هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعه

تقدس چگونه پیدا می شود ؟


تقدس چگونه پیدا می شود ؟ فکر کنم اين سوآلی است که نياز به مطالعات مردم‌شناسی و روان‌شناسی زياد داشته باشد.

ولی شکی نيست که برای اجتماعی کردن تقدس، يک جور نمايشِ خشم هميشه لازم است. هميشه پدرهايی با ابروهای گره کرده و دندان‌هايی که به هم می‌سايند بايد در مراسم تقديس يک چيز حضور داشته باشند تا بچه‌های زبان‌نفهم بفهمند که «به مقدسات احترام بگذارند». در صحبت از چيز مقدس، تقديس‌کننده بسيار می‌داند اما رازآلود سخن می‌گويد، صدايش را بالا می‌برد به تهديد و پايين می‌آورد و لحظه‌ای بعد با ملاطفت از در دوستی وارد می‌شود. تقديس‌کنندگان اغلب با صدای «هيس!» ديگران را ساکت می‌کنند، صدايی که از خزندگان الهام گرفته‌اند، شايد به نشانه‌ی اين که چيز تقديس‌شده می‌تواند بی‌صدا بخزد، و ناگهان بی‌هوا آدمی را نابود کند. پس بايد در سکوت با ترس به چيزهای مقدس خيره شد...

پيمان قاسم‌خانی در روستای خيالی برره رسوم حيرت‌انگيزی را ابداع می‌کند که هيچ‌کس از علت و کارکردشان نمی‌پرسد، رسومی که آن‌قدر واضح و بديهی به شمار می‌آيند که توضيح‌شان به تازه‌واردان و غيربوميان هم لازم نيست اما در وقت «خدشه‌دار شدن»شان رگ‌های گردن همه متورم می‌شود. هر کس، شايد خوشنود از مجالی که برای نشان دادن تعصب و غيرت‌مندی خود می‌يابد، پيراهن را بيشتر از ديگری چاک می‌دهد و عربده‌ی غراتری سر می‌دهد.

به اين ترتيب بُت می‌سازند. اول می‌تراشند، بعد خود سجده می‌کنند، بعد با اخم و جدی گرفتن خود، تقدسِ بُت را به يک ترس موهوم همگانی تبديل می‌کنند و در مرحله‌ی آخر، خون است: خون هميشه خوش‌رنگ‌ترين راه اثبات تقدس است. خونی که از کينه به هتک‌کنندگان به جوش می‌آيد، خونی که بايد از هتک‌کنندگان ريخته‌شود، خونی که با آن آبياری می‌کنند، خونی که با آن می‌نويسند، خونِ قربانی... بُت‌ها هميشه خون بيشتری می‌خواهند.

اول به طرف می‌گويند شاه، بعد شاهنشاه می‌شود، بعد شاهنشاه آريامهر، بعد بزرگ ارتشتاران شاهنشاه همايونی آريامهر... اول آقای خامنه‌ای است، بعد آيت‌الله خامنه‌ای، بعد امام خامنه‌ای. اول مقام رهبری است، بعد مقام معظم رهبری، بعد مقام عظمای ولايت. و در هر مرحله ارتقاء، هر بت‌پرستی از ديگری پيشی می‌گيرد تا قربانی قابل‌تری، چاپلوسیِ چاق‌تری، عبادتِ پررياتری تقديمِ بُت کند... و وای از آن روز که بُت را بشکنند:


سوداييانِ عــالمِ پـــنـــدار را بگــــو
سرمايه کم کنيد، که سود و زيان يکی است!

اخیرا تعدادی از موسسات فرهنگی با چاپ مطالبی در مورد علائم ظهور امام زمان این چنین نقل قول کرده اند که چندی قبل ايت الله بهجت درحين وضو گرفتن بيهوش مي شوند که پس از بهوش آمدن علت را جويا مي شوند که در جواب مي فرمايند در همين لحظه قاتل امام زمان در اصفهان متولد شده است.
آگاهان گسترش خرافات و استفاده از اعتقادات مذهبی را حاصل استفاده های سياسی از باورهای عمومی می دانند که هم به باورهای اعتقادی مردم لطمه زده و هم راهی در برابر شیادان باز کرده است
به اين چند خرافه كه در مطبوعات داخل کشور در این چند سال انتشار يافته نگاهی بياندازيد

گوش كردن موسيقی

دختر جوانی در هلند در زمان تلاوت قرآن توسط مادرش با صدای بلند به موسيقی گوش می‌كرد. هنگامی كه با اعتراض مادرش مبنی بر كم كردن صدای موسيقی مواجه می‌شود به او و كتاب قرآن اهانت می‌كند. اين دختر هنگامی كه می‌بيند با وجود مخالفت او باز مادرش به خواندن قرآن با صدای بلند ادامه می‌دهد، قرآن را به زور از دست مادرش می‌گيرد و آنرا پاره می‌كند كه در همان حال دختر جوان آتش گرفته و می‌سوزد. مادر دختر برای خاموش كردن دخترش بر روی او پتو می‌اندازد و بعد از اينكه پتو را از روی او بر می‌دارد می‌بيند كه دختر او تغيير چهره داده و به صورت عكسی كه می‌بينيد در آمده است

مدتی بعد مشخص می‌شود كه اين خبر از اساس ساختگی بوده است. عكس مربوط به مجسمه‌ای ساخته پاتريشيا پيچی ‌نينی است كه از سيليكون و كائوچو ساخته شده و طرحی در مورد مهندسی ژنتيك مربوط به تكامل حيوانات است و هيچ ارتباطی با موضوعات مذهبی ندارد
آن كه دسترسی به چنين خبری داشته و قطعا با اروپا و مطبوعات آن درتماس بوده و دسترسی داشته، نمی دانسته اصل ماجرا چيست؟ می‌دانسته، اما ماموريت برای داخل كشور اجرا می‌كرده است

ورود سگ به حرم امام رضا

قضيه ورود سگی گريان(!) به حرم امام رضا در مشهد كه عكس‌العمل‌های بسياری برانگيخت از آن موضوعات جالب توجه است. بعد از خبر ورود سگی به حرم و عارض شدن در آنجا فيلم و خبر و كپی گزارش آن دست به دست می‌گشت و به فروش می‌رسيد و مطبوعات نيز با كشيدن‌هاله‌ای از تقدس دور اين موضوع امكان هر گونه تشكيك يا نقد موضوع را از همه گرفتند. سايت اينترنتی انتخاب نيز با آب و تاب و قطعاتی از فيلم ويديويی سگ مذكور به اين قضيه بيشتر دامن می‌زد. سرانجام روزنامه جمهوری اسلامی بعد از چند روز واكنش نشان داد و نوشت :

توطئه وارد ساختن يك سگ به حرم مقدس رضا و مطرح كردن خبر آن در پايگاه‌های اطلاع‌رسانی كه طی دو هفته اخير شايعات زيادی را بر سر زبان‌ها به جريان انداخت، با كشف يك باند سودجو و دستگيری عوامل اين باند، خنثی شد

اعضای اين باند، يك شياد و دو نفر از خادمان حرم بودند كه با همدستی همديگر توانستند يك سگ را از قسمت مربوط به بانوان وارد حرم نمايند و تا نزديكی ضريح مطهر ببرند و با فيلم ‌برداری و انتشار خبر آن و تهيه سی دی اقدام به سودجويی نمايند

چاه عريضه و شيشه مقدس مسجد جمكران

دو سال پيش در محراب مسجد جمكران شيشه‌ای نصب شد و چند لامپ سبز رنگ نيز به آن آويزان شد. كم‌كم اين قسمت از مسجد به شكل يك جاذبه‌ی سياحتی- زيارتي(!) درآمد و به تدريج برای آن داستان‌ها و افسانه‌های شاخداری هم ساختند. زوار در پشت شيشه صف كشيده و آن محل را زيارت می‌كردند. تا جايی كه آيت‌الله مكارم شيرازی در اعتراض به اين عمل گفت: «اخيراْ در محراب مسجد جمكران يك تشكيلات شيشه‌اى سبزرنگ و چراغ درست كرده‌اند كه كم‌كم به صورت امامزاده‌اى درآمده است. مردم براى بوسيدن اين شيشه صف می‌كشند، كسانی هم هنگام دور شدن عقب عقب می‌روند مثل كارى كه در حرم امامان و امامزاده‌ها می‌كنند. بعضی‌ها هم فاتحه می‌خوانند، عده‌اى تعظيم می‌كنند، بعضی از عوام هم می‌گويند اينجا قبر حضرت وليعصر(عج) است. حتما چند سال ديگر هم فردى پيدا می‌شود و كتابی می‌نويسد كه 70 نفر از اوتاد در اينجا دفن شده‌اند. هركس مرتكب اين كار شده اشتباه كرده است، اين ضربه‌اى به مسجد جمكران است
پس از اين اعتراض، بلافاصله اين تشكيلات معجزه‌آسا و امامزاده‌ی جديدالاحداث از محل محراب جمع‌آوری شد و البته آب از آب هم تكان نخورد! اما ذهن خرافه‌ساز مؤمنين قلابی و دكانداران دين هم بيكار نماند و محلی را به نام «چاه عريضه» اختراع كردند و اظهار داشتند كه مردم می‌توانند از طريق انداختن عريضه و دعاهای خود در اين چاه از امام زمان بخواهند كه زودتر ظهور نمايد. و البته اين مدت نيز نه تنها عوام كه خواص بسياری هم به اين چاه پناه آورده‌اند و عريضه و دستورالعمل و بخش‌نامه و پيشنهاد انتصابات خود را داخل آن چاه می‌ريزند

گوسفند مقدس شيبان

در ماه محرم سال گذشته در شهر كوچك شيبان نزديك اهواز گوسفندی پيدا می‌شود كه می‌گويند روی شاخ سمت چپ او شمشير امام علی نقش بسته است. بلافاصله اين موضوع دهان به دهان گشته و به يك افسانه‌ی مذهبی در منطقه مبدل شده و كم‌كم به رسانه‌های سراسری نيز كشيده می‌شود. مردم دسته دسته برای تماشای گوسفند مقدس به سمت شيبان هجوم می‌برند و به تدريج شايعات عجيب و قوی‌تری در مورد اين گوسفند زبان بسته و از همه‌جا بی‌خبر پديد آمد مثلاً اين كه هيچ چاقوی گلويی او را نمی‌برد و با بعضی از خواص به طور خصوصی صحبت می‌كند و احتمالاً پشكل و ادرارش هم شفاست
از اين قضيه مدت‌ها گذشت و ظاهراً تقدس گوسفند هم كمرنگ‌تر شد. برخی آن را شايعه‌‌ای ساخته‌ی صاحب گوسفند می‌دانند كه به هر صورت درآمد خوبی از طريق نذورات مردم خرافی به پای اين «گوساله‌ی سامری» به جيب زد

ديگ سمنوی مقدس در قم

سال گذشته نيز خبر می‌دهند در ديگی كه در روستای ونارج نزديك قم در آن سمنو می‌پخته‌اند جای پايی ظاهر شده كه احتمالاً جای پای يكی از ائمه است! اين خبر نيز مانند هر خبر خرافه‌آميز ديگر به سرعت منتشر شده و دسته دسته مردم عقل باخته برای تماشای ديگ سمنوی مقدس به روستای ونارج قم می‌روند و حتی هيأت‌های مذهبی در كنار آن به اجرای مراسم پرداختند و مبلغ هنگفتی برای ساخت جايگاهی ويژه برای آن جمع آوری می‌شود

زن ببر نمای قم

دو سال پيش يك عكس تبليغاتی از چهره‌ی زنی با صورت ببر كه توسط فتوشاپ ساخته شده، متعلق به يك موسسه تبليغاتی در كرمانشاه در يكی از مطبوعات محلی چاپ می‌شود. بعد از مدتی اين عكس در قم كپی و تكثير شده و شايعه‌ای پديد می‌آيد كه زنی به مقدسات اهانت نموده و به اين صورت درآمده و او را دستگير كرده‌اند. قدرت تهييج و تحريك اين شايعه چنان است كه به زودی مردم به سمت پاسگاه شيخ‌آباد در منطقه نيروگاه قم هجوم می‌برند و از عوامل انتظامی می‌خواهند تا زنی كه ادعا می‌شود به خاطر پاره كردن قرآن كريم و ريختن آن در زباله‌دانی و تبديل شدنش به صورت ببری كه نيمی از صورتش به شكل انسان است و مانند ببرها دم و سبيل دارد، را به آنها نشان دهند! شايعه می‌شود كه قرار است زن ببرنما را روز جمعه اعدام كنند. با فرا رسيدن بعداز ظهر روز جمعه و نزديك شدن به ساعات اعدام زن ببرنما مردم اين منطقه گروه گروه در ميدان نبوت تجمع می‌كنند و از آنجايی كه يك جرثقيل هم بر حسب تصادف در همان محل پارك بوده مردم گمان می‌كنند كه احتمالاً با همين جرثقيل می‌خواهند زن را اعدام كنند و در واقع وجود اين جرثقيل هم بر اطمينان بيشتر مردم نسبت به اين مسأله می‌افزايد وشايعه را باورپذيرتر می‌كند. اين قضيه به تدريج به صورت يك شورش همگانی درمی‌آيد و با شكستن شيشه بانك‌ها منطقه به آشوب كشيده می‌شود و تعداد زيادی نيز دستگير می‌شوند

دستخط امام زمان

مدتی پيش تصوير اسكن شده‌ای از نامه‌ای منسوب به امام زمان( توجه كنيد! به خط فارسی و نه عربی) در تهران و مسجد جمكران توزيع شد و در نشريه‌ی خورشيد نيز به چاپ رسيد و به تعداد زياد در محافل مذهبی تكثير و در سايت‌های اينترنتی نيز منتشرشد كه در آن اشاره شده اين دستخط امام زمان است و خادم مسجد آن را پيدا كرده است. خادم مسجد نوشته :
در تاريخ 12 محرم 1404 هجری قمری صندوق موقوفه مسجد را كه نذورات و كمك‌های مردمی در آن جمع و صرف اطعام به نام حضرت اباالفضل عليه السلام و عاشورا و مناسبت‌های ديگر دينی می‌شود، باز كردم و مشاهده نمودم به همراه پول‌های درون صندوق نامه‌ای در آن انداخته شده كه روی آن دو عدد شكلات تقريبا بزرگ قرار دارد در حالی كه همه می‌دانيم اين شكلات‌ها هر قدر كوچك باشند ممكن نيست از روزنه باريك صندوق به درون آن وارد شده باشند».
اين كه چرا امام زمان ناگزير شده‌اند وجود خود را با انداختن دو شكلات در صندوق مسجدی اثبات كنند مشخص نيست. اما مشخص‌تر اين است كه به مصداق هر چه دروغ بزرگ‌تر باورش آسان‌تر: «هر چه دروغ عوامانه ‌تر، عوام‌پذيرتر خواهد بود

نمونه‌ها

به پشت اتومبيل‌ها، روی شيشه تاكسی‌ها، كنار نمره عقب برخی اتومبيل‌های شخصی و دولتی نگاه كنيد. از اين نوع تابلوها كم نمی بينيد، كه همگی به نوعی ترويج خرافات اند. حتی به بخش آگهی مطبوعات هم اگر مراجعه كنيد، كم با چنين مضمونی كه اين براحتی می‌توانيد روی شيشه تاكسی‌های شهرهای مختلف ببينيد روبرو نمی شويد

دعانويسی، گشايش كار، بخت‌گشايی، باطل السحر

و یک نمونه دیگر

تا ابله در جهان است مفلس در نمی ماند

چندان عجیب نیست اگر با دعا و رمل و استرلاب و پرداخت سهم آقایان از سد کنکور گذشت


هیچ نظری موجود نیست: