با جور و جمود و جهل باید جنگید
تا پاک شود جهان از این هر سه پلید
یا ریشه هر سه را بباید خشکاند
یا سرخ به خون خویش باید غلتید
رود اگر رود است، ناگزير از ترنم سرود است، سرود حيات و حركت. زلال آب بايد بيامان از چشم چشمهها بجوشد و بر بستر رود ، خرامان بخروشد.
موج اگر موج است، ناچار از تلاطم درحضيض و اوج است. بايد بر جمود بر آشوبد و ركود را در هم كوبد.
كوه اگر كوه است، پيچيده در هالهاي از شكوه است. بايد كه قامت افرازد و قيامت برپا سازد.
مهر اگر مهر است، هماره فروزان بر سينه سپهر است. بايد پيوسته بدرخشد و آفريدگان را نور و نار بخشد.
گل اگر گل است، دلرباي بلبل است. بايد رايحه روحبخش را بر بالهاي نسيم نشاند و شميم افشاند.
اما چون رود، رامش گيرد و موج آرامش پذيرد، رود مرداب ميشود و موج از شتاب ميماند.
انسان انسان است، زيرا ميانديشد و در راه تحقق انديشه خود ميكوشد.
برفراز اين دنياي ديرينه و در زير اين گنبد آبگينه، تنها نهال ياد و فرياد است كه ميماند؛ جوانه يادي كه از ريشه فطرت برويد و شكوفه فريادي كه از انديشه بشريت برآيد.
آنانكه كوه را شكوه بخشيدهاند و اين اسطوره نستوه را به ستوه آوردهاند، روشنگراني هستند كه رايت ريا را بركندهاند و حقيقت انديشه را نه به رؤيا، كه به رؤيت ديدهاند. اينان فريادگران دشت سكوتاند و دادگران وادي برهوت. آنان پيوسته از آيههاي نور و سورههاي شعور روايت مينگارند و افق روايت را با نگاه درايت مينگرند. باید پرنیانی از جنس سپیده بافت و با توسن ماه به سوی پگاه شتافت .باید از ریشه رست و چشم ها را در چشمه اندیشه شست .
حقمداری ،راز ماندگاری است . پیوسته باید حقیقت را نگاشت و جز حق را نادیده انگاشت .
نفس های ما گام هایی است که پهندشت حیات را درمی نوردد و ما را به منزلگاه ممات رهنمون می گرداند .
درخت زندگی از بهار گریز دارد و روی به پاییز می آرد . هر روزی که ورق می خورد ، برگی است که می پزمرد . ریزش هر برگ ، فریادگر خیزش مرگ است .باید حمیت داشت و همت گماشت .
همت اگر سلسله جنبان شود
مور تواند که سلیمان شود
حال ما نه کمتر از موریم و نه خفته در گور . اگر«سلمان » و « سلیمان » نیستیم ، «مسلمان » هستیم و هر مسلمان ناگزیر از تلاش است و ناچار از کوشش .
باید بذری افشاند و نهالی نشاند . باید مناره ای از نور افراخت و شراره ای از شعور افروخت . باید قصری از صداقت بسازیم و کاخی از کرامت برافرازیم . باید فانوس فراست فراراه افسردگان آویزیم و ناقوس بیداری را بر بام خفتگان بنوازیم .
بایدمان کاری کرد . فرصت ها چون ابر می گذرد و فرصتی برای صبر نمی گذارد . توان ما ناقابل است و دشمن در مقابل . باید از هر سنگی ، سنگری ساخت و از هر پری ، سپری . باید دریادل باشیم ، اما هر قطره را قابل بدانیم .
حدود یک سال از میلاد این وبلاگ می گذرد . در این مدت حدود ۱۱هزار نفر از فرهیختگان فرزانه با بازدید آگاهانه و نقادانه خود و گاهی با رهنمودهای راهگشای خود مرا ره نموده اند .
در این مدت با همیاری مجمعی از اندیشمندان فکور و فرزانه و دلسوز و وفادار به ملک و میهن کاری را آغازیده ایم . کاری برای تنویر ، البته نه چندان چشمگیر . داعیه ما نه این است که شایسته ایم ، بلکه این ، آن چیزی است که توانسته ایم . کار ما نه کامل و تمام ، که نخستین گام است .
می دانستیم :
تامرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
اما چه کنیم ؟ شوق محبت ، ما را به اسارت کشید .
بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود
پسته بی مغز اگر لب وا کند رسوا شود
ما راز شیدایی را ننهفتیم و رسوایی را پذیرفتیم .
در این مدت ما برای بیان اندیشه ها و روشنگری مردم ۱۵ وبلاگ در باره موضوعات مختلف طراحی کردیم . در تغذیه فکری و غنی سازی بار علمی آن ها بس کوشیدیم ، و لی از اصول باورهای خود نلغزیدیم . در باروری محتوای این وبلاگ ها به کلی از بیان مطالب مبتذل و عکس های دور از شان فرهیختگان فاضل خودداری کردیم . علی رغم دعوت های فراوان از سوی بنگاه ها و شرکت های تبلیغاتی حتی یک پیام تبلیغی نوشتاری یا تصویری نگذاشتیم . در همه حال کوشیدیم رسالت روشنگری و مسئولیت پیکار با سه عفریت زمان: جور و جهل و جمود را از یاد نبریم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر