منصور امان
جمهوری اسلامی با شتاب در حال تکمیل ویژگیهایی است که یک "حُکومت شکست خورده" برای تعریف شُدن به این صفت باید از آنها برخوردار باشد. تلاش هیستریک رهبران و پایوران مرکزی و محلی باند ولی فقیه در سراسر کشور برای بسیج و کشاندن اوباش استخدام شُده به درگیریهای خونین با مُخالفان و مُنتقدان، چرخه ی تباهی نظام استبداد مذهبی به این سمت را علامتگُذاری می کُند.
آنچه که این روزها از دهان سُخنگویان حُکومت شنیده می شود و در مُلایم ترین بیان، "درآوردن چشم و شکستن دندان" و در اوج خود، دعوت به قصابی "مُحارب، کافر و مُنافق" را در بر می گیرد، پرده نهایی حیات دیوان سالارانه حُکومتی را بازگو می کُند که ابزارهای اقتدار آن پس از برخورد سهمگین با مُقاومت جامعه دُچار تجزیه گردیده و به اشکال خُرد اعمال و نمایش توانمندی و سازماندهی فاشیستی ("خودجوش") نیروی آن فرو می کاهد.
مقامهای دولتی، قانونگُذاران و ناظران اجرای قانون، به صراحت مُخاطبان خود را به نادیده انگاشتن و دور زدن تشریفات رسمی اعمال اقتدار حُکومت فرا می خوانند و آنها را در نقش اهرم فشار برای هر چه بی اثر کردن و از رسمیت انداختن بیشتر "نظام" کلاسیک و ایجاد حُکومت در حُکومت به کار می گیرند.
برای دریافت آن که فرمانهای مزبور فقط در حوزه تهدید باقی نمی ماند و نیاز واقعی و مُبرم صادرکُنندگان آنها را به اجرای شان بازتاب می دهد، می توان به حمله چاقوکشها و چُماقداران به دانشگاه های علم و صنعت تهران (سه شنبه) و دانشگاه آزاد مشهد (چهارشنبه) یا یورش به دفاتر روحانیون مُنتقد و از همه نمایان تر، تیراندازی اوباش مُسلح به روی تظاهُرکُنندگان در 9 دی و روی آوردن به روشهای تروریستی (قتل آقای علی موسوی) اشاره کرد.
جمهوری اسلامی همچون حُکومتهای شکست خورده ای مانند سودان و کُنگو یا سومالی و ساحل عاج، از پایه ای ترین فاکتور انسجام و ثبات در کشور یعنی، تامین رابطه ی مُتوازن با جامعه از طریق کسب مشروعیت اجتماعی بی بهره است. سیستم اقتصادی آن، همانند نمونه های بالا، حیاط خلوت محافل بسته و قشرهای پُر نفوذ و به ویژه نظامیان و جنگ سالاران محلی است و سیستم سیاسی اش بر اساس وابستگیهای قبیله ای، باجناقی، مُرید و مُرادی و ارباب – رعیتی مُهره چینی می شود.
اکنون چنین می نماید که رژیم ولایت فقیه با مرکزیت زدایی از ابزارهای اعمال قهر، یک گام دیگر به سمت همسان شُدن با مُدلهای مُشابه نزدیک شُده باشد. از این رو مُبارزه دلیرانه مردم ایران علیه حُکومت شکست خورده، صرف نظر از آنکه زیر کُدام بهانه و پرچم به جنگ آنها آمده باشد، همزمان یک مُقاومت اجتماعی و مُتمدنانه در برابر انحطاطی است که آیت الله خامنه ای و همدستانش در حال تحمیل به کشور هستند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر