سلام و صد سلام از چین و ماچین از آن هم دورتر از شهر* اوشین*
از این شهری که باشد بی هیاهو اگر دارد هزاران چرخ و ماشین
هوایش دور از آلودگی ها زمینش پر ز انواع ریاحین
تمام کوچه ها پاک و منزه خیابان ها تمیز و پر ز تزئین
نباشد در خیابان چاله چوله که هر دم بشکند ابزار انجین
اگر جمعیتی بسیار دارد تمامی پیرو آداب و آئین
اگر ارتش ندارد مردمانش همه با انضباط و باردیسپلین
تمامی گوش بر فرمان وجدان تمامی چشم بر حکم قوانین
نه کس در کوچه میریزد کثافت نه کس اندر خیابان میکند فین
کسی اندر خیابان رهگذر نیست تو گویی در خیابانش بود مین
ز روی خط کشی ره می سپارند فقط وقتی چراغش گشته سبزین
نه کس گرید ز رنج کار بسیار نه کس نالد ز زخم بار سنگین
زن و مرد و جوان و پیر در کار همه با طاقت و با صبر و تمکین
درون کارخانه یا اداره به رستوران و بازار و دکاکین
نه اندر فکر در رفتن زکارند که بیکاری مریضی آورد هین
نه در فکر کوپن نه فکر خانه که قانون جملگی را کرده تامین
نه در فکر برنج و روغن و گوشت نه اندر فکر گاز و نفت و بنزین
میان کارگر با کارفرما نبینی فرق یک جو در موازین
حقوق مرد و زن باشد مساوی به کار و درس و اجرای فرامین
تمام بچه ها سر حال و میزون تمیز و خوش لباس و شاد و شیرین
پسرها شیک و مردان با کراوات زنان با دامن و شلوارک وجین
یکی مو را نموده دم اسبی یکی شانه زده بر زلف پرچین
یکی پا روی پا افکنده با ناز زده آتش به کفر و مذهب و دین
یکی بر ساعد خود بسته یاقوت یکی افکنده اندر پای خود کین
نه این بر آن کند فیس و افاده نه آن بر این نگاهی از سر کین
نه این گوید که من بهتر از آنم نه آن گوید که سرتر باشم از این
به استیشن قدم چون میگذاری تراموا می رسد در طرفه العین
سواره می شود آنی پیاده پیاده می پرد بالا چو شاهین
ترن خالی و پر گردد به آنی نه دعوایی نه برخوردی نه توهین
شنیدم این ترنهائی که اینجاست نظیرش نیست در هامبورگ و برلین
بدین سان فرض کردم این ترنها رود یک ساعته از قم به قزوین
به کلی جنس ها بی تقلب تمامی نرخ ها گشته تعیین
درون بسته بندی های عالی که آن را کامپیوتر کرده توزین
همه اجناس با تاریخ مصرف همه اسباب با تاریخ تدوین
کسی مانع نگردد گر بخواهی هزاران ویدئو با فیلم و دوربین
اگر خواهی ببر هفتاد یخچال اگر داری بخر هشتاد ماشین
خلاصه احتکار اینجا نباشد که مردم را نماید زار و غمگین
فروشنده خوش اخلاقست و خندان خریداران همه با کیف پر بین
اگر خندان نئی دکان مکن باز بود ضرب المثل از مردم چین
دمو . دوزو .سی موسن. ایراشایماس بود ورد زبان اینجا به تحسین
هوایش بیشتر ابریست اینجا به مثل شهسوار و رشت و کوهین
بود یکسان همه شهر و دهاتش ندارد فرق ماواری و چوشین
درین کشور تمامی با سوادند که باشد بی سوادی زشت وننگین
نرفته برق حتی یک دقیقه نگشته قطع یک دم آب نوشین
درین سامان کتک کاری ندیدم مگر در رینگ یا هنگام تمرین
اگر دعوا کند شخصی درین شهر فرستندش سوی دارالمجانین
نگیرد رشوه ای مامور دولت که گردد با حقوق خویش تامین
ندارد چشم بد مردی به ز ن ها نه در تعقیب آنها چون شیاطین
نمی گویم فسادی نیست اینجا اگر هم هست آنهم گشته تضمین
نه کس ناکام می گردد در اینجا نه کس بی شام بنهد سر به بالین
بود سیمای ژاپن صد کاناله پر از برنامه های شاد و رنگین
یکی اخبار دارد آنقدر فیلم یکی ورزش یکی شو با مضامین
یکی گوید شگفتیهای عالم یکی از اختراع و علم تکوین
ندارد کار با صهیون و اعراب ندارد کار با مصر و فلسطین
نگه کن هر کدامین را که خواهی مکن اعصاب خرد و چهره پر چین
خدا قسمت کند روزی بیایی ببینی آنچه را گفتم بدو عین
بگفتم آنچه دیدم یا شنیدم که بیزارم ز گفتار دروغین
بجز خوبی از این مردم ندیدم که باید کور گردد چشم بدبین
خدایا شادکن ایرانیان را همین دم مرغ آمین گفت آمین
<< آغاسی>>
بعضی از واژه ها به زبان ژاپنی میباشد مانند کین به معنی طلا ـ دوزو :بفرمایید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر