در برنامه این هفته «صدای دیگر»، زندگی هنری خاطره پروانه هنرمند زن ایرانی که در سالهای پس از انقلاب عمدتاً در سکوت زندگی میکرد و این اواخر به اجای کنسرتهایی برای زنان در ایران میپرداخت، مورد بررسی قرار گرفته است است.
خاطره پروانه (خاوری)، فرزند خانم پروانه از خوانندگان زن اواخر دوران قاجار در ایران بود. او كه قرار بود ماه آينده همراه با يار و همكارش، اوفليا پرتو، در كنسرتی زنانه آواز بخواند روز چهارشنبه پنجم آبان به ديار خاموشان شتافت.
بشنوید:
* هفدمین برنامه رادیویی صدای دیگر
خاطره پروانه پس از انقلاب از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی يا وزارت فرهنگ و هنر پيش از انقلاب، بازنشسته شد.
پيكر خاطره پروانه، يكشنبه صبح از برابر تالار وحدت تشييع شد و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
پیشتر قرار بود، موضوع این هفته برنامه «صدای ديگر» (هفته نامهای راديويی که صدای زنان را منعکس می کند اما منحصراً ويژه زنان نيست) به مسئله موسيقی و زنان در اسلام و در جمهوری اسلامی اختصاص یابد.
بهانه این موضوع، برگزاری چند كنسرت زنانه در مهرماه امسال با خوانندگی سيمين غانم و پری زنگنه و اركستر پاپ «بانوان اركيده» بود كه همه دور از چشم و حضور مردان و در برابر تماشاگران زن اجرا شده بود و از جمله قرار بود در اين برنامه به معرفی زندگی و كار خانم خاطره پروانه، خواننده پر ارزشی كه چند دهه وادار به سكوت شده بود، بپردازيم. دريغا كه فرزند داغدارش خبر درگذشت ناگهاني او را داد.
راديو فردا در ارتباط با موسيقی و زن در اسلام و در جمهوری اسلامی و همچنين زندگی و هنر خاطره پروانه با فريده كاكاوند (فيلم ساز در تهران)، دكتر محمود خوشنام (موسيقیشناس)، سيمين بهبهانی (شاعر و ترانهسرا)، سيما بينا و پريسا (خواننده) و سيد جواد اكبرين (پژوهشگر دينی و اسلام شناس در بیروت) به گفت و گو نشسته است.
«زندگي و هنر خاطره پروانه»
* خاطره پروانه صدای ويژهای داشت. اگر چه صدای او شش دانگ نبود، اما در خواندن آواز ايرانی حس و حالی بسيار قوی داشت و اين احساس در تركيب با دانش رديفی، او را از ديگران متمايز میكرد
دکتر محمود خوشنام؛ موسیقی شناس ایرانی
فريده كاكاوند با نقل خاطرهای از زبان خاطره پروانه به راديو فردا میگويد: «من در سال ۱۳۰۸در كوچه پس كوچههای خيابان شاپور سابق به دنيا آمدم. اسم من اقدس خاوری ملقب به خاطره پروانه است كه اين لقب را به ياد مرحوم مادرم روی من گذاشتند. پدر و مادرم با نذر و نياز من و برادرم را از خدا خواستند، اما خودشان بعد از زمان كوتاهی دار فانی را وداع گفتند. در كودكي كمبود محبت پدر و مادر را احساس میكردم و هميشه دلم میخواست كاری انجام دهم كه مورد توجه قرار گيرم. خيلی زود شوهر كردم و از زندگی راضی بودهام.»
خانم كاكاوند در مورد كودكی و آشنايی اقدس خاوری با خوانندگي (از زبان خود او) چنين میگويد: «در سال ۱۳۳۶ به اداره هنرهای زيبا رفتم تا برای آرم مدرسهای كه در آن تدريس میكردم، مثنوی بخوانم. در صداخانه اداره هنرهای زيبا، مثنوی را در حضور استاد صبا خواندم و استاد صبا پيشنهاد كرد كه در اداره هنرهای زيبا و زير نظر خود او تعليم ببينم و خوانندگی را آغاز كنم.»
دكتر محمود خوشنام، موسيقیشناس در آلمان و سردبیر مجله «رودکی» در دوران پیش از انقلاب، در مورد استادان خاطره پروانه به راديو فردا میگويد: «خانم پروانه سواد رديفی داشت و پيش آقای دوامی، استاد رديفشناسی، كار كرده بود. همچنين با آقای دهلوی و بعد با اركستر شماره يك هنرهای زيبا كه به نام صبا معروف بود و سپس با گروه فرامرز پايور، در گروه سازهای ملي تالار رودكی همكاری میكرد.»
دكتر محمود خوشنام در مورد نقش مادر در زندگی هنری خاطره پروانه، چنين میگويد: « او هميشه از مادرش به نيكی ياد میكرد و از او به عنوان اولين آموزگارش نام میبرد. البته مادر او زود فوت كرد و خاطره با الهام از مادر، راه او را در پيش گرفت و از او پروردهتر شد.»
وی میافزايد: «خاطره پروانه صدای ويژهای داشت. اگر چه صدای او شش دانگ نبود، اما در خواندن آواز ايرانی حس و حالی بسيار قوی داشت و اين احساس در تركيب با دانش رديفی، او را از ديگران متمايز میكرد.»
فريده كاكاوند نیز در مورد صدای خاطره پروانه میگويد: «خودش معتقد بود كه بعد از ۲۰ سال نخواندن، صدا افت میكند ولی سعی میكرد مانند قبل بخواند. شايد اگر اين صدا ۲۰ سال تعطيل نمیشد، همچنان مانند گذشته حفظ میشد. خاطره پروانه معتقد بود كه زندگی سالم صدا را حفظ میكند.»
خاطره پروانه در زمان انقلاب ۱۳۵۷ در اوج شكوفايی هنری خود بود و مانند هر هنرمند اصيل، هنرش پارهای از هستی او بود. او همچون ديگر زنان خواننده از جمله مرضيه، الهه، پوران، دلكش و نسل بعدتر يعنی هنگامه اخوان، سيما بينا، پريسا و سيمين غانم به عذر گناه بودن موسيقی و صدای زن، محكوم به سكوت و محروم از خواندن شد.
« ۲۰ سال خاموشی و فراموشی»
عدهای ازهنرمندان اين خاموشی را برنتافتند و به آن سوی مرزها رفتند تا صدای خود را به گوشها برسانند. عدهای ديگر هم در خاموشی و فراموشی ماندند تا پس از ۲۰ سال، بار ديگر اجازه شنيده شدن بيابند.
اين غير از زنان خواننده موسيقي اپرايی و كلاسيك غربی است كه پس از انقلاب، همه از ايران خارج شدند و اين عرصه هنری عملاً در ايران تعطيل شد.
پريسا در اين باره به راديو فردا میگويد: «حدود ۱۰ يا ۱۲ سال است كه به خارج از كشور سفر میكنم و در كنسرتها و فستيوالهای بينالمللی شركت میكنم.»
سيما بينا نيز در مورد فعاليت هنرمندان در سالهای پس از انقلاب به راديو فردا میگويد: «عدهای از هنرمندان كلاسهای خصوصی ترتيب دادند تا درآمدی داشته باشند. عدهای هم صدای خوش خود را در مسير مولودی و مجالسی كه موجه بود، استفاده كردند و عدهای هم در خارج از كشور فعاليت خود را ادامه دادند.»
آيا موسيقی در قرآن و فقه اسلامی حرام است؟ آيا صدای زن در اسلام حرام است؟
قمر الملوك وزيری، خوانندهای كه نخستين بار جسورانه روی صحنه ظاهر شد و در برابر جمع مختلط مرد و زن در گراند هتل آواز خواند در نامهای از يك آگهی ثبت نام مدرسه موسيقی كه ورود دختران را ممنوع كرده، انتقاد كرد و پرسيد اگر موسيقی حرام است، چرا مردها مجازند و زنها ممنوع؟ او سپس پرسيد در كجای قرآن و كدام حديث نوشته شده كه آموختن موسيقی برای مردان مباح و برای زنان حرام است؟
سيد جواد اكبرين، اسلام شناس در بيروت، به اين سؤالها اين گونه پاسخ میدهد: «نكته اول اين كه فقه شيعه عين قرآن نيست، بلكه برداشت فقيهان از اسلام است. نكته دوم اين كه در قرآن اشارهای به موسيقي نشده، ولی در فقه اشاره شده است. بسياری از فقيهان پيشين موسيقی را حرام میدانستند، اما فقيهان معاصر تحت شروطی گوش دادن و پرداختن به موسيقی را مجاز میدانند. نكته سوم اين كه در حال حاضر اكثر فقيهان صدای زن را مجاز نمیدانند، اما تعدادی از فقيهان نوانديش هيچ تفاوتی بين صدای مرد و زن قايل نيستند و هر دو را مجاز میدانند. نكته چهارم اين كه اگر در جمهوری اسلامی، اجرای كنسرت يا انتشار آلبوم با صدای زنان مجاز نيست، اين مسئله به طور مستقيم به فقه و آرای ديني باز نمیگردد، بلكه به سليقه و اراده حاكميت در جمهوری اسلامی باز میگردد.»
پس از انقلاب و با رسيدن دوران خاموشی و فراموشی، خوانندگان زن چه كردند؟
پريسا در اين باره میگويد: «دو دهه، موسيقی را در ظاهر كنار گذاشتيم و فقط مطالعه و تحقيق در مورد فلسفه، ادبيات و شعر ما را زنده نگه داشت.»
سيما بينا نيز چنين میگويد: «كارم را در موسيقی به پژوهش و آموزش منحصر كردم و بر كارم متمركز شدم، اما نتوانستم حتی يك سی دی يا نوار از كارهايم منتشر كنم.»
عدهای از هنرمندان كه پروای از دست رفتن ظرايف موسيقی را داشتند به داير كردن كلاسهای آواز روی آوردند. سيما بينا، پريسا و خاطره پروانه از آن جملهاند.
محمود خوشنام در ارتباط با تاسيس اركستر زنانه توسط خاطره پروانه، میگويد:«خاطره پروانه همراه با اوفليا پرتو و ارفع عطرايی تلاش كردند كه گروه سازهای ملی جديدی به وجودآورند. هرچند كه فقط میتوانستند برای زنان برنامه اجرا كنند، ولی نگذاشتند كه موسيقی با تفسير زنانه از بين برود.»
هنر، زندگی و بخشی از هستی هنرمند راستين است و نياز به ابراز هنر و داشتن مخاطب جزيی جدايی ناپذير از هنر است. اين كلاسها تا حدی به اين نياز پاسخ میداد.
پريسا در اين باره میگويد: «بخش زيادی از زندگی من صرف تدريس در منزل و به طور خصوصي به زنان میشود. ارتباط من با مردم و زنانی كه علاقهمند به آموختن موسيقی سنتی ايران هستند، از طريق آموزش است.»
سيما بينا نيز چنين میگويد: «سال ۱۹۹۳ در ايران كلاس داشتم و با زنان هنرآموز، آواز كار میكردم. همچنين همراه با شاگردانم، در خانهها برای زنان كنسرت میگذاشتم.»
«تفكيک جامعه زنان و مردان»
وقتی خواندن زنان در فضاهايی محدود و به شرط آن كه مردی در محل حضور نداشته باشد و با گرفتن مجوز برای موسيقی، اركستر و شعر آزاد شد، خاطره پروانه بعد از ۲۰ سال به صحنه آمد.
او احساس خود را برای فريده كاكاوند در اولين شب اجرای موسيقیاش چنين بيان میكند: «بعد از ۲۰ سال كه وارد تالار وحدت شدم، بی اختيار به گريه افتادم. مانند كسی كه او را از خانهاش بيرون كنند و بعد بگويند برگرد.»
اما خوانندگان زن همه از اين مجوز استقبال نكردند.
سيما بينا در اين باره میگويد: «قطعاً هنرمندان به چنين برنامههايی اعتقاد ندارند، ولی در حال حاضر چارهای ندارند. من تا وقتی كه اين قانون حاكم باشد، كنسرتی اجرا نخواهم كرد.»
پريسا ضمن تأكيد بر اين كه به اصل تفكيک شنوندگان مرد و زن اعتقاد ندارد، میگويد:«در ايران هيچ كنسرتی برای زنان ندارم واين برنامهها را نپذيرفتهام.»
سيمين بهبهانی در ارتباط با تفكيک زن و مرد به راديو فردا میگويد: «زن و مرد با هم ارتباط عاطفی دارند يعنی يا خواهر و برادرند، يا پدر و فرزند و ياهمسر. درست است كه در اين سالها زنان ما تحت فشار بودهاند، اما آيا مردان ما از اين وضعيت خوشحال بودهاند؟ اينكه مثلاً دختران يا خواهران يا همسرانشان را در خيابان كتک بزنند؟»
وی اضافه میکند: « صدای زن برای ابراز ظرافتهای موسيقی ظريفتر است اما اين صدا در اين سالها قطع شدهاست. تلطيف روح مردمكه گناه ندارد.»
جواد اكبرين، اسلام شناس، در پاسخ به اين پرسش كه «اگر خواندن زن حرام است، چرا در برابر زنان و يا در همراهی با مردان جايز است؟» میگويد: «اكثر فقيهان معتقدند كه موسيقی اشكالی ندارد، ولی چون صدای زن مهيج است، آن را مجاز نمیدانند و بين صدای مرد و زن تفكيک قايل میشوند. در جامعه فقهی، آرمانی وجود دارد مبنی بر تفكيک جامعه زنان و مردان. در اين جامعه تفكيک شده، محل كار و تحصيل زنان جداست و چه بسا خيابانها و سينماهای آنها. بر اساس اين ديدگاه، كنسرتهای زنانه بدون حضور مردان اشكالی نخواهد داشت.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر