۱۳۸۹/۰۷/۰۸
چندين نسل از ايرانيان درس و کلاس انشاء مدرسه را با موضوع های کليشه ای و نخ نمائی چون«علم بهتر است يا ثروت؟»،«بهار(يا پاييز) را توصف کنيد»،«تعطيلات نوروزی خود را چگونه گذرانديد» و يا با متن هائی به ياد می آورند که بايد در باره جمله ها و کلمات قصار پيامبر،امامان و آيت الله خمينی يا در باره مفاهيمی چون شهادت و جنگ و انقلاب و ضد انقلاب می نوشتند.
درس انشاء در مدارس ايران پيش و پس از انقلاب نوعی «درسی کمکی» تلقی می شد و اغلب معلمان برای تقويت معدل دانش آموزان بالاترين نمرات را در درس انشاء در کارنامه دانش آموزان می نوشتند .
تحولات سياسی و جنبش دموکراسی خواهی سال های اخير بر درس انشاء نيز اثر گذشت و مفهوم و کارکرد «زنگ انشاء» را چنان متحول کرد که جمهوری اسلامی را به حذف يا حل آن در درس های ديگر واداشته است.
يکی دو مقام آموزش و پرورش در هفته اخير کوشيدند تا خبر «حذف درس انشاء به عنوان درس مستقل» يا «حل درس مستقل انشاء در ۴ درس املا، آييننگارش،زبان شناسی و دستورزبان» و خبر جايگزين کردن شيوه سنتی نگارش و خواندن متن در کلاس را با نگارش «خاطرات و جمله های کوتاه توصيفی» تکذيب کنند.
اما توضيحات آنان چندان مبهم بود که اگر علاوه بر درستی خبر اين واقعيت را نيز نشان داد که برنامه ريزان آموزش و پرورش و مديران نظام آموزشی ايران،به رغم نزديک به يک قرن عمر مدارس در ايران،هنوز نمی دانند با درس انشاء چه کنند.
خبر حذف درس انشاء يا حل آن در درس های ديگر و شيوه تکذيب مبهم اين خبر اين واقعيت را نيز نشان داد که «زنگ انشاء» مدارس به فرصتی مغتنم برای طرح گسترده انتقادهای سياسی و در نتيجه به يکی از معضلات جمهوری اسلامی و نظام سانسور و سرکوب بدل شده است.
عقل و تفکر انتقادی يا نقل و حافظه و پذيرش منفعل؟
پرورش و تقويت تفکر انتقادی و تخييل خلاق،آموزش آئين و شيوه های نگارش متون منسجم و برخوردار از ساختار منطقی،آموختن شيوه های درست نويسی، مبانی گرامر و نحو و گسترش دامنه تسلط بر زبان مکتوب از کارکردهای تعريف شده درس انشاء در مدارس است.
اما درس انشاء در ساختار و نظام آموزشی ايران پيش و پس از انقلاب،که نه بر عقل و تفکر انتقادی که بر نقل و حافظه و پذيرش منفعل بنا شده است،چندان از اهداف و کارکردهای تعريف شده خود دورافتاده است که خبر حذف آن از برنامه مدارس در چند هفته اخير توجه و واکنشی درخور برانگيخت.
انشاء به معنای خلق و ابداع است و هدف از نوشتن انشاء نه فقط آموزش آئين نگارش و قواعد گرامر و نحو و ساختار متن،که بعلاوه، پرورش تفکر و تعقل و تخييل خلاق است اما اين اهداف با نظامی که بر نقل،تقويت حافظه و پذيرش منفعل استوار است و از تفکر و نقد و انتقاد می گريزد،همخوان نيست.
حذف تدريجی سوال های تشريحی از آزمون های فلسفه،علوم انسانی و اجتماعی و ادبيات و رواج سوال های تستی در اين عرصه ها،که در نظام آموزشی ايران پس از انقلاب با ضربآهنگی پرشتاب تحقق يافت،نيز از گرايش نظام آموزشی جمهوری اسلامی به پذيرش منفعل و ترس اين نظام از تفکر انتقادی حکايت می کند.
تحول سياسی در مدارس
برخی تحليل گران بر آن اند که طرح حذف درس انشاء يا تقليل و حل آن در درس هائی که آموزش و آزمون تستی را امکان می دهند و وادار کردن دانش آموزان به نوشتن خاطرات يا جمله های کوتاه توصيفی به جای نوشتن متون تشريحی عقلانی يا ادبی،علاوه بر تنگناهای آموزشی نهادينه شده،اهدافی سياسی را نيز دنبال می کند.
از اين منظر نوشتن و خواندن متن تشريحی به شيوه سنتی در زنگ انشاء به کارکردهای تعريف شده اين درس نزديک نبود اما به دانش آموزان فرصت می داد تا نظريات خود را در باره مسائل روز با همکلاسی های خود مطرح کرده و انتقادهای سياسی خود را مطرح کنند.
مدارس ايران در انقلاب اسلامی سياسی شدند اما فضای سياسی مسلط بر مدارس،که در سال های نخستين انقلاب و جنگ به سود مبانی سياسی و مکتبی جمهوری اسلامی شکل گرفته بود،از مقطع دوم خرداد به بعد به فضائی انتقادی گرايش يافت و در چند سال اخير،و به ويژه پس از گسترش جنبش اعتراضی در انتخابات رياست جمهوری اخير،رنگی مخالف به خود گرفته است.
تحول فضای سياسی جامعه و مدارس در سال های اخير در انشاهای دانش آموزان نيز بازتاب يافت و برخی گزارش های خبری،که حتی در سمينارها و نشست های آموزشی رسمی نيز عنوان شده اند،از بدل شدن «زنگ انشاء» به فضا و تربيونی برای طرح مباحث و انتقادهای ممنوع حکايت می کنند.
بر اساس اين گزارش ها دانش آموزان مدارس،به ويژه در دبيرستان،از فرصت درس انشاء بهره گرفته،از سرکوب سياسی و اجتماعی،از سانسور مسلط بر فضای جامعه،از غيبت رسانه ها و مفرهای اطلاع رسانی آزاد از سياست های حکومت و دولت،از تقلب در انتخابات اخير رياست جمهوری و بازداشت ها و اعدام های سياسی و از فشار و سرکوب مضاعف عليه زنان و محروميت های دختران دانش آموز انتقاد می کنند.
دانش آموزان با دور زدن موضوع های تعيين شده در انشاهای خود مسائل حاد سياسی و اقتصادی روز را مطرح کرده و خواندن چنين انشاهائی در کلاس به بحث های زنده بين دانش آموزان منجر می شود.
بر اساس اين گزارش ها روند بدل شدن زنگ انشاء به فضای انتقادی در دبيرستان ها به پديده ای عمومی و جاری بدل و چنان گسترده شده است که گردانندگان مدارس از کنترل آن ناتوان اند.
حذف زنگ مستقل انشاء يا حل اين درس در ۴ درس تعيين شده يا در دو جلد کتاب درسی «بخوانيم و بنويسم» می تواند اين فرصت را کور کند.
خبر و تکذيب خبر
خبر حذف يا حل درس انشاء در درس های ديگر در حاشيه خبرهای هفته های پرخبر اخير در رسانه های دولتی و نيمه دولتی مطرح شد.خانم «فاطمه قربان»،معاون آموزش ابتدايی در وزارت آموزش و پرورش اين خبر را «تکذيب» کرد اما گفت «در تلاشيم که محتوای زنگ انشاء را با تغييراتی تقويت کنيم»
معاون آموزش ابتدايی وزارت آموزش و پرورش مفهوم «تقويت» و «تغييرات» طراحی شده را با سکوت برگزار کرد و «زنگ انشاء نبايد فقط در محيط بسته کلاس انجام گيرد بلکه می توان اين زنگ پويا را در فضاهای طبيعت و اردو تشکيل داد».
آقای علی رضا رحيمی، مديرکل آموزش ابتدايی وزارت آموزش و پرورش نيز در باره حذف درس انشاء گفت «با شش ساله شدن دوره ابتدايی، مواد درسی و ساعت های آموزشی با تغييراتی مواجه خواهد شد». مديرکل آموزش ابتدايی نيز از «تقويت درس انشا» سخن گفت اما در باره مفهوم و راهکارهای«تقويت» سکوت کرد.
معنای «تقويت»،در نظامی که از زبان سوء استفاده کرده و سرکوب را آزادی و استبداد را دموکراسی می نامد و برای حل مساله ،اغلب، صورت مساله را پاک می کند،حذف نيز هست اما بدل شدن «زنگ انشاء» به مفر طرح انتقادهای ممنوع بيش از هرچه تلاش جامعه ايرانی را نشان می دهد که برای شکستن سکوت و سانسور از همه امکانات خود بهره می گيرد.
درس انشاء در مدارس ايران پيش و پس از انقلاب نوعی «درسی کمکی» تلقی می شد و اغلب معلمان برای تقويت معدل دانش آموزان بالاترين نمرات را در درس انشاء در کارنامه دانش آموزان می نوشتند .
تحولات سياسی و جنبش دموکراسی خواهی سال های اخير بر درس انشاء نيز اثر گذشت و مفهوم و کارکرد «زنگ انشاء» را چنان متحول کرد که جمهوری اسلامی را به حذف يا حل آن در درس های ديگر واداشته است.
يکی دو مقام آموزش و پرورش در هفته اخير کوشيدند تا خبر «حذف درس انشاء به عنوان درس مستقل» يا «حل درس مستقل انشاء در ۴ درس املا، آييننگارش،زبان شناسی و دستورزبان» و خبر جايگزين کردن شيوه سنتی نگارش و خواندن متن در کلاس را با نگارش «خاطرات و جمله های کوتاه توصيفی» تکذيب کنند.
اما توضيحات آنان چندان مبهم بود که اگر علاوه بر درستی خبر اين واقعيت را نيز نشان داد که برنامه ريزان آموزش و پرورش و مديران نظام آموزشی ايران،به رغم نزديک به يک قرن عمر مدارس در ايران،هنوز نمی دانند با درس انشاء چه کنند.
خبر حذف درس انشاء يا حل آن در درس های ديگر و شيوه تکذيب مبهم اين خبر اين واقعيت را نيز نشان داد که «زنگ انشاء» مدارس به فرصتی مغتنم برای طرح گسترده انتقادهای سياسی و در نتيجه به يکی از معضلات جمهوری اسلامی و نظام سانسور و سرکوب بدل شده است.
عقل و تفکر انتقادی يا نقل و حافظه و پذيرش منفعل؟
پرورش و تقويت تفکر انتقادی و تخييل خلاق،آموزش آئين و شيوه های نگارش متون منسجم و برخوردار از ساختار منطقی،آموختن شيوه های درست نويسی، مبانی گرامر و نحو و گسترش دامنه تسلط بر زبان مکتوب از کارکردهای تعريف شده درس انشاء در مدارس است.
اما درس انشاء در ساختار و نظام آموزشی ايران پيش و پس از انقلاب،که نه بر عقل و تفکر انتقادی که بر نقل و حافظه و پذيرش منفعل بنا شده است،چندان از اهداف و کارکردهای تعريف شده خود دورافتاده است که خبر حذف آن از برنامه مدارس در چند هفته اخير توجه و واکنشی درخور برانگيخت.
انشاء به معنای خلق و ابداع است و هدف از نوشتن انشاء نه فقط آموزش آئين نگارش و قواعد گرامر و نحو و ساختار متن،که بعلاوه، پرورش تفکر و تعقل و تخييل خلاق است اما اين اهداف با نظامی که بر نقل،تقويت حافظه و پذيرش منفعل استوار است و از تفکر و نقد و انتقاد می گريزد،همخوان نيست.
حذف تدريجی سوال های تشريحی از آزمون های فلسفه،علوم انسانی و اجتماعی و ادبيات و رواج سوال های تستی در اين عرصه ها،که در نظام آموزشی ايران پس از انقلاب با ضربآهنگی پرشتاب تحقق يافت،نيز از گرايش نظام آموزشی جمهوری اسلامی به پذيرش منفعل و ترس اين نظام از تفکر انتقادی حکايت می کند.
تحول سياسی در مدارس
برخی تحليل گران بر آن اند که طرح حذف درس انشاء يا تقليل و حل آن در درس هائی که آموزش و آزمون تستی را امکان می دهند و وادار کردن دانش آموزان به نوشتن خاطرات يا جمله های کوتاه توصيفی به جای نوشتن متون تشريحی عقلانی يا ادبی،علاوه بر تنگناهای آموزشی نهادينه شده،اهدافی سياسی را نيز دنبال می کند.
از اين منظر نوشتن و خواندن متن تشريحی به شيوه سنتی در زنگ انشاء به کارکردهای تعريف شده اين درس نزديک نبود اما به دانش آموزان فرصت می داد تا نظريات خود را در باره مسائل روز با همکلاسی های خود مطرح کرده و انتقادهای سياسی خود را مطرح کنند.
مدارس ايران در انقلاب اسلامی سياسی شدند اما فضای سياسی مسلط بر مدارس،که در سال های نخستين انقلاب و جنگ به سود مبانی سياسی و مکتبی جمهوری اسلامی شکل گرفته بود،از مقطع دوم خرداد به بعد به فضائی انتقادی گرايش يافت و در چند سال اخير،و به ويژه پس از گسترش جنبش اعتراضی در انتخابات رياست جمهوری اخير،رنگی مخالف به خود گرفته است.
تحول فضای سياسی جامعه و مدارس در سال های اخير در انشاهای دانش آموزان نيز بازتاب يافت و برخی گزارش های خبری،که حتی در سمينارها و نشست های آموزشی رسمی نيز عنوان شده اند،از بدل شدن «زنگ انشاء» به فضا و تربيونی برای طرح مباحث و انتقادهای ممنوع حکايت می کنند.
بر اساس اين گزارش ها دانش آموزان مدارس،به ويژه در دبيرستان،از فرصت درس انشاء بهره گرفته،از سرکوب سياسی و اجتماعی،از سانسور مسلط بر فضای جامعه،از غيبت رسانه ها و مفرهای اطلاع رسانی آزاد از سياست های حکومت و دولت،از تقلب در انتخابات اخير رياست جمهوری و بازداشت ها و اعدام های سياسی و از فشار و سرکوب مضاعف عليه زنان و محروميت های دختران دانش آموز انتقاد می کنند.
دانش آموزان با دور زدن موضوع های تعيين شده در انشاهای خود مسائل حاد سياسی و اقتصادی روز را مطرح کرده و خواندن چنين انشاهائی در کلاس به بحث های زنده بين دانش آموزان منجر می شود.
بر اساس اين گزارش ها روند بدل شدن زنگ انشاء به فضای انتقادی در دبيرستان ها به پديده ای عمومی و جاری بدل و چنان گسترده شده است که گردانندگان مدارس از کنترل آن ناتوان اند.
حذف زنگ مستقل انشاء يا حل اين درس در ۴ درس تعيين شده يا در دو جلد کتاب درسی «بخوانيم و بنويسم» می تواند اين فرصت را کور کند.
خبر و تکذيب خبر
خبر حذف يا حل درس انشاء در درس های ديگر در حاشيه خبرهای هفته های پرخبر اخير در رسانه های دولتی و نيمه دولتی مطرح شد.خانم «فاطمه قربان»،معاون آموزش ابتدايی در وزارت آموزش و پرورش اين خبر را «تکذيب» کرد اما گفت «در تلاشيم که محتوای زنگ انشاء را با تغييراتی تقويت کنيم»
معاون آموزش ابتدايی وزارت آموزش و پرورش مفهوم «تقويت» و «تغييرات» طراحی شده را با سکوت برگزار کرد و «زنگ انشاء نبايد فقط در محيط بسته کلاس انجام گيرد بلکه می توان اين زنگ پويا را در فضاهای طبيعت و اردو تشکيل داد».
آقای علی رضا رحيمی، مديرکل آموزش ابتدايی وزارت آموزش و پرورش نيز در باره حذف درس انشاء گفت «با شش ساله شدن دوره ابتدايی، مواد درسی و ساعت های آموزشی با تغييراتی مواجه خواهد شد». مديرکل آموزش ابتدايی نيز از «تقويت درس انشا» سخن گفت اما در باره مفهوم و راهکارهای«تقويت» سکوت کرد.
معنای «تقويت»،در نظامی که از زبان سوء استفاده کرده و سرکوب را آزادی و استبداد را دموکراسی می نامد و برای حل مساله ،اغلب، صورت مساله را پاک می کند،حذف نيز هست اما بدل شدن «زنگ انشاء» به مفر طرح انتقادهای ممنوع بيش از هرچه تلاش جامعه ايرانی را نشان می دهد که برای شکستن سکوت و سانسور از همه امکانات خود بهره می گيرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر