Imageخطرات و تهدیدات بزرگی کیان پاکستان را مورد هدف قرار داده است. بیشتر دشمنان و برخی از دوستان نادان نیز در پی ضرر وارد کردن به پاکستان هستند بدون اینکه متوجه باشند که دود این آتش به چشم ملت پاکستان و حتی به چشم خود آنها نیز خواهد رفت.
مرزهای مشترک این کشور با افغانستان که به طول 243کیلومتر شامل ایالت شمالی و ایالت بلوچستان می باشد این روزها به منطقه ای بحرانی تبدیل شده است.
در مناطق شمالی این کشور، گروههای مسلح پا به میدان گذاشته اند که با وجود اختلاف جهتهای بزرگی که دارند به نام طالبان پاکستان معروفند که نیاز دارد در مورد هر یک از آنها بررسی جداگانه ای صورت گیرد.
در بلوچستان نیز درست همانند حرکات قومی که در دهه 70 در پاکستان شرقی (بنگلادش) اتفاق افتاد حرکتهای جدایی طلب اظهار وجود نموده اند.
اما حقیقت این حوادث چیست؟ و تبعات وآثار آن بر پاکستان و دولتهای منطقه چیست؟
ایالت سرحد و طالبان پاکستان
بعد از اشغال افغانستان توسط آمریکا این ایالت به خصوص حدود موازی با مرز افغانستان همواره متهم به حمایت از تروریستها و پناه دادن سران طالبان و القاعده بوده است.
از آن زمان به بعد همواره این مناطق مورد هجوم هواپیماهای جنگی آمریکا به خصوص هواپیماهای بدون سرنشین بوده است به گونه ای که قربانیان این حملات از مرز 15000 نفر تجاوزه کرده است، هواپیماهای آمریکایی به بهانه حمله به اهداف ارزیابی شده، مدارس، مراسم عروسی و مراسم عزاداری این مناطق را مورد هدف قرار می دهند.
مردم این مناطق احساس غربت کرده و پناهگاهی برای خود نمی یابند و بدتر از همه اینکه ارتش پاکستان نیز در این حملات با آمریکا همکاری می کند و پرویز مشرف به عنوان اولین هم پیمان آمریکا در مبارزه با آنچه که تروریسم می نامند شناخته شد و قرارداد همکاری با واشنگتن را امضا کرد.
بر اثر این حوادث گروههای مسلحی از مردم منطقه برای مبارزه با آمریکا و ارتش پاکستان و دیگر دشمنان قیام نمودند.
لازم به ذکر است که ایالت سرحد (صوبه سرحد) به دو منطقه تقسیم می شود: مناطق تابع حکومت ایالت سرحد و دیگری منطقه "فاتا" (Fata Federally Administrated Tribal Area) که مستقیماً اداره آن در دست دولت مرکزی است و قوانین حکومت شمال در آن اجرا نمی شود.
منطقه قبائل نشین نیز به هفت ایالت تقسیم می شود: وزیرستان شمالی، وزیرستان جنوبی، باجور، خیبر، کُرّم، مهند، اورک زئی.
مردم این مناطق مانند دیگر مناطق قبائلی دارای عادات و خصائصی از قبیل مردانگی، پایداری، حمایت از یکدیگر درمقابل دشمن و انتقام از مهاجمین هستند. در بین مردم این قبایل، سلاح، زینت مردان به حساب می آید و وسیله ای برای دفاع در مقابل حملات دیگر قبائل.
جهاد مردم این قبائل یکی از عوامل اساسی آزادی یک سوم کشمیر در سال 1947بود. با وجود آنها در مرزهای افغانستان، دولت پاکستان نیازی به اعزام نیروی مسلح به آن مناطق نداشت. مرزبانی این قبائل همواره دریچه امنی برای حکومت پاکستان حتی در زمان اشغال افغانستان توسط روسیه محسوب می شد.
اما همه این پشتوانه های تاریخی نتوانست باعث گردند تا پرویز مشرف به حمایت این قبائل به ضد آمریکا بایستند. اینجا بود که مجموعه های مختلف با رهبران محلی و نامهای مختلف برای مبارزه با آمریکا قیام کردند. با وجود مختلف بودن این گروهها همه آنها به حرکت طالبان پاکستان مشهور گردیده اند.
اما مشهور ترین این گروهها
1ـ گروه بیت الله محسود از وزیرستان جنوبی؛ در این منطقه دو قبیله وجود دارد قبیله "محسود" و قبیله "وزیر" که در بین این دو قبیله رقابتهای تاریخی وجود دارد.
2ـ گروه "ملا نذیر" که یکی دیگر از فرماندهان طالبان در وزیرستان است و منسوب به قبیله "وزیر" است که بیشتر فعالیتهایش در افغانستان بر ضد آمریکا است. بر خلاف محسود که عملیات زیادی بر ضد حکومت پاکستان طرح ریزی کرده و اعلام نموده که این عملیات را در دو کشور پاکستان و افغانستان تا توقف کامل حملات آمریکا ادامه خواهد داد، گروه ملا نذیر هیچگونه تعرضی به نیروهای پاکستانی نداشته است.
3ـ گروه "ملا فقیر" در منطقه "باجور" که مانند ملا نذیر هدف خود را فقط دفاع در مقابل حملات آمریکا می داند.
4ـ گروه "ملا فضل الله" داماد ملا صوفی محمد که درمنطقه سوات قرار دارند. خواسته اساسی این گروه اجرای احکام شرعی در کل ایالت در نتیجه تقلیل نفوذ مستقیم حکومت و اتمام همکاری پاکستان با آمریکا است.
5ـ گروه "صوفی محمد" که منسوب به منطقه "ملاکندا" است. صوفی محمد در ابتدای دهه 60 بعد از اینکه انتخابات را لغو و خواستار اجرای احکام شریعت شد، مشهور گشت. برخی از شبکه های دولتی به امید تقلیل از نفوذ جماعت اسلام در منطقه به حمایت او برخواستند. دولت بی نظیر بوتو در سال 1994 قراردادی مبنی بر تاسیس دادگاههای اسلامی را با وی امضا نمود اما این قرار داد اجرا نشد. در زمان نواز شریف بار دیگر قرار دادی مبنی بر تاسیس دادگاههای اسلامی بین دولت و این گروه امضا شد اما اجرای آن تنها مدت کوتاهی دوام آورد.
بعد از حوادث 11 سپتامبر صوفی محمد اعلام نمود که به زودی با 10هزار نفر به کمک نیروهای طالبان خواهد شتافت و چیزی نگذشت که خود با نیروی بزرگی وارد خاک افغانستان شد.
بعد از سقوط دولت طالبان، صوفی محمد بار دیگر به پاکستان برگشت اما توسط دولت دستگیر و زندانی شد و تا چند ماه قبل که حکم آزادیش صادر شد در زندان بود. او در میان گروه فضل الله و حکومت پاکستان میانجیگری نموده و طی آن قطعنامه ای جهت اجرای قوانین اسلامی که امروز ما شاهد آخرین روزهای حیات آن هستیم، امضا کرد.
6ـ گروه "منغل باغ" در منطقه خیبر؛ ویژگی اصلی این گروه اختلاف بین بریلویت و دیوبندیت است.
7ـ نیروهای مسلح در منطقه "هنگو" که بیشتر درگیریها رنگ مذهبی (شیعه و سنی) دارند.
8ـ گروهک های مسلح که درصدد گروگان گیری، سرقت از بانکها، که بیشتر این گروهک ها از طرق نیروهای خارجی حمایت می شوند. همچنین کسانی که مخالف حکومت مرکزی هستند، و این گروهک ها از خطرناک ترین گروههای مسلح موجود در منطقه بشمار می آیند.
این ها مجموعه ها و گروههای مسلحی بودند که در حدود جغرافیایی پاکستان مشغول فعالیت هستند، ولی همان گونه که ذکر شد تمام این گروهها منسوب به طالبان هستند و هر عملیات خرابکارانه ای که از جانب آنها انجام می گیرد به نام طالبان تمام می شود. اگر چه این عملیات از جانب نیروهای آمریکایی یا حکومت هند که دهها دفتر و کنسولگری در خاک و مرزهای پاکستان ایجاد نموده اند باشد.
از مشهورترین این عملیات ها می توان به انفجار مسجد جمرود که حدوداً دو ماه قبل اتفاق افتاد اشاره نمود، این انفجار که باعث کشته شدن صدها شهروند عادی شد منسوب به طالبان گردید با وجود اینکه طالبان خود را تبرئه کرده و مردم منطقه نیز گفته بودند ما صدای هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی را در وقت انفجار شنیده ایم.
مؤلفه های مشترک این گروهها عبارتند از:
1ـ همه این گروهها، عناصری پاکستانی و بومی هستند و از هیچ گروه جدایی طلبی حمایت نمی کنند و می توان از این مؤلفه در راستای متحد ساختن این گروهها بهره برده و در دفاع از منافع مشترک داخلی استفاده نمود.
2ـ همه این گروهها، اشغال افغانستان توسط آمریکا را محکوم و مخالف کرنش دولت پاکستان در مقابل خواسته های آمریکا هستند.
3ـ همه آنها، گروههای مسلح و تندمزاجی هستند که استفاده از سلاح و خشونت در مقابله با آنان، نتیجه ای به جز ریخته شدن خون افراد بیگناه و وخیم تر شدن اوضاع به دنبال ندارد.
از این نتایج سه گانه می توان در جهت پایان بخشیدن به خشونتها در منطقه، بهترین بهره برداری را نمود.
البته تاکنون نشستها و مذاکرات بسیاری میان دولت و گروههای مسلح برای پایان دادن به جنگ در منطقه صورت گرفته که در برخی از این نشستها توافقنامه هایی نیز به امضای طرفین رسیده است، اما نکته قابل توجه اینکه؛ تمام این توافقنامه ها با مخالفت آمریکا مواجه و با شروع مجدد حملات موشکی آمریکا و یا گروههای ناشناس در منطقه، این توافقنامه ها نقض شده است و یا اینکه بعضی وقتها یکی از دوطرف در اجرای قرارداد آنقدر تعلل کرده که بار دیگر جنگ منطقه را فراگرفته و قرارداد از اجرا بازمانده است.
آخرین این نشستها در منطقه سوات برگزار شد که در آن قرارداد" اجرای قوانین شریعت" به امضای طرفین رسید که در تنیجه آن در مدتی کوتاه امنیت در منطقه حاکم شد، تا اینکه بار دیگر آمریکا با کارشکنی های خود و با اعلام اینکه این قرارداد به ضرر دولت پاکستان تمام شده و امضای این قرارداد، در مقابل افراد مسلحی که خود را به نزدیکی های اسلام آباد رسانیده اند، نوعی اعلام شکست از سوی دولت پاکستان قلمداد می شود سعی در بحرانی نمودن مجدد اوضاع کرد.
اینجا بود که دولت زرداری با تحریکات آمریکا، از امضای آخرین بند این قرارداد که عبارت بود از: تاسیس دادگاههای شرعی و تعیین قضات آن با مشوره طالبان، ابا ورزید، و در این بین گروهی ناشناس با پیشروی به مناطق مجاور سوات، بار دیگر زمینه را برای شعله ور شدن جنگ میان دولت و نیروهای طالبان فراهم آورد.
طبعاً اینها زمانی رخ داد که زرداری با همتای افغانی اش حامد کرزای در واشنگتن به سر می برد، و اوباما از عملیات مسلحانه علیه طالبان و نقض توافقنامه استقبال کرده است.
سوال اینست که از وضعیت بوجود آمده پس از ورود نیروها ی آمریکایی در منطقه چه کسی بیشترین بهره را می برد؟ صدها هزار ساکن منطقه (حدود800 هزار نفر) مجبور به ترک خانه هایشان شده اند. هزاران نفر از دو طرف کشته شده اند. در حالی که هر دو یکی اند.
جوشش بلوچستان
در بحبوحه حوادث تاسف برانگیز و رو به سرعت مناطق مرزی، منطقه بلوچستان در حال انفجار بسر می برد، نیروهای مسلح قومگرا در تلاش اند تا این منطقه را از خاک پاکستان جدا سازند. رهبران این گروه در پایتخت افغانستان و در برخی مناطق بلوچستان علناً وابستگی خود با هند و واشنگتن را اعلام کرده اند.
روزنامه های هندی ده ها مقاله و گفتگو با اندیشمندان هندی منتشر کرده اند که در طی این گفتگوها پرده از خوشحالی خویش در رابطه با مشکلات فعلی پاکستان برداشته و گفته اند: وقت درو کردن فرا رسیده است. روزنامه های امریکایی نیز از چنین مقالاتی استقبال کرده اند و از ضرورت بازگشت خاورمیانه ای سخن گفته اند که در کنار بلوچستان متسقل کشورهای کوچک دیگری را نیز دربر دارد.
وضعیت خطیر و در حال انفجار بلوچستان ضمن تحلیل و پژوهش بیشتر، نیاز به اتخاذ استراتژی منطقه ای دارد.
نوشته: عبدالغفار عزیز
ترجمه: ابوعبدالله
منبع: المختصر
مرزهای مشترک این کشور با افغانستان که به طول 243کیلومتر شامل ایالت شمالی و ایالت بلوچستان می باشد این روزها به منطقه ای بحرانی تبدیل شده است.
در مناطق شمالی این کشور، گروههای مسلح پا به میدان گذاشته اند که با وجود اختلاف جهتهای بزرگی که دارند به نام طالبان پاکستان معروفند که نیاز دارد در مورد هر یک از آنها بررسی جداگانه ای صورت گیرد.
در بلوچستان نیز درست همانند حرکات قومی که در دهه 70 در پاکستان شرقی (بنگلادش) اتفاق افتاد حرکتهای جدایی طلب اظهار وجود نموده اند.
اما حقیقت این حوادث چیست؟ و تبعات وآثار آن بر پاکستان و دولتهای منطقه چیست؟
ایالت سرحد و طالبان پاکستان
بعد از اشغال افغانستان توسط آمریکا این ایالت به خصوص حدود موازی با مرز افغانستان همواره متهم به حمایت از تروریستها و پناه دادن سران طالبان و القاعده بوده است.
از آن زمان به بعد همواره این مناطق مورد هجوم هواپیماهای جنگی آمریکا به خصوص هواپیماهای بدون سرنشین بوده است به گونه ای که قربانیان این حملات از مرز 15000 نفر تجاوزه کرده است، هواپیماهای آمریکایی به بهانه حمله به اهداف ارزیابی شده، مدارس، مراسم عروسی و مراسم عزاداری این مناطق را مورد هدف قرار می دهند.
مردم این مناطق احساس غربت کرده و پناهگاهی برای خود نمی یابند و بدتر از همه اینکه ارتش پاکستان نیز در این حملات با آمریکا همکاری می کند و پرویز مشرف به عنوان اولین هم پیمان آمریکا در مبارزه با آنچه که تروریسم می نامند شناخته شد و قرارداد همکاری با واشنگتن را امضا کرد.
بر اثر این حوادث گروههای مسلحی از مردم منطقه برای مبارزه با آمریکا و ارتش پاکستان و دیگر دشمنان قیام نمودند.
لازم به ذکر است که ایالت سرحد (صوبه سرحد) به دو منطقه تقسیم می شود: مناطق تابع حکومت ایالت سرحد و دیگری منطقه "فاتا" (Fata Federally Administrated Tribal Area) که مستقیماً اداره آن در دست دولت مرکزی است و قوانین حکومت شمال در آن اجرا نمی شود.
منطقه قبائل نشین نیز به هفت ایالت تقسیم می شود: وزیرستان شمالی، وزیرستان جنوبی، باجور، خیبر، کُرّم، مهند، اورک زئی.
مردم این مناطق مانند دیگر مناطق قبائلی دارای عادات و خصائصی از قبیل مردانگی، پایداری، حمایت از یکدیگر درمقابل دشمن و انتقام از مهاجمین هستند. در بین مردم این قبایل، سلاح، زینت مردان به حساب می آید و وسیله ای برای دفاع در مقابل حملات دیگر قبائل.
جهاد مردم این قبائل یکی از عوامل اساسی آزادی یک سوم کشمیر در سال 1947بود. با وجود آنها در مرزهای افغانستان، دولت پاکستان نیازی به اعزام نیروی مسلح به آن مناطق نداشت. مرزبانی این قبائل همواره دریچه امنی برای حکومت پاکستان حتی در زمان اشغال افغانستان توسط روسیه محسوب می شد.
اما همه این پشتوانه های تاریخی نتوانست باعث گردند تا پرویز مشرف به حمایت این قبائل به ضد آمریکا بایستند. اینجا بود که مجموعه های مختلف با رهبران محلی و نامهای مختلف برای مبارزه با آمریکا قیام کردند. با وجود مختلف بودن این گروهها همه آنها به حرکت طالبان پاکستان مشهور گردیده اند.
اما مشهور ترین این گروهها
1ـ گروه بیت الله محسود از وزیرستان جنوبی؛ در این منطقه دو قبیله وجود دارد قبیله "محسود" و قبیله "وزیر" که در بین این دو قبیله رقابتهای تاریخی وجود دارد.
2ـ گروه "ملا نذیر" که یکی دیگر از فرماندهان طالبان در وزیرستان است و منسوب به قبیله "وزیر" است که بیشتر فعالیتهایش در افغانستان بر ضد آمریکا است. بر خلاف محسود که عملیات زیادی بر ضد حکومت پاکستان طرح ریزی کرده و اعلام نموده که این عملیات را در دو کشور پاکستان و افغانستان تا توقف کامل حملات آمریکا ادامه خواهد داد، گروه ملا نذیر هیچگونه تعرضی به نیروهای پاکستانی نداشته است.
3ـ گروه "ملا فقیر" در منطقه "باجور" که مانند ملا نذیر هدف خود را فقط دفاع در مقابل حملات آمریکا می داند.
4ـ گروه "ملا فضل الله" داماد ملا صوفی محمد که درمنطقه سوات قرار دارند. خواسته اساسی این گروه اجرای احکام شرعی در کل ایالت در نتیجه تقلیل نفوذ مستقیم حکومت و اتمام همکاری پاکستان با آمریکا است.
5ـ گروه "صوفی محمد" که منسوب به منطقه "ملاکندا" است. صوفی محمد در ابتدای دهه 60 بعد از اینکه انتخابات را لغو و خواستار اجرای احکام شریعت شد، مشهور گشت. برخی از شبکه های دولتی به امید تقلیل از نفوذ جماعت اسلام در منطقه به حمایت او برخواستند. دولت بی نظیر بوتو در سال 1994 قراردادی مبنی بر تاسیس دادگاههای اسلامی را با وی امضا نمود اما این قرار داد اجرا نشد. در زمان نواز شریف بار دیگر قرار دادی مبنی بر تاسیس دادگاههای اسلامی بین دولت و این گروه امضا شد اما اجرای آن تنها مدت کوتاهی دوام آورد.
بعد از حوادث 11 سپتامبر صوفی محمد اعلام نمود که به زودی با 10هزار نفر به کمک نیروهای طالبان خواهد شتافت و چیزی نگذشت که خود با نیروی بزرگی وارد خاک افغانستان شد.
بعد از سقوط دولت طالبان، صوفی محمد بار دیگر به پاکستان برگشت اما توسط دولت دستگیر و زندانی شد و تا چند ماه قبل که حکم آزادیش صادر شد در زندان بود. او در میان گروه فضل الله و حکومت پاکستان میانجیگری نموده و طی آن قطعنامه ای جهت اجرای قوانین اسلامی که امروز ما شاهد آخرین روزهای حیات آن هستیم، امضا کرد.
6ـ گروه "منغل باغ" در منطقه خیبر؛ ویژگی اصلی این گروه اختلاف بین بریلویت و دیوبندیت است.
7ـ نیروهای مسلح در منطقه "هنگو" که بیشتر درگیریها رنگ مذهبی (شیعه و سنی) دارند.
8ـ گروهک های مسلح که درصدد گروگان گیری، سرقت از بانکها، که بیشتر این گروهک ها از طرق نیروهای خارجی حمایت می شوند. همچنین کسانی که مخالف حکومت مرکزی هستند، و این گروهک ها از خطرناک ترین گروههای مسلح موجود در منطقه بشمار می آیند.
این ها مجموعه ها و گروههای مسلحی بودند که در حدود جغرافیایی پاکستان مشغول فعالیت هستند، ولی همان گونه که ذکر شد تمام این گروهها منسوب به طالبان هستند و هر عملیات خرابکارانه ای که از جانب آنها انجام می گیرد به نام طالبان تمام می شود. اگر چه این عملیات از جانب نیروهای آمریکایی یا حکومت هند که دهها دفتر و کنسولگری در خاک و مرزهای پاکستان ایجاد نموده اند باشد.
از مشهورترین این عملیات ها می توان به انفجار مسجد جمرود که حدوداً دو ماه قبل اتفاق افتاد اشاره نمود، این انفجار که باعث کشته شدن صدها شهروند عادی شد منسوب به طالبان گردید با وجود اینکه طالبان خود را تبرئه کرده و مردم منطقه نیز گفته بودند ما صدای هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی را در وقت انفجار شنیده ایم.
مؤلفه های مشترک این گروهها عبارتند از:
1ـ همه این گروهها، عناصری پاکستانی و بومی هستند و از هیچ گروه جدایی طلبی حمایت نمی کنند و می توان از این مؤلفه در راستای متحد ساختن این گروهها بهره برده و در دفاع از منافع مشترک داخلی استفاده نمود.
2ـ همه این گروهها، اشغال افغانستان توسط آمریکا را محکوم و مخالف کرنش دولت پاکستان در مقابل خواسته های آمریکا هستند.
3ـ همه آنها، گروههای مسلح و تندمزاجی هستند که استفاده از سلاح و خشونت در مقابله با آنان، نتیجه ای به جز ریخته شدن خون افراد بیگناه و وخیم تر شدن اوضاع به دنبال ندارد.
از این نتایج سه گانه می توان در جهت پایان بخشیدن به خشونتها در منطقه، بهترین بهره برداری را نمود.
البته تاکنون نشستها و مذاکرات بسیاری میان دولت و گروههای مسلح برای پایان دادن به جنگ در منطقه صورت گرفته که در برخی از این نشستها توافقنامه هایی نیز به امضای طرفین رسیده است، اما نکته قابل توجه اینکه؛ تمام این توافقنامه ها با مخالفت آمریکا مواجه و با شروع مجدد حملات موشکی آمریکا و یا گروههای ناشناس در منطقه، این توافقنامه ها نقض شده است و یا اینکه بعضی وقتها یکی از دوطرف در اجرای قرارداد آنقدر تعلل کرده که بار دیگر جنگ منطقه را فراگرفته و قرارداد از اجرا بازمانده است.
آخرین این نشستها در منطقه سوات برگزار شد که در آن قرارداد" اجرای قوانین شریعت" به امضای طرفین رسید که در تنیجه آن در مدتی کوتاه امنیت در منطقه حاکم شد، تا اینکه بار دیگر آمریکا با کارشکنی های خود و با اعلام اینکه این قرارداد به ضرر دولت پاکستان تمام شده و امضای این قرارداد، در مقابل افراد مسلحی که خود را به نزدیکی های اسلام آباد رسانیده اند، نوعی اعلام شکست از سوی دولت پاکستان قلمداد می شود سعی در بحرانی نمودن مجدد اوضاع کرد.
اینجا بود که دولت زرداری با تحریکات آمریکا، از امضای آخرین بند این قرارداد که عبارت بود از: تاسیس دادگاههای شرعی و تعیین قضات آن با مشوره طالبان، ابا ورزید، و در این بین گروهی ناشناس با پیشروی به مناطق مجاور سوات، بار دیگر زمینه را برای شعله ور شدن جنگ میان دولت و نیروهای طالبان فراهم آورد.
طبعاً اینها زمانی رخ داد که زرداری با همتای افغانی اش حامد کرزای در واشنگتن به سر می برد، و اوباما از عملیات مسلحانه علیه طالبان و نقض توافقنامه استقبال کرده است.
سوال اینست که از وضعیت بوجود آمده پس از ورود نیروها ی آمریکایی در منطقه چه کسی بیشترین بهره را می برد؟ صدها هزار ساکن منطقه (حدود800 هزار نفر) مجبور به ترک خانه هایشان شده اند. هزاران نفر از دو طرف کشته شده اند. در حالی که هر دو یکی اند.
جوشش بلوچستان
در بحبوحه حوادث تاسف برانگیز و رو به سرعت مناطق مرزی، منطقه بلوچستان در حال انفجار بسر می برد، نیروهای مسلح قومگرا در تلاش اند تا این منطقه را از خاک پاکستان جدا سازند. رهبران این گروه در پایتخت افغانستان و در برخی مناطق بلوچستان علناً وابستگی خود با هند و واشنگتن را اعلام کرده اند.
روزنامه های هندی ده ها مقاله و گفتگو با اندیشمندان هندی منتشر کرده اند که در طی این گفتگوها پرده از خوشحالی خویش در رابطه با مشکلات فعلی پاکستان برداشته و گفته اند: وقت درو کردن فرا رسیده است. روزنامه های امریکایی نیز از چنین مقالاتی استقبال کرده اند و از ضرورت بازگشت خاورمیانه ای سخن گفته اند که در کنار بلوچستان متسقل کشورهای کوچک دیگری را نیز دربر دارد.
وضعیت خطیر و در حال انفجار بلوچستان ضمن تحلیل و پژوهش بیشتر، نیاز به اتخاذ استراتژی منطقه ای دارد.
نوشته: عبدالغفار عزیز
ترجمه: ابوعبدالله
منبع: المختصر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر