برتراند راسل مشهورترین فیلسوف انگلیسی قرن 20 میلادی است. وی در سال 1872 به دنیا آمد و در 1970 در گذشت. خانواده اش از شهروندان قدیمی و بانفوذ انگلستان بودند. پدر بزرگش، جان راسل، از نخست وزیران پیشین دولت انگلیس بود. پدرش، لرد آمبرلی، از اشراف زادگان انگلیسی محسوب می شد که او و برادرش عنوان "لردی" را از او به ارث بردند.
راسل مدرسه نرفت، ولی معلم سرخانه داشت و خیلی خوب و جدی درس خواند، تا آن که برای خودش دانشمندی شد. در سال 1903، در سن 32 سالگی، کتاب اصول ریاضیات را نوشت و از 1910 تا 1915 کتاب مسائل فلسفه را نوشت که برای یادگیری فلسفه ساده و جذاب است. او نثری فوق العاده شیرین و روان داشت.
وقتی جنگ جهانی اول آغاز شد، کشورهای غربی از جمله انگلستان، برای تامین منافع خود در جنگ شرکت کردند. اما روح راسل با جنگ سازگاری نداشت و اصولا شخصی صلح دوست بود. اعتقاد داشت، منافع شخصی انگلیسی ها ارزش کشته شدن هزاران جوان را ندارد و علت جنگ طلبی انگلیسی ها را سرمایه داری می دانست. آن گونه سرمایه داری که همه ی ثروتش را از راه دزدی و زورگویی به دست آورده است. به همین دلیل، شروع به ایراد سخنرانی و نوشتن بر علیه دولت مردان انگلیس کرد، تا این که توسط دولت، در کشوری که خود را مهد تمدن و آزادی می داند، از دانشگاه اخراج و شش ماه زندانی شد. پس از آزادی، باز به مبارزه ادامه داد و به قول خودش، از این که می دید متمدن ترین قسمت عالم در چنگال توحش دست و پا می زند، بسیار رنج می برد.
راسل نمونه ی بارز یک انسان راه گم کرده و سرگردن غربی است. او با این که دانشمند و فیلسوف است، در انگلستان دچار بهت و تحیر شده است. در دامنه سرمایه داری غرب پرورش یافته و از طبقات مرفه جامعه است، ولی از عملکرد آن ها نفرت دارد. از این رو به تبلیغ و طرفداری از سوسیالیسم روسیه می پردازد، ولی بعد می بیند که روش آنان نیز مثل سرمایه داری غرب ناموفق و شکست خورده است. متاسفانه مسیحیت هم برای او جذابیتی نداشت. مدتی به چین رفت و به زندگی مردم آسیا علاقه مند شد، اما سرگردانی رهایش نکرد. البته در یک موضوع شک نداشت، این که هیچ اعتقادی به سوسیالیسم، سرمایه داری، نژاد سفید و تمدن غرب در وجودش حس نمی کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر