هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

۱۳۸۹ اردیبهشت ۵, یکشنبه

در جریان جنگ دوم و اشغال ایران زلزله انگلیسی قرار بود تهران را بلرزاند!

برخی مطالب را
دوباره باید خواند
با سلام- مطالبی که دیروز درباره امام جمعه ها و زلزله تهران منتشر کرده بودید من را به یاد مطلبی انداخت که چهار سال قبل در پیک هفته درباره روضه خوانی بنام "آقانور" منتشر کرده بودید. درج مجدد آن در اين زمان خارج از لطف نيست. با اين توضيح كه اقايان احمدي نژاد و جنتي و بسياري از امام جماعات، وقوع زلزله را به علت فقر و فحشا در تهران حتمي مي دانند.
با تشكر  م. م از اصفهان(انتشار نام کامل ارسال کننده پیام را به صلاح ندانستیم)
پیک نت: آن مطلب را به نقل از پیک هفته مورد اشاره این خواننده گرامی درهمین شماره پیک نت منتشر می کنیم.
در جریان جنگ دوم و اشغال ایران
زلزله انگلیسی
قرار بود تهران را بلرزاند!

اولين روضه خوانی كه روضه " دوره ای” را در تهران مرسوم كرد "آقانور" بود. قدی كوتاه، كمی چاق، محاسنی خيلی بلند و مثل برف سفيد داشت. عمامه اش مشكی و لباس معمولی روحانی به تن می كرد. مردم می گفتند نور از"آقا" می تراود. هيچكس نام واقعی او را نمی دانست. مردم خيلی به او اعتقاد داشتند. خيلی "مجلس" داشت و به همين مناسبت روضه هايش بسيار كوتاه (تقريبا 2 تا 5 دقيقه) بود. مردم به همين هم راضی بودند و صرف حضور"آقانور" را در خانه خود، باعث سلامتی و خوش بختی می دانستند. به محض اين كه روی صندلی (به جای منبر) می نشست يك استكان چای يا "قنداق" به دستش می دادند و استكان را به دهان می برد و لب خود را با آن آشنا می كرد و گاهی چند قطره ای از آن را می نوشيد و بقيه را پس می داد. همسايه ها و بيمارداران هر يك مقداری از چای يا قنداق "آقا" را برای سلامتی بيمار خود همراه می بردند. باری، كار "آقانور" خيلی "سكه" بود. غير از خانه های شهری، باغ و ساختمانی در "زرگنده" داشت كه به آلمان ها اجاره داده بود.( پيش از جنگ بين الملل دوم). آن موقع آلمان ها خيلی در ايران بودند و در زمينه صنعت و تجارت بسيار فعال بودند و معلوم است در كارهای سياسی و تبليغاتی به همچنين. روز دوازدهم هر ماه "قمری” منزل ما روضه بود و "آقا نور" هم دعوت داشت. يك بار در اوائل سال 1320 آقا نور پيش از شروع روضه مطلبی به اين مضمون گفت:
اين "هيتلر" كه در آلمان پيدا شده "هيت لرُ" است. از "لرستان" رفته و سيد هم هست. نايب امام زمان است و ماموريت دار همه دنيا را فتح كند و به "حضرت" تحويل بدهد.
مدتی گذشت و "متفقين" ايران را اشغال كردند و آلمان ها از كشور اخراج گشتند و ساختمان زرگنده "آقانور" به انگليس ها اجاره داده شد و مدت كمی پس از اشغال ايران، روزی را به ياد می آورم كه "آقانور" همانطور كه در خيابان ها و كوچه ها سوار بر الاغ به مجالس خود می رفت  با صدای بلند اعلام می كرد كه : شب جمعه آينده، زلزله شديدی در تهران بوقوع می پيوندد و فقط كسانی كه به امام زاده ها و اماكن مقدس پناه ببرند در امان خواهند بود.
معلوم است كه آن شب، تهران به كلی تخليه شد. بعضی از اشخاص كه نتوانستند از شهر خارج شوند و به امام زاده ها بروند در وسط خيابان ها خوابيدند.
آن شب زلزله نيامد ولی ماه بعد كه "آقا نور" برای روضه به خانه ما آمد بدون اين كه كسی علت نيامدن زلزله را بپرسد خودش گفت: حضرت به خواب كسی آمده و پيغام داده كه چون معلوم شد مردم خيلی مومن و با عقيده هستند، دستور دادم زلزله نيايد.

هیچ نظری موجود نیست: