فقط و فقط با يک روش است که ما ميتوانيم به حقيقت پی ببريم، و آن اين است که از اين لحظه که شروع به خواندن اين نوشته کرديم تا پايان اين نوشته، اگر چه مشگل است، ولی بطور کامل عقايد، باورها و تعصباتی که در ضمير ما وجود دارد را به کناری بگذاريم، کاملا و شش دانگ گوش فرا دهيم و ببينم خداوند در اين مورد بسيار بسيار مهم چه ميفرمايد. در درجه اول برداشت من اين است که از دو حال خارج نيست: 1. خداپرست هستم - پيرو راهنمائی ها و دستورات خداوند، يعنی آياتی که به قلب رسول اکرم حضرت محمد (ص) نازل شد (قرآن مجيد) هستم. 2. عقيده و باور ديگری دارم اگر قسمت اول عقيده و باور من است، قرآن مجيد را به سادگی باز ميکنم و ميآموزم که خداوند در اين مورد چه ميفرمايد. آيات زير برعکس هر چيز يا کلام ديگری، کلام خداوند است - ولی هميشه، انتخاب با ما است. اجازه بدهيد که در درجه اول به سادگی بياموزيم که خداوند، خالق من و شما در مورد قرآن و پيروی از آن چه ميفرمايد: خداوند در آيه 155 سوره انعام ميفرمايد: "اين قرآن كتاب مباركی است كه ما نازل كرديم بنابراين از آن پيروی كنيد و از نافرمانی و عذاب خدا بترسيد تا مورد رحمت او قرار گيريد. خداوند در آيه 3 سوره اعراف ميفرمايد: "از آنچه از خداوندتان به شما نازل شده (از قرآن ) پيروی كنيد و از اوليائی غير از آن پيروی نكنيد." افرادی که به اسم اسلام مردان، زنان، و کودکان سنی يا شيعه، بطور کلی هر انسان بيگناهی را ميکشند، آيا به آيه 159 سوره انعام و آيه 90 سوره نساء نگاه کرده اند که خداوند به حضرت رسول ميفرمايد: "كسانی كه دينشان را فرقه فرقه كردند و بصورت گروه هائی در آمدند تو رابطهای با آنها نداری. كار آنها با خداست." خداوند در مورد جنگ با کافران در آيه 90 سوره نساء ميفرمايد: "اگر از شما كناره جويی كردند و با شما نجنگيدند و به شما پيشنهاد صلح كردند با آنها صلح كنيد. خدا برای شما راهی بر عليه آنها قرار نداده است." شما چطور عده ای (مسلمان و يا غير مسلمان) بيگناه، زن و بچه مردم رابه اسم دين ميکشيد؟ خداوند ميفرمايد که حتی راهی بر عليه کفاری که جنگ را با مسلمانان شروع کردند و با مسمانان ميجنگيدند، اگر پيشنهاد صلح كردند قرار نداده است، و ما بايد با آنها صلح کنيم. اين افراد بی گناهی که ديروز و آنروزها بوسيله بمب تکه تکه کرديد افرادی بيگناه بودند.
خداوند در آيه های 6 تا 8 سوره ملک ميفرمايد: "افرادی كه منكر خداوندشان شدند عذاب جهنم را در پيش دارند. جهنم بد جائی است. وقتی در آن بيفتند صدای دلخراش آن را در حالی كه ميجوشد ميشنوند نزديك است جهنم از شدت خشم منفجر شود. هر گاه دستهای در آن افكنده شوند، نگهبانان جهنم از آنها می پرسند، آيا پيغمبری كه شما را از عذاب خدا بر حذر دارد برای شما نيامد؟" بعضی ها در آن روز به نگهبانان جهنم جواب ميدهند، چرا آمد و کتابی بسيار ساده و قابل فهم از دستورات خداوندمان برای ما آورد، ولی ما تصميم گرفتيم آن کتاب را کنار بگذاريم و تسليم دستورات عده ای دکاندار مذهبی، بی اطلاع از كتاب الهی كه دين را وسيله كسب معاش و تأمين مخارج زندگی خود كردهاند باشيم و از آنها پيروی کنيم. دور از کشور عزيزم ايران، اخباری در تلويزيون های اينجا می بينم و ميشنوم که باعث تاسف و تعجب زيادی برای من ميشود. تقريبا هر روز خبرهائی است که گروهی سنی گروهی شيعه يا گروهی شيعه گروهی سنی را بوسيله انفجار کشته اند. سال ها پيش، برای اولين بار ترجمه قابل فهمی از قرآن بدستم رسيد، بعد از خواندن آن تصميم گرفتم که آنرا با مردم جهان در ميان بگذارم، در حال حاضر، افرادی که از اين سايت، ترجمه قرآن را ميخوانند هزاران نفر در هفته است، خداوند بزرگ و يکتا را شکر و سپاس. من سعی ميکنم که هر سال بيشتر از سه بار ترجمه قرآن را از اولين سوره تا آخرين سوره بخوانم. يعنی تا بحال قرآن را حدودا چهل بار خوانده ام – منظور اين است که با فرمايشات خداوند (قرآن مجيد) تا حد زيادی اشنا هستم. بعد از اين مقدمه، مطلب را با دستور و فرمانی از خداوند، آيه ۹۳ سوره نساء (سوره ۴) از قرآن شروع ميکنم " كسی كه مومنی را عمداً بكشد جزای او جهنم است و هميشه در آن خواهد بود و مورد غضب و لعنت خدا است و خدا برای او عذاب بزرگی آماده كرده است." اگر اخباری که از تلويزيون های اينجا می بينيم و می شنويم حقيقت دارد، افرادی که اين جنايات را انجام ميدهند و خود را مسلمان ميخوانند، کدام قسمت اين آيه را نمی فهمند؟ آيا متوجه هستند مورد غضب و لعنت خدا قرار گرفتن يعنی چه؟ اين امر و دستور خداوند است که در آيه 32 سوره مائده ميفرمايد: "هر كس كسی را بكشد، بدون اينكه او كسی را كشته يا مرتكب فسادی در زمين شده باشد، مثل اين است كه تمام مردم را كشته باشد، و كسی كه فردی را زنده بدارد، مثل اين است كه تمام مردم را زنده داشته است."
خداوند در آيه 3 سوره اعراف ميفرمايد: "از آنچه از خداوندتان به شما نازل شده (از قرآن ) پيروی كنيد و از اوليائی غير از آن پيروی نكنيد." آيا اين دستور بسيار ساده و براحتی قابل فهم نيست؟ فرد مسلمان مطابق اين دستور فقط از قرآن پيروی ميكند و از اوليايی غير از قرآن پيروی نميكند. چون کسی که مسلمان است تسليم خدا است نه تسليم انسان ها - آنهائی که تسليم انسانها هستند نام ديگری دارند. کدام قسمت از اين آيه ها و دستورهای خداوند برای آن جنايتکار که مردم بيگناه را ميکشد و خود را مسلمان مينامد قابل فهم نيست؟ داشتن اسم محمد، علی، اکبر، و حسين که دليل مسلمانی من نيست، اجرا کردن دستورهای خداوند دليل مسلمان بودن من است. خداوند به من و شما در قرآن دستور ميدهد که در همه حال عادل باشيد. خداوند در آيه 3 سوره مائده ميفرمايد: "امروز دين شما را كامل و نعمتم را بر شما تمام كردم و دين اسلام(تسليم خدا بودن) را برای شما برگزيدم" خداوند به وضوح و به سادگی به ما ميفرمايد "دين شما را كامل کردم". معنی کلمه "کامل" چيست؟ من در مورد امری که من و شما در زمانی فکر ميکنيم کامل است، و بعدها متوجه ميشويم که امکان دارد اشتباه کرده باشيم صحبت نميکنم. من در مورد ذات مقدسی صحبت ميکنم که اشتباه در کارش نبوده، نيست، و در هيچ زمانی نخواهد بود. من در مورد معبودی صحبت ميکنم که آسمان ها و زمين و هر چه بين آنهاست را آفريده. اين ذات مقدس (خداوند يکتا) به من و شما ميفرمايد که دين مسلمانان كامل است، يعنی كمبودی ندارد كه ديگران بخواهند آنرا كامل كنند . بيائيد ببينيم شاه مردان حضرت علی (ع)، اميرالمومنين، شيرمردی که نامش لرزه به اندام هر جنگجو و دلاوری می اندخت، امام مسلمين جهان، پدر بزرگوار سيدالشهدا، مطيع کامل خداوند و کاتب قرآن مجيد، در خطبه ۱۸ نهج البلاغه در اين مورد چه ميفرمايد: " يا خداوند سبحان دين ناقص فرستاده و از ايشان كمك خواسته آن را كامل كنند؟... يا آنها شريک خدا هستند و حق دارند نظر خود را بگويند و وظيفه خدا است که آن را قبول کند؟ ... يا خداوند سبحان دين را كامل فرستاده و پيغمبر (ص) از رساندن آن بمردم كوتاهی كرده؟" چطور با در اختيار داشتن قرآن هنوز عده ای گول دکانداران مذهبی، که بی اطلاع از كتاب الهی هستند را ميخورند؟ بطور کامل، تمام دستورات خداوند (قرآن مجيد) در دست من و شما است. تمام دستوراتی که خداوند به قلب رسول اکرم، حضرت محمد (ص) الهام فرمود تا آنها را بصورت کتابی الهی (قرآن مجيد) در اختيار من و شما بگذارد. رسولی که خود اولين بشری بود که به يک يک آيات قرآن اعتقاد کامل و مطلق داشت، هرگز و هيچ وقت برخلاف آن کاری نميکرد، و هرگز و هيچ وقت برخلاف آن حرفی نميزد.
اگر من اين کتاب الهی را کنار بگذارم و تابع نظريات چند انسان که حتی قادر به کنترل کردن آب دماغشان هم نيستند بشوم و دستورات آنها را اجرا کنم، اسم اين کاری که من ميکنم چيست؟ خداوند در آيه 6 سوره جاثيه ميفرمايد: "بعد از سخن خدا و آياتش به چه سخنی ايمان مياورند؟" سئوالی بسيار پر معنی و سنگين - افرادی که به اسم اسلام برادران، خواهران، و کودکان سنی يا شيعه بیگناه را ميکشند، آيا به آيه 159 سوره انعام نگاه کرده اند که خداوند به حضرت رسول ميفرمايد: "كسانی كه دينشان را فرقه فرقه كردند و بصورت گروههائی در آمدند تو رابطهای با آنها نداری. كار آنها با خداست." اين دستور و امر صريح خداوند يکتا است به حضرت رسول (ص) که صريحا ميفرمايد: "تو رابطه ای با كسانی كه دينشان را فرقه فرقه كردند نداری." درک و برداشت من از اين آيه اين است که خداوند به رسول اکرم ميفرمايد: اگر من، رخش دينم را فرقه فرقه کردم و دينم را بصورت گروههای مختلفی در آوردم، از آن ببعد حضرت محمد (ص) با من کاری و رابطه ای نخواهد داشت و نبايد داشته باشد، و کار من از آن ببعد با خود خدا است. آيا شما برداشت و درک ديگری از اين آيه داريد؟ بعد از خواندن اين آيه بسيار روشن، واضح و صريح، آيا ما مسلمانان هنوز بايد فرقه فرقه باشيم؟ لطفا به عمق اين دستور خداوند به حضرت محمد (ص) فکر کنيد. اگر من با فرقه فرقه کردن دين اسلام، يعنی بجای اينکه بنا به دستور صريح خداوند که در آيه 78 سوره حج که مرا مسلمان ناميده، به گروه های مختلفی مثل شيعه و سنی و ... تقسيم شوم. اين عمل من آنقدر در نظر خداوند نادرست و اشتباه است که خداوند به حضرت محمد (ص) دستور صريح ميدهد که مرا بحال خود بگذارد و رابطه اش را با من قطع کند. پيغمبر خدا از آن ببعد رابطه اش را با من قطع کند - آيا بدبختی و گمراهی بزرگتری از اين در جهان وجود دارد؟ تازه بعد از اين مصيبت که رسول خداوند رابطه اش را با من قطع کرده، خداوند ميفرمايد: "كار آنها با خداست." حدس بزنيد چه بلائی در انتظار من است وقتی به دستور و امر صريح خداوندم عمل نميکنم. ما ديگر بچه نيستيم که ما را گول بزنند. همه ما تاريخ را خوانده ايم و ميدانيم که برای افرادی که از آن درس نميگيرند و همان اشتباهات را تکرار ميکنند، گرفتاری ها و شکست ها برايشان تکرار ميشود. شما فکر ميکنيد با فرقه فرقه و گروه گروه کردن دين اسلام، و در نتيجه ضعيف کردن اين دين، چه افرادی، چه کشورهائی، و چه گروه هائی از آن استفاده ميبرند؟ آيا برای من و شما مشکل است که بفهميم، ما را بجان هم انداخته اند و کنار گودال نشسته اند و از اين بی اطلاعی و بدبختی ما لذت ميبرند؟ برای جلوگيری از تمام اين گرفتاری ها و بدبختیها تنها کاری که ما ميتوانيم بکنيم اين است که: 1. طبق دستور صريح و واضح خداوند، قرآن را هر چه بيشتر بخوانيم و بدستورات آن عمل کنيم. 2. فرقه فرقه و گروه گروه نشويم. (دستور صريح و واضح خداوند) 3. به حرفهائی که با دستورات خداوند مغايرت دارد گوش ندهيم و آنها را اجرا نکنيم. 4. همگی همان طور که خداوند به تک تک ما دستور داده "مسلمان باشيم". 5. فقط يک گروه، فقط مسلمان، فقط و فقط تابع دستورات خداوند (قران مجيد). 6. طبق دستور صريح و واضح خداوند، همگی به رشته الهی ( قرآن) بچسبيد و دچار تفرقه نشويد. آيه :103 سوره آل عمران 7. هميشه و در همه حال عدالت را رعايت کنيم - دستوری از خداوند در آيه 25سوره 57 (سوره حديد) که ميفرمايد: " پيغمبرانمان را با دليلهای روشن فرستاديم و با آنها كتاب و وسيله سنجش نازل كرديم برای اينكه مردم عدالت را برقرار كنند. " اگر به اميد خداوند ما "مسلمان" و در نتيجه کاملا متحد باشيم، کدام کشور يا کدام گروه حتی جرأت ميکند بر عليه ما اقدامی کند؟ امروزه ما را با فرقه فرقه کردنمان بجان هم انداخته اند و خود ما، (مسلمانان شيعه، مسلمانان سنی، مسلمانان ...) همه بلاها را خودمان سر خودمان مياوريم. ديگر احتياجی به دشمن نيست. وای بر بی اطلاعی از قرآن. بيائيد به اين دستور صريح و واضح خداوند که تمام مشگل ها را بطور کامل حل ميکند نگاه کنيم: خداوند در آيه 73:20 سوره مزمل دو بار به من و شما ميفرمايد: " تا آنجا كه ميتوانيد قرآن بخوانيد" شما فکر ميکنيد اين دستور برای چه منظوری داده شده است؟ من و همه کسانی که قرآن را بکرات خوانده اند، و همانطوری که خداوند به ما دستور داده در مورد هر آيه اش فکر و انديشه کرده اند، باين امر بسيار مهم پی برده اند که اين کتاب الهی، بهترين راهنماست برای يک زندگی پاک و راحت در اين دنيا، و اجرا کردن دستوراتش، تنها راه ورود به بهشت برين است. آيا من که خودم را مسلمان مينامم، و امروز بطور کامل، تمام دستورات خداوند (قرآن مجيد) به زبانی که من براحتی ميتوانم آنرا بفهمم و درک کنم در دست من است، اگر اين دستور را ناديده بگيرم و اجرا نکنم، و مانند عده کثيری که خود را مسلمان مينامند، اين کتاب الهی را حتی يکبار نخوانم، نام اين کارم چيست؟ وای بر ما که بجای خواندن مکرر قرآن و اجرای تمام دستورات خداوند در آن، آن را می بوسيم و سر تاقچه ميگذاريم. مثل اينکه بوسيدن و سر تاقچه گذاشتن قرآن ما را مسلمان ميکند.
خداوند در آيه 32 سوره روم بما هشدار ميدهد که از اين گروه نباشيم و ميفرمايد: "در حاليكه بسوی او برميگرديد از نافرمانی و عذاب او بترسيد و نماز را بپا داريد و از مشركان نباشيد. از کسانی (مشرکانی) كه دينشان را فرقه فرقه كردند و به گروهها تقسيم شدند و هر گروهی به اعتقادات خود دلخوش است." خداوند در آيه :103 سوره آل عمران ميفرمايد: "همگی به رشته الهی ( قرآن) بچسبيد و دچار تفرقه نشويد و نعمت خدا را بر خودتان بياد داشته باشيد كه دشمن هم بوديد و خدا بين دلهای شما محبت ايجاد كرد و به نعمت آن برادر هم شديد، و كنار گودالی از آتش بوديد، خدا شما را از آن نجات داد. خدا آياتش را اينطور برای شما بيان ميكند تا هدايت شويد." شما فکر ميکنيد که روی سخن خداوند با کيست؟ خداوند بما دستور ميدهد که همگی به رشته الهی (قرآن) بچسبيد؛ آيا ما مسلمانان همگی قرآن را حتی يکبار خوانده ايم؟ خداوند بما دستور ميدهد که دچار تفرقه نشويم؛ آيا اين قسمت از اين آيه احتياج به تشريح کردن بيشتری دارد؟ خداوند ميفرمايد ما برادر هم شديم. کدام برادر، برادر و خانواده بيگناه او را منفجر و تکه تکه ميکند؟ کجای قرآن پروردگار به ما اجازه داده که به هم کوچکترين تعدی و تجاوزی بکنيم؟ انسانی که خود را مسلمان ميخواند اجازه ندارد حتی به کافری تجاوز کند چه برسد به يک مسلمان. باور نميکنيد؟ اين آيه را بخوانيد. خداوند در آيه 2:190 سوره بقره ميفرمايد:" در راه خدا با كسانی كه با شما می جنگند، بجنگيد ولی تعدی (تجاوز) نكنيد. چون خدا افرادی را كه تجاوز ميكنند دوست ندارد." اين دستور در مورد کافرانی است که با مسمانان ميجنگيدند؛ خداوند بما ميفرمايد که ما حتی اجازه تجاوز به آنها را هم نداريم.
دستور صريح و واضح خداوند است که اگر به ما حمله شد، ما اجازه داريم از خودمان دفاع کنيم، و اگر دشمن به ما پيشنهاد صلح کرد ما بايد پيشنهاد واقعی صلح را قبول کنيم. خداوند ميفرمايد که ما را، اگر به کافری تجاوز و تعدی کنيم دوست ندارد. وای به افرادی که روز و شب به مومنين تجاوز و تعدی ميکنند و حتی آنها را بخاک و خون ميکشند. ما کجا هستيم و با بی اطلاعی از قرآن، به کجا ميرويم؟ خداوند در آيه 8:61 سوره انفال ميفرمايد: "و اگر برای صلح حاضر شدند با آنها صلح كن و به خدا توكل كن، چون او شنوا و دانا است." خداوند در آيه 22:39 سوره حج ميفرمايد: "به کسانی که مورد حمله قرار گرفته اند بعلت اينکه مورد ظلم قرار گرفته اند اجازه جنگ داده شده و خدا قادر به ياری کردن و پيروز ساختن آنها است." خداوند در آيه 2:193 سوره بقره در مورد افرادی که با مسلمانان ميجنگند ميفرمايد تجاوز فقط بر ستمكاران جايز است - من اجازه ندارم حتی به کافری تجاوز کنم چه رسد به مومنی: "و با آنها بجنگيد تا توطئهای باقی نماند و دين مخصوص خدا شود. اگر دست برداشتند بدانيد كه تجاوز فقط بر ستمكاران جايز است." خداوند در آيه 2:194 سوره بقره در مورد مسلمانانی که مورد تعدی قرار گرفته اند ميفرمايد: "اگر كسی بشما تعدی كرد همانطور كه بشما تعدی كرده به او تعدی كنيد و از نافرمانی خدا بترسيد و بدانيد كه خدا با پرهيزكاران است." خداوند در آيه 5:87 سوره مائده ميفرمايد:"چون خدا افراد متجاوز را دوست ندارد." خداوند در آيه های 52 و 53 سوره مومنون ميفرمايد:"و اين امت شماست، يک امت و من خداوند شما هستم، لذا از نافرمانی من برحذر باشيد. اما مردم دين خود را فرقه فرقه کردند و هر دسته ای به روشی که دارند دلخوشند." اينها دستورهای واضح و صريح خداوند است که ما "يک امت" هستيم، و بکرات در قرآن مجيد تاکيد شده که دينمان، اسلام را فرقه فرقه نکنيم. عده ای که خود را مسلمان مينامند، برخلاف دستور خداوند، غير از اينکه دين خود را فرقه فرقه کرده اند، افراد بيگناه فرقه ديگر را آزار داده و حتی آنها را ميکشند. هميشه اين فکر مرا اذيت ميکرد و درک کردنش برای من مشکل بود و هست، فکر اينکه وقتی فردی عده ای زن و مرد و بچه بيگناه را (مسلمان يا غير مسلمان) ميکشد، چطور ميتواند در شب بخوابد؟ چطور ميتواند به صورت خودش در آينه نگاه کند؟ وقتی در آينه نگاه ميکند، چه ميبيند؟ وقتی به جسد مادری نگاه ميکند که در حالی که فرزندش را در آغوش گرفته در اثر انفجار يکی از بمب های لعنتی او متلاشی شده اند، چه در مغزش ميگذرد؟ وقتی پدری را ميبيند که جسد بيجان فرزندش را که بدست اين جنايتکار بی دين کشته شده است، با فرياد پسرم، پسرم، بخاک ميسپارد. وقتی مادری را ميبيند که در عزای مرگ کودکش موهايش را ميکشد و بجای بوسيدن صورت کودکش و فرستادن به دبستان او را به خاک می سپارد.
من تعجب ميکنم که چطور و با چه جرأت افرادی که خود را مسلمان مينامند، قرآن مجيد که سراسر راهنمائی و هدايت است را کنار گذاشته و کتابی را که يک بشر که حتی قدرت مقابله با يک ميکرب سرماخوردگی يا ويروس اسهال را ندارد بجای کتاب الهی خداوند ميخوانند و دستورات او را اجرا ميکنند. آيا وصف جهنم را در قرآن نخوانده اند؟ خداوند در آيه های 11 تا 15 سوره فرقان ميفرمايد:"حقيقت اين است که آنها قيامت را قبول ندارند، ما برای کسی که قيامت را قبول ندارد آتش جهنم را آماده کرده ايم، وقتی جهنم آنها را از دور ببيند صدای خشم و خروش شديد آنرا ميشنوند، و وقتی دست و پا بسته با غل و زنجير در جای تنگی از آن انداخته شوند آنوقت تقاضای مرگ ميکنند. امروز يکبار تقاضای مرگ نکنيد بلکه بارها تقاضای مرگ بکنيد. بگو: اين وضع بهتر است يا بهشت هميشگی که به پرهيزکاران وعده داده شده. بهشتی که پاداش کار خودشان و محل بازگشت آنها است. " خداوند در آيه های 6 تا 8 سوره انسان (يا دهر) ميفرمايد:"افرادی كه منكر خداوندشان شدند عذاب جهنم را در پيش دارند؛ جهنم بد جائی است. وقتی در آن بيفتند صدای دلخراش آن را در حالی كه ميجوشد ميشنوند. نزديك است جهنم از شدت خشم منفجر شود. هر گاه دستهای در آن افكنده شوند، نگهبانان جهنم از آنها می پرسند، آيا پيغمبری كه شما را از عذاب خدا بر حذر دارد برای شما نيامد؟" خداوند در آيه های 50 تا 52 سوره انفال ميفرمايد:"كاش وقتی را كه فرشتگان جان افراد بیايمان را ميگيرند ببينی، در حاليكه به صورت و پشت آنها ميزنند به آنها ميگويند عذاب سوزان را بچشيد. اينكار بعلت كارهائی است كه ميكرديد، چون خدا به بندگانش ستم نميكند. اينها مثل آل فرعون و افرادی كه قبل از آنها بودند، منكر آيات خدا شدند. خدا هم بعلت گناهانشان آنها را دچار عذاب كرد، چون خدا نيرومند و مجازاتش شديد است." من از افرادی که مطالبی را سرهم ميکنند و بنام فرمايشات خداوند به مردم بی اطلاع از قرآن، تزريق و تلقين ميکنند دعوت ميکنم که آيه 50 سوره نساء را بخوانند تا بدانند چه آينده ای در انتظارشان نشسته است. خداوند در اين آيه ميفرمايد: "نگاه كن چگونه دروغهايی را به هم ميبافند و به خدا افترا ميزنند. همين يك گناه آشكار برای شخص كافی است." شما فکر ميکنيد منظور خداوند وقتی ميفرمايد: " همين يك گناه آشكار برای شخص كافی است" از اين جمله چيست و چه مصيبت و بلائی در انتظار اوست؟ خداوند در آيه 6:21 سوره انعام ميفرمايد: "كيست ظالمتر از كسی كه دروغی را سر هم كند و از قول خدا بگويد يا منكر آيات او شود؟ ظلم كنندگان رستگار نميشوند." خداوند در آيه ذکر شده ميفرمايد "يا منكر آيات او شود" خداوند صريحا در آياتش بمن ميفرمايد دينم را فرقه فرقه نکنم. خداوند صريحا در آياتش بمن ميفرمايد که کشتن انسان بيگناه (مسلمان و يا غير مسلمان) چه سرنوشت شومی را بدنبال دارد. خداوند صريحا در آياتش بمن ميفرمايد هميشه و در همه حال عادل باشم و عدالت را رعايت کنم. خداوند صريحا در آياتش بمن ميفرمايد من حتی اجازه ندارم به دشمنم تعدی و تجاوز کنم. آيا اگر من غير دستورات خداوند عمل کنم، معنی اين کارم چيست، و آيا رستگار ميشوم؟ خداوند در آيه 155 سوره انعام ميفرمايد: "اين قرآن كتاب مباركی است كه ما نازل كرديم بنابراين از آن پيروی كنيد و از نافرمانی و عذاب خدا بترسيد تا مورد رحمت او قرار گيريد." در اين آيه و در هيچ آيه ديگری در قرآن، خداوند در مورد هيچ کتابی که بدست بشری نوشته شده حرفی نزده، و فقط به کتب الهی اشاره ميفرمايد. از علی عليه السلام در سخن کوتاه 102 يا 105 نهج البلاغه نقل شده است که فرمود: "خدا چيزهائی را بر شما واجب کرده آنها را ضايع نکنيد (آنها را انجام دهيد) و برای شما حدودی تعيين کرده از آنها تجاوز نکنيد، و شما را از چيزهائی نهی کرده حرمت آنها را از بين نبريد (آن کارها را نکنيد) و در مورد چيزهائی برای شما ساکت مانده (حرفی نزده) و آنها را از روی فراموشی ترک نکرده خودتان را درباره آنها به زحمت نيندازيد." مسئله تراشی نکنيد. افرادی که ادعا ميکنند مردم برای فهميدن و درک قرآن به آنها احتياج دارند دکان باز کرده اند. بعضی از اينها همان افرادی هستند که قرن ها از بی اطلاعی مردم سوء استفاده کرده اند و افکار عقب افتاده و منفعت جويانه خود را بنام دين بخورد مردم دادند و ميدهند. به آنها بگوئيد که سوره قمر آيه های 40، 32، 22، 17 را بخوانند که خداوند ميفرمايد: " بدون ترديد ما قران را برای متوجه شدن آسان کرديم، آيا کسی هست که متوجه شود؟" خداوند در آيه 65 و آيه 97 سوره انعام، در هر بهانه ای را بروی افرادی که در مورد فهم و درک قرآن دنبال بهانه ميگردند بسته و ميفرمايد: "نگاه كن كه ما چگونه آيات را توضيح ميدهيم تا آن را بفهمند." "ما آيات را برای افراد دانا توضيح دادهايم." آيا اطاعت کامل و بدون چون و چرا از قرآن اولين قدم در راه درک اسلام و مسلمان بودن نيست؟ سنت پيغمبر و سنت يک يک اهل بيت که مدل مسلمانی و نمونه هائی برای يک يک مسلمين هستند، اطاعت کامل از قرآن بود. هرگز و هيچ وقت حرفی برخلاف قرآن نميزدند، و هرگز و هيچ وقت کاری برخلاف قرآن نميکردند. خداوند در آيه 14 و 15 سوره انعام به رسول اکرم ميفرمايد:"بگو: به من دستور داده شده كه بيشتر از همه تسليم حكم و نظر خدا باشم و از مشركين نباشم." " بگو: من اگر از فرمان خدا سرپيچی كنم از عذاب روز بزرگ ميترسم." اين رسول والامقام خداوند است، اين آخرين پيغمبر خداست، اين موجود گرانقدريست که خداوند قرآن را به قلب او الهام کرده. اين وجود استثنائی از اينکه اگر از فرمان خدا سرپيچی كند، از عذاب روز بزرگ بايد بترسد و ميترسد؛ چه برسد به اين افرادی که به اسم شيعه گری يا سنی گری عده ای زن و بچه و مرد بيگناه مسلمان و غير مسلمان را ميکشند. شما فکر ميکنيد اين افراد از عذاب روز بزرگ چه سهمی خواهند داشت؟ همانطور که در آيه ذکر شده خداوند ميفرمايد که اين رسول والامقام خداوند، بيشتر از همه تسليم حكم و نظر خدا است. يک لحظه فکر کنيد، حكم و نظر خداوند چيست؟ آيا غير از قرآن چيز ديگری بنظر شما ميرسد؟ تمام احکام و نظريات و دستورات خداوند در قرآن است. اين نظر من نيست. اين فرمايش خداوند است که در آيه 38 سوره انعام بمن ميفرمايد ، خداوند از هيچ چيز در قرآن فرو گذار نکرده (يعنی قرآن مجيد کاملا کامل است و احتياجی به هيچ احدی چه مرده چه زنده برای کامل کردنش ندارد). خداوند در آيه 20 سوره آل عمران به رسول اکرم ميفرمايد:"بگو: من خودم را تسليم خدا كردهام، و پيروان من هم همينطور ... وظيفه تو فقط رساندن پيام است." آخرين رسول خداوند، حضرت محمد (ص) اولين فردی بود که مطيع کامل و تسليم قرآن بود. هرگز و هيچ وقت حرفی برخلاف قرآن نميزد، و هرگز و هيچ وقت کاری برخلاف قرآن نميکرد.
آيا من و شما که مسلمان هستيم نبايد از رسول خداوند ياد بگيريم و تسليم تمام حکم ها و نظرهای خداوند که در قرآن مجيد است باشيم؟ اگر من تسليم حکم و نظر خداوند (قرآن مجيد) نباشم، آيا هنوز ميتوانم خودم را مسلمان بخوانم؟ خداوند در آيه 5:92 و 5:99 سوره مائده ميفرمايد:"وظيفه پيغمبر فقط رساندن روشن پيام خدا است" "وظيفه پيغمبر فقط ابلاغ حكم و نظر خدا است و خدا آنچه را آشكار ميكنيد و آنچه را مخفی ميكنيد ميداند." خداوند در آيه 13:40 سوره رعد به رسول اکرم ميفرمايد:"وظيفه تو فقط رساندن پيام است و رسيدگی به حساب آنها به عهده ما است." خداوند در آيه 35:23 سوره فاطر به رسول اکرم ميفرمايد:"و فقط هشدار دهندهای." خداوند در آيه 43 تا 46 سوره حاقه (سوره 69) ميفرمايد: "نزول آن (قرآن) از طرف صاحب اختيار جهانيان است. اگر بعضی حرفها را از قول ما ميگفت، ما با دست خودمان او را ميگرفتيم، و شاهرگش را قطع ميكرديم." پيغمبر برگزيده خداوند، حضرت محمد (ص) اجازه نداشت به هيچ عنوان و تحت هيچ شرآيطی از قول خداوند حرفی بزند که خداوند آنرا نفرموده بود، و ما خوانديم که در صورت تخلف، خداوند ميفرمايد که شاهرگ پيغمبر را قطع ميکرد؛ اين دکانداران مذهبی چه ميگويند؟ ببينيد چطور پيغمبران خدا، اهل بيت، و تعدادی از مقربان درگاه خداوند را به چه درجه هائی رسانده اند؛ اين انسانها را به قدری بالا برده اند که به بعضی از آنها حتی مقام الوهيت داده اند. اين پيغمبر خداوند، حضرت محمد (ص) است که شاهرگش قطع ميشود اگر حرفی خلاف گفته خداوند بگويد، بقيه افرادی که عده ای دکاندار مذهبی قرآن نخوانده، از آنها برای ما بت ساخته اند، ديگر جای خود دارند. پيغمبر (ص) مسلمان و تسليم محض حكم و نظر خدا بود، و حرفی برخلاف قرآن نميزد، و هرگز كاری برخلاف آن نميكرد. اين پيغمبر خداوند، حضرت محمد (ص) کاملا از عواقب اين عمل با خبر بود - عواقب اين عمل به قلبش الهام شده بود. خداوند در آيه 16:35 و 16:82 سوره نحل ميفرمايد: "آیا وظیفه پیغمبران چیزی غیر از رساندن آشكار پیام خدا است؟ "وظیفه تو فقط رساندن آشكار پیام است" خداوند در آيه 29:18 سوره عنكبوت ميفرمايد: "وظيفه پيغمبر فقط رساندن آشكار پيام الهی است." خداوند در آيه 17:93 سوره اسراء ميفرمايد: "آيا من جز بشری هستم كه وظيفه رسالت بعهدهاش گذاشته شده" وظيفه پيغمبران را در آيه 36:17 سوره يس ببينيد: "وظيفه ما فقط رساندن پيام واضح خداست." خداوند در آيه 42:48 سوره شوری به رسول اکرم ميفرمايد: " وظيفه تو فقط رساندن پيام است" اميد است که آياتی که ذکر شد، ثابت کرده باشد که وظيفه تمام پيامبران فقط و فقط رساندن روشن پيام الهی بود، و خودشان موظف بودند مثل ديگران، تسليم حکم و نظر خداوند باشند. وقتی شخصی مثل رسول اکرم، پيغمبر خدا، تسليم محض دستورات خداوند است و از عذاب روز بزرگ ميترسد، وای بر من اگر دستورات خداوند را ناديده بگيرم. خداوند در آيه 64:12 تغابن ميفرمايد:"وظيفه پيغمبر ما فقط رساندن آشكار رسالت ماست." آيا اين آيه احتياج به تفسير دارد؟ ما را چه شده و چرا انسانها را برخلاف دستور واضح و صريح خداوند از حد انسان بودن ميگذرانيم و بزرگ ميکنيم؟ خداوند در قرآن فرموده "ستايش و بزرگداشت فقط اختصاص به خدا دارد" و ما اين صفت منحصر به فرد را به بعضی از مقربآن درگاه خداوند ميدهيم! اسم اين کار بنظر شما چيست؟ ببينيد دوری از قرآن ما را به کجا برده و به کجا ميبرد. خداوند در آيه 5:50 سوره مائده به رسول اکرم ميفرمايد:"بين آنها مطابق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و از دلخواه آنان پيروی مكن و مواظب باش كه تو را از بعضی از چيزهائی كه خدا بتو نازل كرده منحرف نكنند." بيشتر وقتها زمانی که با يکی از اين دکانداران مذهبی قرآن نخوانده صحبت ميکنيد، برای عوض کردن موضوع و گمراه کردن من و شما، و ثابت کردن افکار غلط شان، چند تا حديث بخورد ما ميدهند که اغلب آنها نادرست، و حتی ضد اوامر خداوند در قرآن مجيد است. از آنها بپرسيد آيا اين احاديثی که ذکر ميکنی اوامريست که خداوند دستور داده و در قرآن نوشته شده، يا يک انسان آنها را نوشته؟ مسلما خواهد گفت انسان. باو بگوئيد من قرآن مجيد را در دست دارم که تمام اوامر خداوند در آن است، و خداوند در قرآن در آيه 6:38 سوره انعام بمن ميفرمايد که خداوند از هيچ چيز در قرآن فرو گذار نکرده (يعنی قرآن کاملا کامل است و احتياجی به هيچ احدی چه مرده چه زنده ندارد که آنرا بهبود بخشد). اگر هنوز بجای آيات قرآن، اصرار بذکر احاديث کرد، از او بخواهيد که فقط و فقط برای چند لحظه ای تمام نفرات ثالث را (به اصطلاح قانونگذاران حرفه ای دين را) کنار بگذارد و ببيند خود رسول خداوند چه ميفرمايد: در حديث اول باب آخر کتاب فضل علم کافی رسول اکرم ميفرمايد: "هر حديثی که برای شما نقل کردند اگر مطابق قرآن بود آن را بگيريد، و اگر خلاف قرآن بود آن را ترک کنيد." از قول پيغمبر در حديث اول و پنجم باب آخر كتاب فضل علم اصول كافی نقل شده است كه فرمود: "آنچه موافق كتاب خدا بود (از هر کسی كه باشد) بگيريد، و هرچه برخلاف كتاب خدا بود (از هر کسی كه باشد) ترک كنيد" رسول اکرم ادامه ميدهد و ميفرمايد: "ای مردم آنچه از قول من بشما گفته شد كه موافق كتاب خدا باشد من گفتهام، و آنچه مخالف كتاب خدا باشد من نگفتهام" رسول اکرم در حدیث شماره ۱٨٦۱ مختصر صحیح مسلم فرموده: "غیر از قرآن چیزی از من ننویسید . هر کسی نوشته باید آن را محو کند" تشکر بی پايان از رسول اکرم که با اين جملات ساده، روشن، و قابل فهم برای هر فردی کار مرا آسان، و تکليف ما را روشن فرموده و جای ترديد برای ما و هيچ فرد ديگری که پيرو قرآن است، و دستورات و راهنمائی های پيغمبر خدا برايش اهميت دارد باقی نگذاشته. اميرالمومنين، حضرت علی در نهج البلاغه در خطبه 175 با سخنی بسيار واضح و روشن کار من را در اين مورد بسيار ساده تر فرموده و ميفرمايد: "کسی بعد از قرآن به چيزی احتياج ندارد، و کسی قبل از قرآن بی نياز نيست."
"کسی قبل از قرآن بی نياز نيست" شما فکر ميکنيد نيازی که علی (ع) از آن صحبت ميکند در مورد چه کتابی غير از قرآن مجيد است؟ استاد بختياری نژاد مينويسد: "تمام احاديثی که بر خلاف قرآن است مطابق گفته پيغمبر (ص) بايد بدور انداخت. تمام احاديثی که بر خلاف قرآن است تهمت به پيغمبر (ص) و دروغ است." "نویسنده صحیح بخاری، قدیمی ترین کتاب حدیث اهل سنت در سال ٢٥٦ هجری از دنیا رفتـه یعنی این کتاب بیشتر از دو قرن بعد از رحلت پیغمبر نوشته شده و نویسنده کتاب اصــول کافی در سال ۳٢٨ هجری از دنیا رفته یعنی این کتاب لااقل سه قرن بعد از رحلت پیغمبر نوشته شده . مطالب آنها چقدر می تواند مورد اعتماد باشد؟" کدام حافظه ای می توانسته آنها را حفظ کند و طی چنـد سال آن را درست بدست این نویسندگان حدیث برساند !!؟" آيا شما يادتان ميايد چهارشنبه هفته گذشته شام چه خورده ايد؟ افرادی که در راه گمراه کردن و گمراه نگاه داشتن مردم کوشش ميکنند بايد آيه 25 سوره نحل راببينند که خداوند ميفرمايد: " تا روز قیامت بار گناهان خود را بطور كامل حمل كنند به اضافه بار گناه كسانی كه به سبب نادانی گمراه كردهاند؛ بدانید باری كه به دوش میکشند بد باری است." برای شناخت کامل رسول خدا، حضرت محمد (ص) بيائيد به آيه 110 سوره کهف نگاه کنيم که خداوند ميفرمايد: "بگو: من فقط بشری مثل شما هستم. بمن وحی ميشود كه معبود شما معبودی است يگانه. كسی كه اميد ملاقات صاحب اختيار خود را دارد بايد كار صحيح بكند و در بندگی كردن صاحب اختيار خود هيچکس را شريک او نسازد" اميد است آيه های ذکر شده ثابت کرده باشد که پيغمبر غير از ابلاغ وحی وظيفهای نداشت و قانونگذار نبود. پيغمبر خدا قانونگذاری نميکرد و تسليم حکم و نظر خدا يعنی قرآن بود. اين افرادی که از هيچ نظر و با هيچ مقياسی گرد پای رسول برگزيده خداوند هم نيستند، با چه جرأتی فرمايشات خداوند را ناديده ميگيرند و بر خلاف قرآن مجيد قانون گذاری ميکنند؟ خداوند در آيه 26 سوره کهف ميفرمايد: "مردم ياوری غير از او ندارند و او كسی را در قانونگذاری شريک خود نميکند." او كسی را در قانونگذاری شريک خود نميکند، واضح تر از اين چطور ميتوان اين مورد را گفت؟ هيچ کس، حتی رسول برگزيده خود، حضرت محمد (ص) که پيغمبر خداست. خداوند در آيه 5:77 سوره مائده ميفرمايد: "بگو ای اهل كتاب، در دينتان بنا حق مبالغه و گزافه گوئی نكنيد و از دلخواه دستهای كه قبلا گمراه شدند و عده زيادی را منحرف كردند و از راه راست منحرف شدند پيروی نكنيد." خداوند در آيه 3:78 سوره آل عمران ميفرمايد: "عدهای از آنها بنام بيان كتاب خدا طوری حرف ميزنند كه شما خيال كنيد حرفهايشان از كتاب الهی است، در صورتيكه از كتاب الهی نيست و ميگويند اين حرفها از جانب خدا است. در صورتيكه از جانب خدا نيست. از قول خدا دروغ ميگويند و خودشان هم اين را ميدانند." آيه های 5:44 و 5:45 و 5:47 سوره مائده را ببينيد که خداوند ميفرمايد:"كسانی كه مطابق آنچه خدا نازل كرده ( وحی: كتاب الهی ) حكم نكنند كافرند." "كسانی كه مطابق آنچه خدا نازل كرده حكم نكنند، ظالم هستند." "كسانی كه مطابق آنچه خدا نازل كرده است حكم نكنند از اطاعت خدا خارج شدهاند." آيا فهم اين آيات مشکل است؟ خداوند در آيه 9 و 12 سوره اسراء ميفرمايد" اين قرآن مردم را به درست ترين راه هدايت ميکند " " ما هر چيزی را كاملا توضيح دادهايم." استاد بختياری نژاد مينويسد: "آيا اين قرآنی که خداوند آنرا کاملا توضيح داده و به بهترين راه هدايت ميكند، هدايتش طوری است كه مردم آنرا نفهمند؟ " دوستان، برادران و خواهران عزيز، اسم کوچک من حسن است و من در مشهد بدنيا آمده ام، اسم پدر من که سالهاست فوت کرده علی بود، اسم پسر من که در امريکا بدنيا آمده را علی گذاردم، من در خانواده ای که شيعه هستند به دنيا آمدم. بعد از اينکه قرآن را خواندم و با دستورات خداوند، بدون هيچ واسطه ای، که کسی عمدا يا اشتباها بخواهد مفهوم و يا معنی کلمات و جملات را عوض کند آشنا شدم. وقتی خواندم که خداوند به من امر کرده که دينم " اسلام " را فرقه فرقه نکنم. وقتی خواندم که خداوند مرا مسلمان ناميده، از درگاه خداوندم پوزش طلبيدم و از آن ببعد اگر کسی از من بپرسد که دينم چيست، با افتخار ميگويم"من مسلمان هستم". چطور من ميتوانم به خودم اجازه بدهم که خود را عضو فرقه ای از اسلام بنامم در حالی که خداوند به من دستور داده دينم " اسلام " را فرقه فرقه نکنم؟ من قرآن را خوانده ام و تا حدی از عواقب نافرمانی دستورات خداوند خبر دارم. آيه 22:78 سوره حج را ببينيد که خداوند مرا مسلمان ناميده: "اين آئين پدرتان ابراهيم است. او شما را قبلا و در اين دوره مسلمان ناميده (يعنی کسی که تسليم حکمخداست) " خداوند مرا مسلمان ناميده – خداوند به من صريحا و بطور واضح در آيات مختلف دستور داده که دينم "اسلام " را فرقه فرقه نکنم. خداوند به رسولش حضرت محمد (ص) دستور فرموده اگر من دينم را فرقه فرقه کنم، او هيچ رابطه ای با من نبايد داشته باشد. با اطلاع به اين مطالب، اگر من هنوز خودم را عضوی از فرقه های اسلام بدانم، اسم اين کارم چيست؟ بار ديگری که کسی از شيعه يا سنی بودن حرف ميزند، باو بگوئيد طبق اين آيه، خداوند همه ما را مسلمان ناميده و در آيات متعددی در قرآن به يک يک ما دستور داده که دينمان را فرقه فرقه نکنيم؛ و مخالفت با دستور خداوند عاقبتی بسيار ناخوش و شومی را دارد. خداوند در آيه 3:103 سوره آل عمران ميفرمايد:"همگی به رشته الهی ( قرآن) بچسبيد و دچار تفرقه نشويد" آيا من برای فهم اين دستور احتياج به تفسيربيشتری دارم؟ بياد افرادی که بر خلاف دستور واضح و صريح خداوند، در راه فرقه فرقه کردن و فرقه فرقه نگاه داشتن مسلمانان کوشش ميکنند، بياد آيات ۱۵۹ و ۱۶۰ سوره بقره افتادم که خداوند ميفرمايد: "كسانی كه دلايل روشن و راهنمايی هايی را كه ما نازل كرديم، بعد از اينكه آنرا برای مردم در كتاب بيان كرديم، كتمان ميكنند ( بمردم نميگويند) كسانی هستند كه خدا و لعنت كنندگان آنها را لعنت ميكنند. مگر كسانی كه توبه كردند و كارهايشان را اصلاح كردند و حقايق را برای مردم بيان كردند، من توبه آنها را می پذيرم، من توبه پذير مهربان هستم." آيا متوجه معنی اين آيه هستيد؟ "خداوند آنها را لعنت ميكند" لحظه ای به مفهوم اين جمله فکر کنيد. آيا بدبختی بالاتر از اين وجود دارد که کسی را خداوند لعنت کند؟ از يک يک شما خواهش ميکنم مواردی را که از قرآن مجيد ياد ميگيريد به ديگران بياموزيد و آنها را راهنمائی کنيد که قرآن بخوانند و بجای انسان پرستی، خدا پرست شوند. مخصوصا فرزندانتان، نسل آينده را. خداوند در آيه 55 و 56 سوره زمر ميفرمايد: ” قبل از اينكه عذاب بطور ناگهانی و بدون اينكه توجه داشته باشيد سراغ شما بيايد، از بهترين چيزی كه از طرف خدا برای شما نازل شده (از قرآن) پيروی كنيد. قبل از اينكه کسی بگويد وای بر من، كه در حضور خدا در كار خود كوتاهی كردم. من از كسانی بودم كه عذاب خدا را مسخره ميكردند. "
دور انداختن چرندياتی که ربطی به اسلام ندارد و مخالف قرآن است، و توبه کردن و برگشتن به بهترين چيزی كه از طرف خدا برای من و شما نازل شده، يعنی قرآن مجيد، و از آن پيروی کردن، قبل از اينكه عذاب بطور ناگهانی و بدون اينكه توجه داشته باشيم سراغ من و شما بيايد - يادتان باشد که خداوند توبه كنندگان و پاكان را دوست دارد. خداوند در آيه 222 سوره بقره ميفرمايد: "چون خدا توبه كنندگان و پاكان را دوست دارد." خداوند در آيه 16:89 سوره نحل ميفرمايد:"ما قرآن را بر تو نازل کردیم، كه هر چیزی را بیان میکند و نشان دهنده راه صحیح و رحمت و بشارت برای افرادیست كه تسلیم حكم و نظر خدا هستند." تسلیم حكم و نظر خدا، نه تسليم هر دکاندار مذهبی بی اطلاع از كتاب الهی كه دين را وسيله كسب معاش و تأمين مخارج زندگی خود كرده. استاد بختياری نژاد مينويسد: "مسلمانان در اثر بی اطلاعی و در اثر دکانداری فريبکاران و در اثر اطاعت نکردن از قران که راهنمائی خداوند در آن است دچار اختلاف و کشمکش شدند و سست و ضعيف و ذليل گشتند. مسلمانان روزی قدرت جهانی بودند ولی در اثر دورشدن از قرآن و توجه به احاديث و فقه اين قدرت را از دست دادند. اگر دوباره به قرآن رو آورند عظمت جهانی سابق را خواهند يافت. وای بر جهل و بی اطلاعی از قرآن که باعث تفرقه و ضعف مسلمانان شده. اسلام يعنی، آزادی انسان از بندگی انسان، يعنی بنده و مطيع محض و بدون چون و چرای هيچكس و هيچ مقام و سازمانی نبودن، غير از خدا. اسلام تسليم خدا بودن است، و تسليم هيچكس و هيچ مقام و هيچ سازمانی غير از خدا نبودن . تنها راه اتحاد مسلمانان چسبيدن به قرآن است و ترك تمام احاديثی كه بر خلاف قرآن است و ترك فقه (اگر با قرآن مطابقت نمی کند) و نظر بعضی از فقها كه باعث تفرقه شده است . ما برادری را به دشمنی تبديل كرديم، علت آن جدا شدن از قرآن و پيروی از افراد بوده . همه ميدانند عظمت ها در اثر اتحاد بوجود آمد و در اثر تفرقه از بين رفت ." خداوند در آيه 8:46 سوره انفال ميفرمايد: "و از خدا و رسولش اطاعت كنيد و با هم كشمكش نداشته باشيد چون سست ميشويد و قدرتتان از بين ميرود. استقامت داشته باشيد چون خدا با افراد با استقامت است." خداوند ميفرمايد: "با هم كشمكش نداشته باشيد" ما را ببين که کارمان از کشمکش گذشته، و برادران و خواهران و اطفال بيگناه را بنام دين خدا بخاک و خون ميکشيم. خداوند در آيه 98:4 سوره بينه ميفرمايد:"اهل كتاب فقط پس از اينكه دليل روشن برايشان آمد دچار تفرقه شدند." ما غير از اينکه دچار تفرقه شديم، يکديگر را ميکشيم و هنوز خودمان را مسلمان ميناميم. اگر من از دستورات خداوند در قرآن پيروی نميکنم، بچه جرات ميتوانم خودم را مسلمان بخوانم؟ خداوند برای شما در آيه 42:13 سوره شوری ميفرمايد:"برای شما از دين همان چيزی را قانونگذاری كرد كه نوح را به آن سفارش كرد و همان چيزی است كه بتو وحی كرديم و همان چيزی است كه ابراهيم و موسی و عيسی را به آن سفارش كرديم كه دين (دستورهای خدا) را اجرا كنيد و در آن تفرقه نداشته باشيد. اين چيزی كه مشركين را به آن دعوت ميكنی برايشان سخت است (نميتوانند دست از تفرقههايشان بردارند). خدا هر كس را كه بخواهد برای خود انتخاب ميكند وهر كس را كه بسوی او برگردد هدايت مينمايد." خداوند در آيه 42:15 سوره شوری ميفرمايد: "تو مردم را به آن (اجرای دين و تفرقه نداشتن) دعوت كن و همانطور كه بتو دستور داده شده در اينكار استقامت داشته باش و از دلخواه آنان پيروی مكن و بگو: من به هر كتابی كه خدا نازل كرده ايمان دارم و بمن دستورداده شده كه بين شما بعدالت عمل كنم؛ صاحب اختيار ما و صاحب اختيار شما خداست. كارهای ما مال ما و كارهای شما مال شماست؛ بحثی بين ما نيست؛ خدا ما را جمع ميكند و بازگشت ما پيش اوست." دستور صريح و کاملا واضح خداوند: تفرقه ايجاد نکردن و تفرقه نداشتن در دين، و استقامت داشتن و از دلخواه افرادی که برخلاف دستورات و راهنمائی های خداوند حکم ميکنند پيروی نکردن. آيا من و شما هنوز بايد ندانيم که حقيقت و راه راست چيست؟ خداوند در آيه 45:11 سوره جاثيه ميفرمايد: "اين قرآن راهنماست ( راه درست زندگی را به انسانها نشان ميدهد) و كسانی كه منكر آيات خداوندشان ميشوند عذابی پر درد دارند." اگر آنچه عده ای دکاندار مذهبی ميگويند حقيقت دارد، - اين چه راهنمائی و رحمت الهی است که يک پايش می لنگد، - اين چه راهنمائی و رحمت الهی است که احتياج به کتابهائی که بشری نوشته دارد، و بدون آن کتابها قابل استفاده نيست؟ - پس چرا خداوند نفرموده که قرآن فقط قسمتی از راهنمائی و رحمت الهی است و در انتظار جلد دوم باشيد؟ - پس چرا اميرالمومنين، حضرت علی در نهج البلاغه در خطبه ۱۷۵ در موردش ميگويد: "کسی بعد از قرآن به چيزی احتياج ندارد، و کسی قبل از قرآن بی نياز نيست. - پس چرا رسول اکرم در حدیث شماره ۱٨٦۱ مختصر صحیح مسلم در موردش ميگويد: "غیر از قرآن چیزی از من ننویسید . هر کسی نوشته باید آن را محو کند" - پس چرا خود خداوند در موردش ميفرمايد:017:009 " اين قرآن مردم را به درست ترين راه هدايت ميکند " 017:012 " خداوند خودش هر چيزی را كاملا در قرآن توضيح داده." 006:038 " خداوند در قرآن چيزی را فروگذار نفرموده " 039:027 "ما در اين قرآن برای مردم هر گونه مثلی زدهايم، شايد متوجه شوند"018:054 "ما دراين قرآن هر گونه مثلی برای هدايت مردم زدهايم"018:001 " خداوند هيچگونه انحرافی در قرآن قرار نداده"002:002 "اين كتابی است كه هيچ شكی در آن نيست."006:065 "نگاه كن كه ما چگونه آيات را توضيح ميدهيم تا آن را بفهمند."017:041 "ما در اين قرآن حقيقت را بصورتهای گوناگون بيان كرديم تا متوجه شوند."020:113 "ما اينطور به تو قرآنی به زبان عربی نازل کرديم و در آن انواع هشدارها را داديم."022:016 "ما به اين طرز قرآن را بصورت آيات روشنی نازل کرديم."025:050 "ما قرآن را برای آنها بصورتهای مختلف بيان کرديم تا متوجه شوند."054:017 "بدون ترديد قرآن را برای متوجه شدن آسان كرديم، آيا كسی هست كه متوجه شود؟ "027:077 "اين قرآن برای افراد باايمان هدايت و رحمت است."003:103 "همگی به رشته الهی ( قرآن) بچسبيد و دچار تفرقه نشويد."007:185 "آنها بعد از قرآن به چه سخنی ايمان ميآورند؟ "015:009 "ما قرآن را نازل کردیم و خودمان حافظ آن هستیم."
خداوند در آيه 16:97 سوره نحل ميفرمايد:"به كسی كه كار درست بكند و مومن باشد، چه مرد باشد چه زن، زندگی پاكی میبخشیم و پاداش آنها را بهتر از آنچه میکردند میدهیم." پس خوشا بحال افرادی که امروز توبه کرده و از اين ببعد با تنها رابطه مستقيم و بدون واسطه خداوند با بشر امروز (با قرآن مجيد) زندگی ميکنند. خداوند در آيه 6:153 سوره انعام ميفرمايد:"اين راه راست من است از آن پيروی كنيد و از راه های ديگر پيروی نكنيد چون شما را از راه خدا دور و متفرق ميكند. اين چيزيست كه خدا شما را به آن سفارش كرده تا پرهيزكار شويد." بعضی از اين جنايت کارانی که برخلاف دستور خداوند افراد فرقه ديگر را به خاک و خون ميکشند، شديدا مواظب اند و تمام کوشش آنها در اين است که در وقت نماز دستهايشان روی سينه شان قرار گيرد يا در کنارشان. مثل اينکه فراموش کردند که آن دستها بخون چندين مرد و زن و بچه بيگناه آلوده است. بارها شده که من بخاطر اينکه نميتوانستم سر وقت به منزل برسم، در حال رانندگی نماز خوانده ام. با خاکی که تصور ميکنم روی قسمتی از شلوارم هست، تيمم کردم و نماز خواندم. دستهايم روی سينه ام يا در کنارم نبود، دستهايم روی فرمان اتوموبيل بود و رانندگی ميکردم، امکان زيادی دارد که رو به قبله هم نبودم. آيا بهتر نيست که ما بيشتر متوجه اين باشيم که در هنگام نماز، در پيشگاه خداوند ايستاده ايم و تمام سعی مان را بکنيم که به معنی و مفهوم جملاتی که ميگوئيم پی ببريم. مثلا پی ببريم به عهدی که با خداوند ميبنديم، وقتی که در هفده رکت نمازها، هر روز، حداقل ده بار در پيشگاه خداوند ايستاده ميگويم: "اياک نعبد و اياک نستعين" يعنی "(خداوندا) فقط بندگی تو را ميکنيم، و فقط از تو کمک ميخواهيم" ولی چندی بعد، دستهايمان را به آسمان بلند کرده و از غير خدا کمک ميطلبيم، لطفا بحث "غير از خداوند را بکمک خواندن" را در اين سايت بخوانيد.و بدرگاه يکی از بندگان خدا دعا کرده از او درخواست ميکنيم که حاجتمان را بر آورد. پس عهدی که حد اقل روزی ده بار با خداوند ميبنديم چه شد؟ بنظر شما معنی اين کار چيست؟ بارها شده که در نماز جمعه که خداوند رفتن آنرا بيشتر از هر نمازی توصيه فرموده، من در کنار فردی قرار گرفته ام که دستهايش در حال نماز روی سينه اش قرار دارد. من در پيشگاه خداوند ايستاده ام، به درگاه او سجده ميکنم. به من چه ربطی دارد که دستهای فردی که کنار من ايستاده در حال نماز کجا قرار دارد؟ چرا اصلا من توجهی به دستهای او دارم؟ آيا شما فکر ميکنيد خداوندی که رحمان و رحيم است، من يا او را به جهنم مياندازد، بخاطر اينکه دستهايمان را به روی سينه يا در کنارمان قرار داده ايم. کارهای او به او مربوط است و کارهای من به من - رابطه هر کس با خداوند کاملا خصوصی است و فقط مربوط به آن فرد است و خداوند. خداوند در آيه 42:15 سوره شوری ميفرمايد: "صاحب اختيار ما و صاحب اختيار شما خداست. كارهای ما مال ما و كارهای شما مال شماست؛ بحثی بين ما نيست؛ خدا ما را جمع ميكند و بازگشت ما پيش اوست" پس به من چه ربطی دارد که دستهای او مثل دستهای من موقع نماز در کنارش است، و يا روی سينه اش؟ به من چه ربطی دارد که او در موقع وضو پاهايش را ميشويد و يا مسح ميکشد؟
"گرامی ترين شما پيش خدا كسی است كه پرهيزكارتر باشد." بعضی ها قرآن خداوندی که آسمانها و زمين و آنچه بين آنهاست را آفريد کنار گذاشته اند و به نشرياتی که بشری که نمی تواند حتی با پشه ای مقابله کند رو آورده اند. پشه ای که بامر خداوند با يک نيش ميتواند هر لحظه که خداوند دستور دهد، بزندگيش خاتمه دهد. بعضی اوقات من تعجب ميکنم که طرز برداشت بعضی ها چطور ميتواند تا اين حد پائين باشد. آيا انتخاب يکی از اين دو بايد برای من مشکل باشد؟ 1. قرآن مجيد (دستورات خداوند)، خالق آسمانها و زمين و هر چه بين آنهاست يا 2. دستورات و نوشته های انسانی که حتی قادر به مبارزه با ويروس اسهال هم نيست. گرفتاری من اين است که من نمیتوانم درک کنم که چطور فردی که ديروز عده ای بيگناه را کشته، خود را مسلمان ميخواند و امروز رو به قبله در پيشگاه خداوند ميايستد و ميگويد: "(خداوندا) فقط بندگی تو را ميکنيم، و فقط از تو کمک ميخواهيم" بندگی خداوند اجرای دستورات اوست. اگر اين افراد بجای نشرياتی که ميخوانند، قرآن مجيد را ميخواندند متوجه ميشدند که کشتن عده ای زن و بچه و مرد بيگناه (مسلمان يا غير مسلمان)، بندگی کردن خدا نيست و خداوند جهنم سوزان را نصيب او ميکند. خداوند در آيه های 14 تا 16 سوره ابراهيم ميفرمايد: "جهنم پيش روی او است و آب چركين به او نوشانده ميشود. آن را جرعه جرعه ميخورد و آسان فرو نميبرد. مرگ از هر جا به طرف او میآيد اما مردنی در كار نيست و پشت آن عذاب سختی دارد. كار كسانی كه منكر خداوندشان شدند شبيه خاكستری است كه در روزی طوفانی باد تندی به آن بوزد. قادر به بهره وری از كاری كه كردهاند نيستند. اين گمراهی زيادی است. " خداوند در آيه 5:68 سوره مائده ميفرمايد: "بگو: ای اهل كتاب، تا مطابق تورات و انجيل و آنچه از طرف خداوندتان بشما نازل شده عمل نكنيد، دين نداريد." آيا برای فهميدن معنی اين آيه ما احتياج به مفت خور بی اطلاع از كتاب الهی داريم كه دين را وسيله كسب معاش و تأمين مخارج زندگی خود كرده؟
حضرت علی (ع)، امــيرالمومــنين، مظهر مسلمانی و خدا پرستی، سالار مردی که نامش لرزه به اندام هر جنگجويی ميانداخت، کاتب و مطيع قرآن مجيد، امام مسلمانان جهان، پدر ارجمند سيدالشهدا امام حسين (ع) ، دلاوری که کاملا مطيعاوامر خداوند بود - بعنوان يک کارگر ساده کار ميکرد و مقداری از پولی که از اين راه بدست مياورد به فقرا ميداد. چند روز پيش در کنار دوست فاضلی نشسته بودم. مردی آمد و بعد از سلام به ما گفت، کتابی در مورد اسلام و دستورات خداوند نوشته و خواست نام کتابش را به ما بگويد. دوست من باو گفت، من به قرآن دسترسی دارم، به کتاب شما احتياجی نيست. ياد آيه ای از قرآن افتادم که خداوند در آيه 38 سوره انعام ميفرمايد: "ما در (اين) كتاب (در قرآن) چيزی را فروگذار نكرديم." يعنی قرآن کامل است، احتياج به هيچ بشری چه مرده چه زنده ندارد که آنرا کامل و يا بهتر کنند. در اينجا بعضی از آيات را از قرآن مجيد برای آنهايی که در راهی غير از راه قرآن ميروند برگزيده ام، به اميد آنکه بيدارشان کند. خداوند در آيه های 29 تا 36 سوره مرسلات ميفرمايد: " بطرف جهنمی كه منكر آن بوديد حركت كنيد. به طرف سايه سه شاخه حركت كنيد، كه سايه نيست و شما را از شعله آتش نجات نميدهد. آتشی كه شعلهاش را مثل يك قصر پرتاب ميكند. مثل اينكه شعله آن شتر زردی است. در آن روز وای بر منكران. اين روزی است كه آنها حرف نميزنند. و به آنها اجازه عذرخواهی داده نميشود." ولی در آيات مختلفی، در حال حاضر که زنده ايم و فرصت داريم، خداوند اجازه عذرخواهی و توبه کردن را به ما داده. پس چه بهتر که از اين فرصت استفاده کنيم و مسلمان شويم. مسلمان يعنی تسليم دستورات خداوند (قران مجيد) بودن. از خود سئوال کنيد، آيا ما مسلمان هستيم. آيا ما تسليم دستورات خداوند (قران مجيد) هستيم. اگر جواب مثبت است، خوشا بحال ما. اگر جواب منفی است، بيائيد از تنها اجابت کننده دعا، از خداوند يکتای بخشنده و مهربان، از نوبه پذيری که از رگ گردن به من و شما نزديکتر است، از معبودی که بين ما و قلب ما قرار دارد درخواست کنيم که ما را ببخشد، و از اين ببعد قرآن بخوانيم و به تمام دستورات خداوند در قرآن عمل کنيم، و ديگران را به خدا پرستی بجای انسان پرستی راهنمائی کنيم، و نسل آينده، فرزندانمان را با دستورات خداوند (قرآن مجيد) آشنا کنيم. حضرت علی (ع) در دعای کميل، در قسمتی از نيايش خود بدرگاه ايزد يکتا از خداوند خواهش ميکند: "... بخـشـش و بـزرگـواريـت را بـر مـن ارزانـی دار و بـه حق بـزرگـواريـت بـه مـن الـتـفات فـرمـا و بـه حق مـهربـانـيـت مـرا نـگه دار و زبـانـم را به يـاد خـود گـويـا و دلـم را بـه دوسـتی ات بـيتـاب گـردان و بـه نـيکی اجـابـتِ خـود بـرمـن مـنـت نِـه، و لغـزشـم نـا ديـده گـير، و گـناهـم بـيامـرز که هـمانا پـرسـتـش خـود را بـر بـندگانـت واجـب کـرده ای و آنـها را بـه دعـايـت فـرمـا ن داده ای و اجـابـت آن را ضـمانـت کرده ای. خــــداونــدا ... بيـامـرز آن گـناهـانـم که پـرده پاکـدامنی ها درَد خــــداونــدا ... بيـامرز آن گـناهانـم که عـذاب وکـيـفر فـرود آرد خــــداونــدا ... بيـامرز آن گـناهانـم که نـعمـتها را دگـرگـون سـازد خــــداونــدا ... بيـامرز آن گـناهانـم که اجـابـت دعـا را بـاز دارد خــــداونــدا ... بيـامرز آن گـناهانـم که بـلا فـرو بـارد خــــداونــدا ... بيـامرز آن گـناهانـم که اميد را قطع ميکند خــــداونــدا ... بيـامرزهر گـناهی که کـرده ام و هـر خـطـايی که از من سـر زده اسـت. پــــــروردگـارا ... رو بـسـوی تـو دارم و بـسـوی مـهربـانی تـو دسـت نـياز دراز کـرده ام، پـس سـوگنـد بـه عـزّت و شـکوهـت که دعـايـم اجـابـت فـرما، و مـرا بـه آرزويـم بـرسـا ن، و از فـضـل خـود نـومـيدم مگـردان خــــداونــدا، بـرای گـناهانـم آمـرزنـده ای و بـرای زشـتی هايـم پـوشـانـنده ای و بـرای کـردار زشـتـم کـسی نـيابـم که آن را به کـردار نـيک گـردانـد مگـر تــو کـه معـبودی جـز تــو نـيـسـت پـاک و مـنـزهـی تــو و بـه سـتـايـشـت مـشـغولـم." شاه مردان علی (ع) از که درخواست کمک ميکند؟ به درگاه که دعا ميکند؟ دست نيازش به درگاه که دراز است؟ از که درخواست اجابت دعا ميکند؟ در سراسر نهج البلاغه و دعای کميل، علی حتی يکبار هم از حضرت محمد (ص) درخواست کمک نميکند و تمام درخواستها و دعاهايش مستقيما به درگاه خداوند است. اگر من خود را پيرو مکتب علی ميدانم، اولين قدم من بايد پيروی کردن از روش و سنت اين شهيد راه توحيد و خداپرستی باشد؛ يعنی از علی بياموزم که بدرگاه که دعا کنم، از که درخواست آمرزش کنم، و شکی نداشته باشم و بدانم که اجابت کننده دعاهای من کيست. خداوند در آيه های 15 و 16 سوره معارج ميفرمايد: " جهنم شعله ور است؛ جهنمی كه پوست او را ميكند." خداوند در آيه های 6 تا 8 سوره ملک ميفرمايد: "افرادی كه منكر خداوندشان شدند عذاب جهنم را در پيش دارند؛ جهنم بد جائی است؛ وقتی در آن بيفتند صدای دلخراش آن را در حالی كه ميجوشد ميشنوند؛ نزديك است جهنم از شدت خشم منفجر شود؛ هر گاه دستهای در آن افكنده شوند، نگهبانان جهنم از آنها می پرسند، آيا پيغمبری كه شما را از عذاب خدا بر حذر دارد برای شما نيامد؟ " بعضی ها در آن روز به نگهبانان جهنم جواب ميدهند، چرا آمد و کتابی بسيار ساده و قابل فهم از دستورات خداوندمان برای ما آورد، ولی ما تصميم گرفتيم آنرا کنار بگذاريم و از دستورات يکی از بندگانش که هيچ نوع اختياری حتی، در مورد خودش را هم نداشت پيروی کنيم. و به جای قرآن مجيد نظريات او، يا نظرياتی که بدروغ ميگويند يکی از مقربان درگاه خداوند گفته بخوانيم و آن دستورات را اجرا کنيم. خداوند در آيه های 46 و 48 سوره قمر ميفرمايد: "وعده شان روز قيامت است، و عذاب قيامت وحشتناكتر و تلخ تر از عذاب دنيا است گناهكاران در گمراهی و آتشند، روزی كه آنها را به رو در آتش ميكشند و به آنها ميگويند آتش را بچشيد." خداوند در آيه های 40 تا 50 سوره دخان ميفرمايد: "وعده گاه همه آنها روز قيامت است، روزی كه هيچ دوستی برای دوستش كاری نميكند وياری هم نخواهند شد، مگرکسی كه خدا به او رحم كرده باشد؛ چون او توانا و مهربان است. درخت زقوم غذای آدم گناهكار است؛ مثل مس گداخته درشكمها ميجوشد، مثل جوشيدن آب جوش. او را بگيريد و با خواری بميان جهنم بكشيد. بعد روی سرش آب جوش بريزيد، بچش، تو خود را توانا و بزرگوار حساب ميكردی، اين همان چيزی است كه به آن شک داشتيد. " خداوند در آيه های 74 تا 77 سوره زخرف ميفرمايد: "افراد گناهكار هميشه در عذاب جهنم خواهند بود؛ عذابشان كم نميشود و بدون اميد در آن خواهند بود. ما به آنها ظلم نكرديم، ولی آنها خودشان به خود ظلم ميكردند. و صدا ميزنند ای مالك جهنم، بگو خدای تو بما مرگ بدهد. به آنها گفته ميشود: شما (در آتش) ماندنی هستيد." . خداوند در آيه های 61 تا 73 سوره صافات ميفرمايد: "عمل كنندگان بايد برای چنين موفقيتی عمل كنند. آيا اين (موفقيت) بهتر است يا درخت زقوم. ما آن را وسيله رنج كسانی كه ظلم ميكنند ( كه انصاف و عدالت را زير پا ميگذارند) ساختيم. زقوم درختی است كه از ته جهنم ميرويد، ميوهاش شبيه سرشيطان است، جهنمی ها از آن ميخورند و شكمشان را از آن پر ميكنند؛ روی آن مخلوطی از آب جوش برای خوردن دارند؛ آنها به جهنم برميگردند. آنها پدرانشان را گمراه يافتند، ولی با شتاب دنبال راه و روش آنها ميروند؛ بيشتر گذشتگان قبل از آنها گمراه بودند. ما بين آنها هشدار دهندگانی فرستاديم؛ نگاه كن عاقبت كسانی كه به آنها هشدار داده شد چه بود." خداوند در آيه 18:29 سوره کهف ميفرمايد: "بگو: حق از خداوندتان ميباشد؛ هر كه بخواهد ايمان بياورد و هر كه بخواهد كافر شود. ما آتش جهنم را برای كافران آماده كردهايم كه سرا پردهاش آنها را در بر ميگيرد. اگر كمك بخواهند با آبی مثل فلز گداخته كه صورت را بريان ميکند به آنها كمك ميشود؛ چه آب بد و چه منزل بدی است." خداوند در آيه 17:97 سوره اسراء ميفرمايد: "جای آنها جهنم است؛ هر گاه كه شعله آن كم شود آتشی به آن اضافه ميکنيم. " خداوند در آيه های 16 تا 18 سوره ابراهيم (سوره 14) ميفرمايد: "جهنم پيش روی او است و آب چركين به او نوشانده ميشود، آن را جرعه جرعه ميخورد و آسان فرو نميبرد؛ مرگ از هر جا به طرف او میآيد اما مردنی در كار نيست و پشت آن عذاب سختی دارد. كار كسانی كه منكر خداوندشان شدند شبيه خاكستری است كه در روزی طوفانی باد تندی به آن بوزد. قادر به بهره وری از كاری كه كردهاند نيستند. اين گمراهی زيادی است. " خداوند در آيه های 48 تا 50 سوره ابراهيم (سوره 14) ميفرمايد: "روزی كه زمين و آسمانها تبديل به زمين و آسمان ديگری شود و همه در مقابل خدای يگانه قهار حاضر شوند؛ در آن روز گناهكاران را می بينی كه در زنجيرها بهم بسته شدهاند؛ لباسشان از قطران است و آتش صورتشان را فرا گرفته است. " خداوند در آيه 27 سوره يونس (سوره 10) ميفرمايد: "كسانی كه كار بد ميكنند بدانند كه جزای كار بد مجازاتی به اندازه آن است، و خواری آنها را در بر ميگيرد، و كسی كه آنها را از عذاب حفظ كند ندارند. مثل اينكه صورتشان با قطعهای از شب تاريك پوشانده شده؛ آنها اهل آتش جهنم هستند و هميشه در آن خواهند بود." خداوند در آيه های 34 و 35 سوره توبه (سوره 9) ميفرمايد: "ای افراد باايمان، عده زيادی از دانشمندان دينی و زاهدان تارك دنيا ( كه ديرنشين شدهاند). مال مردم را بناحق ميخورند و مردم را از راه خدا باز ميدارند. كسانی را كه طلا و نقره را روی هم ميگذارند و در راه خدا خرج نميكنند، به عذاب پر دردی بشارت بده. روزی كه آن طلا و نقره را در جهنم ميگدازند و با آن پيشانی و پهلو و پشت آنها را داغ ميكنند، و به آنها ميگويند اين چيزی است كه برای خود اندوختيد، نتيجه طلا و نقرهای كه گنج ساختيد، بچشيد. " خداوند در آيه 37 سوره فاطر (سوره 35) ميفرمايد: "آنها در آتش جهنم فرياد ميزنند كه خداوندا، ما را از اين جا بيرون ببر، بعد از اين بر خلاف آنچه ميكرديم كار درست ميكنيم. به آنها گفته ميشود آيا به شما آنقدر عمر نداده بوديم كه كسانی كه بايد متوجه شوند، متوجه بشوند و هشدار دهنده هم برای شما آمد؟ پس عذاب را بچشيد كسانی كه ظلم ميكنند ياوری نخواهند داشت." اسلام يعنی: - فقط و فقط تسليم خدا بودن - آزادی انسان از بندگی انسان - هر چه بيشتر قرآن خواندن و دستورات خداوند را اجرا کردن - مشرک نبودن - به کسی (مسلمان، يا غير مسلمان) ظلم نکردن - با همه (مسلمان، يا غير مسلمان) با عدالت رفتار کردن - دروغ نگفتن - به روز رستاخيز يقين داشتن - نماز خواندن - روزه گرفتن - به بينوايان کمک کردن - با بهترين روش با مردم رفتار کردن - مال کسی را نخوردن - با دست و زبان، هيچ کس را (مسلمان، يا غير مسلمان) آزار ندادن - در راه کمک به افراد پيش قدم شدن
|
هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن
۱۳۹۰ تیر ۱۵, چهارشنبه
شیعه چیست و سنی کیست بغیر دیدگاه صفوی و سلفی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر