بر خلاف عروسی سلطنتی بریتانیا که این روزها تصاویر خوش رنگ و لعابش همه جا را پر کرده، اکثر تصاویر به جا مانده از آخرین عروسی های سلطنتی در ایران، از رنگ افتاده اند، سیاه و سفیدند و بیشتر به سندی تاریخی می مانند تا " عکس های عروسی".
"یک نظر" در سفارت
آخرین عروسی سلطنتی در ایران ۵۲ سال پیش برگزار شد، در ۲۹ ام آذر ۱۳۳۸. عروس، فرح دیبا، دو سال بود که در پاریس، درس معماری می خواند که محمدرضا پهلوی در یک دیدار رسمی از فرانسه در سال ۱۳۳۸، او را دید و پسندید. به پاریس رفته بود تا ژنرال دوگل را ببیند اما آنطور که رسم شده بود گذرش به سفارت دولت شاهنشاهی در پاریس هم افتاد و در کنار مقامات رسمی، دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه را نیز به حضور پذیرفت. گل سرسبد این دانشجویان برای شاه مجرد ایران، فرح بود.
تابستان همان سال، فرح بی خبر از همه جا برای گذراندن تعطیلات تابستانی به ایران باز می گردد. اردشیر زاهدی، که مسئول رتق و فتق امور دانشجویان ایرانی مقیم خارج از کشور بود، فرح را به بهانه تخصیص یک بورسیه تحصیلی به دربار می خواند و با همسرش، شهناز پهلوی، بزرگترین دختر شاه ایران آشنا می کند. دانشجوی ۲۱ ساله ممتاز، گرم جواب دادن به سوال های شاهزاده بود که شاه، بی خبر وارد می شود و به این گفتگو می پیوندد.
فرح پهلوی، بعدها درباره این دیدار می گوید: "وقتی اعلیحضرت وارد شد، جا خوردم. اما گفتم لابد آمده دخترش را ببیند، اما به گفتگوی ما پیوستند. خیلی راحت پرسیدند چه کار می کنم و دانشجویی در پاریس چطور است و از این دست سوال ها. این دیدار تمام شد و من با آب و تاب فراوان برای دوستانم تعریف می کردم که من شاه را دیدم... بعد از آن، رفت و آمدهایم به دربار زیاد شد... تا این که یک شب، من را بار دیگر برای شام به منزل شهناز دعوت کردند. بعد از شام در حالی که من و شاه کنار هم نشسته بودیم، متوجه شدم که تک تک مدعوین از سالن بیرون رفتند و من ماندم و شاه. شاه به من رو کرد و گفت حاضری زن من بشی؟ خوب من فوری گفتم بله... چون دیگر حس کرده بودم محبتم به شاه از حالت محبت یک شهروند معمولی به شاه مملکت به محبت یک زن به یک مرد تبدیل شده... بعد ها از او پرسیدم که چرا بین آن همه خانم های درباری، من را انتخاب کردی؟ پاسخ دادند: به خاطر سادگیت..."
جشن عروسی در کاخ مرمر برگزار شد، خطبه عقد را امام جمعه تهران خواند و وقتی همان اولین بار از عروس سوال کرد که آیا حاضر است به عقد دائمی پادشاه در بیاید یا نه، گل نچیده و گلاب نگرفته، از فرح پاسخ شنید: "بله".
این "بله"، فرح پهلوی را آخرین ملکه ایران کرد: شهبانو!
"منتخب خواهر شوهر"
"ثریا، ملکه یکی از سخت ترین دوره های حکومت محمدرضا پهلوی بود. در کمتر از یک ماه بعد از مراسم عروسی او با شاه، رزمآرا نخستوزیر نظامی ایران کشته شد و متعاقب آن قانون ملی شدن نفت در مجلس ایران به تصویب رسید. دکتر مصدق کمتر از سه ماه بعد از عروسی شاه و ثریا، نخستوزیر ایران شد. در جریان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، ثریا نیز همچون فرح، "خروج با آینده ای نامعلوم" از کشور را تجربه کرد."
نقل شده شاه در دوران پیش از ازدواج با فرح غمگین بود. غمگین از جدایی همسری زیبارو، ثریا اسفندیاری بختیاری... ثریا دختر خلیل خان اسفندیاری بختیاری از روسای ایل بختیاری و یاران رضا شاه بود که همسری آلمانی اختیار کرده بود.
ثریا که کودکی را در برلین و اصفهان گذرانده بود، برای یادگیری زبان انگلیسی در لندن به سر می برد که شمس پهلوی، خواهر بزرگ شاه، او را در مهمانی سفارت ایران در همین شهر دید و از پدرش خواستگاری کرد. ثریای ۱۸ ساله اما در عالم دیگری بود که از پدر، جریان را شنید. او قصد داشت به مدرسه هنرپیشگی برود و حتی از پدر قول گرفت اگر او و شاه یکدیگر را نپسندیدند، رخصت بازیگری به او بدهد.
چند هفته بعد از نخستین دیدار با شمس پهلوی، شاه، ثریا را در کاخ سلطنتی ملاقات کرد. گفته شده که شاه، در همان ملاقات اول شیفته ثریا می شود. مراسم ازدواج سلطنتی در ۲۳ بهمن ۱۳۲۹، در کاخ گلستان تهران برگزار شد.
ثریا، ملکه یکی از سخت ترین دوره های حکومت محمدرضا پهلوی بود. در کمتر از یک ماه بعد از مراسم عروسی او با شاه، رزمآرا نخستوزیر نظامی ایران کشته شد و متعاقب آن قانون ملی شدن نفت در مجلس ایران به تصویب رسید. دکتر مصدق کمتر از سه ماه بعد از عروسی شاه و ثریا، نخستوزیر ایران شد و در دوران حکومت او که بیش از دو سال به طول انجامید، ایران در مرکز توجه مطبوعات و رسانههای گروهی جهان قرار گرفت. در جریان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، ثریا نیز همچون فرح، "خروج با آینده ای نامعلوم" از کشور را تجربه کرد.
وقتی آرامش به پادشاهی محمدرضا بازگشت، وراثت تاج و تخت شد دغدغه حکومت. با گذشت چندین سال از ازدواج شاه و ثریا، فرزندی در کار نبود. تا اینکه سر انجام در مهر ۱۳۳۳، شاه و ملکه ثریا برای آزمایش های پزشکی به آمریکا سفر کردند.
نتیجه تحقیقات پزشکی مبهم بود: شاه و ثریا هر دو در سلامت به سر می بردند اما برای بچه دار شدن باید صبر می کردند. کاسه صبر دربار پهلوی اما لبریز شد و شاه آنطور که در بیانیه عمومی طلاقش از ثریا نوشت "با صرف نظر از احساسات شخصی"، به جدایی از ثریای ملکه هایش تن داد.
ثریا اسفندیاری ایران را در بهمن ۱۳۳۶ به مقصد سن مورتیز ترک کرد و طلاق محمدرضا شاه و دومین ملکه اش در ۲۴ اسفند همان سال رسما اعلام شد.
عروسی از دیار کلئوپاترا
"ازدواج محمدرضا و فوزیه در اسفند ۱۳۱۷ و درکاخ سلطنتی مصر انجام شد. رضاشاه اما می خواست دربار پهلوی، برای نخستین بار تجربه مراسم سلطنتی را نیز داشته باشند و همین شد دلیلی برای برگزاری یک جشن عروسی دیگر در تهران. مراسمی که بیشتر به رژه نظامی شبیه بود تا سور و سات عروسی."
دربار ایران اما یک عروس خارجی نیز داشته است: فوزیه بنت فواد، خواهر ملک فاروق پادشاه وقت مصر. محمدرضا، ولیعهد تازه از فرنگ برگشته بود که رضا شاه پیشنهاد ازدواجش با شاهزاده مصری را مطرح می کند. ازدواجی که بسیاری آن را تلاش رضا شاه برای بهبود روابطش با کشورهای عربی ، از جمله مصر تلقی می کنند.
ازدواج در اسفند ۱۳۱۷ و درکاخ سلطنتی مصر انجام شد. رضاشاه اما می خواست دربار پهلوی، برای نخستین بار تجربه مراسم سلطنتی را نیز داشته باشند و همین شد دلیلی برای برگزاری یک جشن عروسی دیگر در تهران. مراسمی که بیشتر به رژه نظامی شبیه بود تا سور و سات عروسی.
رضا شاه می خواست تا ولیعهدِ ولیعهد خود را نیز ببیند، آرزویی که ثمره این ازدواج، محققش نکرد: شهناز پهلوی، نخستین فرزند محمدرضا پهلوی که در سال ۱۳۱۹ به دنیا آمد.
با شاه و ملکه شدن تازه عروس و داماد، رابطه زناشویی به سردی گرایید تا سرانجام ملکه مصری در سال ۱۳۲۵ به ناگهان ایران را به مقصد مصر ترک کرد.
دربار ایران گفتند که فوزیه ایران را برای معالجات پزشکی ترک کرده است. اما وقتی از غیبت ملکه سه سال گذشت و شایعاتی مبنی بر درخواست طلاق از جانب فوزیه مطرح شد، شخص شاه در بیانیه ای که از رادیو ایران پخش شد، درخواست طلاق ملکه را به دلیل "وضعیت مزاجی" او عنوان کرد و گفت حضور ملکه فوزیه در تهران برای سلامتیش مضر تشخیص داده شده است.
"شهبانو" بی شاه در تبعید
شاه ایران زنده نیست و همسر دومش ثریا نیز. فوزیه همچنان در قید حیات است در اسکندریه مصر، همینطور فرح پهلوی که بسیاری او را همچنان شهبانو خطاب می کنند.