مردی از قم، سيد خراسانی و اينک آخرالزمان
۱۳۸۹/۰۷/۲۶
خط تازهتبليغاتی در محافل رسانهای و امنيتی جمهوری اسلامی معرفی کردن خامنهای به عنوان سيد خراسانی، يکی از سرداران نظامی برای زمينه سازی ظهور امام غایب در ادبيات اسطورهای مربوط به مهدويت است. چرا پس از دو دهه يک باره مقامات و دستگاههای تبليغاتی جمهوری اسلامی به ياد روايت مربوط به سيد خراسانی افتادهاند؟ داستان سيد خراسانی از کدام ظرفيتهای سياسی و مذهبی برای توضيح وضعيت سياسی منطقه و کشور و نيز تحريض افراد به عمل سياسی برخوردار است که اين چنين در تبليغات سياسی حکومت مورد استفاده واقع می شود؟
تاريخ اسطورهای سياسی
متون روايی شيعه که در حدود چهارده قرن نوشته و با عنوان گرد آوری و تدوين بازنوشته شدهاند مملو هستند از رواياتی که وقايع تاريخی را پس از وقوع به صورت پيش بينی و پيشگويی در قالب متن اسطورهای، بازنويسی و بازتوليد می کنند. بنا به اين متون تدوين شده، تمام تاريخ شيعه از قيام ابومسلم خراسانی تا حملهی مغول و از ظهور صفويه تا بروز انقلاب ۱۳۵۷ در اين روايات پيشگويی شدهاند. بخشی از اين پيشگويیها برای اثبات عالِم مطلق بودن مقدسان شيعه و نمايندگان آنها (روحانيت) و وقوف آنها به کل هستی و عالم امکان و برخی ديگر متوجه به اثبات نوعی تاريخگرايی شيعه محور است که تمام نظريات شيعيان را با وعدهی حتمی بودن برخی رخدادها پيش از وقوع آنها به اثبات نقلی می رسانند. نياز شيعه به بقا به عنوان يک اقليت دينی حتی در ايران ماقبل صفويه و سپس استقرار حکومت شيعه و تداوم آن در دوران مابعد صفويه مبنای باز تفسير اين تاريخ اسطورهای است.
استخراج مدام ظرفيتهای آيينی شيعه
شيعه عامه پسند و آيينی (در برابر شيعه فقهی، و شيعه کلامی) بر سه داستان بنيادی و سوگناک استوار است: کشته شدن امام علی به عنوان نماد عدالت در قدرت، شهادت امام حسين به عنوان نماد مبارزهی اپوزيسيون با ظلم حاکم، و غيبت امام دوازدهم در دوران حاکميت ظلم به عنوان فقدان زمينه برای حضور نمايندگان خداوند بر روی زمين. جمهوری اسلامی از دو داستان اول به اندازهی کافی در دوران انقلاب و جنگ بهره برده است و برای تبليغاتچیهای حاکم - در حالی که گوش مردم پر است از آن داستان ها - بسيار دشوار است خامنهای را به جای امام علی و امام حسين مظلوم در افکار عمومی جا بزنند: علیِ امروز دستور سرکوب می دهد و ده هزار نفر را بازداشت و صدها نفر را می کشد و يک لشگر از وی محافظت می کنند در حالی که علی ديروز در محراب مسجد کوفه بدون محافظ به قتل رسيد؛ امام حسين عليه حکومت و قوای قاهرهی آن به پا خاست و اعضای خانوادهاش در يک تراژدی انسانی تشنه لب به خون خود غلتيدند در حالی که خامنهای در کرسی قدرت جا خوش کرده و با يزيد قابليت مشابهت سازی بيشتری دارد.
از همين جهت تبليغاتچیهای نظام به سراغ داستان سوم رفته و ماجرای «سيد خراسانی» را از دل آن بيرون آوردهاند. شيعه امروز ظرفيت آن را ندارد که خامنهای را به جای امام زمان به آنها فروخت (داستان هالهی نور احمدی نژاد در برخی حلقه های درون حکومت نيز به سخره گرفته شد.) از اين جهت بايد خامنهای به عنوان يکی از ياران امام زمان معرفی شود. سوراخ کنندگان احاديث در اين حالت ماموريت می يابند که در روايات مربوطه به دنبال کلمهای که بر ايران دلالت کنند بگردند. کلمه خراسان را می توان بسط داده و به جای ايران گرفت و جلوی نام سيد نيز کافی است يک واژهی علی بگذاريم: سيد خراسانی يا مشرقی می شود سيد علی خامنهای (آذربايجانی که چند سالی در مشهد بوده است) که اکنون رهبر جمهوری اسلامی است. بدين ترتيب، سيد خراسانی آذربايجانی پس از دو دهه مورد بازکشف دستگاههای تبليغاتی رژيم جمهوری اسلامی واقع شده است.
در همين حال بايد نهادی مثل اوقاف شجره نامهای برای اين شخصيت تاريخی در حال ساخته شدن درست کند تا وی را به چند واسطه به ائمه شيعه متصل سازد: «جد مطهر مقام معظم رهبری، امام سجاد بودند که امامزاده عبدالله مدفون در بلوار کشاورز قم نيز عموی نسبی ايشان هستند. همچنين امامزاده سيد معصوم نيز که در منطقه نيروگاه قم مدفون هستند به عنوان پسر عموی نسبی مقام معظم رهبری به شمار میآيند.» (غلامرضا ناظمی، مديرکل اوقاف و امور خيريه استان قم، تابناک، ۲۵ مهر ۱۳۸۹)
در دوران انقلاب سال ۱۳۵۷ روايات پيرامون ظهورمنجی متضمن بشارت قيام مردی از قم (خمينی، گرچه وی اصالتا قمی نبود) بودند که زمينه ساز ومتصل به حکومت حضرت مهدی می شد. اين باور به شکل گيری شعار «خدای خدايا تا انقلاب مهدی خمينی را نگه دار» شد که يک دهه از دستگاههای تبليغاتی و رسانهای حکومت هر روز پخش می شد. اکنون «سيد خراسانی» دارد جای «مردی از قم» را می گيرد.
بازخوانی تازه نشانههای ظهور
در بازخوانی تازه داستان امام زمان، همه عناصر و نشانههای ظهور به گونه ای بازتفسير می شوند که عينا شرايط امروز منطقه در آن لحاظ شده و به سفارش مديران دستگاه تبليغاتی حکومت پاسخ داده شود. در بازخوانی جديد به عناصر و اقتضائات ايدئولوژی اسلامگرا و موعودگرای حاکم و عوامل مبقيه نظام سياسی اشاره می شود: «ظلم و ستم بر امت اسلامی بيشتر می شود، يهود مجددا مسلط می شوند و بر جهان حاکم می شود و دولتی هم در منطقه تاسيس می کنند. ... اختلاف داخلی بين آنان [قوم سلمان انقلابی] به وجود میآيد و طرفداران امام پيروز می شوند، سيد خراسانی که فرمانده نيروهای ايرانی هست، به خدمت امام در عراق می رسند و با او بيعت می کنند و پرچم ايران را به دست حضرت می دهند. ... از جمله اشغال عراق توسط غربیها و عقب نشينی آنها، که در احاديث ذکر شده است. در عربستان نيز بين خانواده حاکم اختلاف می شود و حالت خلاء سياسی قبل از ظهور حضرت صورت میگيرد.» (سيد خراسانی پرچم ايران را تسليم امام زمان میکند، علی کورانی، شيعه آنلاين، ۷ مرداد ۱۳۸۹)
در روايتی که دستگاه تبليغاتی جمهوری اسلامی از داستان ظهور عرضه می کند همهی اجزا و عناصر به ترتيبی در کنار هم قرار می گيرند که به نيازها و دغدغههای امروز اين نظام و رهبرانش پاسخ داده شود. حاکمان امروز نياز دارند که مبارزه خود با اسرائيل (بدون هيچ منفعت ملی)، سرکوب جنبش سبز، آتش افروزی و در نهايت اشغال عراق، بحران مشروعيت رهبری و احيانا دخالتهای خود در عربستان و يمن را به ماجرای ظهور پيوند زنند. از همين جهت همه اين امور در نشانهها جاسازی می شوند: پيروزی طرفداران امام زمان در اختلاف داخلی در قوم سلمان (سرکوب جنبش سبز)، مدعای تبليغاتی سطلهی صهيونيزم (که با قوم يهود مساوی گرفته می شود) بر جهان، پرچمداری قيام زمينه ساز ظهور توسط سيد خراسانی (خامنهای)، نياز به خروج کامل امريکا از عراق برای اشغال آن، و آرزوی جنگ داخلی در عربستان.
تنظيم سياست خارجی با چند خط روايت
تنظيم سياست خارجی ايران در عراق و نحوه مواجهه با ايالات متحده در منطقه در دولت احمدی نژاد تحت تاثير برداشت راويان اخبار در اين دولت قرار گرفته است. به اعتقاد اسلامگرايان موعودگرا، يکی از شخصيت های برجسته عصر ظهور، سيد خراسانی است که بنا بر روايات با سپاهی انبوه از ايران قيام کرده و به سمت عراق پيش می رود. سيد خراسانی چند ماه مانده به ظهور و در ماه رجب به همراه سفيانی و يمانی در يک روز قيام می کند و هدف همه اينها عراق است. سيد خراسانی و سپاهش با اصلی ترين دشمن امام زمان که سفيانی است و عراق را اشغال کرده (ايالات متحده) وارد کارزاری سخت شده و بعد از شکست او، با امام زمان بيعت کرده و لشگريانش را تحت اختيار امام زمان قرار می دهد.
بدين ترتيب جمهوری اسلامی بايد همچنان نيروهای امنيتی و سپاه قدس خود را در عراق نگاه دارد، در انتخابات عراق صدها ميليون دلار صرف هم پيمانان خود کند و تجهيزات نظامی برای قتل سربازان امريکايی به اين منطقه بفرستد تا سيد خراسانی بتواند سفيانی را شکست داده و امام زمان که اکنون در عراق است بتواند ظهور کند.
حکومت امام زمان و سيد خراسانیاش چگونه کار می کند؟
امام زمانی که به روايت تبليغات جمهوری اسلامی منتظر اقدامات سيد خراسانی برای ظهور در عراق (و نه مکه تحت حکومت مستقر و قدرتمند آل سعود) است و در صورت عدم تبعيت از وی به عنوان جاعل و دروغگو محاکمه می شود طبعا پس از ظهور، وابسته به خامنهای بوده و سياستهای وی را برای بسط نفوذ خود در منطقه به اجرا در خواهد آورد. اگر به ديناميزم رابطه قدرت ميان سرداران نظامی و رهبران سياسی و معنوی نگاه کنيم، اين دو در طول تاريخ بالاخص در جوامع غير دمکراتيک همواره به يکديگر وابستگی داشته و در قدرت شريک می شوند. سيد خراسانی که زمينه ظهور را فراهم می کند صبح فردای ظهور به مرخصی نخواهد رفت و تشکيلات نظامی و امنيتی و قضايی امام زمان را رهبری خواهد کرد. سبک رهبری اين سيد خراسانی و فرماندهان همکار وی (احمدی نژاد، تائب، ذوالنور، مرتضوی، جعفری، حجازی، احمدی مقدم، محسنی اژهای، نجار، رادان و نقدی) نيز يک شبه تغيير نخواهد کرد.
بر اساس روايتی که اکنون از حکومت امام غائب در جمهوری اسلامی عرضه می شود شاهد همان رفتارهايی از حکومت جهانی امام زمان در حوزههای امنيتی و نظامی و قضايی خواهيم بود که تاکنون در دو دهه حکومت خامنهای شاهدش بودهايم.
تاريخ اسطورهای سياسی
متون روايی شيعه که در حدود چهارده قرن نوشته و با عنوان گرد آوری و تدوين بازنوشته شدهاند مملو هستند از رواياتی که وقايع تاريخی را پس از وقوع به صورت پيش بينی و پيشگويی در قالب متن اسطورهای، بازنويسی و بازتوليد می کنند. بنا به اين متون تدوين شده، تمام تاريخ شيعه از قيام ابومسلم خراسانی تا حملهی مغول و از ظهور صفويه تا بروز انقلاب ۱۳۵۷ در اين روايات پيشگويی شدهاند. بخشی از اين پيشگويیها برای اثبات عالِم مطلق بودن مقدسان شيعه و نمايندگان آنها (روحانيت) و وقوف آنها به کل هستی و عالم امکان و برخی ديگر متوجه به اثبات نوعی تاريخگرايی شيعه محور است که تمام نظريات شيعيان را با وعدهی حتمی بودن برخی رخدادها پيش از وقوع آنها به اثبات نقلی می رسانند. نياز شيعه به بقا به عنوان يک اقليت دينی حتی در ايران ماقبل صفويه و سپس استقرار حکومت شيعه و تداوم آن در دوران مابعد صفويه مبنای باز تفسير اين تاريخ اسطورهای است.
استخراج مدام ظرفيتهای آيينی شيعه
شيعه عامه پسند و آيينی (در برابر شيعه فقهی، و شيعه کلامی) بر سه داستان بنيادی و سوگناک استوار است: کشته شدن امام علی به عنوان نماد عدالت در قدرت، شهادت امام حسين به عنوان نماد مبارزهی اپوزيسيون با ظلم حاکم، و غيبت امام دوازدهم در دوران حاکميت ظلم به عنوان فقدان زمينه برای حضور نمايندگان خداوند بر روی زمين. جمهوری اسلامی از دو داستان اول به اندازهی کافی در دوران انقلاب و جنگ بهره برده است و برای تبليغاتچیهای حاکم - در حالی که گوش مردم پر است از آن داستان ها - بسيار دشوار است خامنهای را به جای امام علی و امام حسين مظلوم در افکار عمومی جا بزنند: علیِ امروز دستور سرکوب می دهد و ده هزار نفر را بازداشت و صدها نفر را می کشد و يک لشگر از وی محافظت می کنند در حالی که علی ديروز در محراب مسجد کوفه بدون محافظ به قتل رسيد؛ امام حسين عليه حکومت و قوای قاهرهی آن به پا خاست و اعضای خانوادهاش در يک تراژدی انسانی تشنه لب به خون خود غلتيدند در حالی که خامنهای در کرسی قدرت جا خوش کرده و با يزيد قابليت مشابهت سازی بيشتری دارد.
از همين جهت تبليغاتچیهای نظام به سراغ داستان سوم رفته و ماجرای «سيد خراسانی» را از دل آن بيرون آوردهاند. شيعه امروز ظرفيت آن را ندارد که خامنهای را به جای امام زمان به آنها فروخت (داستان هالهی نور احمدی نژاد در برخی حلقه های درون حکومت نيز به سخره گرفته شد.) از اين جهت بايد خامنهای به عنوان يکی از ياران امام زمان معرفی شود. سوراخ کنندگان احاديث در اين حالت ماموريت می يابند که در روايات مربوطه به دنبال کلمهای که بر ايران دلالت کنند بگردند. کلمه خراسان را می توان بسط داده و به جای ايران گرفت و جلوی نام سيد نيز کافی است يک واژهی علی بگذاريم: سيد خراسانی يا مشرقی می شود سيد علی خامنهای (آذربايجانی که چند سالی در مشهد بوده است) که اکنون رهبر جمهوری اسلامی است. بدين ترتيب، سيد خراسانی آذربايجانی پس از دو دهه مورد بازکشف دستگاههای تبليغاتی رژيم جمهوری اسلامی واقع شده است.
در همين حال بايد نهادی مثل اوقاف شجره نامهای برای اين شخصيت تاريخی در حال ساخته شدن درست کند تا وی را به چند واسطه به ائمه شيعه متصل سازد: «جد مطهر مقام معظم رهبری، امام سجاد بودند که امامزاده عبدالله مدفون در بلوار کشاورز قم نيز عموی نسبی ايشان هستند. همچنين امامزاده سيد معصوم نيز که در منطقه نيروگاه قم مدفون هستند به عنوان پسر عموی نسبی مقام معظم رهبری به شمار میآيند.» (غلامرضا ناظمی، مديرکل اوقاف و امور خيريه استان قم، تابناک، ۲۵ مهر ۱۳۸۹)
در دوران انقلاب سال ۱۳۵۷ روايات پيرامون ظهورمنجی متضمن بشارت قيام مردی از قم (خمينی، گرچه وی اصالتا قمی نبود) بودند که زمينه ساز ومتصل به حکومت حضرت مهدی می شد. اين باور به شکل گيری شعار «خدای خدايا تا انقلاب مهدی خمينی را نگه دار» شد که يک دهه از دستگاههای تبليغاتی و رسانهای حکومت هر روز پخش می شد. اکنون «سيد خراسانی» دارد جای «مردی از قم» را می گيرد.
بازخوانی تازه نشانههای ظهور
در بازخوانی تازه داستان امام زمان، همه عناصر و نشانههای ظهور به گونه ای بازتفسير می شوند که عينا شرايط امروز منطقه در آن لحاظ شده و به سفارش مديران دستگاه تبليغاتی حکومت پاسخ داده شود. در بازخوانی جديد به عناصر و اقتضائات ايدئولوژی اسلامگرا و موعودگرای حاکم و عوامل مبقيه نظام سياسی اشاره می شود: «ظلم و ستم بر امت اسلامی بيشتر می شود، يهود مجددا مسلط می شوند و بر جهان حاکم می شود و دولتی هم در منطقه تاسيس می کنند. ... اختلاف داخلی بين آنان [قوم سلمان انقلابی] به وجود میآيد و طرفداران امام پيروز می شوند، سيد خراسانی که فرمانده نيروهای ايرانی هست، به خدمت امام در عراق می رسند و با او بيعت می کنند و پرچم ايران را به دست حضرت می دهند. ... از جمله اشغال عراق توسط غربیها و عقب نشينی آنها، که در احاديث ذکر شده است. در عربستان نيز بين خانواده حاکم اختلاف می شود و حالت خلاء سياسی قبل از ظهور حضرت صورت میگيرد.» (سيد خراسانی پرچم ايران را تسليم امام زمان میکند، علی کورانی، شيعه آنلاين، ۷ مرداد ۱۳۸۹)
در روايتی که دستگاه تبليغاتی جمهوری اسلامی از داستان ظهور عرضه می کند همهی اجزا و عناصر به ترتيبی در کنار هم قرار می گيرند که به نيازها و دغدغههای امروز اين نظام و رهبرانش پاسخ داده شود. حاکمان امروز نياز دارند که مبارزه خود با اسرائيل (بدون هيچ منفعت ملی)، سرکوب جنبش سبز، آتش افروزی و در نهايت اشغال عراق، بحران مشروعيت رهبری و احيانا دخالتهای خود در عربستان و يمن را به ماجرای ظهور پيوند زنند. از همين جهت همه اين امور در نشانهها جاسازی می شوند: پيروزی طرفداران امام زمان در اختلاف داخلی در قوم سلمان (سرکوب جنبش سبز)، مدعای تبليغاتی سطلهی صهيونيزم (که با قوم يهود مساوی گرفته می شود) بر جهان، پرچمداری قيام زمينه ساز ظهور توسط سيد خراسانی (خامنهای)، نياز به خروج کامل امريکا از عراق برای اشغال آن، و آرزوی جنگ داخلی در عربستان.
تنظيم سياست خارجی با چند خط روايت
تنظيم سياست خارجی ايران در عراق و نحوه مواجهه با ايالات متحده در منطقه در دولت احمدی نژاد تحت تاثير برداشت راويان اخبار در اين دولت قرار گرفته است. به اعتقاد اسلامگرايان موعودگرا، يکی از شخصيت های برجسته عصر ظهور، سيد خراسانی است که بنا بر روايات با سپاهی انبوه از ايران قيام کرده و به سمت عراق پيش می رود. سيد خراسانی چند ماه مانده به ظهور و در ماه رجب به همراه سفيانی و يمانی در يک روز قيام می کند و هدف همه اينها عراق است. سيد خراسانی و سپاهش با اصلی ترين دشمن امام زمان که سفيانی است و عراق را اشغال کرده (ايالات متحده) وارد کارزاری سخت شده و بعد از شکست او، با امام زمان بيعت کرده و لشگريانش را تحت اختيار امام زمان قرار می دهد.
بدين ترتيب جمهوری اسلامی بايد همچنان نيروهای امنيتی و سپاه قدس خود را در عراق نگاه دارد، در انتخابات عراق صدها ميليون دلار صرف هم پيمانان خود کند و تجهيزات نظامی برای قتل سربازان امريکايی به اين منطقه بفرستد تا سيد خراسانی بتواند سفيانی را شکست داده و امام زمان که اکنون در عراق است بتواند ظهور کند.
حکومت امام زمان و سيد خراسانیاش چگونه کار می کند؟
امام زمانی که به روايت تبليغات جمهوری اسلامی منتظر اقدامات سيد خراسانی برای ظهور در عراق (و نه مکه تحت حکومت مستقر و قدرتمند آل سعود) است و در صورت عدم تبعيت از وی به عنوان جاعل و دروغگو محاکمه می شود طبعا پس از ظهور، وابسته به خامنهای بوده و سياستهای وی را برای بسط نفوذ خود در منطقه به اجرا در خواهد آورد. اگر به ديناميزم رابطه قدرت ميان سرداران نظامی و رهبران سياسی و معنوی نگاه کنيم، اين دو در طول تاريخ بالاخص در جوامع غير دمکراتيک همواره به يکديگر وابستگی داشته و در قدرت شريک می شوند. سيد خراسانی که زمينه ظهور را فراهم می کند صبح فردای ظهور به مرخصی نخواهد رفت و تشکيلات نظامی و امنيتی و قضايی امام زمان را رهبری خواهد کرد. سبک رهبری اين سيد خراسانی و فرماندهان همکار وی (احمدی نژاد، تائب، ذوالنور، مرتضوی، جعفری، حجازی، احمدی مقدم، محسنی اژهای، نجار، رادان و نقدی) نيز يک شبه تغيير نخواهد کرد.
بر اساس روايتی که اکنون از حکومت امام غائب در جمهوری اسلامی عرضه می شود شاهد همان رفتارهايی از حکومت جهانی امام زمان در حوزههای امنيتی و نظامی و قضايی خواهيم بود که تاکنون در دو دهه حکومت خامنهای شاهدش بودهايم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر