این نوشتار را اولاَ: به شهداء اهل سنت ایران اهداء می كنم. همان كسانی كه در قرن بیستم به جرم اهل سنت بودن حلق آویز شدند، آنانی كه ربوده شدند و وحشیانه قطعه قطعه شدند و آنانی كه گلوله های غدر و خیانت در خارج از ایران جسد آنها را پاره پاره كرد. ثانیاً: به ز
این نوشتار را اولاَ: به شهداء اهل سنت ایران اهداء می كنم. همان كسانی كه در قرن بیستم به جرم اهل سنت بودن حلق آویز شدند، آنانی كه ربوده شدند و وحشیانه قطعه قطعه شدند و آنانی كه گلوله های غدر و خیانت در خارج از ایران جسد آنها را پاره پاره كرد.
ثانیاً: به زندانیان و شكنجه شدگان اهل سنت اهداء می كنم. دلاور مردانی كه سالهای مدیدی از عمرشان را در زندانها و شكنجه گاهها گذراندند.
ثالثاً: به مهاجرین اهل سنت، كسانی كه سالهاست در دیار هجرت، بدور از كانون گرم خانواده و دوستان با كمترین امكانات و بدترین شرائط زندگی می كنند.
براساس آخرین سرشماری جمعیت اهل سنت در ایران نزدیک به 17 میلیون نفر میباشد .
چهار طرف نوارهای مرزی ایران اهل سنت ساکن هستند.
از مدتها است كه شعار تقریب بین مذاهب كه به ظاهر شعاری بسیار فریبنده است، مطرح می شود: اختلافات را كنار بگذاریم، در برابر دشمنان خارجی یكی باشیم، باید در برابر آمریكا و امپریالیسم جهانی ایستاد ووو .... همانطور مشاهده می كنید در نگاه اولیه این شعارها، شعارهایی بسیار خوب است اما آیا در عمل، رژیم این چیز را می خواهد یا صرفاً می خواهد از انزوای دینی در میان انبوه اهل سنت بیرون بیاید و در عین حال هر كجا فرصت یافت، ضربه اش را بزند و این شعارها همگی نفاق و تقیه است. بلكه آنها به كمتر از شیعه شدن راضی نمی شوند.
بیاییم با هم سری به این بزنیم و نگاهی به برادران اهل سنتمان در ایران بیاندازیم و ببینیم كه بعد از پیروزی انقلاب در ایران بر آنها چه گذشت و چه می گذرد؟ البته ناگفته نماند كه ایران این روزها پرچمدار وحدت!! میان شیعه و سنی است.
اگر خواسته باشم همه مشكلات و آلام اهل سنت ایران را شرح دهم مثنوی هفتاد من كاغذ می خواهد و این مختصر گنجایش آنرا ندارد. اما بطور مختصر می گویم:
اولاً: اهل سنت در ایران، محرومترین طبقات اقتصادی ملت ایران را تشكیل می دهند بدلیل اینكه فرصت های مساوی برای فعالیتهای اقتصادی میان شیعه و اهل سنت وجود ندارد. از سر و صورت شهرها و روستاهای اهل سنت نشین فقر و بدبختی می بارد این تبعیض را شما در مناطقی كه روستاهای سنی و شیعه نشین كنار یكدیگر و نزدیك به هم قرار دارند مثل استان خراسان، كردستان و بسیاری از مناطق دیگر بخوبی لمس می كنید.
از نظر تحصیلات دانشگاهی هم اهل سنت وضعیت بهتری ندارند بلكه طی سالهای گذشته صدها نفر از جوانان اهل سنت گزینش شده و از ادامه تحصیل محروم شده اند و اگر كسانی هم توانسته اند از سوراخهای صعب العبور گزینش بگذرند و نگهبانان متوجه سنی بودن آنها نشده اند بعد از فارغ التحصیل شدن باید در كوچه و خیابانها پرسه بزنند زیرا به جرم وهابیت از رفتن به كارهای حكومتی محروم می شوند در نتیجه بسیاری از جوانان اهل سنت از همان اول ترجیح می دهند دنبال علم و تحصیل نروند.
از نظر سیاسی مسئله خیلی واضح و آشكار تر است. اهل سنت در ایران از هیچ پست و منصب كلیدی در كشوری كه بیست و پنج تا سی درصد جمعیت آن را تشكیل می دهند، برخوردار نیستند.
و بالاتر از همه اینها، ظلم و ستمی كه از نظر دینی به اهل سنت می شود همه ظلمها را تحت پوشش قرار می دهد زیرا در ایران همه امكانات چاپ و نشر، وسائل دعوت و تبلیغ و رسانه های گروهی اعم از رادیو، تلویزیون، سینما، مجله و روزنامه در اختیار آنان است و از همه این تریبون ها برای نشر اعتقادات و اندیشه های خویش استفاده می كنند این در حالی است كه اهل سنت هیچ یك از این فرصت ها را ندارند. تشیع نه تنها اینكه به نشر اندیشه های خود می پردازد بلكه سب و شتم، فحاشی و اهانت به مقدسات اهل سنت در راس برنامه های آنها قرار دارد اما اگر یكی از اهل سنت خواسته باشد بگوید به اهل سنت فحش ندهید به مقدسات آنها اهانت نكنید آن زبان باید بریده شود و آن شخص باید به زندان انفرادی برود و با تهمتهایی كه از به زبان آوردن آنها انسان خجالت می كشد، اعدام شود و یا اینكه جسد قطعه قطعه شده اش در خیابانی دیده شود. بله، سربازان گمنام امام زمان به حسابش رسیده اند و اگر كسی توانست بعد از تهدید شدن، جان سالم بدر برد و به یكی از كشورهای همسایه مثل پاكستان و افغانستان هجرت نماید، وی هم از دست سربازان گمنام امام زمان نجات پیدا نخواهد كرد بلكه طرفداران وحدت!!! و تقریب!!! او را گلوله باران خواهند كرد.
بله، شاید شما باور نكنید اما اینها واقعیتهایی است كه در كشوری كه طرفدار وحدت و تقریب است اتفاق می افتد و اینك چند نفری از شهدای اهل سنت را بعنوان نمونه ذكر می كنیم تا سخنان ما با دلیل و برهان باشد:
علامه احمد مفتی زاده در اوایل انقلاب هنگامی كه صحبت از حقوق دینی و سیاسی اهل سنت نمود به زندان افتاد و بعد از چند سال جنازه نیمه جانش را تحویل وارثان وی دادند كه آنهم بعد از مدت كوتاهی در گذشت.
دكتر احمد میرین معروف به دكتر سیاد، فارغ التحصیل دانشگاه اسلامی مدینه منوره كه در یكی از مناطق بسیار محروم بلوچستان یك باب مدرسه دینی كوچك و متواضع برای آموزش فرزندان منطقه باز كرده بود، بعد از بازگشت از امارات متحده عربی در فرودگاه بندرعباس دستگیر شد و بعد از چند روزی جنازه اش در فلكه میناب با آثار خفگی و تزریق آمپول مشاهده گردید، شخص مظلومی كه به جز از قرآن و سنت به چیزی دیگر نمی اندیشید. البته ناگفته نماند كه وی قبل از این، پنج سال را به جرم وهابیت در زندان به سر برده بود و سرانجام این چنین مظلومانه به شهادت رسید.
دكتر مظفریان كه به اهل سنت گرایش پیدا كرده بود و امام جمعه اهل سنت شیراز به حساب می آمد دستگیر شده و مدتی را در زندان می گذراند و بعد از آن با اعلان جرمهایی كه بنده از به قلم آوردن آنها شرم دارم، اعدام گردید.
ملا محمد ربیعی از علمای بنام و صاحب چندین تالیف و ترجمه به زبانهای فارسی و كردی بعد از اینكه از قسمتهایی از فیلم امام علی كه در آن به اهل سنت اهانت شده بود، انتقاد می كند، ربوده شده و بعد از چند روز جنازه اش در یكی از خیابانها دیده می شود.
مولوی عبدالملك ملا زاده فرزند مرحوم مولوی عبدالعزیز رهبر دینی بلوچستان در وقت خودش هنگامی كه از حقوق دینی و سیاسی اهل سنت دفاع می كند و تحت فشار حكومت قرار می گیرد به پاكستان هجرت می كند اما بعد از مدتی در پاكستان توسط مزدوران ایران در خیابانهای كراچی با رگبار گلوله همراه یكی دیگر از دوستانش، مولوی عبدالناصر جمشید زهی فارغ التحصیل دانشگاه دمشق به شهادت می رسد.
شیخ محمد صالح ضیائی از اولین فارغ التحصیلان دانشگاه اسلامی مدینه منوره، مدیر مدرسه دینی و امام جمعه بندرعباس بعد از اینكه چندین بار بطور پی در پی برای باز جویی برده می شود از آخرین بازجویی بر نمی گردد، خانواده وی چند روز در انتظار می مانند اما بعد از چند روز با جنازه قطعه قطعه شده او در یكی از جاده ها مواجه می شوند. بله، شیخ بعد از اینكه بشدت شكنجه شده بود، با چاقو قطعه قطعه شده و در پایان هم مقداری اسید بر جسدش پاشیده شده بود تا آثار جنایت محو گردد.
علامه ناصر سبحانی از علمای بر جسته كردستان، بعد از اینكه حدود یك سال را در زندان به سر می برد، در همان زندان اعدام می شود و خانواده اش حتی از جنازه اش هم محروم می شوند و تا امروز كسی نمی داند كه با جنازه اش چه كرده اند.
مولوی قدرت الله جعفری از علمای خراسان بعد از برگشتن از پاكستان و اتمام دوران تحصیل به محض اینكه به ایران می آید دستگیر می شود و حدود یك سال در زندان به سر می برد و هنگامی كه برای آخرین بار پدر پیرمردش به ملاقاتش می رود جنازه اش را به او تحویل می دهند.
و چندین نفر دیگر، این دیوان تمام شدنی نیست
علاوه بر این، دهها تن از علمای اهل سنت برای نجات جان، دین و عقیده شان به كشورهای پاكستان، افغانستان و بعضی از دول خلیج هجرت كرده اند و در بدترین شرایط، زندگی می كنند.
و از زندان، شكنجه و اذیت و آزار هر چه می خواهی بگو.
بله، مساجد تنها جایی است كه اهل سنت در چهارچوبی بسیار محدود می توانند مردم را راهنمایی كنند اما مساجد هم از تعدی و تجاوز سالم نمانده اند. بلكه اولاً برای ساختن مسجد، مشكلات زیادی ایجاد می كنند و به راحتی پروانه كار برای بنای مساجد نمی دهند به طوری كه در شهرهای بزرگ و مركزی اصلاً اجازه نمی دهند تا مسجدی ساخته شود به عنوان نمونه همه تلاشهای اهل سنت برای ساختن یك مسجد در تهران از اول انقلاب تا كنون ناكام مانده است و بالاتر از این، مسجد تاریخی شیخ فیض در شهر مسجد تخریب شد و تبدیل به پارك گردید و هنگامی كه مردم اهل سنت در زاهدان در مسجد مكی تجمع نمودند تا اعتراض خودشان را به گوش حكومت و مسئولین نظام برسانند، داخل مسجد گلوله باران شدند به طوری كه چندین نفر به شهادت رسید و صدها نفر مجروح گردید و تعداد زیادی هم روانه زندانها شدند. آیا باز هم آنها خواهان وحدت و تقریب!!! بین مذاهب هستند یا واقعاً به مذهبشان كه تقیه است عمل می كنند؟!
مدارس دینی اهل سنت كه با كمكهای مردمی اداره می شود و مراكزی برای آموزش اولیه احكام اسلامی به مردم اهل سنت است هم بدون گلایه نمانده است، در طول سالهای انقلاب به شكلهای مختلف تحت فشار بوده اند و هستند و آنها چندین مدرسه را در خراسان و بلوچستان تعطیل كرده اند. بله، باید وحدت!!! رعایت شود. و در پایان باید بگویم خطرناكترین كاری كه انجام می شود خیانت در گزارش تاریخ است، آنها با تمام امكاناتی كه در دست دارند تاریخ را وارونه جلوه می دهند، حق را باطل، و باطل را حق جلوه می دهند، همه اعتقادات اهل سنت را زیر سوال می برند، پیرامون آنها شك و شبهه ایجاد می كنند، عده ای خائن، غاصب و مرتد معرفی می كنند و این گونه ریشه دین را به تیشه می زنند، از فیلم های سینمایی گرفته تا سریالهای تلویزیونی، صفحات روزنامه ها و مجلات، برنامه های درسی دانش آموزان و دانشجویان، شعارهای در و دیوار، چاپ و نشر، همه و همه در خدمت همین اهداف حركت می كنند. اما بیچاره ی اهل سنت نه تنها اینكه از همه این امكانات محروم است اگر از یكی از اهل سنت درباره ی اعتقادات اهل سنت پرسیده شود و او پاسخ می دهد و یا خواسته باشد در برابر این موج تبلیغات اهانت آمیز، مردم اهل سنت را راهنمایی كند، خلاف وحدت!!! گام برداشته است و باید با زندان، مرگ، اعدام و ترور مواجه گردد
*
*
عنوان
وضعیت
ظلم روا شده به اهل سنت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر