فرهیختگان خطه خورشید؛ دكتر مرتضی شیخ
خراسان بزرگ افراد فرهیخته و نیكوكار زیادی به خود دیده است؛ افراد خیری كه تمام عمر خویش را وقف خدمت محرومان و مستضعفان نموده اند و چنان در دل خلق جای گرفته اند كه پس از گذشت سالها هنوز خاطره نیكوكاریها و مهربانی های آنان در اذهان مردم باقی است. دكتر مرتضی شیخ، این پزشك نام آشنا و مردم دوست یكی از این افراد خیر و نیكوكار است كه راه و روش او در طبابت باید سرمشق جوانان میهن اسلامی ما قرار بگیرد، زیرا او بیش از آن كه پزشك باشد معلم اخلاق بود و به دیگران درس صفا و مهربانی می داد. دكتر مرتضی شیخ در سال 1286 هجری شمسی چشم به جهان گشود. دوران كودكی را در تهران
گذراند و تحصیلات خود را تا سطح مدرسه عالی طب در همان شهر ادامه داد. پدر وی به شغل زرگری اشتغال داشت كه به دلایلی دچار مشكل شدید مالی می شود، به همین خاطر دكتر شیخ به عنوان یاور و پشتیبان پدر، ضمن تحصیل به عنوان كارگر مشغول به كار می شود. شغل كارگری و دستفروشی او را از نزدیك با مشكلات و رنج نداری مردم آشنا می كند. علاوه بر این سرپرستی سه خواهر و برادرش را به عهده می گیرد و با همت والای او هر سه خواهرش به رتبه معلمی نایل می گردند و تنها برادر او هم با تحصیلات دیپلم به خدمت ارتش درمی آید. خود او نیز رشته پزشكی را انتخاب می كند زیرا معتقد بود عاطفی ترین حرفه، برای یاری مردم رشته پزشكی است. دكتر شیخ پس از اخذ درجه دكتری به خدمت سربازی می رود و مدتی پس از سربازی در سیستان و بلوچستان و خدمت در آن منطقه موفق به تأسیس یك بیمارستان دولتی می شود؛ سپس به علت مشكلات اداری و بعضاً تنگ نظری بعضی از مسؤولان به ماكو و سپس به مراغه تبعید می شود و در همان جا ازدواج می كند، اما پس از مدتی از طریق اداره تابعه(بهداری) به مشهد منتقل می شود و در قالب همان اداره در كارخانه قند مشغول خدمت می گردد. دكتر شیخ پس از مدتی اقدام به گشایش اولین مطب خود در میدان شهدای امروز می كند. او بقیه مطب های خود را در مركز شهر مشهد مانند سرشور، فلكه برق، محله نوغان ایجاد می كند تا رفت و آمد برای مستمندان مشكل نباشد. دكتر شیخ 69 سال در میان مردم با عزت زیست، با مردم خندید و با آنها گریست؛ در رنج ها و دردها دست پرعطوفتش یاری بخش افتادگان بود.
خصوصیات اخلاقی دكتر شیخ
به گفته دوستان و نزدیكان دكتر شیخ او روحی عظیم و متواضع داشت. در مقابل بیمارانش فروتنانه رفتار می كرد. به هر كه عاشق مردم بود عشق می ورزید و در مقابل كسانی كه به مادیات اهمیت می دادند جبهه می گرفت، زیرا اعتقاد راسخ داشت كه مفهوم واقعی زندگی، خدمت به محرومان است. او خدمت به ثروتمندان را چندان با ارزش نمی دانست زیرا معتقد بود این افراد پزشكان زیادی را در خدمت دارند. برخورد او با افراد مختلف مطابق با سن و روحیه آنها بود و در یك كلام او عاشق مردم بود.
اواخر زندگی و پس از فوت
دكتر مرتضی شیخ در بعد از ظهر دوم اسفند 1355 یك روز قبل از شهادت امام رضا(ع) دار فانی را وداع گفت. دكتر در زمان فوت حدود 60هزار تومان مقروض بود. خانواده دكتر شیخ به هیچوجه وارث مادی وی نبودند، ولی مردم بزرگوار مشهد و خراسان از نظر معنوی آن چنان برخورد كریمانه ای داشتند كه تازه بعد از فوت دكتر، همكاران وی فهمیدند او كه بود. دكتر شیخ روز شهادت امام رضا(ع) تشییع شد؛ نكته جالب این كه دسته های عزاداری همین كه شنیدند تشییع پیكر دكتر شیخ است به تشییع كنندگان پیوستند و بسیار باشكوه از وی تجلیل و قدردانی كردند، به حدی كه خبر به استاندار وقت می رسد. وی دستور می دهد كه پیكر دكتر را در حرم مطهر ثامن الائمه(ع) به خاك بسپارند با این كه دكتر در وصیتنامه خود مؤكداً درخواست كرده بود كه وی را در قبرستان عمومی مشهد دفن كنند. به هر حال محبت مردم سعادت همجواری با حضرت رضا(ع) را نصیب این پزشك انساندوست كرد. این اوج مراتب انسانی است كه طوری زندگی كند و به گونه ای در خدمت مردم (فقط برای رضای خداوند) غرق شده باشد كه به كلی خودش را فراموش كند و پس از مرگ احسان و عظمتش آشكار گردد و نیكوكاریهای او پس از گذشتن حدود 30سال از پایان زندگی بابركتش سینه به سینه برای نسل بعد منتقل گردد.
خراسان بزرگ افراد فرهیخته و نیكوكار زیادی به خود دیده است؛ افراد خیری كه تمام عمر خویش را وقف خدمت محرومان و مستضعفان نموده اند و چنان در دل خلق جای گرفته اند كه پس از گذشت سالها هنوز خاطره نیكوكاریها و مهربانی های آنان در اذهان مردم باقی است. دكتر مرتضی شیخ، این پزشك نام آشنا و مردم دوست یكی از این افراد خیر و نیكوكار است كه راه و روش او در طبابت باید سرمشق جوانان میهن اسلامی ما قرار بگیرد، زیرا او بیش از آن كه پزشك باشد معلم اخلاق بود و به دیگران درس صفا و مهربانی می داد. دكتر مرتضی شیخ در سال 1286 هجری شمسی چشم به جهان گشود. دوران كودكی را در تهران
گذراند و تحصیلات خود را تا سطح مدرسه عالی طب در همان شهر ادامه داد. پدر وی به شغل زرگری اشتغال داشت كه به دلایلی دچار مشكل شدید مالی می شود، به همین خاطر دكتر شیخ به عنوان یاور و پشتیبان پدر، ضمن تحصیل به عنوان كارگر مشغول به كار می شود. شغل كارگری و دستفروشی او را از نزدیك با مشكلات و رنج نداری مردم آشنا می كند. علاوه بر این سرپرستی سه خواهر و برادرش را به عهده می گیرد و با همت والای او هر سه خواهرش به رتبه معلمی نایل می گردند و تنها برادر او هم با تحصیلات دیپلم به خدمت ارتش درمی آید. خود او نیز رشته پزشكی را انتخاب می كند زیرا معتقد بود عاطفی ترین حرفه، برای یاری مردم رشته پزشكی است. دكتر شیخ پس از اخذ درجه دكتری به خدمت سربازی می رود و مدتی پس از سربازی در سیستان و بلوچستان و خدمت در آن منطقه موفق به تأسیس یك بیمارستان دولتی می شود؛ سپس به علت مشكلات اداری و بعضاً تنگ نظری بعضی از مسؤولان به ماكو و سپس به مراغه تبعید می شود و در همان جا ازدواج می كند، اما پس از مدتی از طریق اداره تابعه(بهداری) به مشهد منتقل می شود و در قالب همان اداره در كارخانه قند مشغول خدمت می گردد. دكتر شیخ پس از مدتی اقدام به گشایش اولین مطب خود در میدان شهدای امروز می كند. او بقیه مطب های خود را در مركز شهر مشهد مانند سرشور، فلكه برق، محله نوغان ایجاد می كند تا رفت و آمد برای مستمندان مشكل نباشد. دكتر شیخ 69 سال در میان مردم با عزت زیست، با مردم خندید و با آنها گریست؛ در رنج ها و دردها دست پرعطوفتش یاری بخش افتادگان بود.
خصوصیات اخلاقی دكتر شیخ
به گفته دوستان و نزدیكان دكتر شیخ او روحی عظیم و متواضع داشت. در مقابل بیمارانش فروتنانه رفتار می كرد. به هر كه عاشق مردم بود عشق می ورزید و در مقابل كسانی كه به مادیات اهمیت می دادند جبهه می گرفت، زیرا اعتقاد راسخ داشت كه مفهوم واقعی زندگی، خدمت به محرومان است. او خدمت به ثروتمندان را چندان با ارزش نمی دانست زیرا معتقد بود این افراد پزشكان زیادی را در خدمت دارند. برخورد او با افراد مختلف مطابق با سن و روحیه آنها بود و در یك كلام او عاشق مردم بود.
اواخر زندگی و پس از فوت
دكتر مرتضی شیخ در بعد از ظهر دوم اسفند 1355 یك روز قبل از شهادت امام رضا(ع) دار فانی را وداع گفت. دكتر در زمان فوت حدود 60هزار تومان مقروض بود. خانواده دكتر شیخ به هیچوجه وارث مادی وی نبودند، ولی مردم بزرگوار مشهد و خراسان از نظر معنوی آن چنان برخورد كریمانه ای داشتند كه تازه بعد از فوت دكتر، همكاران وی فهمیدند او كه بود. دكتر شیخ روز شهادت امام رضا(ع) تشییع شد؛ نكته جالب این كه دسته های عزاداری همین كه شنیدند تشییع پیكر دكتر شیخ است به تشییع كنندگان پیوستند و بسیار باشكوه از وی تجلیل و قدردانی كردند، به حدی كه خبر به استاندار وقت می رسد. وی دستور می دهد كه پیكر دكتر را در حرم مطهر ثامن الائمه(ع) به خاك بسپارند با این كه دكتر در وصیتنامه خود مؤكداً درخواست كرده بود كه وی را در قبرستان عمومی مشهد دفن كنند. به هر حال محبت مردم سعادت همجواری با حضرت رضا(ع) را نصیب این پزشك انساندوست كرد. این اوج مراتب انسانی است كه طوری زندگی كند و به گونه ای در خدمت مردم (فقط برای رضای خداوند) غرق شده باشد كه به كلی خودش را فراموش كند و پس از مرگ احسان و عظمتش آشكار گردد و نیكوكاریهای او پس از گذشتن حدود 30سال از پایان زندگی بابركتش سینه به سینه برای نسل بعد منتقل گردد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر