هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

پیشگفتار

ایران به دلیل داشتن سابقهی تاریخی طولانی و از آنجا که در زمرهی کهن‌ترین مراکز سکونتی و زیستی انسان بوده، یکی از مناطق مهم باستانی جهان است و همواره مورد توجه و اقبال محققان و باستان‌شناسان بوده است. براساس آمار تخمینی و نه چندان دقیق، ایران دارای چهارسد هزار آثار باستانی شناخته شده مشتمل بر : بنا، تپه، قبرستان و محوطهی باستانی و تاریخی است که برای مطالعه و حفظ و احیاء آنها توان علمی و مادی بسیاری نیاز است. تاکنون بخش اندکی از این آثار مورد بررسی و کاوش قرار گرفته و تنها نزدیک به دو هزار اثر در فهرست آثار ملی ثبت شده است.(1)




ادوار باستانی و تاریخی ایران براساس مطالعات و یافته‌های باستانشناسی



ادوار سنگی


موقعیت طبیعی و شرایط خاص اقلیمی و جغرافیایی کشور ایران موجب شده تا این سرزمین در زمرهی یکی از نخستین زیستگاه­ها و کانونهای اجتماعی انسان پیش از تاریخ بشمار رود و مطالعات باستانشناسی، انسانشناسی و دیرینشناسی نیز این موضوع را تایید کرده است.

دنباله ...


عصر بعد از نوسنگی یا عصر فلز
(ایران در هزاره‌های ششم، پنجم، چهارم پیش از میلاد)


با ساختن نخستین نمونه‌های اشیاء‌ فلزی، انسان قدم به عصری نهاد که به «عصر فلز» مشهور است. کهن‌ترین فلزی که بشر کشف و از آن استفاده کرد، ‌مس بود.

دنباله ...


ایران در هزارهی سوم پیش از میلاد


هزارهی سوم پیش از میلاد با چند رویداد بسیار مهم و تاثیرگذار در زندگی ساکنان فلات ایران و خصوصا دشت خوزستان قرین است که هر یک از آنها در حیات اجتماعی ـ‌ فرهنگی و اقتصادی آنان نقش بسزایی داشته است.

رویدادهای مهم این دوره عبارتند از :

1. پیدایش و رواج نگارش (خط و کتابت) در مناطقی از ایران؛

2. کشف فلز ترکیبی (آلیاژی) مفرغ؛

3. قدرت یافتن سلسلهی عیلامی «آوان» و ظهور و تجلی فرهنگ و مدنیت عیلامی؛

4. پیدایش شهرنشینی و گسترش کلان شهرها.


ایران در هزاره‌های دوم و اول پیش از میلاد تا آغاز سلسله‌ها و روی کار آمدن «ماد»ها و «پارس‌»ها


چند رویداد مهم تاریخی و فرهنگی که در هزارهی دوم پیش از میلاد اتفاق افتاد، زمینه‌ساز تحولاتی شد که به تشکیل سلسله‌ها و ظهور نخستین حکومتهای مستقل همچون : «ماننا»، «ماد» و «اورارتو» و سرانجام به تاسیس امپراتوری وسیع هخامنشی انجامید.

توالی و تداوم این رویدادها که هزارهی دوم و سده‌های آغازین هزارهی اول پیش از میلاد را دربر می‌گیرد، موجب شده که باستانشناسان از سال 2000 پیش از میلاد تا ظهور دولت ماد را با هم مورد مطالعه قرار دهند.(33)

مهم‌ترین رویدادهای یاد شده عبارتند از :

1. دورهی برنز جدید (فرهنگ برنز لرستان) پایان عصر مفرغ و شروع دورهی آهن (کشف آهن).

2. رواج سفال خاکستری رنگ و فرهنگ مربوط به آن.

3. مهاجرت آریایی‌ها (هند و ایرانیان) به فلات ایران.

4. روی کار آمدن دولتهای مستقل به جای دولتشهرهای پیشین.

5. تجمع فرهنگهای مقیم و مهاجر خصوصا در مناطق غربی و شمال غربی ایران.


ایران در ادوار تاریخی
(عیلام، ماد، هخامنشی، سلوکی، پارت، ساسانی)




1. عیلام

هنگامی که نخستین گروههای اقوام مهاجر ایرانی دسته دسته پای در خاک ایران می‌گذاشتند، امپراتوری عیلام در دشت خوزستان که حوالی 2500 پیش از میلاد پایه‌گذاری شده بود، به دوره­ی طلایی خود دست یافته بود.

دنباله ...

2. مادها


آنچه که از قوم ماد و امپراطوری قدرتمند آنان می‌دانیم بیشتر مبتنی بر زمینه‌های تاریخی است تا باستانشناسی و مدارک تاریخی مربوط به ماد بیشتر یونانی است تا ایرانی.

دنباله ...

3. پارس‌ها (هخامنشیان)


یکی ازتیره‌های اقوام آریایی که از کنارهی غربی دریای مازندران،‌ همزمان با «ماد»ها وارد ایران شدند و در آغاز ورود در ناحیهی جنوب غربی دریاچهی ارومیه ساکن گردیدند، «پارس‌»ها بودند.

دنباله ...

4. سلوکیان


با دستیابی اسکندر مقدونی به تختگاه شاهان هخامنشی در سال 330 پیش از میلاد به مدت چند دهه ایران در زیر سلطهی سرداران اسکندر و اعقاب آنها گرفتار نوعی خودباختگی شد. دورهی سلوکی دورهی فترت در تاریخ ایران است که موجب انقطاع در سیر طبیعی تاریخ و فرهنگ ایران گردید.

دنباله ...

5. پارت‌ها (اشکانیان)


پارت‌ها را آریاییان شعبهی شرقی دانسته‌اند که به قبیلهی «پرنی» یکی از سه قبیلهی اتحادیهی « داهه»، تعلق داشتند. داهه مجموعه‌ای از قبایل سکایی بود که در استپهای میان دریای مازندران و خوارزم (آرال) به صورت چادرنشین می‌زیستند.

دنباله ...

6. ساسانیان


پیروزی خاندان «ارشک» و به تاج و تخت رسیدن دودمان پارتی بمنزلهی پیروزی ایرانیان شمالی بر ایرانیان جنوبی و به عبارت دیگر چادرنشینان و صحراگردان بر شهرنشینان بود.(83)

دنباله ...



دوره‌های اسلامی ایران


هنر معماری ایرانی در دوران اسلامی، تداوم هنر و معماری دوره ایران ساسانی است که بدست هنرمندان و معماران ایرانی با تغییراتی اندک در شکل و محتوی به حیات خویش ادامه داده است.(88)

دنباله ...



تاریخچهی باستانشناسی در ایران


از قرن نهم هجری (پانزدهم میلادی) به بعد، با انتشار سفرنامه‌های سیاحان و جهانگردان خارجی، ایران بعنوان یکی از کشورهای باستانی با پیشینهی فرهنگی کهن به جهانیان معرفی شد.

دنباله ...


جدول 1
کاوش‌های مهم، هیاتهای باستانشناسی ایرانی
در سالهای پس از انقلاب اسلامی

جدول 2
کاوش‌های مهم، مناطق باستانی ایران
در دههی 70 به بعد



نوشتهی «محمود موسوی»

^ بالای برگه ^

پا نوشتها :

* " پایگاه پژوهشی آریابوم " فرضیهی مهاجرت آریاییان از سیبری به ایران را قبول ندارد و انتشار این مطلب در این تارنما، فقط رعایت امانت در انتشار بدون کم و کاست، از نوشتار نگارنده است.

1. آمار درون سازمانی سازمان میراث فرهنگی کشور نشان می‌دهد که تا پایان سال 1376 جمعا 1724 اثر باستانی و تاریخی اعم از تپه، بنا، محوطه و ‌… در فهرست آثار ملی ثبت شده است.

2. واژهی «پلیستوسن»(Pleistocene) از نظر دانش زمین‌شناسی به پایان عصر یخبندان بزرگ اطلاق می‌شود. از دیدگاه باستانشناسی این دوره زمان بسیار طولانی از دو میلیون تا هشتاد هزار سال پیش راشامل می‌شود . نگاه کنید به :

The Penguin Dictionary of Archaelogy, 1975.

3. Smith Philip E.L: Palaeolithic Archaelogy in Iran, Published by University of Pennsylvania Philadelphia 1986.

4. De Morgani J: Le Plateau Iranien Pendant L’epoque Pleistocene, Revue de l’ecole D’anthropologie de Paris 1907.

5. Hume, Gary: The Ladizian; an industry of the Asian Chopper-Chopping Tool complex in Southeastern Iran, University of Minnesota 1972.

6. دورهی فرهنگی «آشولین»(Acheulian) که پس از دورهی «آبولین»(Abbevillian) قرار می‌گیرد. به ساخت و سنت ایجاد تبرهای دستی سنگی (Handaxe) درعصر پارینه سنگی زیرین شناخته می‌شود. زمان تقریبی این مرحلهی فرهنگی از یکسد و پنجاه تا هشتاد هزار سال پیش را دربرمی‌گیرد.

7. Sadek-Kooros, Hind: Early Hominid traces in east Azarbaijan

«گزارشهای چهارمین مجمع سالانهی کاوشها و پژوهشهای باستانشناسی»، 1354، انتشارات مرکز باستانشناسی ایران.

8. Ariai, A and Thibault, C: Nouvelles Precisions a Propos de l’outillage Paleolithique ancien sur galets du Khorassan (IRAN), Paleorient 3: 101-08, 1975-77.

9. Coon C.S: The seven Caves, Archaeological Explorations in the Middle east. New York: Alfred A. knopt, 1957.

10. دوران نوسنگی «نئولتیک»(Neolithic) از دیدگاهی به دو دورهی پیش از سفال و بعد از سفال تقسیم می‌شود. پیدایش و ساخت اشیاء و ظروف سفالی در جریان عصر نوسنگی اتفاق افتاد. بنابراین این بخشی از این دوره فاقد سفال است و دورهی جدیدتر دارای سفالهای اولیهی ساده، خشن و دست‌ساز. گاهی نیز سفالینه‌های نوسنگی حاوی نقوش تک رنگ(Monochorme) ابتدایی است.

11. از دورهی «پلیستوسن» میانی انسانهایی پا به عرصهی حیات گذاشتند که با وجود داشتن پاره‌ای علایم ابتدایی به درجهی قابل ملاحظه‌ای از تکامل رسیده بودند. به عقیدهی گروهی از دانشمندان این نوع، جد انسان­های کنونی بشمار می‌رود و چون اول بار بقایای اسکلت این تیره از آدمیان در غار «نئاندر»(Neander) واقع در شرق «دوسلدورف»(Dusseldorf) آلمان کشف شد، «نئاندرتال»(Neanderthal) نام گرفت.

12. «موسترین»(Mousterian)، فرهنگ موسترین تقریبا با دورهی پارینه سنگی میانی مطابقت و همزمانی دارد. موسترین براساس فن‌آوری و ساخت ابزار سنگی و تحول در صنعت مشخص می‌گردد. از آنجا که ابزار و تیغه‌های سنگی مربوط به این فرهنگ، نخستین بار در غار «موستیه»(Moustier) جنوب فرانسه کشف شد، «موسترین» نام گرفت.

13. Mc Burney C.B.M: Preliminary Report on Stone age Reconnaissance in North eastern. IRAN, Proceedings of Prehistoric Society N.S. 30: 389-99.

14. فرهنگ «سوزیانا»(Susiana)، به فرهنگهای پیش از عیلامی ـ شوش و دشت خوزستان اطلاق می‌شود و آثار آن در تپه‌های باستانی جلگهی شوش تا دشت دهلران بدست آمده است.

15. نگاه کنید به : ساموئل نوآه کریمر، «الواح سومری»، ترجمهی داوود رسایی، نشر ابن سینا، تهران، 1340 خورشیدی،

16. Hinz, Walther: The Lost World of Elam, Re-Creation of a Vanished Civilization, Sidgwick and Jackson, London, 1972.

17. Damerow, Peter – Englund, Robert K: The Proto Elamite Texts from Tepe Yahya (with and Introduction By: C.C. Lamberg Karlovsky), Peabody Museum, Harvard University, 1989.

18. «موهنجودارو»(Mohenjo –daro)، یکی از مهمترین شهرها و محوطه‌های باستانی درهی هند که در شمال پاکستان امروزی و در 400 مایلی جنوب غربی شهر باستانی «هاراپا»(Harappa)، واقع شده است. این شهر در هزاره‌های دوم و سوم پیش از میلاد شهری بزرگ و آباد بوده و بسیاری از عناصر شهرهای مدرن امروزی را داشته است.

19. «شهداد»، محوطهی باستانی در حاشیهی غربی دشت لوت که از مراکز باستانی مربوط به هزارهی سوم پیش از میلاد است.

20. «شهر سوخته» شهر باستانی وسیع و مهم از هزارهی سوم پیش از میلاد که در 40 کیلومتری جنوب غربی شهرستان زابل قرار گرفته است.

21. «تپه یحیی»، محوطهی مهم باستانی در درهی صوغان دولت‌آباد کرمان که از هزارهی پنجم تا اول پیش از میلاد مرکز استقرار و زندگی بوده است. در لایه IVC این تپه تعدادی الواح گلی به خط پیش از عیلامی کشف گردید.

22. «تپه ملیان»، در دشت بیضای فارس و 46 کیلومتری شمال شیراز که برخی آن را همان (انزان) عیلامی دانسته‌اند.

23. «تل قزیر»، در 25 کیلومتری شمال غربی رامهرمز قرار دارد و مربوط به دورهی آغاز نگارش است.

24. Delougaz, Pand Kantor, H: New Light on the Emergence of Civilization in Near east, courier Vol. 1, No. 4 (Unesco), Paris, 1969.

- Kantor, H: Excavations at choga Mish, Oriental Institute of the University of Chicago, Report, 1974-75.

25. عزت‌الله نگهبان، «شوش یا کهن‌ترین مرکز شهرنشینی جهان»، میراث فرهنگی، تهران، 1375، ص 183.

26. در جدول گاهنگاری که لوئی واندنبرگ در کتاب «Art Iranien Ancien» چاپ 1966 میلادی، ارایه داده، سه دوره برای مفرغ قدیم قایل شده است و تاریخ آغاز آن را تا 3300 پیش از میلاد جلو برده و «گوی تپه» لایهی M در آذربایجان و «تپه گیان» نهاوند لایهی VD و «سیلک» کاشان لایهی IIIc و «تپه حصار» دامغان لایهی I و «تل باکون» مرودشت فارس لایهی A5 و شوش B در دورهی آغازین مفرغ قرارداده است.

27. Vanden Berghe, Louis and Joffroy, Rene: Bronzes, Iran, Luristan, Caucasus, et ean Lienard, Le Bronze industriel 1793.

28. Vanden Berghe, L. excavations in Pusht-l Kuh. Tombs Provide evidence on dating Typical Luristan Bronzes. Archaeology, Vol. 24, 1971.

29. یوسف مجیدزاده، تاریخ و تمدن عیلام، چاپ اول، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1370، ص 5.

30. والتر هینتس، «دنیای گمشده عیلام»، ترجمهی فیروز فیروزنیا، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، 1371 خورشیدی،، ص 26.

31. شهر شوش مرکز تمدن عیلام و پایتخت دولت عیلامی بود. «سترابون»(Strabon) مورخ یونانی به دلیل اهمیت این شهر، ایالتی ازعیلام را که شوش در آن واقع بود، شهر «سوزیان» یا «سوزیانا» خوانده است. «آوان» را در شمال غرب شوش ذکر کرده‌اند که گویا در کنارهی رودخانه‌های دز و کرخه بوده است. «سیماش» احتمالا به مناطق کوهستانی عیلام اطلاق می‌شده است و «پارسوماش» را با مسجد سلیمان امروزی منطبق دانسته‌اند. اما کاوشهای هیات باستانشناسان آمریکایی به سرپرستی «ویلیام سامنر»(William, Sumner)، در سالهای 1971 تا 1978 میلادی در تپه «ملیان»(Malyan) دشت بیضایی فارس مشخص کرد که انشان همان ملیان امروزی بوده است و این امر از طرف اغلب باستان­شناسان پذیرفته شده است.

32. صادق ملک شهمیرزادی، «شهرنشینی وشهرسازی در هزارهی پنجم پیش از میلاد»، نظری اجمالی به شهرنشینی و شهرسازی در ایران، به کوشش محمد یوسف کیانی، جهاد دانشگاهی، تهران،‌1365خورشیدی،

نویسنده محترم مقاله، تپه علی کش و زاغه و گنج دره را درزمرهی شهرهای هزارهی پنجم پیش از میلاد ذکر کرده، اما با آگاهیهایی که ازشهرهای باستانی داریم، این دهکده‌های دوره‌های استقرار اولیه را نمی‌توان شهر دانست، خصوصا تاریخ پیدایش آنها به دوران اولیهی استقرار در دهکده‌ها مربوط می‌شود، شهر به معنی اخص کلمه از اواخر هزارهی چهارم پیش از میلاد به بعد شکل گرفت.

33. حسن طلایی، «باستانشناسی و هنر ایران در هزارهی اول پیش از میلاد»، انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی، 1374، ص 5.

34. کوشش باستانشناسان برای شناسایی فرهنگهای پیش از تاریخ شمال ایران (مازندران، گیلان، طالش) با کشف اتفاقی گنجینهی کلاردشت آغازشد (نگاه کنید به : محمود موسوی، باستانشناسی گیلان، در کتاب گیلان، گروه پژوهشگران فرهنگ ایران، تهران، 1374 خورشیدی) از آن باستانشناسان ایرانی و ژاپنی بررسی‌ها و کاوشهای علمی چندی در ارتفاعات گیلان انجام دادند. با این همه هنوز پرسشهای بسیاری دربارهی ادوار باستانی گیلان بدون پاسخ مانده است.

35. چون اول بار در دههی بیست سدهی کنونی خورشیدی، آثار بدست آمده از راه کاوشهای قاچاق در گورستانهای باستانی گیلان در بازار «املش» بخشی ازشهرستان رودسر، به معرض فروش گذاشته شد، اشیاء باستانی گیلان «گنجینه املش» نام گرفت.

36. هنوز مطالعهی روشنگرانه‌ای در مورد اقوام ساکن گیلان در ادوار پیش از تاریخ به عمل نیامده و روشن نیست که سازندگان و دارندگان اشیاء پر ارزشی چون «گنجینه کلاردشت»، «گنجینه مارلیک»، «گنجینه کلورز» و ‌… چه کسانی بوده‌اند ؟

هر کس از ظن خود، آنان را با نام‌های آماردها، کادوسی‌ها، سکاها و ‌… یاد کرده است.

37. Levine, Louis: The Iron Age, The Archaeology of western Iran. (Frank Hole ed.), London, 1987.

38. The Culture of Grey Ware = The culture of Grey Pottery.

39. Burney, Charles: from village to empire (an introduction to Near eastern Archaeology), Phaidon Oxford, 1977.

40. Yound T. Cuyler: early age Revisited, (Preliminary Suggestions for the Re-Analysis of old constructs) de L’indus aux Balkans, Recueil, Jean Deshayes, Edition Recherche sur les civilisations, Paris, 1985.

41. «وداها»(Vedas)، کتاب مقدس هندیان باستانی که از چهار بخش تشکیل شده و «ریگ ودا» قدیمترین آنهاست.

42. رومن گیرشمن، «ایران از آغاز تا اسلام»، چاپ چهارم، ترجمهی دکتر محمد معین، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1355.

43. ایگور میخائیلویچ دیاکونف، «تاریخ ماد»، چاپ دوم، ترجمهی کریم کشاورز، انتشارات پیام، تهران، 1357.

44. «اورارتوها» را از نظر نژادی غیرآریایی و غیرسامی دانسته‌اند که احتمالا اخلاف «هوریان» شمال میاندورود هستند که زبان آنها با زبانهای قفقازی مرتبط بود. در سدهی آغازین هزارهی اول پیش از میلاد، دولت مقتدری در اطراف دریاچهی وان و بخشی از ایران (آذربایجان غربی و شرقی) و ارمنستان تشکیل دادند.

45. Young. T Cuyler: The Iranian Migration into The Zagros, Iran Vol. V. 1967.

46. «زیویه»(Ziwieh)، نام روستایی است در 40 کیلومتری شرق شهرستان سقز، نخستین بار در سال 1326خورشیدی، بطور تصادفی گنجینه‌ای با ارزش از قلعهی باستانی بالای کوه مجاور روستا بدست آمد. باستانشناسان و صاحب‌نظران در هنرهای باستانی گنجینهی زیویه را به «سکا»ها، «ماد»ها، «آشوری»ها، «مانایی»ها، نسبت داده‌اند.

47. در نخستین سالهای پس از انقلاب اسلامی تعدادی آجرهای لعابدار منقوش هزارهی اول پیش از میلاد در بازار عتیقه به فروش رفت که گفته می‌شد از تپه‌ای در روستای «قلایچی» بوکان بدست آمده است.

48. تپه حسنلو در روستایی به همین نام، در دره سلدوز شهرستان نقده آذربایجان غربی واقع شده است.

49. توزیع جغرافیایی اقوام یاد شده براساس کتاب تاریخ ماد (دیاکونف) عبارت است از :
تپورها در مازندران شرقی ازبهشهر تا نوشهر،
آماردها در مازندران مرکزی و گیلان شرقی از نوشهر تا رودسر،
گلان در گیلان از رودسر تا طالش،
کاسپیان در طالش (طالش ایران و آذربایجان)،
کادوسیان در حوزه مغان، اردبیل، خلخال، طارم.

50. Dyson, Robert and Muscarella, O.W: Construction the Chronology and historical implications of Hasanlu IV-Iran No. 27 1899.

51. محمود کردوانی، «کاخ هخامنشی شائور»، تهران، 1355 خورشیدی.

52. علی سامی، «تمدن هخامنشی»، جلد اول، شیراز، 1341 خورشیدی.

53. عزت‌الله نگهبان، «حفاری هفت تپه دشت خوزستان»، انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران، 1372 خورشیدی.

54. محمد رحیم صراف، «نقوش برجسته ایلامی»، انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران، 1372.

55. ام. دیاکونف، همان، ص 211.

56. محمدرحیم صراف، «نویافته‌های معماری و شهرسازی در تپه هگمتانه (همدان)»، مجموعهی مقالات کنگرهی تاریخ معماری و شهرسازی ایران (بم)، میراث فرهنگی، جلد دوم، تهران، 1375.

57. Stronach. David: Tepe Nush-I Jan, a mound in Media, the Bulletin of Metropolitan Museum of Art, Vo. XXVII, New York, 1968.

- Excavations at Tepe Nush-I Jan 1967, Iran, VII, London, 1969.

58. Young. T. Cuyler: Excavations at Godin Tepe (First Progress Report) the Royal Ontario Museum, 1969.

59. «هرتسفلد» و «گیرشمن» معتقدند که این دخمه‌ها متعلق به عصر ماد هستند ولی عده‌ای نیز چون «فون گال»(Von Gall) معتقدند که این آثار صخره‌ای مربوط به دورهی هخامنشی متاخرند.

60. رومن گیرشمن، «هنر ایران در دوران ماد و هخامنشی»، ترجمهی عیسی بهنام، چاپ دوم، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1371خورشیدی، ص 129.

61. محل دقیق «انشان» عیلامی ـ هخامنشی مدتها مشخص نبود بعد از کاوشهای رومن گیرشمن در صفه مسجد سلیمان، وی معتقد شد که انشان همان مسجد سلیمان بوده است (… ما تصور می‌کنیم که این شهر همان مسجد سلیمان کنونی است / «هنر ایران، ماد و هخامنشی»، ص 129).
کاوشهای «ویلیام سامنر»(William Sumner) از دانشگاه پنسیلوانیا در «ملیان» دشت بیضاء فارس و کشف الواح عیلامی در آنجا مشخص کرد که «ملیان» امروزی همان انشان یا انزان عیلامی است. نگاه کنید :

Hansman Elamites, Achaemenians and Anshan, Iran Vol. 10, 1972, pp. 101-125.

62. محمد داندامایف، «ایران در دوران نخستین پادشاهان هخامنشی»، ترجمهی روحی ارباب، چاپ دوم، انتشارات علمی فرهنگی تهران، 1372 خورشیدی.

63. عده‌ای از محققان نقش برجستهی انسان بالدار را نقش نمادین خود کورش بزرگ دانسته‌اند. تاجی که بر سر نقش انسان بالدار است، تقلیدی است از تاج نقوش مصری ولی دو زایدهی شاخ مانند موجب شده تا عده‌ای از دانشمندان استدلال کنند که این نقش کورش بزرگ است با کلاهی دو شاخی و کورش همان ذوالقرنین (صاحب دوشاخ) ذکر شده در قرآن کریم است (نگاه کنید به : مولانا ابوالکلام آزاد، ذوالقرنین یا کورش کبیر، ترجمهی محمد ابراهیم باستانی پاریزی، کتابهای جبیبی،‌ تهران، 1352 خورشیدی.)

64. علی سامی،‌ «پارس گده (پاسارگاد) پایتخت و آرامگاه کورش بزرگ»، انتشارات اداره کل فرهنگ و هنر استان فارس، 1350 خورشیدی.

65. از آن جهت این کاخ را خزانه نامیده‌اند که هنگام کاوش از آن تعداد زیادی الواح گلی به خط میخی عیلامی مربوط به زمان داریوش بزرگ بدست آمد. «جروج کامرون» خط شناس آمریکایی موفق به خواندن و کشف رمز تعدادی از این الواح شد و نظر داد که این الواح صورت پرداخت دستمزد استادان و کارگران سازندهی تخت جمشید است.

66. در تخت جمشید و بر سینهی کوه رحمت دو دخمه (مقبره) از شاهان هخامنشی موجود است که به اردشیر دوم و سوم هخامنشی منتسب‌اند.

67. Schmidt, Erich: Persepolis, 3 Vol., Chicago (1947, 1953 and 1970).

68. اکبر مختار تجویدی، «دانستنیهای نوین دربارهی هنر و باستانشناسی عصر هخامنشی بر بنیاد کاوش­های پنج سالهی تخت جمشید»، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر، 1355 خورشیدی.

69. علیرضا شاپور شهبازی، «شرح مصور نقش رستم فارس»، انتشارات بنیاد تحقیقات هخامنشی، 1357 خورشیدی.

70. رومن گیرشمن، «هنر ایرانی در دورهی ماد و هخامنشی».

71. Ghirshman, Roman: La Terrasse Sacree de Masjid-I Solaiman, Paris, 1970.

72. Rawlinson, Henry C: the Persian cuneiform inscriptions at Behistun, Journal of the Royal Astiatic Society, Vol, X, XI, 1846-47.

73. علی حاکمی، «کتیبه بزرگ نهاوند»، مجلهی باستانشناسی، شماره اول و دوم، بهار و تابستان 1338خورشیدی.

74. مالکوم کالج، «پارتیان»، ترجمهی مسعود رجب‌نیا، چاپ دوم، انتشارات سحر، 1357خورشیدی.

75. نیلسون دوبواز، «تاریخ سیاسی پارت (اشکانیان)»، ترجمهی علی اصغر حکمت، انتشارات ابن‌سینا، 1342خورشیدی.

76. Stronach David : Shahr-i Komis Excavation report, Iran, Vol.6, 1968.

77. سیف الله کامبخش فرد، «معبد آناهیتای کنگاور»، سازمان میراث فرهنگی کشور، 1374خورشیدی.

78. Lukonin Viladimir: The Temple of Anahita in Kangavar, Vestnik Drevnej lstrii, 1977.

- Azarnoush, Massoud: Excavation at Kangavar, Archaologische Mitteilungen. Aus Iran, Neue Folge, Bd. 14, 1981.

79. رومن گیرشمن، «هنر ایران در دوران پارتی و ساسانی».

80. Azarnoush. M: Hamadan Excavation Report, Iran, Vol. 13, 1975.

81. مهدی رهبر، «کاوش آرامگاههای «الیمایی» گلالک شوشتر، یادنامهی نخستین گردهمایی باستانشناسی ایران پس از انقلاب اسلامی»، شوش، 1376 خورشیدی.

82. سیف الله کامبخش فرد، «آثار و بقایای دهکده‌های پارتی (اشکانی) در مغان آذربایجان»، مجلهی بررسی‌های تاریخی شماره 1، سال دوم.

83. آرتور کریستن سن، «ایران در زمان ساسانیان»، ترجمهی رشید یاسمی، کتابخانهی ابن سینا، 1345 خورشیدی.

84. ولادیمیر گریگورویچ لوکونین، «تمدن ایران ساسانی»، ترجمهی عنایت الله رضا، انتشارات علمی فرهنگی، 1365 خورشیدی.

85. رودلف نومن، «ویرانه‌های تخت سلیمان و زندان سلیمان»، ترجمهی فرامرز نجد سمیعی، سازمان میراث فرهنگی کشور، 1374 خورشیدی.

86. علی سامی، «تمدن ساسانی»، جلد دوم. دانشگاه شیراز.

87. علی سامی، همان.

88. عباس زمانی، «تاثیر هنر ساسانی در هنر اسلامی»، اداره کل نگارش وزارت فرهنگ و هنر، 1355 خورشیدی.

89. همان.

90. عبدالحسین زرین‌کوب، «دو قرن سکوت»، چاپ هفتم، 1356 خورشیدی.

91. Siroux. M: Athar-e Iran, T.III, 1938.

92. Rougeulle. A: La Mosquee Ancienne de suse, Cahiers de la DAFI No. 14-1984.

93. اوژن گالدیری، «مسجد جامع اصفهان»، ترجمهی دکتر عبدالله جبل عاملی، سازمان میراث فرهنگی، 1370 خورشیدی.

94. ماکسیم سیرو، «مسجد جمعه اردبیل»، ترجمهی نادیه ایمانی، مجلهی اثر شماره 15 و 16، زمستان 1367 خورشیدی.

95. مهرداد شکوهی، «مسجد جامع فهرج، یادگاری کهن»، ترجمهی احمد حب علی موجانی، مجلهی باستان­شناسی و تاریخ، سال سوم، شماره اول، پاییز و زمستان 1367خورشیدی.

96. آندره گدار، «آثار ایران»، جلد 3، ترجمهی ابوالحسن سروقد مقدم، پژوهشهای آستان قدس رضوی، 1376خورشیدی.

97. عباس زمانی، «تاثیر هنر ساسانی در هنر اسلامی».

98. Whitehouse, David: Excavations at Siraf, Third Interim Report, Iran, Vol. VIII, London, 1979 and Vol IX, 1971.

99. محمود موسوی، «کاوش باستانشناسی در شهر تاریخی حریره جزیره کیش»، گزارشهای باستانشناسی 1، سازمان میراث فرهنگی کشور، 1376خورشیدی.

100. Fehervari, Geze and Bivar, A.D.H: Qobeyra, Advance Report on the Third Season, 1974.

گزارشهای سومین مجمع سالانهی کاوشها و پژوهشهای باستانشناسی در ایران، مرکز باستانشناسی ایران، 1354 خورشیدی.

101. Upton, Joseph M: Excavation at Nishapur, Bull of the Metropolitan Museum of Art. 31, 1936.

In the Ruins of Nishapur, Asia, 39, 1939.

102. سیف الله کامبخش فرد، کاوشهای نیشابور،‌ «سفالگری ایران در سده پنجم و ششم هجری»، وزارت فرهنگ و هنر، 1349 خورشیدی.

103. Adle, chahryar: Note Preliminaires sur La tour disparue de Rey.

In the memorial volume of the VI th international congress of Iranian art and Archaeology, Oxford, 1972.

104. سعید گنجوی، «بررسی و پیگیری در سلطانیه»، گزارشهای چهارمین مجمع سالانهی کاوشها و پژوهشهای باستانشناسی در ایران، مرکز باستانشناسی ایران، 1355خورشیدی.

105. علی اصغر میرفتاح، «سلطانیه»، مجلهی میراث فرهنگی، سازمان میراث فرهنگی کشور، شماره پ13، 1374 خورشیدی.

106. محمد یوسف کیانی، «شهر جرجان»، در مجموعهی «نظری اجمالی بر شهرنشینی و شهرسازی در ایران»، 1365 خورشیدی.

107. محمود موسوی، «توس شهر خفته در تاریخ»، سازمان میراث فرهنگی کشور، 1370 خورشیدی.

108. محمد تقی مصطفوی، «نگاهی به هنر و معماری ایران»، شرکت سهامی سیمان تهران و سیمان شمال، 1346 خورشیدی.

109. ارژن گالدیری، «مسجد جامع اصفهان»، ترجمهی عبدالله جبل عاملی، سازمان میراث فرهنگی کشور، 1370 خورشیدی.

110. ر.ک :

ـ سید محمد تقی مصطفوی، امانتداری، 1355.

ـ صادق ملک شهمیرزادی، «مروری بر تاریخچه مطالعات باستانشناسی در ایران»، مجلهی باستانشناسی و تاریخ، سال اول،‌ شماره دوم، بهار وتابستان 1366.

ـ صادق ملک شهمیرزادی، «اشاره‌ای مختصر بر تشکیلات باستانشناسی در ایران»، مجلهی اثر، شماره‌های 12، 13 و 14 (در یک مجله)، اسفند 1365.

ـ صادق ملک شهمیرزادی، «بررسی تحولات مطالعات باستانشناسی درایران»، نشریهی سمینار ایرانشناسی وزارت امور خارجه، 1368.

ـ محمود موسوی، «باستانشناسی در پنجاه سالی که گذشت»، مجلهی میراث فرهنگی، سال اول، شماره دوم، زمستان 1369.

ـ محمود موسوی، «باستانشناسی جهان اسلام»، دانشنامهی جهان اسلام (حرف ب، جزوهی چهارم)، تهران 1373.

هیچ نظری موجود نیست: