هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

۱۳۸۸ تیر ۳۱, چهارشنبه

اختلاف اساسى ميان اهل سنت و شيعه جيست؟



اختلاف اساسى ميان اهل سنت و شيعه جيست؟

الحمدلله،

اختلاف ميان شيعه و سنى اختلاف ما بين آسمان و زمين هست يعنى يكى از آنها بر حق است و ديگرى بر باطل، ولى ما بايد كدام مذهب را بگيريم و دنبال كنيم؟ از آنجاييكه هر دوى اين دو گروه ادعاى اسلام دارند، براى تحقيق صدق ادعاى ايشان ما بايد به دو مسئله اساسى مطلق برگرديم كه عبارتند از قرآن و سنت زيرا خداوند در قرآن در آيه 59 در سوره النساء ميفرمايد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ... النساء - 59

يعنى: "اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خداوند و پيغمبرش اطاعت (مطلق) كنيد و از اولى الامر، پس اگر در چيزى منازعه كرديد پس آن (مسئله) را برگردانيد به خداوند و پيغمبرش اگر ايمان به خداوند و روز قيامت داريد"

ولى از آنجاييكه مسئله سنت پيغمبر جاى خلاف است بين شيعه و سنى و آنها مصادر همديگر را قبول ندارند و همچنين در مسئله اولى الامر نيز بين آنها خلاف است زيرا شيعه آنرا 12 امام تفسير ميكنند و سنى آنرا امير و يا خليفه عدل، قاضى عادل، علماى ربانى تفسير ميكنند پس بهترين راه رجوع به قرآن است كه هر دو گروه آنرا قبول دارند، پس ببينيم چگونه با استفاده از قرآن ميتوان به صحت ادعاى اين دو گروه پى برد:

1- سنى ميگويد بايد مطلقا از قرآن و سنت اطاعت كرد زيرا خداوند در آيات بسيارى از قرآن فقط به اين دو مصدر اشاره ميكند، ولى شيعه ميگويد اطاعت 12 امام نيز واجب است زيرا آنها معصوم هستند و به آنها وحى نازل ميشده، ولى هيچ دليلى از قرآن بر ادعاى اين مسئله ندارند زيرا چطور ميشود كه اطاعت مطلق پيغمبر را كه معصوم است و بر او وحى نازل ميشده با اسم ذكر شود ولى هيچ اثر و اسمى از آن امامها در هيچ آيه اى ذكر نشود؟ مگر ذكر اسامى اشخاص در قران بجز پيغمبر ذكر نشده است مانند زيد، مريم، هارون (برادر مريم) كه هيچكدام از آنها نه معصوم بودند و نه بر آنها وحى نازل ميشده است پس چرا اسامى اين اشخاص ذكر شود ولى اسامى آن امامان كه براى هدايت بشر آمده باشند صريحا و يا حتى تلويحا ذكر نشده باشد؟

دليل شيعه براى رد اينكه چرا اسامى اين ائمه ذكر نشده اينست كه ميگويند كه هنگامى كه حضرت عثمان دستور جمع آورى قرآن را داد آياتى كه اسامى 12 امام صريحا ذكر شده بود حذف كرد، پس اگر اينطور باشد پس معناى آيه چيست كه ميگويد: "انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون"؟ يعنى : "ما قرآن را نازل كرديم و از آن (از تحريف و تبديل و تغيير) حفاظت ميكنيم". شما ميتوانيد به كتاب: " فصل الخطاب في اثبات تحريف كتاب رب الارباب" نوشته يكى از علماى بزرك شيعه بنام "نورى طبرسى" مراجعه كنيد زيرا اين شخص به ادعاى خود اثبات ميكند كه قرآن تحريف شده است، پس اگر اينطور باشد چه اسلامى براى شيعه باقى مانده است؟

2- بر اساس معتبرترين و صحيحترين كتاب شيعه كه اصول كافى مؤلف كلينى ميباشد طبق روايتى كه ميگويد: همه صحابه بعد از پيغمبر مرتد شدند بجز 3 و يا 4 نفر !!! ميخواهيم بپرسيم كه خداوند كه علم غيب را ميداند آيا نميدانست كه بعد از پيغمبر همه صحابه مرتد ميشوند و آنهم پس از 23 سال زحمت؟ پس چرا از همان اول امامان را جانشين پيغمبر نكرد تا مردم را راهنمايى كنند و آن 23 سال پيغمبر به هدر نرود؟

3- شيعه و العياذ بالله اتهام زنا به ام المؤمنين عايشه صديقه رضى الله عنها ميزنند پس چرا خداوند از علم غيبش پيغمبرش را از اين امر با خبر نكرد تا او را طلاق دهد و آبروى پيغمبرش را حفظ كند؟

پس ما مسائل بالا را با دليل ذکر كرديم و حالا از آنجتاييكه خداوند متعال به انسانها نعمت عقل عطا فرموده كه سبب اساسى فرق بين انسان و حيوان نيز همين است پس ما هر شخصى را خود قاضى خودش قرار ميدهيم تا با عقل خود پس از روشن شدن مسائل فوق الذكر راه سنى و يا شيعه را انتخاب كند و خداوند در روز قيامت از انسانها سؤال ميكند كه:

وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيراً أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ؟ يس - 62

يعنى: "و (شيطان) خلق بسيارى از شما را گمراه كرد پس آيا نمى انديشيد"

پس اين نعمت بزرگ كه خداوند به ما عطا فرموده است براى همين منظور است كه حق را از باطل بشناسيم و بيروى كنيم تا به كمراهى و ضلالت كشيده نشويم و به دوزخ نرويم و گر نه فايده اساسى عقل چه ميباشد؟

شما ميتوانيد مسائل بالا را با سنيها و شيعه ها باز گو كنيد تا آنها نيز برايشان اشكار شود كه چه گروهى بر حق است.

خداوند همه ما را به راه راست هدايت فرمايد

هیچ نظری موجود نیست: