عکس / مردم در هوای آلوده تهران
فوت یکی از زندانیان زندان رجایی شهر
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: یکی از زندانیان جدیدالورود زندان رجایی شهر کرج به دلایل نامشخصی صبح امروز فوت کرد.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، جعفر سربندی زندانی بند 4 زندان رجایی شهر کرج که به علت جمعیت بالای زندان و کمبود فضای کافی برای نگهداری زندانیان شب ها مقابل سرویس های بهداشتی سالن 10 بند چهار این زندان می خوابید، ساعت 11 امروز پنج شنبه یازدهم آذرماه و پس از وخامت وضعیت جسمانی اش، و پیش از رسیدن به بهداری زندان جان خود را از دست داد.
وی که تنها یک هفته از ورودش به این زندان می گذشت، به علت شکایت اعضای خانواده خود بازداشت و به این مکان منتقل گردیده بود.
لازم به یادآوری است که علاوه بر وضعیت بد بهداشتی، عدم ارائه خدمات مناسب درمانی و پزشکی، وجود باندهای تبهکاری داخل زندان و ... ، بی دقتی در کنترل زندانیان تازه وارد به این زندان که گاها دارای اعتیاد و سایر بیماری های جسمی می باشند، از جمله مسایلی است که هر از گاهی عامل بوجود آمدن این دست حوادث در این زندان می گردد.
شش ماه زندان برای رئیس هیأت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: شعبه 13 دادگاه تجدید نظر اهواز رضا رخشان، رئیس هیأت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، را به اتهام نشر اکاذیب به 6 ماه زندان محکوم کرد. وی دومین رئیس هیأت مدیره این سندیکاست که به زندان محکوم شده است. این در حالی است که رضا رخشان در دادگاه بدوی از اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی تبرئه گردیده بود.
بنا بر گزارش سنديکای کارگران شرکت نيشکر هفت تپه، این حکم در حالی صادر شد که رضا رخشان در دادگاه بدوی از اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی تبرئه و با وثیقه 30 میلیون تومانی آزاد شده بود. اتهام نشر اکاذیب در حالی برای رضا رخشان حکم زندان را به همراه داشت که پیش از آن اعضاء هیأت مدیره سندیکا و خانوادههای آنان در نامه مشترکی به دادگاه تجدید نظر کلیه اقدامات مورد اتهام رضا رخشان را در چهارچوب وظایف سندیکائی وی دانسته و تأکید کرده بودند که هیچکدام از آن اقدامات و همچنین نوشته رضا رخشان تحت عنوان «ما یک خانواده هستیم» که امروز برای ایشان سند جرم به حساب می آید، اقدام فردی وی نبوده و ایشان هیچگونه مسئولیت فردی در قبال این اقدامات ندارند. اما دادگاه تجدید نظر اهواز بدون توجه به این مدارک و شهادتها، موارد دیگری را به پرونده اضافه نموده و ایشان را به اتهام نشر اکاذیب به 6 ماه زندان محکوم نمود. لازم به ذکر است که بر طبق قوانین قضائی، اتهام نشر اکاذیب تنها در صورتی میتواند در محاکم قضایی مورد رسیدگی قرار گیرد که یک شاکی خصوصی این اتهام را وارد نموده باشد.(ماده 698که مربوط به اتهام نشراکاذیب وتشویش اذهان عمومی مندرج درقوانین مجازات اسلامی می باشد به این امر پرداخته است. با اینهمه در ماده 727 همین قوانین آمده است که این اتهام جز با شکایت شاکی خصوصی تعقیب نمی شود) در مورد رضا رخشان هیچ شاکی خصوصی موجود نبود.
رضا رخشان پس از علی نجاتی دومین رئیس هیأت مدیره است که به تحمل زندان محکوم شده است. پیش از آن اعضاء دیگر هیأت مدیره، فریدون نیکوفرد، قربان علیپور، محمد حیدری مهر و جلیل احمدی نیز به جرم فعالیتهای سندیکایی هر یک به مدت 6 ماه در زندان به سر برده اند.
برنامه نظارت، اذیت و آزارهای قضایی نسرین ستوده را محکوم کرد
برنامه نظارت بر حمایت مدافعان حقوق بشر مراتب نگرانی عمیق خود را نسبت به اذیت و آزار نسرین ستوده اعلام می دارد
برنامه نظارت از سوی جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران مطلع شده که محاکمه نسرین ستوده، وکیل برجسته حقوق بشر و مدافع نوجوانان محکوم به اعدام، زندانیان عقیدتی، فعالان حقوق بشر و کودکان قربانی آزار جنسی، در دادگاه انقلاب تهران برگذار شده است. با توجه به اطلاعات به دست آمده، خانم نسرین ستوده در تاریخ ۷ آذر ۱۳۸۹ (۲۸ نوامبر ۲۰۱۰) به اتهام "تبلیغ برضد نظام"، "تبانی و تجمع به هدف اقدام برضد امنیت ملی"، مصاحبه با رسانه های خارجی (به اطلاعات اولیه مراجعه کنید) و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر، در برابر دادگاه انقلاب تهران حاضر شد. در جلسه دادرسی، وکلای خانم ستوده خواستار آزادی او به قرار وثیقه شدند. دادگاه متعاقباً تصمیم خود را در این رابطه صادر خواهد کرد.
خانم ستوده از تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ (۴ سپتامبر ۲۰۱۰) در زندان اوین بسر می برد (به اطلاعات اولیه مراجعه کنید).
برنامه نظارت مراتب نگرانی عمیق خود را نسبت به اذیت و آزارهای قضایی او اعلام می دارد و حبس خودسرانه وی را که به نظر می رسد صرفاً به دلیل فعالیت های حقوق بشری او صورت گرفته، به شدت محکوم می کند.
برنامه نظارت همچنین خاطرنشان می سازد که این پرونده بخشی از موج دستگیری ها و اذیت و آزارهاست که در قبال بسیاری از وکلای حقوق بشر ایرانی، که برخی مانند آقای محمد اولیایی فر، خانم سارا (هاجر) صباغیان، خانم مریم کیانسری و آقای محمدحسین نیری همچنان درزندان بسر می برند، صورت گرفته است. آنان از زمان دستگیری در تاریخ ۲۲ آبان (۱۳ نوامبر) همچنان زندانی هستند و آقای محمد حسین نیری، دیگر وکیل حقوق بشر نیز همان روز بازداشت شد.
برنامه نظارت خواستار آزادی سریع و بی قید و شرط تمامی وکلا و مدافعان حقوق بشر در ایران است که درحال حاضر در ارتباط با فعالیت های انسان دوستانه خود در جمهوری اسلامی پشت میله های زندان بسر می برند.
برنامه نظارت، برنامه مشترکی است از "فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و"سازمان جهانی مبارزه با شکنجه" که به حمایت از مدافعان حقوق بشر اختصاص داشته و هدف اصلی آن، پشتیبانی همه جانبه از این افراد در زمان نیاز می باشد.
«هرچه بود امیدم را در ادامه راه دوچندان کرد»
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: مجید دری، فعال دانشجویی دربند و عضو شورای دفاع از حق تحصیل با اطلاع از نامگذاری سوم آذرماه به نام خود و به پیشنهاد جمعی از فعالین سیاسی، در پیامی از زندان بهبهان، از فعالان دانشجویی و سیاسی تشکر نمود.
متن این پیام به نقل از کمیته گزارشگران حقوق بشر:
«نمیدانم چه بگویم از احساسی که داشتم آنگاه که فهمیدم روزی (سوم آذرماه) در تقویم جنبش سبز به نام من ثبت شده است. احساس غرور بود یا شعف یا پایداری، هرچه بود امیدم را در ادامه راه دوچندان کرد و برخود بالیدم که توانستم برگی از تاریخ کشورم را رقم بزنم و صد البته بودند کسانی که ببینند و اینسان آیینه وار پایدارم کنند. زبانم قاصر است. تنها به سپاسی از تمامی یاران و دوستانم اکتفا میکنم که خود میدانند نمیدانم چگونه سپاسگذاری کنم.»
خاک پایتان
مجید دری
۹ آذر ۱۳۸۹
زندان بهبهان
بیانیۀ انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در گرامیداشت روز دانشجو: دانشجویان بر مطالبه خواسته های خود پای می فشارند
انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، در بیانیه ای به مناسبت روز دانشجو، این روز را "نماد ایستادگی و همراهی دانشجویان با یکدیگر" دانستند.
به گزارش دانشجونیوز، در قسمتی از بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، آماده است: "انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران امیدوار است در افت و خیزهای روند آزادی خواهی و حرکت به جلوی ملت ایران هر چه زودتر به نقطه و گرهگاه های وصل و نشاط و تحرک برسیم و بتوانیم بار دیگر خودمان بر سرنوشت خودمان حاکم باشیم. همچنین امیدواریم ۱۶ آذر امسال شاهد حضور پر شکوه دانشجویان آگاه در صحنۀ مطالبات بر حقمان باشیم و مسئولان و حاکمان نیز هوس به خاک و خون کشیدن فرزندان ملت را از خود به دور کنند."
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
حاکمان پیشین روزی بر دانشجویان آتش گشودند و گمان می بردند با سرکوب هر چه تمامتر می توان خاک مرده بر دانشگاه پراکند و سکوت و اختناق بر آن مسلط نمود، غافل از اینکه بر شعلۀ ایستادگی و خشم دانشجو افزودند و چهرۀ کریه خود را بیش از پیش بر همگان عیان نمودند. مبارزات و تلاش های بی وقفۀ دانشجویان آگاه و بیدار سرزمینمان در تمام آن سالها تداوم یافت و خواستههای بر حق آزادیخواهانه و انسانگرایانۀ ملت ایران به عنوان تابلوی آمال و آرزوهای جنبش دانشجویی با تاکتیکها و استراتژیهای خیزش ملی مردم ایران همنوا شد و بساط دستگاه استبدادی را در هم پیچید. خط استبداد اما راه خود را دنبال کرد و گرداب هولناک دیکتاتوری، خودپرستی و ظلم در پی اشتباهات سیاستمداران ناآگاه و هجمۀ غوغاییان و نامردمی و مکاری تمامیتخواهان همچنان پابرجا ماند؛ تصفیههای گستردۀ استاد و دانشجو و عناوین درسی، هجوم مغولوار به خوابگاه دانشجویان در تاخت و تازهای شبانۀ عمال حکومت، محروم نمودن دانشجویان پر افتخار و آزادیخواه از ادامه تحصیل، بازداشت معترضان به چنین وضعیت ناعادلانهای و رد و تخفیف علوم انسانی که به حق خود چیزی از آن درنیافته بودند، روندی معمول گردیده و هر روز زخمی بر پیکر استوار دانشجویان ایرانی و البته میخی بر تابوت استبداد و خودکامگی خود میکوبد.
دانشجو به عنوان قشر همیشه بیدار هیچگاه از پای ننشسته، مطالبات خود را پیش رو نهاده و با تکیه بر آن، خواستههای بحق خود را از تمام ارکان هر چند پوسیده نظام حاکم جویا میشود و بر آن پای میفشرد و به آگاهسازی سایر اقشار جامعه میپردازد. این جنبش و جوشش فرحبخش همواره در معرض تیغ تیز جباریت قرار گرفته و اما همچنان سختجانانه بر پویایی خود و استحکام و مدوامتش اصرار دارد. چنین است که حرکتهای دانشجویی آزادیخواهانه و تحولطلبانه حتی اگر تحت فشار قرار گیرد و بر اثر ضربات سخت و سهمگین حاکمیت توان عینی و عملی کمتری جهت پیشبرد خواستهها و مطالبات برحقش داشته باشد، در موقعیتهای مناسب و فرصتهای استثنایی راه خود را باز مییابد و چون رودی روان به جوشش و حرکت میافتد.
با کودتای انتخاباتی سال گذشته برگی دیگر از دفتر آزادی و دموکراسیخواهی ملت ایران و جهالت و جباریت حاکمان کوتهبین ورق خورد و این بار تمام آنانی که تیغ استبداد بر سر آنان سنگینی میکرد قامت راست نمودند و آزادی و دموکراسی را با صدایی رساتر از همیشه فریاد زدند. دانشجویان در این میان در کنار دیگر اقشار ملت ایران در صف اول مبارزه علیه این خودکامگی قرار گرفتند و شهادت سهرابها و نداها آنان را از ادامه راهشان باز نداشت و صدایشان حتی در محبس تمامیت خواهان به شیوایی تمام شنیده می شود و اکنون نیز بیش از هشتاد تن از یارانمان به زندانهای طولانی مدت و بازداشتهای وحشیانه و غیرقانونی گرفتار آمدهاند و چه آزاد مردانی نیز هستند که در میانه ی غوغای ظلم و استبداد مظلومانه و در سکوتی پر صدا به استقامت تمام دربندند.
چه شده که ما اینچنین سخت و سهمگین آسیب میبینیم و بر روح و جانمان ضربه میزنند؟ چه شده که حتی اینچنین ضرباتی هم نمیتواند از هم بگسلدمان و تکهتکهمان کند؟ و چه چیزی در اعماق وجودمان و در آینۀ آمال و آرزوهایمان نشسته که چنین راهی را باید بپیماییم؟ حقیقت این است که این ملت و این دانشجویان چیزی بیش از حقوق طبیعی خود را نخواسته و تا برآورده شدن آنها هم از پای نخواهد نشست؛ حتی اگر اختناق و جباریت چند صباحی امکان عملی تغییر معادلات قدرت در جامعه و سیاست را از یدمان بیرون کشد. حقیقت این است که ما به دنبال کسب حق طبیعیمان در حفظ جانمان هستیم، جانی که میخواهیم آزاد باشد، امکان انتخاب داشته باشد، بتواند بر اساس گفتار و کردار و پندار شخصی خود انسانها به پیش رود، امکان تعیین شرایط زندگی شخصی و عمومی خود را داشته باشد، بتواند تعیین کند چه بپوشد، چه بگوید، با چه کسی باشد، بر چه طریقی رفتار کند، چه ببیند، چه بخواهد و چگونه مسیری را در پیش گیرد.
ملت ایران و جنبش دانشجویی برآمده از بطن مردمان کوچه و بازار میخواهد که مسئولان حکومتی را آزادانه برگزیند، کسی و اقلیتی و دار و دستهای نشسته در کمین نتواند سرنوشتش را به دلخواه خود رقم زند، دار و دستههای مافیایی منابع طبیعی و ثروت ملیش را به یغما نبرند، اقتصادش بر اساس نابخردی، لجبازی، منفعتطلبی و حیلهگری مسئولانش به باد فنا نرود، حلقۀ تنگ افکار و اندیشهها و تمایلات و هوسهای بنیادگرایانه و پوسیدۀ مشتی از دنیا بیخبر بر جان و روحش فشار نیاورد، دانشگاهش مکانی برای تبادل آزادی آرای علمی باشد، دانشجویی که پس از چندین سال تلاش و دانشاندوزی از دانشگاه به محیط جامعه قدم میگذارد در کار و زندگی خود نماند، بتواند آبرومندانه و بر اساس مدار پیشرفت و ترقی زندگی آیندهاش را بسازد، بتواند در کار گروهی و تعیین سرنوشت خود و فعالیت مدنی و اجتماعی با یاران و همراهانش همکاری کند و تجربه بورزد و یاد بگیرد و پیشرفت کند و چیزها را بسازد و شرایط را رقم زند.
این ها همه گوشهای از خواستههای برحق ملت ایران و فرزندان این ملت در پهنۀ دانشگاههای کشور است. خواستههایی که همواره توسط مسئولان جبار نادیده گرفته شده و سرکوب شده است. سرکوبی که اینک نماد آن، سه شهید اهوراییمان در ۱۶ آذر هستند. شانزده آذری که نماد ایستادگی و همراهی دانشجویان با یکدیگر است، نمادی برای با هم بودن، با هم ارتباط داشتن، با هم جمع شدن، با هم مشتها را برای پیشرفت و آزادی گره کردن، با هم نشان دادن قدرت و توانمان(چه در اذهانمان و چه در محیط عملی زندگیمان) و... .
انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران امیدوار است در افت و خیزهای روند آزادی خواهی و حرکت به جلوی ملت ایران هر چه زودتر به نقطه و گرهگاه های وصل و نشاط و تحرک برسیم و بتوانیم بار دیگر خودمان بر سرنوشت خودمان حاکم باشیم. همچنین امیدواریم ۱۶ آذر امسال شاهد حضور پر شکوه دانشجویان آگاه در صحنۀ مطالبات بر حقمان باشیم و مسئولان و حاکمان نیز هوس به خاک و خون کشیدن فرزندان ملت را از خود به دور کنند.
مدیریت امام زمان؛ گوجه فرنگی كيلويی 2200 تومان
سایت فردا در تهران: به راستي قيمت واقعي گوجه فرنگي چه قدر است و اين محصول با چه قيمتي به دست فروشنده ميرسد؟ 1000، 1100، 1500 و يا حتي2200 تومان؛ آيا اطلاع داريد گوجه فرنگي با چه قيمتي در ميدان ميوه و ترهبار اراک عرضه ميشود؟
قيمت گوجه فرنگي مدتي است كه در بازار اراک با نوسان قيمت مواجه شده است؛ از اينرو در نگاهي تحقيقي درپي چرايي عامل اين افزايش قيمت هستيم.
" اصغر عاليخاني"، رييس سازمان بازرگاني استان مرکزي، با اشاره به قيمت امروز صبح گوجه فرنگي در ميادين ميوه و ترهبار شهر اراک، اظهار ميکند: صبح امروز گوجه فرنگي بين قيمت 1000 تا 1100 تومان در ميدان ميوه و ترهبار به دست فروشنده رسيد. با احتساب وجود دلالان، بايد انتظار داشت قيمت گوجه فرنگي در کف بازار با افزايش 20 درصدي به دست مصرفکننده برسد.
وي تنها علت گراني قيمت گوجه فرنگي را توزيع نكردن محصول تازه در بازار برميشمارد و ميافزايد: طي چند روز آينده، گوجه فرنگي دزفول در سطح بازارهاي استاني توزيع ميشود و اين مهم ميتواند سبب ثبات و کاهش قيمت اين محصول در بازار شود.
عاليخاني نظارتهاي بازرسان بازرگاني را عاملي براي توزيع اين قيمت در بازار ميداند و خاطرنشان ميكند: بازرسان سازمان بازرگاني ساعت چهار صبح با حضور در ميادين ميوه و ترهبار و کنترل قيمتها، اجازه افزايش قيمتها را نميدهند.
وي گراني گوجه فرنگي را در اين فصل، معقول و منطقي عنوان ميكند و ميافزايد: تا رسيدن گوجه تازه به بازار، وضعيت به اين منوال ادامه دارد.
" محمدعلي آقاخاني"، رييس اتحاديه خردهفروشان ميوه اراک هم به ايسنا در خصوص قيمت امروز گوجه فرنگي در ميدان ترهبار ميگويد: امروز صبح گوجه فرنگي بين قيمت 1200 تا 1500 تومان در ميدان ميوه و ترهبار بين فروشندگان توزيع شد حال آنكه اين محصول با افزايش 20درصدي قيمت به دست مصرفکننده ميرسد.
وي به مانند رييس سازمان بازرگاني استان مرکزي، تنها علت اين افزايش قيمت را کاهش گوجه گلخانهاي و همچنين عدم توزيع گوجه فرنگي در بازار ميداند.
همچنين باقر مروجي، رييس تنظيم بازار جهاد کشاورزي استان مرکزي دراينباره اظهار ميكند: فصول زماني و تغييرات آب و هوايي عامل اصلي براي کشت محصولات کشاورزي است. از اينرو بدون احتساب محصولات گلخانهاي، با تغيير فصول، تغييري در وضعيت بازار ايجاد ميشود.
مروجي گوجههاي موجود در سطح بازار را گوجههاي انباري و بعضاً گلخانهاي ميداند و ميگويد: گوجههاي انباري به انتها رسيده و اين در حالي است که گوجههاي تازه جيرفتي طي 10 روز آينده در بازار توزيع ميشود.
وي با تاکيد بر قيمت گوجه خاطرنشان ميكند: همين گوجه 1800 توماني بازار، به قيمت 800 تومان از توليدکننده به نخستين خريدار ميرسد كه متاسفانه اين دلالان هستند که با خدانشناسي خود، قيمتها را افزايش ميدهند.
مروجي به وجود دلالان بيشمار درميدان ميوه و ترهبار اراک اشاره ميكند و ميافزايد: متاسفانه به علت وجود عوامل نامشخص و يا نظارت ناکافي، دلالان در سطح ميدان ميوه و ترهبار، پيش از توزيع محصول در بازار، قيمت آن را حتي تا چندين برابر قيمت واقعي افزايش ميدهند.
وي با بيان اينكه قيمت توزيع اين محصول صبح امروز در بازار ترهبار به دست فروشنده 1100 و براي مصرف کننده 1500 تومان بوده است در ادامه ميگويد: به علت وجود دلالان، اين محصول در برخي نقاط شهر حتي به قيمت 1800 تومان نيز عرضه ميشود.
براساس اين گزارش، قيمت گوجه فرنگي در روزهاي اخير در بازار اراک به 2200 تومان هم رسيد.
حکم اعدام کشیش مسیحی یوسف ندرخانی ابلاغ شد
رهانا : هفته گذشته حکم اعدام یوسف ندرخانی ، کشیش کلیسای ایران در حالی ابلاغ شد که جریانات امنیتی تا کنون نسبت به ابلاغ این حکم ممانعت به عمل آورده اند.در این راستا و در ادامه پی گیریهای خبرنگار رهانا در مورد آخرین وضعیت این کشیش محکوم به اعدام ،شیرین خانجانی خواهر اسقف بهروز خانجانی در مصاحبه ای اختصاصی با رهانا ، سامانه خبری خانه حقوق بشر ایران به سوالهای این خبرگزاری جواب داد.
ایشان حکمشان را دریافت کرده اند،حکم اعدام ایشان بر مبنای ارتداد صادر و به صورت کتبی نیز به ایشان ابلاغ شده است.
شیرین خانجانی گفت : فعلا ایشان در زندان لاکان رشت بسر میبرند و وکیل ایشان در خواست فرجام داده اند و حکم ایشان برای تایید به دیوان عالی ارجاع داده شده است .ایشان نسبتا از روحیه خوبی برخوردارند که باعث تشویق و دلگرمی همه ما در بیرون هستند.
از همسر ایشان شنیدیم که حالشان خوب است و خدا را شکر که بر هدف خودشان ایستادگی دارند با اینکه حتی از ایشان خواسته بودند که به ظاهر اعتراف کند وبرای حفظ جانش تظاهر به رجوع به اسلام کند اما آقای ندرخانی قبول نکرده اند و بر عقیده خود پا بر جا هستند.و همسر ایشان در این مدت نیز ملاقاتهایی با ایشان داشته اند و باعث تقویت روحیه ایشان در داخل زندان میشوند.
وی در پاسخ به اين سئوال که آیا این اتهامات و احکام صادره در مورد مسیحیان دارای منشا قانونی و شرعی هست گفت :
به هیچ عنوان،چرا که از نظر فقه وشرع اسلامی نیز در این مورد دو دستگی و اختلاف وجود دارد مثلا طبق نظر و جواب کتبی آیت الله منتظری به سوال یکی از مسیحیان در مورد مصادیق ارتداد ایشان در جواب فرمودند:” ایمان به پیامبر یکی از چهار کتاب آسمانی که به یگانگی خداوند ایمان و اذهان دارند بلا مانع است وحکم ارتداد در مورد آنان صدق نمی کند بنابراین حکم ارتداد در مورد کسی که مسیحی میشود مطابقت نمی کند.”
علاوه بر این دلیل،ادله دیگری نیز وجود دارد که گرایش به دین مسیحیت مشمول حکم ارتداد نمیشود،برای مثال نمونه های تاریخی صدر اسلام و گرایش تعدادی از مسلمانان به دین مسیحیت در هنگام هجرت پیامبر اسلام به حبشه،که پیامبر هرگز به آنها حکم ارتداد نداد.
در ضمن آقای یوسف ندرخانی در ۱۹ سالگی مسیحی شده، یعنی سنی که سن قانونی انتخاب دینش بود و هنوز اسلام را به عنوان دین رسمی زندگیش انتخاب نکرده بود که به مسیحیت روی آورده و مسیحی شده اند،یعنی طبق بخش دیگری از قانون شرعی ایشان در سن بلوغ حق داشتند غیر از دین اسلام به هر دین و عقیده دیگری گرایش داشته باشند، پس طرح موضوع ارتداد در مورد ایشان نمیتواند درست باشدو هر طوری که بخواهیم حساب کنیم حکم ایشان کاملا غیر شرعی و غیر قانونی و غیر انسانی است.
آتشسوزی به جنگلهای گلوگاه مازندران رسید
مهر : شعاع دود و زبانههای آتش پس از گلستان و گیلان، دامنگیر جنگلهای گلوگاه در شرق مازندران شده است.
دامنه شمالی جنگل شهرستان گلوگاه طعمه حریق شده است.
این دامنه در منطقه صعبالعبور و صخرهای جنگل غیرقابل تردد گلوگاه بوده و امکان تردد را برای خودرویهای آتشنشانی سخت کرده است.
محدوده صخرهای و صعب العبور دامنه شمالی جنگل مملو از درختان خشک و افتاده و حضور فعال نیروهای مردمی در منطقه آتشسوزی برای پاکسازی، جمعآوری خار، خاشاک و درختان خشک و افتاده در محدوده آتشسوزی مانع از گسترش آتش و خسارات احتمالی شده است.
شعاع دود و زبانههای آتش نیز تا شعاع 20 کیلومتر در طول روز گذشته در قسمت شمالی و غربی شهرستان گلوگاه بهصورت عینی با چشم غیر مسلح قابل دید و رویت بوده است.
عباس علی نوبخت، مدیرکل منابع طبیعی مازندران منطقه ساری نیز با اشاره به اینکه میزان آتش سوزی صورت گرفته در منطقه در دست بررسی است اظهار داشت: به واسطه صعب العبور بودن جاده و تاریکی شب، امکان مهار آتش از سوی ماموران با سختی مواجه است.
وی با بیان اینکه اداره کل مدیریت بحران مازندران قول اعزام نیروهای امدادی برای اطفای کامل حریق را تا صبح امروز(پنج شنبه) داده اند افزود: مقرر شد دو فروند بالگرد مازندران که برای اطفای حریق جنگلهای گلستان به منطقه اعزام می شود نسبت به اطفای حریق مناطق جنگلی گلوگاه اقدام کنند.
گرمای بیش از حد هوا و وزش بادهای گرم چهره بخشهای شرقی و مرکزی مازندران را تابستانی کرده که سبب وقوع آتشسوزی در جنگلهای مازندران شد.
عرصههای طبیعی شهرستانهای گلوگاه تا نور در حوزه استحفاظی اداره کل منابع طبیعی مازندران منطقه ساری قرار دارد.
ویکی لیکس: مذاکرات محرمانه آمریکا و اسرائیل درباره ایران
بی بی سی : یکی از پیام های دیپلماتیک آمریکا که توسط ویکی لیکس افشا شده، جزئیات گفتگوی محرمانه سه سال پیش مقام های ایالات متحده و اسرائیل درباره چگونگی برخورد با ایران را تشریح می کند.
ویکی لیکس سندی را درباره تبادل نظر ایالات متحده و اسرائیل درباره ایران منتشر کرده است.
براساس این سند، ریچارد جونز، سفیر پیشین آمریکا در اسرائیل، در ۳۱ اوت سال ۲۰۰۷ درباره دیدار مئیر داگان، رئیس سازمان اطلاعاتی اسرائیل (موساد)، با نیکولاس برنز، معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایالات متحده در دوره ریاست جمهوری جورج بوش، پیامی سری به واشنگتن ارسال کرد.
براساس محتوای این پیام، ایران و برنامه اتمی این کشور از موضوع های مورد گفتگوی هیات آمریکایی و اسرائیلی در ملاقاتی در روز ۱۷ اوت در تل آویو بود.
در پیام مذکور، سخنان رئیس موساد نقل شده که اظهار کرده بود برای "حل و فصل" بحران اتمی ایران هنوز وقت وجود دارد، هرچند به گفته وی، ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای به شدت در تلاش است.
البته در همان زمان هم ایران صلح آمیز بودن برنامه های اتمی خود را مورد تاکید قرار می داد.
به گفته سفیر آمریکا در اسرائیل، مئیر داگان با اشاره به ارزیابی های متفاوت از طول زمان دستیابی ایران به اسلحه اتمی، به نیکولاس برنز گفته بود: "خطر آشکار است، حتی اگر ما جدول زمان بندی متفاوتی درباره آن داشته باشیم. اگر بخواهیم دستیابی آنها به سلاح هسته ای را به تاخیر بیاندازیم خودمان باید وقت و اقدامات لازم را صرف این کار کنیم."
نیکولاس برنز، در اوایل سال ۲۰۰۸ میلادی وزارت امور خارجه را ترک کرد و بازنشسته شد و جای خود را به ویلیام برنز، سفیر پیشین آمریکا در روسیه، داد که البته با وجود تشابه نام خانوادگی، این دو با هم نسبتی ندارند.
بر اساس پیام سفیر وقت آمریکا در اسرائیل، رئیس موساد در دیدار با آقای برنز خواهان بهره برداری از نارضایتی اقلیت قومی در ایران برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی و "تحریک به تغییر رژیم" شده بود.
قرار است آقای داگان پس از هشت سال خدمت در مقام ریاست موساد در ماه ژانویه ۲۰۱۱ رسما از این سمت کناره گیری کند و دولت اسرائیل تمیر پاردو، یکی از کارمندان با سابقه موساد را برای جانشینی او برگزیده است.
در سند منتشر شده توسط ویکی لیکس، در ادامه گزارش سفیر وقت آمریکا از ملاقات مئیر داگان با هیات آمریکایی آمده است: "داگان گفت باید اقداماتی برای تحریک به تغییر رژیم در ایران انجام شود، احتمالا با کمک جنبش های دانشجویی طرفدار دموکراسی و گروه های قومی (مانند آذری ها، کردها، بلوچ ها) که مخالف رژیم حاکم هستند."
بنا بر این پیام، نیکولاس برنز بدون آنکه صراحتا درباره مساله گروه های قومی یا موضوع "تغییر رژیم" اظهار نظر کند، به طرف اسرائیلی گفته بود: "خط مشی آمریکا بر پیگیری مسیر دیپلماتیک و افزایش فشارها بر ایران از طریق تحریم ها متمرکز است" و به این ترتیب، موضوع تغییر رژیم از جمله از طریق تحریک گروه های مختلف قومی و سیاسی را قابل طرح ندانسته بود.
البته در آن زمان نیز کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه وقت، بارها تاکید کرد که ایالات متحده در پی تغییر حکومت در ایران نیست، بلکه تلاش می کند از طریق مذاکره و تحریم "رفتار" جمهوری اسلامی را تغییر دهد.
در مقابل، مقام های ارشد ایران همیشه آمریکا و اسرائیل و گاه کشورهای دیگر را به حمایت از گروه های مخالف حکومت مانند جندالله یا پژاک متهم کرده اند.
ایالات متحده هر نوع ارتباط خود با این گروه ها را تکذیب کرده و آنها را در فهرست سازمان های تروریستی قرار داده که به معنی تحریم و منع قانونی هرنوع حمایتی از آنهاست.
همچنین، اکثر مخالفان جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور بر مخالفت با دخالت کشورهای دیگر در تلاش خود برای اصلاح یا تغییر نظام جمهوری اسلامی تاکید نهاده و آن را موضوعی داخلی دانسته اند هر چند برخی از گروه های مخالف در مواردی عدم حمایت کشورهای غربی از خود را نشانه طرفداری آنها از این نظام قلمداد کرده اند.
70درصدكشاورزان بیسوادند، 45هزارمتخصص كشاورزی بیكار / به خودكفایی در تولید گندم نرسیده ایم
رئیس دانشگاه تهران گفت: در حالیكه بخش كشاورزی از بی سوادی بخش اعظم كشاورزان در رنج است بیش از 45 هزار فارغ التحصیل در این بخش بیكار هستند.
به گزارش آینده به نقل از مهر رهبر در حاشیه مراسم جشن 110 سالگی پردیس كشاورزی و منابع طبیعی كرج با انتقاد از این رویه گفت: هم اكنون بیش از 70 درصد كشاورزان حتی از سواد خواندن و نوشتن محروم هستند.
رهبر افزود: این در حالیست كه بیش از 45 هزار نفر فارغ التحصیل در بخش كشاورزی بیكارند.
وی همچنین ادامه داد: مابقی فارغ التحصیلان شاغل نیز در بخش هایی غیر از كشاورزی فعالند كه این جای بسیار سئوال دارد.
ایران در تولید گندم به خودكفایی نرسیده است
رهبر ادعا كرد: جشنی كه بعنوان خودكفایی تولید گندم گرفته شد به معنای خودكفایی در تولید این محصول نبوده است.
وی با اعلام اینكه هم اكنون تولید گندم در واحد سطح كشورهای توسعه یافته به بیش از هشت تن می رسد اظهار داشت: این در حالیست كه در كشور ما این میزان كمتر از چهار تن است.
رئیس دانشگاه تهران این آمار را بسیار اندك ذكر و تاكید كرد: بر این اساس جشنی كه به عنوان جشن خودكفایی تولید گندم در كشور گرفته شد به معنای خودكفایی در تولید این محصول نبود.
رهبر تصریح كرد: در واقع این جشن به معنای تغییر روش كاربری زمین ها از كاشت سنتی محصولات دیگر در زمین های مربوط به كاشت گندم بود تا به سمت تولید انحصاری این محصول غذایی پیش رویم كه این اتفاق در سطح دنیا یك افتخار نیست.
مقاله گاردين درباره سردرگمی نهادهای اطلاعاتی ايران
ايران به دنبال پرنده تيزپا
روزآنلاین : "ممکن است همسايه شما يک جاسوس باشد." اين عنوان مقاله ای است که فوريه گذشته توسط محمد نوروز پور در روزنامه خبر آنلاين در تهران به چاپ رسيد. وی در اين مقاله، نحوه نفوذ نهادهای جاسوسی خارجی و به ويژه اسرائيلی در حماس و نيز سوء ظن موجود نسبت به برخی اعضای حماس در خصوص فروختن اطلاعات به اسرائيل را مورد بحث قرار داده است. وی هشدار داده بود که نظير همين اتفاق می تواند در ايران بيفتد.
حملات اخیر عليه دو دانشمند هسته ای ايران که به کشته شدن يکی از آنها انجاميد، به افزايش سؤ ظن نزد نهادهای اطلاعاتی ايران منجر می شود. از آنجا که دولت ايران همين حالا نيز دچار هذيان سؤ ظن است، بايد پرسيد اين پارانويای جديد راه به کجا خواهد برد؟ اين روزها نه تنها انسان ها، بلکه پرندگان نيز هدف اين سؤ ظن قرار گرفته اند.
يک نمونه مشهود از اين بدگمانی ها به "عقاب بزرگ جثه ای" مربوط می شود که در هنگام پرواز در آسمان روستای کمو در نزديک تأسيسات غنی سازی اورانيوم نطنز مشاهده شده است. نشريه عصر ايران به نقل از "منابع مطلع" نوشت اين پرندگان بزرگ در حال حمل "ابزارهای استراق سمع نظير تلفن موبايل بر روی سينه خود" مشاهده شده اند. ضمناً گزارش هايی از متصل بودن فرستنده راديويی و نيز "ابزارهای دريافت و ارسال اطلاعات" بر روی سر و بدن اين پرنده ها منتشر شده است.
از نظر برخی از ما ممکن است چنين گزارشاتی يادآور تصاويری از يک برنامه تلويزيونی کمدی تخیلی قديمی باشد که در آن پرنده های بزرگ مشغول جاسوسی بودند وبا مشکل حمل چندين کيلو اطلاعات دست و پنجه نرم می کردند. از هر دفتر کاری نيز يک آنتن بزرگ سر برآورده بود. اما از نظر دولت ايران، اين ها نمونه هايی از تهديدات جدی هستند. با پيشرفت فنون مدرن جمع آوری اطلاعات، اکنون به هر چيز به چشم يک مظنون احتمالی نگاه می شود.
دولت ايران برای انداختن مسؤوليت اين سؤ قصدها به گردن اسرائيل، هيچ وقتی تلف نکرد. البته يوسی ملمن کارشناس مسائل اطلاعاتی اسرائيل نيز چنين نوشت: "اغلب کارشناسانی که سیاست خاورميانه و تاريخ موساد را دنبال می کنند، با اين نظريه موافق هستند."
ضمناً اين احتمال وجود دارد که رژيم پس از اطلاع از ارتباط دانشمندان با احزاب مخالف نظير جنبش سبز، خود اين ترورها را ترتيب داده باشد. کشتن آنها با چنين سناريويی می تواند رژيم را به دور از هر اتهامی نگاه دارد و امکان متهم کردن نهادهای اطلاعاتی خارجی را فراهم آورد. تصور می شود ترور مسعود علی محمدی، دانشمند هسته ای ايران در ژانويه سال جاری به همين صورت انجام شده باشد. با اين حال، سناريوی ياد شده با ترورهای ديروز چندان مطابقت ندارد زيرا هيچ مدرکی دال بر ارتباط آنها با هر گونه جنبشی بدست نيامده و مخالفان نيز در اين مورد چيزی نگفته اند.
وقايع روز دوشنبه پيامدهای داخلی نيز خواهد داشت. اداره حفاظت اطلاعات به عنوان بازوی ضد جاسوسی سپاه پاسداران، بازنده ماجرا خواهد بود. خنثی کردن تلاش نهادهای اطلاعاتی خارجی برای دستيابی به اطلاعات برنامه هسته ای ايران و يا وارد آمدن هرگونه صدمه ای به اين برنامه در قالب انتشار ويروس رايانه ای و يا ترور افراد بر عهده اين سازمان است. با در نظر گرفتن اين حملات و نيز حادثه حمله استاکس نت که حتی احمدی نژاد نيز صدمات ناشی از آلودگی تأسيسات هسته ای را پذیرفت، می توان گفت سازمان حفاظت اطلاعات در انجام وظايف خود قصور کرده است.
با اين حال، علی خامنه ای، رهبر ايران خود شايسته بيشترين انتقادهاست. او بود که نبرد عليه "تهديدات نرم" را در صدر اولويت های نهادهای اطلاعاتی و امنيتی کشور قرار داد. از آن زمان تا کنون، سازمان های اطلاعاتی و پشتيبانان آنها نظير مرکز تنظيم دکترين تحليلی به رهبری حسن عباسی به صرف ميليون ها دلار برای تحقيق بر روی سریال های کارتونی نظير گرگ و پرنده تيزپای جاده دست زده اند تا دسيسه های جاسوسی غرب جهت براندازی رژيم را برملا سازند.
عباسی برای آنکه اطمينان دهد ارزش بودجه اختصاص داده شده را دارد، تلاش خود را می کند. يکی از خطاکاران هم، کارتون پرنده تيزپاست. اما چرا؟ عباسی می گويد: "زيرا در اين کارتون، گرگ از طبل استفاده می کند، نظير طبل هايی که در مراسم عزاداری شيعيان استفاده می شود." وی اين ماجرا را اهانتی عليه مسلمانان شيعه ارزيابی می کند. ضمناً وی چنين نتيجه گيری می کند: از آنجا که گياهان کاکتوس در اين کارتون شبيه آلت تناسی مردان به تصوير کشيده شده اند، غرب تصميم گرفته "پرنده" را نشانی از مسلمان ها درنظر بگيرد. (البته نه آن پرنده ای که در آسمان نطنز مشاهده شده است!)
نهادهای امنيتی رژيم به جای صرف پول برای يافتن جنبه های ضد شيعه در کارتون گرگ و پرنده، بايد پاسخی برای حادثه دوشنبه آماده کنند. ضمناً بايد پاسخی برای سؤالات در خصوص موتورسوارانی بدهند که گفته می شود ترور را اجرا کرده اند. اسراری نيز در خصوص يک پژوی 206 وجود دارد که پليس مدت کوتاهی پس از حمله تروريستی ساعت 7:45 صبح در مقابل دانشگاه شهيد بهشتی، به تعقيب آن پرداخت و به سویش آتش گشود اما نتوانست آن را متوقف کند.
هيچ چيزی در مورد اين خودرو گفته نشده است. آيا اين خودرو بخشی از گروه ترور کننده بوده است؟ آيا نقش پشتيبانی در حمله را برعهده داشته است؟ يا اينکه يک تماشاچی معمولی بوده که اول ترسيده و بعد هم فرار کرده است؟
کارل ون گلوسويچ نظريه پرداز نظامی قرن نوزدهم نوشته است که جنگ ادامه سياست است با روش های دیگر. خامنه ای درگير يک جنگ اطلاعاتی با غرب شده است. مشکل او اين است که تأسيسات سياسی رژيم وی در حال پوسيدن است. وقتی سياست را تباه می کنيد، بر اين جنگ نيز تأثير خواهد گذاشت و خصوصاً در کشوری نظير ايران، بر توان دفاع از برنامه هسته ای تأثير خواهد گذاشت.
هر چه رژيم بيشتر به تباهی مشروعيت و مقابله با کشورها ادامه دهد، خطرات بيشتری متوجه اين رژيم و از جمله برنامه هسته ای آن خواهد شد.
منبع: گاردين- 30 نوامبر
مير جاودانفر
زلزله نورآباد به واحدهاي قديمي خسارت زدهاست
ايلنا: در آخرين دقايق شب گذشته زلزلهاي به مقياس 4.8 ريشتر شهرستان نورآباد فارس (ممسني) در استان فارس را لرزاند، اين زمينلرزه كه تا شهر شيراز حس شد به واحدهاي قديمي روستايي خسارتهايي وارد كرد.
تقيزاده، مدير سازمان مديريت بحران استان فارس در گفتوگو با خبرنگار ايلنا با اشاره به اينكه تاكنون از اين زلزله هيچ خسارت جاني گزارش نشده است، گفت: خسارات جزئي بر واحدهاي مسكوني، تجاري و كارگاهها وارد شده و شاهد خسارت در ساختمانهاي قديمي و غير مقاوم بودهايم.
او با اشاره به اين كه شهرستان نورآباد در منطقه لرزهخيز قرار دارد، گفت: گسلهاي اين منطقه فعال هستند و زمين لرزهاي كه در 5 مهر ماه سال جاري با مقياس 6.1 در نزديكي كازرون اتفاق افتاد نيز در امتداد همين گسل بوده است.
تقيزاده با تاكيد بر اينكه گروههاي برآورد خسارت در منطقه حاضر شدهاند، گفت: از آنجايي كه نوسازي خانههاي روستايي در برنامه ما بوده است، از اين فرصت نيز استفاده ميكنيم و به خانههايي كه اعلام خسارت كنند وام تعلق ميگيرد.
مرگ یک زندانی به علت عدم رسیدگی پزشکی
خبرگزاری هرانا - جعفر سربندی زندانی عادی محبوس در زندان رجایی شهر کرج به علت عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست داد.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" جعفر سربندی زندانی 55 ساله محبوس در زندان رجایی شهر کرج بعد از یک هفته انتقال به این زندان به علت عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست میدهد.
لازم به ذکر این زندانی ساعت 11 صبح امروز یازدهم آذر ماه در اندرزگاه 4 سالن 10 جان خود را از دست داده است.
گزارش های واصله از این زندان نشان میدهد بهداری زندان رجایی شهر حتی از مراجعه کنندگان در مورد بیماری که دارند هم سوال نمی کند و یک نسخه همیشگی را به آنها میدهد.
خانواده های جان باختگان را تهدید کردند
كانون حمايت ازخانواده هاي جان باختگان و بازداشتي ها
براساس گزارشات دريافتي عوامل و مأموران بدنام اطلاعاتي اقوام و خانواده هاي جانباختگان و بازداشتي ها را مورد تهديدات تلفني قرار ميدهند و از آنان ميخواهند كه در رابطه با اطلاع رساني وضعيت جانباختگان و همچنين زندانيان سكوت پيشه كنند.. بنا بر اخبار دريافتي خانواده شهيد مصطفي كريم بيگي يكي از شهداي عاشوراي 88 در اين رابطه تهديد شده،بطور خاص خواهر مصطفي را چندين مرتبه با زنگ به تلفن همراه وي تهديد به مرگ و يا دستگيري و... كرده اند و از وي خواسته اند كه فعاليتي در رابطه با افشاي جنايات صورت گرفته در مورد شهادت برادرش ننمايد و سكوت كند.
بازداشت فعالان کرد در مریوان همچنان ادامه دارد
خبرگزاری هرانا - تنها چهار روز پس از بازداشت چهار تن از اهالی روستای "گوگجه" مریوان، سه نفر دیگر از اهالی این روستا از سوی نیروهای امنیتی این شهر دستگیر شدند.
در حالیکه که گزارش های هفتگی نقض حقوق بشر در کردستان از بازداشت دست کم سی نفر از فعالان سیاسی، مدنی، فرهنگی و ادبی در مریوان طی سه ماه گذشته خبر می دهد، روز دو شنبه هشتم آذر ماه سه تن دیگر در روستای "گوگجه" از توابع مریوان توسط حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران دستگیر و به بازداشتگاه این نهاد نظامی-امنیتی در مریوان منتقل شدند. خبرگزاری کردستان با اعلام این خبر، اسامی دستگیر شدگان را که از اعضای شواری این روستا بودەاند، رحمان رازخدیو، مجید مریمی و عبدالله رایگان ذکر کرد.
از وضعیت این سه شهروند کرد هیچ اطلاعی در دست نیست.
این بازداشت ها در حالی روی می دهد که در روز پنج شنبه چهارم آذر ماه سال جاری نیز چهار تن دیگر از اهالی این روستا به نام های ابراهیم سلیمانی، برهان رازخدیو، حمید مریمی، و امید نوری توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند.
از سوی دیگر در هفته گذشته سه نفر دیگر در شهر مریوان به اسامی ابوبکر یگانه، عادل سهرابی و رفیق سهرابی دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل گردیدند.
استمداد خانواده های 6 بازداشتی هوادار آیت الله بروجردی
خبرگزاری هرانا: استمداد خانواده های 6 بازداشتی هوادار آقای بروجردی از فعالین و سازمانهای حقوق بشری
بعد از گذشت 25 روز از بازداشت ناگهانی 6 تن از هواداران زندانی عقيدتي آقای بروجردی، نگرانیها نسبت به وضعیت مبهم این افراد، شدت بیشتری به خود گرفته است.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" خانواده بازداشت شدگان اذعان میدارند: " همه روزه جهت کسب اطلاع از وضعیت فرزندانمان به زندان اوین مراجعه میکنیم ولی تاکنون موفق به دریافت هیچ گونه اطلاعی در مورد دلایل بازداشت و محل نگهداری آنان نشده ایم و هیچیک از مسئولین امر حاضر به پاسخگویی درباره وضعیت فرزندانمان نمی باشند" .
گمانه زنیها حکایت از آن دارد که دلایل اصلی بازداشت غیر قانونی این 6 تن، تشدید فشارها بر آقای بروجردی مبنی بر اظهار پشیمانی، تاکید بر مشروعیت اصل ولایت فقیه و رد تئوری جدایی دین از حکومت در قالب اعترافات تلویزیونی می باشد.
گفتنی است انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به رهبر جمهوري اسلامي كه در آن آقاي بروجردي، علي خامنه اي را مسئول مستقيم نقض حقوق بشر در زندانهای رژیم معرفی کرده بود، نقش اساسی در بازداشتهای اخیر دارد.
بانوان دکتر رویا عراقی، مریم عظیمی، فروغ همتیار، طیبه حسینی، نرگس غفارزاده و مهندس محمد رضا صادقی از هواداران زندانی سکولار آقای بروجردی، در شامگاه 17 آبان ماه با یورش نیروهای امنیتی از منازل خود ربوده و به نقطه نامعلومی منتقل شده اند . لازم بذکر است در طی روزهای گذشته، جدایی بین تعدادی از این مادران و فرزندانشان، تراژدی رقت باری را رقم زده است .
خانواده این زندانیان جهت نجات جان فرزندانشان، از کلیه سازمانهای حقوق بشری، نهادهای بین المللی و فعالان آزاده، طلب استمداد نموده اند.
جنگل های گلوگاه همچنان می سوزند
خبرگزاری مهر: با توجه به حضور بسیجیان و مردم برای مهار آتش سوزی در جنگل گلوگاه، این آتش سوزی هنوز مهار نشده و همچنان جنگل های گلوگاه می سوزد.
این آتش سوزی از روز سه شنبه در جنگل ولمازو و لمراسک آغاز و با توجه به صعب العبور بودن منطقه، تاکنون مهار نشده است.
فرماندار گلوگاه در گفتگو با خبرنگار مهر در این رابطه گفت: با حضور در منطقه آتش سوزی، استمداد کمک رسانی توسط بسیجیان و دهیاری ها وشوراها انجام شد، اما آتش سوزی این جنگل به دلیل راه سخت و دشوار و صخره ای، تا کنون مهار نشده است.
سمیع الله مظفری بیان داشت: البته نسبت به شدت اولیه آتش سوزی، تا حدودی مهار شده است اما جنگل در حال آتش سوزی است و بسیجیان با تمام توان در حال مهار هستند.
وی با بیان اینکه به احتمال زیاد، علت حادثه بی احتیاطی چوپان و یا شکارچیان در منطقه بوده است، خاطر نشان کرد: علت حادثه هر چه که باشد، همه ما باید در راستای مهار این آتش در وهله اول کمک رسانی انجام دهیم که در همین راستا نیز مقرر گردید از طریق بالگردها امروز، آتش منطقه مهار شود.
رئیس منابع طبیعی بهشهر و گلوگاه بیان داشت: دامنه آتشسوزی در منطقه صعبالعبور و صخرهای دامنه شمالی جنگل غیرقابل تردد خودرویهای آتشنشانی است و با توجه به اینکه از همان ساعات اولیه اقدام به مهار آتشسوزی جنگل گلوگاه شده است اما همچنان شاهد این آتش سوزی هستیم.
محمود حافظی گفت: نیروهای بسیجی، مردمی و ماموران منابع طبیعی در حال مهار این آتش سوزی هستند و همچنین برای پاکسازی، جمعآوری خار، خاشاک و درختان خشک و افتاده و جلوگیری ازافزایش دامنه آتشسوزی و خسارات بیشتر تلاش می کنیم.
رئیس منابع طبیعی بهشهر و گلوگاه ادامه داد: مهارکنندگان آتش تا پایان مهار کامل آتش در این منطقه حاضر خواهند بود.
آلودگی هوا؛ تهران همچنان در وضعیت هشدار
ایسنا: بر اساس گزارش مركز هماهنگي اطلاعرساني آلودگي هوا هواي تهران همچنان در شرايط هشدار قرار دارد و انتظار ميرود شاخص كيفيت تا ساعات ظهر در شرايط هشدار باقي بماند.
بر اساس اطلاعات رسيده از ايستگاههاي سنج آلودگي هواي شهر تهران بر ميزان غلظت كليه آلايندهها نسبت به روز گذشته در همين ساعت افزوده شده است. به اين ترتيب ميانگين غلظت دو آلاينده ذرات معلق كمتر از دو و نيم ميكرون و ذرات معلق كمتر از ده ميكرون فراتر از حد مجاز بوده و شاخص كيفيت هوا هم اكنون در شرايط هشدار ميباشد.
ضمن اينكه ايستگاههاي شهرداري منطقه 10 ، ميدان فتح و آزادي به لحاظ آلاينده مونوكسيد كربن در شرايط اضطرار قرار دارد.
گزارش هواشناسي حاكي از آسماني صاف و غبارآلود ميباشد به اين ترتيب انتظار ميرود شاخص كيفيت تا ساعت ظهر در شرايط هشدار باقي بماند.
بر اساس اين گزارش اثرات بهداشتي آلاينده ذرات معلق كمتر از دو و نيم ميكرون در شرايط هشدار عبارت است از؛ افزايش تشديد بيماريهاي قلبي و ريوي و مرگ و مير زودرس در افراد مبتلا به بيماري قلبي و افراد مسن و افزايش تعداد تنفس درعموم افراد.
بنابراين افراد مبتلا به بيماريهاي قلبي و ريوي، سالمندان و كودكان بايد از فعاليتهاي طولاني مدت و سنگين در فضاي باز اجتناب نموده و توصيه ميگردد بقيه افراد فعاليتهاي طولاني و سنگين خود را در فضاي باز كاهش دهند.
استمداد یک زندانی سیاسی کرد از سازمانهای حقوق بشری جهان
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
زندانی سیاسی رضا شریفی بوکانی گزارشی از وضعیت و شرایط حاد جسمی و بلاتکلیفی خود را که در زندان مخوف گوهردشت کرج بسر می برد تهیه و جهت انتشار برای فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ارسال نموده است که متن گزارش به قرار زیر می باشد:
اینجانب رضا شریفی بوکانی در تاریخ 20 اردیبهشت 1389 توسط نیروهای امنیتی و اطلاعات سپاه دستگیر شدم. آنها بدون داشتن حکم بازداشت از دادگاه بصورت غیر قانونی و غیر انسانی من را دستگیر کردند و مورد ضرب و شتم قرار دادند سپس من را به دادگاه انقلاب بخش قدس به ریاست بازپرسی علی عهدی قرار بازداشت صادر گردید و به اتهام اقدام علیه امنیت نظام بازداشت شدم و روانه بازداشتگاه اطلاعات سپاه پاسداران شدم که پس از مدتی با اجازه قاضی دادگاه و تبدیل قرار بازداشت دوباره به زندان اوین بازداشتگاه 209 انتقال یافتم .
حال اینجانب رضا شریفی بوکانی زندانی سیاسی کرد که از همان موقع در بلاتکلیفی بسر می برم و در تبعید در زندان رجایی شهر هستم . بدلیل مریضی حاد تنفسی و انحراف بینی که در زندان رجایی شهر بند 4 سالن 10 دچار آن هستم و بارها پیگیری درمان بیماریم شدم ولی متاسفانه با بی توجهی مسئولین زندان مواجه هستم .
لذا اینجانب رضا شریفی بوکانی از نهادها و سازمانهای جهانی حقوق بشر تقاضا دارم که در مورد وضعیت بنده اقدامات لازم برای رسیدگی به وضعیت بیماری و بلاتکلیفی من صورت گیرد.
با سپاس فراوان
زندانی سیاسی رضا شریفی بوکانی
آذر ماه 1389
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
زیستگاهها، جنگل ها و سایر بخشهای طبیعت ایران در خطر
سایت عصر ایران: زیستگاه ها، جنگل ها و سایر بخش های طبیعت ایران به شکل واقعی به خطر افتاده اند و تلاش موثری نیز برای نجات آنها دیده نمی شود. مسئولان ارگان های مربوطه هم تنها به گفتن برخی کلیات بسنده کرده و برای تداوم نیافتن نابودی محیط زیست ایران ، تنها ابراز امیدواری می کنند.
نشریه پرمخاطب «سرزمین من» گروه مجلات همشهری در شماره آبان و آذر خود، در بخش «خبر ها و چهره ها»، چند خبر هشدار آمیز و ناخوشایند برای علاقه مندان به محیط زیست ایران دارد «مهارلو خشک شد» عنوان یکی از این خبر هاست که در متن آن آمده است:
هنوز چهار سال نیست که هیات وزیران، دریاچه مهارلو را به عنوان یکی از هفت منطقه نمونه گردشگری ایران معرفی کرده. قرار بود شهرداری شیراز هم اطراف آن را گل و گیاه بکارد تا مسافرانی که از جاده بندرعباس به شیراز میآیند، در کنار تماشای پرندگان مهمان از طبیعت اطراف دریاچه هم لذت ببرند.
اما نوبت به اینها نرسید و مهارلو، دریاچهای به وسعت 600 کیلومترمربع خشکید. بعد از شورهزار شدن بختگان و پریشان، همین مهارلو مانده بود تا میزبان پرندگان باشد. آنهایی که خانههایشان که دریاچهها باشد، یکی پس از دیگری زیرپایشان خشک میشود. البته چندوقتی بود که دریاچه، دل فلامینگوها و دیگر پرندگان را زده بود؛ آخر مگر دریاچهای که فاضلاب کلانشهری مثل شیراز به آن میریزد، دیگر جای پرنده میشود؟
بیمهریها به مهارلو، یکی دوتا نبود. سایتهای غیرمجاز برداشت نمک هم دست از سر دریاچه برنمیداشتند. دو کیلومتر آنطرفتر، فرودگاه، امان پرندهها را بریده بود، علاوه بر صدا شکارچیانی هم بودند که به لطف آمد و شد به فرودگاه جای آنها را خوب یاد گرفته بودند، شهرداری شیراز هم با زدن آببند و فکر ساختن دریاچهای مصنوعی، مانعی برای ورود آب به دریاچه مهارلو شده بود؛ آبی که با دو رود «سلطان آباد» و «خشک شیراز» دریاچه را سیراب میکردند.
همه اینها، دست به دست خشکسالی دوسال اخیر هم که بدهند، دیگر دریاچهای نمیماند. اگر فکری برای دل خشکیده مهارلو نشود، دیر نیست که دریاچه طراوتبخش دیروز، مردابی از فاضلاب فردا شود.
آلوده شدن پارک ملی نایبند با 40هزار لیتر روغن سوخته
دومین خبر ناراحت کننده هم دست کمی از اولی نداشت :
ماجرای نفت و پارکهای ملی انگار تمامی ندارد. هنوز پرونده استخراج نفت از دل پارک ملی کویر بسته نشده که در جنوب ایران مواد نفتی سه کیلومتر از جنگلهای حرا در پارک ملی دریایی نایبند را آلوده کرده است. از سه ماه قبل دو بارج (شناور حمل مواد نفتی) در ساحل پارک ملی نایبند به گل نشستند و 40 هزار لیتر روغن سوخته از آنها به دریا نشت کرد. این حجم روغن سوخته، دهانه خور و جنگل حرای «بیدخون» را آلوده کرد و آلودگی با جزر و مد دریا روی شاخ و برگ درختان حرا و درختان مانگرو که فراوانترین درختان در این جنگلها هستند نشست کرد.
این روزها که فصل جوانهزنی نهالها و گردهافشانی حراست، روغنهایی که بر شاخ و برگ درختها نشسته، تنفس و تکثیر این درختان را دچار مشکل کرده است. مسؤول واحد سلامت ایمنی و محیطزیست وزارتنفت به سبزپرس گفته این بارجها چندماهی است در این منطقه به گل نشستهاند و نشت روغن یکی از بارجها مهار شده، اما بارج دوم هنوز نشت دارد. این روغنهای سوخته علاوه بر جنگلهای حرا عرصه بزرگی از سواحل ماسهای و گلی پارک ملی نایبند را هم آلوده کرده که هنوز هم اقدام خاصی برای پاکسازی این منطقه انجام نشده است.
شرکتهای بزرگ بین المللی معاملات خود را با رژیم قطع می کنند
رادیو فرانسه: مقامهای آمریکایی می گویند تحریم های جاری بین المللی ایران را غافلگیر کرده و دهها میلیارد دلار به صنایع نفت و گازاین کشور خسارت وارد کرده است.
استوارت لیوی، معاون وزارت خزانه داری آمریکا در امور تروریسم روز چهارشنبه در گزارشی به کمیسیون امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا گفت : " علایم روشنی وجود دارد که نشان میدهد ایران از سرعت و وسعت تاثیرات تحریمهای بین المللی غافلگیر شده است. "
معاون وزارت خزانه داری آمریکا با " چشمگیر" خواندن موثریت تحریمهای بین المللی علیه ایران گفت بخش بزرگی از شرکتهای بزرگ بین المللی که در عرصه های مختلف فعالیت دارند اعلام کرده اند که هرگونه معاملات خود با ایران را قطع می کنند.
استوارت لیوی تاکید کرد که ایران اکنون در بخش داد و ستد های مالی خود با دلار و یورو، با مشکلات فزاینده روبرو شده است.
ویلیام برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا بنوبه خود روز چهارشنبه تاکید کرد که تحریمها ایران را از سیستم مالی بین المللی منزوی کرده احتمال دارد " بین 50 تا 60 میلیارد دلار" در بخش انرژی به این کشور خسارت وارد کرده باشد.
این اظهارات در حالی صورت می گیرد که قرار است ویلیام برنز روز دوشنبه آینده در ژنو، در مذاکرات دو روزه ای شرکت کند که میان نمایندگان کشور های 5+1 و ایران بر سر پرونده اتمی این کشور برگزار خواهد شد.
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: یکی از زندانیان جدیدالورود زندان رجایی شهر کرج به دلایل نامشخصی صبح امروز فوت کرد.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، جعفر سربندی زندانی بند 4 زندان رجایی شهر کرج که به علت جمعیت بالای زندان و کمبود فضای کافی برای نگهداری زندانیان شب ها مقابل سرویس های بهداشتی سالن 10 بند چهار این زندان می خوابید، ساعت 11 امروز پنج شنبه یازدهم آذرماه و پس از وخامت وضعیت جسمانی اش، و پیش از رسیدن به بهداری زندان جان خود را از دست داد.
وی که تنها یک هفته از ورودش به این زندان می گذشت، به علت شکایت اعضای خانواده خود بازداشت و به این مکان منتقل گردیده بود.
لازم به یادآوری است که علاوه بر وضعیت بد بهداشتی، عدم ارائه خدمات مناسب درمانی و پزشکی، وجود باندهای تبهکاری داخل زندان و ... ، بی دقتی در کنترل زندانیان تازه وارد به این زندان که گاها دارای اعتیاد و سایر بیماری های جسمی می باشند، از جمله مسایلی است که هر از گاهی عامل بوجود آمدن این دست حوادث در این زندان می گردد.
شش ماه زندان برای رئیس هیأت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: شعبه 13 دادگاه تجدید نظر اهواز رضا رخشان، رئیس هیأت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، را به اتهام نشر اکاذیب به 6 ماه زندان محکوم کرد. وی دومین رئیس هیأت مدیره این سندیکاست که به زندان محکوم شده است. این در حالی است که رضا رخشان در دادگاه بدوی از اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی تبرئه گردیده بود.
بنا بر گزارش سنديکای کارگران شرکت نيشکر هفت تپه، این حکم در حالی صادر شد که رضا رخشان در دادگاه بدوی از اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی تبرئه و با وثیقه 30 میلیون تومانی آزاد شده بود. اتهام نشر اکاذیب در حالی برای رضا رخشان حکم زندان را به همراه داشت که پیش از آن اعضاء هیأت مدیره سندیکا و خانوادههای آنان در نامه مشترکی به دادگاه تجدید نظر کلیه اقدامات مورد اتهام رضا رخشان را در چهارچوب وظایف سندیکائی وی دانسته و تأکید کرده بودند که هیچکدام از آن اقدامات و همچنین نوشته رضا رخشان تحت عنوان «ما یک خانواده هستیم» که امروز برای ایشان سند جرم به حساب می آید، اقدام فردی وی نبوده و ایشان هیچگونه مسئولیت فردی در قبال این اقدامات ندارند. اما دادگاه تجدید نظر اهواز بدون توجه به این مدارک و شهادتها، موارد دیگری را به پرونده اضافه نموده و ایشان را به اتهام نشر اکاذیب به 6 ماه زندان محکوم نمود. لازم به ذکر است که بر طبق قوانین قضائی، اتهام نشر اکاذیب تنها در صورتی میتواند در محاکم قضایی مورد رسیدگی قرار گیرد که یک شاکی خصوصی این اتهام را وارد نموده باشد.(ماده 698که مربوط به اتهام نشراکاذیب وتشویش اذهان عمومی مندرج درقوانین مجازات اسلامی می باشد به این امر پرداخته است. با اینهمه در ماده 727 همین قوانین آمده است که این اتهام جز با شکایت شاکی خصوصی تعقیب نمی شود) در مورد رضا رخشان هیچ شاکی خصوصی موجود نبود.
رضا رخشان پس از علی نجاتی دومین رئیس هیأت مدیره است که به تحمل زندان محکوم شده است. پیش از آن اعضاء دیگر هیأت مدیره، فریدون نیکوفرد، قربان علیپور، محمد حیدری مهر و جلیل احمدی نیز به جرم فعالیتهای سندیکایی هر یک به مدت 6 ماه در زندان به سر برده اند.
برنامه نظارت، اذیت و آزارهای قضایی نسرین ستوده را محکوم کرد
برنامه نظارت بر حمایت مدافعان حقوق بشر مراتب نگرانی عمیق خود را نسبت به اذیت و آزار نسرین ستوده اعلام می دارد
برنامه نظارت از سوی جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران مطلع شده که محاکمه نسرین ستوده، وکیل برجسته حقوق بشر و مدافع نوجوانان محکوم به اعدام، زندانیان عقیدتی، فعالان حقوق بشر و کودکان قربانی آزار جنسی، در دادگاه انقلاب تهران برگذار شده است. با توجه به اطلاعات به دست آمده، خانم نسرین ستوده در تاریخ ۷ آذر ۱۳۸۹ (۲۸ نوامبر ۲۰۱۰) به اتهام "تبلیغ برضد نظام"، "تبانی و تجمع به هدف اقدام برضد امنیت ملی"، مصاحبه با رسانه های خارجی (به اطلاعات اولیه مراجعه کنید) و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر، در برابر دادگاه انقلاب تهران حاضر شد. در جلسه دادرسی، وکلای خانم ستوده خواستار آزادی او به قرار وثیقه شدند. دادگاه متعاقباً تصمیم خود را در این رابطه صادر خواهد کرد.
خانم ستوده از تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ (۴ سپتامبر ۲۰۱۰) در زندان اوین بسر می برد (به اطلاعات اولیه مراجعه کنید).
برنامه نظارت مراتب نگرانی عمیق خود را نسبت به اذیت و آزارهای قضایی او اعلام می دارد و حبس خودسرانه وی را که به نظر می رسد صرفاً به دلیل فعالیت های حقوق بشری او صورت گرفته، به شدت محکوم می کند.
برنامه نظارت همچنین خاطرنشان می سازد که این پرونده بخشی از موج دستگیری ها و اذیت و آزارهاست که در قبال بسیاری از وکلای حقوق بشر ایرانی، که برخی مانند آقای محمد اولیایی فر، خانم سارا (هاجر) صباغیان، خانم مریم کیانسری و آقای محمدحسین نیری همچنان درزندان بسر می برند، صورت گرفته است. آنان از زمان دستگیری در تاریخ ۲۲ آبان (۱۳ نوامبر) همچنان زندانی هستند و آقای محمد حسین نیری، دیگر وکیل حقوق بشر نیز همان روز بازداشت شد.
برنامه نظارت خواستار آزادی سریع و بی قید و شرط تمامی وکلا و مدافعان حقوق بشر در ایران است که درحال حاضر در ارتباط با فعالیت های انسان دوستانه خود در جمهوری اسلامی پشت میله های زندان بسر می برند.
برنامه نظارت، برنامه مشترکی است از "فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و"سازمان جهانی مبارزه با شکنجه" که به حمایت از مدافعان حقوق بشر اختصاص داشته و هدف اصلی آن، پشتیبانی همه جانبه از این افراد در زمان نیاز می باشد.
«هرچه بود امیدم را در ادامه راه دوچندان کرد»
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: مجید دری، فعال دانشجویی دربند و عضو شورای دفاع از حق تحصیل با اطلاع از نامگذاری سوم آذرماه به نام خود و به پیشنهاد جمعی از فعالین سیاسی، در پیامی از زندان بهبهان، از فعالان دانشجویی و سیاسی تشکر نمود.
متن این پیام به نقل از کمیته گزارشگران حقوق بشر:
«نمیدانم چه بگویم از احساسی که داشتم آنگاه که فهمیدم روزی (سوم آذرماه) در تقویم جنبش سبز به نام من ثبت شده است. احساس غرور بود یا شعف یا پایداری، هرچه بود امیدم را در ادامه راه دوچندان کرد و برخود بالیدم که توانستم برگی از تاریخ کشورم را رقم بزنم و صد البته بودند کسانی که ببینند و اینسان آیینه وار پایدارم کنند. زبانم قاصر است. تنها به سپاسی از تمامی یاران و دوستانم اکتفا میکنم که خود میدانند نمیدانم چگونه سپاسگذاری کنم.»
خاک پایتان
مجید دری
۹ آذر ۱۳۸۹
زندان بهبهان
بیانیۀ انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در گرامیداشت روز دانشجو: دانشجویان بر مطالبه خواسته های خود پای می فشارند
انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، در بیانیه ای به مناسبت روز دانشجو، این روز را "نماد ایستادگی و همراهی دانشجویان با یکدیگر" دانستند.
به گزارش دانشجونیوز، در قسمتی از بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، آماده است: "انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران امیدوار است در افت و خیزهای روند آزادی خواهی و حرکت به جلوی ملت ایران هر چه زودتر به نقطه و گرهگاه های وصل و نشاط و تحرک برسیم و بتوانیم بار دیگر خودمان بر سرنوشت خودمان حاکم باشیم. همچنین امیدواریم ۱۶ آذر امسال شاهد حضور پر شکوه دانشجویان آگاه در صحنۀ مطالبات بر حقمان باشیم و مسئولان و حاکمان نیز هوس به خاک و خون کشیدن فرزندان ملت را از خود به دور کنند."
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
حاکمان پیشین روزی بر دانشجویان آتش گشودند و گمان می بردند با سرکوب هر چه تمامتر می توان خاک مرده بر دانشگاه پراکند و سکوت و اختناق بر آن مسلط نمود، غافل از اینکه بر شعلۀ ایستادگی و خشم دانشجو افزودند و چهرۀ کریه خود را بیش از پیش بر همگان عیان نمودند. مبارزات و تلاش های بی وقفۀ دانشجویان آگاه و بیدار سرزمینمان در تمام آن سالها تداوم یافت و خواستههای بر حق آزادیخواهانه و انسانگرایانۀ ملت ایران به عنوان تابلوی آمال و آرزوهای جنبش دانشجویی با تاکتیکها و استراتژیهای خیزش ملی مردم ایران همنوا شد و بساط دستگاه استبدادی را در هم پیچید. خط استبداد اما راه خود را دنبال کرد و گرداب هولناک دیکتاتوری، خودپرستی و ظلم در پی اشتباهات سیاستمداران ناآگاه و هجمۀ غوغاییان و نامردمی و مکاری تمامیتخواهان همچنان پابرجا ماند؛ تصفیههای گستردۀ استاد و دانشجو و عناوین درسی، هجوم مغولوار به خوابگاه دانشجویان در تاخت و تازهای شبانۀ عمال حکومت، محروم نمودن دانشجویان پر افتخار و آزادیخواه از ادامه تحصیل، بازداشت معترضان به چنین وضعیت ناعادلانهای و رد و تخفیف علوم انسانی که به حق خود چیزی از آن درنیافته بودند، روندی معمول گردیده و هر روز زخمی بر پیکر استوار دانشجویان ایرانی و البته میخی بر تابوت استبداد و خودکامگی خود میکوبد.
دانشجو به عنوان قشر همیشه بیدار هیچگاه از پای ننشسته، مطالبات خود را پیش رو نهاده و با تکیه بر آن، خواستههای بحق خود را از تمام ارکان هر چند پوسیده نظام حاکم جویا میشود و بر آن پای میفشرد و به آگاهسازی سایر اقشار جامعه میپردازد. این جنبش و جوشش فرحبخش همواره در معرض تیغ تیز جباریت قرار گرفته و اما همچنان سختجانانه بر پویایی خود و استحکام و مدوامتش اصرار دارد. چنین است که حرکتهای دانشجویی آزادیخواهانه و تحولطلبانه حتی اگر تحت فشار قرار گیرد و بر اثر ضربات سخت و سهمگین حاکمیت توان عینی و عملی کمتری جهت پیشبرد خواستهها و مطالبات برحقش داشته باشد، در موقعیتهای مناسب و فرصتهای استثنایی راه خود را باز مییابد و چون رودی روان به جوشش و حرکت میافتد.
با کودتای انتخاباتی سال گذشته برگی دیگر از دفتر آزادی و دموکراسیخواهی ملت ایران و جهالت و جباریت حاکمان کوتهبین ورق خورد و این بار تمام آنانی که تیغ استبداد بر سر آنان سنگینی میکرد قامت راست نمودند و آزادی و دموکراسی را با صدایی رساتر از همیشه فریاد زدند. دانشجویان در این میان در کنار دیگر اقشار ملت ایران در صف اول مبارزه علیه این خودکامگی قرار گرفتند و شهادت سهرابها و نداها آنان را از ادامه راهشان باز نداشت و صدایشان حتی در محبس تمامیت خواهان به شیوایی تمام شنیده می شود و اکنون نیز بیش از هشتاد تن از یارانمان به زندانهای طولانی مدت و بازداشتهای وحشیانه و غیرقانونی گرفتار آمدهاند و چه آزاد مردانی نیز هستند که در میانه ی غوغای ظلم و استبداد مظلومانه و در سکوتی پر صدا به استقامت تمام دربندند.
چه شده که ما اینچنین سخت و سهمگین آسیب میبینیم و بر روح و جانمان ضربه میزنند؟ چه شده که حتی اینچنین ضرباتی هم نمیتواند از هم بگسلدمان و تکهتکهمان کند؟ و چه چیزی در اعماق وجودمان و در آینۀ آمال و آرزوهایمان نشسته که چنین راهی را باید بپیماییم؟ حقیقت این است که این ملت و این دانشجویان چیزی بیش از حقوق طبیعی خود را نخواسته و تا برآورده شدن آنها هم از پای نخواهد نشست؛ حتی اگر اختناق و جباریت چند صباحی امکان عملی تغییر معادلات قدرت در جامعه و سیاست را از یدمان بیرون کشد. حقیقت این است که ما به دنبال کسب حق طبیعیمان در حفظ جانمان هستیم، جانی که میخواهیم آزاد باشد، امکان انتخاب داشته باشد، بتواند بر اساس گفتار و کردار و پندار شخصی خود انسانها به پیش رود، امکان تعیین شرایط زندگی شخصی و عمومی خود را داشته باشد، بتواند تعیین کند چه بپوشد، چه بگوید، با چه کسی باشد، بر چه طریقی رفتار کند، چه ببیند، چه بخواهد و چگونه مسیری را در پیش گیرد.
ملت ایران و جنبش دانشجویی برآمده از بطن مردمان کوچه و بازار میخواهد که مسئولان حکومتی را آزادانه برگزیند، کسی و اقلیتی و دار و دستهای نشسته در کمین نتواند سرنوشتش را به دلخواه خود رقم زند، دار و دستههای مافیایی منابع طبیعی و ثروت ملیش را به یغما نبرند، اقتصادش بر اساس نابخردی، لجبازی، منفعتطلبی و حیلهگری مسئولانش به باد فنا نرود، حلقۀ تنگ افکار و اندیشهها و تمایلات و هوسهای بنیادگرایانه و پوسیدۀ مشتی از دنیا بیخبر بر جان و روحش فشار نیاورد، دانشگاهش مکانی برای تبادل آزادی آرای علمی باشد، دانشجویی که پس از چندین سال تلاش و دانشاندوزی از دانشگاه به محیط جامعه قدم میگذارد در کار و زندگی خود نماند، بتواند آبرومندانه و بر اساس مدار پیشرفت و ترقی زندگی آیندهاش را بسازد، بتواند در کار گروهی و تعیین سرنوشت خود و فعالیت مدنی و اجتماعی با یاران و همراهانش همکاری کند و تجربه بورزد و یاد بگیرد و پیشرفت کند و چیزها را بسازد و شرایط را رقم زند.
این ها همه گوشهای از خواستههای برحق ملت ایران و فرزندان این ملت در پهنۀ دانشگاههای کشور است. خواستههایی که همواره توسط مسئولان جبار نادیده گرفته شده و سرکوب شده است. سرکوبی که اینک نماد آن، سه شهید اهوراییمان در ۱۶ آذر هستند. شانزده آذری که نماد ایستادگی و همراهی دانشجویان با یکدیگر است، نمادی برای با هم بودن، با هم ارتباط داشتن، با هم جمع شدن، با هم مشتها را برای پیشرفت و آزادی گره کردن، با هم نشان دادن قدرت و توانمان(چه در اذهانمان و چه در محیط عملی زندگیمان) و... .
انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران امیدوار است در افت و خیزهای روند آزادی خواهی و حرکت به جلوی ملت ایران هر چه زودتر به نقطه و گرهگاه های وصل و نشاط و تحرک برسیم و بتوانیم بار دیگر خودمان بر سرنوشت خودمان حاکم باشیم. همچنین امیدواریم ۱۶ آذر امسال شاهد حضور پر شکوه دانشجویان آگاه در صحنۀ مطالبات بر حقمان باشیم و مسئولان و حاکمان نیز هوس به خاک و خون کشیدن فرزندان ملت را از خود به دور کنند.
مدیریت امام زمان؛ گوجه فرنگی كيلويی 2200 تومان
سایت فردا در تهران: به راستي قيمت واقعي گوجه فرنگي چه قدر است و اين محصول با چه قيمتي به دست فروشنده ميرسد؟ 1000، 1100، 1500 و يا حتي2200 تومان؛ آيا اطلاع داريد گوجه فرنگي با چه قيمتي در ميدان ميوه و ترهبار اراک عرضه ميشود؟
قيمت گوجه فرنگي مدتي است كه در بازار اراک با نوسان قيمت مواجه شده است؛ از اينرو در نگاهي تحقيقي درپي چرايي عامل اين افزايش قيمت هستيم.
" اصغر عاليخاني"، رييس سازمان بازرگاني استان مرکزي، با اشاره به قيمت امروز صبح گوجه فرنگي در ميادين ميوه و ترهبار شهر اراک، اظهار ميکند: صبح امروز گوجه فرنگي بين قيمت 1000 تا 1100 تومان در ميدان ميوه و ترهبار به دست فروشنده رسيد. با احتساب وجود دلالان، بايد انتظار داشت قيمت گوجه فرنگي در کف بازار با افزايش 20 درصدي به دست مصرفکننده برسد.
وي تنها علت گراني قيمت گوجه فرنگي را توزيع نكردن محصول تازه در بازار برميشمارد و ميافزايد: طي چند روز آينده، گوجه فرنگي دزفول در سطح بازارهاي استاني توزيع ميشود و اين مهم ميتواند سبب ثبات و کاهش قيمت اين محصول در بازار شود.
عاليخاني نظارتهاي بازرسان بازرگاني را عاملي براي توزيع اين قيمت در بازار ميداند و خاطرنشان ميكند: بازرسان سازمان بازرگاني ساعت چهار صبح با حضور در ميادين ميوه و ترهبار و کنترل قيمتها، اجازه افزايش قيمتها را نميدهند.
وي گراني گوجه فرنگي را در اين فصل، معقول و منطقي عنوان ميكند و ميافزايد: تا رسيدن گوجه تازه به بازار، وضعيت به اين منوال ادامه دارد.
" محمدعلي آقاخاني"، رييس اتحاديه خردهفروشان ميوه اراک هم به ايسنا در خصوص قيمت امروز گوجه فرنگي در ميدان ترهبار ميگويد: امروز صبح گوجه فرنگي بين قيمت 1200 تا 1500 تومان در ميدان ميوه و ترهبار بين فروشندگان توزيع شد حال آنكه اين محصول با افزايش 20درصدي قيمت به دست مصرفکننده ميرسد.
وي به مانند رييس سازمان بازرگاني استان مرکزي، تنها علت اين افزايش قيمت را کاهش گوجه گلخانهاي و همچنين عدم توزيع گوجه فرنگي در بازار ميداند.
همچنين باقر مروجي، رييس تنظيم بازار جهاد کشاورزي استان مرکزي دراينباره اظهار ميكند: فصول زماني و تغييرات آب و هوايي عامل اصلي براي کشت محصولات کشاورزي است. از اينرو بدون احتساب محصولات گلخانهاي، با تغيير فصول، تغييري در وضعيت بازار ايجاد ميشود.
مروجي گوجههاي موجود در سطح بازار را گوجههاي انباري و بعضاً گلخانهاي ميداند و ميگويد: گوجههاي انباري به انتها رسيده و اين در حالي است که گوجههاي تازه جيرفتي طي 10 روز آينده در بازار توزيع ميشود.
وي با تاکيد بر قيمت گوجه خاطرنشان ميكند: همين گوجه 1800 توماني بازار، به قيمت 800 تومان از توليدکننده به نخستين خريدار ميرسد كه متاسفانه اين دلالان هستند که با خدانشناسي خود، قيمتها را افزايش ميدهند.
مروجي به وجود دلالان بيشمار درميدان ميوه و ترهبار اراک اشاره ميكند و ميافزايد: متاسفانه به علت وجود عوامل نامشخص و يا نظارت ناکافي، دلالان در سطح ميدان ميوه و ترهبار، پيش از توزيع محصول در بازار، قيمت آن را حتي تا چندين برابر قيمت واقعي افزايش ميدهند.
وي با بيان اينكه قيمت توزيع اين محصول صبح امروز در بازار ترهبار به دست فروشنده 1100 و براي مصرف کننده 1500 تومان بوده است در ادامه ميگويد: به علت وجود دلالان، اين محصول در برخي نقاط شهر حتي به قيمت 1800 تومان نيز عرضه ميشود.
براساس اين گزارش، قيمت گوجه فرنگي در روزهاي اخير در بازار اراک به 2200 تومان هم رسيد.
حکم اعدام کشیش مسیحی یوسف ندرخانی ابلاغ شد
رهانا : هفته گذشته حکم اعدام یوسف ندرخانی ، کشیش کلیسای ایران در حالی ابلاغ شد که جریانات امنیتی تا کنون نسبت به ابلاغ این حکم ممانعت به عمل آورده اند.در این راستا و در ادامه پی گیریهای خبرنگار رهانا در مورد آخرین وضعیت این کشیش محکوم به اعدام ،شیرین خانجانی خواهر اسقف بهروز خانجانی در مصاحبه ای اختصاصی با رهانا ، سامانه خبری خانه حقوق بشر ایران به سوالهای این خبرگزاری جواب داد.
ایشان حکمشان را دریافت کرده اند،حکم اعدام ایشان بر مبنای ارتداد صادر و به صورت کتبی نیز به ایشان ابلاغ شده است.
شیرین خانجانی گفت : فعلا ایشان در زندان لاکان رشت بسر میبرند و وکیل ایشان در خواست فرجام داده اند و حکم ایشان برای تایید به دیوان عالی ارجاع داده شده است .ایشان نسبتا از روحیه خوبی برخوردارند که باعث تشویق و دلگرمی همه ما در بیرون هستند.
از همسر ایشان شنیدیم که حالشان خوب است و خدا را شکر که بر هدف خودشان ایستادگی دارند با اینکه حتی از ایشان خواسته بودند که به ظاهر اعتراف کند وبرای حفظ جانش تظاهر به رجوع به اسلام کند اما آقای ندرخانی قبول نکرده اند و بر عقیده خود پا بر جا هستند.و همسر ایشان در این مدت نیز ملاقاتهایی با ایشان داشته اند و باعث تقویت روحیه ایشان در داخل زندان میشوند.
وی در پاسخ به اين سئوال که آیا این اتهامات و احکام صادره در مورد مسیحیان دارای منشا قانونی و شرعی هست گفت :
به هیچ عنوان،چرا که از نظر فقه وشرع اسلامی نیز در این مورد دو دستگی و اختلاف وجود دارد مثلا طبق نظر و جواب کتبی آیت الله منتظری به سوال یکی از مسیحیان در مورد مصادیق ارتداد ایشان در جواب فرمودند:” ایمان به پیامبر یکی از چهار کتاب آسمانی که به یگانگی خداوند ایمان و اذهان دارند بلا مانع است وحکم ارتداد در مورد آنان صدق نمی کند بنابراین حکم ارتداد در مورد کسی که مسیحی میشود مطابقت نمی کند.”
علاوه بر این دلیل،ادله دیگری نیز وجود دارد که گرایش به دین مسیحیت مشمول حکم ارتداد نمیشود،برای مثال نمونه های تاریخی صدر اسلام و گرایش تعدادی از مسلمانان به دین مسیحیت در هنگام هجرت پیامبر اسلام به حبشه،که پیامبر هرگز به آنها حکم ارتداد نداد.
در ضمن آقای یوسف ندرخانی در ۱۹ سالگی مسیحی شده، یعنی سنی که سن قانونی انتخاب دینش بود و هنوز اسلام را به عنوان دین رسمی زندگیش انتخاب نکرده بود که به مسیحیت روی آورده و مسیحی شده اند،یعنی طبق بخش دیگری از قانون شرعی ایشان در سن بلوغ حق داشتند غیر از دین اسلام به هر دین و عقیده دیگری گرایش داشته باشند، پس طرح موضوع ارتداد در مورد ایشان نمیتواند درست باشدو هر طوری که بخواهیم حساب کنیم حکم ایشان کاملا غیر شرعی و غیر قانونی و غیر انسانی است.
آتشسوزی به جنگلهای گلوگاه مازندران رسید
مهر : شعاع دود و زبانههای آتش پس از گلستان و گیلان، دامنگیر جنگلهای گلوگاه در شرق مازندران شده است.
دامنه شمالی جنگل شهرستان گلوگاه طعمه حریق شده است.
این دامنه در منطقه صعبالعبور و صخرهای جنگل غیرقابل تردد گلوگاه بوده و امکان تردد را برای خودرویهای آتشنشانی سخت کرده است.
محدوده صخرهای و صعب العبور دامنه شمالی جنگل مملو از درختان خشک و افتاده و حضور فعال نیروهای مردمی در منطقه آتشسوزی برای پاکسازی، جمعآوری خار، خاشاک و درختان خشک و افتاده در محدوده آتشسوزی مانع از گسترش آتش و خسارات احتمالی شده است.
شعاع دود و زبانههای آتش نیز تا شعاع 20 کیلومتر در طول روز گذشته در قسمت شمالی و غربی شهرستان گلوگاه بهصورت عینی با چشم غیر مسلح قابل دید و رویت بوده است.
عباس علی نوبخت، مدیرکل منابع طبیعی مازندران منطقه ساری نیز با اشاره به اینکه میزان آتش سوزی صورت گرفته در منطقه در دست بررسی است اظهار داشت: به واسطه صعب العبور بودن جاده و تاریکی شب، امکان مهار آتش از سوی ماموران با سختی مواجه است.
وی با بیان اینکه اداره کل مدیریت بحران مازندران قول اعزام نیروهای امدادی برای اطفای کامل حریق را تا صبح امروز(پنج شنبه) داده اند افزود: مقرر شد دو فروند بالگرد مازندران که برای اطفای حریق جنگلهای گلستان به منطقه اعزام می شود نسبت به اطفای حریق مناطق جنگلی گلوگاه اقدام کنند.
گرمای بیش از حد هوا و وزش بادهای گرم چهره بخشهای شرقی و مرکزی مازندران را تابستانی کرده که سبب وقوع آتشسوزی در جنگلهای مازندران شد.
عرصههای طبیعی شهرستانهای گلوگاه تا نور در حوزه استحفاظی اداره کل منابع طبیعی مازندران منطقه ساری قرار دارد.
ویکی لیکس: مذاکرات محرمانه آمریکا و اسرائیل درباره ایران
بی بی سی : یکی از پیام های دیپلماتیک آمریکا که توسط ویکی لیکس افشا شده، جزئیات گفتگوی محرمانه سه سال پیش مقام های ایالات متحده و اسرائیل درباره چگونگی برخورد با ایران را تشریح می کند.
ویکی لیکس سندی را درباره تبادل نظر ایالات متحده و اسرائیل درباره ایران منتشر کرده است.
براساس این سند، ریچارد جونز، سفیر پیشین آمریکا در اسرائیل، در ۳۱ اوت سال ۲۰۰۷ درباره دیدار مئیر داگان، رئیس سازمان اطلاعاتی اسرائیل (موساد)، با نیکولاس برنز، معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایالات متحده در دوره ریاست جمهوری جورج بوش، پیامی سری به واشنگتن ارسال کرد.
براساس محتوای این پیام، ایران و برنامه اتمی این کشور از موضوع های مورد گفتگوی هیات آمریکایی و اسرائیلی در ملاقاتی در روز ۱۷ اوت در تل آویو بود.
در پیام مذکور، سخنان رئیس موساد نقل شده که اظهار کرده بود برای "حل و فصل" بحران اتمی ایران هنوز وقت وجود دارد، هرچند به گفته وی، ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای به شدت در تلاش است.
البته در همان زمان هم ایران صلح آمیز بودن برنامه های اتمی خود را مورد تاکید قرار می داد.
به گفته سفیر آمریکا در اسرائیل، مئیر داگان با اشاره به ارزیابی های متفاوت از طول زمان دستیابی ایران به اسلحه اتمی، به نیکولاس برنز گفته بود: "خطر آشکار است، حتی اگر ما جدول زمان بندی متفاوتی درباره آن داشته باشیم. اگر بخواهیم دستیابی آنها به سلاح هسته ای را به تاخیر بیاندازیم خودمان باید وقت و اقدامات لازم را صرف این کار کنیم."
نیکولاس برنز، در اوایل سال ۲۰۰۸ میلادی وزارت امور خارجه را ترک کرد و بازنشسته شد و جای خود را به ویلیام برنز، سفیر پیشین آمریکا در روسیه، داد که البته با وجود تشابه نام خانوادگی، این دو با هم نسبتی ندارند.
بر اساس پیام سفیر وقت آمریکا در اسرائیل، رئیس موساد در دیدار با آقای برنز خواهان بهره برداری از نارضایتی اقلیت قومی در ایران برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی و "تحریک به تغییر رژیم" شده بود.
قرار است آقای داگان پس از هشت سال خدمت در مقام ریاست موساد در ماه ژانویه ۲۰۱۱ رسما از این سمت کناره گیری کند و دولت اسرائیل تمیر پاردو، یکی از کارمندان با سابقه موساد را برای جانشینی او برگزیده است.
در سند منتشر شده توسط ویکی لیکس، در ادامه گزارش سفیر وقت آمریکا از ملاقات مئیر داگان با هیات آمریکایی آمده است: "داگان گفت باید اقداماتی برای تحریک به تغییر رژیم در ایران انجام شود، احتمالا با کمک جنبش های دانشجویی طرفدار دموکراسی و گروه های قومی (مانند آذری ها، کردها، بلوچ ها) که مخالف رژیم حاکم هستند."
بنا بر این پیام، نیکولاس برنز بدون آنکه صراحتا درباره مساله گروه های قومی یا موضوع "تغییر رژیم" اظهار نظر کند، به طرف اسرائیلی گفته بود: "خط مشی آمریکا بر پیگیری مسیر دیپلماتیک و افزایش فشارها بر ایران از طریق تحریم ها متمرکز است" و به این ترتیب، موضوع تغییر رژیم از جمله از طریق تحریک گروه های مختلف قومی و سیاسی را قابل طرح ندانسته بود.
البته در آن زمان نیز کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه وقت، بارها تاکید کرد که ایالات متحده در پی تغییر حکومت در ایران نیست، بلکه تلاش می کند از طریق مذاکره و تحریم "رفتار" جمهوری اسلامی را تغییر دهد.
در مقابل، مقام های ارشد ایران همیشه آمریکا و اسرائیل و گاه کشورهای دیگر را به حمایت از گروه های مخالف حکومت مانند جندالله یا پژاک متهم کرده اند.
ایالات متحده هر نوع ارتباط خود با این گروه ها را تکذیب کرده و آنها را در فهرست سازمان های تروریستی قرار داده که به معنی تحریم و منع قانونی هرنوع حمایتی از آنهاست.
همچنین، اکثر مخالفان جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور بر مخالفت با دخالت کشورهای دیگر در تلاش خود برای اصلاح یا تغییر نظام جمهوری اسلامی تاکید نهاده و آن را موضوعی داخلی دانسته اند هر چند برخی از گروه های مخالف در مواردی عدم حمایت کشورهای غربی از خود را نشانه طرفداری آنها از این نظام قلمداد کرده اند.
70درصدكشاورزان بیسوادند، 45هزارمتخصص كشاورزی بیكار / به خودكفایی در تولید گندم نرسیده ایم
رئیس دانشگاه تهران گفت: در حالیكه بخش كشاورزی از بی سوادی بخش اعظم كشاورزان در رنج است بیش از 45 هزار فارغ التحصیل در این بخش بیكار هستند.
به گزارش آینده به نقل از مهر رهبر در حاشیه مراسم جشن 110 سالگی پردیس كشاورزی و منابع طبیعی كرج با انتقاد از این رویه گفت: هم اكنون بیش از 70 درصد كشاورزان حتی از سواد خواندن و نوشتن محروم هستند.
رهبر افزود: این در حالیست كه بیش از 45 هزار نفر فارغ التحصیل در بخش كشاورزی بیكارند.
وی همچنین ادامه داد: مابقی فارغ التحصیلان شاغل نیز در بخش هایی غیر از كشاورزی فعالند كه این جای بسیار سئوال دارد.
ایران در تولید گندم به خودكفایی نرسیده است
رهبر ادعا كرد: جشنی كه بعنوان خودكفایی تولید گندم گرفته شد به معنای خودكفایی در تولید این محصول نبوده است.
وی با اعلام اینكه هم اكنون تولید گندم در واحد سطح كشورهای توسعه یافته به بیش از هشت تن می رسد اظهار داشت: این در حالیست كه در كشور ما این میزان كمتر از چهار تن است.
رئیس دانشگاه تهران این آمار را بسیار اندك ذكر و تاكید كرد: بر این اساس جشنی كه به عنوان جشن خودكفایی تولید گندم در كشور گرفته شد به معنای خودكفایی در تولید این محصول نبود.
رهبر تصریح كرد: در واقع این جشن به معنای تغییر روش كاربری زمین ها از كاشت سنتی محصولات دیگر در زمین های مربوط به كاشت گندم بود تا به سمت تولید انحصاری این محصول غذایی پیش رویم كه این اتفاق در سطح دنیا یك افتخار نیست.
مقاله گاردين درباره سردرگمی نهادهای اطلاعاتی ايران
ايران به دنبال پرنده تيزپا
روزآنلاین : "ممکن است همسايه شما يک جاسوس باشد." اين عنوان مقاله ای است که فوريه گذشته توسط محمد نوروز پور در روزنامه خبر آنلاين در تهران به چاپ رسيد. وی در اين مقاله، نحوه نفوذ نهادهای جاسوسی خارجی و به ويژه اسرائيلی در حماس و نيز سوء ظن موجود نسبت به برخی اعضای حماس در خصوص فروختن اطلاعات به اسرائيل را مورد بحث قرار داده است. وی هشدار داده بود که نظير همين اتفاق می تواند در ايران بيفتد.
حملات اخیر عليه دو دانشمند هسته ای ايران که به کشته شدن يکی از آنها انجاميد، به افزايش سؤ ظن نزد نهادهای اطلاعاتی ايران منجر می شود. از آنجا که دولت ايران همين حالا نيز دچار هذيان سؤ ظن است، بايد پرسيد اين پارانويای جديد راه به کجا خواهد برد؟ اين روزها نه تنها انسان ها، بلکه پرندگان نيز هدف اين سؤ ظن قرار گرفته اند.
يک نمونه مشهود از اين بدگمانی ها به "عقاب بزرگ جثه ای" مربوط می شود که در هنگام پرواز در آسمان روستای کمو در نزديک تأسيسات غنی سازی اورانيوم نطنز مشاهده شده است. نشريه عصر ايران به نقل از "منابع مطلع" نوشت اين پرندگان بزرگ در حال حمل "ابزارهای استراق سمع نظير تلفن موبايل بر روی سينه خود" مشاهده شده اند. ضمناً گزارش هايی از متصل بودن فرستنده راديويی و نيز "ابزارهای دريافت و ارسال اطلاعات" بر روی سر و بدن اين پرنده ها منتشر شده است.
از نظر برخی از ما ممکن است چنين گزارشاتی يادآور تصاويری از يک برنامه تلويزيونی کمدی تخیلی قديمی باشد که در آن پرنده های بزرگ مشغول جاسوسی بودند وبا مشکل حمل چندين کيلو اطلاعات دست و پنجه نرم می کردند. از هر دفتر کاری نيز يک آنتن بزرگ سر برآورده بود. اما از نظر دولت ايران، اين ها نمونه هايی از تهديدات جدی هستند. با پيشرفت فنون مدرن جمع آوری اطلاعات، اکنون به هر چيز به چشم يک مظنون احتمالی نگاه می شود.
دولت ايران برای انداختن مسؤوليت اين سؤ قصدها به گردن اسرائيل، هيچ وقتی تلف نکرد. البته يوسی ملمن کارشناس مسائل اطلاعاتی اسرائيل نيز چنين نوشت: "اغلب کارشناسانی که سیاست خاورميانه و تاريخ موساد را دنبال می کنند، با اين نظريه موافق هستند."
ضمناً اين احتمال وجود دارد که رژيم پس از اطلاع از ارتباط دانشمندان با احزاب مخالف نظير جنبش سبز، خود اين ترورها را ترتيب داده باشد. کشتن آنها با چنين سناريويی می تواند رژيم را به دور از هر اتهامی نگاه دارد و امکان متهم کردن نهادهای اطلاعاتی خارجی را فراهم آورد. تصور می شود ترور مسعود علی محمدی، دانشمند هسته ای ايران در ژانويه سال جاری به همين صورت انجام شده باشد. با اين حال، سناريوی ياد شده با ترورهای ديروز چندان مطابقت ندارد زيرا هيچ مدرکی دال بر ارتباط آنها با هر گونه جنبشی بدست نيامده و مخالفان نيز در اين مورد چيزی نگفته اند.
وقايع روز دوشنبه پيامدهای داخلی نيز خواهد داشت. اداره حفاظت اطلاعات به عنوان بازوی ضد جاسوسی سپاه پاسداران، بازنده ماجرا خواهد بود. خنثی کردن تلاش نهادهای اطلاعاتی خارجی برای دستيابی به اطلاعات برنامه هسته ای ايران و يا وارد آمدن هرگونه صدمه ای به اين برنامه در قالب انتشار ويروس رايانه ای و يا ترور افراد بر عهده اين سازمان است. با در نظر گرفتن اين حملات و نيز حادثه حمله استاکس نت که حتی احمدی نژاد نيز صدمات ناشی از آلودگی تأسيسات هسته ای را پذیرفت، می توان گفت سازمان حفاظت اطلاعات در انجام وظايف خود قصور کرده است.
با اين حال، علی خامنه ای، رهبر ايران خود شايسته بيشترين انتقادهاست. او بود که نبرد عليه "تهديدات نرم" را در صدر اولويت های نهادهای اطلاعاتی و امنيتی کشور قرار داد. از آن زمان تا کنون، سازمان های اطلاعاتی و پشتيبانان آنها نظير مرکز تنظيم دکترين تحليلی به رهبری حسن عباسی به صرف ميليون ها دلار برای تحقيق بر روی سریال های کارتونی نظير گرگ و پرنده تيزپای جاده دست زده اند تا دسيسه های جاسوسی غرب جهت براندازی رژيم را برملا سازند.
عباسی برای آنکه اطمينان دهد ارزش بودجه اختصاص داده شده را دارد، تلاش خود را می کند. يکی از خطاکاران هم، کارتون پرنده تيزپاست. اما چرا؟ عباسی می گويد: "زيرا در اين کارتون، گرگ از طبل استفاده می کند، نظير طبل هايی که در مراسم عزاداری شيعيان استفاده می شود." وی اين ماجرا را اهانتی عليه مسلمانان شيعه ارزيابی می کند. ضمناً وی چنين نتيجه گيری می کند: از آنجا که گياهان کاکتوس در اين کارتون شبيه آلت تناسی مردان به تصوير کشيده شده اند، غرب تصميم گرفته "پرنده" را نشانی از مسلمان ها درنظر بگيرد. (البته نه آن پرنده ای که در آسمان نطنز مشاهده شده است!)
نهادهای امنيتی رژيم به جای صرف پول برای يافتن جنبه های ضد شيعه در کارتون گرگ و پرنده، بايد پاسخی برای حادثه دوشنبه آماده کنند. ضمناً بايد پاسخی برای سؤالات در خصوص موتورسوارانی بدهند که گفته می شود ترور را اجرا کرده اند. اسراری نيز در خصوص يک پژوی 206 وجود دارد که پليس مدت کوتاهی پس از حمله تروريستی ساعت 7:45 صبح در مقابل دانشگاه شهيد بهشتی، به تعقيب آن پرداخت و به سویش آتش گشود اما نتوانست آن را متوقف کند.
هيچ چيزی در مورد اين خودرو گفته نشده است. آيا اين خودرو بخشی از گروه ترور کننده بوده است؟ آيا نقش پشتيبانی در حمله را برعهده داشته است؟ يا اينکه يک تماشاچی معمولی بوده که اول ترسيده و بعد هم فرار کرده است؟
کارل ون گلوسويچ نظريه پرداز نظامی قرن نوزدهم نوشته است که جنگ ادامه سياست است با روش های دیگر. خامنه ای درگير يک جنگ اطلاعاتی با غرب شده است. مشکل او اين است که تأسيسات سياسی رژيم وی در حال پوسيدن است. وقتی سياست را تباه می کنيد، بر اين جنگ نيز تأثير خواهد گذاشت و خصوصاً در کشوری نظير ايران، بر توان دفاع از برنامه هسته ای تأثير خواهد گذاشت.
هر چه رژيم بيشتر به تباهی مشروعيت و مقابله با کشورها ادامه دهد، خطرات بيشتری متوجه اين رژيم و از جمله برنامه هسته ای آن خواهد شد.
منبع: گاردين- 30 نوامبر
مير جاودانفر
زلزله نورآباد به واحدهاي قديمي خسارت زدهاست
ايلنا: در آخرين دقايق شب گذشته زلزلهاي به مقياس 4.8 ريشتر شهرستان نورآباد فارس (ممسني) در استان فارس را لرزاند، اين زمينلرزه كه تا شهر شيراز حس شد به واحدهاي قديمي روستايي خسارتهايي وارد كرد.
تقيزاده، مدير سازمان مديريت بحران استان فارس در گفتوگو با خبرنگار ايلنا با اشاره به اينكه تاكنون از اين زلزله هيچ خسارت جاني گزارش نشده است، گفت: خسارات جزئي بر واحدهاي مسكوني، تجاري و كارگاهها وارد شده و شاهد خسارت در ساختمانهاي قديمي و غير مقاوم بودهايم.
او با اشاره به اين كه شهرستان نورآباد در منطقه لرزهخيز قرار دارد، گفت: گسلهاي اين منطقه فعال هستند و زمين لرزهاي كه در 5 مهر ماه سال جاري با مقياس 6.1 در نزديكي كازرون اتفاق افتاد نيز در امتداد همين گسل بوده است.
تقيزاده با تاكيد بر اينكه گروههاي برآورد خسارت در منطقه حاضر شدهاند، گفت: از آنجايي كه نوسازي خانههاي روستايي در برنامه ما بوده است، از اين فرصت نيز استفاده ميكنيم و به خانههايي كه اعلام خسارت كنند وام تعلق ميگيرد.
مرگ یک زندانی به علت عدم رسیدگی پزشکی
خبرگزاری هرانا - جعفر سربندی زندانی عادی محبوس در زندان رجایی شهر کرج به علت عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست داد.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" جعفر سربندی زندانی 55 ساله محبوس در زندان رجایی شهر کرج بعد از یک هفته انتقال به این زندان به علت عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست میدهد.
لازم به ذکر این زندانی ساعت 11 صبح امروز یازدهم آذر ماه در اندرزگاه 4 سالن 10 جان خود را از دست داده است.
گزارش های واصله از این زندان نشان میدهد بهداری زندان رجایی شهر حتی از مراجعه کنندگان در مورد بیماری که دارند هم سوال نمی کند و یک نسخه همیشگی را به آنها میدهد.
خانواده های جان باختگان را تهدید کردند
كانون حمايت ازخانواده هاي جان باختگان و بازداشتي ها
براساس گزارشات دريافتي عوامل و مأموران بدنام اطلاعاتي اقوام و خانواده هاي جانباختگان و بازداشتي ها را مورد تهديدات تلفني قرار ميدهند و از آنان ميخواهند كه در رابطه با اطلاع رساني وضعيت جانباختگان و همچنين زندانيان سكوت پيشه كنند.. بنا بر اخبار دريافتي خانواده شهيد مصطفي كريم بيگي يكي از شهداي عاشوراي 88 در اين رابطه تهديد شده،بطور خاص خواهر مصطفي را چندين مرتبه با زنگ به تلفن همراه وي تهديد به مرگ و يا دستگيري و... كرده اند و از وي خواسته اند كه فعاليتي در رابطه با افشاي جنايات صورت گرفته در مورد شهادت برادرش ننمايد و سكوت كند.
بازداشت فعالان کرد در مریوان همچنان ادامه دارد
خبرگزاری هرانا - تنها چهار روز پس از بازداشت چهار تن از اهالی روستای "گوگجه" مریوان، سه نفر دیگر از اهالی این روستا از سوی نیروهای امنیتی این شهر دستگیر شدند.
در حالیکه که گزارش های هفتگی نقض حقوق بشر در کردستان از بازداشت دست کم سی نفر از فعالان سیاسی، مدنی، فرهنگی و ادبی در مریوان طی سه ماه گذشته خبر می دهد، روز دو شنبه هشتم آذر ماه سه تن دیگر در روستای "گوگجه" از توابع مریوان توسط حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران دستگیر و به بازداشتگاه این نهاد نظامی-امنیتی در مریوان منتقل شدند. خبرگزاری کردستان با اعلام این خبر، اسامی دستگیر شدگان را که از اعضای شواری این روستا بودەاند، رحمان رازخدیو، مجید مریمی و عبدالله رایگان ذکر کرد.
از وضعیت این سه شهروند کرد هیچ اطلاعی در دست نیست.
این بازداشت ها در حالی روی می دهد که در روز پنج شنبه چهارم آذر ماه سال جاری نیز چهار تن دیگر از اهالی این روستا به نام های ابراهیم سلیمانی، برهان رازخدیو، حمید مریمی، و امید نوری توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند.
از سوی دیگر در هفته گذشته سه نفر دیگر در شهر مریوان به اسامی ابوبکر یگانه، عادل سهرابی و رفیق سهرابی دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل گردیدند.
استمداد خانواده های 6 بازداشتی هوادار آیت الله بروجردی
خبرگزاری هرانا: استمداد خانواده های 6 بازداشتی هوادار آقای بروجردی از فعالین و سازمانهای حقوق بشری
بعد از گذشت 25 روز از بازداشت ناگهانی 6 تن از هواداران زندانی عقيدتي آقای بروجردی، نگرانیها نسبت به وضعیت مبهم این افراد، شدت بیشتری به خود گرفته است.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" خانواده بازداشت شدگان اذعان میدارند: " همه روزه جهت کسب اطلاع از وضعیت فرزندانمان به زندان اوین مراجعه میکنیم ولی تاکنون موفق به دریافت هیچ گونه اطلاعی در مورد دلایل بازداشت و محل نگهداری آنان نشده ایم و هیچیک از مسئولین امر حاضر به پاسخگویی درباره وضعیت فرزندانمان نمی باشند" .
گمانه زنیها حکایت از آن دارد که دلایل اصلی بازداشت غیر قانونی این 6 تن، تشدید فشارها بر آقای بروجردی مبنی بر اظهار پشیمانی، تاکید بر مشروعیت اصل ولایت فقیه و رد تئوری جدایی دین از حکومت در قالب اعترافات تلویزیونی می باشد.
گفتنی است انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به رهبر جمهوري اسلامي كه در آن آقاي بروجردي، علي خامنه اي را مسئول مستقيم نقض حقوق بشر در زندانهای رژیم معرفی کرده بود، نقش اساسی در بازداشتهای اخیر دارد.
بانوان دکتر رویا عراقی، مریم عظیمی، فروغ همتیار، طیبه حسینی، نرگس غفارزاده و مهندس محمد رضا صادقی از هواداران زندانی سکولار آقای بروجردی، در شامگاه 17 آبان ماه با یورش نیروهای امنیتی از منازل خود ربوده و به نقطه نامعلومی منتقل شده اند . لازم بذکر است در طی روزهای گذشته، جدایی بین تعدادی از این مادران و فرزندانشان، تراژدی رقت باری را رقم زده است .
خانواده این زندانیان جهت نجات جان فرزندانشان، از کلیه سازمانهای حقوق بشری، نهادهای بین المللی و فعالان آزاده، طلب استمداد نموده اند.
جنگل های گلوگاه همچنان می سوزند
خبرگزاری مهر: با توجه به حضور بسیجیان و مردم برای مهار آتش سوزی در جنگل گلوگاه، این آتش سوزی هنوز مهار نشده و همچنان جنگل های گلوگاه می سوزد.
این آتش سوزی از روز سه شنبه در جنگل ولمازو و لمراسک آغاز و با توجه به صعب العبور بودن منطقه، تاکنون مهار نشده است.
فرماندار گلوگاه در گفتگو با خبرنگار مهر در این رابطه گفت: با حضور در منطقه آتش سوزی، استمداد کمک رسانی توسط بسیجیان و دهیاری ها وشوراها انجام شد، اما آتش سوزی این جنگل به دلیل راه سخت و دشوار و صخره ای، تا کنون مهار نشده است.
سمیع الله مظفری بیان داشت: البته نسبت به شدت اولیه آتش سوزی، تا حدودی مهار شده است اما جنگل در حال آتش سوزی است و بسیجیان با تمام توان در حال مهار هستند.
وی با بیان اینکه به احتمال زیاد، علت حادثه بی احتیاطی چوپان و یا شکارچیان در منطقه بوده است، خاطر نشان کرد: علت حادثه هر چه که باشد، همه ما باید در راستای مهار این آتش در وهله اول کمک رسانی انجام دهیم که در همین راستا نیز مقرر گردید از طریق بالگردها امروز، آتش منطقه مهار شود.
رئیس منابع طبیعی بهشهر و گلوگاه بیان داشت: دامنه آتشسوزی در منطقه صعبالعبور و صخرهای دامنه شمالی جنگل غیرقابل تردد خودرویهای آتشنشانی است و با توجه به اینکه از همان ساعات اولیه اقدام به مهار آتشسوزی جنگل گلوگاه شده است اما همچنان شاهد این آتش سوزی هستیم.
محمود حافظی گفت: نیروهای بسیجی، مردمی و ماموران منابع طبیعی در حال مهار این آتش سوزی هستند و همچنین برای پاکسازی، جمعآوری خار، خاشاک و درختان خشک و افتاده و جلوگیری ازافزایش دامنه آتشسوزی و خسارات بیشتر تلاش می کنیم.
رئیس منابع طبیعی بهشهر و گلوگاه ادامه داد: مهارکنندگان آتش تا پایان مهار کامل آتش در این منطقه حاضر خواهند بود.
آلودگی هوا؛ تهران همچنان در وضعیت هشدار
ایسنا: بر اساس گزارش مركز هماهنگي اطلاعرساني آلودگي هوا هواي تهران همچنان در شرايط هشدار قرار دارد و انتظار ميرود شاخص كيفيت تا ساعات ظهر در شرايط هشدار باقي بماند.
بر اساس اطلاعات رسيده از ايستگاههاي سنج آلودگي هواي شهر تهران بر ميزان غلظت كليه آلايندهها نسبت به روز گذشته در همين ساعت افزوده شده است. به اين ترتيب ميانگين غلظت دو آلاينده ذرات معلق كمتر از دو و نيم ميكرون و ذرات معلق كمتر از ده ميكرون فراتر از حد مجاز بوده و شاخص كيفيت هوا هم اكنون در شرايط هشدار ميباشد.
ضمن اينكه ايستگاههاي شهرداري منطقه 10 ، ميدان فتح و آزادي به لحاظ آلاينده مونوكسيد كربن در شرايط اضطرار قرار دارد.
گزارش هواشناسي حاكي از آسماني صاف و غبارآلود ميباشد به اين ترتيب انتظار ميرود شاخص كيفيت تا ساعت ظهر در شرايط هشدار باقي بماند.
بر اساس اين گزارش اثرات بهداشتي آلاينده ذرات معلق كمتر از دو و نيم ميكرون در شرايط هشدار عبارت است از؛ افزايش تشديد بيماريهاي قلبي و ريوي و مرگ و مير زودرس در افراد مبتلا به بيماري قلبي و افراد مسن و افزايش تعداد تنفس درعموم افراد.
بنابراين افراد مبتلا به بيماريهاي قلبي و ريوي، سالمندان و كودكان بايد از فعاليتهاي طولاني مدت و سنگين در فضاي باز اجتناب نموده و توصيه ميگردد بقيه افراد فعاليتهاي طولاني و سنگين خود را در فضاي باز كاهش دهند.
استمداد یک زندانی سیاسی کرد از سازمانهای حقوق بشری جهان
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
زندانی سیاسی رضا شریفی بوکانی گزارشی از وضعیت و شرایط حاد جسمی و بلاتکلیفی خود را که در زندان مخوف گوهردشت کرج بسر می برد تهیه و جهت انتشار برای فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ارسال نموده است که متن گزارش به قرار زیر می باشد:
اینجانب رضا شریفی بوکانی در تاریخ 20 اردیبهشت 1389 توسط نیروهای امنیتی و اطلاعات سپاه دستگیر شدم. آنها بدون داشتن حکم بازداشت از دادگاه بصورت غیر قانونی و غیر انسانی من را دستگیر کردند و مورد ضرب و شتم قرار دادند سپس من را به دادگاه انقلاب بخش قدس به ریاست بازپرسی علی عهدی قرار بازداشت صادر گردید و به اتهام اقدام علیه امنیت نظام بازداشت شدم و روانه بازداشتگاه اطلاعات سپاه پاسداران شدم که پس از مدتی با اجازه قاضی دادگاه و تبدیل قرار بازداشت دوباره به زندان اوین بازداشتگاه 209 انتقال یافتم .
حال اینجانب رضا شریفی بوکانی زندانی سیاسی کرد که از همان موقع در بلاتکلیفی بسر می برم و در تبعید در زندان رجایی شهر هستم . بدلیل مریضی حاد تنفسی و انحراف بینی که در زندان رجایی شهر بند 4 سالن 10 دچار آن هستم و بارها پیگیری درمان بیماریم شدم ولی متاسفانه با بی توجهی مسئولین زندان مواجه هستم .
لذا اینجانب رضا شریفی بوکانی از نهادها و سازمانهای جهانی حقوق بشر تقاضا دارم که در مورد وضعیت بنده اقدامات لازم برای رسیدگی به وضعیت بیماری و بلاتکلیفی من صورت گیرد.
با سپاس فراوان
زندانی سیاسی رضا شریفی بوکانی
آذر ماه 1389
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
زیستگاهها، جنگل ها و سایر بخشهای طبیعت ایران در خطر
سایت عصر ایران: زیستگاه ها، جنگل ها و سایر بخش های طبیعت ایران به شکل واقعی به خطر افتاده اند و تلاش موثری نیز برای نجات آنها دیده نمی شود. مسئولان ارگان های مربوطه هم تنها به گفتن برخی کلیات بسنده کرده و برای تداوم نیافتن نابودی محیط زیست ایران ، تنها ابراز امیدواری می کنند.
نشریه پرمخاطب «سرزمین من» گروه مجلات همشهری در شماره آبان و آذر خود، در بخش «خبر ها و چهره ها»، چند خبر هشدار آمیز و ناخوشایند برای علاقه مندان به محیط زیست ایران دارد «مهارلو خشک شد» عنوان یکی از این خبر هاست که در متن آن آمده است:
هنوز چهار سال نیست که هیات وزیران، دریاچه مهارلو را به عنوان یکی از هفت منطقه نمونه گردشگری ایران معرفی کرده. قرار بود شهرداری شیراز هم اطراف آن را گل و گیاه بکارد تا مسافرانی که از جاده بندرعباس به شیراز میآیند، در کنار تماشای پرندگان مهمان از طبیعت اطراف دریاچه هم لذت ببرند.
اما نوبت به اینها نرسید و مهارلو، دریاچهای به وسعت 600 کیلومترمربع خشکید. بعد از شورهزار شدن بختگان و پریشان، همین مهارلو مانده بود تا میزبان پرندگان باشد. آنهایی که خانههایشان که دریاچهها باشد، یکی پس از دیگری زیرپایشان خشک میشود. البته چندوقتی بود که دریاچه، دل فلامینگوها و دیگر پرندگان را زده بود؛ آخر مگر دریاچهای که فاضلاب کلانشهری مثل شیراز به آن میریزد، دیگر جای پرنده میشود؟
بیمهریها به مهارلو، یکی دوتا نبود. سایتهای غیرمجاز برداشت نمک هم دست از سر دریاچه برنمیداشتند. دو کیلومتر آنطرفتر، فرودگاه، امان پرندهها را بریده بود، علاوه بر صدا شکارچیانی هم بودند که به لطف آمد و شد به فرودگاه جای آنها را خوب یاد گرفته بودند، شهرداری شیراز هم با زدن آببند و فکر ساختن دریاچهای مصنوعی، مانعی برای ورود آب به دریاچه مهارلو شده بود؛ آبی که با دو رود «سلطان آباد» و «خشک شیراز» دریاچه را سیراب میکردند.
همه اینها، دست به دست خشکسالی دوسال اخیر هم که بدهند، دیگر دریاچهای نمیماند. اگر فکری برای دل خشکیده مهارلو نشود، دیر نیست که دریاچه طراوتبخش دیروز، مردابی از فاضلاب فردا شود.
آلوده شدن پارک ملی نایبند با 40هزار لیتر روغن سوخته
دومین خبر ناراحت کننده هم دست کمی از اولی نداشت :
ماجرای نفت و پارکهای ملی انگار تمامی ندارد. هنوز پرونده استخراج نفت از دل پارک ملی کویر بسته نشده که در جنوب ایران مواد نفتی سه کیلومتر از جنگلهای حرا در پارک ملی دریایی نایبند را آلوده کرده است. از سه ماه قبل دو بارج (شناور حمل مواد نفتی) در ساحل پارک ملی نایبند به گل نشستند و 40 هزار لیتر روغن سوخته از آنها به دریا نشت کرد. این حجم روغن سوخته، دهانه خور و جنگل حرای «بیدخون» را آلوده کرد و آلودگی با جزر و مد دریا روی شاخ و برگ درختان حرا و درختان مانگرو که فراوانترین درختان در این جنگلها هستند نشست کرد.
این روزها که فصل جوانهزنی نهالها و گردهافشانی حراست، روغنهایی که بر شاخ و برگ درختها نشسته، تنفس و تکثیر این درختان را دچار مشکل کرده است. مسؤول واحد سلامت ایمنی و محیطزیست وزارتنفت به سبزپرس گفته این بارجها چندماهی است در این منطقه به گل نشستهاند و نشت روغن یکی از بارجها مهار شده، اما بارج دوم هنوز نشت دارد. این روغنهای سوخته علاوه بر جنگلهای حرا عرصه بزرگی از سواحل ماسهای و گلی پارک ملی نایبند را هم آلوده کرده که هنوز هم اقدام خاصی برای پاکسازی این منطقه انجام نشده است.
شرکتهای بزرگ بین المللی معاملات خود را با رژیم قطع می کنند
رادیو فرانسه: مقامهای آمریکایی می گویند تحریم های جاری بین المللی ایران را غافلگیر کرده و دهها میلیارد دلار به صنایع نفت و گازاین کشور خسارت وارد کرده است.
استوارت لیوی، معاون وزارت خزانه داری آمریکا در امور تروریسم روز چهارشنبه در گزارشی به کمیسیون امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا گفت : " علایم روشنی وجود دارد که نشان میدهد ایران از سرعت و وسعت تاثیرات تحریمهای بین المللی غافلگیر شده است. "
معاون وزارت خزانه داری آمریکا با " چشمگیر" خواندن موثریت تحریمهای بین المللی علیه ایران گفت بخش بزرگی از شرکتهای بزرگ بین المللی که در عرصه های مختلف فعالیت دارند اعلام کرده اند که هرگونه معاملات خود با ایران را قطع می کنند.
استوارت لیوی تاکید کرد که ایران اکنون در بخش داد و ستد های مالی خود با دلار و یورو، با مشکلات فزاینده روبرو شده است.
ویلیام برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا بنوبه خود روز چهارشنبه تاکید کرد که تحریمها ایران را از سیستم مالی بین المللی منزوی کرده احتمال دارد " بین 50 تا 60 میلیارد دلار" در بخش انرژی به این کشور خسارت وارد کرده باشد.
این اظهارات در حالی صورت می گیرد که قرار است ویلیام برنز روز دوشنبه آینده در ژنو، در مذاکرات دو روزه ای شرکت کند که میان نمایندگان کشور های 5+1 و ایران بر سر پرونده اتمی این کشور برگزار خواهد شد.
۱۲ زندانی در تربت جام بدار آویخته شدند
طی چند هفته اخیر ۱۲ زندانی در زندان تربت جام بدار آویخته شدند.
روزنامه حکومتی قدس: وکيل دو متهم که اخيراً به جرم حمل مواد مخدر در زندان تربت جام مجازات شد ه اند، مي گويد: اين مجازاتها برخلاف تصريح آيين نامه نحوه اجراي حکم بوده است، موضوعي که قاضي پرونده آن را به شدت رد مي کند.محمد شجاع پور، قاضي پرونده اين متهمان در اين باره گفت: 12 متهم مواد مخدر طي هفته هاي گذشته در زندان تربت جام مجازات شده اند که جرم تمام اين افراد مرتبط با مواد مخدر بوده است.
وي در مورد روند اجراي حکم اظهار کرد: دادسرا اجراي حکم اين افراد را بر اساس اختياراتي قانوني که داشته، اجرا کرده است.
وي با اشاره به اجازه قبلي دادگاه براي اجراي اين حکم گفت: اجراي اين حکم بدون اطلاع دادگاه به اين معنا نيست که دادسرا حکم را خودسرانه اجرا کرده است.اين در حالي است که «محمد دولت خواه» وکيل پايه يک دادگستري که وکالت دو نفر از اين متهمان را بر عهده داشته، در گفتگو با ايسنا مدعي شد که اجراي حکم اين متهمان بر خلاف تصريح آيين نامه نحوه اجراي حکم صورت گرفته است.وي افزود: اين حکم بدون اطلاع وکيل و خانواده اين افراد، در زمان غيرقانوني و غيرمتعارف اجرا شده و در نتيجه برخلاف تصريح آيين نامه نحوه اجراي حکم بوده است.
وي توضيح داد: بر اساس ماده هفت آيين نامه اجراي احکام قصاص، رجم، قتل، صلب، اعدام و شلاق، پس از وصول حکم قطعي و دستور اجراي آن از سوي دادگاه، مرجع قضايي مجري حکم موظف است حداقل 48 ساعت قبل از زمان اجراي حکم مراتب را به وکيل محکوم عليه اطلاع داده و از آن بخواهد جهت انجام وظيفه محوله در محل اجراي حکم حاضر شود.دولت خواه همچنين مدعي است: مرجع قضايي هيچ اطلاعي در مورد اجراي حکم اين افراد به وکيل محکوم نداده و خانواده اين افراد نيز هيچ اطلاعي نداشته اند.
۶۰ درصد معلولان تحت پوشش بهزيستی نيستند
روزنامه خراسان: براساس آمارهاي سازمان بهزيستي حدود سه ميليون معلول حاد و شديد در کشور وجود دارد که نيازمند حمايت هاي همه جانبه اعم از درمان، توان بخشي و ... مي باشند که از اين تعداد ۶۰ درصد تحت پوشش بهزيستي نيستند که در همين راستا قانون حمايت از معلولان در سال ۱۳۸۳ در مجلس به تصويب رسيد اما به دليل اجرايي نشدن برخي از موادکه بنا به گفته يک عضو کميسيون نيمي از مصوبات آن اجرايي نشده است و اشکالاتي که در قانون وجود داشته در حال بازنگري در سازمان بهزيستي است.دکتر مسعود فريد، مدير کل پيش گيري از معلوليت در سازمان بهزيستي با بيان اين مطلب به خراسان گفت: امسال شعار اصلي روز معلولان «عمل به تعهدات» است بنابراين اجراي تمامي تعهدات قانوني از جمله اجراي کامل قانون حمايت از معلولان بايد مدنظر قرار گيرد.وي افزود: قانون حمايت از معلولان در سال ۸۳ در ۱۶ ماده در مجلس تصويب شد که بر مبناي آن اقدامات خوبي نيز تاکنون انجام شده است اما برخي از مواد آن اجرايي نشده است که ماده اختصاص ۳ درصد استخدام ها در دستگاه هاي دولتي به معلولان و مناسب سازي خيابان ها و خدمات شهري براي استفاده سهل و آسان معلولان از جمله اين مواد است.بنا به گفته اين مسئول در راستاي اجراي قانون حمايت از معلولان کميته پي گيري اجراي قانون حمايت از معلولان با حضور نمايندگاني از دستگاه هاي مختلف از جمله بهزيستي و مسئولان استاني، تشکيل شده است که در اين کميته مسائل و مشکلات معلولان بر مبناي قانون حمايت از معلولان پي گيري مي شود و قرار است به زودي کميته اي در همين زمينه در استان هاي مختلف کشور تشکيل شود.وي افزود: در اين کميته مباحثي از جمله دسترسي و استفاده آسان معلولان از خدمات شهري مثل بانک ها، دستگاه هاي دولتي و امکان استفاده از کتابخانه هاي مرکزي براي نابينايان پي گيري مي شود.دکتر مسعود فريد هم چنين با اشاره به اين که قانون حمايت از معلولان داراي نواقص و ايرادهايي است و نياز به بازنگري آن پس از ۶ سال احساس مي شود گفت: برخي از مواد اين قانون اجرا نشده است، برخي از بخش ها و مواد اين قانون با توجه به تحولات و شرايط اجتماعي نياز به بازنگري دارد و برخي از موارد از جمله بحث پيش گيري از معلوليت ها بايد به اين قانون اضافه شود.به همين دليل در حال حاضر قانون حمايت از معلولان در سازمان بهزيستي در حال بازنگري است و در اين راستا نظرهاي مختلف جمع بندي شده است و اميدواريم با بازنگري اين قانون، زمينه اجرايي شدن تمام مواد آن در جامعه فراهم شود.
محسني ثاني عضو کميسيون اجتماعي مجلس نيز با اشاره به اين که نيمي از مواد قانون حمايت از معلولان اجرايي نشده است، گفت: اين قانون در سال ۸۳، به تصويب رسيد و پس از مدتي به تمامي دستگاه ها و ادارات ابلاغ شد که برخي از مواد آن اجرا نشده است اما در کل نيمي از مواد اين قانون پس از گذشت ۶ سال اجرايي شده در حالي که اين قانون براي حمايت از معلولان در زمينه هاي درمان، اشتغال، توان بخشي و استفاده آسان از خدمات شهري همانند افراد عادي جامعه تصويب شده است. به عنوان مثال در اين قانون تکاليفي براي شهرداري ها در راستاي مناسب سازي فضاي فيزيکي و امکانات شهري براي استفاده معلولان تعيين شده است در حالي که شواهد و قراين نشان مي دهد هنوز دسترسي معلولان به برخي از دستگاه هاي اجرايي به دليل مناسب سازي نشدن امکان پذير نيست يا در بحث اشتغال با وجود پي گيري هايي که شده، بحث اختصاص ۳ درصد از سهميه استخدامي دستگاه ها به معلولان محقق نشده است حال آن که معلولان جسمي همانند افراد عادي جامعه براي گذران زندگي نياز به کار و درآمد دارند. عضو کميسيون اجتماعي تصريح کرد: علاوه بر اين که در بحث تحت پوشش قرار گرفتن معلولان در نهادهاي حمايتي، بخشي از اين امر محقق شده است هنوز درصد بالايي از معلولان نيازمند حمايت، در نوبت قرار دارند. وي افزود: اين قانون نيازمند بازنگري است و بايد زمينه اجراي قانون فراهم شود.دکتر فريد مديرکل پيش گيري از معلوليت ها در سازمان بهزيستي گفت: در بحث اضافه کردن خدمات و بخش هايي به قانون حمايت از معلولان، اولويت با مباحث پيش گيري و مشاوره ژنتيک است.وي در پاسخ به اين که آيا اجباري شدن مشاوره هاي ژنتيک در اين قانون در بحث بازنگري مد نظر قرار مي گيرد، گفت: اقدامات خوبي طي سال هاي اخير در زمينه پيش گيري از معلوليت ها صورت گرفته است که مي توان به غربالگري اختلالات بينايي و تنبلي چشم و يا اجراي طرح غربالگري ناشنوايي در نوزادان اشاره کرد. اما در اين بحث قرار است موضوع فرهنگ سازي و اجباري شدن مشاوره هاي ژنتيک مطرح شود که در اين راستا در ابتدا بايد با اطلاع رساني و فرهنگ سازي، ميزان مشارکت مردم افزايش يابد و به نوعي مردم در ابتدا خود نياز به انجام اين مشاوره ها را احساس کنند.وي افزود: در حال حاضر ۱۵۰ مرکز مشاوره ژنتيک در کشور راه اندازي شده است اما بايد اين نياز در جامعه احساس شود که در صورت وجود معلول در خانواده، ازدواج فاميلي و بارداري بالاي ۳۵ سال حتما مشاوره ژنتيک انجام شود.دکتر فريد با اشاره به اين که تنها در ۱۵ درصد مشاوره هاي ژنتيک آزمايش ژنتيک که آزمايش گراني است تجويز مي شود گفت: مشاوران ژنتيک با دريافت شرح حال، در صورت نياز آزمايش ژنتيک تجويز مي کنند، که با اختصاص اعتباراتي در مورد افراد نيازمند با تخفيف يا رايگان صورت مي گيرد. مديرکل پيش گيري از معلوليت هاي سازمان بهزيستي با اشاره به آمار گفت: برآوردها حاکي از آن است که حدود ۱۰ درصد جمعيت کشور داراي انواع معلوليت ها مي باشند که رقمي حدود ۷ ميليون نفر را شامل مي شود. اما تعداد افرادي که داراي معلوليت هاي شديد و متوسط اعم از معلوليت هاي جسمي، حرکتي، ذهني، حسي (شنوايي و بينايي) و رواني اند، ۳ ميليون نفر است.
وي در پاسخ به اين که چه تعداد از معلولان، تحت پوشش سازمان بهزيستي نيستند گفت: از ۳ ميليون معلول مذکور يک ميليون و ۲۰۰ هزار نفر (۴۰ درصد) تحت پوشش سازمان بهزيستي اند. (به عبارتي ۶۰ درصد تحت پوشش نيستند) فريد گفت: سازمان بهزيستي به خانواده معلولان نيز خدمات حمايتي ارائه مي دهد که با احتساب خانواده معلولان جمعيت تحت پوشش به يک ميليون و ۷۰۰ هزار نفر مي رسد.
وي درباره هزينه سالانه نگهداري معلولان گفت: نگهداري معلولان دو نوع هزينه در بر دارد، اول هزينه مستقيم که شامل خدمات توان بخشي و هزينه تهيه ويلچر و ... است اما يک سري از هزينه ها نيز غير مستقيم است که شامل خسارتي که به دليل بهره وري نامناسب، هزينه نگهداري که به خانواده ها تحميل مي شود و... است برآوردها نشان مي دهد هزينه غير مستقيم حدود ۳ تا ۴ برابر هزينه مستقيم است و سازمان بهزيستي و دولت سالانه چند صد ميليارد تومان براي نگهداري و توان بخشي معلولان هزينه مي کنند. بنابراين بايد پيش گيري از معلوليت ها در اولويت برنامه ريزي ها قرار گيرد چرا که پيش گيري به مراتب هزينه کمتري در بر دارد.
دولت پاسخ گوی معضلات اجتماعی نیست
سایت آفتاب: “در سال ۸۸ تعداد مددجویان کانون اصلاح و تربیت تهران ۲۰۰ نفر بود که این آمار در سال جاری افزایش دو برابری داشته و به عدد ۴۰۰ رسیده است.” این گفته علی رستمی رئیس کانون اصلاح و تربیت تهران نشان دهنده این است که آسیبهای اجتماعی طی سالهای اخیر روند شتابندهای به خود گرفته است.
به گزارش دادنا، بنا به سخنان رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران، این افزایش آمار یک ساله اتفاق نیفتاده و با توجه به روند روبهرشد بحران ها، اوج انفجار آسیبهای اجتماعی را بیان میکند از سویی دیگر نشانه این است که کانون اصلاح و تربیت نتوانسته است در این راستا به وظیفه خود به خوبی عمل کند.
مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران و عضو شورای راهبردی آسیبهای اجتماعی شهر تهران در این باره می گوید: اگر نگاهی به تاریخچه کانون اصلاح و تربیت بیندازیم، این کانون طبق ماده ۱۹ آئین نامه سازمان زندانها، مرکزی است جهت نگهداری، اصلاح، تربیت و تهذیب اطفال غیر بالغ و بزهکار یا بزهکارانی که کمتر از ۱۸ سال تمام سن داشته باشند.
افزایش ۲ برابری زندانیان کانون اصلاح و تربیت تهران، موضوعی کاملا طبیعی است و اصلا جای تعجب ندارد زیرا در جامعه ما بروز فقر و بیکاری افزایش یافته و به طبع این روند تاثیر چشمگیری در این زمینه دارد. باید اشاره کنم با گسترش آسیبهای اجتماعی کنونی و مشکلات موجودی که گریبانگیر زندگی مردم شده این آمار هیچوقت پایین نمیآید. از طرفی علاوه بر افزایش فقر و تورم و عدیده شدن مشکلات اقتصادی، اعتیاد، فحشا و طلاق در جامعه روز به روزبیشتر میشود. تمام این مشکلات باعث از هم پاشیدن خانوادهها شده و آمار بزهکاران و بچههای خیابانی را بالا برده است.
وی میافزاید: اصلا آمار واقعی را نشان نمیدهد. اگر دو برابر شده قطعا بیشتر از این آمار است. همیشه آمار لایههای پنهان جامعه ناگفته میماند و این موضوع روندی طبیعی دارد.
اقلیما همچنین درباره وظیفه کانون اصلاح و تربیت خاطر نشان می کند: مرکز مراقبتها در سال ۱۳۷۲ در کانون یاد شده ایجاد شد. در این مرکز بچههایی که آزاد میشدند و فاقد سرپناه و خانوادهای بودند برای جلوگیری از ارتکاب مجدد جرم مثلاً به لحاظ ایجاد شغل و جلوگیری از فرار آنها مورد مراقبت ویژه قرار میگرفتند. پس از مدتی به دلایلی این مرکز بسته شد زیرا چنین استدلال می کردند که وقتی طبق قانون دوران محکومیت مجرمین به پایان رسید دیگر دلایلی برای نگهداری آنها وجود ندارد؛ هر چند ضرورت ایجاد چنین مراکزی به سادگی قابل درک است به خصوص در مورد اطفال محکوم به ولگردی و تکدی، زیرا این نوع متهمان پس از گذراندن مدت محکومیت خود که مدت آن چندان هم طولانی نیست دوباره به همان محیط برگشته و مجددا مرتکب جرم میشوند.
رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران تاکید میکند: آموزش مهارت کاری که به آنها داده میشود بعد از بازگشت از جامعه با بیکاری که وجود دارد فایده ای ندارد از طرفی آنها همیشه مجرم و دارای پرونده هستند و کسی به آنها کار نمیدهد. نکته دیگری که باید بگویم این است که دولت هم باید پاسخگوی این معضلات باشد چرا که در مقابل تمام این معضلات مسئول است. اگر بچهها خانواده ای نداشته باشند وظیفه حمایت و نگهداری آنها بر عهده دولت است و این رویهای معقول در تمام دنیا است در حالی که در کشور ما اینگونه نیست و اگر مجرم از زندان آزاد شوند معلوم نیست چه بلایی بهسر آنها میآید.
عضو شورای راهبردی آسیبهای اجتماعی شهر تهران در ارتباط با راهکارهایی برای کاهش این معضلات اظهار داشت: وقتی یک پدیده به اوج خود و انفجار میرسد منجر به فاجعه میشود و اگر راهکاری برای کنترل آن پیدا نشود باید منتظر بدتر از این هم باشیم. به اعتقاد بنده، این افزایش یک ساله اتفاق نیفتاده و با توجه به شرایط موجود انفجار آن را میشد پیشبینی کرد.
متاسفانه مسئولان هیچوقت به علل و ریشه این آمار توجه نمیکنند و هرچند وقت یکبار موضوع را مطرح میکنند و هیچ ارگانی جوابگوی آن نیست. مقام معظم رهبری همواره بحث پاسخگویی و شایسته سالاری را مطرح می کنند؛ اگر واقعا مدیران در دستگاههای مربوطه با توجه به تواناییهای خود به کار گمارده شوند و درست عمل کنند، علل مشکلات را ریشهیابی کنند و این مشکلات کمتر بروز می کند. از سویی دیگر مسئولان باید پاسخگو باشند که چرا چنین وضعیتی پیش آمده و آن را واکاوی کنند در غیر این صورت ما روزبهروز به سمت بروز فجایع و آسیبهای اجتماعی بیشتری پیش میرویم.
بنزين آزاد؛ 600، 800 يا 1000 تومان
روزنامه تهران امروز: سه سناريو در پنج محور «عدالت در مصرف يارانه بنزين»، «ايجاد انتظارات تورمي و تورم»، «كاهش مصرف و صرفه جويي»، «افزايش درآمد حاصل از هدفمند كردن يارانه بنزين» و «كاهش آسيبپذيري در مقابل تحريم» مورد بررسي و مقايسه قرار گرفته است.
پيش از اين در مورد ميزان آزادسازي قيمت بنزين دو سناريو مطرح شده بود. اما يكي از سايتهاي نزديك به دولت در مطلبي، سه سناريو براي بنزين پس از هدفمندي يارانهها طراحي كرده است.
رجانيوز اين سناريوها را در قالب تحليلي از ميثم دهقان (كارشناس ارشد شبكه تحليلگران تكنولوژي ايران) نقل كرده كه نشان ميدهد تعداد سناريوهاي احتمالي به سه افزايش پيدا كرده است. هر چند بر احتمالي بودن اين گزينهها تاكيد شده است اما به نظر ميرسد سناريوهاي نهايي كه در كارگروه تحول اقتصادي به تصويب رسيده است نيز به اين گزينهها نزيك باشد.
رجانيوز در اين يادداشت آورده است: با توجه به دستاوردهاي سهميهبندي بنزين و همچنين اظهارات رويانيان مبني بر تداوم سهميهبندي بنزين با اجراي قانون هدفمند كردن يارانهها، سه سناريوي محتملِ زير پيش روي تصميمگيران قرار دارد:
سناريوي اول: تخصيص 60 ليتر بنزين سهميهاي با قيمت 300 تومان و عرضه بنزين آزاد به قيمت 600 تومان.
سناريوي دوم: تداوم 60 ليتر سهميه بنزين 100 توماني و افزايش قيمت بنزين آزاد به 800 تومان.
سناريوي سوم: تداوم 60 ليتر سهميه بنزين 100 توماني و افزايش قيمت بنزين آزاد به 1000 تومان.
در اين يادداشت، سه سناريوي فوق در پنج محور «عدالت در مصرف يارانه بنزين»، «ايجاد انتظارات تورمي و تورم»، «كاهش مصرف و صرفهجويي»، «افزايش درآمد حاصل از هدفمند كردن يارانه بنزين» و «كاهش آسيبپذيري در مقابل تحريم» مورد بررسي و مقايسه قرار ميگيرند:
1 - عدالت در مصرف يارانه بنزين: در سه سناريوي مذكور، قيمت بنزين مصرفي وابسته به ميزان مصرف بنزين است و با افزايش مصرف، قيمت بنزين براي هر ليتر افزايش مييابد.
به ازاي مصرف 90 ليتر در ماه كه متوسط مصرف هر خانوار است، قيمت بنزين در سناريوي اول و سوم 400 تومان و براي سناريوي دوم 333 تومان است.
همچنين متوسط قيمت بنزين در سناريوي اول براي كساني كه بيش از 120 ليتر در ماه مصرف ميكنند، كمتر از سناريوي دوم و سوم خواهد شد.
با توجه به قيمت بنزين فوب خليج فارس و هزينه حمل و نقل و احتساب ماليات بر ارزش افزوده قيمت هر ليتر بنزين بدون يارانه در حدود 800 تومان است. بنابراين پر واضح است كه در سناريوي اول به دليل اينكه قيمت بنزين آزاد 600 تومان است، مصرف بيشتر به معناي بهره مندي از يارانه بيشتر است، در صورتي كه در دو سناريوي ديگر، مصرف بيشتر به معناي بهره مندي از يارانه بيشتر نخواهد بود.
قيمت متوسط بنزين به ازاي مصرف بيشتر از 90 ليتر در ماه در سناريوي سوم و 120 ليتر در ماه در سناريوي دوم بيش از سناريو اول است. بنابراين اتخاذ سناريوهاي دوم و سوم براي مصارف بيشتر به عدالت در توزيع يارانه بنزين نزديك تر است.
2 -ايجاد انتظارات تورمي و تورم: در سناريوي اول با توجه به افزايش همزمان قيمت بنزين سهميهاي و بنزين آزاد، تمامي مالكين خودرو از كم مصرفها تا پرمصرفها متأثر از افزايش قيمت بنزين خواهند بود كه اين به معناي افزايش انتظارات تورمي و تورم در جامعه است.اين در حالي است كه با توجه به آمار مصرف بنزين ارائه شده توسط شركت ملي پخش فرآوردههاي نفتي، متوسط مصرف روزانه بنزين آزاد در حدود 12 ميليون ليتر است كه با فرض مصرف روزانه 63 ميليون ليتر، سهم 20 درصدي را به خود اختصاص ميدهد.
بنابراين افزايش قيمت بنزين آزاد به 800 يا 1000 تومان تنها 20 درصد مصرف روزانه بنزين را تحت تأثير خود قرار ميدهد و در حدود 60 درصد مصرف كنندگان -كه در حدود 60 ليتر در ماه مصرف دارند-، افزايش هزينهاي را متوجه نخواهند شد. لذا انتظارات تورمي در اين دو سناريو نسبت به سناريوي اول بسيار كمتر خواهد بود.
سناريوي دوم يعني عرضه بنزين 800 تومان نسبت به سناريوي 1000 تومان انتظارات تورمي كمتري را به همراه خواهد داشت.-3كاهش مصرف و صرفهجويي: افزايش قيمت بنزين آزاد به 800 يا 1000 تومان عملا انگيزه كاهش مصرف را به ازاي مصرف بيشتر از الگو نسبت به قيمت 600 تومان به ميزان قابل توجهي افزايش خواهد داد. در سناريوي اول انگيزه كاهش مصرف در مصارف كمتر از 60 ليتر نيز وجود دارد كه به دليل وجود نداشتن بسترهاي مناسب حمل و نقل عمومي در عموم شهرها منجر به افزايش نارضايتيهاي اجتماعي خواهد شد.
4 - افزايش درآمد حاصل از هدفمند كردن يارانه بنزين: در صورت تخصيص 60 ليتر بنزين سهميهاي به هر خانوار با فرض 20 ميليون خانوار، روزانه 40 ميليون ليتر بنزين سهميهاي تخصيص مييابد كه پيش بيني ميشود مصرف بنزين آزاد روزانه به 20 ميليون ليتر افزايش يابد. بنابراين متوسط قيمت هر ليتر بنزين با اتخاذ هر يك از سناريوها مطابق جدول شماره يك خواهد شد.همانطور كه در اين جدول مشاهده ميشود، متوسط قيمت بنزين در سناريوي اول و سوم 400 و در سناريوي دوم 333 تومان ميشود.
در سناريوهاي دوم و سوم از آنجاكه دولت تغييري در مقدار و قيمت بنزين سهميهاي ايجاد نكرده است، با تخصيص سهميه فوق به هر خانوار ايراني عملا يارانه بنزين را به شكلِ كالا (حامل انرژي يارانهاي) بازپرداخت كرده است كه معادل ريالي آن در سناريوي دوم (60×700) 42 هزار تومان و در سناريوي سوم (60×900) 54 هزار تومان به ازاي هر خانوار است. اما در سناريوي دوم، ازآنجاكه قيمت بنزين سهميهاي افزيش يافته است، مطابق با قانون دولت بايد 50 درصد درآمد حاصل از آزاد سازي قيمت بنزين را به خانوارها به صورت نقدي بازتوزيع كند، بنابراين متوسط قيمت بنزين در سناريوي اول 200 تومان خواهد بود. در اين شرايط، متوسط قيمت بنزين در سناريوهاي دوم و سوم بيش از سناريوي اول ميشود و اين به معناي افزايش درآمد خالص دولت در هدفمند كردن يارانه بنزين است.
5 - كاهش آسيبپذيري در مقابل تحريم: در صورتيكه دولت، سناريوي دوم يا سوم را اتخاذ كند، با توجه به قيمت 800 و 1000 توماني بنزين آزاد و همچنين قيمت 500 توماني فوب خليج فارس، انگيزه كافي در جهت قاچاق معكوس در نواحي مرزي ايجاد خواهد شد. در نتيجه نياز به واردات بنزين و آسيبپذيري كشور ناشي از تحريم بنزين كاهش خواهد يافت.خلاصه نتايج حاصل از مقايسه سه سناريوي فوق در محورهاي 5 گانه در جدول شماره دو نشان داده شده است.
همانطور كه در جدول نشان داده شده است، سناريوي دوم و سوم هزينههاي به مراتب كمتري را نسبت به سناريوي اول براي دولت خواهد داشت. در انتخاب نهايي از آنجايي كه جلوگيري از تورم و انتظارات تورمي در شروع هدفمند كردن يارانهها بسيار مهم است، اتخاذ سناريوي دوم كم هزينهترين و مناسبترين سناريوي پيش روي دولت است كه با كمترين هزينه اجتماعي و سياسي، اهداف قانون هدفمند كردن يارانهها را محقق خواهد ساخت.
آتش سوزی جنگلهای درفک گيلان گسترش يافته است
ایرنا: مديركل منابع طبيعي و آبخيزداري استان گيلان گفت: وزش باد موجب وسعت گرفتن آتش سوزي جنگل هاي درفك شهرستان رودبار شده و از چهار هكتار به حدود 15 هكتار رسيده است.
'رحمت الله رحماني' شامگاه روز چهارشنبه در گفتگو با خبرنگار ايرنا افزود: از آغازين ساعات بامداد امروز دو فروند بالگرد نفربر و آبپاش و 50 نفر از ماموران اداره كل منابع طبيعي براي خاموش كردن آتش به منطقه درفك اعزام شدند.
وي با اشاره به كمك نيروهاي محلي براي مهار حريق اظهار داشت: هرچند منطقه صعب العبور بوده و ارتباط با تلفن هاي همراه و بي سيم به دشواري ممكن است اما تماس هاي مأمورين ما گوياي موفقيت آنها در خاموش كردن بخش هايي از آتش است.
مديركل منابع طبيعي و آبخيزداري گيلان ارائه اخبار تكميلي در اين باره را موكول به دريافت گزارش از مأموران اعزامي به منطقه آتش سوزي كرد.
گفتني است بخشي از جنگل هاي منطقه درفك از توابع شهرستان رودبار صبح روز شنبه هفته جاري آتش گرفته بود.
استان گيلان داراي 565 هزار هكتار جنگل و 224 هزار هكتار مرتع است.
فرماندار از نيروهای مردمی برای مهار آتش كمک خواست
ایرنا: ادامه آتش سوزي در جنگل هاي گلوگاه ، و صعب العبور بودن و صخره اي بودن مسير دسترسي به منطقه حادثه ديده ، فرماندار اين شهر را بر آن داشت براي جلوگيري از افزايش دامنه آتش سوزي ، دست به دامن گروه هاي مردمي و علاقمند طبيعت شود .
'سميع الله مظفري' فرماندار گلوگاه روز پنجشنبه به خبرنگار ايرنا گفت:متاسفانه صعب العبور بودن بودن جاده منتهي به مكان آتش سوزي باعث شده نيروهاي آتش نشاني نتوانند خود را به محل وقوع حادثه( جنگل يخكش )برسانند و اين عامل باعث افزايش بيشتر دامنه آتش شده است .
وي اظهار داشت : نيروهاي مردمي روستاهاي ولمازو ، لمراسك و ديگر روستاهاي حاشيه اين آتش سوزي ، تمام تلاش خود را براي مهار آتش انجام مي دهند اما به دليل گستردگي آتش سوزي ، موفق به مهار و خاموشي كامل آتش نشدند .
مظفري تنها راه مهار كامل آتش را عمليات اطفائ حريق با استفاده از بالگرد هاي ويژه امدادي دانست و خواستار برخورداري از تجهيزات لازم و حضور هر چه سريعتر نيروهاي امدادي شد .
فرماندار گلوگاه با تقدير از نيروهاي بسيج براي كنترل اين آتش سوزي گفت : امكانات اوليه خود را براي قطع درختان مسير آتش سوزي و جمع آوري تنه درختان خشك به كار گرفته ايم اما وسعت 6 هكتاري دامنه آتش سوزي ، امكانات بيشتري را مي طلبد .
آتش سوزي جنگل هاي گلوگاه( يخكش) كه از شب گذشته آغاز شده بود به رغم تلاش نيورهاي دولتي و مردمي ، همچنان ادامه دارد و اين نيروها به دليل كوهستاني بودن منطقه موفق به مهار كامل آتش نشده اند .
کارگر ایرانی: حقوق نگرفته ام، زن و بچه من گرسنه اند
...حقوق نگرفتهام، زن و بچه من گرسنه هستند و به همين دليل آبرو و شرف و حيثيت ما رفته است... اين جملات، بخشي از درد دلهاي كارگران شركت لولهسازي خوزستان است كه نزديك به 20 ماه است در انتظار حقوق معوقه خود هستند.
کارمندنیوز: چه كسي پاسخگوي مشكلات اين كارگران است؟
امروز نيز همچون هفتههاي گذشته كه كارگران معترض شركت لولهسازي خوزستان براي رسيدگي به وضعيت حقوقي خود تجمع كرده بودند بار ديگر مقابل استانداري جمع شدند.
در ميان اين كارگران به سراغ يكي از آنها ميرويم؛ او ميگويد: 27 سال سابقه كار در اين شركت دارم اما20 ماه است كه حقوق نگرفتهام و مرا هم بازنشسته نميكنند.
او توضيحميدهد: حقوق نگرفتهام، زن و بچه من گرسنه هستند و به همين دليل آبرو و شرف و حيثيت ما رفته است. هر كدام از ما كارگران، فرزندان محصل و دانشگاهي داريم.
وي كه همچون ديگر كارگران اين شركت از خرج و مخارج زندگي به ستوه آمده است تنها خواسته خود را اين گونه مطرح ميكند: از مسوولان ميخواهيم كه به داد ما برسند.
ديگر كارگران نيز اين كارگر را در ادامه صحبتها همراهي ميكنند و ميگويند: فعاليت شركت لولهسازي خوزستان هشت ماه است كه متوقف شده است اين در حالي است كه در حال حاضر مديرعامل ما آقاي زنجاني در شركت حضور ندارد و در دوبي به تفريح مشغول است.
به گفته اين كارگران غلامرضا عشقي سهامدار دوم و شريك مديرعامل شركت است كه باعث و باني مشكلات و حقوقهاي معوق كارگران شركت شده است.
اين كارگران دردمند همچنين از عملكرد معاون سياسي استاندار درخصوص رسيدگي به مشكلات كارگران لولهسازي خوزستان گلهمند بودند. كارگران شركت لولهسازي خوزستان "عشقي" را سهامدار، رييس هيات مديره و مديرعامل فعلي معرفي ميكنند و او را مشكل اصلي ميدانند.
يكي از كارگران ميگويد: اين سهامدار در حال حاضر ميتواند حقوق ما را بدهد اما نميدهد. غلامرضا عشقي پشتوانه خوبي دارد اما ميگويد كه شركت را براي رسيدگي به مشكلات آن در اختيار استانداري قرار داده است.
كارگران شركت لولهسازي خوزستان در خصوص پاسخگو نبودن و رسيدگي مسوولان استاني اظهار تاسف كرده و ميگويند: متاسفانه هيچ كس پاسخگوي ما نيست. اگر امروز يا فردا تجمع ما به اقدامي از سوي مسوولان منتج نشود ما در روزهاي آينده با خانوادهها و فرزندان خود به خيابان ميآييم.
يكي از كارگران درخصوص اظهار نظر استاندار كه عنوان كرده بود آنها (كارگران) براي در يافت حقوق معوق خود به مراجع قضايي مراجعه و شكايت كنند، ميگويد: شكايت ما منجر به ورشكستگي شركت ميشود. به نظر شما تكليف من كه 20 سال در اين شركت كار سخت و زيان آور انجام دادهام چيست؟
او ادامهميدهد: من 20 سال در اين شركت زحمت كشيدهام و همه ما تحت هيچ شرايطي حاضر نيستيم شغل خود را از دست بدهيم. در درجه اول اشتغالزايي و راهاندازي شركت و در درجه دوم دريافت حقوق براي ما مهم است.
اين جملات، بخشي از درد دلهاي كارگران شركت لولهسازي خوزستان بود كه نزديك به 20 ماه است در انتظار حقوق معوق خود هستند. براستي چه كسي پاسخگوي مشكلات اين كارگران است؟ كارگراني كه در ميان آنها هستند كساني كه داراي سوابق بالايي بوده و اكنون در انتظار بازنشسته شدن به سر ميبرند.
عضو سازمان ادوار تحکیم به بازپرسی زنجان احضار شد
دانشجونیوز: احمد مدادی عضو سازمان دانش اموختگان (ادوار تحکیم وحدت) به شعبه دوم بازپرسی دادستانی زنجان احضار شد.
احمد مدادی روز سه شنبه و از طریق تماس تلفنی به شعبه دوم بازپرسی زنجان احضار شد و در پی آن برای بار دوم اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل جلسه غیر قانونی و تشوش اذهان عمومی به وی تفهیم و آخرین دفاعیات جهت ارسال پرونده به دادگاه انقلاب اخذ گردید.
شایان ذکر است که احمد مدادی در تاریخ ۲۵\۴\۸۸ و در حالی که قصد شرکت در مراسم دعای کمیلی که برای آزادی زندانیان سیاسی در زنجان برگذار شد را داشت، دستگیر و بعد از تحمل یک ماه بازداشت با قرار کفالت آزاد شد.
گفتنی است احمد مدادی از سال گذشته تا کنون، به دستور دادستان گل محمدی ممنوع الخروج می باشد.
تبعید فعال سندیکایی شرکت واحد به زندان قزل حصار
تبعید فعال سندیکایی شرکت واحد علی اکبر نظری به زندان قزل حصار کرج
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" فعال سندیکایی شرکت واحد علی اکبر نظری به زندان قزل حصار کرج تبعید شد.
علی اکبر نظری فعال سندیکایی شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه از زندان اوین به زندان قزل حصار که محل نگهداری زندانیان عادی و خطرناک می باشد بدون داشتن هرگونه محکومیتی تبعید شد. بازجویان وزارت اطلاعات برای اینکه او را مورد تحقیر قرار دهند موهای سر وی را کوتاه کرده اند و او را به سلولی منتقل نموده اند که دارای شرایط بسیار سخت و غیر انسانی است و همچنین در کنار تعدادی زندانی عادی و خطرناک با جرایم سنگین قرار داده اند.
فعال سندیکایی علی اکبر نظری 34 ساله و راننده خط 1 تندرو (بی آر تی) می باشد.او 8 آذر ماه پس از احضار به دادسرای زندان اوین دستگیر و به این زندان منتقل شد. آقای نظری دارای 10 سال سابقه کار است و در جریان اعتصابات و اعتراضات کارکنان شرکت واحد در سال 1384 دستگیر و مدتی را در زندان اوین در بازداشت بسر برد او سپس به مدت 4 سال از کار تعلیق شد و از حقوق و مزایای کاری محروم بود.آقای نظری در طی این مدت پیگیری وضعیت حقوقی خود جهت بازگشت بکار بود تا اینکه در حدود 1 ماه پیش اداره کار رای بر بازگشت بکار وی را صادر نمود و از آن زمان مشغول به کار شد.
در حال حاضر 6 تن از رهبران و اعضای سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران به نام های آقایان منصور اسالو،ابراهیم مددی،رضا شهابی،غلامرضا غلامحسینی،مرتضی کمساری و علی اکبر نظری در زندانهای اوین،گوهردشت و قزل حصار کرج در شرایط قرون وسطایی و غیر انسانی در اسارت بسر می برند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، دستگیری،شکنجه ، قرار دادن درسلولهای انفرادی و تحقیر فعالین سندیکایی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سازمان جهانی کار و همچنین از سندیکاههای کارگری جهان خواستار اقدامات عملی برای آزادی تمامی فعالین کارگری زندانی در ایران است.
11 آذر 1389 برابر با 2 دسامبر 2010
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
سازمان جهانی کار
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
خطر تقلیل سد کرج در کنار آلودگی هوا
آرش صبحی
مدتیست که موضوع آلودگی تهران به یک معضل بزرگ بدل شده و دولت بی کفابت ودرمجموع نظام غرق شده درفساد وتباهی جمهوری اسلامی بجای چاره اندیشی های علمی راهکار مقابله با چنین معضلی را در تعطیلی کشورجستجو میکند. آنهم نه روشهای حساب شده وکارشناسانه، بلکه بصورت کیلوئی وآنی. بدین معنا که احمدی نژاد در یک لحظه تصمیم میگیرد که بیانیه بدهد و اعلا م نماید که مملکت تعطیل است. جدای ازضرر وزیانهای کلانی که به اقتصاد نیم بند وبیمار کشور وارد میشود، وضعیت بگونه ای میشود که حتی خرده کاسبهای محلی هم با یک نوع بحران مالی مواجه میشوند که آنها نیز راه برون رفت ازچنین بحرانی را در گرانفروشی جستجو مینمایند وبهمین دلیل است که با هراعتراضی پاسخ میدهند، درمملکتی که هر روز تعطیل میشود ما باید ضرر وزیان خود را بنوعی جبران کنیم. این مسئله را که مطرح میکنم نه یک فرضیه که یک حقیت آشکار است ونگارنده در چندین مورد با چنین پاسخهائی مواجه بوده ام که اعتراض هم بی اثر بوده است.
درحال حاضرنرخ اقلام مصرفی و خوراکی بصورتی روزانه سیر صعودی پیدا کرده تا جائیکه نرخ یک شانه تخم مرغ به 4000 هزار تومان، نرخ یک کیلو گوجه فرنگی تا 5000 هزار تومان بنا به تناسب موقعیت محلی. نرخ یک کیلو خیار تا 2500 تومان. یک کیلو سیب زمینی 1200 تومان. یک کیلو پیازبین 800 تا 1050تومان و... نرخ کرایه که عمدتا" بوسیله مسافرکشهای شخصی صورت میگیرد تا 30 در صد رشد را نشان میدهد ودلیل آنهم همانا تعطیلی های بگفته مردم احمدی نژادی است. راننده ای میگفت وقتی باید در هفته فقط سه روز کارکنیم، باید قادر باشیم که مخارجمان را تامین کنیم. وهمه اینها در شرایطی است که دود همه این سوء مدیریت ها وبی کفایتی ها وعدم توجه به نیازهای شهری آنهم در تهران 12 تا 15 میلیونی که ناوگان عمومی از اولویتهای اولیه آنست و این مسئله با لجاجت احمدی نژاد با شهرداری و مدیریت مترو روز بروز تشدید میابد، دودش بچشم مردم میرود.
دراین میان معضلات پنهان یا بدور ازچشم مردم وجود دارد که شهروندان تهرانی و اصفهانی و شیرازی ودریک کلام مردم بی خبرنگه داشته شده از آن بکلی بی خبرند، که عمده ترین آن مسئله آب شرب سالم وتصفیه شده میباشد.
چندی پیش مطلبی نوشته ومنتشر نمودم با عنوان سد امیرکبیر درآستانه خشکیدن . متاسفانه درفاصله زمانی آن مطلب تا امروز که این سطوررا مینویسم میتوانم ادعا نمایم که میزان ذخیره آب پشت سد امیرکبیر یا همان سد کرج اززمان انتشار آن مطلب تا به حالا بیش ازدوبرابرگذشته تقلیل یافته تا جائیکه میتوان درنقاطی از این سد جزایرکوچکی را که هرگزاز زمان ساخت این سد دیده نشده بودند را بوضوح مشاهده نمود. این بدان معناست که ذخیره پشت این سد شاید به یک چهارم وشاید هم کمترتقلیل یافته واگر وضعیت جوی به همین صورت تداوم یابد باید بزودی منتظرآن باشیم که حتی آب لازم در پشت سد قادرنباشد که توربینهای نصب شده در دریچه های خروجی سد را بحرکت درآورند که آنهم معضل دیگری بر معضلات خواهد شد، واین یعنی خشکیدن سدی که روز و روزگاری آب تهران را تامین میکرد آنهم آبی که درایران وجهان بلحاظ کمی و کیفی وگوارا بودن زبان زد خاص وعام بود.
برای اینکه بشود این بنظرمن فاجعه زیست محیطی را بصورتی ملموس درمعرض دید وقضاوت مردم قرارداد به تصاویری که درمورخه 25ابان ماه 89 از وضعیت ذخیره آب این سد وکوههای سیاه رنگ مانده اطراف آن که در حقیقت منابع تامین آب این سد میباشند تهیه شده توجه کنید. شاید بتوانیم به عمق چنین فاجعه عظیمی پی ببریم.
ذکر این نکته ضروری بنظر میرسد که اگرواقعا این آبهای بطری معدنی وجود نمیداشت، بلاتردید باید بپذیریم که تامین آب تهران بیک بلای انسانی بدل میشد که میتوانست گروههای زیادی ازشهروندان تهران وکرج وحاشیه پر جمعیت این کلان شهرهارا با مشکلاتی بسیارجدی وجبران نا پذیر مواجه سازد. وجالب اینست که دولت فاسد اسلامی حتی کلامی دراین مورد اطلاع رسانی نمی نماید ومردم درجریان نیستند که چه فاجعه بزرگی درراه است. به تصاویر نگاه کنید. با این تذکر که سطح آب با اندازه گیری که توسط اکیپ خودمان صورت گرفت چیزی نزدیک به هشت متر و35 سانتی متر پائین ترازاستاندارد ذخیره تکمیلی قراردارد.
روزشمار نقض حقوق شهروندان بهايی آبان 89
خبرگزاری هرانا - در تدوام سرکوب اقلیت مذهبی بهایی گزارشی ماهانه از سوی واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران منتشر می شود که گزارش مذبور نقض حقوق بهائیان در آبان ماه است. متن این گزارش به قرار زیر است:
2 آبان : دو شهروند بهايي ساكن مشهد به نام هاي سيما اشراقي و جلاير وحدت در اين روز براي گذراندن محكوميت 5 ساله پس از بازداشت ، راهي زندان وكيل آباد مشهد شدند .
3و5 آبان : طي اين روزها سه مغازه لوازم خانگي متعلق به چند شهروند بهايي اهل رفسنجان ( استان كرمان ) به آتش كشيده شد.
- سيمين گرجي شهروند بهايي ساكن قائم شهر پس از سپري كردن يك سال محكوميت از زندان آزاد شد .
7 آبان: فخرالدين صميمي از شهروند بهايي ساكن (مازندران ) به اتهام ترويج بهاييت به 6 ماه حبس تعزيري محكوم گرديد .
9آبان :يك داش آموز بهايي ساكن ساري به نام سحر ثابتيان بدليل اعتقادش به آئين بهايي از دبيرستان الزهراوي ساري اخراج گرديد .
11 آبان : جلسه دادگاه سما نوراني دانشجوي محروم از تحصيل بهايي و از اعضاي جمعيت مبارزه با تبعيض تحصيلي در اين روز تشكيل شد اتهام نامبرده تبليغ عليه نظام مي باشد .
12 آبان : در پي هجوم نيروهاي امنيتي به جلسه مذهبي بهاييان موسوم به " ضيافت " در شهرستان نور ( مازندران ) دو شهروند بهايي به نام هاي جمال چوپاني و محمود رزي ( صاحبخانه ) توسط ماموران اداره اطلاعات بازداشت شدند .
13 آبان : از سه شهروند بهايي ساكن اصفهان به نام هاي سروش پزشكي ، احسان الله اشتياق و عنايت الله نعيمي خواسته مي شود كه ظرف سه روز آينده خود را به دايره اجراي احكام دادگاه انقلاب معرفي كنند .
15 آبان : سيامك ايقاني شهروند بهايي ساكن سمنان در اين روز خود را به دايره اجراي احكام سمنان معرفي و از همان مكان براي گذراندن محكوميت 3 ساله به زندان شهر مذكور منتقل گرديد .
- منازل دو شهروند بهايي ساكن نور مازندران به نام هاي تائيد و شهنازي توسط ماموران اداره اطلاعات تفتيش و بعضي وسايل شخصي مانند كامپيوتر و موارد مربوط به آئين بهايي ايشان ضبط شد .
16 آبان : به سه شهروند بهايي ساكن اصفهان به نام هاي پزشكي ، اشتياق و نعيمي - پس از معرفي خود به دايره اجراي احكام - ابلاغ مي شود ظرف 15 روز آينده ( 1 آذر ) بايد محكوميت يك ساله خود را آغاز كنند .
- روفيا بيدقي شهروند بهايي ساكن سمنان در محل كارش توسط ماموران امنيتي بازداشت مي شود .
- سه شهروند زن بهايي كه در حال گذراندن محكوميت خود در زندان اوين مي باشند پس از سه روز قطع تماسهاي تلفني به همراه ساير زندانيان سياسي زن به بند متادون منتقل شدند . اسامي اين سه شهروند بهايي عبارتست از : صهبا رضواني ، سوسن تبيانيان و منيژه نصرالهي ( منزويان )
17 آبان : پس از تخريب و سوزاندن منازل بهاييان در روستاي ايول ( مازندران ) ، زمين هاي كشاورزي ايشان نيز به نفع بيت رهبري مصادره شد .
23 آبان : عادل فنائيان شهروند بهايي ساكن سمنان در محل كار خود توسط ماموران امنيتي بازداشت شد .
24 آبان : بدنبال آتش زدن مغازه هاي بهاييان رفسنجان دو مغازه ديگر از پيروان اين آئين متعلق به علي عمادي و علي شاكر توسط عواملي ناشناس به آتش كشيده شد .
25 آبان : دادگاه پنج شهروند بهايي ساكن ويلاشهر اصفهان به نام هاي ژينوس جوشنيان ، نسيم روحي ، فراز روحي ، افروز روحي و مژگان عبادي در اين روز تشكيل شد نامبردگان متهم به تبليغ عليه نظام مي باشند . اين پنج شهروند پيش از اين در مرداد ماه مدتي در بازداشت بوده اند
- روفيا بيدقي شهروند بهايي ساكن سمنان پس از ده روز بازداشت به قرار وثيقه 70 ميليون تومان آزاد مي شود .
29 آبان : دو شهروند بهايي ساكن نور مازندران به نامهاي فريده علي بابائي و دخترش شيدا تائيد ، توسط ماموران اداره اطلاعات بازداشت و به زندان ساري منتقل شدند .
- سامان ثابتي شهروند بهايي ساكن قائم شهر( مازندران ) كه پيش از اين توسط دادگاه انقلاب شهر مذكور به 6 ماه حبس تعزيري محكوم شده بود در اين روز پس از معرفي خود براي گذراندن دوران محكوميت راهي زندان قائم شهر شد .
- آرزو صميمي دانشجوي بهايي دانشگاه علم وصنعت بهشهربه علت اعتقاد به آئين بهايي از دانشگاه اخراج شد .
کدام مهمتر است: شوهرداری یا قهرمانی آسیا؟
شهرزادنیوز:
میترا فخیم
خدیجه آزادپور توانست اولین مدال طلای زنان در یک رشتهی ورزشی را، پس از سی و دو سال، به ایران بیاورد. اما کافی بود به خاک ایران قدم بگذارد تا به او گوشزد شود هر افتخاری هم که آفریده باشد، او در وهلهی اول یک زن است و تحت قوانین اسلامی زندگی میکند.
بر روی سکوی قهرمانی ووشوی آسیا که ایستاده بود، لبخند و چهرهی شادش احساس غرور و رضایت درونی او را بازتاب میداد. از به سرانجام رسیدن تلاشهای شبانهروزی 9 ماههاش، از این که توانسته به هدفش برسد و به گفتهی خودش برای کشورش افتخار بیافریند و زحمات مربیانش را جبران کند خوشحال بود. خدیجه آزادپور توانسته بود علیرغم محدودیتهایی که در ایران برای زنان ورزشکار وجود دارد، در رشتهی ورزشی مورد علاقهاش به قهرمانی آسیا برسد. توانسته بود علیرغم داشتن حجاب اجباری، در زمین مسابقه بر رقیب پیروز شود و اولین مدال طلای زنان در یک رشتهی ورزشی را، پس از سی و دو سال، به ایران بیاورد.
اما کافی بود به خاک ایران قدم بگذارد تا به او گوشزد شود هر افتخاری هم که آفریده باشد، او در وهلهی اول یک زن است و تحت قوانین اسلامی زندگی میکند. پیش از اعزام تیم ایران به بازیهای آسیایی، سعیدلو، معاون احمدینژاد و رئیس سازمان ورزش، به ورزشکاران اعزامی وعده داده بود به هر ورزشکاری که با مدال طلا بازگردد، در صورتی که صاحب خانه نباشد، یک خانهی مسکونی میدهیم و کلید و سند منزل مسکونی او را در هنگام بازگشت، در همان فرودگاه به او تحویل خواهیم داد.
اول ازدواج، بعد پاداش "در همان فرودگاه" مشخص شد این وعده شامل حال او نمیشود و معیارها این جا نیز دوگانهاند. به خدیجه آزادپور، ورزشکار 22 سالهای که مستاجر است، نه کلیدی داده شد و نه سند منزل مسکونی. پس از پیگیریها پاسخ شنید که "شرایط تغییر کرده است و تنها در صورتی که متاهل شوید این پاداش به شما تعلق خواهد گرفت". یعنی خدیجه آزادپور در صورتی پاداش وعده شده را دریافت میکند که ازدواج کند. این که چگونه طی مدت کوتاهی که ورزشکاران ایران مشغول انجام مسابقات بودهاند، "شرایط تغییر کرده است" را البته نمیدانیم. اما خدیجه آزادپور باید خوشحال باشد که پیش از اعزام به مسابقات از شرط مضاعف دریافت خانه ی مسکونی خبر نداشت. اگر او هنگام اعزام به مسابقات شنیده بود که: درصورتی که مدال طلا بیاوری و ازدواج هم بکنی، یک خانهی مسکونی پاداش میگیری، قطعا بر روحیهاش تاثیر میگذاشت و نمیتوانست انرژیاش را بر روی مسابقات متمرکز کند. در این صورت خانهی مسکونی وعده داده شده را که از دست داده بود هیچ، احتمالا نمیتوانست مدال طلا را هم کسب کند.
عمل نکردن مسئولان سازمان ورزش به وعدهشان در مورد خدیجه آزادپور در ایران نیز مورد انتقاد قرار گرفت. در این جا رئیس سازمان ورزش اعلام کرد به زنی که اولین مدال طلای مسابقات زنان را طی سی و دو سال گذشته نصیب ایران کرده است، افتخار میکند و برای این که از تلاش او قدردانی کند به او 50 سکه ی طلا بیش از سایر ورزشکاران داده میشود. اما این جا نیز باز به خدیجه آزادپور تفهیم شد که قدردانی از او در اساس به خاطر رعایت ارزشهای اسلامی است.
50 سکهی طلای اضافه پاداش حفظ شئونات اسلامی و حجاب
سعید لو طی یک پیام، از ورزشکارانی که مدال طلا کسب کرده بودند قدردانی کرد. او پیروزی خدیجه آزادپور را به زنان ایران تبریک گفت و افزود: "به دلیل آن که توانسته است ضمن حفظ شئونات و حجاب اسلامی، اولین مدال بانوان ایران در تاریخ بعد از انقلاب را کسب و زمینه شناختهشدن هرچه بهتر توانایی بانوان مسلمان را در جهان فراهم کند، به جای در یافت پاداش 150سکه ای، 200 سکه طلا دریافت خواهد کرد".
خدیجه آزادپور در بازگشت به ایران گفت که مصمم است به تمرین و تلاش برای کسب موفقیتهای بیشتر را ادامه دهد. البته او امیدوار بوده مسئولان به وعدهی خود عمل کنند تا او از اجارهنشینی خلاص شود و بتواند با انرژی بیشتری به ورزش مورد علاقهاش بپردازد. اما پیامی که مسئولان به او میدهند این است که ازدواج کن تا صاحب خانه شوی.
حالا خدیجه آزادپور باید انتخاب کند: آیا میخواهد برای کسب موفقیتهای بیشتر به طور تمام وقت به تمرینات ادامه دهد یا میخواهد ازدواج کند و مطابق الگوی زن مسلمان به شوهرداری بپردازد و وظایفی که در قوانین ایران یک زن موظف به انجام آنها شده را انجام دهد.
گرچه ورزشکاران حرفهای مرد در اغلب موارد از حمایت و همیاری همسرانشان برخوردارند، اما در مورد زنان مساله متفاوت است. حتا در کشورهای پیشرفته هم، که زن و مرد با هم برابرند، زنانی که بطور حرفهای به ورزش میپردازند، مشکل میتوانند آن را با داشتن خانواده تلفیق کنند. شوهرداری مطابق قوانین اسلامی با ورزش حرفهای اساسا قابل تلفیق نیستند. شوهر احتمالی خدیجه آزادپور به راحتی میتواند از ادامهی کار او با این استدلال که مخالف شئون خانواده و موقعیت اجتماعی اوست، جلوگیری کند.
پیام این نحوهی برخورد به سایر زنانی که علاقه دارند بطور حرفهای ورزش کنند و در مسابقات جهانی شرکت نمایند چیست؟ این مساله علاوه بر این که دخالت در زندگی خصوصی زنان است، به زنان ورزشکار گوشزد میکند که ارزش آنان در وهلهی اول در رعایت حجاب اسلامی و تشکیل خانواده است.
با این احوال، زنان ورزشکار ایران باید خوشحال باشند که هنوز قانونی به تصویب نرسیده تا اساسا شرکت زنان مجرد در مسابقات جهانی را منع کند.
سخنان حسین فاطمی روی تخت بیمارستان و پس از ترور نافرجامش
این سخنان را حسین فاطمی روی تخت بیمارستان و پس از ترور نافرجامش گفت: "برای جامعه و ملتی که میخواهد زنجیرهای گران بندگی و غلامی را پاره کند، این طور رنجها و جان سپردنها و قربانی دادنها باید امری عادی و بسیار ساده تلقی شود. تنها آتش مقدسی که باید در کانون سینهٔ هر جوان ایرانی برای همیشه زبانه بکشد این آرزو و آرمان بزرگ و پاک است که جان خود را در راه رهایی جامعه و نجات ملت خود از چنگال استعمار و فقر و بدبختی و ظلم و جور بگذارد
طی چند هفته اخیر ۱۲ زندانی در زندان تربت جام بدار آویخته شدند.
روزنامه حکومتی قدس: وکيل دو متهم که اخيراً به جرم حمل مواد مخدر در زندان تربت جام مجازات شد ه اند، مي گويد: اين مجازاتها برخلاف تصريح آيين نامه نحوه اجراي حکم بوده است، موضوعي که قاضي پرونده آن را به شدت رد مي کند.محمد شجاع پور، قاضي پرونده اين متهمان در اين باره گفت: 12 متهم مواد مخدر طي هفته هاي گذشته در زندان تربت جام مجازات شده اند که جرم تمام اين افراد مرتبط با مواد مخدر بوده است.
وي در مورد روند اجراي حکم اظهار کرد: دادسرا اجراي حکم اين افراد را بر اساس اختياراتي قانوني که داشته، اجرا کرده است.
وي با اشاره به اجازه قبلي دادگاه براي اجراي اين حکم گفت: اجراي اين حکم بدون اطلاع دادگاه به اين معنا نيست که دادسرا حکم را خودسرانه اجرا کرده است.اين در حالي است که «محمد دولت خواه» وکيل پايه يک دادگستري که وکالت دو نفر از اين متهمان را بر عهده داشته، در گفتگو با ايسنا مدعي شد که اجراي حکم اين متهمان بر خلاف تصريح آيين نامه نحوه اجراي حکم صورت گرفته است.وي افزود: اين حکم بدون اطلاع وکيل و خانواده اين افراد، در زمان غيرقانوني و غيرمتعارف اجرا شده و در نتيجه برخلاف تصريح آيين نامه نحوه اجراي حکم بوده است.
وي توضيح داد: بر اساس ماده هفت آيين نامه اجراي احکام قصاص، رجم، قتل، صلب، اعدام و شلاق، پس از وصول حکم قطعي و دستور اجراي آن از سوي دادگاه، مرجع قضايي مجري حکم موظف است حداقل 48 ساعت قبل از زمان اجراي حکم مراتب را به وکيل محکوم عليه اطلاع داده و از آن بخواهد جهت انجام وظيفه محوله در محل اجراي حکم حاضر شود.دولت خواه همچنين مدعي است: مرجع قضايي هيچ اطلاعي در مورد اجراي حکم اين افراد به وکيل محکوم نداده و خانواده اين افراد نيز هيچ اطلاعي نداشته اند.
۶۰ درصد معلولان تحت پوشش بهزيستی نيستند
روزنامه خراسان: براساس آمارهاي سازمان بهزيستي حدود سه ميليون معلول حاد و شديد در کشور وجود دارد که نيازمند حمايت هاي همه جانبه اعم از درمان، توان بخشي و ... مي باشند که از اين تعداد ۶۰ درصد تحت پوشش بهزيستي نيستند که در همين راستا قانون حمايت از معلولان در سال ۱۳۸۳ در مجلس به تصويب رسيد اما به دليل اجرايي نشدن برخي از موادکه بنا به گفته يک عضو کميسيون نيمي از مصوبات آن اجرايي نشده است و اشکالاتي که در قانون وجود داشته در حال بازنگري در سازمان بهزيستي است.دکتر مسعود فريد، مدير کل پيش گيري از معلوليت در سازمان بهزيستي با بيان اين مطلب به خراسان گفت: امسال شعار اصلي روز معلولان «عمل به تعهدات» است بنابراين اجراي تمامي تعهدات قانوني از جمله اجراي کامل قانون حمايت از معلولان بايد مدنظر قرار گيرد.وي افزود: قانون حمايت از معلولان در سال ۸۳ در ۱۶ ماده در مجلس تصويب شد که بر مبناي آن اقدامات خوبي نيز تاکنون انجام شده است اما برخي از مواد آن اجرايي نشده است که ماده اختصاص ۳ درصد استخدام ها در دستگاه هاي دولتي به معلولان و مناسب سازي خيابان ها و خدمات شهري براي استفاده سهل و آسان معلولان از جمله اين مواد است.بنا به گفته اين مسئول در راستاي اجراي قانون حمايت از معلولان کميته پي گيري اجراي قانون حمايت از معلولان با حضور نمايندگاني از دستگاه هاي مختلف از جمله بهزيستي و مسئولان استاني، تشکيل شده است که در اين کميته مسائل و مشکلات معلولان بر مبناي قانون حمايت از معلولان پي گيري مي شود و قرار است به زودي کميته اي در همين زمينه در استان هاي مختلف کشور تشکيل شود.وي افزود: در اين کميته مباحثي از جمله دسترسي و استفاده آسان معلولان از خدمات شهري مثل بانک ها، دستگاه هاي دولتي و امکان استفاده از کتابخانه هاي مرکزي براي نابينايان پي گيري مي شود.دکتر مسعود فريد هم چنين با اشاره به اين که قانون حمايت از معلولان داراي نواقص و ايرادهايي است و نياز به بازنگري آن پس از ۶ سال احساس مي شود گفت: برخي از مواد اين قانون اجرا نشده است، برخي از بخش ها و مواد اين قانون با توجه به تحولات و شرايط اجتماعي نياز به بازنگري دارد و برخي از موارد از جمله بحث پيش گيري از معلوليت ها بايد به اين قانون اضافه شود.به همين دليل در حال حاضر قانون حمايت از معلولان در سازمان بهزيستي در حال بازنگري است و در اين راستا نظرهاي مختلف جمع بندي شده است و اميدواريم با بازنگري اين قانون، زمينه اجرايي شدن تمام مواد آن در جامعه فراهم شود.
محسني ثاني عضو کميسيون اجتماعي مجلس نيز با اشاره به اين که نيمي از مواد قانون حمايت از معلولان اجرايي نشده است، گفت: اين قانون در سال ۸۳، به تصويب رسيد و پس از مدتي به تمامي دستگاه ها و ادارات ابلاغ شد که برخي از مواد آن اجرا نشده است اما در کل نيمي از مواد اين قانون پس از گذشت ۶ سال اجرايي شده در حالي که اين قانون براي حمايت از معلولان در زمينه هاي درمان، اشتغال، توان بخشي و استفاده آسان از خدمات شهري همانند افراد عادي جامعه تصويب شده است. به عنوان مثال در اين قانون تکاليفي براي شهرداري ها در راستاي مناسب سازي فضاي فيزيکي و امکانات شهري براي استفاده معلولان تعيين شده است در حالي که شواهد و قراين نشان مي دهد هنوز دسترسي معلولان به برخي از دستگاه هاي اجرايي به دليل مناسب سازي نشدن امکان پذير نيست يا در بحث اشتغال با وجود پي گيري هايي که شده، بحث اختصاص ۳ درصد از سهميه استخدامي دستگاه ها به معلولان محقق نشده است حال آن که معلولان جسمي همانند افراد عادي جامعه براي گذران زندگي نياز به کار و درآمد دارند. عضو کميسيون اجتماعي تصريح کرد: علاوه بر اين که در بحث تحت پوشش قرار گرفتن معلولان در نهادهاي حمايتي، بخشي از اين امر محقق شده است هنوز درصد بالايي از معلولان نيازمند حمايت، در نوبت قرار دارند. وي افزود: اين قانون نيازمند بازنگري است و بايد زمينه اجراي قانون فراهم شود.دکتر فريد مديرکل پيش گيري از معلوليت ها در سازمان بهزيستي گفت: در بحث اضافه کردن خدمات و بخش هايي به قانون حمايت از معلولان، اولويت با مباحث پيش گيري و مشاوره ژنتيک است.وي در پاسخ به اين که آيا اجباري شدن مشاوره هاي ژنتيک در اين قانون در بحث بازنگري مد نظر قرار مي گيرد، گفت: اقدامات خوبي طي سال هاي اخير در زمينه پيش گيري از معلوليت ها صورت گرفته است که مي توان به غربالگري اختلالات بينايي و تنبلي چشم و يا اجراي طرح غربالگري ناشنوايي در نوزادان اشاره کرد. اما در اين بحث قرار است موضوع فرهنگ سازي و اجباري شدن مشاوره هاي ژنتيک مطرح شود که در اين راستا در ابتدا بايد با اطلاع رساني و فرهنگ سازي، ميزان مشارکت مردم افزايش يابد و به نوعي مردم در ابتدا خود نياز به انجام اين مشاوره ها را احساس کنند.وي افزود: در حال حاضر ۱۵۰ مرکز مشاوره ژنتيک در کشور راه اندازي شده است اما بايد اين نياز در جامعه احساس شود که در صورت وجود معلول در خانواده، ازدواج فاميلي و بارداري بالاي ۳۵ سال حتما مشاوره ژنتيک انجام شود.دکتر فريد با اشاره به اين که تنها در ۱۵ درصد مشاوره هاي ژنتيک آزمايش ژنتيک که آزمايش گراني است تجويز مي شود گفت: مشاوران ژنتيک با دريافت شرح حال، در صورت نياز آزمايش ژنتيک تجويز مي کنند، که با اختصاص اعتباراتي در مورد افراد نيازمند با تخفيف يا رايگان صورت مي گيرد. مديرکل پيش گيري از معلوليت هاي سازمان بهزيستي با اشاره به آمار گفت: برآوردها حاکي از آن است که حدود ۱۰ درصد جمعيت کشور داراي انواع معلوليت ها مي باشند که رقمي حدود ۷ ميليون نفر را شامل مي شود. اما تعداد افرادي که داراي معلوليت هاي شديد و متوسط اعم از معلوليت هاي جسمي، حرکتي، ذهني، حسي (شنوايي و بينايي) و رواني اند، ۳ ميليون نفر است.
وي در پاسخ به اين که چه تعداد از معلولان، تحت پوشش سازمان بهزيستي نيستند گفت: از ۳ ميليون معلول مذکور يک ميليون و ۲۰۰ هزار نفر (۴۰ درصد) تحت پوشش سازمان بهزيستي اند. (به عبارتي ۶۰ درصد تحت پوشش نيستند) فريد گفت: سازمان بهزيستي به خانواده معلولان نيز خدمات حمايتي ارائه مي دهد که با احتساب خانواده معلولان جمعيت تحت پوشش به يک ميليون و ۷۰۰ هزار نفر مي رسد.
وي درباره هزينه سالانه نگهداري معلولان گفت: نگهداري معلولان دو نوع هزينه در بر دارد، اول هزينه مستقيم که شامل خدمات توان بخشي و هزينه تهيه ويلچر و ... است اما يک سري از هزينه ها نيز غير مستقيم است که شامل خسارتي که به دليل بهره وري نامناسب، هزينه نگهداري که به خانواده ها تحميل مي شود و... است برآوردها نشان مي دهد هزينه غير مستقيم حدود ۳ تا ۴ برابر هزينه مستقيم است و سازمان بهزيستي و دولت سالانه چند صد ميليارد تومان براي نگهداري و توان بخشي معلولان هزينه مي کنند. بنابراين بايد پيش گيري از معلوليت ها در اولويت برنامه ريزي ها قرار گيرد چرا که پيش گيري به مراتب هزينه کمتري در بر دارد.
دولت پاسخ گوی معضلات اجتماعی نیست
سایت آفتاب: “در سال ۸۸ تعداد مددجویان کانون اصلاح و تربیت تهران ۲۰۰ نفر بود که این آمار در سال جاری افزایش دو برابری داشته و به عدد ۴۰۰ رسیده است.” این گفته علی رستمی رئیس کانون اصلاح و تربیت تهران نشان دهنده این است که آسیبهای اجتماعی طی سالهای اخیر روند شتابندهای به خود گرفته است.
به گزارش دادنا، بنا به سخنان رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران، این افزایش آمار یک ساله اتفاق نیفتاده و با توجه به روند روبهرشد بحران ها، اوج انفجار آسیبهای اجتماعی را بیان میکند از سویی دیگر نشانه این است که کانون اصلاح و تربیت نتوانسته است در این راستا به وظیفه خود به خوبی عمل کند.
مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران و عضو شورای راهبردی آسیبهای اجتماعی شهر تهران در این باره می گوید: اگر نگاهی به تاریخچه کانون اصلاح و تربیت بیندازیم، این کانون طبق ماده ۱۹ آئین نامه سازمان زندانها، مرکزی است جهت نگهداری، اصلاح، تربیت و تهذیب اطفال غیر بالغ و بزهکار یا بزهکارانی که کمتر از ۱۸ سال تمام سن داشته باشند.
افزایش ۲ برابری زندانیان کانون اصلاح و تربیت تهران، موضوعی کاملا طبیعی است و اصلا جای تعجب ندارد زیرا در جامعه ما بروز فقر و بیکاری افزایش یافته و به طبع این روند تاثیر چشمگیری در این زمینه دارد. باید اشاره کنم با گسترش آسیبهای اجتماعی کنونی و مشکلات موجودی که گریبانگیر زندگی مردم شده این آمار هیچوقت پایین نمیآید. از طرفی علاوه بر افزایش فقر و تورم و عدیده شدن مشکلات اقتصادی، اعتیاد، فحشا و طلاق در جامعه روز به روزبیشتر میشود. تمام این مشکلات باعث از هم پاشیدن خانوادهها شده و آمار بزهکاران و بچههای خیابانی را بالا برده است.
وی میافزاید: اصلا آمار واقعی را نشان نمیدهد. اگر دو برابر شده قطعا بیشتر از این آمار است. همیشه آمار لایههای پنهان جامعه ناگفته میماند و این موضوع روندی طبیعی دارد.
اقلیما همچنین درباره وظیفه کانون اصلاح و تربیت خاطر نشان می کند: مرکز مراقبتها در سال ۱۳۷۲ در کانون یاد شده ایجاد شد. در این مرکز بچههایی که آزاد میشدند و فاقد سرپناه و خانوادهای بودند برای جلوگیری از ارتکاب مجدد جرم مثلاً به لحاظ ایجاد شغل و جلوگیری از فرار آنها مورد مراقبت ویژه قرار میگرفتند. پس از مدتی به دلایلی این مرکز بسته شد زیرا چنین استدلال می کردند که وقتی طبق قانون دوران محکومیت مجرمین به پایان رسید دیگر دلایلی برای نگهداری آنها وجود ندارد؛ هر چند ضرورت ایجاد چنین مراکزی به سادگی قابل درک است به خصوص در مورد اطفال محکوم به ولگردی و تکدی، زیرا این نوع متهمان پس از گذراندن مدت محکومیت خود که مدت آن چندان هم طولانی نیست دوباره به همان محیط برگشته و مجددا مرتکب جرم میشوند.
رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران تاکید میکند: آموزش مهارت کاری که به آنها داده میشود بعد از بازگشت از جامعه با بیکاری که وجود دارد فایده ای ندارد از طرفی آنها همیشه مجرم و دارای پرونده هستند و کسی به آنها کار نمیدهد. نکته دیگری که باید بگویم این است که دولت هم باید پاسخگوی این معضلات باشد چرا که در مقابل تمام این معضلات مسئول است. اگر بچهها خانواده ای نداشته باشند وظیفه حمایت و نگهداری آنها بر عهده دولت است و این رویهای معقول در تمام دنیا است در حالی که در کشور ما اینگونه نیست و اگر مجرم از زندان آزاد شوند معلوم نیست چه بلایی بهسر آنها میآید.
عضو شورای راهبردی آسیبهای اجتماعی شهر تهران در ارتباط با راهکارهایی برای کاهش این معضلات اظهار داشت: وقتی یک پدیده به اوج خود و انفجار میرسد منجر به فاجعه میشود و اگر راهکاری برای کنترل آن پیدا نشود باید منتظر بدتر از این هم باشیم. به اعتقاد بنده، این افزایش یک ساله اتفاق نیفتاده و با توجه به شرایط موجود انفجار آن را میشد پیشبینی کرد.
متاسفانه مسئولان هیچوقت به علل و ریشه این آمار توجه نمیکنند و هرچند وقت یکبار موضوع را مطرح میکنند و هیچ ارگانی جوابگوی آن نیست. مقام معظم رهبری همواره بحث پاسخگویی و شایسته سالاری را مطرح می کنند؛ اگر واقعا مدیران در دستگاههای مربوطه با توجه به تواناییهای خود به کار گمارده شوند و درست عمل کنند، علل مشکلات را ریشهیابی کنند و این مشکلات کمتر بروز می کند. از سویی دیگر مسئولان باید پاسخگو باشند که چرا چنین وضعیتی پیش آمده و آن را واکاوی کنند در غیر این صورت ما روزبهروز به سمت بروز فجایع و آسیبهای اجتماعی بیشتری پیش میرویم.
بنزين آزاد؛ 600، 800 يا 1000 تومان
روزنامه تهران امروز: سه سناريو در پنج محور «عدالت در مصرف يارانه بنزين»، «ايجاد انتظارات تورمي و تورم»، «كاهش مصرف و صرفه جويي»، «افزايش درآمد حاصل از هدفمند كردن يارانه بنزين» و «كاهش آسيبپذيري در مقابل تحريم» مورد بررسي و مقايسه قرار گرفته است.
پيش از اين در مورد ميزان آزادسازي قيمت بنزين دو سناريو مطرح شده بود. اما يكي از سايتهاي نزديك به دولت در مطلبي، سه سناريو براي بنزين پس از هدفمندي يارانهها طراحي كرده است.
رجانيوز اين سناريوها را در قالب تحليلي از ميثم دهقان (كارشناس ارشد شبكه تحليلگران تكنولوژي ايران) نقل كرده كه نشان ميدهد تعداد سناريوهاي احتمالي به سه افزايش پيدا كرده است. هر چند بر احتمالي بودن اين گزينهها تاكيد شده است اما به نظر ميرسد سناريوهاي نهايي كه در كارگروه تحول اقتصادي به تصويب رسيده است نيز به اين گزينهها نزيك باشد.
رجانيوز در اين يادداشت آورده است: با توجه به دستاوردهاي سهميهبندي بنزين و همچنين اظهارات رويانيان مبني بر تداوم سهميهبندي بنزين با اجراي قانون هدفمند كردن يارانهها، سه سناريوي محتملِ زير پيش روي تصميمگيران قرار دارد:
سناريوي اول: تخصيص 60 ليتر بنزين سهميهاي با قيمت 300 تومان و عرضه بنزين آزاد به قيمت 600 تومان.
سناريوي دوم: تداوم 60 ليتر سهميه بنزين 100 توماني و افزايش قيمت بنزين آزاد به 800 تومان.
سناريوي سوم: تداوم 60 ليتر سهميه بنزين 100 توماني و افزايش قيمت بنزين آزاد به 1000 تومان.
در اين يادداشت، سه سناريوي فوق در پنج محور «عدالت در مصرف يارانه بنزين»، «ايجاد انتظارات تورمي و تورم»، «كاهش مصرف و صرفهجويي»، «افزايش درآمد حاصل از هدفمند كردن يارانه بنزين» و «كاهش آسيبپذيري در مقابل تحريم» مورد بررسي و مقايسه قرار ميگيرند:
1 - عدالت در مصرف يارانه بنزين: در سه سناريوي مذكور، قيمت بنزين مصرفي وابسته به ميزان مصرف بنزين است و با افزايش مصرف، قيمت بنزين براي هر ليتر افزايش مييابد.
به ازاي مصرف 90 ليتر در ماه كه متوسط مصرف هر خانوار است، قيمت بنزين در سناريوي اول و سوم 400 تومان و براي سناريوي دوم 333 تومان است.
همچنين متوسط قيمت بنزين در سناريوي اول براي كساني كه بيش از 120 ليتر در ماه مصرف ميكنند، كمتر از سناريوي دوم و سوم خواهد شد.
با توجه به قيمت بنزين فوب خليج فارس و هزينه حمل و نقل و احتساب ماليات بر ارزش افزوده قيمت هر ليتر بنزين بدون يارانه در حدود 800 تومان است. بنابراين پر واضح است كه در سناريوي اول به دليل اينكه قيمت بنزين آزاد 600 تومان است، مصرف بيشتر به معناي بهره مندي از يارانه بيشتر است، در صورتي كه در دو سناريوي ديگر، مصرف بيشتر به معناي بهره مندي از يارانه بيشتر نخواهد بود.
قيمت متوسط بنزين به ازاي مصرف بيشتر از 90 ليتر در ماه در سناريوي سوم و 120 ليتر در ماه در سناريوي دوم بيش از سناريو اول است. بنابراين اتخاذ سناريوهاي دوم و سوم براي مصارف بيشتر به عدالت در توزيع يارانه بنزين نزديك تر است.
2 -ايجاد انتظارات تورمي و تورم: در سناريوي اول با توجه به افزايش همزمان قيمت بنزين سهميهاي و بنزين آزاد، تمامي مالكين خودرو از كم مصرفها تا پرمصرفها متأثر از افزايش قيمت بنزين خواهند بود كه اين به معناي افزايش انتظارات تورمي و تورم در جامعه است.اين در حالي است كه با توجه به آمار مصرف بنزين ارائه شده توسط شركت ملي پخش فرآوردههاي نفتي، متوسط مصرف روزانه بنزين آزاد در حدود 12 ميليون ليتر است كه با فرض مصرف روزانه 63 ميليون ليتر، سهم 20 درصدي را به خود اختصاص ميدهد.
بنابراين افزايش قيمت بنزين آزاد به 800 يا 1000 تومان تنها 20 درصد مصرف روزانه بنزين را تحت تأثير خود قرار ميدهد و در حدود 60 درصد مصرف كنندگان -كه در حدود 60 ليتر در ماه مصرف دارند-، افزايش هزينهاي را متوجه نخواهند شد. لذا انتظارات تورمي در اين دو سناريو نسبت به سناريوي اول بسيار كمتر خواهد بود.
سناريوي دوم يعني عرضه بنزين 800 تومان نسبت به سناريوي 1000 تومان انتظارات تورمي كمتري را به همراه خواهد داشت.-3كاهش مصرف و صرفهجويي: افزايش قيمت بنزين آزاد به 800 يا 1000 تومان عملا انگيزه كاهش مصرف را به ازاي مصرف بيشتر از الگو نسبت به قيمت 600 تومان به ميزان قابل توجهي افزايش خواهد داد. در سناريوي اول انگيزه كاهش مصرف در مصارف كمتر از 60 ليتر نيز وجود دارد كه به دليل وجود نداشتن بسترهاي مناسب حمل و نقل عمومي در عموم شهرها منجر به افزايش نارضايتيهاي اجتماعي خواهد شد.
4 - افزايش درآمد حاصل از هدفمند كردن يارانه بنزين: در صورت تخصيص 60 ليتر بنزين سهميهاي به هر خانوار با فرض 20 ميليون خانوار، روزانه 40 ميليون ليتر بنزين سهميهاي تخصيص مييابد كه پيش بيني ميشود مصرف بنزين آزاد روزانه به 20 ميليون ليتر افزايش يابد. بنابراين متوسط قيمت هر ليتر بنزين با اتخاذ هر يك از سناريوها مطابق جدول شماره يك خواهد شد.همانطور كه در اين جدول مشاهده ميشود، متوسط قيمت بنزين در سناريوي اول و سوم 400 و در سناريوي دوم 333 تومان ميشود.
در سناريوهاي دوم و سوم از آنجاكه دولت تغييري در مقدار و قيمت بنزين سهميهاي ايجاد نكرده است، با تخصيص سهميه فوق به هر خانوار ايراني عملا يارانه بنزين را به شكلِ كالا (حامل انرژي يارانهاي) بازپرداخت كرده است كه معادل ريالي آن در سناريوي دوم (60×700) 42 هزار تومان و در سناريوي سوم (60×900) 54 هزار تومان به ازاي هر خانوار است. اما در سناريوي دوم، ازآنجاكه قيمت بنزين سهميهاي افزيش يافته است، مطابق با قانون دولت بايد 50 درصد درآمد حاصل از آزاد سازي قيمت بنزين را به خانوارها به صورت نقدي بازتوزيع كند، بنابراين متوسط قيمت بنزين در سناريوي اول 200 تومان خواهد بود. در اين شرايط، متوسط قيمت بنزين در سناريوهاي دوم و سوم بيش از سناريوي اول ميشود و اين به معناي افزايش درآمد خالص دولت در هدفمند كردن يارانه بنزين است.
5 - كاهش آسيبپذيري در مقابل تحريم: در صورتيكه دولت، سناريوي دوم يا سوم را اتخاذ كند، با توجه به قيمت 800 و 1000 توماني بنزين آزاد و همچنين قيمت 500 توماني فوب خليج فارس، انگيزه كافي در جهت قاچاق معكوس در نواحي مرزي ايجاد خواهد شد. در نتيجه نياز به واردات بنزين و آسيبپذيري كشور ناشي از تحريم بنزين كاهش خواهد يافت.خلاصه نتايج حاصل از مقايسه سه سناريوي فوق در محورهاي 5 گانه در جدول شماره دو نشان داده شده است.
همانطور كه در جدول نشان داده شده است، سناريوي دوم و سوم هزينههاي به مراتب كمتري را نسبت به سناريوي اول براي دولت خواهد داشت. در انتخاب نهايي از آنجايي كه جلوگيري از تورم و انتظارات تورمي در شروع هدفمند كردن يارانهها بسيار مهم است، اتخاذ سناريوي دوم كم هزينهترين و مناسبترين سناريوي پيش روي دولت است كه با كمترين هزينه اجتماعي و سياسي، اهداف قانون هدفمند كردن يارانهها را محقق خواهد ساخت.
آتش سوزی جنگلهای درفک گيلان گسترش يافته است
ایرنا: مديركل منابع طبيعي و آبخيزداري استان گيلان گفت: وزش باد موجب وسعت گرفتن آتش سوزي جنگل هاي درفك شهرستان رودبار شده و از چهار هكتار به حدود 15 هكتار رسيده است.
'رحمت الله رحماني' شامگاه روز چهارشنبه در گفتگو با خبرنگار ايرنا افزود: از آغازين ساعات بامداد امروز دو فروند بالگرد نفربر و آبپاش و 50 نفر از ماموران اداره كل منابع طبيعي براي خاموش كردن آتش به منطقه درفك اعزام شدند.
وي با اشاره به كمك نيروهاي محلي براي مهار حريق اظهار داشت: هرچند منطقه صعب العبور بوده و ارتباط با تلفن هاي همراه و بي سيم به دشواري ممكن است اما تماس هاي مأمورين ما گوياي موفقيت آنها در خاموش كردن بخش هايي از آتش است.
مديركل منابع طبيعي و آبخيزداري گيلان ارائه اخبار تكميلي در اين باره را موكول به دريافت گزارش از مأموران اعزامي به منطقه آتش سوزي كرد.
گفتني است بخشي از جنگل هاي منطقه درفك از توابع شهرستان رودبار صبح روز شنبه هفته جاري آتش گرفته بود.
استان گيلان داراي 565 هزار هكتار جنگل و 224 هزار هكتار مرتع است.
فرماندار از نيروهای مردمی برای مهار آتش كمک خواست
ایرنا: ادامه آتش سوزي در جنگل هاي گلوگاه ، و صعب العبور بودن و صخره اي بودن مسير دسترسي به منطقه حادثه ديده ، فرماندار اين شهر را بر آن داشت براي جلوگيري از افزايش دامنه آتش سوزي ، دست به دامن گروه هاي مردمي و علاقمند طبيعت شود .
'سميع الله مظفري' فرماندار گلوگاه روز پنجشنبه به خبرنگار ايرنا گفت:متاسفانه صعب العبور بودن بودن جاده منتهي به مكان آتش سوزي باعث شده نيروهاي آتش نشاني نتوانند خود را به محل وقوع حادثه( جنگل يخكش )برسانند و اين عامل باعث افزايش بيشتر دامنه آتش شده است .
وي اظهار داشت : نيروهاي مردمي روستاهاي ولمازو ، لمراسك و ديگر روستاهاي حاشيه اين آتش سوزي ، تمام تلاش خود را براي مهار آتش انجام مي دهند اما به دليل گستردگي آتش سوزي ، موفق به مهار و خاموشي كامل آتش نشدند .
مظفري تنها راه مهار كامل آتش را عمليات اطفائ حريق با استفاده از بالگرد هاي ويژه امدادي دانست و خواستار برخورداري از تجهيزات لازم و حضور هر چه سريعتر نيروهاي امدادي شد .
فرماندار گلوگاه با تقدير از نيروهاي بسيج براي كنترل اين آتش سوزي گفت : امكانات اوليه خود را براي قطع درختان مسير آتش سوزي و جمع آوري تنه درختان خشك به كار گرفته ايم اما وسعت 6 هكتاري دامنه آتش سوزي ، امكانات بيشتري را مي طلبد .
آتش سوزي جنگل هاي گلوگاه( يخكش) كه از شب گذشته آغاز شده بود به رغم تلاش نيورهاي دولتي و مردمي ، همچنان ادامه دارد و اين نيروها به دليل كوهستاني بودن منطقه موفق به مهار كامل آتش نشده اند .
کارگر ایرانی: حقوق نگرفته ام، زن و بچه من گرسنه اند
...حقوق نگرفتهام، زن و بچه من گرسنه هستند و به همين دليل آبرو و شرف و حيثيت ما رفته است... اين جملات، بخشي از درد دلهاي كارگران شركت لولهسازي خوزستان است كه نزديك به 20 ماه است در انتظار حقوق معوقه خود هستند.
کارمندنیوز: چه كسي پاسخگوي مشكلات اين كارگران است؟
امروز نيز همچون هفتههاي گذشته كه كارگران معترض شركت لولهسازي خوزستان براي رسيدگي به وضعيت حقوقي خود تجمع كرده بودند بار ديگر مقابل استانداري جمع شدند.
در ميان اين كارگران به سراغ يكي از آنها ميرويم؛ او ميگويد: 27 سال سابقه كار در اين شركت دارم اما20 ماه است كه حقوق نگرفتهام و مرا هم بازنشسته نميكنند.
او توضيحميدهد: حقوق نگرفتهام، زن و بچه من گرسنه هستند و به همين دليل آبرو و شرف و حيثيت ما رفته است. هر كدام از ما كارگران، فرزندان محصل و دانشگاهي داريم.
وي كه همچون ديگر كارگران اين شركت از خرج و مخارج زندگي به ستوه آمده است تنها خواسته خود را اين گونه مطرح ميكند: از مسوولان ميخواهيم كه به داد ما برسند.
ديگر كارگران نيز اين كارگر را در ادامه صحبتها همراهي ميكنند و ميگويند: فعاليت شركت لولهسازي خوزستان هشت ماه است كه متوقف شده است اين در حالي است كه در حال حاضر مديرعامل ما آقاي زنجاني در شركت حضور ندارد و در دوبي به تفريح مشغول است.
به گفته اين كارگران غلامرضا عشقي سهامدار دوم و شريك مديرعامل شركت است كه باعث و باني مشكلات و حقوقهاي معوق كارگران شركت شده است.
اين كارگران دردمند همچنين از عملكرد معاون سياسي استاندار درخصوص رسيدگي به مشكلات كارگران لولهسازي خوزستان گلهمند بودند. كارگران شركت لولهسازي خوزستان "عشقي" را سهامدار، رييس هيات مديره و مديرعامل فعلي معرفي ميكنند و او را مشكل اصلي ميدانند.
يكي از كارگران ميگويد: اين سهامدار در حال حاضر ميتواند حقوق ما را بدهد اما نميدهد. غلامرضا عشقي پشتوانه خوبي دارد اما ميگويد كه شركت را براي رسيدگي به مشكلات آن در اختيار استانداري قرار داده است.
كارگران شركت لولهسازي خوزستان در خصوص پاسخگو نبودن و رسيدگي مسوولان استاني اظهار تاسف كرده و ميگويند: متاسفانه هيچ كس پاسخگوي ما نيست. اگر امروز يا فردا تجمع ما به اقدامي از سوي مسوولان منتج نشود ما در روزهاي آينده با خانوادهها و فرزندان خود به خيابان ميآييم.
يكي از كارگران درخصوص اظهار نظر استاندار كه عنوان كرده بود آنها (كارگران) براي در يافت حقوق معوق خود به مراجع قضايي مراجعه و شكايت كنند، ميگويد: شكايت ما منجر به ورشكستگي شركت ميشود. به نظر شما تكليف من كه 20 سال در اين شركت كار سخت و زيان آور انجام دادهام چيست؟
او ادامهميدهد: من 20 سال در اين شركت زحمت كشيدهام و همه ما تحت هيچ شرايطي حاضر نيستيم شغل خود را از دست بدهيم. در درجه اول اشتغالزايي و راهاندازي شركت و در درجه دوم دريافت حقوق براي ما مهم است.
اين جملات، بخشي از درد دلهاي كارگران شركت لولهسازي خوزستان بود كه نزديك به 20 ماه است در انتظار حقوق معوق خود هستند. براستي چه كسي پاسخگوي مشكلات اين كارگران است؟ كارگراني كه در ميان آنها هستند كساني كه داراي سوابق بالايي بوده و اكنون در انتظار بازنشسته شدن به سر ميبرند.
عضو سازمان ادوار تحکیم به بازپرسی زنجان احضار شد
دانشجونیوز: احمد مدادی عضو سازمان دانش اموختگان (ادوار تحکیم وحدت) به شعبه دوم بازپرسی دادستانی زنجان احضار شد.
احمد مدادی روز سه شنبه و از طریق تماس تلفنی به شعبه دوم بازپرسی زنجان احضار شد و در پی آن برای بار دوم اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل جلسه غیر قانونی و تشوش اذهان عمومی به وی تفهیم و آخرین دفاعیات جهت ارسال پرونده به دادگاه انقلاب اخذ گردید.
شایان ذکر است که احمد مدادی در تاریخ ۲۵\۴\۸۸ و در حالی که قصد شرکت در مراسم دعای کمیلی که برای آزادی زندانیان سیاسی در زنجان برگذار شد را داشت، دستگیر و بعد از تحمل یک ماه بازداشت با قرار کفالت آزاد شد.
گفتنی است احمد مدادی از سال گذشته تا کنون، به دستور دادستان گل محمدی ممنوع الخروج می باشد.
تبعید فعال سندیکایی شرکت واحد به زندان قزل حصار
تبعید فعال سندیکایی شرکت واحد علی اکبر نظری به زندان قزل حصار کرج
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" فعال سندیکایی شرکت واحد علی اکبر نظری به زندان قزل حصار کرج تبعید شد.
علی اکبر نظری فعال سندیکایی شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه از زندان اوین به زندان قزل حصار که محل نگهداری زندانیان عادی و خطرناک می باشد بدون داشتن هرگونه محکومیتی تبعید شد. بازجویان وزارت اطلاعات برای اینکه او را مورد تحقیر قرار دهند موهای سر وی را کوتاه کرده اند و او را به سلولی منتقل نموده اند که دارای شرایط بسیار سخت و غیر انسانی است و همچنین در کنار تعدادی زندانی عادی و خطرناک با جرایم سنگین قرار داده اند.
فعال سندیکایی علی اکبر نظری 34 ساله و راننده خط 1 تندرو (بی آر تی) می باشد.او 8 آذر ماه پس از احضار به دادسرای زندان اوین دستگیر و به این زندان منتقل شد. آقای نظری دارای 10 سال سابقه کار است و در جریان اعتصابات و اعتراضات کارکنان شرکت واحد در سال 1384 دستگیر و مدتی را در زندان اوین در بازداشت بسر برد او سپس به مدت 4 سال از کار تعلیق شد و از حقوق و مزایای کاری محروم بود.آقای نظری در طی این مدت پیگیری وضعیت حقوقی خود جهت بازگشت بکار بود تا اینکه در حدود 1 ماه پیش اداره کار رای بر بازگشت بکار وی را صادر نمود و از آن زمان مشغول به کار شد.
در حال حاضر 6 تن از رهبران و اعضای سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران به نام های آقایان منصور اسالو،ابراهیم مددی،رضا شهابی،غلامرضا غلامحسینی،مرتضی کمساری و علی اکبر نظری در زندانهای اوین،گوهردشت و قزل حصار کرج در شرایط قرون وسطایی و غیر انسانی در اسارت بسر می برند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، دستگیری،شکنجه ، قرار دادن درسلولهای انفرادی و تحقیر فعالین سندیکایی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سازمان جهانی کار و همچنین از سندیکاههای کارگری جهان خواستار اقدامات عملی برای آزادی تمامی فعالین کارگری زندانی در ایران است.
11 آذر 1389 برابر با 2 دسامبر 2010
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
سازمان جهانی کار
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
خطر تقلیل سد کرج در کنار آلودگی هوا
آرش صبحی
مدتیست که موضوع آلودگی تهران به یک معضل بزرگ بدل شده و دولت بی کفابت ودرمجموع نظام غرق شده درفساد وتباهی جمهوری اسلامی بجای چاره اندیشی های علمی راهکار مقابله با چنین معضلی را در تعطیلی کشورجستجو میکند. آنهم نه روشهای حساب شده وکارشناسانه، بلکه بصورت کیلوئی وآنی. بدین معنا که احمدی نژاد در یک لحظه تصمیم میگیرد که بیانیه بدهد و اعلا م نماید که مملکت تعطیل است. جدای ازضرر وزیانهای کلانی که به اقتصاد نیم بند وبیمار کشور وارد میشود، وضعیت بگونه ای میشود که حتی خرده کاسبهای محلی هم با یک نوع بحران مالی مواجه میشوند که آنها نیز راه برون رفت ازچنین بحرانی را در گرانفروشی جستجو مینمایند وبهمین دلیل است که با هراعتراضی پاسخ میدهند، درمملکتی که هر روز تعطیل میشود ما باید ضرر وزیان خود را بنوعی جبران کنیم. این مسئله را که مطرح میکنم نه یک فرضیه که یک حقیت آشکار است ونگارنده در چندین مورد با چنین پاسخهائی مواجه بوده ام که اعتراض هم بی اثر بوده است.
درحال حاضرنرخ اقلام مصرفی و خوراکی بصورتی روزانه سیر صعودی پیدا کرده تا جائیکه نرخ یک شانه تخم مرغ به 4000 هزار تومان، نرخ یک کیلو گوجه فرنگی تا 5000 هزار تومان بنا به تناسب موقعیت محلی. نرخ یک کیلو خیار تا 2500 تومان. یک کیلو سیب زمینی 1200 تومان. یک کیلو پیازبین 800 تا 1050تومان و... نرخ کرایه که عمدتا" بوسیله مسافرکشهای شخصی صورت میگیرد تا 30 در صد رشد را نشان میدهد ودلیل آنهم همانا تعطیلی های بگفته مردم احمدی نژادی است. راننده ای میگفت وقتی باید در هفته فقط سه روز کارکنیم، باید قادر باشیم که مخارجمان را تامین کنیم. وهمه اینها در شرایطی است که دود همه این سوء مدیریت ها وبی کفایتی ها وعدم توجه به نیازهای شهری آنهم در تهران 12 تا 15 میلیونی که ناوگان عمومی از اولویتهای اولیه آنست و این مسئله با لجاجت احمدی نژاد با شهرداری و مدیریت مترو روز بروز تشدید میابد، دودش بچشم مردم میرود.
دراین میان معضلات پنهان یا بدور ازچشم مردم وجود دارد که شهروندان تهرانی و اصفهانی و شیرازی ودریک کلام مردم بی خبرنگه داشته شده از آن بکلی بی خبرند، که عمده ترین آن مسئله آب شرب سالم وتصفیه شده میباشد.
چندی پیش مطلبی نوشته ومنتشر نمودم با عنوان سد امیرکبیر درآستانه خشکیدن . متاسفانه درفاصله زمانی آن مطلب تا امروز که این سطوررا مینویسم میتوانم ادعا نمایم که میزان ذخیره آب پشت سد امیرکبیر یا همان سد کرج اززمان انتشار آن مطلب تا به حالا بیش ازدوبرابرگذشته تقلیل یافته تا جائیکه میتوان درنقاطی از این سد جزایرکوچکی را که هرگزاز زمان ساخت این سد دیده نشده بودند را بوضوح مشاهده نمود. این بدان معناست که ذخیره پشت این سد شاید به یک چهارم وشاید هم کمترتقلیل یافته واگر وضعیت جوی به همین صورت تداوم یابد باید بزودی منتظرآن باشیم که حتی آب لازم در پشت سد قادرنباشد که توربینهای نصب شده در دریچه های خروجی سد را بحرکت درآورند که آنهم معضل دیگری بر معضلات خواهد شد، واین یعنی خشکیدن سدی که روز و روزگاری آب تهران را تامین میکرد آنهم آبی که درایران وجهان بلحاظ کمی و کیفی وگوارا بودن زبان زد خاص وعام بود.
برای اینکه بشود این بنظرمن فاجعه زیست محیطی را بصورتی ملموس درمعرض دید وقضاوت مردم قرارداد به تصاویری که درمورخه 25ابان ماه 89 از وضعیت ذخیره آب این سد وکوههای سیاه رنگ مانده اطراف آن که در حقیقت منابع تامین آب این سد میباشند تهیه شده توجه کنید. شاید بتوانیم به عمق چنین فاجعه عظیمی پی ببریم.
ذکر این نکته ضروری بنظر میرسد که اگرواقعا این آبهای بطری معدنی وجود نمیداشت، بلاتردید باید بپذیریم که تامین آب تهران بیک بلای انسانی بدل میشد که میتوانست گروههای زیادی ازشهروندان تهران وکرج وحاشیه پر جمعیت این کلان شهرهارا با مشکلاتی بسیارجدی وجبران نا پذیر مواجه سازد. وجالب اینست که دولت فاسد اسلامی حتی کلامی دراین مورد اطلاع رسانی نمی نماید ومردم درجریان نیستند که چه فاجعه بزرگی درراه است. به تصاویر نگاه کنید. با این تذکر که سطح آب با اندازه گیری که توسط اکیپ خودمان صورت گرفت چیزی نزدیک به هشت متر و35 سانتی متر پائین ترازاستاندارد ذخیره تکمیلی قراردارد.
روزشمار نقض حقوق شهروندان بهايی آبان 89
خبرگزاری هرانا - در تدوام سرکوب اقلیت مذهبی بهایی گزارشی ماهانه از سوی واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران منتشر می شود که گزارش مذبور نقض حقوق بهائیان در آبان ماه است. متن این گزارش به قرار زیر است:
2 آبان : دو شهروند بهايي ساكن مشهد به نام هاي سيما اشراقي و جلاير وحدت در اين روز براي گذراندن محكوميت 5 ساله پس از بازداشت ، راهي زندان وكيل آباد مشهد شدند .
3و5 آبان : طي اين روزها سه مغازه لوازم خانگي متعلق به چند شهروند بهايي اهل رفسنجان ( استان كرمان ) به آتش كشيده شد.
- سيمين گرجي شهروند بهايي ساكن قائم شهر پس از سپري كردن يك سال محكوميت از زندان آزاد شد .
7 آبان: فخرالدين صميمي از شهروند بهايي ساكن (مازندران ) به اتهام ترويج بهاييت به 6 ماه حبس تعزيري محكوم گرديد .
9آبان :يك داش آموز بهايي ساكن ساري به نام سحر ثابتيان بدليل اعتقادش به آئين بهايي از دبيرستان الزهراوي ساري اخراج گرديد .
11 آبان : جلسه دادگاه سما نوراني دانشجوي محروم از تحصيل بهايي و از اعضاي جمعيت مبارزه با تبعيض تحصيلي در اين روز تشكيل شد اتهام نامبرده تبليغ عليه نظام مي باشد .
12 آبان : در پي هجوم نيروهاي امنيتي به جلسه مذهبي بهاييان موسوم به " ضيافت " در شهرستان نور ( مازندران ) دو شهروند بهايي به نام هاي جمال چوپاني و محمود رزي ( صاحبخانه ) توسط ماموران اداره اطلاعات بازداشت شدند .
13 آبان : از سه شهروند بهايي ساكن اصفهان به نام هاي سروش پزشكي ، احسان الله اشتياق و عنايت الله نعيمي خواسته مي شود كه ظرف سه روز آينده خود را به دايره اجراي احكام دادگاه انقلاب معرفي كنند .
15 آبان : سيامك ايقاني شهروند بهايي ساكن سمنان در اين روز خود را به دايره اجراي احكام سمنان معرفي و از همان مكان براي گذراندن محكوميت 3 ساله به زندان شهر مذكور منتقل گرديد .
- منازل دو شهروند بهايي ساكن نور مازندران به نام هاي تائيد و شهنازي توسط ماموران اداره اطلاعات تفتيش و بعضي وسايل شخصي مانند كامپيوتر و موارد مربوط به آئين بهايي ايشان ضبط شد .
16 آبان : به سه شهروند بهايي ساكن اصفهان به نام هاي پزشكي ، اشتياق و نعيمي - پس از معرفي خود به دايره اجراي احكام - ابلاغ مي شود ظرف 15 روز آينده ( 1 آذر ) بايد محكوميت يك ساله خود را آغاز كنند .
- روفيا بيدقي شهروند بهايي ساكن سمنان در محل كارش توسط ماموران امنيتي بازداشت مي شود .
- سه شهروند زن بهايي كه در حال گذراندن محكوميت خود در زندان اوين مي باشند پس از سه روز قطع تماسهاي تلفني به همراه ساير زندانيان سياسي زن به بند متادون منتقل شدند . اسامي اين سه شهروند بهايي عبارتست از : صهبا رضواني ، سوسن تبيانيان و منيژه نصرالهي ( منزويان )
17 آبان : پس از تخريب و سوزاندن منازل بهاييان در روستاي ايول ( مازندران ) ، زمين هاي كشاورزي ايشان نيز به نفع بيت رهبري مصادره شد .
23 آبان : عادل فنائيان شهروند بهايي ساكن سمنان در محل كار خود توسط ماموران امنيتي بازداشت شد .
24 آبان : بدنبال آتش زدن مغازه هاي بهاييان رفسنجان دو مغازه ديگر از پيروان اين آئين متعلق به علي عمادي و علي شاكر توسط عواملي ناشناس به آتش كشيده شد .
25 آبان : دادگاه پنج شهروند بهايي ساكن ويلاشهر اصفهان به نام هاي ژينوس جوشنيان ، نسيم روحي ، فراز روحي ، افروز روحي و مژگان عبادي در اين روز تشكيل شد نامبردگان متهم به تبليغ عليه نظام مي باشند . اين پنج شهروند پيش از اين در مرداد ماه مدتي در بازداشت بوده اند
- روفيا بيدقي شهروند بهايي ساكن سمنان پس از ده روز بازداشت به قرار وثيقه 70 ميليون تومان آزاد مي شود .
29 آبان : دو شهروند بهايي ساكن نور مازندران به نامهاي فريده علي بابائي و دخترش شيدا تائيد ، توسط ماموران اداره اطلاعات بازداشت و به زندان ساري منتقل شدند .
- سامان ثابتي شهروند بهايي ساكن قائم شهر( مازندران ) كه پيش از اين توسط دادگاه انقلاب شهر مذكور به 6 ماه حبس تعزيري محكوم شده بود در اين روز پس از معرفي خود براي گذراندن دوران محكوميت راهي زندان قائم شهر شد .
- آرزو صميمي دانشجوي بهايي دانشگاه علم وصنعت بهشهربه علت اعتقاد به آئين بهايي از دانشگاه اخراج شد .
کدام مهمتر است: شوهرداری یا قهرمانی آسیا؟
شهرزادنیوز:
میترا فخیم
خدیجه آزادپور توانست اولین مدال طلای زنان در یک رشتهی ورزشی را، پس از سی و دو سال، به ایران بیاورد. اما کافی بود به خاک ایران قدم بگذارد تا به او گوشزد شود هر افتخاری هم که آفریده باشد، او در وهلهی اول یک زن است و تحت قوانین اسلامی زندگی میکند.
بر روی سکوی قهرمانی ووشوی آسیا که ایستاده بود، لبخند و چهرهی شادش احساس غرور و رضایت درونی او را بازتاب میداد. از به سرانجام رسیدن تلاشهای شبانهروزی 9 ماههاش، از این که توانسته به هدفش برسد و به گفتهی خودش برای کشورش افتخار بیافریند و زحمات مربیانش را جبران کند خوشحال بود. خدیجه آزادپور توانسته بود علیرغم محدودیتهایی که در ایران برای زنان ورزشکار وجود دارد، در رشتهی ورزشی مورد علاقهاش به قهرمانی آسیا برسد. توانسته بود علیرغم داشتن حجاب اجباری، در زمین مسابقه بر رقیب پیروز شود و اولین مدال طلای زنان در یک رشتهی ورزشی را، پس از سی و دو سال، به ایران بیاورد.
اما کافی بود به خاک ایران قدم بگذارد تا به او گوشزد شود هر افتخاری هم که آفریده باشد، او در وهلهی اول یک زن است و تحت قوانین اسلامی زندگی میکند. پیش از اعزام تیم ایران به بازیهای آسیایی، سعیدلو، معاون احمدینژاد و رئیس سازمان ورزش، به ورزشکاران اعزامی وعده داده بود به هر ورزشکاری که با مدال طلا بازگردد، در صورتی که صاحب خانه نباشد، یک خانهی مسکونی میدهیم و کلید و سند منزل مسکونی او را در هنگام بازگشت، در همان فرودگاه به او تحویل خواهیم داد.
اول ازدواج، بعد پاداش "در همان فرودگاه" مشخص شد این وعده شامل حال او نمیشود و معیارها این جا نیز دوگانهاند. به خدیجه آزادپور، ورزشکار 22 سالهای که مستاجر است، نه کلیدی داده شد و نه سند منزل مسکونی. پس از پیگیریها پاسخ شنید که "شرایط تغییر کرده است و تنها در صورتی که متاهل شوید این پاداش به شما تعلق خواهد گرفت". یعنی خدیجه آزادپور در صورتی پاداش وعده شده را دریافت میکند که ازدواج کند. این که چگونه طی مدت کوتاهی که ورزشکاران ایران مشغول انجام مسابقات بودهاند، "شرایط تغییر کرده است" را البته نمیدانیم. اما خدیجه آزادپور باید خوشحال باشد که پیش از اعزام به مسابقات از شرط مضاعف دریافت خانه ی مسکونی خبر نداشت. اگر او هنگام اعزام به مسابقات شنیده بود که: درصورتی که مدال طلا بیاوری و ازدواج هم بکنی، یک خانهی مسکونی پاداش میگیری، قطعا بر روحیهاش تاثیر میگذاشت و نمیتوانست انرژیاش را بر روی مسابقات متمرکز کند. در این صورت خانهی مسکونی وعده داده شده را که از دست داده بود هیچ، احتمالا نمیتوانست مدال طلا را هم کسب کند.
عمل نکردن مسئولان سازمان ورزش به وعدهشان در مورد خدیجه آزادپور در ایران نیز مورد انتقاد قرار گرفت. در این جا رئیس سازمان ورزش اعلام کرد به زنی که اولین مدال طلای مسابقات زنان را طی سی و دو سال گذشته نصیب ایران کرده است، افتخار میکند و برای این که از تلاش او قدردانی کند به او 50 سکه ی طلا بیش از سایر ورزشکاران داده میشود. اما این جا نیز باز به خدیجه آزادپور تفهیم شد که قدردانی از او در اساس به خاطر رعایت ارزشهای اسلامی است.
50 سکهی طلای اضافه پاداش حفظ شئونات اسلامی و حجاب
سعید لو طی یک پیام، از ورزشکارانی که مدال طلا کسب کرده بودند قدردانی کرد. او پیروزی خدیجه آزادپور را به زنان ایران تبریک گفت و افزود: "به دلیل آن که توانسته است ضمن حفظ شئونات و حجاب اسلامی، اولین مدال بانوان ایران در تاریخ بعد از انقلاب را کسب و زمینه شناختهشدن هرچه بهتر توانایی بانوان مسلمان را در جهان فراهم کند، به جای در یافت پاداش 150سکه ای، 200 سکه طلا دریافت خواهد کرد".
خدیجه آزادپور در بازگشت به ایران گفت که مصمم است به تمرین و تلاش برای کسب موفقیتهای بیشتر را ادامه دهد. البته او امیدوار بوده مسئولان به وعدهی خود عمل کنند تا او از اجارهنشینی خلاص شود و بتواند با انرژی بیشتری به ورزش مورد علاقهاش بپردازد. اما پیامی که مسئولان به او میدهند این است که ازدواج کن تا صاحب خانه شوی.
حالا خدیجه آزادپور باید انتخاب کند: آیا میخواهد برای کسب موفقیتهای بیشتر به طور تمام وقت به تمرینات ادامه دهد یا میخواهد ازدواج کند و مطابق الگوی زن مسلمان به شوهرداری بپردازد و وظایفی که در قوانین ایران یک زن موظف به انجام آنها شده را انجام دهد.
گرچه ورزشکاران حرفهای مرد در اغلب موارد از حمایت و همیاری همسرانشان برخوردارند، اما در مورد زنان مساله متفاوت است. حتا در کشورهای پیشرفته هم، که زن و مرد با هم برابرند، زنانی که بطور حرفهای به ورزش میپردازند، مشکل میتوانند آن را با داشتن خانواده تلفیق کنند. شوهرداری مطابق قوانین اسلامی با ورزش حرفهای اساسا قابل تلفیق نیستند. شوهر احتمالی خدیجه آزادپور به راحتی میتواند از ادامهی کار او با این استدلال که مخالف شئون خانواده و موقعیت اجتماعی اوست، جلوگیری کند.
پیام این نحوهی برخورد به سایر زنانی که علاقه دارند بطور حرفهای ورزش کنند و در مسابقات جهانی شرکت نمایند چیست؟ این مساله علاوه بر این که دخالت در زندگی خصوصی زنان است، به زنان ورزشکار گوشزد میکند که ارزش آنان در وهلهی اول در رعایت حجاب اسلامی و تشکیل خانواده است.
با این احوال، زنان ورزشکار ایران باید خوشحال باشند که هنوز قانونی به تصویب نرسیده تا اساسا شرکت زنان مجرد در مسابقات جهانی را منع کند.
سخنان حسین فاطمی روی تخت بیمارستان و پس از ترور نافرجامش
این سخنان را حسین فاطمی روی تخت بیمارستان و پس از ترور نافرجامش گفت: "برای جامعه و ملتی که میخواهد زنجیرهای گران بندگی و غلامی را پاره کند، این طور رنجها و جان سپردنها و قربانی دادنها باید امری عادی و بسیار ساده تلقی شود. تنها آتش مقدسی که باید در کانون سینهٔ هر جوان ایرانی برای همیشه زبانه بکشد این آرزو و آرمان بزرگ و پاک است که جان خود را در راه رهایی جامعه و نجات ملت خود از چنگال استعمار و فقر و بدبختی و ظلم و جور بگذارد
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
فرستنده : ا.ی.
مـاجــرای : خـــــر ما از کره گی دم نداشت! ...
مردی خری دید به گل در نشسته و صاحب خر از بیرون کشیدن آن درمانده.مساعدت را ( برای کمک کردن ) دست در دُم خر زده قُوَت کرد (زور زد) .
دُم از جای کنده آمد. فغان از صاحب خر برخاست که ” تاوان بده !” مرد به قصد فرار به کوچه یی دوید، بن بست یافت.خود را به خانه ایی درافکند.
زنی آن جا کنار حوض خانه چیزی می شست و بار حمل داشت ( حامله بود ).از آن هیاهو و آواز در بترسید، بار بگذاشت ( سِقط کرد ).خانه خدا (صاحبِ خانه ) نیز با صاحب خر هم آواز شد.
مردِ گریزان بر بام خانه دوید. راهی نیافت، از بام به کوچه ایی فروجست که در آن طبیبی خانه داشت.جوانی پدر بیمارش را به انتظار نوبت در سایه دیوار خوابانده بود؛ مرد بر آن پیر بیمار فرود آمد، چنان که بیمار در جای بمُرد.پدر مُرده نیز به خانه خدای و صاحب خر پیوست !
مَرد، هم چنان گریزان، در سر پیچ کوچه با یهودی رهگذر سینه به سینه شد و بر زمینش افکند.پاره چوبی در چشم یهودی رفت و کورش کرد.
او نیز نالان و خونریزان به جمع متعاقبان پیوست !
مردگریزان، به ستوه از این همه، خود را به خانه قاضی افکند که ” دخیلم! “.قاضی در آن ساعت با زن شاکیه خلوت کرده بود.چون رازش فاش دید، چاره رسوایی را در جانبداری از او یافت و چون از حال و حکایت او آگاه شد، مدعیان را به درون خواند .
نخست از یهودی پرسید .گفت : این مسلمان یک چشم مرا نابینا کرده است. قصاص طلب می کنم .قاضی گفت : دَیتِ مسلمان بر یهودی نیمه بیش نیست.باید آن چشم دیگرت را نیز نابینا کند تا بتوان از او یک چشم برکند !و چون یهودی سود خود را در انصراف از شکایت دید، به پنجاه دینار جریمه محکومش کرد !
جوانِ پدر مرده را پیش خواند .گفت : این مرد از بام بلند بر پدر بیمار من افتاد، هلاکش کرده است.به طلب قصاص او آمده ام.قاضی گفت : پدرت بیمار بوده است، و ارزش حیات بیمار نیمی از ارزش شخص سالم است.حکم عادلانه این است که پدر او را زیر همان دیوار بنشانیم و تو بر او فرود آیی، چنان که یک نیمه جانش را بستانی !و جوانک را نیز که صلاح در گذشت دیده بود، به تأدیه سی دینار جریمه شکایت بی مورد محکوم کرد !
چون نوبت به شوی آن زن رسید که از وحشت بار افکنده بود، گفت : قصاص شرعاً هنگامی جایز است که راهِ جبران مافات بسته باشد.
حالی می توان آن زن را به حلال در فراش ( عقد ازدواج ) این مرد کرد تا کودکِ از دست رفته را جبران کند. طلاق را آماده باش !مردک فغان برآورد و با قاضی جدال می کرد، که ناگاه صاحب خر برخاست و به جانب در دوید .
قاضی آواز داد : هی ! بایست که اکنون نوبت توست !صاحب خر هم چنان که می دوید فریاد کرد :مرا شکایتی نیست.محکم کاری را، به آوردن مردانی می روم که شهادت دهند خر مرا از کره گی دُم نبوده است .
مردی خری دید به گل در نشسته و صاحب خر از بیرون کشیدن آن درمانده.مساعدت را ( برای کمک کردن ) دست در دُم خر زده قُوَت کرد (زور زد) .
دُم از جای کنده آمد. فغان از صاحب خر برخاست که ” تاوان بده !” مرد به قصد فرار به کوچه یی دوید، بن بست یافت.خود را به خانه ایی درافکند.
زنی آن جا کنار حوض خانه چیزی می شست و بار حمل داشت ( حامله بود ).از آن هیاهو و آواز در بترسید، بار بگذاشت ( سِقط کرد ).خانه خدا (صاحبِ خانه ) نیز با صاحب خر هم آواز شد.
مردِ گریزان بر بام خانه دوید. راهی نیافت، از بام به کوچه ایی فروجست که در آن طبیبی خانه داشت.جوانی پدر بیمارش را به انتظار نوبت در سایه دیوار خوابانده بود؛ مرد بر آن پیر بیمار فرود آمد، چنان که بیمار در جای بمُرد.پدر مُرده نیز به خانه خدای و صاحب خر پیوست !
مَرد، هم چنان گریزان، در سر پیچ کوچه با یهودی رهگذر سینه به سینه شد و بر زمینش افکند.پاره چوبی در چشم یهودی رفت و کورش کرد.
او نیز نالان و خونریزان به جمع متعاقبان پیوست !
مردگریزان، به ستوه از این همه، خود را به خانه قاضی افکند که ” دخیلم! “.قاضی در آن ساعت با زن شاکیه خلوت کرده بود.چون رازش فاش دید، چاره رسوایی را در جانبداری از او یافت و چون از حال و حکایت او آگاه شد، مدعیان را به درون خواند .
نخست از یهودی پرسید .گفت : این مسلمان یک چشم مرا نابینا کرده است. قصاص طلب می کنم .قاضی گفت : دَیتِ مسلمان بر یهودی نیمه بیش نیست.باید آن چشم دیگرت را نیز نابینا کند تا بتوان از او یک چشم برکند !و چون یهودی سود خود را در انصراف از شکایت دید، به پنجاه دینار جریمه محکومش کرد !
جوانِ پدر مرده را پیش خواند .گفت : این مرد از بام بلند بر پدر بیمار من افتاد، هلاکش کرده است.به طلب قصاص او آمده ام.قاضی گفت : پدرت بیمار بوده است، و ارزش حیات بیمار نیمی از ارزش شخص سالم است.حکم عادلانه این است که پدر او را زیر همان دیوار بنشانیم و تو بر او فرود آیی، چنان که یک نیمه جانش را بستانی !و جوانک را نیز که صلاح در گذشت دیده بود، به تأدیه سی دینار جریمه شکایت بی مورد محکوم کرد !
چون نوبت به شوی آن زن رسید که از وحشت بار افکنده بود، گفت : قصاص شرعاً هنگامی جایز است که راهِ جبران مافات بسته باشد.
حالی می توان آن زن را به حلال در فراش ( عقد ازدواج ) این مرد کرد تا کودکِ از دست رفته را جبران کند. طلاق را آماده باش !مردک فغان برآورد و با قاضی جدال می کرد، که ناگاه صاحب خر برخاست و به جانب در دوید .
قاضی آواز داد : هی ! بایست که اکنون نوبت توست !صاحب خر هم چنان که می دوید فریاد کرد :مرا شکایتی نیست.محکم کاری را، به آوردن مردانی می روم که شهادت دهند خر مرا از کره گی دُم نبوده است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر