هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

۱۳۸۷ بهمن ۲, چهارشنبه


سهم زن نیمی از آزادی است نه صد صندلی!؛ سارا لقایی
برچسب ها : مقاله | نسخه مناسب چاپ | Share This | ۵ دیدگاه | دنبالک


از هواداران فوتبال رادیکال تر در دنیا سراغ دارید؟ ببینید خطوط قرمز چه بر سر آدم می آورد که جمعیت هواداران فوتبال ایران در نامه ای به محمد علی آبادی، رییس سازمان تربیت بدنی و معاون ‏رییس جمهور خواهان حضور “سازمان یافته” زنان در مسابقه ایران و کره جنوبی در ورزشگاه آزادی شده اند. نمی دانم خوشحال باشم یا ناراحت؟ خوشحال باشم که مردان هوادار فوتبال از علی آبادی خواسته اند زن ها را به استادیوم راه دهد یا ناراحت باشم که از لفظ ” سازمان یافته” استفاده کرده اند و خواسته اند به بهانه سال “نوآوری” صد زن از‎ ‎مدیران، کارشناسان، ‏بازیکنان و خانواده‌ های ملی پوشان ” به صورت نمادین” (لابد نماد محرومیت سی ساله زنان از حضور در استادیوم های فوتبال) با رعایت کامل شئونات‏‎ ‎اسلامی و تحت پوشش کمیسیون بانوان به استادیوم ها راه پیدا کنند.



چنین اتفاقاتی را باید بزرگداشت. نظیر این حمایت ها را جلوی استادیوم آزادی بارها دیده ام و تجربه کرده ام. صدای مردان هواداری را که گفته اند “بروید! حقتان است! ما از شما حمایت می کنیم” شنیده ام و دیده ام که در جر و بحث هایمان با نیروهای حراصت وارد می شوند و حمایت می کنند. دیده ام که هر بار که در بحث شکست می خورند و ما را می بینند که گاه با سلام و صلوات و گاه با کتک راهی می شویم با نگاه دلجویانه همراهی مان می کنند و کاری ازشان بر نمی آید. در جایی که مشهورترین و مقبول ترین گزارشگر و مفسر فوتبال ایران (بله عادل فردوسی پور را می گویم) حال از شرمساری یا گرفتاری حاضر نمی شود با روسری سفیدها دیدار کند و تلخ می گوید “متاسفم. تنها کاری که می توانم بکنم ابراز همدردی است” و آن را هم دریغ می کند، حرکت مردان هوادار را باید بزرگداشت.



اما آیا راه یافتن صد نفر از هزاران زنی که می خواهند به استادیوم بروند در دنیایی که بسیاری حتی نمی دانند چنین محرومیتی در کشور ما وجود دارد نوآوری است؟ آیا مقامات بلندپایه نماد چندین هزار زنی هستند که هر بار با ترفندهای مختلف پسر می شوند تا به حراستی های استادیوم کلک بزنند، گاه پیروز می شوند و نمی گذارند آزادی صدهزار پسری بماند و گاه دستگیر می شوند و به وزرا می روند؟ آیا نماد دخترانی هستند که بلیط می خرند و بی تماشای فوتبال با کتک راهی درمانگاه و خانه می شوند؟ آیا زنانی که تا به حال می خواستند وارد استادیوم شوند شئونات اسلامی را رعایت نمی کردند که راه داده نشده اند؟ و آیا این تحت پوشش قرار گرفتن توسط کمیسیون بانوان یعنی اسکورت این صد زن تا جایگاه لابد با پانصد سرباز باتوم به دست؟ آیا زن ها حق ندارند مثل آدم به استادیوم بروند؟



خبرگزاری مهر گزارش داده که حضور اعضای تیم ملی فوتبال زنان در بازی با کره شمالی مورد بررسی مقامات فدراسیون فوتبال قرار گرفته است. بگذارید خوشبینانه ترین حالت را در نظر بگیریم و فکر کنیم علی آبادی چنین درخواستی را بپذیرد و یادمان برود یک بار رییس جمهور اجازه داد زنان ها به استادیوم ها بروند و بعد چه شد. آیا باید به این حداقل راضی شد؟ صد صندلی تمام سهم زنان از تماشای فوتبال؟ نه! سهم ما نیمی از آزادی است.



از آن گذشته من مدیر و کارشناس نیستم، عضو تیم ملی فوتبال زنان نیستم و برادرم در تیم ملی بازی نمی کند. هزاران زن در سراسر ایران شرایط مشابهی دارند و همه عاشق فوتبالند. از مسوولان فوتبال می پرسم: کسی که پست و مقام پارتی ندارد پایش به آزادی نمی رسد؟ آیا فکر می کنید ای اف سی با این ظاهر سازی راضی می شود؟ گمان می کنید روسری سفیدها میدان را خالی می کنند؟! هرگز!

هیچ نظری موجود نیست: