هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

۱۳۸۹ خرداد ۱۹, چهارشنبه

سخنی با فرهیختگان

سیاوش راد


 تاریخ بار دیگر تکرار میگردد ، آنچه قرنها پیش ، در قرون وسطی ، دوران استبدادی حاکمیت کلیسای متحجر _ که زاییده دین تحریف شده مسیحیت و افکار نشات گرفته از آن انحراف و نیز منافع کشیشهای دین فروش بود _ بر سر ملت دیار فرنگ آمد امروزه همان نمایشنامه شوم اما با طرحی نوین و هنرپیشه هایی جدید در حال اکران می باشد .

داستانی که عاقبت تلخ آن گریز جمعی مردم اروپا از دین و دینداری و روی آورد آنها به سکولاریسم _ جدایی دین از تمامی شئونات زندگی_ را در بر داشت .

 در این بهبوهه بود که روشنفکران بی فکر دنیای غرب که اغلب آنها یهودی بودند سناریوی جدیدی را مطرح کرده و تیر خلاص خود را به پیکر نیمه جان مسیحیت تحریف شده زدند . در این گیر و دار بود که مارکس و فروید و درکیم هر کدام به نوبه خود جایزه اسکار کارگردانی دوران خود را دریافت نمودند و بشریت را به لادینی و مادیگرایی و اباحیت مطلق رهنمون ساختند و هر آنچه امروزه در جهان غرب از فساد و بی بندوباری و ... مشاهده می شود به نوعی تحت تاثیر این افکار و نشات گرفته از آن است .

بالاخره این سیل خانمانسوز به کشورهای اسلامی نیز سرازیر شد و تلفاتی را به بار آورد اما هرگز نتوانست آن ویرانی و خرابی را به بار آورد که در اروپا بوجود آورد زیرا دین اسلام دین حق و تغییر ناپذیر است و قرآن کتاب آسمانی ما مسلمانان که الله ضمانت حفظ و مصونیت آن را عهده دار شده است هرگز دچار تحریف و انحراف نخواهد شد .



و اما امروز در کشور ما ...

فراز و نشیبهای سیاسی و اجتماعی چند دهه اخیر که زاییده ظلم و استبداد و جهل رژیم حاکم بر ایران است سبب شده است که مردم فهیم و دانش دوست ایران را روز به روز از دین و هر آنچه رنگ و بوی دین و دینداری را با خود همراه دارد ، بیزار و متنفر سازد و این دین گریزی به گونه ای سرعت یافته است که حتی به قشر فرهنگی و دانشگاهیان نیز رسوخ پیدا کرده تا جایی که بسیاری از آنها دین خود و نام خود را تغییر داده تا انزجار خود را از هرگونه مظهر دینی و اسلامی نشان دهند .

سئوال اینجاست که ، اگر مسیحیان در نتیجه ظلم کلیسا در قرون وسطی و مبارزه آن با علم و عقل و تقدیس خرافات و جهل ، _ که این ظلم و جهل و تحجر برگرفته از دینی بود که بعد از رفع عیسی علیه السلام توسط پیروان ناخلف این پیامبر بزرگوار الهی دچار انحراف و تغییر شده بود _ از پایبندی به دین خود گریزان شدند و آنرا تنها در کلیساها محصور کردند و حتی بسیاری از آنها دین را خرافه و زاییده دست بشر دانسته و وجود الله و فرستادگان وی را انکار کردند!! آری اگر مسیحیان به این روز افتادند امری بسیار طبیعی است زیرا آنها پیرو دینی تحریف شده بودند نه آن کلام نابی که از جانب الله بر عیسی نازل شده بود ، اما ما مردم ایران زمین ، ما که همه مسلمان هستیم و بر این باوریم که دین ما بهترین و کاملترین ادیان و پیامبر ما خاتم پیامبران است ، چرا به این درد مبتلا شده ایم ؟!!



چرا ؟؟؟؟

 چرا بسیاری از جوانهای ما در پایتخت و بسیاری از شهرهای بزرگ ، با افتخار خود را بهایی و زرتشتی و مسیحی معرفی نموده و از اینکه خود را مسلمان بنامند شرم می کنند ؟!!

چرا در کشور ما که حکومت آن از عدل علوی دم میزند روز به روز بر تعداد لائیکها و کمونیستها و ... افزوده می شود ؟!!

چرا در سرزمینی که خود را ام القرای جهان اسلام مینامد و رهبر خود را ولی امر مسلمین جهان ، روز به روز گریز و انزجار از دین اسلام و قرآن بیشتر میگردد ؟!!

جواب تمامی این سئوالها در فهم صحیح دین اسلام  راستین و پیام قرآن نهفته است.

فهمی که بسیاری از ما از آن فرسنگها فاصله گرفته و عقل و تفکیر خود را به عده ای نادان و بی خرد واگزار نموده ایم تا به جای ما بفهمند و به جای ما انتخاب کنند و به جای ما تصمیم گرفته و ...

پیامی که سراسر قرآن مملو از آن است و خداوند تمامی پیامبران خود را تنها برای تحقق یافتن آن ارسال نموده اما امروزه در کشور ما آنهایی که ادعای پیروی از قرآن را دارند با آن به مبارزه پرداخته و هر که آنرا در زندگی خویش پیاده نمود مجرم و منافق و وهابی و ... نامیده می شود.

نمیدانم چگونه ممکن است مردم ما که اسطوره های علم و دانش و هنر بشریت از آن آنهاست به چنین روزی دچار شوند که حتی اختیار اندیشیدن و تصمیم گرفتن از آنها سلب گردد ؟!!

سئوال اینجاست که چگونه انسانی عاقل حاضر میشود اینگونه خود را اسیر جهل و خرافات سازد و یا اینکه عقل خود را به کسانی واگذارد که جز شرک و خرافات و مرده پرستی و فریب مردم بیگناه با این شعارهای پوشالین چیز دیگری را دنبال نمی کنند و تمامی هم و غم آنها گمراه ساختن مردم و به بندگی کشاندن آنهاست تا اینکه به اهداف شوم و پلید خویش دست یابند و آرزوهای آنها تحقق یابد ؟!!

اما عجب اینجاست که مردم آگاه و شریف ایران زمین را چه شده است که هنوز در بین آنها کسانی یافت می شوند که این خرافات را باور داشته و آنرا از دین مبین اسلام می پندارند در حالیکه اسلام از اینها بیزار و مبراست و اگر به قرآن که برنامه زندگی و قانون اساسی ماست برگردیم خواهیم دید که سراسر آن با سخنان این ملاهای نان دین خور تعارض داشته و آنها در وادی دیگر و قرآن در وادی دیگریست ، اما باز هم برای اینکه به خود و افکار خود شرعیت بخشند از سپر قرآن و ائمه استفاده کرده تا این مردم را که قرنهاست به اهل دل بودن مشهورند بفریبند و ...

روی سخن من با کسانیست که اهل مطالعه و تحقیق و پژوهشند ، با آنهایی که اهل دل و دین و عقلند ، با آنهاییکه بدنبال حقیقت پرستی اند نه شخصیت پرستی ، بیاییم  قرآن را ورق زنیم و این اعمال و کردار جاهلانه ای که از این دنیاپرستان دین فروش سر میزند را به حساب دین اسلام و قرآن و پیامبر و اهل بیت نگزاریم . اگر معانی قرآن را بفهمیم به خوبی پی خواهیم برد که اینها بویی از حقیقت این دین و قرآن نبرده اند و حتی بسیاری از آنها از تلاوت صحیح آن عاجزند ، اما اسماء و القاب آنها به گونه ای فریبنده است که گویا اینها پیروان راستین قرآنند .

میدانید چرا در آموزش و پرورش کشورمان و بخصوص در کتابهای درسی هرگز در مورد 10 قرن تاریخ ایران زمین بعد از ورود اسلام به خوبی بحث و بررسی نمی شود و اگر هم به آن پرداخته شود خیلی خلاصه و تنها به جوانب تاریک و منفی آنها و اختلافات سیاسی و تاریخی و ... اشاره شده و به راحتی از 1000 سال دستآورد اجدادمان می گزرند گویا که در این دوران ایران و ایرانی حرفی برای گفتن نداشتند .

این در حالیست که ایرانیان بلافاصله بعد از دخول به دین مبین اسلام و این دین روشنگر و انسان ساز ، آن را با چنگ و دندان گرفته و روز به روز با علم و شهامت و ذکاوت و پشتکار خویش بر عزت این دین و پیروانش افزودند به گونه ای که اکثر علماء و دانشمندان و مکتشفان و مخترعان و تاریخ نویسان و محدثان و ... این هزاره در دنیای اسلام ، ایرانیان بودند .

اینجاست که فرمایش گهربار رسول الله صلی الله علیه و آله در مدح صحابی جلیل سلمان پارسی و قوم او هنگامی که فرمود : اگر علم در اوج آسمانها و افلاک باشد مردمی از ایران زمین به آن خواهند رسید ، تحقق می یابد .



آیا میدانید ...

آیا میدانید امام المورخین و امام المفسرین محمد بن جریر الطبری اهل مازندران و شهر آمل بود !؟

 آیا میدانید امام النحویین ، سیبویه اهل رامهرمز بود ؟!

آیا میدانید که امام اللغویین ، و صاحب کتاب قاموس المحیط ، فیرزآبادی نام دارد و اهل شهر فیرزآباد فارس می باشد؟!

آیا میدانید امیر المومنین در حدیث و روایت ، محمد بن اسماعیل بخاری اهل شهر بخارا بود که جزئی لاینفک از ایران زمین است بود ؟!

آیا میدانید محدث بزرگ امام ابن ماجه ، اهل قزوین بود ؟!

آیا میدانید امام داوود ظاهری موسس مذهب ظاهری ، اهل شهر زیبا و تاریخی  اصفهان بود ؟!

آیا میدانید امام فخر رازی صاحب تفسیر کبیر اهل ری و تهران بود ؟!

آیا میدانید که فقیه بزرگ شافعیها خطیب تبریزی اهل تبریز بود ؟!

آیا ، بیرونی و ابوعلی سینا و خوارزمی و رازی و شیرازی و سرخسی و ... را می شناسید ؟!

آیا سعدی و حافظ و مولانا و رودکی و خاجوی کرمانی و شاه نعمت الله و  سنایی و ... را به خاطر دارید ؟!

آیا میدانید که اینها هم در علوم دین و هم در علوم دنیا سرآمد زمانه خود بودند ؟!

آیا میدانید که اینها با التزام به دین حق و منهج حق قله های رفیع علوم ادیان و ابدان زمانه خود را پیمودند و توانستند بین این دو جمع کرده و به سعادت دو دنیا نایل آیند ؟!

و آیا میدانید که تمامی اینها اهل سنت و جماعت بودند ؟!

آیا میدانید که اینها هرگز هیچ امام و بزرگی را تقدیس نمی کردند و در سختیها تنها الله را به کمک و یاری می خواستند ؟!

و آیا میدانید که تمامی اینها محبت آل و اصحاب هر دو را در قلب خود می پروراندند ؟!

حال دانستید که چرا این زمامداران مستبد حاضر نیستند مردم ما حقیقت دین و تاریخ خود را بدانند ؟!

حال بنگریم بعد از آمدن صفویها و جاری ساختن نهرهای خون در شیراز و تبریز و اصفهان و ری و نیشاپور و ...  کشور ما و مردم ما به چه ناکجاآبادی رسیدند ؟!

این سرزمین پهناور اسلامی از پیکره جهان اسلام جدا گشته ، به چندین دولت تقسیم شد و استعمارگرها و فرصت طلبها هر کدام جزئی از آنرا مالک شدند و دیگر خبری از سمرقند و بخارا و هرات و غزنی و ... نبود !!!

و اما دست آوردهای دیگرشان را که در این سه دهه به وضوح مشاهده می کنید ، زیرا ما امروز در اوج هنرنمایی صفویان معاصر هستیم که با اعمال جاهلانه خود بسیاری از مردم ما را از دین و خدا دور و بیزار ساخته اند !!

اما فراموش نکنیم که اجداد و نیاکان ما که بیش از 1000 سال بر دین حق و اسلام راستین ، استوار مانده و راه پیمودند از تمامی این فلاکتها و جهالتها مصون ماندند .



نگرشی نو

پس بیایید به خود آییم و در راه خود تجدید نظر کنیم و هر آنچه از این عالمان جاهل بی عمل سر میزند را به حساب دین و دینداری و اسلام راستین ننهیم و هیچگاه با احساس تنها و بدون علم قضاوت نکنیم و با فهم قرآن و مطالعه تاریخ سرزمینمان بخصوص در این ده قرن یعنی از قرن اول هجری تا قرن دهم بدانیم که که بوده و که هستیم ، تا اینکه بتوانیم خود تصمیم بگیریم و سرنوشتمان را بدست خویش بسازیم نه با دست دیگران .

با آرزوی سرفرازی ایران و ایرانی در سایه پایبندی به اسلام راستین

سیاوش راد

هیچ نظری موجود نیست: