طوفان خرداد
خدایا...
به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم
و مردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم. برای اینکه هرکس آنچنان می میرد که زندگی کرده است.
لب دریا، نسیم و آب و آهنگ،
شکسته ناله های موج بر سنگ.
مگر دریا دلی داند که ما را،
چه توفان ها ست در این سینه هاتنگ !
***
تب و تابی ست در فوج موج مردم
که زور و ظلم شیخ از حد بیرون
فرازش، شوق هستی، شور پرواز،
فرودش : غم؛ سکوتش : مرگ ومرداب !
***
سپردند سینه ها را سپر تیر
غریق بهت گشت دجال کسپیر
به بیرحمی اشارت کرد به نقدی
به بیرحمی اشارت کرد به نقدی
غروب از کشته پشته کرد زمینگیر
به جنگل و بیابان وخیابان همه اندوه !
به کاخ شیخ عیش و باده و بافور
به کاخ شیخ عیش و باده و بافور
***
لب دریا، گل خورشید پرپر !
به هر موجی، پری خونین شناور !
به کام خویش پیچاندند و بردند،
به مرداب اوین وکشتارگاه کهریزک
***
بخوان، ای مرغ مست بیشه دور،
که ریزد از صدایت شادی و نور،
قفس تنگ است و دل تنگ است، ورنه
هزاران نغمه دارم چون تو پر شور !
***
لب دریا مرداب ، غریو موج و کولاک،
بزیر آمد سپیده شب ، خفاش درخاک
نگاه ماه، در آن طوفان به افلاک
همه بینند سپاه و ملا فتاده بر خاک !
***
پریشان است امشب خاطر آب،
چه راهی می زند آن روح بی تاب !
« سبکباران ساحل ها » چه دانند،
«شب تاریک و بیم موج و گرداب » !
***
لب دریا، شب از هنگامه لبریز،
خروش موج ها: پرهیز ... پرهیز ... ،
در آن توفان که صد فریاد گم شد؛
چه بر می آید جز این از آرش خوش ؟!
***
چراغی دور، در ساحل شکفته
من و دریا، دو همراز نخفته !
همه شب، گفت دریا قصه با ماه
دریغا حرف من، حرف نگفته!
دریغا حرف من، حرف نگفته!
نویسنده : Arash Khoshmashregh ; ساعت ٩:٠۳ ق.ظ روز جمعه ٢٠ آذر ۱۳۸۸
تگ ها :
ایرانی در ایران
کور و کر و لال معادل زنده ماندن آنچه در ایران اهمیت دارد!!؟؟
ضربی :
عیشم مدام است از لعل دلخواه کارم به کام است الحمدلله
ای بخت سرکش تنگش به بر کش گه جام زرکش گه لعل دلخواه
ما را به رندی افسانه کردند پیران جاهل شیخان گمراه
از دست زاهد کردیم توبه وز فعل عابد استغفرلله
جانا چه گویم شرح فراقت چشمی و صد نم ،جامی صد آه
شوق لبت برد از یاد حافظ درس شبانه ورد سحرگاه
دمکراسی
با ترس یا با ریش گرو گذاشتن
دموکراسی دس نمیاد
نه امروز، نه امسال
نه هیچ وخت خدا.
منم مث هر بابای دیگه
حق دارم
که وایسم
رو دو تا پاهام و
صاحاب یه تیکه زمین باشم.
دیگه ذله شدم از شنیدن این حرف
که: «- هرچیزی باید جریانشو طی کنه
فردام روز خداس! »
من نمی دونم بعد از مرگ
آزادی به چه دردم می خوره،
من نمی تونم شیکم امرزمو
با نون فردا پر کنم.
آزادی
بذر پربرکتیه
که احتیاج
کاشته تش.
خب، منم این جا زندگی می کنم نه،
منم محتاج آزادیم
عینهو مث شما.
لنگستون هیوز، برگردان احمد شاملو (از مجموعه سیاه همچون اعماق افریقای خودم)
نویسنده : Arash Khoshmashregh ; ساعت ۸:٢٢ ق.ظ روز جمعه ٢٠ آذر ۱۳۸۸
تگ ها :
راز های سلامت
گوجهفرنگی بخورید،سکته نکنید | |||||||||||||||||||||||
به گزارش شبکه خبری BBC، قرص تولید شده از گوجهفرنگی حاوی عنصری فعال موسوم به لیکوپن است که مانع از جذب نوعی کلسترول خطرناک موسوم به LDL میشود که عامل اصلی تنگ شدن و در نهایت انسداد عروق است. این قرص که قرار است با نام تجاری آترونن روانه بازار شود توسط یک شرکت بیوتکنولوژی وابسته به دانشگاه کمبریج در بریتانیا تولید شده و به عنوان مکملی رژیمی روانه بازار خواهد شد. آزمایشات کلینیک اولیه که 150 بیمار قلبی در آن شرکت داشتند، نشان داد آترونن میتواند طی 8 هفته اکسیداسیون چربیهای خطرناک در خون را تقریبا به صفر کاهش دهد.
| |||||||||||||||||||||||
نویسنده : Arash Khoshmashregh ; ساعت ٧:۱٢ ق.ظ روز جمعه ٢٠ آذر ۱۳۸۸
تگ ها :
چگونه عیب های بدن خود را با لباس مناسب بپوشانید
شما با پوشیدن کفش های پاشنه بلند می توانید تنها چندین سانتی متر به قد خود بیفزایید. درست است که آنها بسیار عالی هستند و شما را بلندتر نشان می دهند، اما قطعا پای شما را اذیت می کنند و به آن آسیب می رسانند. پس اگر می خواهید که بلندتر به نظر برسید، به این نکات توجه کنید:
شلوار:
یافتن شلوارهایی که شما را بلندتر نشان می دهد، خیلی ساده است.
خانم ها ، چه لباسهایی شما را بلندتر نشان می دهد
شلوارهای پاچه گشاد و بلند باعث می شود تا بلندتر به نظر برسید. راه راه های باریک روی پارچه، چین یا خط اتوی جلوی شلوار نیز تاثیر بسیار خوبی دارد.
دامن :
دامن های کوتاه باعث می شود که هر زنی بلندتر به نظر برسد.
حتما لازم نیست که دامن های بسیار کوتاه و مینی بپوشید، یک دامن با قدی درست روی زانو بسیار عالی است. اگر شما کوتاه قد هستید، پوشیدن دامن های بلندتر باعث می شود که کوتاهتر به نظر برسید، مثل اینکه درون یک چاله ایستاده اید!
پیراهن:
پیراهن هایی که کمر آنها بالاتر است (Empire-waist) و بالاتنه خیلی کوتاهی دارند، باعث می شود که پایین تنه شما بلندتر به نظر برسد. این مدل پیراهن نیز اگر تا بالای زانو باشد، تاثیرخیلی بهتری دارد
پلوور و پوشش بالا تنه:
یقه های هفت با راه یا نوار عمودی، نیم تنه بالایی شما را بلندتر نشان می دهد. پلوورهای بلند و تنگ نیز موجب می شود تا بلندتر به نظر بیایید.
ژاکت، کت و مانتو:
ژاکت ها ،کت ها و مانتوهای بلندتر، موجب می شود که کوتاهتر دیده شوید. یک مدل کوتاه و مناسب را انتخاب کنید. مانتو تا زانو با شلواری کمی آزاد شما را در حد خوبی بلند قد تر نشان می دهد
نویسنده : Arash Khoshmashregh ; ساعت ۱۱:٥٩ ب.ظ روز پنجشنبه ۱٩ آذر ۱۳۸۸
تگ ها :
خانمهای ایرانی معروف دنیا
Claudia (Shaghayegh) Lynx / Iranian model
خانمهای ایرانی معروف دنیا
نویسنده : Arash Khoshmashregh ; ساعت ۱۱:٥٧ ب.ظ روز پنجشنبه ۱٩ آذر ۱۳۸۸
تگ ها :
اقتدارهوایی ارتش
با توطءه استعمار ارتش در حال انحلال بود سران یا فرار یا اعدام شده و کسانیکه دوره خارج از کشور طی نموده در مزان اتهام نبوده و به دستور خلخالی در منازل بازداشت و جهت ارایه آمار به پادگانها مراجعه و 2باره مراجعت مینمودند به محض شروع جنگ به جبهه شتافته دشمن تابن مسلح را زمینگیر وسپس از کشور بیرون راندند ولی رشادت های آنها به نام سپاه وجهاد ثبت و ارتشی که هشت سال جانانه از کشور دفاع نمود در موقع برگشت به پادگانها دریغ از استقبال خشک وخالی یا تقدیم یک شاخه گل به آنان یا خانواده های آنان که با همه مشکلات طی سی سال ساختند و سوختند ولی چون مدافع کشورند همیشه چان به کف آماده دفاع از این مرز و بوم ونوامیس آنند.سر فرازان در سه نیرو رشادتها نموده و تا نام ایران زنده است یادشان زنده و خون شهداشان شقایق و لاله سر برآورده از خاک میهن خواهد بود به کوری چشم دشمن
| |||
به گزارش خبرگزاری مهر، امیر سرتیپ خلبان سید محمد علوی معاون عملیات نیروی هوایی درباره اقتدار این نیرو در رژه هوایی طی سخنانی گفت: در صورت مساعد بودن شرایط هوا و ایمنی پروازی، دهها فروند از هواپیماهای شکاری بمب افکن، رهگیر، ترابری، سوخت رسان شامل اف 5، صاعقه- میگ 29 - اف 7 - سوخو 24 - اف 4- اف 14 - رادار پرنده - سی 130 - تانکرهای سوخترسان 707 و 747 با برنامه ریزی دقیق خلبانان جان بر کف نیروی هوایی قدرت خویش را به نمایش می گذارند. بنابراین گزارش معاون عملیات نیروی هوایی در ادامه افزود: این رژه هوایی با همکاری همهی پایگاه های کشور و حضور خلبانان جوان نیروی هوایی ارتش ایران است که تمامی دوره های تخصصی خود را در داخل کشور گذرانده اند برگزار می شود. وی گفت: ارتقای توان رزمی از نظر کمی و کیفی در ایجاد اقتدار و توان بازدارندگی کشور همواره مد نظر نیروهای ایران است تا از این توان در جهت ایجاد صلح در منطقه و آرامش برای خود وهمسایگان استفاده نماید ولی اگر کسی به خودش اجازه دهد به فضای مقدس ایران تعرضی داشته باشد تکنیک و تاکتیکی هایی را در دست داریم که دشمن را با غافلگیری بزرگ و فراتر از تصورشان مواجه کنیم |
نویسنده : Arash Khoshmashregh ; ساعت ۱۱:٠٧ ب.ظ روز پنجشنبه ۱٩ آذر ۱۳۸۸
تگ ها :
براستی بابستن تعرفه های سنگین بر واردات یا صادرات به ارزاق عمومی (قند -شکر چای
وقتی 50%قیمت برنج تعرفه توسط گمرک دربافت میگرد د یعنی این پول از جیب مصرف کننده اخذ شده و این مبلغ گیرکشاورز بعنوان تولید کننده خارج یا داخل نمیآید(قریب 500تومان هرکیلو)
جام جم آنلاین: افزایش 54 درصدی واردات برنج در 5 ماه نخست امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل که واردات 653 هزار و 410 تن برنج را به کشور رقم زد، واکنشهای فراوانی در پی داشته است.
انتقادها از واردات برنج به این دلیل صورت میگیرد که میزان واردات این محصول بیش از نیاز واقعی کشور است و واردات بیرویه در هر سال باعث شده شالیکاران نسبت به عدم فروش محصول خود و در معرض فساد قرار گرفتن محصولات انبار شده گلایه داشته باشند.
هرچند اوایل امسال برای حمایت از تولیدکنندگان داخلی، تعرفه واردات برنج 21 درصد تعیین شد، اما به نظر میرسد ورود بیش از نیاز کشور همچنان ادامه دارد و برخی صاحبنظران بر این باورند که بخش اعظم این محصول از طریق مبادی غیرقانونی وارد کشور میشود، اما آنچه زمینه ورود برنجهای خارجی را به کشور فراهم میکند، تقاضا از سوی مصرفکنندگان داخلی است که به دلیل پایین بودن قیمت برنجهای وارداتی نسبت به برنج داخلی تمایل به مصرف برنجهای خارجی دارند و ضروری است مسوولان کشور راهکارهایی اتخاذ کنند که هم به نفع تولیدکنندگان باشد هم به نفع مصرفکنندگان.
جالب توجهتر اینکه با افزایش واردات بیرویه برنج در 5 ماه گذشته وزارت بازرگانی در اقدامی دیر هنگام تعرفه واردات برنج را از 22 شهریور امسال تا اول دی ماه از 21 درصد به 41 درصد افزایش داد.
جمیل علیزاده شایق، رئیس انجمن برنج کشور در خصوص واردات بیرویه برنج به «جامجم» میگوید: با توجه به واردات بیرویه سالهای قبل و دپوی برنجی که وجود داشت، فکر میکردیم سال 88 برنجی وارد کشور نشود، اما متاسفانه آمار واردات نشان از رشد 54 درصدی واردات در 5 ماه نخست امسال دارد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا با توجه به آزاد بودن واردات، وزارت بازرگانی میتواند از این کار جلوگیری کند، میگوید: واردات اصلا آزاد نیست و زیرنظر وزارت بازرگانی است، بجز اقلامی که به صورت قاچاق وارد میشود به هر حال واردات محصولات ثبت سفارش میشود و این هماهنگی باید بین وزارت جهاد کشاورزی و وزارت بازرگانی برای تامین نیاز واقعی صورت گیرد. در واقع وزارت جهاد کشاورزی مسوولیت برآورد تولید و اعلام میزان کسری برنج را دارد و وزارت بازرگانی باید با هماهنگی وزارت جهاد کشاورزی نسبت به واردات این نیاز اقدام کند، اما متاسفانه واردات 3 برابر نیاز کشور است. علیزاده شایق تعرفه را یکی از مکانیزمهای کنترل واردات دانست و گفت: وزارت بازرگانی درباره تعرفه واردات برنج، سال گذشته راسا عمل کرد؛ این در حالی است که در بند 40 قانون بودجه 88 گفته شده است تعرفه واردات محصولات نهایی مصرفی کشاورزی مثل برنج و شکر باید در حد تعرفه خودروهای سواری باشد با توجه به اینکه تعرفه خودروهای سواری 90 درصد بود؛ اما وزارت بازرگانی در عمل تعرفه برنج را 21 درصد تعیین کرد. وی تاکید کرد: تعرفه واردات برنج برای حمایت از حقوق تولیدکنندگان باید با هماهنگی وزارت جهاد کشاورزی صورت گیرد.
کاهش هزینه تولید برنج
رئیس انجمن برنج در پاسخ به این سوال که با توجه به بالا بودن قیمت برنجهای داخلی آیا با افزایش بیش از حد تعرفه واردات برنج، قیمت آن برای مصرفکننده افزایش نمییابد، میگوید: در حال حاضر هزینه تولید برنج داخلی بالاست، اما اینکه میشود برنج داخلی را ارزانتر تولید کرد قابل نفی نیست و اگر ارادهای قوی در وزارت جهاد کشاورزی باشد برنج ایرانی حتما ارزانتر از برنج وارداتی تمام میشود. وی افزود: متاسفانه در 4 سال گذشته ارادهای در این زمینه نبوده و گامی برای خودکفایی برنج برداشته نشده است.
علیزاده شایق میزان مصرف سرانه هر نفر را در ایران 36 کیلو ذکر میکند و میگوید: از مجموع 620 هزار هکتار مزارع برنج، 460 هزار هکتار آن در استانهای گیلان و مازندران است و باقی در 12 استان کشور برداشت میشود که با توجه به اتمام فصل برداشت از استانهای برنجخیز کشور در مجموع امسال 2 میلیون و 250 هزار تن برنج برداشت شده که نسبت به سال گذشته 50 هزار تن افزایش یافته است.
شایق میافزاید: نیاز سالانه کشور به برنج بین 2 میلیون و 650 هزار تا 2 میلیون و 700 هزار تن است که کسری نیاز باید از طریق واردات تامین شود که متاسفانه ما هر سال شاهد واردات برنج 3 برابر نیاز کشور هستیم.
افزایش سود بازرگانی واردات برنج
با پیشنهاد وزارت بازرگانی و برای حمایت از تولید برنج داخلی در فصل برداشت، سود بازرگانی واردات برنج از 21 درصد به 41 درصد افزایش یافت. مهدی غضنفری، وزیر بازرگانی با اعلام این خبر افزود: هیات دولت طی تصویبنامهای سود بازرگانی انواع برنج خوراکی از 22 شهریور تا اول دیماه امسال از 21 درصد به 41 درصد افزایش داده است.
انتقادها از واردات برنج به این دلیل صورت میگیرد که میزان واردات این محصول بیش از نیاز واقعی کشور است و واردات بیرویه در هر سال باعث شده شالیکاران نسبت به عدم فروش محصول خود و در معرض فساد قرار گرفتن محصولات انبار شده گلایه داشته باشند.
هرچند اوایل امسال برای حمایت از تولیدکنندگان داخلی، تعرفه واردات برنج 21 درصد تعیین شد، اما به نظر میرسد ورود بیش از نیاز کشور همچنان ادامه دارد و برخی صاحبنظران بر این باورند که بخش اعظم این محصول از طریق مبادی غیرقانونی وارد کشور میشود، اما آنچه زمینه ورود برنجهای خارجی را به کشور فراهم میکند، تقاضا از سوی مصرفکنندگان داخلی است که به دلیل پایین بودن قیمت برنجهای وارداتی نسبت به برنج داخلی تمایل به مصرف برنجهای خارجی دارند و ضروری است مسوولان کشور راهکارهایی اتخاذ کنند که هم به نفع تولیدکنندگان باشد هم به نفع مصرفکنندگان.
جالب توجهتر اینکه با افزایش واردات بیرویه برنج در 5 ماه گذشته وزارت بازرگانی در اقدامی دیر هنگام تعرفه واردات برنج را از 22 شهریور امسال تا اول دی ماه از 21 درصد به 41 درصد افزایش داد.
جمیل علیزاده شایق، رئیس انجمن برنج کشور در خصوص واردات بیرویه برنج به «جامجم» میگوید: با توجه به واردات بیرویه سالهای قبل و دپوی برنجی که وجود داشت، فکر میکردیم سال 88 برنجی وارد کشور نشود، اما متاسفانه آمار واردات نشان از رشد 54 درصدی واردات در 5 ماه نخست امسال دارد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا با توجه به آزاد بودن واردات، وزارت بازرگانی میتواند از این کار جلوگیری کند، میگوید: واردات اصلا آزاد نیست و زیرنظر وزارت بازرگانی است، بجز اقلامی که به صورت قاچاق وارد میشود به هر حال واردات محصولات ثبت سفارش میشود و این هماهنگی باید بین وزارت جهاد کشاورزی و وزارت بازرگانی برای تامین نیاز واقعی صورت گیرد. در واقع وزارت جهاد کشاورزی مسوولیت برآورد تولید و اعلام میزان کسری برنج را دارد و وزارت بازرگانی باید با هماهنگی وزارت جهاد کشاورزی نسبت به واردات این نیاز اقدام کند، اما متاسفانه واردات 3 برابر نیاز کشور است. علیزاده شایق تعرفه را یکی از مکانیزمهای کنترل واردات دانست و گفت: وزارت بازرگانی درباره تعرفه واردات برنج، سال گذشته راسا عمل کرد؛ این در حالی است که در بند 40 قانون بودجه 88 گفته شده است تعرفه واردات محصولات نهایی مصرفی کشاورزی مثل برنج و شکر باید در حد تعرفه خودروهای سواری باشد با توجه به اینکه تعرفه خودروهای سواری 90 درصد بود؛ اما وزارت بازرگانی در عمل تعرفه برنج را 21 درصد تعیین کرد. وی تاکید کرد: تعرفه واردات برنج برای حمایت از حقوق تولیدکنندگان باید با هماهنگی وزارت جهاد کشاورزی صورت گیرد.
کاهش هزینه تولید برنج
رئیس انجمن برنج در پاسخ به این سوال که با توجه به بالا بودن قیمت برنجهای داخلی آیا با افزایش بیش از حد تعرفه واردات برنج، قیمت آن برای مصرفکننده افزایش نمییابد، میگوید: در حال حاضر هزینه تولید برنج داخلی بالاست، اما اینکه میشود برنج داخلی را ارزانتر تولید کرد قابل نفی نیست و اگر ارادهای قوی در وزارت جهاد کشاورزی باشد برنج ایرانی حتما ارزانتر از برنج وارداتی تمام میشود. وی افزود: متاسفانه در 4 سال گذشته ارادهای در این زمینه نبوده و گامی برای خودکفایی برنج برداشته نشده است.
علیزاده شایق میزان مصرف سرانه هر نفر را در ایران 36 کیلو ذکر میکند و میگوید: از مجموع 620 هزار هکتار مزارع برنج، 460 هزار هکتار آن در استانهای گیلان و مازندران است و باقی در 12 استان کشور برداشت میشود که با توجه به اتمام فصل برداشت از استانهای برنجخیز کشور در مجموع امسال 2 میلیون و 250 هزار تن برنج برداشت شده که نسبت به سال گذشته 50 هزار تن افزایش یافته است.
شایق میافزاید: نیاز سالانه کشور به برنج بین 2 میلیون و 650 هزار تا 2 میلیون و 700 هزار تن است که کسری نیاز باید از طریق واردات تامین شود که متاسفانه ما هر سال شاهد واردات برنج 3 برابر نیاز کشور هستیم.
افزایش سود بازرگانی واردات برنج
با پیشنهاد وزارت بازرگانی و برای حمایت از تولید برنج داخلی در فصل برداشت، سود بازرگانی واردات برنج از 21 درصد به 41 درصد افزایش یافت. مهدی غضنفری، وزیر بازرگانی با اعلام این خبر افزود: هیات دولت طی تصویبنامهای سود بازرگانی انواع برنج خوراکی از 22 شهریور تا اول دیماه امسال از 21 درصد به 41 درصد افزایش داده است.
به گزارش روابط عمومی وزارت بازرگانی، این اقدام باعث افزایش 2 برابری سود بازرگانی برنج میشود، این در حالی است که علاوه بر پرداخت حقوق ورودی 45 درصدی، واردکنندگان برنج ملزم به پرداخت 3 درصد مالیات ارزش افزوده هستند که با احتساب دیگر پرداختیها مجموع پرداختی واردکنندگان برنج حدود 50 درصد ارزش میشود.
براستی بابستن تعرفه های سنگین بر واردات یا صادرات به ارزاق عمومی (قند -شکر چای -روغن و برنج)و فروش همه منابع ومعادن و نفت وآب وخاک واخذ مالیات سنگین چرا نمیتوانند مملکت را اداره نمایند!؟
نویسنده : Arash Khoshmashregh ; ساعت ۱٠:٠٦ ب.ظ روز چهارشنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۸
تگ ها :
ای کشته که را کشتی تاکشته شدی زار..........پاسخگوی خونهای بناحق ریخته کیست !!؟؟
**
*جفت شش، دوازده سال زندان؟*
*جفت شش، دوازده سال زندان؟*
آدم توی مملکت ایران تکلیف ندارد، یک دفعه می بینی یک آدمی مثل بهزاد نبوی یا
سعید حجاریان از زندان آزاد می شود، بعد یک آدمی مثل سعید لیلاز به پانزده سال
زندان محکوم می شود. انگار دارند تاس می ریزند، جفت شش آمد، دوازده سال زندان
می دهند، یک و دو آمد سه سال زندان می دهند، برای یکی هم مثل زیدآبادی شیش و بش
می آید، پنج سال می رود تبعید شش سال انفرادی. حالا همین سعید لیلاز را اگر یک
سال قبل گرفته بودند و همین قاضی او را به همین دلایل محاکمه کرده بود، به او
سه ماه زندان می دادند، یا اگر شش ماه بعد گرفته بودندش، و به همین دلایل
محاکمه می شد، چه بسا جایزه نوبل اقتصاد را هم به او می دادند. حتی من فکر می
کنم اگر همین سعید لیلاز را به جای قاضی صلواتی اگر یک قاضی در مشهد محاکمه می
کرد، احتمالا بعد از پانزده روز آزاد می شد، یا مثلا اگر یک قاضی در سنندج
محاکمه اش می کرد، الآن سعید لیلاز به برقرار کردن رابطه میان کومله و
کارگزاران به هفت بار اعدام محکوم شده بود و تا حالا چهار بار اعدام شده بود.
ممکن است سووال کنید که اگر تاس می ریزند، پس حداکثر باید وقتی جفت شش آمد به
دوازده سال زندان محکوم کنند. اینها که کارشان حساب و کتاب ندارد، یک دفعه دیدی
تاس ریختند هفت و هشت آمد، بقول همشهری ما، خره دیگه، یه هو دیدی پرید!
سعید حجاریان از زندان آزاد می شود، بعد یک آدمی مثل سعید لیلاز به پانزده سال
زندان محکوم می شود. انگار دارند تاس می ریزند، جفت شش آمد، دوازده سال زندان
می دهند، یک و دو آمد سه سال زندان می دهند، برای یکی هم مثل زیدآبادی شیش و بش
می آید، پنج سال می رود تبعید شش سال انفرادی. حالا همین سعید لیلاز را اگر یک
سال قبل گرفته بودند و همین قاضی او را به همین دلایل محاکمه کرده بود، به او
سه ماه زندان می دادند، یا اگر شش ماه بعد گرفته بودندش، و به همین دلایل
محاکمه می شد، چه بسا جایزه نوبل اقتصاد را هم به او می دادند. حتی من فکر می
کنم اگر همین سعید لیلاز را به جای قاضی صلواتی اگر یک قاضی در مشهد محاکمه می
کرد، احتمالا بعد از پانزده روز آزاد می شد، یا مثلا اگر یک قاضی در سنندج
محاکمه اش می کرد، الآن سعید لیلاز به برقرار کردن رابطه میان کومله و
کارگزاران به هفت بار اعدام محکوم شده بود و تا حالا چهار بار اعدام شده بود.
ممکن است سووال کنید که اگر تاس می ریزند، پس حداکثر باید وقتی جفت شش آمد به
دوازده سال زندان محکوم کنند. اینها که کارشان حساب و کتاب ندارد، یک دفعه دیدی
تاس ریختند هفت و هشت آمد، بقول همشهری ما، خره دیگه، یه هو دیدی پرید!
*نوبل و اسکار بی ارزش است*
بیخودی نیست که می گویند باید حرف راست را از بچه شنید، حالا یا بابای بچه یا
بچه بابا، البته همین بچه ها بزرگ می شوند و می شوند آقا. بعد که شدند آقا، یک
حرف هایی می زنند که آدم با خودش می گوید " ای کاش وقتی بچه بودی می خوردمت از
دستت راحت می شدم." حالا ممکن است فکر کنید این که گفته بود، عزیزم! بخورمت،
منظورش بچه اش نبود، بلکه همسرش بود، ولی خیلی فرق نمی کند، حالا که بخور بخور
است، بالاخره بچه آدم هم بچه آدم است. حالا بعد از این همه مقدمه، منظورم این
بود که گاهی اوقات بعضی آدمها برای اثبات وجود خودشان، چاره ای جز این ندارند
که سیفون بکشند به همه تاریخ. طرف به جای اینکه یک کلمه بگوید عزیزان من! من
دیکتاتور هستم، به تمام مردم خودش و به تمام مردم جهان و به تمام تاریخ علم و
به تمام تاریخ هنر می گوید جاسوس. سالها قبل لیزنکو، رئیس آکادمی علوم شوروی
دوره استالین نظریه نسبیت را امپریالیستی اعلام کرده بود و چپ های روسی شصت سال
شعار می دادند که والت دیسنی جاسوس سیا است. من نمی فهمم اگر والت دیسنی جاسوس
سیا بود، کی فرصت می کرد سفیدبرفی و هفت کوتوله یا سیندرلا را بسازد. زرتی گاف
می زنند به تمام رویاهای بچه های دنیا.
بچه بابا، البته همین بچه ها بزرگ می شوند و می شوند آقا. بعد که شدند آقا، یک
حرف هایی می زنند که آدم با خودش می گوید " ای کاش وقتی بچه بودی می خوردمت از
دستت راحت می شدم." حالا ممکن است فکر کنید این که گفته بود، عزیزم! بخورمت،
منظورش بچه اش نبود، بلکه همسرش بود، ولی خیلی فرق نمی کند، حالا که بخور بخور
است، بالاخره بچه آدم هم بچه آدم است. حالا بعد از این همه مقدمه، منظورم این
بود که گاهی اوقات بعضی آدمها برای اثبات وجود خودشان، چاره ای جز این ندارند
که سیفون بکشند به همه تاریخ. طرف به جای اینکه یک کلمه بگوید عزیزان من! من
دیکتاتور هستم، به تمام مردم خودش و به تمام مردم جهان و به تمام تاریخ علم و
به تمام تاریخ هنر می گوید جاسوس. سالها قبل لیزنکو، رئیس آکادمی علوم شوروی
دوره استالین نظریه نسبیت را امپریالیستی اعلام کرده بود و چپ های روسی شصت سال
شعار می دادند که والت دیسنی جاسوس سیا است. من نمی فهمم اگر والت دیسنی جاسوس
سیا بود، کی فرصت می کرد سفیدبرفی و هفت کوتوله یا سیندرلا را بسازد. زرتی گاف
می زنند به تمام رویاهای بچه های دنیا.
در همین راستا، یا شاید هم در یک راستای دیگر، آیت الله خامنه ای گفت: " جایزه
هایی مثل اسکار و نوبل بی ارزش است." آگاهان دلایل زیر را برای بی ارزش بودن
نوبل و اسکار ذکر کرده و اعلام کردند که فقط شاعران و کارگردانانی که به ملاقات
رهبری می روند باارزش هستند.
هایی مثل اسکار و نوبل بی ارزش است." آگاهان دلایل زیر را برای بی ارزش بودن
نوبل و اسکار ذکر کرده و اعلام کردند که فقط شاعران و کارگردانانی که به ملاقات
رهبری می روند باارزش هستند.
دلیل اول، جایزه اسکار بی ارزش است، چون آن را به ما نمی دهند و هرکسی آن را می
گیرد خوش تیپ است و مامان می باشد.
گیرد خوش تیپ است و مامان می باشد.
دلیل دوم، جایزه نوبل بی ارزش است، چون آن را به آدم حسابی ها می دهند که اگر
ایرانی نباشند جزو عوامل غرب و اگر ایرانی باشند، طبیعتا جزو دشمنان نظام
هستند.
ایرانی نباشند جزو عوامل غرب و اگر ایرانی باشند، طبیعتا جزو دشمنان نظام
هستند.
دلیل سوم، در عوض جوایز ما با ارزش است، در غیر این صورت همگی خفه!
*شکرانه وحدت*
باز هم جای شکرش باقی است، همین که بطور کامل وحدت صورت نگرفته باز هم جای شکر
دارد، وگرنه اگر همه با هم وحدت کنند، دهان ملت سرویس می شود سنگین. البته
راستش را بخواهید من دوست دارم وحدت بشود و اصولا مسوولان کشور به جای گاز
گرفتن و لگد زدن مردم را ماچ کنند، منتهی وحدت سر چی؟ مگر اختلافی حل شده که
وحدتی صورت بگیرد؟ اصلا مگر قرار است اختلافی حل شود؟ طرف می گوید همه تان
بیایید با من وحدت کنید، خوب! نمی شود که همه با یک نفر وحدت کنند. البته ممکن
است چنین وحدتی صورت بگیرد، ولی در آن حالت دیگر جای شکرش باقی نمی ماند، بلکه
همه اش می رود جایی که عرب نی انداخت. واقعا این عرب ها هم جا گیر می آورند
برای نی انداختن.
دارد، وگرنه اگر همه با هم وحدت کنند، دهان ملت سرویس می شود سنگین. البته
راستش را بخواهید من دوست دارم وحدت بشود و اصولا مسوولان کشور به جای گاز
گرفتن و لگد زدن مردم را ماچ کنند، منتهی وحدت سر چی؟ مگر اختلافی حل شده که
وحدتی صورت بگیرد؟ اصلا مگر قرار است اختلافی حل شود؟ طرف می گوید همه تان
بیایید با من وحدت کنید، خوب! نمی شود که همه با یک نفر وحدت کنند. البته ممکن
است چنین وحدتی صورت بگیرد، ولی در آن حالت دیگر جای شکرش باقی نمی ماند، بلکه
همه اش می رود جایی که عرب نی انداخت. واقعا این عرب ها هم جا گیر می آورند
برای نی انداختن.
جلسه " شکرانه اتحاد" که قرار بود برای اتحاد میان طرفین دعوای انتخاباتی احمدی
نژاد و موسوی صورت بگیرد، برگزار شد، ولی احمدی نژاد برای جلسه نرفته بود،
هاشمی رفسنجانی هم که ظاهرا به عنوان آن طرف دعوا قرار بود وحدت کند، به جلسه
نیامده بود. علی لاریجانی در حالی که سرش گیج گیج می خورد و حالش خراب بود،
گفت: " احمدی نژاد و هاشمی نیامدند، خداوند امور را حل نماید." خداوند هم اظهار
داشت: " این دو تا که جمعا نود درصد دعوا بودند، نیامدند، بقیه تان هم که آمدید
قبلا وحدت داشتید، من چی چی رو حل کنم؟" فعلا مشکل خاصی نیست و خبری از وحدت
نیست. ظاهرا مشکل هاشمی رفسنجانی این است که می گوید که شرایط من باید رعایت
شود، شرط اولش هم این است که زندانیان حوادث انتخابات باید آزاد شوند. شرط
احمدی نژاد هم برای حضور در جلسه این بود که باید کسانی که زندانی نیستند، مثل
موسوی و کروبی و خاتمی و هاشمی دستگیر شوند تا احمدی نژاد به جلسه وحدت برود.
صفار هرندی هم که مشکل را از بیخ برید و گفت: " در ایران زندانی سیاسی نداریم."
راست می گوید، وقتی زندانی سیاسی نداریم، چی چی را آزاد کنیم؟ یک احمد زیدآبادی
است که جیب بری کرده، تاج زاده هم که با موتور گازی توی بزرگراه یک طرفه رفته،
رمضان زاده هم که جعل مدرک مرحوم کردان را کرده، زندانی سیاسی کجا بود؟
نژاد و موسوی صورت بگیرد، برگزار شد، ولی احمدی نژاد برای جلسه نرفته بود،
هاشمی رفسنجانی هم که ظاهرا به عنوان آن طرف دعوا قرار بود وحدت کند، به جلسه
نیامده بود. علی لاریجانی در حالی که سرش گیج گیج می خورد و حالش خراب بود،
گفت: " احمدی نژاد و هاشمی نیامدند، خداوند امور را حل نماید." خداوند هم اظهار
داشت: " این دو تا که جمعا نود درصد دعوا بودند، نیامدند، بقیه تان هم که آمدید
قبلا وحدت داشتید، من چی چی رو حل کنم؟" فعلا مشکل خاصی نیست و خبری از وحدت
نیست. ظاهرا مشکل هاشمی رفسنجانی این است که می گوید که شرایط من باید رعایت
شود، شرط اولش هم این است که زندانیان حوادث انتخابات باید آزاد شوند. شرط
احمدی نژاد هم برای حضور در جلسه این بود که باید کسانی که زندانی نیستند، مثل
موسوی و کروبی و خاتمی و هاشمی دستگیر شوند تا احمدی نژاد به جلسه وحدت برود.
صفار هرندی هم که مشکل را از بیخ برید و گفت: " در ایران زندانی سیاسی نداریم."
راست می گوید، وقتی زندانی سیاسی نداریم، چی چی را آزاد کنیم؟ یک احمد زیدآبادی
است که جیب بری کرده، تاج زاده هم که با موتور گازی توی بزرگراه یک طرفه رفته،
رمضان زاده هم که جعل مدرک مرحوم کردان را کرده، زندانی سیاسی کجا بود؟
*از شانزده آذر تا محرم *
دست ها روی سینه، لپ ها آلوچه، چشم ها گشاد، کفش ورزشی به پا، دستبند سبز به
دست، همگی به طرف دانشگاه. پنج روز دیگر مانده تا شانزده آذر، از پس فردا هم
تعطیلی شروع می شود. مسافرت اصولا در چنین شرایطی خوب نیست، جاده لغزنده و هوا
بارانی است. بیخودی به شمال نروید، چون شمال خودش می رود به دانشگاه. البته کلا
این دفعه مشکلی وجود ندارد، پنجاه تا شهر داریم و دویست تا دانشگاه. فعلا هم که
دولت دارد زندانی ها را در عمل آزاد می کند، ولی با پنج سال و شش سال زندان می
ترساند. البته حرف هایی می زنند که آدم توی دکه عطار که هیچ، توی دکه هیچ رمالی
هم پیدا نمی کند. فرمانده نیروی انتظامی تهران که انگار هنوز نمی داند که پلیسی
کردن فضای شهری اصلا چیز خوبی نیست، گفت: " از پلیسی کردن شهر هراسی نداریم."
ملت هم گفتند، چشم، ما در خدمتیم. البته به نظرم از حالا باید به فکر بعد از
شانزده آذر باشیم، محرم بیست روز بعد از شانزده آذر است و ده روز شهر دست
سبزهاست.
دست، همگی به طرف دانشگاه. پنج روز دیگر مانده تا شانزده آذر، از پس فردا هم
تعطیلی شروع می شود. مسافرت اصولا در چنین شرایطی خوب نیست، جاده لغزنده و هوا
بارانی است. بیخودی به شمال نروید، چون شمال خودش می رود به دانشگاه. البته کلا
این دفعه مشکلی وجود ندارد، پنجاه تا شهر داریم و دویست تا دانشگاه. فعلا هم که
دولت دارد زندانی ها را در عمل آزاد می کند، ولی با پنج سال و شش سال زندان می
ترساند. البته حرف هایی می زنند که آدم توی دکه عطار که هیچ، توی دکه هیچ رمالی
هم پیدا نمی کند. فرمانده نیروی انتظامی تهران که انگار هنوز نمی داند که پلیسی
کردن فضای شهری اصلا چیز خوبی نیست، گفت: " از پلیسی کردن شهر هراسی نداریم."
ملت هم گفتند، چشم، ما در خدمتیم. البته به نظرم از حالا باید به فکر بعد از
شانزده آذر باشیم، محرم بیست روز بعد از شانزده آذر است و ده روز شهر دست
سبزهاست.
*روسیه، روسیه، دارام دارام روسیه!*
یک خبر قدیمی: " روسیه اعلام کرد نیروگاه بوشهر تا سال 2010 فعالیتش را آغاز می
کند."
کند."
یک سال قبل روسیه اعلام کرده بود نیروگاه بوشهر تا سال 2009 فعالیتش را آغاز می
کند.
کند.
و دو سال قبل روسیه اعلام کرده بود نیروگاه بوشهر تا سال 2008 فعالیتش را آغاز
می کند.
می کند.
و سه سال قبل روسیه اعلام کرده بود نیروگاه بوشهر تا سال 2007 فعالیتش را آغاز
می کند.
می کند.
و ده سال قبل روسیه اعلام کرده بود نیروگاه بوشهر تا سال 2000 فعالیتش را آغاز
می کند.
می کند.
به عبارت دیگر، روسیه هر سال همین حرف را زده، هیچ فرقی هم نکرده، دولت ایران
هم هر سال قسم می خورد که روس ها امسال نیروگاه بوشهر را راه می اندازند. البته
من می دانم که چرا روسها نیروگاه بوشهر را راه نمی اندازند. شما هم جای دولت
روسیه بودید و خودتان یک هفته قبل فعالیت های اتمی ایران را رسما محکوم کرده
بودید، دلیلی نداشت نیروگاه بوشهر را راه بیندازید.
هم هر سال قسم می خورد که روس ها امسال نیروگاه بوشهر را راه می اندازند. البته
من می دانم که چرا روسها نیروگاه بوشهر را راه نمی اندازند. شما هم جای دولت
روسیه بودید و خودتان یک هفته قبل فعالیت های اتمی ایران را رسما محکوم کرده
بودید، دلیلی نداشت نیروگاه بوشهر را راه بیندازید.
اول، نیروگاه بوشهر راه نمی افتد، چون دولت روسیه در هر حال چه نیروگاه راه
بیاندازد، چه نیاندازد، پولش را می گیرد، ایران هم رابطه با روسیه را به هم نمی
زند.
بیاندازد، چه نیاندازد، پولش را می گیرد، ایران هم رابطه با روسیه را به هم نمی
زند.
دوم، دولت ایران هم که در چهار سال گذشته محض رضای خدا یک وعده نداده که عمل
کند، ضمن اینکه اصلا دولت نیازی ندارد که نیروگاه بوشهر راه بیافتد. یک دفعه
دیدی همین دولت اعلام کرد، ایران چهل هزار سانتریفیوژ فعال کرده و هر ماه سه
هزار کیلو اورانیوم غنی می کند. فکر می کنید چه اتفاقی می افتد؟ دولت دروغگو،
مجلس دروغگو، صدا و سیما دروغگو، رسانه های در اختیار دولت دروغگو، ترازو هم که
خراب است، ما چطوری بفهمیم این تپه ای که عکس اش را می بینیم و پشتش یک نیروگاه
است که در آن تعدادی مخزن است که در آن مخازن مقداری اورانیوم است، این مقدار
چقدر است؟
کند، ضمن اینکه اصلا دولت نیازی ندارد که نیروگاه بوشهر راه بیافتد. یک دفعه
دیدی همین دولت اعلام کرد، ایران چهل هزار سانتریفیوژ فعال کرده و هر ماه سه
هزار کیلو اورانیوم غنی می کند. فکر می کنید چه اتفاقی می افتد؟ دولت دروغگو،
مجلس دروغگو، صدا و سیما دروغگو، رسانه های در اختیار دولت دروغگو، ترازو هم که
خراب است، ما چطوری بفهمیم این تپه ای که عکس اش را می بینیم و پشتش یک نیروگاه
است که در آن تعدادی مخزن است که در آن مخازن مقداری اورانیوم است، این مقدار
چقدر است؟
سوم، بیخودی خون خودتان را کثیف نکنید، نتیجه آزمایش تان منفی می شود، می برند
به عنوان شاعر بیت یا وزیر کابینه استخدام تان می کنند. حالا همه اینها را
داشته باشید، وب سایت جهان نیوز سووال کرده که " چرا مردم وعده قطع نشدن گاز در
زمستان را باور نمی کنند؟" آخر این هم سووال کردن دارد؟ راستی گفتم دولت
دروغگو، مصاحبه تلویزیونی دیشب احمدی نژاد را دیدید؟
به عنوان شاعر بیت یا وزیر کابینه استخدام تان می کنند. حالا همه اینها را
داشته باشید، وب سایت جهان نیوز سووال کرده که " چرا مردم وعده قطع نشدن گاز در
زمستان را باور نمی کنند؟" آخر این هم سووال کردن دارد؟ راستی گفتم دولت
دروغگو، مصاحبه تلویزیونی دیشب احمدی نژاد را دیدید؟
{.......}
*دبلیو دبلیو دبلیو دات ای نبوی دات کام*
دو سه روز اول فشار روی سایت ای نبوی www.enabavi.com خیلی زیاد بود. فکر کنم
بخاطر فایل های صدا و برنامه های تصویری، به همین دلیل یکی دو روزی مطالب جدید
نگذاشتیم و گذاشتن مطالب آرشیوی را هم متوقف کردیم و فضای سایت را بشدت گسترش
دادیم، از امروز شروع کردیم به گذاشتن مطالب جدید و فعال کردن بخش اعظم سایت.
این هم یک تبلیغات برای خودم، همیشه که نمی شود آدم برای بقیه تبلیغ کند، یک
بار هم برای خودش می کند.
دو سه روز اول فشار روی سایت ای نبوی www.enabavi.com خیلی زیاد بود. فکر کنم
بخاطر فایل های صدا و برنامه های تصویری، به همین دلیل یکی دو روزی مطالب جدید
نگذاشتیم و گذاشتن مطالب آرشیوی را هم متوقف کردیم و فضای سایت را بشدت گسترش
دادیم، از امروز شروع کردیم به گذاشتن مطالب جدید و فعال کردن بخش اعظم سایت.
این هم یک تبلیغات برای خودم، همیشه که نمی شود آدم برای بقیه تبلیغ کند، یک
بار هم برای خودش می کند.
===========================
*ابهام زدایی از مرگ پزشکی که زیاد می دانست*
*مهدی محسنی*
*شبکه جنبش راه سبز(جرس): دادستان انقلاب تهران در خصوص مرگ مشکوک پزشک کهریزک
اعلام نمود "تحقیقات تا این لحظه نشان میدهد که مرگ وی ناشی از مسمومیت دارویی
بوده اما درباره اینکه آیا این اتفاق اقدام به قتل و یا خودکشی بوده، تحقیقات
ادامه دارد." مرگ رامین پور اندرجانی چندمین مرگ یا خودکشی مشکوک سیاسی در دو
دهه اخیر محسوب می گردد. پیش از این نحوه مرگ یا خودکشی چهره های مختلف سیاسی و
فرهنگی همچون علی اکبرسعیدی سیرجانی و سعید امامی نیز مورد توجه قرار گرفته
بود. *
**
**
*مرگ مشکوک علی اکبر سعیدی سیرجانی
اعلام نمود "تحقیقات تا این لحظه نشان میدهد که مرگ وی ناشی از مسمومیت دارویی
بوده اما درباره اینکه آیا این اتفاق اقدام به قتل و یا خودکشی بوده، تحقیقات
ادامه دارد." مرگ رامین پور اندرجانی چندمین مرگ یا خودکشی مشکوک سیاسی در دو
دهه اخیر محسوب می گردد. پیش از این نحوه مرگ یا خودکشی چهره های مختلف سیاسی و
فرهنگی همچون علی اکبرسعیدی سیرجانی و سعید امامی نیز مورد توجه قرار گرفته
بود. *
**
**
*مرگ مشکوک علی اکبر سعیدی سیرجانی
*علی اکبر سعیدی سیرجانی در ۴ آذر ۱۳۷۳، زمانی که تحت بازداشت وزارت اطلاعات
جمهوری اسلامی ایران بود، درگذشت. اما علت و محل مرگ وی هنوز در پردهای از
ابهام است. وزارت اطلاعات که تحت وزارت علی فلاحیان اداره می شد ، پیش از آن و
در اطلاعیهای که به عنوان اعلام خبر دستگیری سعیدی سیرجانی منتشر کرده بود
ادعا نمود سعیدی سیرجانی در پوشش جلسات ادبی و فرهنگی در منزلش محافل استعمال
مواد مخدر و ... به راه میانداخت.
جمهوری اسلامی ایران بود، درگذشت. اما علت و محل مرگ وی هنوز در پردهای از
ابهام است. وزارت اطلاعات که تحت وزارت علی فلاحیان اداره می شد ، پیش از آن و
در اطلاعیهای که به عنوان اعلام خبر دستگیری سعیدی سیرجانی منتشر کرده بود
ادعا نمود سعیدی سیرجانی در پوشش جلسات ادبی و فرهنگی در منزلش محافل استعمال
مواد مخدر و ... به راه میانداخت.
اکبر گنجی که برای نخستین بار علنا پس از ماجرای قتلهای زنجیره ای، پرده از راز
بسیاری از قتلهای سیاسی منتقدین حکومت جمهوری اسلامی برداشت، افشا نمود که
سعید امامی (اسلامی) در جمعی از افراد قابل اعتمادش توضیح داده بود که در زمان
مدت بازداشت آقای سیرجانی ابتدا - و با برنامه ریزی قبلی- به وی یکی از
خوراکیهای مورد علاقهاش یعنی "ارده" داده شد و به دلیل آن که این ماده غذایی
باعث قبض شدن معده و یبوست میگردد، سعیدی سیرجانی از مراقبین و بازجویانش طلب
داروی مسهل میکند. سعید امامی (اسلامی) توضیح داده بود که به جای شیاف مُلیّن
به سعیدی سیرجانی "شیافی ساخته شده از پتاسیم" داده شد، تا به عنوان توصیه پزشک
از آن استفاده کند. پتاسیم به سادگی میتواند قلب انسان را از کار بیندازد. پس
از مرگ سعیدی سیرجانی علت مرگ وی را حمله قلبی عنوان نمودند.
بسیاری از قتلهای سیاسی منتقدین حکومت جمهوری اسلامی برداشت، افشا نمود که
سعید امامی (اسلامی) در جمعی از افراد قابل اعتمادش توضیح داده بود که در زمان
مدت بازداشت آقای سیرجانی ابتدا - و با برنامه ریزی قبلی- به وی یکی از
خوراکیهای مورد علاقهاش یعنی "ارده" داده شد و به دلیل آن که این ماده غذایی
باعث قبض شدن معده و یبوست میگردد، سعیدی سیرجانی از مراقبین و بازجویانش طلب
داروی مسهل میکند. سعید امامی (اسلامی) توضیح داده بود که به جای شیاف مُلیّن
به سعیدی سیرجانی "شیافی ساخته شده از پتاسیم" داده شد، تا به عنوان توصیه پزشک
از آن استفاده کند. پتاسیم به سادگی میتواند قلب انسان را از کار بیندازد. پس
از مرگ سعیدی سیرجانی علت مرگ وی را حمله قلبی عنوان نمودند.
*سید احمد خمینی ؛ مرگ طبیعی یا قتل سیاسی؟*
مرگ فرزند آیت الله خمینی به یکی از مرگهای جنجالی در جمهوری اسلامی تبدیل شده
است. احمد خمینی در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۷۳ و بر اساس اعلام منابع دولتی، بر اثر
سکته قلبی ، فوت نمود.
است. احمد خمینی در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۷۳ و بر اساس اعلام منابع دولتی، بر اثر
سکته قلبی ، فوت نمود.
در همان زمان شایعاتی در مورد طبیعی نبودن مرگ وی وجود داشت، تا پس از ماجرای
قتلهای زنجیرهای پاییز ۱۳۷۷ و بحثهایی که در این زمینه در مطبوعات ایران از
سوی جریانات اصلاح طلب و اقتدارگرایان به وجود آمد، پیش از برگزاری انتخابات
مجلس ششم ، عماد الدین باقی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر، مدعی شد که سید حسن
خمینی به وی به نقل از حجتالاسلام نیازی گفته است که پدرش ، احمد خمینی به
"قتل" رسیده است.
قتلهای زنجیرهای پاییز ۱۳۷۷ و بحثهایی که در این زمینه در مطبوعات ایران از
سوی جریانات اصلاح طلب و اقتدارگرایان به وجود آمد، پیش از برگزاری انتخابات
مجلس ششم ، عماد الدین باقی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر، مدعی شد که سید حسن
خمینی به وی به نقل از حجتالاسلام نیازی گفته است که پدرش ، احمد خمینی به
"قتل" رسیده است.
آقای نیازی که دادستان وقت مجتمع قضایی نیروهای مسلح و مسئولیت رسیدگی به
پرونده قتلهای زنجیره ای را برعهده داشت ، در دیداری با سیدحسن خمینی مدعی شد
که مجرمان قتلهای زنجیرهای گفتهاند که احمد خمینی توسط محفل قتلهای
زنجیرهای کشته شدهاست.
پرونده قتلهای زنجیره ای را برعهده داشت ، در دیداری با سیدحسن خمینی مدعی شد
که مجرمان قتلهای زنجیرهای گفتهاند که احمد خمینی توسط محفل قتلهای
زنجیرهای کشته شدهاست.
سخنان آقای باقی در جمع دانشجویان در اصفهان از سوی آقای نیازی تکذیب شد و او
به اتهام نشر اکاذیب تحت تعقیب قرار گرفت. عماد الدین باقی از سید حسن خمینی
خواستار شد که در زمینهٔ درستی یا نادرستی گفتههای وی اظهار نظر کند. در آن
زمان سید حسن خمینی در نامهای، درستی اظهارات عمادالدین باقی را تایید کرد. در
اتفاقی دیگر دکتر جمشید پرتوی، متخصص قلب و پزشک سیداحمد خمینی نیز در ۱۰ دی
۱۳۷۷ در تهران و در منزل مسکونیاش کشته شد.
به اتهام نشر اکاذیب تحت تعقیب قرار گرفت. عماد الدین باقی از سید حسن خمینی
خواستار شد که در زمینهٔ درستی یا نادرستی گفتههای وی اظهار نظر کند. در آن
زمان سید حسن خمینی در نامهای، درستی اظهارات عمادالدین باقی را تایید کرد. در
اتفاقی دیگر دکتر جمشید پرتوی، متخصص قلب و پزشک سیداحمد خمینی نیز در ۱۰ دی
۱۳۷۷ در تهران و در منزل مسکونیاش کشته شد.
بعدها سعید امامی در اعترافات خویش پیرامون قتل سید احمد خمینی به نکات تازهای
اشاره کرد: "وقتی باخبر شدیم که حاج احمد آقا در جلسات خصوصی به مسئولان نظام و
حتی به ولایت امر اهانت میکند، آن را ارجاع دادیم و بلافاصله دستور آمد که همه
رفت و آمدهای ایشان را زیر نظر بگیرید و از مکالمات و ملاقاتهای ایشان نوار
تهیه کنید. ما هم بمدت یکسال همین کار را کردیم. متاسفانه حاج احمد آقا به راه
یک طرفه بدی وارد شده بود که برگشت نداشت. وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را آقای
فلاحیان به من ابلاغ کرد مضطرب شدم و حتی به تردید فرو رفتم. دو روز بعد، همراه
با آقای فلاحیان به دیدار آیتالله مصباح [یزدی] رفتیم، آقایان محسنی اژهای و
بادامچیان هم آنجا بودند. البته بعدا حاج آقا خوشوقت هم از بیت [رهبری] آمدند
آنجا و نظر جمع بر این بود که نباید به کسانی که با ولی امر مسلمین خصومت
میکنند، رحم کرد."
اشاره کرد: "وقتی باخبر شدیم که حاج احمد آقا در جلسات خصوصی به مسئولان نظام و
حتی به ولایت امر اهانت میکند، آن را ارجاع دادیم و بلافاصله دستور آمد که همه
رفت و آمدهای ایشان را زیر نظر بگیرید و از مکالمات و ملاقاتهای ایشان نوار
تهیه کنید. ما هم بمدت یکسال همین کار را کردیم. متاسفانه حاج احمد آقا به راه
یک طرفه بدی وارد شده بود که برگشت نداشت. وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را آقای
فلاحیان به من ابلاغ کرد مضطرب شدم و حتی به تردید فرو رفتم. دو روز بعد، همراه
با آقای فلاحیان به دیدار آیتالله مصباح [یزدی] رفتیم، آقایان محسنی اژهای و
بادامچیان هم آنجا بودند. البته بعدا حاج آقا خوشوقت هم از بیت [رهبری] آمدند
آنجا و نظر جمع بر این بود که نباید به کسانی که با ولی امر مسلمین خصومت
میکنند، رحم کرد."
*سعید امامی ؛ قاتل و قربانی*
سعید امامی (با اسم واقعی دانیال قوامی) از جمله کسانی است که گفته می شود
خودکشی وی مشکوک بوده است. وی گرچه در زمان وقوع قتلهای زنجیرهای پاییز 1377
منصبی در وزارت اطلاعات نداشت و تنها مشاور بود با این همه در اطلاعیهٔ وزارت
اطلاعات در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۷۷ مدعی شد گروهی از اعضای وزارت اطلاعات مسئول
قتلهای زنجیرهای بودهاند، وی به همراه مهرداد کاظمی به عنوان آمر قتلها
معرفی شدند.
خودکشی وی مشکوک بوده است. وی گرچه در زمان وقوع قتلهای زنجیرهای پاییز 1377
منصبی در وزارت اطلاعات نداشت و تنها مشاور بود با این همه در اطلاعیهٔ وزارت
اطلاعات در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۷۷ مدعی شد گروهی از اعضای وزارت اطلاعات مسئول
قتلهای زنجیرهای بودهاند، وی به همراه مهرداد کاظمی به عنوان آمر قتلها
معرفی شدند.
در جریان بررسی قضایی پرونده قتلهای زنجیره ای در سال 1378 دادستان وقت مجتمع
قضایی نیروهای مسلح، محمد نیازی، طی اطلاعیهای مدعی شد سعید امامی که مسئول
اصلی "قتلهای خودسرانه" معرفی شده بود، در زندان اوین و با خوردن داروی نظافت
خودکشی کردهاست. با اعلام مرگ وی، خانواده و همفکران سعید امامی او را "شهید"
نامیده و اعلام کردند که وی در زندان اوین تهران "قربانی" شده و به قتل
رسیدهاست.
قضایی نیروهای مسلح، محمد نیازی، طی اطلاعیهای مدعی شد سعید امامی که مسئول
اصلی "قتلهای خودسرانه" معرفی شده بود، در زندان اوین و با خوردن داروی نظافت
خودکشی کردهاست. با اعلام مرگ وی، خانواده و همفکران سعید امامی او را "شهید"
نامیده و اعلام کردند که وی در زندان اوین تهران "قربانی" شده و به قتل
رسیدهاست.
روح الله حسینیان نماینده اصولگرای مجلس یکی از کسانی است که همچنان معتقد است
سعید امامی به قتل رسیده و قربانی آمران و عاملان واقعی قتل های زنجیره ای
پاییز 77 شده است. مهدی کروبی رئیس اصلاح طلب مجلس ششم نیز در آن ماجرای اعلام
نمود سعید امامی "خودکشی شده است". وی با اشاره به اینکه امکان مرگ بر اثر
خوردن "داروی نظافت" بسیار بعید است نسبت به نحوه مرگ و علت آن انتقاد نمود.
رسانه های اصلاح طلب نیز هیچگام خودکشی سعید امامی را باور نکردند و از آن به
عنوان "مرگ مشکوک" یاد می کنند.
سعید امامی به قتل رسیده و قربانی آمران و عاملان واقعی قتل های زنجیره ای
پاییز 77 شده است. مهدی کروبی رئیس اصلاح طلب مجلس ششم نیز در آن ماجرای اعلام
نمود سعید امامی "خودکشی شده است". وی با اشاره به اینکه امکان مرگ بر اثر
خوردن "داروی نظافت" بسیار بعید است نسبت به نحوه مرگ و علت آن انتقاد نمود.
رسانه های اصلاح طلب نیز هیچگام خودکشی سعید امامی را باور نکردند و از آن به
عنوان "مرگ مشکوک" یاد می کنند.
*پوراندرجانی ؛ پزشکی که زیاد می دانست*
در این شرایط مرگ مشکوک پزشک بازداشتگاه کهریزک توجه عمومی را به خود جلب نمود.
دکتر رامین پوراندرجانی سرباز وظیفه شاغل در بازداشتگاه کهریزک در شرایطی که
پرونده عملکرد وی در بازداشتگاه مذکور تحت رسیدگی بود ، به صورت مشکوک و
ناگهانی فوت کرد.
دکتر رامین پوراندرجانی سرباز وظیفه شاغل در بازداشتگاه کهریزک در شرایطی که
پرونده عملکرد وی در بازداشتگاه مذکور تحت رسیدگی بود ، به صورت مشکوک و
ناگهانی فوت کرد.
رامین پوراندرجانی، 26 ساله، دوره خدمت سربازی خود را در بهداری نیروی انتظامی
تهران بزرگ می گذراند و طبق برخی گزارش ها، بهداری نیروی انتظامی تهران بزرگ
دلیل مرگ او در ۱۹ آبان را ایست قلبی در خواب و در خوابگاه محل خدمتش عنوان
کرده است.
تهران بزرگ می گذراند و طبق برخی گزارش ها، بهداری نیروی انتظامی تهران بزرگ
دلیل مرگ او در ۱۹ آبان را ایست قلبی در خواب و در خوابگاه محل خدمتش عنوان
کرده است.
ماجرای بازداشتگاه کهریزک پس از مرگ حداقل سه نفر از بازاداشت شدگان حوادث پس
از انتخابات و شایعاتی در مورد شکنجه و تجاوز به برخی زندانیان مورد توجه قرار
گرفت. پس از این حوادث و اعتراضات عمومی و بازتاب های منفی جهانی، این
بازداشتگاه با دستور مستقیم رهبر جمهوری اسلامی تعطیل شد.
از انتخابات و شایعاتی در مورد شکنجه و تجاوز به برخی زندانیان مورد توجه قرار
گرفت. پس از این حوادث و اعتراضات عمومی و بازتاب های منفی جهانی، این
بازداشتگاه با دستور مستقیم رهبر جمهوری اسلامی تعطیل شد.
اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی مدعی شده بود:
"رامین پوراندرجانی، پزشک وظیفه بازداشتگاه کهریزک به عنوان متهم احضار شده بود
و خودکشی کرده است." او افزوده "جسد این پزشک در آسایشگاه جمعی در دادسرا کشف
شد؛ و وصیتنامهای هم در کنارش بود که در آن گفته است که او را تهدید کرده
بودند و گفته بودند که پنج سال زندانی خواهد شد."
"رامین پوراندرجانی، پزشک وظیفه بازداشتگاه کهریزک به عنوان متهم احضار شده بود
و خودکشی کرده است." او افزوده "جسد این پزشک در آسایشگاه جمعی در دادسرا کشف
شد؛ و وصیتنامهای هم در کنارش بود که در آن گفته است که او را تهدید کرده
بودند و گفته بودند که پنج سال زندانی خواهد شد."
اسماعیل احمدی مقدم، مشکوک دانستن مرگ این پزشک جوان را نادرست خوانده؛ و
افزوده است که "نامه به جا مانده از او دال بر خودکشی اوست." فرمانده نیروی
انتظامی جمهوری اسلامی، دلیل خودکشی رامین پوراندرجانی را "انگیزه شخصی یا از
دست دادن روحیه" دانسته است.
افزوده است که "نامه به جا مانده از او دال بر خودکشی اوست." فرمانده نیروی
انتظامی جمهوری اسلامی، دلیل خودکشی رامین پوراندرجانی را "انگیزه شخصی یا از
دست دادن روحیه" دانسته است.
در همین حال رضا قلی پوراندرجانی، پدر رامین پوراندرجانی، می گوید: "شب پیش از
فوت پسرش، با او تلفنی صحبت کرده بود؛ و فرزندش کاملا سرحال بوده و هیچگونه
علائمی حاکی از اینکه قصد خودکشی داشته، در او دیده نمی شد."
فوت پسرش، با او تلفنی صحبت کرده بود؛ و فرزندش کاملا سرحال بوده و هیچگونه
علائمی حاکی از اینکه قصد خودکشی داشته، در او دیده نمی شد."
مسعود پزشکیان، وزیر پیشین بهداشت ایران و نماینده اصلاح طلب و عضو کمیته
بهداشت و درمان مجلس نیز اعلام کرد احتمال حمله قلبی آقای پور اندرجانی وجود
ندارد. همچنین چند نفر دیگر از نمایندگان مجلس مرگ رامین پوراندرجانی، پزشک
بازداشتگاه کهریزک را "مشکوک" خوانده و اعلام کرده بودند این موضوع را پیگیری
خواهند کرد.
بهداشت و درمان مجلس نیز اعلام کرد احتمال حمله قلبی آقای پور اندرجانی وجود
ندارد. همچنین چند نفر دیگر از نمایندگان مجلس مرگ رامین پوراندرجانی، پزشک
بازداشتگاه کهریزک را "مشکوک" خوانده و اعلام کرده بودند این موضوع را پیگیری
خواهند کرد.
در اتفاقی دیگر روز گذشته عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران به خبرگزاری
رسمی دولت ایرنا گفت: "براساس اظهار نظر پزشکی قانونی علت مرگ پزشک بازداشتگاه
کهریزک مسمومیت دارویی بوده است."
رسمی دولت ایرنا گفت: "براساس اظهار نظر پزشکی قانونی علت مرگ پزشک بازداشتگاه
کهریزک مسمومیت دارویی بوده است."
آقای دولت آبادی تصریح کرد: "ما کارگر رستورانی که غذای وی را آورده بود
شناسایی کردیم و بازپرس از وی تحقیقات کرده است و این کارگر در اظهاراتش گفته
است وقتی غذا را برای دکتر آوردم، در اتاق قفل بود و آقای دکتر خود، در اتاق را
باز کرد و باز هم در را بست. ما فکر میکردیم چگونه این غذا وارد اتاق شده است،
بنابراین تحقیقات بسیار مفصلی انجام دادیم."
شناسایی کردیم و بازپرس از وی تحقیقات کرده است و این کارگر در اظهاراتش گفته
است وقتی غذا را برای دکتر آوردم، در اتاق قفل بود و آقای دکتر خود، در اتاق را
باز کرد و باز هم در را بست. ما فکر میکردیم چگونه این غذا وارد اتاق شده است،
بنابراین تحقیقات بسیار مفصلی انجام دادیم."
جعفری دولت آبادی با اشاره به اینکه کارگر این رستوران اکنون در بازداشت نیست؛
افزود: "تحقیقات درباره تلفنها و ایمیلهای مقتول آغاز شده و همچنین تحقیقات
از اولیای دم نیز شروع شده ، ولی آنچه در حال حاضر پزشکی قانونی در این مرحله
اعلام کرده است مرگ، ناشی از مسمومیت دارویی بوده لیکن درباره این موضوع که
فرضیه خودکشی یا قتل است تحقیقات ادامه دارد."
افزود: "تحقیقات درباره تلفنها و ایمیلهای مقتول آغاز شده و همچنین تحقیقات
از اولیای دم نیز شروع شده ، ولی آنچه در حال حاضر پزشکی قانونی در این مرحله
اعلام کرده است مرگ، ناشی از مسمومیت دارویی بوده لیکن درباره این موضوع که
فرضیه خودکشی یا قتل است تحقیقات ادامه دارد."
در حالی که دادستان تهران از دکتر پوراندرجانی به عنوان مقتول نام می برد و به
نقل از پزشکی قانونی علت مرگ را مسمومیت دارویی اعلام نموده بر شبهات این
پرونده افزوده شده است.
نقل از پزشکی قانونی علت مرگ را مسمومیت دارویی اعلام نموده بر شبهات این
پرونده افزوده شده است.
به گفته دوستان رامین پوراندرجانی، او پیش از مرگ به دوستانش گفته بود در
جریان رسیدگی به پرونده بازداشتگاه کهریزک، اتهام قصور در انجام وظایف پزشکی به
آقای پوراندرجانی زده شده و او هم به نوعی در مرگ بازداشت شدگان در کهریزک مقصر
قلمداد شده بود، که بعد از گزارش پزشکی قانونی مبنی بر فوت کشته شدگان بر اثر
اصابت جسم سخت به سر، این اتهام از او رفع شده است
جریان رسیدگی به پرونده بازداشتگاه کهریزک، اتهام قصور در انجام وظایف پزشکی به
آقای پوراندرجانی زده شده و او هم به نوعی در مرگ بازداشت شدگان در کهریزک مقصر
قلمداد شده بود، که بعد از گزارش پزشکی قانونی مبنی بر فوت کشته شدگان بر اثر
اصابت جسم سخت به سر، این اتهام از او رفع شده است
نویسنده : Arash Khoshmashregh ; ساعت ۸:٢٧ ب.ظ روز چهارشنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۸
تگ ها :
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر