هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

آنجا که جهل چشم را کور وگوش را کرمینماید جاهل کورکورانه مطیع دجال وبا تعصبی که دارد دست به کشتار بیگناهان وقلع و قمع آگاهان و معتقدین و مطلعین به حق میزند و انها را از سر راه مذهب که خود زاییده استعمار است برداشته تا آنها براحتی به اهداف پلید خویش دست یابند





آیت الله برقعی کسی که در میان شیعیان بزرگ شد و به درجه ی مجتهد رسید اما حق طلبی او را به سوی ترک خرافات کشاند و پس از مدتی تحقیق خرافات و بدعات را کنار نهاد و عالمی موحد و محقق و روشنفکر شد برای زنده کردن یاد او یکی از اعلامیه های او را در زیر می آورم



اعلامية برقعی پس از ترور
پس از ترور، چند روز بيشتر در بيمارستان نبودم، ديدم با اين حال صلاح نيست در بيمارستان بمانم. و بعضي از دكترها و متصديان بيمارستان گفتند اگر اينجا بمانيد جان شما در خطر است. و لذا روز پنجم با متصديان بيمارستان خداحافظي كردم.
معلوم شد در خانه و در بيمارستان در امان نيستم. اينست حال ما و بدتر از ما حال ملت ماست. چون به خانه برگشتم در حالي كه ريش و سر و بدنم خونين بود با فرزندم محمد حسين به حمام رفتم و بدن خود را شستشو دادم و سپس براي كساني كه مي‌خواهند احوال ما را بدانند و از چگونگي حادثه باخبر شوند اعلاميه زير را نوشتم و در ميان دوستان و آشنايان پخش كردم. متن اعلاميه به شرح زير بود:

بسم الله الرحمن الرحيم
آيا جواب سخن حق، گلوله و ترور است؟
در دو هفته پيش يكي از افرادي كه خود را شيعه و به جمهوري اسلامي‌ايران علاقمند نشان مي‌داد، پس از آنكه به منزل اينجانب آمده و پرسشهايي نمود، بيرون رفت، دو مرتبه در اوايل شب در حالي كه من مشغول نماز عشا بودم بازگشت و مرا از ناحيه سر هدف گلوله قرار داد. بحمد الله والمنه كار ضارب خنثي شد و چنانكه او مي‌خواست به نتيجه نرسيد، آري: «`قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا كَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (سوره توبه، آيه 51). يعني هرگز به ما آسيبي نرسد جز آنچه خدا براي ما مقرر داشته اوست مولاي ما.
مگر ما چه مي‌گوييم؟
متعصبان چرا با ما دشمنند؟ چرا كمر به قتل ما بسته اند؟ مگر ما چه گفته و مي‌گوييم؟ در حقيقت اين آيه كريمه بيان حال ما و علت دشمني ايشان است كه خداي تعالي فرموده: « وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ » (البروج/8) اينان با ما خشمي ‌ندارند جز براي اينكه به توحيد حقيقي ايمان داريم و دعوت مي‌كنيم! .
مي‌گوييم غير خدا را نخوانيد چنانكه در صد آيه قرآن است و كسي از خدا آگاه تر و مهربانتر نسبت به بنده اش نيست، مي‌گوييم انبياء (ع) پس از وفات خود از امت خويش خبر ندارند و در عالم باقي از عالم فاني بي خبر و آسوده اند چنانكه خداي تعالي در سوره مائده آيه 109 فرموده: «يَوْمَ يَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُواْ لاَ عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ »، يعني: روزي را بياد آر كه خدا همه رسولان خود را جمع مي‌كند و مي‌پرسد كه چگونه دعوت شما را مردم اجابت كردند، پيامبران گويند: در اين باره ما را علمي‌نيست فقط تو داناي غيبها مي‌باشي. عيسي بن مريم (ع) به تصريح قرآن خواهد گفت: «مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» (المائده/117)، يعني: پروردگارا من بر امت خود گواه بودم تا هنگامي‌كه ميان ايشان بودم و چون مرا وفات دادي تو خود مراقب ايشان بودي و تو بر هر چيز گواه و آگاهي.
با ما دشمنند زيرا خواسته ايم از خرافات مذهبي نجاتشان دهيم و روايات و حكايات ضد قرآني را نمي‌پذيريم و مي‌گوييم رسول خدا(ص) و ائمه هدي (ع) فرموده اند: «ما جائكم منا لا يوافق كتاب الله فلم نقله = آنچه از ما به شما برسد كه با كتاب خدا سازگار نباشد ما آن را نگفته ايم.
ما مي‌گوييم كتب مذهبي مانند كافي و بحار مملو از مطالب ضد قرآن و عقل است و از امامان هدايت نيست و پرداخته دشمنان است.
ما مي‌گوييم دين اسلام دين آزادي و عدالت و رحمت است، نه دين اختناق و فشار و غصب اموال مردم. خدا به رسول خود فرمود: «نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ» (ق/45) يعني تو بر ايشان جبار نباشي، رسول خدا (ص) اهل مكه را بخشيد با آنكه آن همه صدمه زدند.
ما مي‌گوييم مهدي منتظري كه طبق عقيده و روايات شيعه مي‌آيد و براي جهان عذاب و نقمت است و مردم جهان را با شمشير مي‌كشد و به زور همه را به اسلام وارد مي‌كند و تا زير شكم اسبش خون بالا مي‌آيد و كافري در دنيا نمي‌ماند براي اينكه پنج سال يا هفت سال رياست كند، صحيح نيست و برخلاف آيات و سنت إلهي است كه مي‌فرمايد: «إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ » (رعد/11) يعني، خدا وضع قومي‌را تغيير نمي‌دهد تا خودشان خود را تغيير دهند. و در سوره مائده آيه 14 و 64 مي‌فرمايد: نصاري و يهود تا قيامت در دنيا باقي مي‌مانند.
ما مي‌گوييم اين عقيده شيعه كه ائمه به دنيا باز مي‌گردند و مخالفان خود را از قبور بيرون مي‌آورند و به آتش مي‌كشند و جزا مي‌دهند صحيح نيست؛ زيرا از مسلمات است كه قيامت روز جزا مي‌باشد و قرآن فرموده: « إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِندَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ» (الزمر/30) يعني تو اي رسول ما مي‌ميري و مخالفانت مي‌ميرند سپس شما روز قيامت در نزد پروردگارتان با يكديگر به خصومت مي‌پردازيد و نيز فرموده: « ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذَلِكَ لَمَيِّتُونَ ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تُبْعَثُونَ» (مؤمنون/15، 16) يعني شما پس از اين مي‌ميريد سپس روز قيامت زنده مي‌شويد و آيات متعدد ديگر.
ما مي‌گوييم رسول خدا (ص) و علي مرتضي‌(ع) خمس و سهم امامي‌را كه شيعه مدعي اند از كسي نگرفته و در برنامه ايشان نبوده و زكات پنج يك چنانكه در قرآن (سوره انفال/41) آمده مربوط به غنايم جنگي است و ربطي به كسب و كار ندارد.
بر سر چنين عقايد حقه اي، در رژيم سابق نشريات ما را ممنوع و به زور ساواك مسجد ما را گرفتند و كسي پيدا نشد در برابر علماي درباري ما را ياري كند، و امروز هم به خانه ما هجوم آورده در حال نماز پاسخ ما را با گلوله مي‌دهند!
ما للظالمين من أنصار خدا به فرياد شما نخواهد رسيد
اي مسلمين! اگر مي‌خواهيد خدا شما را نجات دهد به نداي غريبانه توحيدي ما توجه كنيد مادامي‌كه به اصلاحات ديني و اجتماعي رو نياوريد همواره مبتلا به گرفتاريها و فشارها و ستم خواهيد بود.
خدا ملت موحد نيكخواه خيرخواه را ياري مي‌دهد. ملتي كه به نداي مصلحين خود گوش دهد نه آنكه منطق خيرخواه را با گلوله و ترور پاسخ دهند.
ما را به وهابيگري متهم مي‌كنند! با اينكه ما وهابي نيستيم و جز به كتاب خدا و سنت رسول اكرم (ص) دعوت نمي‌كنيم. ما را نعوذ بالله به عداوت حضرت امير مؤمنان (ع) متهم مي‌كنند با آنكه ما دوستي آن بزرگوار را بر خود و سايرين لازم مي‌شمريم.
اين تهمتها براي راه گم كردن است براي آن است كه ما گفته ايم دين اسلام، با مذاهب فرق دارد و در اسلام مذهبي نيست و كسي حق آوردن مذهب ندارد و اين مذاهب پس از مدتها از عصر رسول خدا (ص) پيدا شده و نام اشعري و معتزلي و صوفي و شيخي و غيرها ... بر خود نهاده اند.
بايد به اسلام اصيل بازگشت و از تفرقه دوري جست. اسلام آيين رحمت بوده و پيامبرش به تصريح قرآن رحمة للعالمين است، اسلام دين خشونت و زورگويي و جباري نيست، اسلام دين انحصار طلبي نيست، اسلام دعوت به تعقل و آزادي مي‌كند.
رسول خدا (ص) در جنگ احد كه آن همه صدمه ديد و دندانها و پيشانيش شكست و اصحاب گفتند ايشان را نفرين كن، در جواب فرمود: «إني لم أبعث لعانا ولكن بعثت داعياً و رحمة اللهم اهد قومي‌فإنهم لا يعلمون» يعني، من براي نفرين و لعن مبعوث نشده ام و ليكن براي دعوت و رحمت مبعوثم، خدايا قوم مرا هدايت كن كه ايشان صلاح و فساد خود را نمي‌دانند.
ما را براي اين عقايد، واجب القتل مي‌شمرند ومهدور الدم مي‌دانند آيا ما چه حلالي را حرام كرده ايم با اينكه : "ما أريد إلا الإصلاح ما استطعت و ما توفيقي إلا بالله عليه توكلت و إليه أنيب"
والسلام عليكم 25 شوال/ 1406 الأقل السيد ابوالفضل البرقعي

والسلام علي من اتبع الهدي.
وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين. 2/2/1370

هیچ نظری موجود نیست: