اخبار جهان اسلام:شاید این سوال را گاه شما نیز از خود پرسیده باشید که وجود اهل سنت در ایران فرصت است یا تهدید؟
برای رسیدن به پاسخ این سوال بد نیست کمی موشکافانه به بیان مسأله بپردازیم.
گر چه در مورد تعداد کشورهای اسلامی همواره اختلاف بوده است و محققین آرای متفاوتی دارند به گونه ای که برخی تعداد کشورهای اسلامی را 34، 36،40 و بیشتر بیان کرده اند اما با توجه به کشورهای عضو کنفرانس اسلامی که در آن 57 کشور عضویت دارند می توان گفت که کشورهای اسلامی بیش از 50 کشور است.
در این میان اما کشورهایی که اکثریت شیعی و حاکمیت شیعی را را دارا هستند کمتر از 5 کشور است و نیز تعداد جمعیت شیعیان جهان به کمتر از ده درصد کل مسلمانان جهان می رسد.
نکته بعدی اینکه چنانچه در ایران که کشوری با حکومت شیعی و اکثریت شیعی است اقلیت سنی زندگی میکند در بسیار از کشورهای اسلامی که با اکثریت اهل سنت و حکومت سنی هستند اقلیت های شیعه زندگی می کنند.
با توجه به آنچه گفته شد به یقین می توان اذعان نمود که اهل سنت ایران فرصت بسیار خوب و مناسبی برای جمهوری اسلامیست که به وسیله آنان روابط خود را با حدود یک سوم از کشورهای جهان خوب بگرداند و در واقع اهل سنت پل ارتباطی بسیار محکم و قوی بین کشور شیعی ایران و جهان اسلام است.
موضوعی که چند سال پیش مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان در دیدار با دانشجویان اهل سنت کشور به صراحت آن را بیان نمود و گفت" اگر جمهوری اسلامی به حقوق اقلیت سنی مذهب ایران احترام بگذارد و حقوق آنها را مراعات نماید اهل سنت حاضر است رابطه ایران را با تمام کشورهای اسلامی حسنه گرداند"(نقل به مضمون)
این فرصتی است که باید از آن به عنوان هدیه خداوندی به حکومت ایران یاد کرد هدیه ای که متاسفانه جمهوری اسلامی هرگز حاضر نشده از آن استفاده بهینه را ببرید و همواره به بخت خود پشت پا زده و می زند.
وجود اهل سنت در ایران چنان فرصت و غنیمتی است که چندی پیش در مقاله ای که یکی از سایت های شیعی منتشر کرده بود نویسنده بر این اعتقاد بود که اگر احیانا اهل سنتی در ایران وجود نداشت باید جمهوری اسلامی سنیهایی از دیگر کشورها جذب می کرد و به آنان تابعیت ایرانی می داد تا به وسیله آنان رابطه خود با کشورهای اسلامی را بهبود بخشد.
حال در جمهوری اسلامی براي تعامل با اهل سنت دو الگو بيشتر متصور نيست : يا اينكه حكومت با نشان دادن چنگ و دندان و اعمال قدرت خام و خشن به ايجاد رعب در اهل سنت ب پردازد و آنان را به سكوت و انفعال وا دارد؛(که متأسفانه در طول حیات سی و چند ساله جمهوری اسلامی همواره چنین برخوردی با اهل سنت شده است) يا اينكه به جلب مشاركت اهل سنت در همه عرصه هاي اجتماعي و سياسي، از جمله حضور در عرصه مديريت سياسي بپردازد و به آنان آزادی مدنی و مذهبی بدهد و حقوق آنان را مراعات نموده از هر گون فشار و تهدید علیه آنان باز آید (که متاسفانه هرگز تا به حال چنین نکرده است)
این هر دو الگوی تعامل با اهل سنت در داخل ایران که کشوری با داعیه پرچمداری جهان تشیع است می تواند الگوی تعامل حکومتهای سنی با شیعیان متبوع باشد. به عبارتی واضحتر هر گونه برخوردی که حکومت ایران با اهل سنت داخل داشته باشد همان برخورد را حاکمان کشورهای سنی با شیعیان خود دارند.
در حقيقت به ميزاني كه اهل سنت ايران با جمهوري اسلامي احساس نزديكي بيشتر نموده و در مديريت كشور حضور بيشتري پيدا و از حقوق مدني و سياسي كامل برخوردارشوند، مي توان توقع داشت كه دولت ها و ملت هاي مسلمان نيز درباره شيعيان چنين روشي را اتخاذ كنند. بنابراين به رسميت شناختن حقوق مدني و سياسي اهل سنت در ايران ـ علاوه بر آن كه طبق قانون اساسي حق آنان است ـ به يك معنا دفاع از حقوق مدني و سياسي شيعيان درسراسر جهان نيز محسوب مي شود.
اما متاسفانه چنانچه گفته شد حاکمان ایران همواره وجود اهل سنت در ایران را به جای اینکه برای خود مغتنم بشمارند و با برخورد خوب با آنان زمینه رفع خشونت از اهل تشییع را در جهان فراهم کنند همواره اهل سنت را برای خود تهدیدی به حساب آورده و از هیچ گونه اعمال خشونت خام و خشن و ایجاد رعب و وحشت در میان اهل سنت دریغ نورزیده اند و چه بسا با اعمال خشونت آمیزی که علیه اهل سنت در ایران داشته اند و برخورد نامناسبی که در عوض تعامل با آنان در پیش گرفته اند زمینه خشونت کشورها و حکومت های اهل سنت با شیعیان متبوع خود را فراهم کرده و می کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر