هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

۱۳۸۸ دی ۱۹, شنبه

کودتاي انتقامي حجتيه بر عليه نظام

كودتا, کودتاي انتقامي حجتيه بر عليه ن, انجمن حجتيه, ايران, حجتيه, حزب حجتيه کودتاي انتقامي حجتيه بر عليه نظام آيت الله توسلي: انتقام حجتيه از امام جدي است. آيت‌الله توسلي: «مسلما افرادي با تفكر حجتيه در حال دخالت در امور هستند و در بعضي جاها نفوذ كرده‌اند. در يكي از سخنراني‌هايم گفتم دو گروه همواره مي‌خواهند از امام انتقام بگيرند؛ يكي آمريكا كه امام ابهت آمريكا را شكست و يكي انجمن حجتيه كه امام از همان روز اول مي‌دانست اينها چه كساني هستند. مساله انجمن حجتيه عادي نبود. » نئوكانهاي آمريكا با برنامه‌هاي تحت تاثير از سياستهاي اسرائيل قصد در تعديل قدرت در خاورميانه دارند. ويراني قواي نظامي و اقتصادي ايران و تجزيه ايران بعنوان مهمترين مانع نظامي و سياسي در منطقه هدف اصليست. برنامهاي بلند مدت آنگلو ساکسونها براي دست يابي به کمربند هيدروکربور و خارج کردن بخش عمده آن از دست دنياي اسلام و به کنترل درآوردن مناطق نفت خيز هدف بلند مدتي است که نئوکانهاي آمريکا را به بهانه هاي واهي بدنبال آن به افغانستان و عراق آورده است تا با حضور فيزيکي خود جايگاهي که از پس طولاني شدن گروگانگيري و عدم حضور ديپلماتيک و سياسي در ايران در اين منطقه از دست داده بود را دوباره بدست آورد زيرا تاکنون تمامي تلاشهاي ديپلماتيک، درست در لحظه ثمردهي، بعلت فشار داخلي انجمن حجتيه و نفوذ مؤتلفه نقش برآب مي شد. نمونه آن ماجراي گروگانگيري سفارت آمريكا بود كه با تلاش عوامل دولتهاي ذينفوذ، اسرائيل را بصورت يك كانون مهم در خاورميانه در آورد، ايران را بكل از غرب منزوي كرد و ارتباط آمريكا با ايران را قطع نموده و اسرائيل و انگليس را بصورت منابع خبري و تصميم گيري آمريكا در مورد ايران بميدان آورد. اين جريان بحدي قوي بود که با وجود اينکه ايران کمک هاي شاياني به مجاهدين افغان در طول 20 سال اشغال افغانستان توسط روسيه و سپس همکاري مستقيم و کمک به آمريکا در جنگ با طالبان در افغانستان که منجر به سرعت پيروزي آمريکائيها و تلفات و هزينه کمتر شد کرده بود و نيز پيشنهادات جالبي براي صلح در منطقه از جمله تبديل حزب الله به يك حزب سياسي در لبنان و كاهش خشونت در فلسطين به آمريکا ارائه کرده بود را كمرنگ كرد و اعتماد بين دو کشور ايران و آمريكا را از بين برد و طرفين را به لحن تندتر و روياروئي احتمالي نظامي تحريک کرد. رابطه تجزيه ايران با پاكستان ترور بينظير بوتو يك دليل بيشتر براي حمله به ايران است. پاكستان بعنوان دوست شناخته شده ايران در عرصه بين المللي داراي سلاح اتمي و در عين حال يك بستر مناسب براي حضور و رشد تروريستها و تندروهاي مذهبي مي باشد و غرب بيم آن دارد كه در ميان مدت سلاحهاي اتمي پاكستان در اختيار تروريست هاي اسلامي از جمله القاعده قرار گيرد. برنامه غرب براي دفع اين خطر در دو فاز انجام شدني بود: 1- خروج اختيارات تسليحات اتمي از دست ارتش پاكستان و سپردن آن بدست دولت 2- اعمال فشارها و تشويقات اقتصادي بر دولت براي كنترل مطلق و يا در حالت ايده‌آل خلع سلاح اتمي پاكستان در ميان مدت. بازگشت بي نظير بوتو به پاكستان با همين هدف برنامه ريزي شده بود و اين برنامه با فشار براي استعفاي پرويز مشرف از ارتش و سپس برگزاري انتخاباتي كه در آن وي شانس كمتري در مقابل بي نظير بوتو داشت در حال اجرا بود ولي با ترور بي نظير بوتو معادلات انگليس و آمريكا مبتني بر برنامه خلع سلاح اتمي ميان مدت پاكستان بهم ريخت. خطر وجود تسليحات اتمي در كشوري چون پاكستان كه يكي از دوستان سياسي آن ايران ميباشد كه مأمن القاعده است و آمريكا نقش روشني در كنترل آن ندارد نگراني بزرگي براي آمريكا است. استراتژي جديد غربيها تجزيه پاكستان براي ايجاد فشارهاي اقتصادي بر اين كشور و فقيرتر كردن آن و از پاي درآوردن آن با سناريوي كره شمالي مي باشد. ايجاد بلوچستاني مستقل و متشكل از بلوچستان پاكستان و سيستان و بلوچستان ايران كه داراي ذخائر زيرزميني و محل گذر خطوط لوله نفت و گاز و از موقعيت جغرافياي سياسي حساسي برخوردار است مي باشد برنامه‌اي است كه اكنون با جديت بيشتري دنبال مي شود. بخصوص اينكه اين برنامه با طرح تجزيه ايران كه اسرائيلي ها بدنبال آن هستند نيز همخواني بيشتري دارد. اعمال مجازاتهاي شديد برعليه بلوچها و فشار به آنان توسط نيروهاي امنيتي به دليل وجود اين خطر مي باشد. اگرچه فشارها به مثابه شمشير دو لبه به نفرت بلوچها دامن ميزند كه مردم اين منطقه در تجزيه بلوچستان از اين تجزيه استقبال كنند. اين سناريو عيناً در مورد هموطنان سني خوزستان و كردستان و آذري ها نيز صدق ميكند. طرح اسرائيل براي خاورميانه جديد در ايجاد دولتهاي قومي و نژادي آذربايجان، كردستان، خوزستان و بلوچستان استوار است. پياده نظام اسرائيل و آمريكا در ايران: بر خلاف تئوري هاي ارائه شده توسط اسدالله بادامچيان و حسين شريعتمداري خطر مسلم، نه دراويش شيعه اثني عشري، نه اهل سنت و وهابيون، نه فعالان دانشجوئي و زنان و حقوق بشر، بلکه خطر بزرگ مشوقين تفرقه و جنگ بعنوان ابزار قوي دشمن خارجي هستند. در حاليكه رهبر انقلاب با تمامي قوا تلاش ميكند كه شرايط سياسي منطقه اي را آرام نمايد و حتي مذاكرات با آمريكا را در شرايط لازم مشروع ميداند و مشاركت مردم و نمايندگان آنها را در انتخابات تشويق مينمايد تا از كودتاي حجتيه و جنگ پرهيز كند و كشور را از بحران نجات دهد، عوامل پنهان يهود هيزم به آتش جنگ ميگذارند و تنشها را تشديد ميكنند. حتي پيشنهاد آزمايش اتمي ميكنند تا حمله به ايران هسته‌اي را در نظر جهانيان مشروع جلوه دهند. اينان در صددند دنيا را به تحريم ايران ترغيب نمايند. گروههائي كه در آستانه سفر رئيس جمهور آمريكا به منطقه و تهديدات القاعده، نيروي دريائي سپاه را با چند قايق به تهديد ناوهاي آمريكائي مي فرستند تا فرضيه آمريكا را نسبت به خطر ايران تكميل كنند. دعوت از هيئت پارلمان دولت انگلستان به ايران پس از واقعه حسينيه بروجرد توسط علاءالدين بروجردي نماينده بروجرد و رئيس کميسيون امنيت ملي مجلس که از حاميان حمله به حسينيه درويشان گنابادي در بروجرد بود و در عين حال مخالف استيضاح وزير كشور كه مسئوليت مستقيم اين واقعه را برعهده دارد در کنار برخوردهاي اخير براي جلوگيري از روند اجراي قانون اساسي و سرکوب اقليت هاي مذهبي شيعه اصيل و اهل سنت در کنار برخورد با فعالان حقوق بشر و زنان و دانشجويان که موتور دمکراسي و سوپاپ کنترل حاکميتها مي باشند نشانگر احساس خطر شديد جناح تندرو مي‌باشد. اين جناح که از نفوذ در سيستم قضائي و حمايت جناحهايي از امنيتيها و پشتيباني رسانه‌اي نظير روزنامه‌هاي كيهان، جمهوري اسلامي، سياست روز … و برخي در جامعه مدرسين حوزه علميه برخوردار است از انزواي آتي خود پس از انتخابات هراسان است. در حاليكه رهبر انقلاب براي سوق دادن جريانات داخلي بسوي وحدت ملي و انتخابات سالم و مشاركت مردمي و تشكيل مجلس اصلاح طلبان و كاهش تنشهاي خارجي تلاش ميكند، خطر آفريني هاي سپاه پاسداران در تهديد ناوهاي آمريكائي و ماجراجوئي و تندرويهاي روزنامه كيهان و سران مؤتلفه براي تحريك وقوع جنگ نشان از كودتاي مؤتلفه و اصولگرايان وابسته به حجتيه بر عليه رهبري مي باشد. اين كودتا كه با تقويت سپاه توسط رئيس جمهور اصولگرايان پايه ريزي شده در ماههاي گذشته با تغييراتي كه رهبري در مديريت سپاه پاسداران و حوزه عملكرد سپاه در مسائل داخلي اعمال كرد تا حدي تعديل شد. ولي دخالت سپاه پاسداران در امور كشور پايان نيافت و سپاه با استفاده از قدرت خود در حوزه مسائل مدني و امنيتي داخلي بصورت ارگان موازي با وزارت اطلاعات وارد شد و با برخوردهاي امنيتي با نهادهاي مدني موجبات ايجاد جو نارضايتي و عدم اعتماد را فراهم آورده است تا افكار عمومي مردم را نسبت به نظام برگرداند. سفر رهبر ي به يزد و استقبال مهم مردم يزد نشانگر همراهي و حمايت سيد محمد خاتمي با سياستهاي جديد رهبر براي ايجاد مجلس اصلاحات و كنترل دولت نهم مي باشد. در عين حاليكه اين حركت بيانگر قدرت نمائي رهبري و اثبات حمايت مردمي براي عقب نشاندن جناحهاي كودتاچي حجتيه رقيب مي باشد. وجه تشابه اين دو كودتا 1332- 1386 با نگاهي اجمالي به گذشته و مقايسه شکست حرکتهاي دمکراتيک ديگر با سناريوي کودتاي مرداد 32 وجوه تشابهي را مي توان يافت که در هر دو سناريو در پيش از کودتا و هنگام کودتا بشرح زير بوده : 1- پايه هاي دولتهاي دمکراتيک توسط تبليغات و عمليات مخرب غيرقانوني منسوب به دولت توسط نفوذيهاي خارجي متزلزل شدند 2- يک بازوي نظامي-امنيتي تندرو آماده توسل به زور وجود دارد 3- يک يازوي پارلماني متشکل از نمايندگان مجلس براي پوشش قانوني و مخالفت قانوني با مصلحين حاضر است 4- تلاشهاي زياد براي قانع نمودن رهبر وقت کشور براي کودتا و حمايت از بازوي امنيتي نظامي انجام ميشود که در هر دو صورت رد و يا قبول رهبر وقت آن برنامه مي بايست اجرا شود و مي شود 5- گروهي از رهبران مذهبي، خواسته يا ناخواسته، براي تکميل تشنج با احساسات مردمي و ايجاد آشوب بالقوه وجود دارند 6- درحال حاضر قوه قضائيه ضعيف نيز به جمع نيروهاي كودتا اضافه شده است. پس از کودتا وقايع مشابه زير را مي توان يافت: 1- کنار رانده شدن احزاب سياسي و کمرنگ شدن نقش مخالفين 2- هدايت کشور در قالب شخص محوري در يک راستاي ايدئولوژيک غالب (چه ناسيوناليسم، ايدئولوژي مذهبي و يا آميزه اي از هردو) 3- رهبري جديد به نيازهاي جامعه اعم از فرهنگي و اقتصادي و لزوم بازگشائي فضاي سياسي نميپردازد 4- رهبريت جديد منجر به قرباني شدن جامعه و از دست رفتن فرصتهاي رشد فرهنگي، سياسي و اقتصادي ايران شده و رفته رفته مقدس مي شود و با قرباني گرفتن بيشتر تقدس خود را بيشتر حفظ ميکند. 5- از دست رفتن کنترل منابع و ثروتهاي ملي 6- تقويت نيروهاي پليس امنيتي و قدرت گرفتن آنها و آنچه در پي مي آيد 7- حمله به فعالان سياسي 8- تقبيح جامعه از شرکت در فعاليت سياسي جريانهاي مخالف و تشويق به انصراف از شرکت در جريانهاي سياسي 9- كشاندن اصلاح طلبي به انزوا

هیچ نظری موجود نیست: