هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

۱۳۸۹ شهریور ۳۱, چهارشنبه

من و منیت رهبر 365 * 22 من پسرفت کشور 220سال باجگیری از ایران و ایرانی 22000میلیارددلار



سبك رهبرى خامنه‌اى: غيبت اميد و فقدان درايت راهبردى

هدف خامنه اى به عنوان يك رهبر در ۲۲ سال گذشته عبارت نبوده است از يافتن بهترين راه جهت پاسخ به نيازهاى شهروندان ايرانى.
هدف خامنه اى به عنوان يك رهبر در ۲۲ سال گذشته عبارت نبوده است از يافتن بهترين راه جهت پاسخ به نيازهاى شهروندان ايرانى.
۱۳۸۹/۰۶/۳۰
مركز پژوهش‌هاى مجلس شوراى اسلامى گزارشى را تحت عنوان «بيست و يك فرمان حكومتى در كارآمدى نظام جمهورى اسلامى ايران» (تهيه شده در تير ماه و عرضه شده در پايان شهريور ۱۳۸۹) منتشر كرده است.

اين بيست و يك فرمان حكومتى از پيام‌هاى آغاز سال و سخنرانى‌هاى خامنه‌اى در فروردين هر سال در مشهد يا در مكان‌هاى ديگر انتخاب شده‌اند. مركز پژوهش‌ها براى ارائه‌ى چهره‌اى مدير و مدبر و دور انديش از رهبرى اين گزارش را تهيه كرده است تا از ديگر دستگاه‌هاى حكومتى در مداحى ولى فقيه عقب نماند.

اما على خامنه اى حدود ۲۲ سال است كه رهبرى كشور ايران را به دست دارد. او مستقيما در هزينه كردن هزاران ميليارد دلار در كشور نقش و جان و مال و آبروى دهها ميليون ايرانى را در كف خود و نيروهاى وفادار به خود داشته است. اگر از گفته‌هاى به ظاهر دين مدارانه و عمل ناشده يا عمل ناشدنى خامنه‌اى و مدعيات افراد ذوب در ولايت در مورد ساده زيستى ادعايى وى (نعلين پاره پاره و ترك خورده‌ى سيد على در گزارش على اكبر رشاد، تابناك، ۳۰ شهريور ۱۳۸۹) گذر كنيم، او چگونه كشور را در اين ۲۲ سال اداره كرده است؟ جايگاه خامنه اى در ميان رهبران امروز دنيا از نظر سبك رهبرى كجاست؟ او كشور را در شرايط بحرانى چگونه اداره كرده است؟ كشور در بيست و يك سال گذشته به چه طرفى هدايت شده و به چه اطرافى هدايت نشده است؟ وى در ميان رهبران مستبد و ديكتاتور دنيا چه جايگاهى دارد؟

فقدان آرمانگرايى و عقلانيت

خامنه اى فاقد خصيصه‌ى اصلى رهبران آرمانگرا يعنى آينده نگرى و درايت ديپلماتيك است. او مسائل كليدى و بنيادى كشور يعنى نياز به تاسيس و گسترش و سرمايه گذارى در زير ساخت‌ها را نمى بيند و نمى تواند با گروه‌هاى مختلف مردم بالاخص نخبگان علمى و تكنوكرات ها براى گرد آوردن آنها و شروع فرايند اصلاح امور ارتباط برقرار كنند.

بنا به ادعاى رسانه‌هاى شبه دولتى و دولتى در ايران مشكل خامنه‌اى فقدان اطلاعات نيست (اطلاعات و اخبار چگونه به رهبرى مى رسد، الف، ۲۹ شهريور ۱۳۸۹) بلكه فقدان چشم انداز و بصيرت در كشوردارى است. سخنان وى فاقد هر گونه اميد به فردايى بهتر است. وى با ايجاد و تداوم بخشيدن به ترس بر جامعه حكومت مى كند.

خامنه‌اى قادر نيست مردم را بر موضوعات اصلى كشور يعنى توسعه‌ى اقتصادى، افزايش سرمايه‌ى اجتماعى، مشاركت همگانى و تقويت بنيه‌هاى دفاعى ( ونه تهاجمى) متمركز نگاه دارد و از پيوستگى و همبستگى عمومى مورد نياز براى توجه به چالش‌ها پاسدارى كند.

همكارانى كه وى انتخاب كرده و اهل خلوت وى در تصميم گيرى‌ها هستند عناصر امنيتى و نظامى هستند كه هيچ يك چشم انداز دراز مدت ندارند و تنها به بقاى رژيم با سركوب مى انديشند.

خامنه‌اى همچنين فاقد خصيصه‌ى اصلى رهبران عقلانى يعنى درايت راهبردى است. به دليل خود بزرگ بينى و خود معصوم پندارى، وى قادر نبوده تا سيستم‌ها يا راهبردهاى تازه اى براى مشكلاتى كه هرگز مورد توجه نبوده‌اند شكل دهد يا با روش‌هاى تازه به سراغ حل مسائل هميشگى برود. او هرگز در پى آن نبوده تا آنچه را كه در كشور «كار نمى كند»- مثل دستگاه قضايى يا نظام ادارى- درست كند يا امور به هم ريخته را سروسامان دهد. خامنه‌اى به دليل همين فقدان درايت راهبردى تخصص عجيبى در فرصت سوزى و از دست دادن فرصت‌ها داشته است.

درك تاكتيكى و تداركاتى از سركوب

اما خامنه‌اى از جنس رهبرانى با درايت تاكتيكى در حوزه هاى امنيتى و نظامى و مهندسى و دستكارى فرهنگى است. او به نحو غريزى بهترين گام‌ها را براى حفظ خود در قدرت در كوتاه مدت با بستن صداهاى مختلف و كنترل تمام عيار مخالفان جدى خود برداشته است. او مى تواند واقعيات جارى امنيتى را ارزيابى كند و مى داند چگونه در بهترين لحظات مخالفان را به عقب براند. وى همچنين در اِعمال قوه‌ى قاهره داراى درايت تداركاتى است. او مى داند چه كسانى حفظ نظام را به نحوى كارا و موثر محقق مى سازند و بواسطه‌ى آگاهى از روش‌هاى سركوب در نظام‌هاى كمونيستى و فاشيستى (اعتراف گيرى با شكنجه، ترور، ارعاب و ارهاب با استفاده از نيروهاى غير رسمى)، براى مواجهه با اقتضائات روزمره‌ى امنيتى كاملا آمادگى دارد.

تغيير به زور و ناديده گرفتن تفاوت‌ها

خامنه اى رهبر گروه بسيار كوچكى از جامعه‌ى ايران است چون صرفا به هماهنگى در ميان وفاداران اندك خود جهت به ميدان آوردن مهارت‌هاى آنها در سركوب و ارعاب و تبليغات سياسى نياز دارد. همين‌ها هستند كه به بيت وى راه دارند و بر سر سفره‌هاى افطار حكومتى مى نشينند. خامنه‌اى بر آن است تا در غير خودى‌ها تغيير مورد نظر خود را به وجود آورد، كارى كه از هيچ حكومتى ساخته نيست.

خامنه‌اى و ديگر اسلامگرايان نمى خواهند بپذيرند كه تغيير افراد به خود آنها وابستگى دارد و ديگران در صورت رابطه‌اى انسانى و محترمانه با ديگران تنها مى توانند الهام بخش باشند. خامنه‌اى به اين امر وقوف ندارد كه هر شهروند چيزى براى ارائه به جامعه دارد و وقتى مشاركت ديگران ارزشمند تلقى شود، آنها خود را با اشتياق وقف توسعه‌ى كشور مى كنند. خامنه‌اى هيچ گاه براى پيشرفت كشور الهام بخش نبوده است بلكه رفتارش منابع انسانى و مالى را از كشور فرارى مى دهد.

فقدان مديريت اختلاف

حاكمان جمهورى اسلامى و بالاخص شخص رهبرى تضاد و اختلاف را به معنى نزاع يا جنگ مى دانند و در اين جنگ حتى حاضرند با همه‌ى مردم روبرو شوند. اكثر ايرانيان داخل كشور در چنين جوى نمى توانند ظرفيت‌هاى بالقوه‌ى خود را بالفعل سازند چون نظام تبليغاتى حكومتى مدام آنها را از اختلاف و تنوع مى ترساند.

خامنه‌اى و وفادارانش متوجه نيستند كه اختلاف و تنوع امرى طبيعى و غير قابل اجتناب است چون افراد تجربه‌ها و انتظارات متفاوتى دارند. حاكمان در حكومت ولايت فقيه به درك اين موضوع نرسيده‌اند كه اختلاف و تنوع در انديشه‌ها و سبك‌هاى زندگى افراد با تجربيات مختلف و مهارت‌ها و استعدادهاى منحصر به فرد مى تواند يك فرصت براى يافتن راهى بهتر براى عمل باشد و نه تهديد عليه افرادى ديگر.

به عنوان يك رهبر، خامنه‌اى احساس مسئوليت مى كند كه فراتر از ديگر افراد باشد. او احساس مسئوليت نمى كند كه شهروندان را قدرت بخشيده و استعدادها، شور و اشتياق و قواى آنان را آزاد كند. او اين كار را تنها خطاب به وفاداران بسيجى خود صرفا براى تحريك آنها براى سركوب مى كند.

تفكر برد- باخت

خامنه‌اى بر تضاد منفى تمركز دارد كه معمولا نتيجه‌ى تفكر برد- باخت است. او فكر مى كند كه تنها يك پاسخ درست مى تواند وجود داشته باشد كه همانا پاسخ خود وى است. او هرگز تلاش نكرده تا با كمك به شهروندان جهت ديدن منحصر به فرد بودنشان و آنچه مى توانند عرضه كنند اختلاف و تنوع را به فرصت رشد تبديل كند. در جهان ذهنى خامنه‌اى و هوادارانش جايى براى رهيافت برد- برد كه با پذيرش تنوعات و اختلافات و تضادها و مديريت آنها حاصل مى شود وجود ندارد. به همين دليل، گزينه‌هاى نظام سياسى موجود در مواجهه با بحران‌ها و چالش‌ها مرتبا رو به كاهش داشته است.

مديريت خُرد

خامنه‌اى به در اختيار داشتن سكان مديريت كلان كشور، نظارت بر سياستگذارى در حوزه‌هاى سياست داخلى و خارجى، اقتصاد و جامعه و فرهنگ، جهت دادن به سه قوه، كنترل تام و تمام نهادهاى دينى، هدايت دستگاه‌هاى نظامى، انتظامى، امنيتى و قضايى و در اختيار داشتن بخش عمده‌اى از اقتصاد كشور قانع نيست بلكه در ريز ترين امور كشور دخالت مى كند. همين امر باعث غفلت وى از امور كلان و زير ساخت‌هاى كشور شده است.

او در اين كه فلان فيلم را چه كسى بسازد، فلان كتاب چاپ بشود يا نشود، به خانه‌ى فلان روحانى حمله شود يا حساب بانكى ديگرى مسدود شود، مدير كل فلان اداره بر سر كارش باقى بماند يا برود، و رايزن فرهنگى در فلان كشور چه كسى باشد دخالت مى كند. از همين جهت مديرانى كه وى به آنها اعتماد دارد هيچگاه رشد نمى كنند و قدرت تصميم گيرى ندارند. همچنين مديران باتجربه و موفق از گرد وى پراكنده مى شوند.

مديران كشور در همه‌ى رده‌ها بايد توان استمزاج (تخمين مزه‌ى دهان و هماهنگى با) نظرات خامنه‌اى را داشته باشند تا بتوانند بر سر كار خود باقى بمانند. از همين جهت مديران باقى مانده‌ى كشور در دو دهه‌ى فوق مرتبا بر اين توانايى خويش افزوده‌اند و از توانايى‌هاى ديگر آنها كاسته شده است. همين امر است كه دولت و ملت را رو به قهقرا برده است.

خود محورى

هدف خامنه اى به عنوان يك رهبر در ۲۲ سال گذشته عبارت نبوده است از يافتن بهترين راه جهت پاسخ به نيازهاى شهروندان ايرانى. او تلاش نمى كند نيازهايى را كه تضاد مى آفرينند درك كرده و از همه‌ى اطلاعات موجود براى اشاره به نيازهاى پايه بهره گيرى كند. وى در دوره‌ى رهبرى، خود را در امور مربوط به خود محورى‌ها و چگونگى‌ فراتر قرار گرفتن از ديگران گير انداخته است. او اكثر انرژى خود را بر حذف رقبا و جاه طلبى در منطقه صرف كرده است.

وى حتى هيچ توجهى به خصوصيات روحى همراهان خود در انقلاب ۱۳۵۷ و جمهورى اسلامى نمى كند، و بر احساسات، نيازها و محرك‌هاى خود تمركز دارد. افرادى كه احساس مى كنند شنيده نشده و درك نمى شوند در برابر خامنه‌اى سد دفاعى ساخته شده در گذر زمان را تحكيم كرده و براى مشاركت با مخالفان وى با همه‌ى قوا آماده مى شوند. او به عنوان يك رهبر نتوانسته فردى موثر، و مورد احترام باشد و نحوه‌ى رهبرى خود را مورد نياز جلوه دهد.

هیچ نظری موجود نیست: