بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
تاریخ یک ملت ، آیینه ی تمام نمای حقایق گذشته یک ملت استبرای نسلهای جوان و آینده فرهنگ هر قوم شناسنامه آن قوم است . ملت بدون فرهنگ و تاریخ و گذشته یهنی ملت بدون شناسنامه و بدون اصالت و هویت ، اگر پاره ای از جوانان ما دچار از خود بیگانگی و خود باختگی می شوند . به خاطر اینست که از فرهنگ گذشته کشور و محل زندگی و پرورش خود بی اطلاع و نا آگاهند. با توجه به این که شهرستان خواف مهد مردان بزرگ و کانون پرورش عالمان و فرهیختگان و سمبل سادگی و صداقت است بر آن شدیم تاجایگاه علمی شهرستان را به رشته تجربی در آوریم. در این مقاله سعی شده است به طور مختصر و گذرا وضعیت علمی خواف از گذشته تا به حال و بزرگان علمی و مکانهای علمی مورد بررسی قرار گیرد و معرفی گردد. باشد که مورد توجه قرار گیرد.
نگاهی گذرا به وضعیت علمی خواف از گذشته تا حال
سرزمین خواف جزو قلمرو ی است که در قرون اولیه اسلام به تصرف مسلمانان درآمد . ورود نظامی و سلطه سیاسی عربها و به طور کلی مسلمانان بر سرزمین خراسان تمام جنبه های زندگی اجتماعی مردم خراسان را تحت تأثیر خود قرار داد . یکی از مهمترین تحولات این دوره رونق حیات علمی مسلمانان می باشد که در واقع سنگ بناو شروع تعلیم و تربیت از گوشه مساجد آغاز شد و در بقیه سرزمینهای اسلامی نیز رواج پیدا کرد . هر چند که اطلاع موثقی در خصوص وضعیت مراکز علمی در خواف وجود ندارد ولی به نظر می رسد که چون مساجد در فرهنگ اسلامی از اهمیت زیادی برخوردار بوده اند و از طرفی از اواسط دوره اسلامی تا دوره قاجار ، سرزمین خواف به لحاظ تقسیمات جغرافیایی سیاسی تابع دو شهر مهم خراسان یعنی نیشابور و هرات بوده است و از طرفی دیگر این دو شهر به لحاظ موقعیت علمی و فرهنگی در طول تاریخ گذشته از شهرهای مهم دنیای اسلام بوده اند به شهرها و آبادیهای تحت تابعه خود تأثیر زیادی داشته اند به نظر می رسدکه ساکنان این خطه ، علم آموزی را به تأثیر پذیری از فرهنگ اسلامی و از همه مهمتر از دو شهر هرات و نیشابور ، در سطح ابتدایی از مساجد آغاز نموده اند و کسانی که علاقه به علم اندوزی و دارای توان مالی بوده اند با توجه به حمایتهای بیش از حدی که حکومتهای محلی خراسان مثل طاهریان ، سامانیان و سلجوقیان از علم و فرهنگ می نموده اند به این شهرها رفته و در مدارس این شهرها تحصیل می کرده اند . خواف تا دوره تیموریان به لحاظ تقسیمات سیاسی تابع نیشابور بوده و لذا تا این زمان مشاهیری که در این دوره به شهرت رسیده و به درجات عالی علمی و سیاسی دست یافته اند با مدارس و مراکز علمی نیشابور ارتباط داشته اند .
ارتباط علمی این خطه ( خواف ) با قطبهای علمی آن زمان آنچنان موقعیت علمی به این سرزمین بخشید که باعث توجه ویژه نظام الملک به این خطه شد تا حدی که جغرافیدانان قرون میانه اسلام هرگاه از این سرزمین یاد می کنند یکی از مهمترین جنبه های اهمیت آن را وضعیت علمی آن ذکر می کنند .
در سال 480 هجری قمری به دستور نظام الملک مدرسه نظامیه ای در خرگرد ساخته شد و به قول پروفسور آندره گوار این مدرسه از قدیمی ترین نوع مدارس چهار ایوانی است که در شرق ایران ساخته شده است . ( کسایی ، 1363 )
مدرسه نظامیه خرگرد تاثیر بسزایی در ارتقاء موقعیت علمی این خطه به جا گذاشت به گونه ای که این موقعیت علمی باعث رونق حیات فکری و سیاسی منطقه گردید . نفوذ رجال خوافی در بدنه قدرت و کسب موقعیتهای ویژه از وزارت و صدارت و حکومت شهرها و نفوذ در دربارها حاکی از موقعیت برتر علمی و سیاسی این منطقه می باشد .و دقیقاً به همین دلیل است که چهار قرن پس از مدرسه نظامیه خرگرد، حاکمان تیموری در شهر هرات احساس نمودند. که موقعیت علمی این منطقه ایجاب می کند که توجه علمی به آن مبذول شود. . لذا می بینیم که به دستور حاکمان تیموری مدرسه غیاثیه خرگرد ساخته می شود که هم اکنون آثار و بقایای آن همچنان باقی است بعد از دوره تیموری حیات علمی و فکری این ناحیه به دلیل در پیش گرفتن سیاستهای ناملایم حاکمان صفوی و بروز نا امنی هایی که عوامل داخلی و خارجی داشت به افول گرایید . همچنین برخورد شاه اسماعیل با عالمان و شاگردان مدرسه غیاثیه خرگرد زمینه را برای افول علمی فراهم نمود. ( زنگنه، 1370) از طرف هجوم ترکان و بعداً ترکمنان روند افول را تشدید نمود. دوره قاجار نیز همچنان این بی توجهی به این سرزمین ادامه پیدا می کند و ما شاهد ویرانی و کندی حیات علمی فرهنگی و اقتصادی این دیار هستیم ولی علیرغم این وضعیت ، وضعیت تعلیم و تربیت در این ناحیه به دو صورت پیگیری می شود اول اینکه تحصیلات مقدماتی را در سیستم مکتب خانه ها که معمولاً چسبیده به مدارس هستند دنبال می شود و دوم اینکه ادامه تحصیل به طریق اسبق و در شهر همجوار یعنی هرات دنبال کرده اند. لازم به ذکر است که در دوران رونق نظامیه و غیاثیه، همچنان تحصیلات مقدماتی در مکتب خانه ها بوده و برای تحصیلات عالی به مدارس رو آورده اند. متون درس این مکتب خانه ها ابتدا روخوانی و یادگیری قرآن و بعد از آن پنج کتاب ، دیوان حافظ، نصاب الصبیان، و بقیه کتب مذهبی بوده است و حتی این روندتا اواخر حکومت پهلوی ادامه داشته که البته با راه اندازی حوزه های علمیه که به نظر می رسد ادامه حیات غیاثیه خرگرد و به نوعی تقلید از شبه قاره هند باشد اوضاع علمی این ناحیه قدری متحول می شود و نهایتاً روی آوری به آموزش و پرورش جدید که البته به دلیل تعصبات در این منطقه گویا مردم در ابتدا به خوبی از مدارس دولتی استقبال نمی کردند تا اینکه در مراحل و سالهای بعد این وضعیت دگرگون شد.
بزرگان علمی خواف
چون میزان فراز و نشیب هر منطقه غالباً به عوامل انسانی متفکر و اندیشمند آن منطقه ارتباط دارد لذا باید بگویم که همزمان با نوسانات سیاسی که در ولایت خواف وجود داشته ، شخصیت های علمی، مذهبی و سیاسی نامداری از ایـن ولایت برخاسته اند چنان که اغلب مورخان از جمله اسفزاری مؤلف روضات الجنات فی اوصاف مدینه الهرات در قرن نهم هجری خواف را چنین معرفی کرده : « خاک پای آن همیشه منشأ سلاتین عالیقدر و علما و مشایخ منشرح الصدر و اعاظم وزرا و اکابر ملوک وامرا بوده و هست، گویی آیین فصاحت و قوانین بلاغت از آن موضع شریفه اشتهار و انتشار یافته» ولایت زوزن را هم که فعلاً یکی از بخش های تابعه خـواف می باشد به جهت داشتن دانشمندان و علمای زیاد، بصرة خراسان می گفته اند. همچنین علی بن حسن باخرزی دانشمند قرن پنجم هجری نوشته است که: « زوزن به آسیابی می ماند که بر مدار دانش بچرخد»
در بعد دانش و فضیلت و دانشمندان خوافی توانائیهایی خاص داشته اند و سالها در دانشگــاه های بغـداد، دمـشق، هرات و نـیشـابور و سمـرقنـد و بخـارا تـدریس می کرده اند که به چند تن از این بزرگان اشاره می شود.( زنگنه ، 1382 )
حسین زوزنی
قاضی الامام ابوعبدالله حسین بن احمد زوزنی از علما و پیشوایان نحو و لغت و علوم عربیه در قرن پنجم هجری است. از وی شرح احوال دقیقی در دست نیست و فقط تاریخ مرگش را سال 486 هجری قمری ذکر کرده اند. او نخستین کسی است که مصادر زبان عرب را به نام «کتاب المصادر» نوشته و در اختیار اهل ادب قرار داده است.(زنگنه ، 1382 )
عبدالکافی زوزنی
از دانشمندان و فضلای بزرگ قرن پنجم هجری است که مراتب فضل و بزرگواری وی در تاریخ یمینی به تفصیل آمده است. سلطان محمود غزنوی او را به سمت معلمی فرزندانش برگزیده بود. وی نیز در تعلیم و تربیت آنها به طریق لازم همت گماشت و آنان را از درد دل محرومان و ضعفا آگاه می نمود.(زنگنه 1382)
خواجه وقوف سیجاوندی
مجدالدین احمدبن بدیل سیجاوندی معروف به خواجه وقوف از مفسرین و دانشمندان قرن ششم هجری است که محمد عومی صاحب لباب الباب او را امام کبیر و سلطان جهان علم و بیان و مالک همه فضایل و نیز بر ابواب علم، سرور و بر اصحاب دل، برتر دانسته است.
وی نخستین کسی است که نشانه های هفتگانه قرآن را به هفت گونه وقف بکار برده است و از این رو این نشانه ها به نام نشانه های سجاوندی خوانده می شد و به قرآنهایی که این نشانه ها در آن بکار می رود قرآن سجاوندی شده می گویند. و چون سیجاوندی این وقف ها را نوشته به « خواجه وقوف» معروف گردیده است. سال وفاتش 560 هجری قمری نوشته اند. اکنون مزارش در روستای سیجاوند واقع در دهستان بالا خواف (بخش سلامی) مورد احترام و زیارت مردم قرار دارد . (زنگنه ، 1382)
شاهنجان
رکن الدین محمود معروف به شاهنجان از اولیای بزرگوار و از بزرگان مشایخ و اقطاب متوصفه و نیز از پیشتازان و رهبران مسلک عرفان و مشرب فقه قرن ششم هجری است وی از قصبه سنگان خواف بوده و در سال وفات وی بین 593، 597 و 599 اختلاف می باشد. مزارش در دو جا به نام سنگان بالا خواف واقع در رشتخوار و در سنگان پایین خواف واقع در شهرستان خواف مورد احترام و عزت مردم قرار دارد. وجود مرقد وی در سنگان بالا خواف صحیح تر به نظر می رسد.
حافظ ابرو
شهاب الدین عبدالله مشهور به «حافظ ابرو» فرزند لطف الله بن عبدالرشید از مورخان معروف و دانشمند عهد تیموری است که قسمتی از عمر فعال خود را در دوره ی امیرتیمور و پسرش سپری کرده است. و اصلاً از مردم بهدادین خواف است که مورخان او را متولد 763 هجری قمری هرات دانسته اند و غالباً در آن شهـر هم می زیسته است. وی مورد توجه و احترام اهل علم و عرفان بوده و از جمله با پیشوایانی مانند شاه نعمت الله ولی و شاه قاسم انوار معاصرت و معاشرت داشته است.
در تاریخ نویسی شیوة امانتداری را پیش از هر مورخی رعایت می کرد و مطالب را نیز به آزادی و آزادگی می نوشت که آنرا امام تاریخ نگاران عصر خود می دانند.
در سال 834 هجری قمری در زنجان درگذشت و بعدها جنازة خشکش را به خواف منتقل کردند و اکنون مزارش مورد احترام و زیارت مردم قرار دارد.
ابوالمظفر خوافی
احمد بن محمد بن مظفر خوافی معروف به «خوافی» از دانشمندان و فقهای شافعی مذهب سده پنجم هجری است که سالها منصب قضاوت توس را داشته و جزء سرامدان عصرش بوده است که او را « امام العالم» می گفتند.
قزوینی در آثار البلاد به سال 674 هجری قمری درباره ی او چنین نوشته است « امام ابوالمظفر که او را خوافی گویند از خواف است در هر علمی سررشته داشت و بویژه در علم جدال و کلام سرآمد بوده و از شاگردان ممتاز امام الحرمین محسوب می شده و امام او را همنشین خود کرده بود.»
مولانا نظام الدین مابیژنابادی (مژن آبادی)
مولانا نظام الدین مابیژنابادی معروف به « پیر تسلیم» و ملقب به مولانا الاعظم و امام المعظم از ائمه و پیشوایان اهل یقین و حامیان دین مبین اسلام بوده است. وی در هرات به امامت و پیشوای دینی اشتغال داشت. وفات وی در سال 737 هجری قمری رخ داده است درباره ی شخصیت علمی ونیز زهد وتقوای او سخنان فراوان گفته اند.
شیخ زین الدین ابوبکر خوافی
محمدبن محمدبن علی مکنی به ابوبکر و ملقب به زین الدین از بزرگان مشایخ اسلام بوده که با روایت اسفزاری آوازه ی هدایت و افاضت او در همه ی روی زمین سائر و منتشر گشته وحدود سی هزار شاگرد از پرتو کمالات او استفاده می کرده اند. او یکی از سه تن عارفان برجسته ی دوره ی تیموریان در هرات بوده که مریدان بسیاری داشته و نزد امرای تیموری مقرب بوده است. وی مدت کوتاهی در زادگاهش برآباد خواف سکونت داشته سپس برای تحصیل به بغداد و مصر سفر کرده و در تبریز به تدریس مشغول شد و به هرات مهاجرت کرده و در دارالسلطنه هرات در سجاده ی تقوا به ارشاد و راهنمایی اهل دل مشغول بوده و از شهرت علمی و عرفانی فوق العاده ای برخوردار بوده است.
سرانجام در شب یکشنبه دوم شوال سال 838 هجری قمری در سن 80 سالگی به سبب مبتلا به طاعون در هرات درگذشت.
فصیح الدین لاژی
فصیح الدین لاژی معروف به فصیح خوافی از عرفای قرن نهم در لاژ (لاج ) بوده است. او را مولانای اعظم گویند و با خواجه پیر احمد خوافی مکاتبات و مصاحبات داشته است. (احراری ،1384 )
مجد خوافی
از عرفای قرن هشتم که کتاب روضه ی خلد را در معارضه با گلستان سعدی نوشته است. تولد او بین 675 تا 680 است. ایشان انگیزه ی خود را از تألیف روضه ی خلد تقلید از گلستان سعدی عنوان کرد. (احراری ، 1384)
مشاهیر خواف در دیار هند
بزرگان و دانشمندان خوافی علاوه بر اینکه در هزاره ی اخیر در اداره امور مملکت سهم بسزایی داشته اند عده ای نیز از آنان اعم از دانشمند، نویسنده، شاعر سیاستمدار، وزیر وسردار نظامی از دایـره ی مــرز ایــران پا را فراتر گذاشتـه ودر سده های دهم و یازدهم و دوازدهم هجری قسمتی از اداره ی هندوستان را وجهه ی همت قرار دادند. این بزرگان هر کدام در رشته دانش خود نام و خدمات ایشان در کتب هند و پاکستان بخوبی یاد گردیده و تألیفات آنان زینت بخش کتابخانه های آن دو کشور می باشد. ( زنگنه ، 1382)
مولانا شمس الدین مطهری
مولانا خواجه شمس الدین مطهری فرزند مرحوم خواجه محمدرضا در سال 1282 هجری شمسی در قریه ی تیزاب میان خواف متولد شدند. در دوران کودکی فراگیری علم و دانش و تعلیم قرآن و کتب فارسی و دیوان حافظ و نصاب را در تیزاب تحت نظر برادر خود مرحوم حاج خواجه نظام الدین مطهری و سایر علمای آن زمان شروع نمودند. بعد از پایان کتب مقدماتی در سال 1307 هجری شمسی عازم هرات شده و از محضر اساتید بزرگ و مشهور هرات علوم متداوله صرف و نحو، فقه، تفسیر، حدیث، معانی، بیان و تصوف و عرفان را فرا گرفتند.
در شهریور 1312 هجری شمسی عازم هندوستان شدند و تا سال 1323 به تکمیل علومی چون منطق، فلسفه، عقاید و ... از محضر عالمانه آن دیار کسب فیض کامل کرده و فارغ التحصیل گردیدند و در سال 1325 به زادگاه خود تیزاب مراجعه کردند. عده ای از متعهدین شهر خواف و روحانیون به همراهی مرحوم حاج خواجه محی الدین احراری به تیزاب رفته و از ایشان خواستند تا در روی خواف ساکن شده و به تدریس و ارشاد معلمین بپردازند که بعد از ورود به شهر خواف ابتدا در محل مسجد جامع مشغول به تدریس شده و سپس در سال 1340 مدرسه ی علوم دینی که جنب مسجد سرده (مسجد بلال) ساخته بودند، منتقل و سرانجام در سال 1358 در ساختمان فعلی حوزه که در میلان پیراحمد واقع است به تدریس طلاب مشغول گردیدند.
تا سال 1369 مسئولیت سیاسی و مذهبی و اجتماعی مردم منطقه را به عهده داشتند. مرحوم مولانا در یازدهم تیر 1369 روز عید قربان در بیمارستان قائم مشهد دار فانی را وداع گفته و بعد از انتقال به خواف در جوار حاج پیر احمد خوافی دفن گردیدند. خداوند بر ایشان وهمه ی علمای اسلام رحمت کند.(احراری ، 1384 )
مکان های علمی شهرستان
نظامیه خرگرد
مدرسه نظامیه خرگرد از بناهای خواجه نظام الملک توسی وزیر ملکشاه سلجوقی بوده است. این خواجه سیاستمدار در دوره ی وزارت خود چند دارالعلم در شهرهای بزرگ اسلامی مانند بغداد، بصره، مرو، بلخ، هرات، نیشابور، اصفهان و خرگرد خواف تأسیس کرد که در همه ی این مدارس علوم عالیه تدریس می شد و در حکم دانشگاه های امروزی بود. برای هر یک از این مدارس موقوفاتی وضع کرد.
این نظامیه از حیث معلم و خطیب و معید دارالکتاب و عمال و ضابطین و خدمتگزاران تشکیلات منظمی داشته و دانشجویان و طلابی که در این مدارس تحصیل می کرده اند دارای وظیفه و مستمری بوده اند و کسانیکه درس سالانه ی دانشجویان را مرتب اعاده می کرده اند غالباً مردم خواف بوده اند.
از نظامیه ی خرگرد علمای زیاد و برجسته ای برخاسته اند که از آن جمله مولانا عبدالرحمن جامی شاعر و نویسنده بزرگ سده نهم هجری و از تحصیل کردگان این حوزه بوده است. پرفسور اندره گدار فرانسوی در سال 1319 هجری شمسی از آثار باقیمانده این نظامیه دیدن کرده است. ضمن حفاریها و توجه به آثار مکشوفه، این مدرسه از بناهای چهار ایوانی در محورهای طولی و عرضی بوده و اماکن مسکونی و دفاتر اداری در زوایای ساختمان وجود داشته است.
هرتسفلـد محقق آلمــانی نیز این مــدرسه را دیـده است در گزارش هرتسفلــد می خوانیم که « مسجد جامعی که خواجه نظام الملک در سال 450 ساخته است. گرچه فعلاً به کلی خراب است ولی هنوز در حالت مسجدی خود باقی مانده است و دارای کتیبه های ممتازی می باشد. اگر دوباره به سبک سابق ساخته شود خیلی خوب خواهد بود» ( خسروی ، 1365)
در حال حاضر این نظامیه بصورت کامل تخریب گردیده و به جای آن مسجدی ساخته اند که اکنون عبادتگاه مردم مسلمان روستای خرگرد می باشد.
مدرسه غیاثیه خرگرد
مدرسه غیاثیه خرگرد خواف از بناهای چهار ایوانی دوره ی تیموری است که به دستور خواجه غیاث الدین پیر احمد خوافی وزیر شاهرخ میرزا ساخته شده و کارش در سال 848 هجری قمری به پایان رسیـده است. از این نظر به نـام «غیاثیه» مشهـور می باشد.
10
معماری این بنا را ابتدا استاد قوام الدین شیرازی سازنده ی مسجد گوهر شاد به عهده داشت. ولی متأسفانه در میانه ی انجام کار در همان خرگرد درگذشت و برادرش خواجه غیاث الدین شیرازی کارش را به پایان رسانید. این بنا در ایوان ورودی دارای دو شبستان و دو پوشش است که شبستان سمت راست آن جهت مسجد و سمت چپ به عنوان مدرس استادان استفاده می شده است. در چهار طرف آن حجرات دو طبقه احداث گردیده که دانشجویان و طلاب غیر بومی جهت اسکان استفاده می کرده اند.
در داخل صحن دیوارهای چهار طرف از کاشی های زیبا پوشیده شده است که اکنون قسمت اعظم آنها ریخته و از میان رفته است. بر روی ایوان ورودی بزرگ از داخل، سورة « انّا فتحنا» و ایوان روبروی آن سورة « الرحمن» و در ایوان سمت راست سورة « قیامت» و در ایوان شرقی سورة «دهر» با کاشیهای زیبا و خط ثلث کتیبه شده است. در نوار دور و میانه ی حجرات این مدرسه جملة « لا اله الا الله والملک الله الحمدالله، توکّلت علی الله ربّی» و دیگر جملات مذهبی به چشم می آید. از ویژگیهای معماری بنا اینست که تزئینات کاشیکاری ساختمان در رویه ی دیوارهای خارجی و داخلی بنا صورت گرفته و زیبایی خاصی به آن داده است. اما اکنون زیر نظر سازمان میراث فرهنگی خراسان نگهداری و مرمت می گردد.(زنگنه ، 1382)
آموزش و پرورش خواف
در سال 1306 خورشیدی اولین دبستان چهارکلاسه به نام شاهسنجان ابتدا در سلامی دایر شد و بعد به خواف منتقل گردید و مدتها تنها واحد آموزشی دولتی در منطقه خواف بوده و بعدها در بین سال های 1327 تا 1329 دبستان های قاسم آباد، زوزن، برآباد، چمن آباد و سلمان اضافه شد. و نیز در سال 1330 خورشیدی دبستان چهار کلاسه شاهسنجان شهر خواف با داشتن هفت دانش آموز تبدیل به شش کلاسه شد و در خرداد ماه 1331 اولین گروه هفت نفری نوجوانان خواف موفق به اخذ گواهینامه ششم ابتدایی شدند و تا آن زمان کسی که حداقل تحصیلات رسمی اش تا ششم ابتدایی باشد در خواف وجود نداشته است.
در ستال 1332 خورشیــدی اولین دبیرستـان بنـام مدرس با داشتـن هشت نفر دانش آموز در کلاس اول در خواف تأسیس شد و از آن زمان به بعد به تدریج دبستانها در روستای خواف تأسیس یافت و در سال 1342 یا 1344 نخستین دبیر لیسانس جهت تدریس به خواف اعزام گردید و در سال 1355 برای نخستین بار در دبیرستان مدرس در رشته ی علوم تجربی دانش آموزان فارغ التحصیل شدند. در سال 1356 آموزش و پرورش خواف مستقل شد و به صورت منطقه ای درآمد و مانند آموزش و پرورش سایر شهرستانها مستقیماً با وزارتخانه و اداره کل آموزش و پرورش خراسان در ارتباط مستقیم قرار گرفت. (زنگنه ، 1382)
با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در بهمن 1357 بر سرعت و پیشرفت فرهنگی آموزش و پرورش افزوده گردید و از آن سال به بعد هر ساله بر تعداد مدارس و افتتاح فضاهای آموزشی یکی پس از دیگری افزوده می شد. هم اکنون و ضع آموزشی آن نسبت به سایر شهرستان های همجوار مطلوبتر است به طوریکه در کنکور سراسری 1385 تعداد 825 نفر در رشته های مختلف و دانشگاه های معتبر پذیرفته شده اند و این منطقه مفتخر به کسب رتبه هفتم در کنکور سراسری در بین 49 منطقه آموزشی در خراسان رضوی گردیده است. همچنین تعداد دانش آموزان مشغول به تحصیل و مدارس موجود در سطح شهرستان به شرح ذیل می باشد.
مقطع تحصیلی
تعداد مدرسه
تعداد کلاس
دانش آموز پسر
دانش آموز دختر
جمع کل
دوره ابتدایی و مهدکودک
160
723
7508
7145
14653
دوره راهنمایی تحصیلی
89
404
4886
3589
8475
دوره متوسطه نظری، مهارتی، پیش دانشگاهی
60
275
3554
3010
6564
جمع کل
309
1402
15948
13744
29692
12
جمع بندی و نتیجه گیری:
به طور کلی خواف قبل از اسلام از شهرهای مهم فرهنگی بوده ، بعد از اسلام تا قرن پنجم هجری این موقعیت را حفظ کرده تا جایی که خواجه نظام الملک وزیر سلجوقی نظامیه خرگرد را ساخته که تا سال 737 ( ه.ق.) در زمان زلزله فعال بوده و سپس در سال 848 به دستور خواجه غیاث الدین پیر احمد خوافی وزیر شاهرخ دانشگاهی دیگر به نام غیاثیه در خرگرد ساخته می شودکه تا اواخر قرن دهم از رونق خاصی برخوردار بوده است. بعداً به علت عدم توجه صفویه از رونق افتاده است بعد از متروک شدن این موسسه، علم و آموزش ضعیف گردیده و از تعلیم و تربیت منحصر به مکتب خانه ها بوده ، اما از نیمه اول قرن 14 هجری با تاسیس حوزه علمیه احناف خواف و مدارس علمیه دیگر در سنگان، نشتیفان، خلیل آباد و بالاخواف و حوزه علمیه امام جعفر صادق مخصوص برادرا ن اهل تشیع و رونق روز افزون مدارس در آموزش و پرورش در مقاطع مختلف تحصیلی اعم از ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و هنرستانهای دخترانه و پسرانه شبانه روزی ، فرهنگ از رشد خاصی برخوردار شده است. و هم اکنون در خواف از بهمن 1382 دانشگاه پیام نور افتتاح گردیده است.
فهرست منابع و ماخذ:
1- احراری، عبدالکریم( 1384)، خواف در گذر تاریخ، چاپ اول، تربت جام، انتشارات شیخ الاسلام احمد جام
2- خسروی ، محمد رضا، ( 1366)، جغرافیایی تاریخی ولایت زاوه، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی
3- زنگنه قاسم آبادی، ابراهیم، (1370) ، تاریخ رجال شرق خراسان ( جلد اول) ، مشهد : چاپخانه بهار لو
4- زنگنه قاسم آبادی، ابراهیم( 1382) ، سیمای هزار ساله خواف، چاپ اول ، مشهد : چاپخانه سعید.
5- کسایی، نورالله، (1363) مدارس نظامیه و تاثیرات علمی و اجتماعی آن ، تهران: امیر کبیر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر