هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

فصیح خوافی، احمد

فصیح خوافی، احمد
( ملیت: ایرانی قرن: 9 )

(777- بعد از 845 ق)، مورخ و شاعر. ملقب و مشهور به فصیح. خاندانش اهل روى خواف بودند و خود در هرات به دنیا آمد و همان جا نشوونما یافت. وى در خدمت شاهرخ و پسرش بایسنقر عهده‏دار مشاغل دولتى بود. در 836 ق مورد غصب واقع و چندى هم مقید و محبوس شد. فصیح بعد از معزولى و بیكارى، به تألیف كتاب خود «مجمل» پرداخت. سرانجام در 845 ق از زندان خلاص شد و به ملازمت شاهرخ تیمورى رسید. از آثار وى «مجمل فصیحى» است كه به صورت اجمال از هبوط آدم تا تاریخ زمان خود را نگاشته است.[1] (بخش 1) خوافى، احمد بن جلال‏الدین محمد از رجال و نویسندگان نیمه‏ى اول قر. 9 ه. (و. 777- ف. پس از 845 ه.ق). از مردم خواف بود و نسبش به ابوامامه صدى بن عجلان بن وهب باهلى صحابى مى‏رسد و محل تحصیل و نشو و نماى او ظاهراً هرات بود. در سال 807 بعد از مرگ تیمور، شاهرخ او را از هرات با دو تن از امرا به سمرقند براى تحویل گرفتن خزانه‏ى خاصه‏ى شاهرخ از عمر شیخ خازن فرستاد. وى تا سال 818 در خدمت یكى از امراى بزرگ علاءالدین على ترخان كار مى‏كرد، و از آن سال به ملازمت شاهرخ درآمد و در سال 819 ترقى كرد و منصب «موجه دیوان» بدو ارزانى شد. در سال 820 به شركت دو تن دیگر به تصدى دیوان اعلى (شاهرخ) تعیین شد ولى در 821 معزول گردید. باز در 834 جهت مهمات دیوانى مأمور كرمان گردید. در 827 مراجعت كرد و در بادغیس هرات به حضور شاه شرفیاب شد. در 828 موجهى دیوان امیرزاده بایسنغر بدو داده شد، و چند سال در این سمت بود تا در 836 به خدمتش خاتمه دادند. بعد از این سال- كه معزول و مورد جریمه واقع شد- از احوال او اطلاع دقیقى در دست نیست. در 843 مورد غضب گوهرشاد آغازن شاهرخ واقع شد و در خانه‏ى امیربیگ محبوس گردید و پس از چندى آزاد شد و مجدداً در 845 در خانه‏ى امیربیگ مقید گردید و بار دیگر خلاص شد. اثر مهم او مجمل‏التواریخ معروف به مجمل فصیحى (ه.م) است.
برگرفته از کتاب: اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

منابع زندگینامه: [1] از سعدى تا جامى (616 -613)، تاریخ ادبیات در ایران (496 -494 / 4)، تاریخ نظم و نثر (238)، رجال حبیب السیر (273 -272)، روضات الجنات فى اوصاف مدینه هرات (168 -167)، لغت‏نامه (ذیل/ فصیح خوافى)، محمل فصیحى (مقدمه/ هشت- بیست و یك).

هیچ نظری موجود نیست: