معروفترین فیلسوف الئاتیک پارمنیدس است ،او در خانواده ای برجسته در الئا بدنیا آمد. از پارمنیدس غالبا به عنوان شاگرد زنوفان یاد میشود. وی نزد همشهریان خود از احترام بالایی برخوردار بود. پارمنیدس به خاطر زندگی نمونه اش مورد تحسین بود به طوری که زندگی خاص وی در میان یونانیان تبدیل به ضرب المثل شده بود.
پارمنیدس معاصر هراکلیتوس بود چناچه در بعضی جاها با کنایه به مخالفتهایی با وی میپردازد که بیانگر فلسفه های کاملا متفاوت این دو است. چناچه در پیش دیدیم فلسفه هراکلیتوس فلسفه تغییر و تحول است و فلسفه اضداد و فلسفه ای که حس در آن نقش اساسی بازی میکند بر خلاف آن فلسفه پارمنیدس فلسفه آرامش و سکون و بیحرکتی و وحدت است که فقط بر عقل تکیه دارد و حس در آن بکلی کنار گذاشته شده است.
او زندگی بشر را دارای دو بعد میدانست بعد اول که حقیقت و درستی است که او این بعد را به عقل و خرد مربوط میکرد و بعد دوم خطا پذیر و پر از اشتباه است که دنیا حواس است.
پارمنیدس نیز مانند دیگر یونانیان عقیده داشت که هر چه وجود دارد پیوسته وجود داشته است و خواهد داشت. او درگامی دیگر تبدیل و حرکت وتغییر را خطای حواس دانست ومنکر همه آنها شد و اینگونه او نیز مانند استاد , خود را در زمره عقل گرایان(Rationalism) محض قرار داد. وی در باره ازلی بودن وجود بدین شکل استدلال میکند: اگر وجود آغازی داشت یا از وجود پدید آمده یا از عدم اگر بگوییم که از وجود پدیدار شده پس منشا آن خود است و حادث بودن منتفی و اگر بگوییم از عدم پدید آمده از لحاظ عقلی غیر قابل قبول است.
در مورد تغییر و تحول ومرگ و فنا چنین میگوید : تحول یا تغییر یا از وجود است به وجود یا از وجود است به فنا اگر از وجود است به وجود پس تغییری نداریم و اگر از وجود است به عدم که این گزینه از لحاظ عقلی اشتباه است یا حرکت اینگونه رد میکند حرکت باید در مکان باشد و مکان هم یا و جود است یا عدم اگر وجود است پس حرکت وجود در وجود است یعنی سکون و اگر عدم است دیگر حرکت ممکن نیست چون حرکت باید در مکان باشد.
پارمنیدس خلا را نیز با چنین استدلالهایی رد میکند او میگوید وجود یکی است و پیوسته و بدون اجزا زیرا اگر اجزایی داشت یا چند تا بود بین این اجزا باید خلا باشد و خلا یا وجود است یا عدم اگر وجود است که دیگر بین اجزا وجود پیوستگی وجود دارد و اگر عدم است عدم قادر به ایجاد گسستگی بین اجزا نیست.
در مجموع وی وجود را یکی , نامحدود, همگن , قایم به ذات ازلی و ابدی و غیر متحرک می پندارد و در و محسوسات ما را که همه خلاف این را نشان میدهد باطل میداند و راه اثبات را فقط در عقل و مجردات میبیند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر