریکاست ولی چون علتش منافع ملی نیست قابل اعتماد نیست و به او اجازه نمی دهند. کمک هایی که در اجلاس بن تصویب شد (کمک به افغانستان) نقدی نبود، معمولا این کمک ها نقدی نیست. شرکت های ایرانی در آنجا کار عمرانی می کنند ولی پولش را ایران می دهد. مثل جاده سازه، سد سازی و نظایر آن. هیچ دولتی در گونی پول نمی دهد.
در اینجا موسوی گفت “در دوران خاتمی ٢۵۰ میلیون دلار وام … که شکوری راد پاسخ داد “کمک های بلا عوض در راستای اجرای طرح در آن کشور بوده است.”
سؤالات دانشجوئی
چرا کمکهایی که دولت به افغانستان کرد با تصویب مجلس نبود؟
در ادامه این مراسم، یکی از دانشجویان با انتقاد از وضع موجود و اینکه “نمی گذارند هیچ صدایی دربیاید” سخنانش را آغاز کرد و دست خود را که مچ بند سبز بسته بود بلند کرد و سوالاتی را مطرح کرد.
بخش اول سؤالات از موسوی پرسیده شد مبنی بر اینکه “احمدی نژاد چندبار به امارات سفر کرد؟ و آقای خاتمی چندبار؟ چرا احمدی نژاد به عنوان اولین رئیس جمهور ایران به امارات سفر کرد درحالیکه امارت نسبت به خلیج فارس و جزایر سه گانه ادعا دارد؟”
و اینکه “چرا کمکهایی که دولت به افغانستان کرد با تصویب مجلس نبود؟ چرا متکی گفت کمک کردیم. دوست داریم که کمک کنیم. باز هم می کنیم؟، وقتی با بحران اقتصادی جهانی مواجه هستیم چه لزومی دارد که ۵ میلیون دلار به سوریه کمک کنیم؟، تمام مسئولین می دانند که غنی سازی زیر نظر رهبری است. پس نمی توانیم توقف غنی سازی را از خاتمی بدانیم و بگوییم او خیانت کرد؟”
بحث این پول ها سرمایه گذاری است
موسوی پاسخ داد “شکوری می گفت ما باید مذاکره کنیم ولی دوستان حس ناسیونالیستی سال ٣٢ دارند. احمدی نژاد به پادشاه قطر گفت مگر در مدرسه یادتان ندادند که اسم این خلیج، خلیج فارس است؟
راجع به سرمایه گذاری در سوریه: دوستان شکوری سرمایه را کفر و سرمایه گذاری را انتشار کفر می دانند. جریان چپ به این معروف بود و به هاشمی می گفت چرا وام از صندوق بین المللی پول بگیریم؟ سرمایه گذاری در ایران و در خارج نه تنها به نیت خوب بود بله در زمان جنگ ما چند بشکه نفت مجانی به سوریه می دادیم! کار درستی بود، چون سوریه حمایت سیاسی می کرد. الآن هم همین بحث است و سرمایه گذاری ما در این کشورها هم همین بحث است.
آمریکا به دنبال منافع خودش است و منافعش در تضاد با جمهوری اسلامی تعریف شده. من خاتمی را به خیانت متهم نکردم. شکوری راد اشاره کرد که ماجرای ١٣ آبان ۵٨ مورد تائید همه مردم بود. امروز این کار جالب نیست. شرایطی که در مجلس ششم وجود داشت، شیرزاد گفت ١٩ سال ایران به دنیا دروغ گفت. نظام وقتی احساس می کرد که اینها به ضرر ایران بود کوتاه می آمد.
شما باید پاسخگوی عملکرد مجلس ششم باشید
دانشجویی دیگر بعنوان حامی دولت گفت “نامه ای که همسر شکوری به دادستان داد را به خاطر می آوریم ولی می بینیم که حال ایشان خوب است! مسئولین با بی دقتی به آقای شکوری برای مناظره اجازه دادند. من اعلام می کنم که آقای شکوری تا زمانی که به شبهات ما پاسخ ندهند، صلاحیت نقد دیگران را ندارند. شما باید پاسخگوی عملکرد مجلس ششم باشید. مصوبات مجلس ششم کم اهمیت بود و آنجا جاسوس خانه بود. دوستان شما بحث عبور از نظام را مطرح کردند. طرح سه فوریتی هنوز جگرمان را می سوازند. شعار نه غزه، نه لبنان چه بود؟ شما در اینکه چادر از سر همسر شهید کشیدند شریکید. شما در اینکه روز عاشورا کف و سوت زدند شریکید. چرا قانون شکنی کردید؟ چرا حرمتی برای رای مردم قائل نشدید؟
شما هم شریک جرم رحیمی و فجایع کهریزک و کوی دانشگاه و خون شهدای جنبش سبز هستید
علی شکوری راد خطاب به پرسشگر حامی دولت گفت “متاسفانه در کشور ما منابعی چون روزنامه های جوان و کیهان دروغ می نویسند و شبهه افکنی می کنند. دستگاه تبلیغاتی صدا و سیما هم همینطور و به ما مجال پاسخ هم نمی دهند. جریان حضرت علی و نماز خواندنش را به یاد دارید؟که وقتی امام به شهادت رسید عده ای گفتند مگر علی نماز میخواند؟ این بخاطر اطلاعات یکسویه است. ایشان اگر واقعیت ها را می دانست اینگونه سخن نمی گفت. اگر من به زعم شما در آنچه گفتید شریک جرم بوده ام، شما هم شریک جرم آقای رحیمی و فجایع کهریزک و کوی دانشگاه و سرکوب مردم در خیابانها و خون شهدای جنبش سبز هستید. همچون محسن روح الامینی و امیر جوادی فر و محمد کامرانی را که خودتان قبول کردید شهید شده اند. بنیاد شهید که آنها را به عنوان شهید پذیرفته است. حالا ما به سهراب اعرابی و ندا آقا سلطان و اشکان سهرابی و مسعود هاشم زاده و… . کار نداریم…”
مجالس هفتم و هشتم کارنامه شان افتضاح است، بروید افتضاحات خودتان را جمع کنید
در اینجا موسوی داخل حرف شکوری پرید و گفت “پس سعیده پور آقایی چی؟” که شکوری پاسخ داد “سعیده پور آقایی سناریوی اطلاعات بود. شما من را متهم نکنید. اگر مرا می شناختید اینگونه بی پروا حرف نمی زدید. بروید کارنامه ی مجلس ها را نگاه کنید. مجلس ششم بهترین کارنامه را دارد. و لی مجالس هفتم و هشتم کارنامه شان افتضاح است. در کدام دادگاه جبهه ی مشارکت محاکمه شد؟ بدون محاکمه آن را منحل اعلام کرده اند! افتضاح روی افتضاح. بروید افتضاحات خودتان را جمع کنید. فعالیت های ما همیشه در دفاع از نظام بوده است. در مورد شعارها، به من نگوئید، من در وبلاگ خودم نوشته ام که شعار نه غزه، نه لبنان انحرافی بوده است.
شورای نگهبان مسئول نظارت بر انتخابات است چه حق وتویی
در اینجا مدیر مسئول روزنامۀ وابسته به سپاه گفت “‍به هر دلیلی به رای های انتخابات اعتراض دارید چرا به قانون اساسی عمل نکردید؟ شورای نگهبان مسئول نظارت بر انتخابات است چه حق وتویی ؟ رهبری گفت بیایید اعتراض ها را مطرح کنید وقتی آتش در خیابان می زنید برخورد می شود . در ١٨ تیر با اعتراض کنندگان برخورد نشد؟
چرا رئیس جمهور ادبیات بد دارد؟
دانشجوی منتقدی در اینجا از موسوی پرسید “چرا این همه به مردم دروغ می گویید؟ چقدر از سیاست های دولت در جهت منافع ملی بوده ؟ چرا در جهت تنش زدایی نبود ؟ چرا رئیس جمهور ادبیات بد دارد؟ (مثل کاغذ پاره خواندن قطعنامه ها و خیلی چیزهای دیگر که من از گفتن آن شرم دارم) چرا ۱۴۵ کشور از ۱۹۲ کشور حاضر در سازمان ملل در زمان سخرانی احمدی نژاد سالن را ترک کردند؟ این غیبت فراگیرترین غیبت در سازمان ملل بوده.
موسوی پاسخ داد “خب، آقای هاشمی هم گفت آمریکایی ها مثل گاو …
اینها ادبیات انقلابی است . کاغذ پاره خواندن قطعنامه یعنی ما آنرا نپذیرفتیم. من هم می گویم قطعنامه ها کاغذ پاره ای بیش نیست.
خاتمی گفت تنش زدایی؛ او را محور شرارت معرفی کردند… ما دو سوال منطقی در مورد ١١ سپتامبر و هولوکاست کردیم.
کدیور در مصاحبه خود اعلام کرد
دانشجویی از حامیان دولت، در اینجا از عضو جبهه مشارکت پرسید “وقتی ادعا دارید که نسبت به نه غزه نه لبنان انتقاد دارید چرا در مصاحبه BBC اعلام نکردید؟” که شکوری راد پاسخ داد “ما در صداوسیما تریبون نداریم اگر می داشتیم، دیگر با رسانه خارجی مصاحبه نمی کردیم. آقای کدیور در VOA انحرافی بودن شعار نه لبنان و نه غزه را اعلام کرد. ما ابایی نداریم که نظرات خود را بگوییم . اگر کسی به ولایت فقیه در قانون اساسی التزام دارد باید به حقوق مردم نیز التزام داشته باشد . سخنان سردارمشفق الان منتشر شده. کسی هم نمی تواند رد کند.این سخنرانی بهترین سند برای این است که اتفاقات سال گذشته کودتا بوده است. این سخنرانی هم که نه تحت شکنجه بود و نه در سلول انفرادی. هفت نفر از اعضای شورای نگهبان قبل از انتخابات از احمدی نژاد حمایت کردند، این شورا دیگر صلاحیت نظارت نداشته است.افرادی که توسط شورای نگهبان برای حکمیت تعیین شدند نیز قبلا از احمدی حمایت کرده بودند . سه نفر از آنها شب های قبل آمده بودند در تلویزیون و یک طرفه حرف زده بودند. کسانیکه در انتخابات شرکت داشتند به نتایج اعتراض داشتند.
پس اوین چرا اینقدر شلوغ است؟
یک دانشجوی دیگر گفت “جنگ، صلح است! احمدی نژاد هم همین حرف های کتاب ١٩٨۴جرج اورل را می زند. او گفت جت بمب افکن عزت آفرین است و پیام صلح دارد. آزادی، اسارت است! او گفت ایران آزادترین جای دنیاست پس اوین چرا اینقدر شلوغ است؟ نادانی، توانایی است! جسارت های احمدی نژاد توانایی محسوب می شود.”
و ادامه داد “سوال من از شماست آقای شکوری راد.چه برنامه ای دارید برای آینده؟ اصلاح طلبان برای خروج از این وضعیت چه می خواهند بکنند؟”
شکوری راد در پاسخ گفت بعد از انتخابات هر یک از آحاد ایران موضع خود را مشخص کرد که برای جنبش اصلاحات، دستاورد و برای دولت نگرانی در پی داشت.
رهبری جنبش سبز به خود مردم واگذار شد
این فعال اصلاح طلب تصریح کرد “جنبش سبز اساسش آگاهی است طرف مقابل در صدد سرکوب بود پس رهبری جنبش سبز به خود مردم واگذار شد و هیچ فردی رهبری جنبش را بر عهده نگرفت. این لازم نیست که ما بگوییم که چه برنامه ای داریم. مردم خود می دانند . مردم در صدد هستند که طرفهای مقابل را مجاب کنند که به خواسته های بر حقشان پاسخ مثبت بدهند . جنبش سبز در آینده به نتیجه خواهد رسید.”
بخش هایی از اصول گرایان به ما پیوسته اند
علی شکوری راد خاطرنشان نمود “رعایت قانون و بسنده کردن هر کس به حقوق خود خواسته جنبش سبز است. اگر جنبش به پیروزی برسد به مخالفان هم تریبون داده میشود. حاکمان فعلی نیز اجازه فعالیت خواهند داشت. در درون جنبش سبز همه متفق القول هستند که این حرکت دیر یا زود به نتیجه می رسد .من فکر می کنم که بخش هایی از اصول گرایان به ما پیوسته اند جنبش هر روز بزرگتر می شود. ما احساس می کنیم روند، روندی مثبت است.”
در کل حاکمان نظام تا کنون حرفی مثل حرف موسوی زده نشده است
در ادامه نظام الدین موسوی در دفاع از سیاست خارجی دولت نهم و دهم گفت “ما هرچه نوشته بودیم مستند بود آقای احمدی نژاد در لبنان و دانشگاه کلمبیا چه کرد . کاندید مورد حمایت شکوری(میر حسین) در مصاحبه سال شصت گفته بود ما آمادگی شرکت کردن در یک نبرد مسلحانه با اسرائیل را داریم و آماده ایم حضور مسلحانه در لبنان وفلسطین داشته باشیم . اما الان احمدی نژاد می گوید در مورد هولوکاست تحقیق صورت گیرد و حمله مسلحانه را رد می کند. در کل حاکمان نظام تا کنون حرفی مثل حرف موسوی زده نشده است .”
در اینجا یک دانشجو از او پرسید سفر نیویورک چطور بود؟ که موسوی گفت “بعضی می گویند باید در تعاملاتمان تغییر دهیم احمدی نژاد هم همین کار را می کند امام هم می گفت باید از این مجامع به نفع خود استفاده کنیم .احمدی نژاد به بوش و اوباما گفت بیایید مذاکره کنیم . به نظر من سفر موفقی بود.”
چرا احمدی نژاد در نیویورک از حقوق بشر صحبت می کند؟
در ادامه دانشجویی دیگر پرسید “وقتی حقوق بشر در ایران رعایت نمی شود چرا احمدی نژاد در نیویورک از حقوق بشر صحبت می کند ؟”، که موسوی گفت “بحث حقوق بشر عمدتا بر سر سکینه محمدی بود احمدی نژاد لیستی را آورد و یک شهروندِ امریکایی به نام النرا را که همین کار را کرده بود و اعدام شد را ارائه کرد.
موسوی در پاسخ به پرسش دانشجویی دیگر مبنی بر اینکه “آیا ادبیات احمدی نژاد توهین به مردم ایران نیست؟” ، گفت “اصلا این طور نبوده و هیچ مطلب توهین آمیزی گفته نشده است.”
بگویید به ولایت اعتقاد دارید یا نه ؟
یکی از حامیان دولت در ادامه گفت “پیش از پرسیدن سوالم، من درخواستی از شکوری راد دارم .از این استدلال ها که بشر می فهمد و بشر می داند و ایرانی می داندو…استفاده نکنید و این گونه جواب من را ندهید. نوع استدلال، استدلال سبزها است ما درباره گذشته شما صحبتی نداریم. دست شما را می بوسیم که از جان و مال و ناموس این مردم دفاع کردید. ما در مورد حال و اکنون شما صحبت می کنیم ، شما گفتید که تمام زندگیتان را برای نظام گذاشتید. کدام نظام؟ نظامی که در آن ولی فقیه مطرح است؟ بگویید به ولایت اعتقاد دارید یا نه ؟ تا وقتی که دروغ می گویید نمی شود مناظره کرد .نمی توان با کسی که در این باره پنهان کاری می کند مناظره کرد. آیا شما همه بند های قانون اساسی را قبول دارید؟ به طور شفاف بندهایی را که قبول ندارید را نام ببرید. من با افتخار می گویم که ساندیس نظام را می خورم و نی آن را در چشم دشمن این نظام می کنم… مصوبات دوقلو چه بود ؟ آیا وساطت برای آزادی شما عادلانه بود.”
من بی گناه به زندان رفتم
شکوری راد پاسخ داد “شما اگر وبلاگ مرا بخوانید پرسش شما را پاسخ داده ام. البته وبلاگ من فیلتر شده است . نمی دانم چرا مطالب آن باید فیلتر می شده اند؟.من ساکت نبوده ام و همیشه مواضع خود را گفته ام کسی که قانون اساسی را می پذیرد باید به آن ملتزم باشد. در زمان بازجوئی در زندان به من بارها گفته شد که قانون را کنار بگذار من در طول این مدت بازجویی زیر بار حرف غیر قانونی نرفتم. آنها می گفتند که ما فقط ولایت فقیه را قبول داریم بقیه به کنار. آقای شاهرودی گفته بود” باید کاری کنیم که فقه حاکم شود نه قانون .” من بی گناه به زندان رفتم و وساطت برای آزادی من درست بود. وساطت برای برپایی عدالت پسندیده است. اما وساطت برای به ناحق زندانی کردن یک نفر نادرست است که البته من می دانم پای کدام واسطه در موضوع زندان رفتن من در میان بود.
با BBC مصاحبه می کنم چون صداوسیما سهم ما را نمی دهد
عضو جبهه مشارکت در ادامه گفت “جرم من مصاحبه با بی بی سی بود. من با BBC مصاحبه می کنم چون صداوسیما سهم ما را نمی دهد .چرا این ١٣ میلیون نفر که خودتان قبول دارید حق استفاده از صدا و سیما را ندارند؟ آیا این ۱۳ میلیون حتی نیم ساعت در روز حق استفاده از صدا سیما را ندارند؟ من خودم دیدم. در سایت رجانیوز دیدم. به دروغ نوشته بود من از آیت الله شبیری زنجانی خواسته ام که برای آزادی فرزند شهید بهشتی وساطت کنند و ایشون به من گفته اند بعضی ها باید در زندان بمانند. این مطلب دروغ محض است درست است من جمعه گذشته رفته بودم پیش آیت الله شبیری ولی من اصلا از این ایشان همچین سوال نکردم و ایشان هم همچین حرفی را نزدند و پسر شهید بهشتی اصلا در زندان نیست و ماههاست آزاد شده است. ”
اگر در کشور قانون حکم فرماست چرا به رای مردم تمکین نمی کنید
در ادامه دانشجویی پرسید “آیا آمریکا و ایران منافع مشترک ندارند؟”، که موسوی پاسخ داد “منافع ملی یکی از مولفه های مهم حوزه سیاست خارجه ماست ولی منافع ما ناسیونالیستی نیست . ما هر جا اقدام می کنیم منافع ملی را در نظر می گیریم. غنی سازی هم جزء منافع ملی ماست. در بحث عراق رهبر نظام گفت چون موضع مشترک با امریکا داریم برویم و مذاکره کنیم. نه این که هرچه گفتند عمل کنیم .در مجلس ششم محدودیت تریبون وجود نداشت. شیرزاد گفت جمهوری اسلامی ١٩ سال دروغ گفته است. بهزاد نبوی حرف بوش را زد . روزنامه صبح امروز می نوشت وقتی نفت داریم هسته ای را می خواهیم چه کار. در مناظره های انتخاباتی هم تریبون به آنها داده شد. ما همه حرفمان این است که چرا قانون اجرا نشد. اگر در کشور قانون حکم فرماست چرا به رای مردم تمکین نمی کنید.”
دانشجویی در ادامه خطاب به شکوری راد گفت “آمریکا ظاهرش خوبه ولی باطن نداره. شکوری زیاد از لفظ دروغه استفاده کرد ولی مدرک نداد” وی خطاب به موسوی گفت “آقای موسوی که نه شرقی نه غربی گفت، چرا وقتی یک نفر در آلمان کشته می شود این همه جار و جنجال می کنید؟ ولی وقتی در چین مسلمانان را به توپ بستند هیچی نگفتید؟ چرا از روسیه حمایت می کنید وقتی اس٣۰۰ ها را تحویل نمی دهد؟ فناوری هسته ای آیا بومی است؟”
شکوری راد پاسخ داد “من منکر دشمنی آمریکا و انگلیس با ما نیستم. آمریکا با اروپا هم به لحاظ فرهنگی مشکل دارد. آمریکا می خواهد فرهنگ خود را رواج دهد که این کار درستی نیست. ولی همانطور که جهان تغییر کرده و همین آقای موسوی گفتند که آمریکا عبرت گرفته، ما هم باید عبرت بگیریم. الآن هر که علیه آمریکا موضع بگیرد، در بین ملت ها محبوب می شود. (صدام، بن لادن، قذافی، فیدل کاسترو و…) طبیعی است وقتی احمدی نژاد علیه آمریکا صحبت می کند محبوبیت کسب می کند، در زمان خاتمی هم مردم او را دوست داشتند. در غزه در کنار عکس احمدی نژاد، عکس بن لادن و عکس صدام هم می گذارند. باید سیاست خارجی احمدی نژاد را با شعار حکمت، عزت، مصلحت بررسی کنیم. اگر رئیس جمهور ما به رؤسای جمهور امریکا نامه دهد و پاسخی دریافت نکند یا اینکه سه بار به یک کشور برود و رئیس آن کشور نیاید، عزت ما از بین نمی رود؟ اگر ما دم از عزت می زنیم باید در رفتارمان متجلی شود. عزت ما زمانی است که محبوبیت جهانی کسب کنیم. عزت ما زمانی است که برزیل و … که هم پیمانان ما هستند از ما حمایت کنند. نه اینکه رای ممتنع بدهند. اگر سیاست های خاتمی اجرا می شد الان به پیروزی می رسیدیم.”
اما موسوی گفت “زمان خاتمی که ما تعلیق شدیم! ولی در زمان احمدی نژاد ما از تعلیق در آمدیم. شما از طرفی می گویید تعامل ولی از آنطرف می گویید چرا نامه نوشته! نامه ی حضرت پیامبر راخسرو پرویز پاره کرد.”
که شکوری راد در پاسخ وی گفت “ولی پیامبر دوباره نامه ننوشت.”
گفتنی است در این نشست که از سوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهیدعباسپور و در سالن آمفی تئاتر شماره یک مجموعه فرهنگی رنجبران آن دانشگاه برگزار شده بود، مسئولین دانشگاه از ورود خبرنگاران و اصحاب مطبوعات جلوگیری کردند.

۱۳۸۹ آبان ۲۳, یکشنبه

مارهای زخمی در انبان نظام آخوندی و انتقام آنان از مردم ایران


سحام نیوز: مهدی کروبی در مصاحبه ای به سوال خبرنگار ما در خصوص سخنان روز قبل احمد جنتی در نماز جمعه این هفته تهران پاسخ دادند. به گزارش خبرنگار سحام نیوز آقای کروبی در بخشی از این مصاحبه علما و عقلا را به تذکر و توصیه به آقای جنتی برای پرهیز از اینگونه اظهار نظرات فراخواندند. مهدی کروبی در بخش دیگری از این مصاحبه به آقای جنتی یادآور شدند که این رفتارها  و گویش ها ثمره اش قتل های خودسرانه ای می شود که همگان به خاطر دارند. متن کامل این مصاحبه را بخوانید:
خبرنگارسحام نیوز: جناب آقای کروبی ضمن عرض خسته نباشید؛ آقای جنتی در نماز جمعه روز گذشته خود “مرخصی دادن به توطئه گران را مانند مرخصی دادن به سارقان دانست” و از قوه قضائیه در این خصوص گله مندی کرد.آقای جنتی همچنین در بخش دیگری از سخنانش خواستار برخورد شدیدتر این قوه با زندانیان سیاسی شده است.  شما تبعات اینگونه سخنان را آنهم از تریبون نماز جمعه چگونه تحلیل می کنید و آیا اینکه در چنین شرایطی این گونه رفتارها می تواند چه تاثیری بر قوه قضائیه و روح قضاوت داشته باشد؟
بسم الله الرحمن الرحیم
آقای جنتی مواردی را در خطبه های هفته پیش گفتند که باعث شگفتی من شد. وی راوی سخنان نیروهای اطلاعاتی بود که از دستگاه قضایی گله مند بودند. بنده چند نکته در خصوص این سخنان بیان می کنم و آرزومندم که در آینده شاهد اینگونه رفتارها و سخنان نباشیم.
اولین نکته جایگاه روحانیت وعلما است. که در تمام ادوار پناهگاه مردم بودند در مقابل حکومتها. فراوان در تاریخ داریم که علما وقتی از حکومت ناراحت می شدند در خصوص دستگیری و آزار مردم، با حکومت برای آزادی زندانیان وساطت و رایزنی می کردند. همکنون نیز بنا به گفته خانواده زندانیان سیاسی مراجع عظامی همچون آیت الله العظمی وحید خراسانی وعده پیگیری وضعیت زندانیان را به خانواده شان داده اند. من سخنی با ایشان دارم. مگر خودمان در دوران خفقان وقتی عده ای زندانی می شدند و در خطر اعدام بودند به خانه علما و مراجع نمی رفتیم؟ مگر در ماجرای قتل حسن علی منصور خود شما آقایان بست ننشستید که مراجع وساطت کنند که این افراد اعدام نشوند؟ مگر مرحوم آیت الله العظمی حکیم بارها تذکر و وساطت برای زندانیان نمی کرد؟ از جمله آقای کاظم موسوی بجنوردی رهبرحزب ملل اسلامی که محکوم به اعدام شده بود و درخواست عفوی هم نکرده بود، وساطت نکردند؟ که آن حکم اعدام به حبس ابد تبدیل گردید. حالا چه شده که چون حاکمیت از خود ماست باید تشویق کنیم که مردم را بکشند ویا زندان کنند مگرامیرالمومنین  کسی را که شمشیر بر فرقش زد سفارش نکرد که او را شکنجه نکنید واگرشهید شدم یک ضربه بیشتر به اونزنید حالا یک حادثه ای پیش آمده و عده ای را گرفته اند. آیا این افرادی را که گرفته اند قاتل امیرالمومنین هستند؟ دست به اسلحه برده اند؟ یک جمعیتی از خود همین نظام آمده اند و گفته اند رای ما چه شد؟آیا جمعی را که دستگیر کرده اید باید با آنان با خشونت رفتار کرد؟ بیایید آمار بگیریم و ببینیم این افرادی که در زندانند چه کسانی هستند؟ این افراد مردم همین کشورند. جزو خانواده شهدا و یا جبهه ای هستند. دانشجو و استاد هستند. شما به جای اینکه بیایید تشویق به رفتارانسانی و اسلامی نمایید، دادگاه ها را توصیه به خشونت می نمایید؟ آقای جنتی آیا از درون خانواده این افراد خبر دارید که چه بر آنان می گذردوچه چهره ای از روحانیت و اسلام در پیش آنها ترسیم خواهد شد؟ وقتی خانواده محمد نوری زاد، زیدآبادی  و مومنی – که با همسر برادر شهیدش ازدواج کرده است وبرای اعتراف گیری سرش رادرچاه توالت می کردند- و یا وقتی این حرف ها را خانواده دو شهید مانند طبرزدی وعرب سرخی بشنود چه احساسی به آنها دست می دهد؟
من به خانواده این زندانیان می گویم که به خدا این روحانیت نیست.  آقای جنتی سن زیادی از شما گذشته شما پسرتان حسین درزندان بود. می دانید مادر آن فرزند چه احساسی داشته؟
موضوعی را بازگو می کنم که نقد و توصیه به شماست و نه سرزنش. مگر حسین شما زندانی و جزو مجاهدین خلق (منافقین) نبود؟ مگر بعد از زندان در خانه شما نبود؟ مگر همسر و زندگی برایش فراهم نکردید؟ اما وی و همسرش در همان سالهای اولیه انقلاب درخانه تیمی و دردرگیری با نیروهای انقلاب کشته شدند. فرزند ایشان را خود شما گرفتی و بزرگ کردی. مگر کسی به شما خرده گرفت؟ من قصد سرزنش ندارم اما می خواهم حس و حال پدر بودن را برایتان زنده کنم. می خواهم بدانید احساس خانواده زندانی از هرمسلک ، مسلمان و غیرمسلمان،سنی و درویش و غیره  چه می تواند باشد. یکی از بزرگان از قول آیت الله طاهری نقل می کرد که اختلاف جنتی با من به خاطر ندادن ملاقات از طرف من به فرزند منافقش حسین بود. آقای جنتی شما فکر کن خانواده حسین مرعشی، عیسی سحر خیز، مهدی خزعلی، محمد داوری که از خانواده جانبازان و شهدا هستند و نیز نسرین ستوده که بنا به قول همسرش که وی را در دیدار اخیر نشناخته بود، چه سختی هایی را تحمل می کنند؟ آقای جنتی صحبت های من و شما که روحانی هستیم از دیدگاه مردم به حساب شخص گذاشته نمی شود بلکه به حساب روحانیتی که بیش از هزار سال خدمت کرده و از حقوق مردم دفاع کرده است ، می گذارند. آقای جنتی این رفتار تو است که افراد سرخورده از نظام این صحبت ها را به حساب روحانیت می گذارند.
آقای جنتی در چه فضایی زندگی می کنید؟ چه کسانی به شما مشاوره می دهند؟ به تعببیر خودتان سپاه واطلاعات. همین افراد اتاق فکر ومشاوران شما هستند. اینها که گله می کنند می خواهد که احکام این زندانیان نیز زیر نظر سپاه و اطلاعات باشد. آقای جنتی آیا شما در نماز جمعه از خون آنان که زیر شکنجه کشته شدند دفاع کردی و از این شکنجه ها سخنی گفتی؟ آیا شد در نماز جمعه بگویی که آقایان اطلاعاتی و نیروهای مسلح، سه پزشک تا به حال ترور شده اند، ببینید چه کسی آنان را کشته؟ چرا از پزشکان و اساتید دانشگاه کشته شده سخن نمی گویید؟ پرونده دکتر معتمدی چه شد؟ آن پرونده استاد دانشگاه مرحوم محمدی به کجا رسید؟ شما که ادعا می کنید ما در هوا تروریست را می گیریم و از داخل پاکستان عطارزاده را می آوریم!  شما ببینید چه هیولای زشت و پلیدی از روحانیت در ذهن بچه های این مردم و خانواده های آنان با این سخنان بوجود می آورید!
آقای جنتی تو دبیر شورای نگهبانی که کارش نظارت بر انتخابات و قوانین مجلس است! شما را با قوه قضائیه چه کاری است؟ می دانید نتیجه این سخنان شما چیست؟ نتیجه اش همان قتل های خودسرانه ای است که در گوشه و کنار مملکت اتفاق افتاد. نتیجه این حرف ها همان قتل های زنجیره ای کرمان شد.  این رفتارها و سخنان است که باعث این اقدامات می شود.
آقای جنتی شما به این افراد میگویی فتنه گر. و آنان هم به شما می گویند فتنه گر که این حرف ها را میزنی و فتنه به پا میکنی.شما جواب اعمال خودت را بده. اگر یک دستگاه عادلانه ای در کشوروجود داشت و یک هیات منصفه ای تشکیل می شد آن وقت به شما نشان می دادیم که طی این ۲۱ سال شما چه کرده اید و چقدر حقوق مردم را ضایع کرده اید؟ با نظامیان و اطلاعاتی ها که می نشینید و بررسی می کنید و هر کسی را بخواهید رد می کنید و یا تایید می کنید. همین ها اعضای مجلس خبرگان را تعیین می کنند. چقدر حوزه های انتخاباتی را باطل اعلام کردید که حوادثی مانند کوهدشت و فریدون کنار و قزوین در آن رخ داد؟ چه اتفاقی در آن حوزه ها افتاد و چند نفر کشته شدند؟ شما مسئول آن اتفاقات هستید.
آقای جنتی همین رفتارهاست که باعث ضربه زدن به استقلال قوه قضائیه می شود. حرف های شماست که باعث می شود بازجوها به زندانیان بگویند که قاضی کاره ای نیست و همه کاره ما هستیم! من تعجب می کنم چرا جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به  ایشان چیزی نمی گویند؟ همیشه بزرگان ما در این کارها پیش قدم بوند اما حالا نمی دانم چرا اینطور نیست؟
آقای جنتی شما به عنوان دبیروهمه کاره شورای نگهبان اقدام به تهدید نمایندگان مجلس در برابر حق استیضاح وزرا می نمایید، و قصد قطع نمودن بازوهای نظارتی نمایندگان بر دولت و وزرا را دارید؛ آیا با این رفتارها چیزی از رسالت مجلس و نمایندگان مردم باقی خواهد ماند؟
آقای جنتی به شما یادآور می شوم که برخی از این افرادی که اکنون در زندان هستند و نیز افرادی که شما همکنون آنان را فتنه گر می خوانید و تقاضای برخورد شدیدتر با آنان را دارید، کسانی بودند که در سال های آغازین انقلاب در مقابل امثال فرزند تروریست شما مبارزه  و ایستادگی کردند. متاسفانه سخنان تان آنقدربه دور از انصاف و منطق است که از دیدگاه برخی افراد مغرض این شائبه بوجود می آید که شما می خواهید انتقام خون پسرتان را از این زندانیان، جبهه رفته ها و  مبارزین سابق بگیرد، که البته من به این دیدگاه اعتقاد ندارم.
در پایان من از تمامی مراجع و بزرگان می خواهم که برای حفظ آبروی اسلام و روحانیت و نیز جلوگیری از ضایع شدن حقوق زندانیان اقدامی را انجام دهند تا مبادا خدای ناکرده در آینده شاهد اقداماتی باشیم که دیگر راهی برای جبران آن نباشد.
والسلام

مروری بر جنایات و خیانتهای روسها ونهایت اشغال وجدا نمودن نصف ایران


به بهانه اجلاس «تدوین رژیم حقوقی دریای مازندران»؛
توجه به این نکته ضروری است که به کار گیری عبارت «تعيين رژيم حقوقي دريای کاسپین»، شیطنتی هماهنگ شده از سوی چهار کشور قائم مقام شوروی پیشین علیه ایران است، چرا که ایرانیان را از موضع یک در برابر یک به موضع ضعیف و شکننده یک در برابر چهار قرار خواهد داد؛ بنابراین، دولتمردان ایرانی باید هشیارانه با یادآوری پیشینه تاریخی سرزمین های شمالی از دست رفته...
در حالی که اجلاس تاریخی و با اهمیت گروه کاری ویژه «تدوین رژیم حقوقی دریای مازندران» در روزهای آینده در باکو برگزار خواهد شد، افکار عمومی ملت ایران، با نگرانی و حساسیت ویژه، روند اجرا و تصمیم گیری های این اجلاس را به نظاره نشسته، چرا که هر تصمیمی در آن، به گونه ای تنگاتنگ با تمامیت ارضی ایران گره خورده است.

به گزارش «تابناک»، بر پایه دو قرارداد 1921 و 1940 مابین ایران و شوروی سابق، رژیم حقوقی مشخصی برای این دریا تعیین شده که هنوز هم لازم الاجراست، حال آن که چهار کشور ساحلی تقسیم شده از اتحاد جماهیر شوروی پیشین (که این تقسیم هیچ ارتباطی به ایران نداشته و خللی در حق سهم مشاع یا 50 درصدی ایران وارد نمی کند)در سال های پس از فروپاشی، تلاش بسیار کرده اند با فشار بر ایران و بی اعتبار کردن قراردادهای موجود، قرارداد جدیدی را «تدوین» کنند تا در این میان و با وادار کردن ایران به چشم پوشی از حق یک دوم، ایران را به پذیرش سهم یک پنجم (یا 20 درصد) راضی تا از این راه سهم بیشتری از دریای مازندران و منابع نفتی و گازی موجود در آن را عاید مردم خود کنند. این در حالی است که قراردادهای تاریخی موجود از دیدگاه حقوق بین الملل، حتی با وجود مخالفت های موجود به ویژه از سوی سران «باکو» همچنان معتبر و لازم الاجرا هستند که می توان در مواردی خاص همچون مسأله محیط زیست دریایی آن را «تکمیل» کرد.

پیشینه قراردادهای موجود در دریای کاسپین

تاريخ طولاني درياي مازندران (کاسپین)، نشان دهنده اين واقعيت است که پس از تثبيت حاکميت دولت هاي ايران و روسيه در امتداد سواحل اين درياچه، هميشه اين دو کشور در این حوزه آبی صاحب حق بوده اند.

روس ها براي نخستين بار در سال هاي 908 تا 912 ميلادي به سواحل ايراني اين دريا تاختند و تجاوز آنها در سال هاي 943 و 944 ميلادي با حمله به بردعه (منطقه قره باغ امروزي) ادامه يافت. اوضاع درياي مازندران از اواسط سده پانزدهم ميلادي با فتح قسطنطنيه (استانبول امروزي) و در اوايل سده شانزدهم با برقراري سلطنت تزارها در روسيه به تدريج دگرگون شد و استيلابر اين دريا و سپس دستیابی به آب های گرم خلیج فارس سرلوحه سياست همه دولت های روسيه قرار گرفت.

بر پایه این گزارش، با برقراري سلطنت خاندان «رومانوف» و قدرت يافتن «پطرکبير»، سياست روسيه در تجاوز به کشورهاي همسايه و آب هاي مرزي گسترش بيشتري يافت. برنامه راهبردی تجاوز روس ها به جنوب این کشور بنا بر وصيت نامه منسوب به «پطر» بود که در سال 1610 ميلادي تنظيم شده و رئوس اهداف بلندمدت روسیه تزاری در توسعه ارضی را با تصرف تدریجی سرزمین های ایران و نزدیکی گام به گام به آب های گرم خلیج فارس مشخص می کرد.

بنابراین، در سال 1623 ميلادي تهاجم دوره اي به قلمروهاي مرز خاکي و آبي ايران در اران و شروان و گرجستان (در قفقاز) و نیز خیوه و خوارزم (در ورارود یا ماوراءالنهر) آغاز شد. روس ها در اين تهاجم ها، همواره با توسل به تنش هاي مرزي و با سوءاستفاده از اختلافات داخلي در ايران، طي جنگ هاي گوناگون، بخش هاي عمده اي از خاک ايران را جدا کردند.

نخستین قرارداد ایران و روسیه (1732 میلادی)

قديمي ترين قراردادي که بين ايران و روسيه بسته شده و به مسائل درياي مازندران اشاره دارد، مربوط به 1732 ميلادي است که مقرر مي کند: «چنانچه کشتي تجاري متعلق به اتباع روسيه در درياي مازندران، آسيب ديده و بيم آن مي رود که خساراتي به اموال آن وارد شود، از دولت ايران انتظار مي رود امکانات خود را به کار گيرد تا اموال مورد دستبرد قرار نگيرد و در حد امکان براي نجات کشتي کمک کند.»

از سوی ديگر، در اين قرارداد از ايران ـ که از بیشترین طول ساحل دریا در شرق، غرب و جنوب دریا ی کاسپین برخوردار بود ـ خواسته شده است که اجازه توقف کشتي هاي تجاري روسي در بنادر خود را برای تخليه کالا و بارگيري بدهد؛ این قرارداد گویای استیلا و هژمونی آن روز نیروی دریایی ایران در دریای کاسپین است که روس ها را ناگزیر از استمداد از ایران کرده است.

قراردادهای منجر به از دست رفتن بخشی از خاک ایران در دو سوی دریای کاسپین

یادآوری سرزمین های ایرانی دو سوی دریای مازندران (کاسپین) که پس از هزاران سال فرمانروایی ایرانیان، تنها ظرف مدت 103 سال توسط روسیه یا از راه جنگ و با با یاری جستن از دسیسه های گوناگون و در نتیجه قرارداد های ننگین از ایران زمین جدا شده اند، هم بسیار عبرت آموز و هم بسیار هشدار دهنده خواهد بود.

سرزمین های جدا شده از ایران توسط روسیه در قفقاز (بنا بر قرارداد های گلستان 1813 میلادی و ترکمانچای 1828 میلادی)

آران و شروان: ۸۶۶۰۰ کیلومتر مربع؛
ارمنستان: ۲۹۸۰۰ ک .م؛
گرجستان: ۶۹۷۰۰ ک.م؛
‎داغستان: ۵۰۳۰۰ ک.م؛
اوستیای شمالی: ۸۰۰۰ ک.م؛
چچن: ۱۵۷۰۰ ک .م؛
اینگوش: ۳۶۰۰ ;ک.م‎

جمع‏: 700/ 263 کیلومتر مربع

سرزمین‌های جدا شده از ایران توسط روسیه در ‏ورارود (ماوراءالنهر یا آسیای مرکزی امروزین) (بر پایه پیمان آخال در1881 میلادی و اشغال بخش به بخش دیگر مناطق تا 1916 میلادی)

ترکمنستان: ۴۸۸۱۰۰ ک.م؛
ازبکستان: ۴۴۷۱۰۰ ک.م؛
تاجیکستان: ۱۴۱۳۰۰ ک.م؛
‎بخش‌های ضمیمه شده ‏به قزاقستان: ۱۰۰۰۰۰ک.م؛
بخش‌های ضمیمه شده به ‎قرقیزستان: ۵۰۰۰۰ ک.م؛
جمع: 500/226/1کیلومترمربع

جمع کل: 200/ 490/ 1  کیلومتر مربع

بنابراین دیده می شود که در طول تنها 103 سال از قرارداد ننگین 1813 میلادی گلستان تا اشغال آخرین بخش سرزمین های ایرانی در سال 1916 میلادی در مجموع مساحت 200/ 490/ 1 (یک میلیون و چهارصد و نود هزار و دویست) کیلومتر مربع، یعنی مساحتی تقریبا نزدیک مساحت کنونی کشور ایران از سرزمین های تاریخی ایران بزرگ جدا و به کشور روسیه ادغام شده است.

این گزارش می افزاید، نکته بسیار قابل تأمل موجود در قرارداد 1921 که متأسفانه در بسیاری از رسانه ها و کارشناسان ایرانی مورد غفلت نابخشودنی قرار گرفته و بدان هیچ توجهی نمی شود، این که در فصل سوم پیمان‌نامه دوستی 1921 میلادی دو کشور ایران و شوروی سابق، روسیه قول داده است، قریه فیروزه (در ۱۲ کیلومتری مرز ایران، واقع در کشور ترکمنستان امروزی) را که مطابق قرارداد ۲۸ می ۱۸۹۳ از سوی شخص ناصرالدین شاه قاجار به امپراتور روسیه هدیه (!) شده بود، به ایران بازگرداند، ولی این بازگشت، متأسفانه تا امروز هنوز عملی نشده است.

تخریب و نابودی محیط زیست دریا توسط همسایگان و تهدید سلامت مردم ایران

در حالی که 114 گونه، 63 زیرگونه و 14 نژاد از کمیاب ترین ماهیان جهان به ویژه ماهی خاویار معروف ایرانی در دریای مازندران زیست و زادآوری می کنند، شتاب افسار گسیخته جمهورى هاى تازه استقلال يافته در بهره بردارى از منابع نفت و گاز و آبزیان این اکوسیستم آبی، باعث خسارت های عمده محیط زیستی بر منابع ارزشمند آبى دريا شده، به گونه اى كه در ده سال پس از فروپاشى اتحاد شوروى، تنها حدود يك ميليون تن نفت خام وارد دريا شده است.

دولت باکو، همزمان با آلودگی های شدید نفتی حاصل 1500 حلقه چاه نفتی ساحل غربی دریای کاسپین، سالانه 3500 تن آلاينده شيميايى و سیصد ميليون متر مكعب فاضلاب صنعتى وارد دریای کاسپین مى كند و قزاقستان و روسيه (از طريق رودولگا) و تركمنستان نيز مقادير بسیارى آلاينده وارد دريا مى كنند.

اين در حالى است كه هنوز لوله هاى نفتى از بستر دريا (برای دور زدن و محروم کردن ایران از ترانزیت انرژی) كشيده نشده اند.

در همین حال، روزانه صدها هزار متر مکعب انواع آلاینده های شیمیایی و صنعتی و نفتی از راه حوزه های آبریز به این دریاچه بسته وارد می شود. ورود فزاينده آلاينده ها از سوى اين كشورها به درياى مازندران، به ویژه آلاینده های شیمیایی، آب توازن کشتی ها و ورود نفت، بیشترین نقش را در آلودگی این دریا داشته و آن را در آستانه يك فاجعه محیط زيستى قرار داده است، به گونه ای كه خطرات آن، به ويژه منافع كشور ما را با توجه به موقعیت شکننده اکولوژیک آن تهديد مى كند.

این مشکلات راه اندازی ایستگاه های دایم پایش آلودگی آب در دریای شمال را ضرورتی اجتناب ناپذیر کرده که در راستای آن، لازم است راهکاری برای پرداخت غرامت های محیط زیستی بابت صدماتی که به محیط زیست دریایی و اکوسیستم طبیعی و انسان ساخت شمال ایران با بیش از هشت میلیون جمعیت وارد آمده به کار گرفته شود.

اصل «جانشيني دولت ها» در مسأله حقوقی دریای کاسپین

بنا بر قوانین حقوقی بين الملل، پس از فروپاشي اتحاد جماهیر شوروی دولت هاي جديد، بر پایه اصل «جانشيني دول» وارث نظام حقوقي موجود شدند و بنابراین، قراردادهاي 1921و 1940بين ايران و شوروي، تعهدات مشابهي را براي دولت هاي جديد پدید می آورد.

پس از رفع تردیدها، وزارت امور خارجه به روشني اعلام کرد که «معاهدات 1921 و 1940، مبناي رژيم حقوقي در خزر [مازندران] است» (کيهان 28 فروردين 1387- رويه‌ نخست) و منوچهر متکي، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، در اجلاس گروه کاري تدوين رژيم حقوقي درياي خزر [مازندران] گفت: «هر گونه توافق در خصوص درياي خزر بايستي با توجه به پيشينه‌ی قراردادهاي موجود (1921 و 1940) و بر اساس اصول همجواري و مودّت صورت گيرد».

وي افزود: «توافقات ايران و شوروي به عنوان همسايگان ديرين اين دريا، بالاخص مفاد راجع به درياي خزر مندرج در دو قرارداد بازرگاني و کشتيراني و عهدنامه‌ مودّت که مؤلفه‌هاي نظام حقوقي حاکم بر اين دريا را از نيمه اول قرن بيستم تا کنون تشکيل داده‌اند، کار را براي تشکيل اين نظام و روزآمد کردن، هموار کرده است» (همان).

اما توافق بر سر بهره برداري دو جانبه هر یک از چهار کشور به جای مانده از شوروی سابق از منابع نفت و گاز درياي مازندران به طور عملی، سبب زیر پای گذاشتن قراردادهای 1921 و 1940 میلادی شده که در پی آن، به دور زدن ایران و دور نگاه داشتن ایران از بهره برداری از این منابع بزرگ منجر شده است.

تردید نمی توان داشت که ادامه روند موجود، آینده منافع ملی، اقتصادی و تمامیت ارضی ایران را در دریای کاسپین در معرض خطر جدی قرار داده است.

فرجام سخن

از مجموع مدارك و اسناد ارایه شده، اين نتيجه به دست می آید که بنا بر قوانین و حقوق شناخته شده بین المللی، درياچه مازندران داراي رژيم حقوقي مدون و مشخص بوده و طرفين يعني جمهوري اسلامي ايران و اتحاد جماهير شوروي سابق با حقوق مساوي، مشترك و مشاع در تمامي منابع و حقوق متصوره اعم از سطح درياچه، منابع آبي، بستر وزير بستر آن ذي حق بوده و خواهند بود؛ البته با رعايت حق انحصاري ده مايل ساحلي، آن هم فقط براي ماهيگيري.

بنابراین، با توجه به قراردادهای بسته شده در سال های گذشته بین ایران و اتحاد جماهیر شوروی، دیپلماسی دارای اولویت این است که گفت و گو بر سر تبیین و تکمیل رژیم حقوقی موجود، به ویژه حل مسأله محیط زیست دریا و لزوم پرداخت غرامت از سوی آلوده کنندگان اکوسیستم آبی دریای کاسپین انجام شود، نه بر سر تعیین رژیم حقوقی جدید.

همچنین توجه به این نکته ضروری است که به کارگیری عبارت «تعيين رژيم حقوقي دريای کاسپین»، شیطنتی هماهنگ شده از سوی چهار کشور قائم مقام شوروی پیشین علیه ایران است، چرا که ایرانیان را از موضع یک در برابر یک (چهار کشور ساحلی میراث دار و متعهد قرارداد های سابق شوروی هستند) به موضع ضعیف و شکننده یک در برابر چهار قرار خواهد داد؛ بنابراین، دولتمردان ایرانی، باید هشیارانه با یادآوری پیشینه تاریخی سرزمین های شمالی از دست رفته ایران از افتادن در دام های دشمنان ایران ـ که تمامیت ارضی نسل های ایرانی را مستقیم در معرض تهدید قرار می دهند ـ بر حذر باشند و اگر قرار همسایگان شمالی، به ویژه دولت باکو، بر کنار نهادن قراردادهای 1921 و 1940 میلادی باشد، ایران نیز می تواند متقابلا قراردادهای ننگین 1813 و 1828 میلادی گلستان و ترکمانچای را بی اعتبار اعلام نماید.

بنابراین، بسیار بجا خواهد بود که سیاستگذاران دیپلماتیک ایران، با تأکید دوباره بر لزوم به کارگیری اصل بهره برداری مشاع از همه دریا شامل زیر بستر، بستر، ستون آب، سطح و فضای فراز دریا به جای عبارت «تعيين رژيم حقوقي دريای کاسپین» رسما عبارت «تكميل رژيم حقوقي کنونی دریای کاسپین» را در مذاکرات اجلاس باکو و نیز نشست های آینده به کار گیرند که توافقی غیر از این، بر خلاف سه اصل بنیادین تعریف شده و مصرح نظام یعنی حکمت، عزت و مصلحت ملی ایران و ایرانی خواهد بود.

متن کامل مقاله در این باره را اینجا بخوانید.
Bookmark and Share

۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه

اوراقی دیگر از چپاول ایران


افشای قراردادهای نفتی قرارگاه خاتم الانبیاء با چینی ها

افشای بخش دیگری از قراردادهای نفتی قرارگاه خاتم الانبیاء (سپاه پاسداران) با چینی ها
سایت خبرنگاران سبز/کارشناسان ایران سبز: در پی انتشار گزارش کارشناسان ایران سبزدر خصوص انعقاد قراردادهای نفتی بین حکومت ایران و شرکت نفت چین که جزییات آن نشان می دهد منافع ملی کشور ما رسما برای مدت 35 سال به بیگانگان واگذارشده و علاوه بر زیر 50 درصد بودن سهم ایران ، 20 درصد از کل درآمدها هم نصیب واسطه های ناشناس می شود و هرگز به ایران باز نمی گردد و 45 درصد کل درآمدهای سهم ایران هم الزاما باید کالای چینی خریداری شود و به ایران وارد گردد ، وزارت نفت با واکنشی شتابزده در مصاحبه با رسانه های داخلی ، به شیوه ای ناشیانه در پی انکار حقایق و ایجاد انحراف در افکار عمومی برآمده است.
کارشناسان ایران سبز برای آگاه شدن بیش از پیش مردم ایران اشاره به نکات زیر را لازم می دانند:
/ نخست آنکه وزارت نفت پس از انتشار گزارش کارشناسان ایران سبز ناچارگردید حضور چینی ها در قراردادهای جدید نفتی متعدد را تایید کند اما همزمان سعی در تحریف اذهان عمومی از مفاد قراردادهای بین دو کشور دارد.
/ برخلاف ادعای معاون وزارت نفت ایران که از مذاکرات همزمان باچین و چند شرکت داخلی و خارجی دیگرسخن می گوید ، قراردادهای در حال اجرا نشان می دهد موافقتنامه خیانت بار 20 ساله با چینی ها در دسامبر 2006 که در ماه مه 2010 میلادی فاجعه بارتر از قبل برای 35 سال تمدید شد پا برجاست و انتشار اخبار موازی و کم اهمیت برای پنهان ساختن حقیقت بی تاثیر است.
/ مستندات کارشناسان ایران سبز نشان می دهد طی 2 سال گذشته تعداد کارشناسان ایرانی در حوزه های نفتی که به چینی ها واگذارشده از 11 هزار نفر به 3 هزار نفر کاهش یافته و قراردادهای بزرگ تسلیم اقتصاد ایران به چینی ها با قدرت در حال اجراست.
علاوه بر قرارداد اسارت باری که در گزارش قبلی کارشناسان ایران سبز به آن اشاره شد ، موارد دیگری هم در ارتباط با پیمانهای نفتی حکومت ایران با دولت چین قابل بررسی و دارای اهمیت است:
/ انصراف قرارگاه خاتم الانبیاء از قراردادهای نفتی میدان آزادگان به دلیل حفظ امنیت منافع ملی به هیچ وجه واقعیت ندارد. علت عدم حضور قرارگاه خاتم در این پروژه ها صرفا به سوء استفاده های نیروهای نظامی و امنیتی از این قرارداد مربوط می شود. قرارگاه خاتم الانبیاء برای راه اندازی این پروژه یک میلیارد دلار از صندوق ذخیره ارزی ایران دریافت کرد و از منابع ریالی کشور هم 2700 میلیارد تومان نصیب خود ساخت تا فعالیت های دو فاز نفت و گازرا به پیش ببرد. اما در حالی که هیچگونه گزارش از عملکرد مالی خود را به مراکز ذیصلاح ارائه نکرده بود و از سوی دیگر بخش عظیمی از پروژه توسعه میادین هم بلاتکلیف مانده بود تقاضای دریافت یک میلیارد دلار دیگر از ذخایر ارزی را مطرح ساختند که با تعدادی از نمایندگان مجلس دچار مشکل شدند و نهایتا تصمیم گرفته شد این میادین هم مانند دیگر بخش ها به شرکت نفت چینی ( سینوک) واگذار گردد و قرارگاه خاتم الانبیاء حق العمل کاری کلانی را از چینی ها بابت انتقال پروژه به آنان دریافت دارد که البته این کار انجام شد. بنابراین تاراج منافع ملی به بهانه دفاع از منافع ملی و مظلوم نمایی از سوی کسانی که آشکارا به کشور و ملت خیانت می کنند هم از جمله موضوعاتی است که حاکمان کنونی باید جوابگوی آن باشند.
/ یکی دیگر از دلایل همکاری تنگاتنگ قرارگاه خاتم در واگذاری اجرای پروژه های نفتی به چینی ها ، احداث خط لوله اختصاصی و محرمانه انتقال نفت از حوالی بندرلنگه به اسکله های متحرک خلیج فارس بود. این خط لوله زیر زمینی و زیر دریایی که روزانه 50 هزار بشکه نفت را بدون دخالت وزارت نفت و دیگر سازمانهای مسئول به بازار فروش منتقل می کرد و عواید آن رسما به حساب سپاه واریز می گردید ، ابتدا توسط قرارگاه خاتم اجرا شد. اما بررسی ها نشان می داد که به دلیل عدم صلاحیت تکنیکی و بروز اشکالات فنی متعدد باعث نشت گسترده نفت در آبهای خلیج فارس شده است. از این رو سپاه پاسداران با واگذاری امتیاز فروش نفت و نگهداری این خط لوله توسط چینی ها موافقت کرد. پس از آن هم ایجاد یک خط لوله جدید (پارالل با خط قبلی ) با توان انتقال روزانه 150 هزار بشکه نفت به نفتکش های خلیج فارس در دستور کار دو طرف قرار گرفت که به سرعت احداث و به بهره برداری رسید درحالی که درآمدهای آن جزء درآمدهای ملی بشمار نمی آیند!
/ نکته قابل تامل دیگر در مورد واگذاری کلی فعالیت های نفتی قرارگاه خاتم به چینی ها و دریافت حق العمل کاری سپاه پاسداران در قبال اجازه غارت منابع ملی ایران اینکه اصولا بر خلاف ادعای مقامهای وزارت نفت ایران ، پروژه میدان نفتی آزادگان هرگز به مناقصه گذاشته نشد و مستقیما تحویل قرارگاه خاتم الانبیاء شده بود. پس از آن بود که قرارگاه خاتم پنج حوزه عظیم نفتی این منطقه در حوالی اهواز را نیز یکجا به چینی ها واگذار کرد در حالی که هر 5 حوزه نفتی دارای سفره های مشترک زیر زمینی بودند و چینی ها حق داشتند سهم خود را از هر بخشی که مایل هستند استخراج کنند! این اقدام خارج از عرف هم به لحاظ فنی به معنای تخریب منافع نفتی ایران بود . زیرا چینی ها حوزه های نفتی پرفشار را که نیازی به تزریق آب یا گاز برای استخراج ندارند تصرف کرده و در هزینه های گزاف تزریق که در برخی موارد بسیار گران است صرفه جویی می کنند.
بررسی ها نشان می دهد حوزه های نفتی این منطقه پس از بهره برداری توسط چینی ها عملا بی خاصیت می شوند. زیرا از یک سو افزایش هزینه های تولید و تزریق گاز و از سوی دیگر بالا بودن میزان ماسه های نفتی در لایه های باقیمانده سفره های نفت منطقه ، صرفه استخراج آن را از بین خواهد برد و در واقع از این منابع چیزی باقی نمی ماند.
/ مقامهای نفتی ایران و نیز مسئولان دفتر آیت الله خامنه ای که نقش آشکاری در انعقاد این قرار دادها دارند اگر مایل به شفاف سازی یا پاسخگویی به ایرادهای فنی متخصصان و کارشناسان باشند و در صورتی که گمان می کنند در ادعاهای خود صادق هستند مفاد قرارداد نفتی ایران و چین را که در ماه دسامبر سال 2006 برای 20 سال به امضاء رسید و نیز قرارداد اخیر کنسرسیوم نفتی بین مقامهای دو کشور را که در مه 2010 و برای 35 سال به امضاء رسیده رسما منتشر کنند تا ملت ایران خود قضاوت نمایند
/ مقامهای نفتی ایران اعلام کنند به چه دلیل سهم ملت ایران را از یک قرارداد 35 ساله به 45 درصد کاهش داده اند؟
/ مقامهای دولتی اعلام کنند 20 درصد از کل سهم ایران از این قرارداد چرا به گونه ای پیچیده و تو در تو محاسبه شده و به حسابهای ناشناسی واریز می گردد تا مشخص نشود صاحبان این درآمد نجومی چه کسانی هستند و نیز چرا نباید این درآمدها به ایران باز گردد؟
/ حاکمان اعلام کنند چرا سهم ملت ما از هزینه های جاری اجرای قراردادهای مشترک بیشتر است اما نصیب ما از ارزش افزوده معین شده بسیار کمتر؟ چرا سهم ایران از ارزش افزوده 28 درصد و سهم چینی ها 72 درصد است؟
/ مقامهای حکومت اعلام نمایند اگر قرار باشد برای مدت 35 سال 45 درصد از سهم ایران از کنسرسیوم نفتی مشترک با چین الزاما کالای چینی وارد کشور شود آیا از تولید و اقتصاد و صنعت و کشاورزی کشورمان چیزی بجا خواهد ماند؟ و آیا غیر از این است که الزام آور شدن واردات عظیم کالا از چین باعث شده تا بی کیفیت ترین محصولات آنها راهی بازارهای ایران شود؟
/ آیا مقامهای ایرانی که قرارداد مشترک با چینی ها را با امضای خود آلوده به خیانت کرده اند می دانند که از دهه 60 میلادی تاکنون هیچ کدام از کشورهای نفتخیز جهان ، توزیع و بازاریابی نفت خود را که بالاترین نقطه اتکای درآمدهای ملی است را رسما به دولت بیگانه واگذار نکرده اند؟

۱۳۸۹ آبان ۱۹, چهارشنبه

طرحی برای شناخت راز خلقت


بازسازی انفجار بزرگ در مقیاس کوچک

دانشمندان در مرکز تحقیقاتی سرن در سوئیس که روی طرح "برخورد دهنده بزرگ هادرون" کار می کنند، می گویند که "بیگ بنگ" یا "انفجار بزرگ" را در مقیاسی بسیار کوچک بازسازی کرده اند.
بیست سال است که دانشمندان تلاش می کنند با این طرح به راز خلقت پی ببرند. برخورد دهنده بزرگ هادرون، که بزرگترین، گرانقیمت ترین و پیچیده ترین وسیله علمی ساخت بشر است، سال گذشته با مشکلات فنی زیادی مواجه شد.
اما آزمایش تازه نمونه ای کوچکتر است که با موفقیت به پایان رسیده است.
جهان تقریبا چهارده میلیارد سال پیش بر اثر واقعه ای که کیهان‌شناسان به آن "انفجار بزرگ" می گویند، به وجود آمد.
حالا و با استفاده از برخورد دهنده بزرگ هادورن، شاید بتوان فهمید که جهان در نخستین لحظات پس از خلقت، چه شکلی داشته است.
نتیجه کار برخورد دهنده هادرون، تصویری است از برخورد ریزترین و در عین حال سنگین ترین ذرات بنیادین تشکیل دهنده ماده که می توانند نمونه کوچکی از "انفجار بزرگ" باشد.
بولک ویسلوچ، یکی از محققان مرکز تحقیقاتی سرن می گوید: "این، به معنی آغاز عصری تازه است، عصری تازه برای فیزیک. هرگز در شرایط آزمایشگاهی، این میزان انرژی آزاد نشده بود و هیچ آزمایشگاهی به چنین دمای زیادی نرسیده بود. ما امیدواریم که نتایج و اطلاعات فوق العاده جالبی درباره چگونگی جهان، درست بلافاصله پس از خلقتش، بدست آوریم."
در این آزمایش و با استفاده از مغناطیس های بسیار قدرتمند، ذرات بنیادین، در طول یک تونل زیرزمینی به طول بیست و هفت کیلومتر در مرز سوئیس و فرانسه، شتاب گرفته و با سرعتی نزدیک به سرعت نور به حرکت در آمدند.
این ذرات، در نهایت با هم برخورد کردند و به شکل ذراتی به مراتب ریزتر، درآمده و پخش شدند.
این تجربه علمی، در مرکز تحقیقاتی سرن و با استفاده از آشکار سازی ویژه، که به اختصار، آلیس خوانده می شود انجام شد.
دمای حاصل از برخورد ذرات، در حدود ده تریلیون درجه سانتیگراد، یعنی یک میلیون بار داغ تر از هسته خورشید بود: گرمایی که در آن، حتی پروتون‌ها و نوترون‌ها، یعنی ذرات تشکیل دهنده هسته اتم هم ذوب شده و ترکیبی ژله مانند از کوارک ها و گلوان‌ها، یعنی بنیادی ترین ذرات سازنده ماده را به وجود می آورند؛ چیزی که پلاسمای کوارک - گلوان نامیده می شود.
دکتر دیوید اوانز، دانشمند بریتانیایی ِ دست اندر کار در این آزمایش، معتقد است که این پروژه بین المللی که با مشارکت حدود هزار محقق از سی و سه کشور جهان و با صرف میلیاردها دلار هزینه اجرا شده است، ارزش وقت و پولی را که صرفش شده، داشته و می تواند در شناخت بشر از راز خلقت، تاثیری به سزا داشته باشد.
دکتر اوانز می گوید: "بیست سال طول کشید تا این ایده، عملی شود. حالا باید این آزمایش، بی وقفه ادامه پیدا کند. ما به ده ها میلیارد برخورد نیاز داریم تا بتوانیم نتایج حاصله را تجزیه و تحلیل کنیم و بفهمیم که واقعا چه خبر است. این کار، به زمان زیادی نیاز دارد. تحلیل و بررسی بعضی از نتایج، چند هفته یا چند ماه طول می کشد و آنالیز بخش دیگری از اطلاعات، سال‌ها وقت می برد".
بنا بر این، مدت زمان طول می کشد تا محققان اطمینان حاصل کنند که آیا اصولا توانسته اند انفجار بزرگ را- البته در مقیاسی کوچکتر- دقیقا تکرار کنند یا نه. اگر جواب مثبت باشد، روزنه های تازه ای به روی بشر گشوده خواهد شد و دانشمندان خواهند توانست بخشی کوچک از اولین لحظات خلقت را، با جزئیاتی بیشتر از همیشه، مطالعه و بررسی کنند.

انصراف یونسکو از برگزاری کنگره فلسفه در ایران



صدای آمریکا: نهاد علمی، آموزشی و فرهنگی سازمان ملل متحد، یونسکو، روز سه شنبه نهم نوامبر، تصمیم گرفت برای حفظ وجهه خود، از برگزاری و شرکت در کنگره جهانی فلسفه در تهران خودداری کند.
روزنامه نیویورک تایمز در گزارش روز سه شنبه خود می نویسد یونسکو، از سال ۲۰۰۲ ، هر ساله به مناسبت روز جهانی فلسفه در یکی از کشورهای جهان کنگره ای را برگزار می کند و امسال تصمیم بر این بود که «کنگره جهانی فلسفه» را از ۳۰ آبان تا دوم آذر(۲۱ تا ۲۳ نوامبر)، در تهران برگزار کند. هر چند این تصمیم که بی سر و صدا در سال ۲۰۰۸ و زیر نظر مدیر کل سابق یونسکو اتخاذ شده بود، با در نظر گرفتن سابقه سرکوب و سانسور در ایران در جریان وقایع پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری، وجهه ای جنجالی به خود گرفت.
شماری از چهره های سرشناس دانشگاهی پیشتر خواستار تحریم این کنگره شدند و کشورهای اروپایی همراه با آمریکا از «ایرینا بوکوا»، مدیر کل جدید یونسکو خواستند تا آن را لغو کند.
اکنون خانم بوکوا، تصمیم گرفته است مراسمی که قرار است به همین مناسبت در ۱۸ نوامبر، در پاریس برگزار شود، مراسم اصلی این مناسبت باشد.
دیپلمات های اروپایی گفتند ابتدا در اوایل سال ۲۰۱۰ ، پس از آن که برگزاری مراسم در ایران علنی تر شد، اعتراض خود را با خانم بوکوا در میان گذاشتند اما در بهار گذشته، علی رغم تمامی اعتراض ها، یونسکو اعلام کرد که مراسم طبق برنامه پیش خواهد رفت. با تمام این احوال، ایرینا بوکوا، روز سه شنبه نهم نوامبر اعلام کرد که یونسکو خود را از هرگونه مراسم مرتبط با روز جهانی فلسفه در تهران، کنار می کشد.
با پیشرفت دیپلمات ها و سازمان های غیر دولتی در جمع آوری و تشکیل پرونده سنگین تر علیه برگزاری مراسم در تهران، کشورهای اتحادیه اروپا نیز در ارائه درخواست اعتراض به خانم بوکوا، به این حرکت فراگیر پیوستند.
نامه هفته گذشته دیوید تی-کیلیون، سفیر آمریکا در یونسکو به خانم بوکوا نیز به گزارش هایی اشاره می کرد که می گویند مقامات ایرانی قصد دارند از مراسم روز جهانی فلسفه، بهره برداری سیاسی کنند. آقای کیلیون همچنین به موضعگیری های متعدد مسئولان در تهران اشاره کرد که علوم انسانی غربی را برای ایران خطرناک دانسته بودند.
پیشتر در شهریور ۸۸، و در بحبوحه اعتراض های مردمی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، آیت الله خامنه ای از تحصیل دو میلیون دانشجوی ایرانی در رشته های علوم انسانی ابراز نگرانی کرده و گفته بود: «آموزش علوم انسانى در دانشگاه ها منجر به ترويج شكاكيت و ترديد در مبانى دينى و اعتقادى خواهد شد».
کامران دانشجو، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری جمهوری اسلامی ایران نیز گفته بود متون دانشگاهی باید در مسیر «مبانی فکری مورد قبول نظام» حرکت کند.
در بیش از چهار سال گذشته، ده ها تن از استادان رشته های مختلف علوم انسانی اخراج و یا بازنشسته شدند.
نیویورک تایمز می نویسد یک دیپلمات ارشد غربی با استقبال از تصمیم خانم بوکوا در کناره کشیدن یونسکو از مراسم تهران گفت این اقدامات باید زودتر انجام می شد.
این دیپلمات گفته است تصمیم زودهنگام تر می توانست شرمندگی کمتری برای یونسکو و ایران به بار آورد.
این دیپلمات ارشد اروپایی گفت: «با در نظر گرفتن وقایع پس از انتخابات در ایران، برگزاری چنین مراسمی در تهران کاملا نامناسب و با اهداف و آمال یونسکو و خود علم فلسفه، در تناقض است، چرا که علم فلسفه مبتنی بر برخورداری از حق اندیشه آزاد است».
او همچنین افزود در ایران امروز، بحث آزاد درباره فلسفه از جمله فلسفه غربی، غیرممکن است.

یک بام و چند هوا جاییکه بدلیل دروغهای فراوان در آن رحمت نیست


برملا شدن یکی دیگر از رقم ‌سازیهای مسخره احمدی ‌نژاد

یک روزنامه چاپ تهران یکی دیگر از رقم‌ سازی ‌های مسخره احمدی ‌نژاد را برملا کرد. احمدی ‌نژاد ادعا کرده بود برای ساخت متروی تهران ۵۶۰۰میلیارد تومان هزینه شده و این مترو از گران‌ترین متروهای جهان است.
روزنامه تهران امروز نوشت: هزینه احداث متروی تهران تاکنون هر کیلومتر ۳۵میلیون دلار بوده در حالی‌که این رقم در سایر کشورها ۷۵ تا ۱۰۵میلیون دلار است. بر اساس آمارهای شرکت راه‌آهن شهری تهران و حومه، متروی شهر تهران یکی از ارزانترین متروهای جهان به‌شمار می‌رود اگر جداول هزینه ساخت و بهره‌برداری متروی کشورهای مختلف را با یکدیگر مقایسه کنیم، در خواهیم یافت که در حال حاضر هزینه هر کیلومتر ساخت مترو به‌طور متوسط ۱۰۰میلیون دلار است.

دروغ و شانتاژی دیگر از حکومت ملایان که خود مدعی دینی هستند که یکی از شعایر آن بردروغ نگفتن تأکید فراوان دارد تا جاییکه میگوید دروغگو دشمن خداست پس نتیجه میگیریم که این ملایان دکانداران دینند و دشمنان خدا


خودروی ملی با موتور فرانسوی و گيربكس آلمانی

روزنامه سیاست روز: بومي سازي و ملي سازي در صنعت به ويژه در حوزه خودرو همواره يكي از ايده ها و آرزوهاي خودروسازان كشور بوده است. در اين راستا طي سالهاي متمادي به ويژه در دهه اخير، خودروسازان ايراني در بخشهاي مختلف سعي كرده اند به هر نحوي كه شده گامي در زمينه توليد يك محصول ملي برداشته و نام خود را در اين وادي به عنوان توليد كننده يك برند ملي به ثبت برسانند.
اما توليد چنين محصولي طي سالهاي اخير در كشور اصولا با مفاهيم مورد قبول جهاني تا حدودي متفاوت بوده است. بايد قبول كرد كه عملكرد مجموعه هاي خودروسازي صنعتي داخلي در طول اين سالها نتوانسته دستاوردي واقعا ملي و بومي را به همراه داشته باشد. بر اين اساس اصولا برند ملي ما معطوف به توليد محصولاتي شده كه تنها بخشي از محصول نهايي آن توسط كارشناسان و متخصصان داخلي طراحي و توليد شده است و همواره ردي از برندهاي خارجي در اين توليدات بر جاي مانده است.
يكي از محصولاتي كه چندي پيش در حوزه خودروهاي سنگين و تجاري به عنوان يك خودروي ملي معرفي و رونمايي شد، كاميون " كاوه"، از مجموعه صنعتي سايپا ديزل بود. از حدود دو سال و نيم قبل اين گروه صنعتي به دنبال توليد يك كشنده ملي برآمد تا بر مبناي آن بتواند بخشي از تقاضاي موجود در بازار خودروهاي تجاري را به خود اختصاص داده و علاوه بر آن محصولي به نام خود را به بازارهاي خارجي صادر كند. شركت مذكور بنا به سفارش وزارت صنايع و معادن موظف شده بود كه توليد خودرويي تجاري را در دستور كار خود قرار دهد.
اما امروز با به توليد رسيدن محصول مذكور، اين سوال مطرح است كه آيا واقعا مي توان نام ملي را براي كاميون كاوه به كار برد يا خير؟
خودروي سنگيني كه به عنوان برند ملي سايپا ديزل رونمايي و معرفي شد، محصولي است كه موتور آن مربوط به شركت رنو فرانسه و گيربكس اين محصول نيز از آن شركت ZF آلمان است. اما غير بومي بودن قطعات اين محصول محدود به موتور و گيربكس نيست، چرا كه برخي از ديگر قطعات كشنده ملي كاوه نيز متعلق به شركتهاي صنعتي خارجي است.
"علي ملك"، مدير عامل اسبق سايپا ديزل در مراسم رونمايي از اين محصول جديد مطرح كرد كه خارجي بودن بسياري از قطعات و حتي موتور كاميون كاوه هيچ خدشه اي به ملي بودن آن وارد نمي سازد چرا كه هم اكنون اين شيوه در ميان تمام صنعتگران خودروهاي تجاري دنيا روشي پذيرفته شده است به طوري كه ديگر يك توليد كننده كاميون، خود سازنده تمام قطعات يك محصول كامل نيست.
به گفته اين مسئول؛ طراحي اتاق اين كاميون توسط نيروهاي متخصص داخلي براي اينكه محصول مذكور را ملي بناميم كفايت مي كند.
بر مبناي اين امر مي توان مطرح كرد كه متخصصان مجموعه صنعتي مذكور حدود دو سال و نيم زمان خود را تنها براي طراحي اتاق يك محصول جديد صرف كرده است. البته مطرح مي شود چيني ها در طراحي اتاق محصول مذكور نيز دخيل بوده اند.
اين در حاليست كه مسئولان سايپا ديزل توليد كاميون كاوه را حاصل كار و فعاليت شبانه روزي كارشناسان و متخصصان اين مجموعه صنعتي مي نامند.
در واقع اتاق اين محصول ملي نيز به نوعي نام خارجي ها را گرو مي كشد. بر اين اساس چگونه مي توانيم به خودمان بقبولانيم كه كاوه يك محصول ملي است؟
آيا قرار است باز هم چشممان را بسته و با زدن مهر ملي به يك محصول غير ملي، خودمان را به بيراهه بزنيم؟
آيا با اتكا به توليد چنين محصولاتي واقعا مي توانيم مدعي آن باشيم كه صنعت خودروسازي ايران متحول شده است؟
از سوي ديگر نگاهي به صنعت خودروسازي جهان و محصولات توليد شده در شركتهاي خودروسازي، به نوعي استدلال و اظهارات مسئولان سايپا ديزل را تحت الشعاع قرار مي دهد.
چرا كه قالب خودروهاي توليد و عرضه شده از سوي شركتهاي مختلف و مطرح جهان محصولاتي هستند كه علاوه بر اتاق و قطعات، موتوري با برند مجموعه سازنده را دارا مي باشند. نه اينكه به واسطه طراحي اتاق، با تبليغات گسترده از عرضه يك محصول جديد با برند ملي خبر دهند و خود را كاميون ساز خطاب كنند.
اصولا پديده جيند ويچر به غير از خودروسازان ايراني در ديگر مجموعه هاي خودروسازي جهان (خودروهاي سنگين و تجاري) به اين شكل داراي معنا و مفهوم نيست. در شركتهاي سازنده مطرح خودروهاي سنگين دنيا روش جيند ويچر براي توليد يك برند اصولا نه مورد تاييد است و نه به كار گرفته مي شود. با اين حال ما اصرار داريم با توليد محصولي كه تنها حدود 30 درصد آن طراحي و ساخت داخل است، اعلام كنيم موفق به توليد يك محصول جديد و ملي شده ايم.
هر چند كه مسئولان سايپا ديزل اعلام كرده اند كه قصد دارند ميزان ساخت داخل كاميون كاوه را از 30 درصد به 60 درصد افزايش دهند.
در اين خصوص شايد بهتر آن بود كه مسئولان اين مجموعه صنعتي كمي بيشتر تعلل مي كردند و با افزايش سهم داخل سازي قطعات كشنده كاوه، آن را به عنوان محصولي ملي معرفي مي كردند. به هر حال ملي خطاب كردن محصولي با 60 درصد تجهيزات توليد شده در داخل كشور، قابل قبول تر از نام گذاري خودرويي با حدود 30 درصد تجهيزات داخلي است.
گفتني است كه توليدكنندگان و سازندگان اين خودروي سنگين مدعي آن هستند كه محصول آنها از لحاظ كيفي چيزي كمتر از محصولات مشابه خارجي نداشته و توانايي رقابت در بازارهاي بين المللي را دارد.
در اين خصوص بايد به اين آقايان متذكر شد كاميوني كه موتوري از فرانسه و گيربكسي از آلمان را به يدك مي‌كشد، مسلما محصولي كيفي است و بايد هم قدرت رقابت با خودروهاي مشابه خارجي را داشته باشد.
به هر حال بايد قبول كرد كه كاوه يك توليد ملي نيست. يعني نمي توان به راحتي از كنار حضور پررنگ شركتهاي صنعتي خارجي در اين محصول گذشت و نام كاميون ملي را بر آن نهاد. شايد بهتر آن باشد كه خودروسازان كشور به نگاه مقطعي به صنعت و بازار كشور، سعي كنند واقعا نام خود را به عنوان يك توليد كننده خودروهاي سنگين در عرصه بين الملل به ثبت برسانند.
اما خودروي تجاري مذكور قرار است با قيمت حداكثر 100 ميليون تومان به بازار عرضه شود. براين اساس مسئولان سايپا ديزل اعلام كردند با نظارت بر عرضه بازار محصول مذكور، اجازه افزايش قيمت اين كاميون را نخواهند داد.
گفتني است كه كشنده كاوه قرار است در دو مدل 4*6 با توان كشش 70 تن و همچنين مدل 4*2 با توان كشندگي 56 تن توليد و عرضه شود. مخزن سوخت كاميون مذكور 400 ليتر است كه گفته مي شود تا 470 ليتر نيز قابل افزايش است. بنا به اظهارات مجريان طرح كاميون ملي، موتور اين خودرو استاندارد آلايندگي يورو سه داشته و قابليت ارتقاء تا يورو پنج را نيز دارد.

۱۳۸۹ آبان ۱۸, سه‌شنبه

شناخت بزرگان سنی برای تفهیم شیعه که اهانت نکنند


ازدواج حضرت علي(رض)وفاطمه سلام الله عليها

درسال دوم هجري پس ازغزوه بدر حضرت علي (رض)با فاطمه رضي الله عنهاازدواج كرد داستان اين ازدواج مبارك بدين شرح بود كه:
       حضرت ابوبكر‌،عمروسعدبن معاذ به حضرت علي پيشنهاد كردند كه ازحضرت فاطمه دختر حضرت رسول(ص)خواستگاري كند،اوتنگدستي خودراعذر آورد،آنان به اوقول مساعدت دادند واورا به انجام اين كار نيرو بخشيدند.
      حضرت علي پس ازاين جريان خدمت پيامبر آمدوازحضرت زهرا خواستگاري كرد،پيامبر (ص)
خواسته اش راپذيرفت وفرمود:آيا چيزي بابت مهريه فراهم كرده اي؟ حضرت علي گفت:خير،آن حضرت
فرمود،آن زره راكه فلان روز به تو دادم بفروش ومهر فاطمه راتهيه كن.
        حضرت علي زره رابه مبلغ چهارصد درهم به حضرت عثمان(رض)بن عفان فروخت،حضرت عثمان
پس ازآنكه پول زره راپرداخت كرد،دوباره زره رابه حضرت علي بخشيد،حضرت علي پول هارابرداشت و
خدمت پيامبر تقديم نمودوماجرارابرايش تعريف كرد،آنحضرت براي حضرت عثمان دعاي خير فرمودومبلغي
ازآن پول رابه حضرت ابوبكرداد تا براي فاطمه لباس واسبابلازم خانه خريداري كند.
       جهيزيه حضرت فاطمه كه پيامبربراي او تدارك ديده بود،عبارت بود ازيك چادر يك پيراهن يك بالش چرمي كه با گياه‹اذخر›پر شده بود ويك دست آس ويك مشكيزه ودو كوزه سفالي.
  آري رسول خدا كه محبوب ترين خلق خدا بود، دختر گراميش وبانوي زنان بهشت رااين چنين به استقبال زندگي نوين فرستاد  
                                              ماخذ:کشف الغمه َاردبیلی