هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

هزاران سال قدمت تاریخی نشتیفان و تمدن کهن آن

۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

مثل

آب از دستش نميچكه !

آب از سر چشمه گله !

آب از آب تكان نميخوره !

آب از سرش گذشته !

آب پاكي روي دستش ريخت !

آب در كوزه و ما تشنه لبان ميگرديم !

آب را گل آلود ميكنه كه ماهي بگيره !

آب زير پوستش افتاده !

آب كه يه جا بمونه، ميگنده .

آبكش و نگاه كن كه به كفگير ميگه تو سه سوراخ داري !

آب كه از سر گذشت، چه يك ذرع چه صد ذرع ـ چه يك ني چه چه صد ني !

آب كه سر بالا ميره، قورباغه ابوعطا ميخونه !

آب نمي بينه و گرنه شناگر قابليه !

آبي از او گرم نميشه !

آتش كه گرفت، خشك و تر ميسوزد !

آخر شاه منشي، كاه كشي است !

آدم با كسي كه علي گفت، عمر نميگه !

آدم بد حساب، دوبار ميده !

آدم تنبل، عقل چهل وزير داره !

آدم خوش معامله، شريك مال مردمه !

آدم دست پاچه، كار را دوبار ميكنه !

آدم زنده، زندگي ميخواد !

آدم گدا، اينهمه ادا ؟!

آدم گرسنه، خواب نان سنگك مي بينه !

آدم ناشي، سرنا را از سر گشادش ميزنه !

آرد خودمونو بيختيم، الك مونو آويختيم !

آرزو بر جوانان عيب نيست !

آستين نو پلو بخور !

آسوده كسي كه خر نداره --- از كاه و جوش خبر نداره !

آسه برو آسه بيا كه گربه شاخت نزنه !

آشپز كه دوتا شد، آش يا شوره يا بي نمك !

آش نخورده و دهن سوخته !

آفتابه خرج لحيمه !

آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هيچي !

آفتابه و لولهنگ هر دو يك كار ميكنند، اما قيمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم ميشه !

آمدم ثواب كنم، كباب شدم !

آمد زير ابروشو برداره، چشمش را كور كرد !

آنانكه غني ترند، محتاج ترند !

آنچه دلم خواست نه آن شد --- آنچه خدا خواست همان شد .

آنرا كه حساب پاكه، از محاسبه چه باكه ؟!

آنقدر بايست، تا علف زير پات سبز بشه !

آنقدر سمن هست، كه ياسمن توش گمه !

آنقدر مار خورده تا افعي شده !

آن ممه را لولو برد !

آنوقت كه جيك جيك مستانت بود، ياد زمستانت نبود ؟

آواز دهل شنيده از دور خوشه !


فصل « الف »



اجاره نشين خوش نشينه !

ارزان خري، انبان خري !

از اسب افتاده ايم، اما از نسل نيفتاده ايم !

از اونجا مونده، از اينجا رونده !

از اون نترس كه هاي و هوي داره، از اون بترس كه سر به تو داره !

از اين امامزاده كسي معجز نمي بينه !

از اين دم بريده هر چي بگي بر مياد !

از اين ستون بآن ستون فرجه !

از بي كفني زنده ايم !

از دست پس ميزنه، با پا پيش ميكشه !

از تنگي چشم پيل معلومم شد --- آنانكه غني ترند محتاج ترند !

از تو حركت، از خدا بركت .

از حق تا نا حق چهار انگشت فاصله است !

از خر افتاده، خرما پيدا كرده !

از خرس موئي، غنيمته !

از خر ميپرسي چهارشنبه كيه ؟!

از خودت گذشته، خدا عقلي به بچه هات بده !

از درد لا علاجي به خر ميگه خانمباجي !

از دور دل و ميبره، از جلو زهره رو !

از سه چيز بايد حذر كرد، ديوار شكسته، سگ درنده، زن سليطه !

از شما عباسي، از ما رقاصي !

از كوزه همان برون تراود كه در اوست ! (( گر دايره كوزه ز گوهر سازند ))

از كيسه خليفه مي بخشه !

از گدا چه يك نان بگيرند و چه بدهند !

از گير دزد در آمده، گير رمال افتاد !

از ماست كه بر ماست !

از مال پس است و از جان عاصي !

از مردي تا نامردي يك قدم است !

از من بدر، به جوال كاه !

از نخورده بگير، بده به خورده !

از نو كيسه قرض مكن، قرض كردي خرج نكن !

از هر چه بدم اومد، سرم اومد !

از هول هليم افتاد توي ديگ !

از يك گل بهار نميشه !

از اين گوش ميگيره، از آن گوش در ميكنه !

اسباب خونه به صاحبخونه ميره !

اسب پيشكشي رو، دندوناشو نميشمرند !

اسب تركمني است، هم از توبره ميخوره هم ازآخور !

اسب دونده جو خود را زياد ميكنه !

اسب را گم كرده، پي نعلش ميگرده !

اسب و خر را كه يكجا ببندند، اگر همبو نشند همخو ميشند !

استخري كه آب نداره، اينهمه قورباغه ميخواد چكار ؟!

اصل كار برو روست، كچلي زير موست !

اكبر ندهد، خداي اكبر بدهد !

اگر بيل زني، باغچه خودت را بيل بزن !

اگر براي من آب نداره، براي تو كه نان داره !

اگر بپوشي رختي، بنشيني به تختي، تازه مي بينمت بچشم آن وختي !

اگه باباشو نديده بود، ادعاي پادشاهي ميكرد !

اگه پشيموني شاخ بود، فلاني شاخش بآسمان ميرسيد !

اگه تو مرا عاق كني، منهم ترا عوق ميكنم !

اگر جراحي، پيزي خود تو جا بنداز !

اگه خدا بخواهد، از نر هم ميدهد !

اگه خاله ام ريش داشت، آقا دائيم بود !

اگه خير داشت، اسمشو مي گذاشتند خيرالله !

اگر داني كه نان دادن ثواب است --- تو خود ميخور كه بغدادت خرابست !

اگه دعاي بچه ها اثر داشت، يك معلم زنده نمي موند !

اگه زاغي كني، روقي كني، ميخورمت !

اگه زري بپوشي، اگر اطلس بپوشي، همون كنگر فروشي !

اگه علي ساربونه، ميدونه شترو كجا بخوابونه !

اگه كلاغ جراح بود، ماتحت خودشو بخيه ميزد .

اگه لالائي بلدي، چرا خوابت نميبره !

اگه لر ببازار نره بازار ميگنده !

اگه مردي، سر اين دسته هونگ ( هاون ) و بشكن !

اگه بگه ماست سفيده، من ميگم سياهه !

اگه مهمون يكي باشه، صاحبخونه براش گاو مي كشه !

اگه نخورديم نون گندم، ديديم دست مردم !

اگه ني زني چرا بابات از حصبه مرد !

اگه هفت تا دختر كور داشته باشه، يكساعته شوهر ميده !

اگه همه گفتند نون و پنير، تو سرت را بگذار زمين و بمير !

امان از خانه داري، يكي ميخري دو تا نداري !

امان ازدوغ ليلي ، ماستش كم بود آبش خيلي !

انگور خوب، نصيب شغال ميشه !

اوسا علم ! اين يكي رو بكش قلم !

اولاد، بادام است اولاد اولاد، مغز بادام !

اول بچش، بعد بگو بي نمكه !

اول برادريتو ثابت كن، بعد ادعاي ارث و ميراث كن !

اول بقالي و ماست ترش فروشي !

اول پياله و بد مستي !

اول ، چاه را بكن، بعد منار را بدزد !

اي آقاي كمر باريك، كوچه روشن كن و خانه تاريك !

اين تو بميري، از آن تو بميري ها نيست !

اينجا كاشون نيست كه كپه با فعله باشه !

اين حرفها براي فاطي تنبون نميشه !

اين قافله تا به حشر لنگه !

اينكه براي من آوردي، ببر براي خاله ات !

اينو كه زائيدي بزرگ كن !

اين هفت صنار غير از اون چارده شي است !

اينهمه چريدي دنبه ات كو ؟!

اينهمه خر هست و ما پياده ميريم !

با آل علي هر كه در افتاد ، ور افتاد .

با اون زبون خوشت، با پول زيادت، يا با راه نزديكت !

با اين ريش ميخواهي بري تجريش ؟

با پا راه بري كفش پاره ميشه، با سر كلاه !

با خوردن سيرشدي با ليسيدن نميشي !

باد آورده را باد ميبرد !

با دست پس ميزنه، با پا پيش ميكشه !

بادنجان بم آفت ندارد !

بارون آمد، تركها بهم رفت !

بار كج به منزل نميرسد !

با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هيچكدام با هرهيچكدام هر دو !

بازي اشكنك داره ، سر شكستنك داره !

بازي بازي، با ريش بابا هم بازي !

با سيلي صورت خودشو سرخ نگهميداره !

با كدخدا بساز، ده را بچاپ !

با گرگ دنبه ميخوره، با چوپان گريه ميكنه !

بالابالاها جاش نيست، پائين پائين ها راش نيست !

بالاتو ديديم ، پائينتم ديديم !

با مردم زمانه سلامي و والسلام .

تا گفته اي غلام توام، ميفروشنت !

با نردبان به آسمون نميشه رفت !

با همين پرو پاچين، ميخواهي بري چين و ماچين ؟

بايد گذاشت در كوزه آبش را خورد !

با يكدست دو هندوانه نميشود برداشت !

با يك گل بهار نميشه !

با يك گل بهار نميشه !

با يك گل بهار نميشه !

به اشتهاي مردم نميشود نان خورد !

به بهلول گفتند ريش تو بهتره يا دم سگ ؟ گفت اگر از پل جستم رريش من و گرنه دم سگ !

بجاي شمع كافوري چراغ نفت ميسوزد !

بچه سر پيري زنگوله پاي تابوته !

بچه سر راهي برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد !

بخور و بخواب كار منه، خدا نگهدار منه !

بد بخت اگر مسجد آدينه بسازد --- يا طاق فرود آيد، يا قبله كج آيد !

به درويشه گفتند بساطتو جمع كن ، دستشو گذاشت در دهنش !

بدعاي گربه كوره بارون نمياد !

بدهكار رو كه رو بدي طلبكار ميشه !

برادران جنگ كنند، ابلهان باوركنند !

برادر پشت ، برادر زاده هم پشت

خواهر زاده را با زر بخر با سنگ بكش!

برادري بجا، بزغاله يكي هفت صنار !

براي كسي بمير كه برات تب كنه !

براي همه مادره، براي ما زن بابا !

براي يك بي نماز، در مسجد و نمي بندند !

براي يه دستمال قيصريه رو آتيش ميزنه !

بر عكس نهند نام زنگي كافور !

به روباهه گفتند شاهدت كيه ؟ گفت: دمبم !

بزبون خوش مار از سوراخ در مياد !

بزك نمير بهار مياد --- كنبزه با خيار مياد !

بز گر از سر چشمه آب ميخوره !

به شتره گفتند شاشت از پسه ، گفت : چه چيزم مثل همه كسه ؟!

به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم، گفتند : بپر، گفت : شترم !

بعد از چهل سال گدايي، شب جمعه را گم كرده !

بعد از هفت كره، ادعاي بكارت !

بقاطر گفتند بابات كيه ؟ گفت : آقادائيم اسبه !

به كيشي آمدند به فيشي رفتند !

به گربه گفتند گهت درمونه، خاك پاشيد روش !

به كچله گفتند : چرا زلف نميزاري ؟ گفت : من از اين قرتي گيريها خوشم نمياد !

به كك بنده كه رقاص خداست !

بگو نبين، چشممو هم ميگذارم، بگو نشنو در گوشمو ميگيرم، اما اگر بگي نفهمم، نميتونم !

بگير و ببند بده دست پهلوون !

بلبل هفت تا بچه ميزاره، شيش تاش سسكه، يكيش بلبل !

بمالت نناز كه بيك شب بنده، به حسنت نناز كه بيك تب بنده !

بماه ميگه تو در نيا من در ميام !

بمرغشان كيش نميشه گفت !

بمرگ ميگيره تا به تب راضي بشه !

بوجار لنجونه از هر طرف باد بياد، بادش ميده !

بهر كجا كه روي آسمان همين رنگه !

به يكي گفتند : سركه هفت ساله داري ؟ گفت : دارم و نميدم، گفتند : چرا ؟ گفت : اگر ميدادم هفت ساله نميشد !

به يكي گفتند : بابات از گرسنگي مرد . گفت : داشت و نخورد ؟ !

بمير و بدم !

به گاو و گوسفند كسي كاري نداره !

بيله ديگ، بيله چغندر !

پا را به اندازه گليم بايد دراز كرد !

پاي خروستو ببند، بمرغ همسايه هيز نگو !

پايين پايين ها جاش نيست، بالا بالا ها راش نيست !

پز عالي، جيب خالي !

پس از چهل سال چارواداري، الاغ خودشو نميشناسه !

پس از قرني شنبه به نوروز ميافته !

پستان مادرش را گاز گرفته !

پسر خاله دسته ديزي !

پسر زائيدم براي رندان، دختر زائيدم براي مردان، موندم سفيل و سرگردان !

پدر كو ندارد نشان از پدر --- تو بيگانه خوانش نخوانش پسر !

پشت تاپو بزرگ شده !

پنج انگشت برادرند، برابر نيستند !

پوست خرس نزده ميفروشه !

پول است نه جان است كه آسان بتوان داد !

پول پيدا كردن آسونه، اما نگهداريش مشكله !

پول حرام، يا خرج شراب شور ميشه يا شاهد كور !

پولدارها به كباب، بي پولها به بوي كباب ،

پول ما سكه عُمَر داره !

پياده شو با هم راه بريم !

پياز هم خودشو داخل ميوه ها كرده !

پي خر مرده ميگرده كه نعلش را بكنه !

پيراهن بعد از عروسي براي گل منار خوبه !

پيرزنه دستش به درخت گوجه نميرسيد، مي گفت : ترشي بمن نميسازه !

پيش از آخوند منبر نرو !

پيش رو خاله، پشت سر چاله !

پيش قاضي و معلق بازي !

هیچ نظری موجود نیست: