آرنولد توین بی، استاد برجستهی فلسفهی تاریخ، با انتشار دورهی دوازده جلدی بررسی تاریخ در سالهای پیش و پس از جنگ جهانی دوم ولولهای در جهان به پا کرد ، چرا که مردم کنجکاو بودند که بدانند چرا انسان چنین بلای بزرگ و گستردهای بر سر خود آورده و ریشهی رویدادهایی از این دست در کجاست. بهزودی توینبی به شهرت جهانی رسید و در کانون بحثهای داغ تحلیلگران قرار گرفت و گروهی به تحسین او و گروهی به انتقاد شدید از او برخاستند که همچنان ادامه دارد.
آرنولد جوزف توینبی (Arnold J. Toynbee) در سال 1889 در لندن در خانوادهای با فرهنگ چشم به جهان گشود. مادر و عمویش هر دو مورخ بودند. او تحصیلات خود را در دانشکدهی «بیلیل» آکسفورد پی گرفت. در سال 1913 با دختر استاد خود، پروفسور موری، ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. به دلیل استعداد و ژرفای معلوماتش در همان آغاز جوانی، در 23 سالگی، برای تدریس تاریخ کلاسیک یونان در دانشگاه آکسفورد پذیرفته شد. مدتی هم در مدرسهی بریتانیایی در آتن به مطالعهی تاریخ و مسائل یونان پرداخت که بعدها در پیدایش فلسفهاش دربارهی تمدنها اثرگذار بود.
در سال 1915 در بخش اطلاعات وزارت خارجه به کار پرداخت. در کنفرانس صلح پاریس در سال 1919 به عنوان عضو هیات بریتانیا شرکت جست. مدتی بعد به استادی کرسی بیزانس و یونان معاصر در دانشگاه لندن منصوب شد. در سال های 1921 و 1922 در جریان جنگ یونان و ترکیه در سمت خبرنگار روزنامهی منچستر گاردین فعالیت کرد. با همهی علاقهای که به تاریخ و تمدن یونان ابراز میکرد به عنوان اعتراض به تجاوز یونان به ترکیه، کرسی مطالعات یونان در دانشگاه لندن، اعطایی دولت یونان را ترک کرد و حاصل مطالعات خود را دربارهی جنگ در کتابی به نام مسئلهی غرب در یونان و ترکیه (1922) منتشر کرد.
از آنجا که دورهی دوازده جلدی بررسی تاریخ نه تنها مشهورترین کتاب توینبی، بلکه یکی از آثار بدیع دنیا در مورد تحلیل تاریخ عالم است، بیشترین توجه علاقهمندان به فلسفهی تاریخ را هم به خود جلب کرد. توینبی این تاریخ حجیم و پر مطلب را در چند مرحله منتشر کرد. نگارش شش جلد آن را از سال 1922 آغاز کرد که حدود هفده سال بعد به پایان رسید.
انتشار این حجم از تحلیل تاریخ جهان که بهراستی بیمانند بود، خوانندگان و علاقهمندان را با انبوهی از اطلاعات تحلیلی و ژرفانگری در تاریخ روبهرو کرد. خواندن همهی مطالب این اثر برای فهم عمیق رویدادهای تاریخی جهان و اثرگذاری متقابل رویدادها بر یکدیگر ضرورت دارد. اما چون به نظر میرسید تعمق در کل این مجموعهی بزرگ از مجال همهی خوانندگان خارج است، یکی از دانشمندان امریکایی به نام دیوید چرچیل سامرول، که شیفته نظرها و اندیشههای توینبی شده بود، با صرف وقت فراوان نخست شش جلد آن را در یک جلد و سپس چهارجلدی بعدی را هم در جلد دیگری خلاصه کرد و آن را برای توینبی فرستاد. اقبال مردم به ویژه در امریکا به خلاصهی سامرول،که توینبی خود در هر یک از دو جلد آن مقدمهای نوشته است، چنان بود که در طول یک سال چهار بار و هر بار در چند صد هزار نسخه منتشر شد و سامرول نیز از این رهگذر مشهور گردید.
دلیل عدم تلخیص مجلات یازدهم و دوازدهم شاید یکی هم بدان علت است که جلد یازدهم به نقشهها و اطلس جغرافیایی محدود است که خلاصه کردن آن لزومی ندارد. به علاوه، جلد دوازدهم به نام بازاندیشیها بیشتر به مطالب مذهبی و مفاهیم نه چندان تاریخی میپردازد که بعدها هم مورد توجه سامرول قرار نگرفت؛ با این حال، علاقمندان به مباحث آن میتوانند به گزیدهی آثار توینبی از انتشارات امیرکبیر به ترجمهی محمد حسین آریا در فصلهای 22 تا 28 مراجعه کنند.
شهرت آثار توینبی و به ویژه طرح نظرهای بحث انگیزش، دانشمندان دیگری را هم برانگیخت تا اندیشههای او را در نوشتههایش بکاوند و به علاقمندان عرضه کنند. شاید آخرین آنان فردریک تاملین از فیلسوفان شرق شناس بریتانیایی باشد که به دلیل جامعیت اندیشههای توین بی بیشتر آثار او را بررسی کرد و همراه با تفسیرهای مجملی که خود فراهم آورد، در گزیدهی آثار توین بی منتشر ساخت. این اثر حاصل کندوکاو او در 21 عنوان از کتابهای پرمحتوای توین بی است و چنان تدوین شده تا سیر اندیشهی این تحلیلگر پرآوازه تاریخ را معرفی کند.
توین بی برای درک شرایط رویدادهای تاریخی و تعمق در برخی نظرهای خود به پژوهش میدانی هم توجه میکرد. او در دههی 1950 به بیشتر سرزمینهای جهان سفر کرد و از نزدیک مکانهایی را دید که کم و بیش بر آنها حوادث تاریخی مهمی رفته بود. او حاصل سفر هفده ماههی خود را در کتابی با عنوان شرق به غرب، سفر به دور دنیا، منتشر کرد و دایرهالمعارف رنگارنگی از جغرافیایی تاریخی فراهم آورد، از جمله شرح سفر خود را در ایران در هشت گفتار در این کتاب آورد که در میان کشورهایی که دیده است توصیف او از مشاهداتش در ایران و سپس در هند بیشترین مطالب کتاب را به خود اختصاص داده است.(محمدحسین آریا سفرنامه توین بی به دور دنیا ، شرق به غرب را به فارسی درآورده و انتشارات اساطیر منتشر کرده است.)
از دیگر آثار ممتاز پروفسور توین بی برای قرن بیست و یکم (گفتگوی دو فرزانه) است که در آن توین بی اندکی پیش از وفات در سال 1975 با دایساکا ایکارا رهبر بودایهای ژاپن به گفتگو و تبادل نظر پرداخته و برخی از نظرهای یکدیگر را پذیرفته و یا در رد آن برهان آوردهاند. در بخش اول دربارهی تفسیر هستی، انسان، محیط و خرد و در بخش دوم دربارهی نظرهای سیاسی و بینالمللی و در بخش سوم دربارهی زندگی فلسفی و دنیا مباحثه کردهاند.(این اثر با ترجمهی فریبرز مجیدی، منتشر شده است.) از دیگر آثار توینبی میتوان اینها را نام برد: مورخ و تاریخ (ترجمه حسن کامشاد)، جنگ و تمدن(ترجمهِی خسرو رضایی)، جغرافیای اداری هخامنشی(ضمیمهی جلد هفتم بررسی تاریخ ، ترجمه همایون صنعتیزاده)، سفر به چین و میراث هانیبال.
شادروان دکتر بهاءالدین پازارگاد، نخستین کسی است که در ایران با اندیشه و نظرهای توین بی آشنا شد و در دههی 1330 خورشیدی اثری با عنوان فلسفهی نوین تاریخ در شرح و بسط آرای توین بی نوشت. برپایهی تقریظی که مجلهی مهرگان به تاریخ 19 ماه آذر 1334 بر نسخهی تجدید چاپ آن نوشته است، پازارگاد اندیشههای توین بی را از روی تلخیص معروف سامرول توضیح داده و تفسیر کرده است. در همین مجله، شاید هم به درستی، پیشبینی شده است که ای بسا یک قرن طول بکشد که اسباب آن فراهم شود تا متن اصلی بررسی تاریخ توین بی به فارسی درآید. اینک با گذشت بیش از پنجاه سال از آن آرزو، تنها تلخیص معروف سامرول به فارسی درآمده و شاید هم در پنجاه سال دیگر ناشری همت کند و متن کامل و اصلی بررسی تاریخ را به چاپ برساند.
توینبی در بررسی تاریخ ، و به طریق اولی در تلخیص سامرول از این کتاب، به ظهور و سقوط بیست و شش تمدن در سیر تاریخ بشر پرداخته و در تعمق به ساختار و عملکرد و سرنوشت نهایی آنها به قواعدی کلی ، اغلب مشترک در میان همهی آنها رسیده است. واداشتن خواننده به اندیشیدن از ویژگیهای همهی آثار توین بی است و برای این کار پیوسته بر ذهن خواننده تلنگری میزند. گفتهاند توین بی در آثار خود مفاهیم تازهای پدید آورده است که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
معارضه و واکنش : از محوریترین نظرهای این مورخ تحلیلگر است که در شرح آن پیدایش فرهنگها و تمدنها را نتیجهی واکنش مناسب و موفقیتآمیزی میداند که «اقلیت خلاق» در یک جامعه، از جمله رهبران نخبهی آن، به موقع در مقابل معارضهای نشان میدهند که مسیر حوادث پیش روی ملتی یا فرهنگی میگذارد. به نظر توینبی تنزل تمدنها فقط حاصل روندی است که در آن رهبران جامعه قدرت خلاقیت خود را از دست میدهند و به گناه نظامیگری و ملیگرایی و استبداد آلوده میشوند.
به نظر توینبی هر یک از تمدنها نخست صورت جنینی داشتهاند و مدتی طول کشیده تا این مرحله از تکوین را طی کنند و اگر رهبران خلاق نتوانند به معارضههای پیش رو پاسخ مناسب بدهند آن فرهنگها در همان مراحل اولیه عقیم و بیثمر میشوند. برعکس، واکنش موفقیتآمیز اقلیت خلاق موجب میشود تمدن رو به رشد و بلوغ خود گام بگذارد و آفرینندگی را آغاز کند. چنین تمدنی تا آن زمان که بتواند جذابیتهای فرهنگی خود را محفوظ دارد، هم چنان در صحنه میماند.گاهی کامیابیهای یک تمدن رهبران را سرمست میکند و آنان را به کبر و غرور مبتلا و از خلاقیت دور میسازد و رفته رفته به فروپاشی و در مرحله بعد به اضمحلال سوق میدهد.
سرنوشت غرب: توینبی به رغم آن که میپذیرد وقوع دو جنگ جهانی در تمدن مغرب زمین بر چهرهی آن زخم عمیقی برجا نهاده است، اما معتقد نیست که این تمدن جاذبههای فرهنگی خود را از دست داده و مضمحل میشود. بر سر این قضیه با اشپنگلر متفکر و مورخ اهل آلمان اختلاف نظر دارد، چون اشپنگلر در اثر مشهور خود، انحطاط مغرب زمین، برهان آورده که هر تمدنی هم چون موجود زندهای در حال حرکت است و سرانجام روزی مثل هر جاندار دیگری پس از دورهی رشد خود رو به زوال میپیماید و سرانجام میمیرد. اما توینبی استدلال میکند هر فرهنگ و تمدن موفقی، مثل فرهنگ غرب، این توانایی را دارد که عقلایی در درون خود بپروراند تا هم چون سوزنبان مراقب حرکت قطار تمدن خود باشند و مسیرهای انحرافی را تصحیح کنند و نگذارند از صراط مستقیم منحرف شوند.
تقلید از غرب: توینبی در توصیف فرهنگ غرب که خواهی نخواهی مسئلهی کنونی بشر امروزی است میگوید که تمدن غرب به دلیل استیلای طبقهی متوسط در جامعه توانسته خود را از سایر تمدنها متمایز کند. تقلیدکنندگان در کشورهای دیگر به این فکر افتادهاند تا با فراهم آوردن شرایط لازم، یعنی پذیرش شیوهی زندگی طبقهی متوسط غربی، مهر خود را بر پیشانی فرهنگ ملی خود بکوبند. این غربگرایی از پایین به بالا، برای مثال در یونان و چین، که به تدریج صورت گرفته تا اندازهای توفیق پیدا کرده است. اما هرگاه از بالا به دست زمامداران ، حتی خودکامهترین آنان مثل پطر کبیر با اجبار تزریق شده، موفقیتی به دست نیاورده است. این قبیل زمامداران پی بردهاند برای رسیدن به مقصود خود راهی ندارند جز آن که قشر روشنفکر جامعهی خود را در این مسیر به خدمت درآورند.
انتشار آثار توینبی در شرح موارد فراوانی در تلخیص سامرول از این قبیل مفاهیم، و بهویژه توصیف آنها در اثر سترگش بررسی تاریخ، علاوه بر هواخواهان فراوان، منتقدان بسیاری هم داشته است. برخی گفتهاند او به خاطر اثبات نظرات خود آرزوی زوال تمدن غرب را دارد. مورخانی هم به خاطر استفاده از اساطیر و استعاره و جلوه دادن آنها به عنوان حقایق او را ملامت کرده و گفتهاند در ظهور تمدنها به مذهب هم چون نیروی خلاقی که میتواند تمدن مردهای را زنده کند، پیش از اندازه تأکید ورزیده، و باز گفتهاند نتایجی که او از روند تاریخ استنباط میکند بیشتر شایستهی یک اخلاقگرای مسیحی و نه یک مورخ است. با این حال همگان پذیرفتهاند که توینبی یک تنه در آفریدن بررسی تاریخ، آن هم در چنین حجمی وسیع با ذکر مثالهای تاریخی بیشمار و با پیگیری پنجاه سالهی خود کاری کارستان کرده و اثری آفریده که تاکنون هیچ مورخی به تنهایی بدان دست نیافته است.
برگرفته از : جزیره دانش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر